فهرست مطالب
تفکر همگرا و تفکر واگرا دو شیوه نگرش و بینش به زندگی و اتفاقات هستند. این دوتفکر در مقابل هم قرار میگیرند و کاملا مخالف هم است.
در مقاله حاضر این دوتفکر را بررسی میکنیم و ویژگیهای هردو دسته را باهم مقایسه خواهیم کرد. با ما در ذهن همراه باشید تا بفهمید جز کدام دسته از افراد هستید. آیا تفکر واگرا دارید یا تفکرتان همگرا است.
تفکر همگرا و تفکر واگرا
قبل از اینکه به سراغ بررسی تفاوتهای دو تفکر همگرا و واگرا برویم، باید به صورت مفصل معانی و تعاریف این دو تفکر را بررسی کنیم. اصلا تفکر همگرا و واگرا چه معنایی دارد؟
تفکر همگرا
تفکر همگرا گونهای خاص از بینش و نگاه به محیط و اتفاقات پیرامون زندگی است که براساس پیشفرضها و راهحلهای منطقی که از قبل امتحان شدهاند و دیگران آنها را تجربه کردهاند انجام میشود.
افرادی که تفکر همگرایانه دارند به صورت مشخص، آشنا و سازمان یافته به مسائل نگاه میکنند و تفکری منطقی دارند. آنها جوابهای منطقی که در چارچوبهای عقلی و اندیشهای میگنجد را پیشروی مسائل میگذراند.
تفکر واگرا
اما درمقابل، تفکر واگرا بر راهحلهای نوآورانه و خلاق متمرکز میشود. افرادی که تفکر واگرایانه دارند، معمولا از روشهای غیرمعمول، خلاق و عجیب برای حل مسائل و چالشها استفاده میکنند.
تفکر واگرا درپی شکستن چارچوبهای ذهنی و کلیشههای معمول است و یکی از پیششرطهای مهم تفکر خلاق و خلاقیت به حساب میآید. درواقع تفکر واگرا افراد را قادر میسازد که اطلاعات را سازماندهی کنند و جوابهای جدید بسازند.
تفاوتهای تفکر همگرا و تفکر واگرا
حالا که متوجه شباهتها و تفاوتهای تفکر همگرا و واگرا شدید، بهتر است به مقایسه و بررسی این دو تفکر برویم. با ما در ادامه هم همراه باشید.
بینش
اولین و مهمترین تفاوت دو تفکر همگرا و واگرا در نوع بینش این دونوع تفکر به مسائل پیرامون است. درحالی که تفکر همگرا تنها جنبههای خاص و منطقی ماجرا را مورد بررسی قرار میدهد و نگاه تک بعدی نسبت به مسائل دارد، تفکر واگرا جنبهها و زوایای متفاوتی را مورد بررسی قرار میدهد و چالشها را چند بعدی نگاه میکند.
انعطافپذیری
افرادی که تفکر همگرایانه دارند، درمقابل مسائل و چالشهای پیش آمده، انعطاف کمتری از خودشان نشان میدهند. اگر نظم ذهنی مورد نظر آنها بهم بریزد، شالوده امور از دستشان درمیرود و نمیتوانند خودشان را با وضعیت جدید مطابقت دهند.
درواقع برای کسانی که تفکر همگرا دارند انطباقشان با مسائل و محیطهای جدید بسیار سختتر از کسانی است که واگرایانه فکر میکنند.
درمقابل افرادی که دارای تفکر واگرا هستند، بسیار منعطف عمل میکنند. چالشهای جدید، موقعیتهای جدید و تغییرات، برای این دسته از افراد اصلا سخت و دشوار بهنظر نمیرسد و میتوانند به سادگی خودشان را با موقعیتهای متفاوت مطابقت دهند.
علت این امر، به طرز فکر آنها برمیگردد. چرا که تفکر واگرا براساس ارائه راهحلهای جدید و بدیع است و با نظم ذهنی از پیش ساخته شده و منطقی تفکر همگرایانه، تفاوتهای زیادی دارد.
هنجارها
تفکر واگرا، تفکری کاملا هنجار شکن است و از عادات و عرف پیروی نمیکند. کسانی که واگرایانه فکر میکنند درپی شکست نظم موجود هستند و شنا در جهت مخالف رودخانه برایشان کار مشکلی نیست.
از نظر آنها هر راهی که به خوبی به چالش جواب بدهد و کار کند، پذیرفتنی است.
درصورتیکه در تفکر همگرایانه، سمت و سوی تمایل افراد به سنتها، عادات و عرف است. هنجارها و عرف جامعه برای افرادی که همگرا فکر میکنند بسیار با اهمیت است و معمولا تمایلی به برهم زدن آن ندارند.
این افراد بسیار قانونمندتر از افراد با تفکر واگرا هستند.
روش عمل
افرادی که تفکر همگرا دارند، از اصول مشخصی برای حل مسائل استفاده میکنند. برای این افراد همیشه دو به اضافه دو مساوی با چهار است. درمقابل کسانی که تفکر واگرا دارند، دوست دارند از راههای متفاوت برای رسیدن به هدف استفاده کنند.
مسیر مشخص و از پیش تعیین شده، فرمولها و قواعد و الگوها برای این دسته از افراد معنای خاصی ندارد.
افرادی که تفکر واگرایانه دارند معمولا قابل پیشبینی نیستند و ریتم حرکتشان به سمت ارائه راهحل نهایی معمولا مشخص نیست. گاهی ضرباهنگ حرکتشان کند است و گاهی سرعتشان بهطرز غیرقابل باوری افزایش پیدا میکند.
نتیجهدهی تصمیمات
معمولا تصمیماتی که افراد با تفکر همگرا میگیرند، منطقیتر است و به همین دلیل، درصد خطا و اشتباه آنها بسیار کمتر از افرادی است که به صورت واگرا فکر میکنند.
آنها ذاتا تمایلی به ریسک کردن ندارند و به همین دلیل دوست دارند از اصول منطقی و آزمایش شده پیروی کنند.
اما افرادی که تفکر واگرایانه دارند، ترجیح میدهند از روشهای جدید و خلاقانه استفاده کنند. روشهایی که الزاما به نتیجه مطلوب منجر نخواهد شد، اما جذابیتهای زیادی دارد.
میل به هنجار شکنی و استفاده از دانش و اطلاعات در تولید راههای بدیع، علت اصلی این تفاوت میان تفکر همگرا و تفکر واگرا است.
شخصیت
معمولا افرادی که تفکر همگرا دارند در جامعه به عنوان افراد منطقی و منظم شناخته میشوند. این افراد چارچوب ذهنی مشخصی دارند و به سادگی میتوانند با قواعد عرف هماهنگ شوند.
داشتن نظم و برنامه ذهنی برای انجام کارهای روزانه و پروژهها به این دسته از افراد آرامش میبخشد و نتیجه کارشان را تضمین میکند. آنها دوست دارند به عنوان افراد قانونمند شناخته شوند و درعرف به عنوان انسانهای موجه، معروف هستند.
درمقابل کسانی که واگرایی را ترجیح میدهند، شخصیتهای خلاقی دارند. آنها در قواعد و عرفهای معمول جا نمیشوند و عادت به شکستی هنجارها در این دسته از افراد بیدارند.
البته منظور از هنجارشکنی به معنای منفی آن نیست. آنها صرفا انسانهایی هستند که علاقه زیادی به شنا خلاف جهت رودخانه دارند. ماهیت تفکر آنها این دسته از افراد را به چنین شخصیتهایی تبدیل کرده است و معمولا نمیتوانند براساس نظم و برنامه عمل کنند.
[su_box title=”همچنین بخوانید: ” style=”bubbles” box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
[su_animate type=”shake” duration=”0.5″]موانع تفکر خلاق ؛ چه چیزی درذهن ما جلوی خلاقیت ما را میگیرد؟[/su_animate]
[/su_box]
اگر بخواهیم در انتها نتیجهای از شخصیت افرادی که این دوتفکر در آنها غالب است داشته باشیم، میتوانیم بگوییم افراد با تفکر همگرا، میتوانند قانونگذاران خوبی باشند.
آنها افرادی قابل اتکا و قابل اعتماد هستند که تصمیماتی میگیرند که معمولا به نفع خیر عمومی و منطقی است.
اما افرادی که تفکر واگرا دارند، میتوانند مدیران موفقی باشند. راهحلهای پیشنهاد شده از طرف افرادی که تفکر واگرا دارند کمی جسورانه است، اما میتواند بسیار کارگشا و عملی باشد.
معمولا مخترعان و هنرمندان تفکر واگرایانه دارند.
پیشبینی و ارزیابی نتایج
از آنجایی که افراد با تفکر همگرا روی اصول و قواعد از پیش تعیین شده و فرمولاسیون مشخص حرکت میکنند، به سادگی میتوان نتایج کارشان را پیشبینی کرد.
این افراد میتوانند نتیجه کارشان را از قبل محاسبه کنند و معمولا نتیجه نهاییشان با درصد خطای پایین، با پیشبینیشان مطابقت دارد.
درمقابل نتیجه کار افرادی که تفکر همگرا دارند، ابدا قابل پیشبینی نیستند. آنها از روشهای غیرمرسوم و غیرقابل پیشبینی برای ارائه راهحلها استفاده میکنند و به همین دلیل نمیتوان به صورت دقیق پیشبینی کرد که دقیقا به چه نتیجهای خواهند رسید.
تفکر همگرا و تفکر واگرا؛ کدام بهتر است؟
مقایسه کارایی و برتری دونوع تفکر واگرا و همگرا با هم شبیه به این است که مثلا بخواهیم بگوییم غذا بهتر است یا آب. واقعیت این است که نمیتوان هیچ کدام از انواع تفکر همگرا و واگرا را به یکدیگر برتری داد.
هرکدام از انواع این تفکرات در جای خود بسیار مناسب و کارگشا هستند. در مواقع فکر به راهحلها بهتر است به صورت واگرایانه فکر کنیم؛ اما موقع تصمیمگیری، تفکر همگرایانه بهتر نتیجه میدهد.
مساله اصلی این است که سازوکار جامعه به نحوی باشد که افراد با تفکر همگرا و واگرا بتوانند در جای مشخص و مناسب شخصیتشان باشند تا بتوانند به بهترین شکل ممکن استعدادهایشان را بروز دهند و جامعه را به حداکثر بهرهوری برسانند.
البته بهترین حالت این است که یاد بگیریم در مواجهه با چالشهای متفاوت، مناسب با موقعیت موردنظر، تفکرمان را به سمت تفکر واگرا یا همگرا تغییر دهیم.
این مساله همان چیزی است که در آموزش و پروش و تربیت کودکان باید توجه ویژهای را به خود اختصاص دهد. تمرین ویژگیهای مثبت هردو نوع فکر بهترین حالتی است که میتوانیم درمواجهه با چالشهای زندگی از خودمان بروز دهیم.
خلاقیت و انعطاف تفکر واگرا در کنار منطق و نظم همگرایی، میتواند از ما انسانهای ایدهآلی بسازد که بهترین تصیمهای ممکن را در موقعیتهای مختلف زندگی میگیرد.
[su_box title=”در ذهن بهترین ها را بخوانید: ” style=”bubbles” box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
[su_animate type=”shake” duration=”0.5″]
[/su_animate]
[/su_box]