فهرست مطالب
بخش زیادی از روز ما، چه کاری و چه شخصی، برای سؤال پرسیدن صرف میشود تا اطلاعات بیشتری دریافت کنیم. اگر بخواهم روی زندگی حرفهای فرد تکیه کنم این سؤال پرسیدن و حتی اینکه چگونه سؤالهای بهتری بپرسیم خیلی از اوقات برای بهروز شدن و گرفتن اطلاعات جدید برای بهبود فردی است که با کمک مدیر یا سرپرست تیم اتفاق میافتد. سؤال پرسیدن از شخصی که با او مذاکرهای جدی داریم هم یکی از قسمتهای مهم در ارتباطات ما به حساب میآید. برخلاف افراد حرفهای مثل وکلا، روزنامهنگاران و پزشکان که برای چگونه سؤال پرسیدن آموزش دیدهاند، جمع کوچک دیگری هستند که سؤال پرسیدن را مهارت مهمی در نظر میگیرند؛ مثل مدیران و گردانندگان یک مجموعه. آنها همچنین در تلاش هستند تا بدانند چگونه سؤالهای بهتری بپرسیم که جوابهای مناسبی هم برای آنها دریافت کنیم و درنهایت مکالمه سازندهای اتفاق بیفتد.
♣ فراموش نکنیم که درست سؤال نپرسیدن درواقع از دست دادن فرصت است.
چگونه سؤال بهتری بپرسیم تا خودمان را معرفی کنیم؟
یک سری از ما بهسادگی میدانیم که چگونه سؤال بهتری بپرسیم. کنجکاوی ذاتی، هوش هیجانی و توانایی خواندن ذهن دیگران ازجمله ویژگیهایی است که سؤال درست را نوک زبان میگذارد تا بهموقع پرسیده شود. اما خب، متأسفانه خیلی از ماهم بهاندازه کافی سؤال نمیپرسیم و همچنین پرسشهای خود را درست مطرح نمیکنیم.
[su_box title=”همچنین بخوانید: ” style=”bubbles” box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
[su_animate type=”shake” duration=”0.5″]هوش هیجانی چیست و چه کاربردی در زندگی دارد؟
[/su_box]
میخواهم همین ابتدای مقاله یک خبر خوب به شما بدهم و آن اینکه با طرح پرسش طبیعتاً کاری میکنیم تا هوش هیجانی بهتری داشته باشیم که در ادامه کمک میکند تا پرسشگرهای خوبی باشیم. درواقع وارد یک چرخه درست و اصولی میشویم.
در ادامه قصد دارم تا با کمک پژوهشهای انجامشده در حوزه علم رفتارشناسی به شما نشان بدهم:
چطور روش طرح پرسش و انتخاب پاسخ میتواند بر نتیجه یک گفتوگو اثرگذار باشد؟
بخش مهمی از این نوشته متمرکز است روی کیفیت سؤال پرسیدن در زندگی کاری. در تلاش هستم تا راهنمایی دوستانه و سادهای در اختیار شما بگذارم تا بتوانید مهمترین تکنیکهای سؤال پرسیدن یعنی بهترین نوع، لحن، ترتیب و قالب سؤال را انتخاب کنید. همچنین از شما میخواهم با این هدف مقاله را بخوانید که بتوانید بهترین تصمیم را در مورد نوع و مقدار اطلاعات همخوان شده برای کسب فایده بیشتر از تعاملات خود، بگیرید.
♦♦ درست سؤال پرسیدن صرفاً به نفع فرد نیست، این فرایند میتواند برای هر سازمانی مفید باشد. ♦♦
چیزی نپرس، چیزی به دست نیاور
دیل کارنگی در کتاب « چطور دوستیابی کنیم و بر دیگران تأثیر بگذاریم» How to Win Friends and Influence people – این کتاب با ترجمه هانیه حق نبی مطلق از نشر سلسله مهر وارد بازار شده است- به همه ما اندرز داده است که:
« شنونده خوبی باش.»
تأثیر شنونده فعال بر پرنور شدن چراغهای رابطه
شنونده فعال بودن فقط گوش دادن به حرفهای یک نفر نیست
و در ادامه یادآوری میکند که:
« از آنهایی سؤال بپرس که از جواب دادن لذت میبرند.»
چیزی بیش از هشتاد سال میگذرد و هنوز هم خیلی از ما نمیتوانیم این پند حکیمانه کارنگی را درست درک کنیم. اما پیش از آنکه بیاموزیم چگونه سؤال بهتری بپرسیم شاید بد نباشد موضوعی را بازکنم. یکی از دوستان من که چند سال پیش در مورد «گفتوگو» در مدرسه کسبوکار هاروارد مطالعه میکرد بهسرعت به یک نتیجه رسید:
« افراد بهاندازه کافی سؤال نمیپرسند. درواقع یکی از پرتکرارترین گله گذاریها پس از پایان یک گفتوگو مثل مصاحبه، اولین قرار ملاقات یا یک نشست کاری این است که ’ کاش از من سؤال بیشتری پرسیده میشد‘ یا ’ باورم نمیشود که اصلاً هیچ سؤالی از من پرسیده نشد!‘ »
پرسیدن سؤال اهرم قدرتمند در رابطه
سؤالی که باید بپرسیم این است:
چرا فرد در موقعیتهای مشابه عقبنشینی میکند و تمایلی به مکالمه و ارتباط نشان نمیدهد؟
شاید بد نباشد که دلایل زیر را به خاطر بسپاریم:
◄ طرف مقابل احتمالاً فرد خودمحور و خودخواهی است. او بیشتر تلاش میکند تا با افکار، قصهها و نظراتش دیگران را تحت تأثیر قرار بدهد. او حتی به سؤال پرسیدن هم فکر نمیکند.
◄ یا شاید بیاحساس و بیتفاوت است. برایش سؤال پرسیدن اهمیت چندانی ندارد. پیشبینی او این است که با جواب دیگران ممکن است حوصلهاش سر برود.
◄ حتی ممکن است بیشازاندازه خودش و دانشش را قبول داشته باشد. او فکر میکند تقریباً جواب هر سؤالی را میداند.
◄ و در پایان اینکه شاید نگران این است که مبادا سؤال اشتباه یا بیادبانهای بپرسد.
با همه این اوصاف میخواهم یک نکته مهم را اینجا اضافه کنم و آن اینکه « بزرگترین بازدارنده این است که خیلی از ما نمیدانیم درست سؤال پرسیدن چقدر میتواند سودمند باشد. اگر این شناخت را داشتیم بیش از اینکه جملهسازی کنیم، جملاتی با علامت سؤال میساختیم.»
آیا پرسیدن سؤال با دو هدف اصلی انسان برای تعامل، مرتبط است؟
پژوهشهایی در دهه پنجاه شمسی انجام شد که بیانگر حقایق جالبی بود. مردم به این دلیل با هم ارتباط دارند تا به دو هدف اصلی برسند:
- تبادل اطلاعات ( چگونه یاد میگیریم؟)
- مدیریت احساس ( تمایل و اشتیاق)
پژوهشهای اخیر نشان میدهند که پرسیدن سؤال ابزاری برای رسیدن به هردو هدف است. پژوهشگران مدرسه کسبوکار هاروارد، کارن هانگ Karen Huang، مایکل یومانس Michael Yeomans ، جولیا مینسون Julia Minson و فرانچسکا جینو Francesca Gino با یک موشکافی متوجه هزاران گفتوگوی طبیعی شدند که با هدف شناخت دو طرف انجام میشد، چه بهصورت چت آنلاین چه بهصورت دیدار حضوری.
از دو گروه دو خواسته متفاوت درخواست شد؛ یک گروه دستکم ۹ سؤال در پانزده دقیقه بپرسند و گروه دیگر سؤالات خیلی کمی بپرسند (بیش از چهار سؤال نباید باشد). نتیجه به شرح زیر بود:
◄ در چت آنلاین– افرادی که از آنها خواسته شده بود بهصورت تصادفی یک سری سؤال از طرف مقابلشان بپرسند، بیشتر به دل نشستند و از طرفی اطلاعات بیشتری در مورد علائق آنها به دست آوردند.
مثال: سؤالهای صمیمانه تر در مورد فعالیتهای روزانه مثل کتاب خواندن، آشپزی و ورزش جواب های درست تری باخود به همراه داشت. کسانی که این سؤالات را طرح میکردند میدانستند چگونه سؤال بهتری بپرسیم.
◄ در دیدار حضوری– وقتی دو طرف رابطه پرسشهای بیشتری از هم میپرسیدند، هردو تمایل بیشتری برای تجدید دیدار داشتند. درواقع با پرسیدن بیش از یک سؤال در هر قرار ملاقات، یک نفر دیگر را هم برای تکرار قرار متقاعد میکردند ( طی یک دوره با بیست قرار ملاقات).
… فراموش نکنیم که …
زیاد سؤال پرسیدن باعث یادگیری میشود و ارتباطات بین فردی را تقویت میکند.
بیش از آنکه از خودت بگویی، سؤال بپرس!
از اهمیت سؤال پرسیدن همین بس که بسیار مفید هستند. بهویژه در کجا؟ در جوامعی که پرسیدن سؤال برخلاف هنجارهای اجتماعی است. برای نمونه؛ هنجارهای معمول به ما این اجازه را میدهند از متقاضیان شغلی طی مصاحبه، سؤالهایی پرسیده شود.
حالا بد نیست نگاهی به پژوهش انجامشده بهوسیله دان کیبل Dan Cable در مدرسه کسبوکار لندن و ویرجینیا کی Virginia Kay در دانشگاه کارولینای شمالی بیندازیم.
در این پژوهش آمده است که بسیاری از متقاضیان در فرایند مصاحبه شغلی به معرفی خودشان مشغول میشوند. با چنین تمرکزی در مورد خودشان احتمالاً فراموش میکنند که یک مصاحبه شغلی موفق با سؤال پرسیدن از مصاحبهکننده در مورد خودش، در مورد سازمان و کار آن معنای بهتری پیدا میکند. درواقع با ایجاد چنین فضایی که متقاضی سؤال میپرسد، مصاحبهکننده نگاه مناسبتری به او دارد و میتواند به متقاضی کمک کند تا از میزان رضایتبخش بودن شغلش باخبر شود.
درواقع در پاسخ به چگونه سؤال بهتری بپرسیم میتوان پاسخ داد که متقاضی شغلی با طرح سؤالی مثل
« چه سؤالی هنوز نپرسیدهام که باید بپرسم؟»
از شایستگی، تمایل به تعامل و گشودن دروازه باغ مخفی اطلاعات اصلی در مورد شغل حرف میزند.
چگونه سؤال بهتری بپرسیم؟ آشنایی با یک روش سقراطی جدید
برای اینکه پرسشگر بهتری باشیم، اولین گام این است که « بیشتر بپرسیم». البته که اینجا تعداد، تنها فاکتور موردنظر نیست که بر کیفیت مکالمه ما اثر میگذارد؛ باز هم تکرار میکنم که نوع سؤال، لحن، تداوم و قالب هم مهم هستند.
اجازه بدهید با یک آزمایش جالب ادامه بدهم. از دو دانشجو میخواهیم تا گفتوگویی ترتیب بدهند. به تعدادی از آنها گفته میشود تا سؤالات کمتری بپرسند و از گروه دیگر خواسته میشود این سؤالات را بیشتر کنند.
طرفینی که تعداد سؤالات کمتری از هم میپرسند عموماً میگویند که تجربه یک بازی برابر را با هم داشتهاند؛ با هم حرف میزنند ولی تلاش آنها برای شروع یک مکالمه سازنده، لذتبخش و تعاملی است.
[su_box title=”همچنین بخوانید: ” style=”bubbles” box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
[su_animate type=”shake” duration=”0.5″]برای جذابیت در حرف زدن چه ترفندهایی را سراغ دارید؟
[/su_box]
گروهی که تعداد سؤالات بیشتری از هم میپرسند پویایی چشمگیرتری دارند. البته گروهی که یکی از طرفین سؤال بیشتر و دیگری سؤال کمتری میپرسد ترکیبی از تجربههای دو گروه بالاتر هستند. یعنی چه؟ یعنی گاهی پرسشگر چیزهای زیادی از طرف مقابلش یاد میگیرد و از طرف دیگر، همصحبت او احساس میکند شنیده میشود. اوقات دیگری هم هست که یکی از طرفین احساس خوشایندی از زیاد مورد پرسش قرار گرفتن ندارد و مطمئن نیست که چقدر اطلاعات به همصحبت خود میدهد.
♦♦ مهم: گفتوگوهایی که یکی بیشترین سؤال و دیگری بیشترین پاسخ را میدهد، تداعیکننده فضای بازجویی هستند.
چند تمرین مفید برای دانستن اینکه چگونه سؤال بهتری بپرسیم
در ادامه قرار است با چند رویکرد مفید که میتواند قدرت و کارایی سؤالات را بیشتر کند آشنا شویم. باید اول از همه بگویم که:
«« بهترین رویکرد بستگی به هدف (های) مکالمه کنندهها دارد.»»
آیا این مکالمه یک گفتوگوی مشارکتی است ( ساخت یک رابطه یا همکاری تیمی) یا یک گفتوگوی رقابتی( طرفین در تلاش هستند اطلاعات حساس را از هم پنهان کنند یا به دنبال منافع خود هستند).
شاید بد نباشد تمرینهای زیر را دنبال کنیم.
سؤالهای پیگیرانه پرسیدن
بهتر است به خاطر بسپاریم که سؤال داریم تا سؤال! دنیای پرسشها با هم یکی نیست. در پژوهشی که در مدرسه کسبوکار هاروارد انجام شد و مبتنی بر کدگذاری انسانی و یادگیری ماشینی بود، به چهار دستهبندی در این مورد رسیدند:
◄ سؤالهای آشنایی (مقدماتی) – حالت چطوره؟
◄ سؤالهای بازتابی – خوبم به لطفت. تو چطوری؟
◄ سؤالهای به کلی – با این سؤالها موضوع گفتوگو بهکلی عوض میشود.
◄ سؤالهای پیگیرانه – پیگیری برای اطلاعات بیشتر
در میان این دستهبندی، سؤالهای پیگیرانه اعتبار ویژهای دارند. وقتی با چنین رویکردی وارد گفتوگو میشویم یعنی طرف مقابل ما برایمان مهم است، دوست داریم او را بشنویم و بیشتر در موردش بدانیم.
شاید بد نباشید بدانید که
در پژوهش انجامشده طرفین گفتوگو برای طرح پرسشهای پیگیرانه در مقایسه با سایر سؤالات تمایل بسیار بیشتری داشته اند.
تشخیص اینکه چه زمانی باید از سؤالهای باز استفاده کنید
هیچکدام از ما خوشمان نمیآید حس کنیم مورد بازجویی قرار گرفته ایم؛ اما یک سری از سؤالات هستند که با پاسخ «بله» یا «خیر» این فضا را ایجاد میکنند.
اگر میخواهیم بدانیم چگونه سؤال بهتری بپرسیم شاید وقت آن رسیده که با سؤالهای باز شروع کنیم. این نوع پرسشها مانع ایجاد حسی که به آن اشاره کردم میشوند. بنابراین کاربرد ویژهای در دریافت اطلاعات یا آموختن مبحثی جدید دارند.
ناگفته نماند که سؤالهای باز منبع نوآوری هستند. یعنی با طرح این سؤالات به پاسخ پنهان و غیرمنتظرهای میرسیم که هیچکس پیشتر آن را نمیدانسته است. به عبارتی یک فرصت عالی برای توسعه خلاقیت فردی!
♦♦ نکته: سؤال باز پرسشی است که با هدف تشویق مخاطب برای توضیح بیشتر طرح میشود. در این نوع، مخاطب پاسخی بیشتر از بله یا خیر میدهد. مثلاً؛ « فکر میکنی دلیل اتفاقی که روز جمعه در پیکنیک افتاد چه بود؟»
در نقطه مقابل، پژوهشهای زیادی به خطرات محدود کردن گزینههای پاسخ مخاطب پرداختهاند. مثلاً « سؤالهای بسته» معرف تعصب و بهرهکشی از مخاطب هستند.
در یکی از همین مطالعات از پدر و مادرها خواسته شده بود که در مورد « مهمترین چیز برای بچه که آنها را در زندگی آماده میکند» نظراتشان را بگویند و حدود ۶۰% آنها از فهرست پاسخها، « او باید به فکر خودش باشد» را انتخاب کردند. حالا همین موضوع بهصورت سؤال باز مطرح شد و تنها ۵% از والدین در موردش توضیح دادند.
اینهمه در مورد فواید و نتیجههای مثبت سؤالِ باز گفتیم ولی بد نیست بدانید که سؤالهای باز همیشه هم خوب نیستند.
برای نمونه یک نشست مذاکراتی با مدیر شرکت یا افرادی را تصور کنید که زیادی در مورد افکار و اهدافشان محافظهکار و محتاط هستند. سؤالات باز به آنها فضای زیادی برای پنهانکاری میدهد یا حتی فرصت دروغ گفتن یا طفره رفتن را برایشان فراهم میکند.
مهارتهای مذاکره ؛ ۷ راهکار برای بهبود و موفقیت در مذاکره
مهم است که بدانید چه موقع صحبت را ادامه دهید و چه موقع بلند شوید و پیادهروی کنید!
پس چهبهتر که کار را سخت نکنیم و دست به دامان سؤالات بسته شویم. این نوع سؤالات بهتر جواب میدهند مخصوصاً اگر خوب طراحی شده باشند. در یک پژوهش دیگر مشخص شد که وقتی سؤالاتی با فرضیات بدبینانه از این جمع پرسیده میشود، اغلب دوست ندارند دروغ بگویند:
« کسبوکار ما بهزودی تجهیزات جدید میخواهد، اینطور نیست؟ »
به جای اینکه با یک فرضیه خوشبینانه پیش برویم:
« این ابزار دارد خوب کار میکند، مگر نه؟»
درست انجام دادن
نظم و نظام درستی که سؤالات ما دارند بستگی به محیط دارد. در برخوردهای پرتنش، طرح سؤالات سخت اول از همه حتی اگر ازنظر اجتماعی عجیب به نظر برسد، کاری میکند تا مخاطب با تمایل بیشتری جواب بدهد.
در بخشی از مطالعات رفتارشناسی این نتیجه به دست آمد که وقتی سؤالاتی با القای حس سلطه کمتر از افراد پرسیده میشود، آنها تمایل بیشتری به ارائه اطلاعات حساس در مورد خودشان یا آنچه در ذهن دارند نشان میدهند.
در اهمیت چگونه سؤال بهتری بپرسیم همین بس که وقتی فرد پرسشگر با یک سؤال بسیار حساس شروع میکند:
« اصلاً تابهحال در خیالات خودت فکر کردی که سر یکی یک بلایی بیاوری؟»
به جای اینکه با این سؤال ادامه بدهد:
« آیا وقتی حالت خیلی خوب بود همکار ناخوشاحوالت را برای کار فراخوان کردی؟»
باید با خطر آزرده کردن مخاطب روبهرو شود. این خطر، تعادل گفتوگو را به هم میزند. در مقایسه مبینید که سؤال دوم کمتر به خصوصیات فردی سرک میکشد. پس مخاطب شما با تمایل بیشتری پاسخ میدهد.
… فراموش نکنیم که …
گفتوگویی که با هدف برقراری ارتباط شکل میگیرد- بنا بر رویکرد مثبت شروع با سؤالات با حساسیت کمتر و کم تنشزا- اثر بیشتری دارد.
شاید بد نباشد به یک مجموعه دیگر از مطالعات انجامشده که نتایج آن با انتشار ستون داستانهای کوتاه مبتنی بر واقعیت « عشق مدرن» در روزنامه نیویورک تایمز، محبوبیت پیدا کرد بپردازم. در این رشته پژوهشها روانشناسی به نام آرتور آرون Arthur Aron گروهی از غریبهها را به آزمایشگاهش فراخواند.
هر غریبه یک پارتنر برای خودش انتخاب کرد و فهرستی از چند سؤال در اختیار آنها قرار گرفت. از آنها خواسته شد تا بنا بر همین سؤالات پیش بروند طوری که اول با سؤالات سطحیتر شروع کنند و در ادامه به پرسشهایی برسند که زمینه خود افشایی بیشتری را برای طرف مقابل به همراه داشته باشد.
« بزرگترین پشیمانی تو چیست؟ »
ازجمله سؤالاتی میتواند باشد که باعث صمیمیت و خود افشایی بیشتر میشود.
استفاده از لحن مناسب
وقتی گفتوگوی ما با سؤالات غیررسمی صمیمانه درهم میآمیزد به جای اینکه لحن رسمی و خیلی جدی به خود بگیرد، طرفین مکالمه احساس پذیرش و راحتی بیشتری دارند.
در پژوهشی که بر همین مبنا انجام شد، به دو گروه از شرکتکنندگان در یک آزمایش آنلاین مجموعهای از سؤالات داده شد. رابط کاربری سایت، برای یک گروه، یک نفر شوخ و شاداب بود و برای گروه دیگر این رابط آدم جدی و رسمی.
بهراحتی نتیجه مشخص است؛ گروهی که با رابط کاربری شاد و سرزنده ارتباط داشتند تقریباً دو بار بیشتر اطلاعات حساس را در اختیار سایت گذاشتند.
وقتی فضای کافی به مخاطب داده شود، طرف مقابل هم احساس راحتی بیشتری دارد. مثلاً یکبار امتحان کنید و به مخاطبتان بگویید هیچ ایرادی ندارد اگر جواب بعضی سؤالها را بخواهد تغییر بدهد. این آزادی عمل حتی در یک مکالمه دوستانه دونفره طرف مقابل را برای ادامه گفتوگو پذیراتر میکند حتی اگر تصمیمی برای تغییر جوابش نداشته باشد.
و اینجاست که به نقطه عطف بهرهوری تیمی میرسیم؛ طوفان فکری که دقیقاً با همین نیت پیش میرود. احتمالاً به دلیل همین فضادهی کافی است که تیمهای کاری مختلف از تکنیک طوفان فکری مکتوب بهعنوان یک عملیات بسیار سازنده استفاده میکنند.
چطور؟ روی تخته جلسه که هر دادهای نوشته و چسبانده میشود، یا پاک میشود یا بدون هیچ قضاوتی سر جایش باقی میماند. در چنین فضایی اعضای تیم علاقه بیشتری برای پاسخ صادقانه به سؤالات دارند. آنها حتی حرفهایی میزنند که ممکن است جای دیگری نتوانند به زبان بیاورند ( به دلیل احساس امنیتی که در جمع دارند).
از طرف دیگر، زمان کافی هم دارند تا فکرهای نظم نگرفتهشان را که ممکن است تناسبی با اهداف تیم نداشته باشد، نظم و نظام ببخشند.
♦♦ مهم: بهصورت کلی لحن بیشازحد شستهورفته و رسمی، کاری میکند تا مخاطب تمایل خیلی کمتری برای همخوان کردن اطلاعات داشته باشد.
توجه به پویایی گروه
حالت فعال و پویای گفتوگو با توجه به اینکه این مکالمه دونفره است یا گروهی، به شکل چشمگیری تغییر میکند. اینکه چگونه جواب بهتری به پرسشها داشته باشیم به همان اندازه چگونه سؤال بهتری بپرسیم؟ اهمیت دارد و تحت تأثیر افراد حاضر قرار میگیرد.
البته وقتی صحبت از یک گروه میشود، اعضای یک گروه مایل هستند که مثل هم رفتار کنند که این درنهایت روی بهرهوری آنها اثر میگذارد. در پژوهش دیگری که در مدرسه کسبوکار هاروارد انجام شد، برای شرکتکنندگان مجموعهای از پرسشهای حساس در نظر گرفته شد.
این پرسشها شامل سؤالات مالی و جنسی بودند؛ « تابهحال چک برگشتی داشتهاید؟» یا « بهعنوان یک بزرگسال آیا تابهحال تمایلات جنسی خاصی داشتهاید؟» و دو موقعیت مقابل روی آنها قرار داده شد:
- افراد زیادی در این گروه دوست دارند که جوابهای شرمآورشان اعلام شود.
- گروه دیگر هم تمایلی به انجام این کار ندارند.
با اعلام این دو دستهبندی، ۲۷% شرکتکنندگان، با پیروی از گروه اول، علاقه به اعلام پاسخهای حساس خودشان داشتند.
با کلیک روی تصویر بالا شما وارد دنیای جذاب و بیپایان کتابهای صوتی مجموعه ما میشوید. البته این دروازه طلایی زمانی به رویتان گشوده خواهد شد که برای دانلود رایگان اپلیکیشن ذهن تردید نکنید!
پایانبخش
سؤال پرسیدن یکی از ابزارهای قدرتمند برای ارزشیابی در سازمانها و همچنین بهبود رابطه در زندگی فردی است. البته این ابزار لزوماً در سازمانها یا محیطهای کاری قرار نیست کاربرد داشته باشد و عموماً:
انگیزهبخش یادگیری است.
باعث تبادل نظرات و پیشنهادها میشود.
زمینه نوآوری و بهبود عملکرد را فراهم میکند.
زنجیره آرامش و اعتماد را بین اعضای تیم محکم میکند.
و درنهایت اینکه، سؤال پرسیدن ضریب خطا در کسبوکار را پایین میآورد.
آلبرت انشتین هم به ما یادآور میشود که « در مورد هر چیزی بپرس» چراکه با این راهکار میدانیم چگونه سؤال بهتری بپرسیم .
منبع:
https://hbr.org/2018/05/the-surprising-power-of-questions
من مینویسم. در کنار سفر، مهربانی، آشپزی و سکوت، از این هنر، برای معنا دادن به زندگی ام بهره میبرم.
این مطلب خیلی به من کمک کرد، مدیریت سوال و ارتباط برقرار کردن تو زمینه ی شغلی و زندگی شخصی برای من خیلی مهم هست
سلام رضا 🙂
باتوجه به شناختی که ازت دارم و میدونم آدم سطحی و زودگذری نیستی این جمله رو به عنوان تهدید از من یادت بمونه « هندونه زیر بغل صادقی نذار» :))
این از اون مقاله هاست که باید هم رو به چالش بکشیم.
راستی چه خوب که بالاخره سرت خلوت شد سر زدی.