فهرست مطالب
تصور کنید قرار است اولین پست تصویری اینستاگرام شغلی شما یک عکس از خودتان باشد با یک کپشن در مورد زندگی حرفهای که دارید. چه عکسی انتخاب میکنید؟ یک سلفی دقیق با آرایش ملایم یا یک عکس گروهی با دوستانتان؟ احتمالاً انتخاب اول شما، همان سلفی است درحالیکه متعجب میشوید اگر بگویم « اثر چیرلیدر» عکس گروهی شما را تأیید خواهد کرد!
اثر چیرلیدر واقعیت دارد اما نه آنطور که شما تصور میکنید. اگر عکس گروهی انتخاب اول شما برای پست اول اینستاگرام باشد شاید نشان بدهد که ازنظر اجتماعی و دوستانه روابط خوبی دارید ولی این دقیقاً همان چیزی نیست که باعث تفاوت عکس فردی با گروهی میشود و شما را جذابتر نشان میدهد.
نکته جالب فراتر از یک تعریف سطحی است. باید به چگونگی کارکرد مغز انسان برای دریافت اطلاعات دقت کنیم!
اثر چیرلیدر و داستان یک مغز شگفتانگیز
جذابیت چهره فقط تحت تأثیر ویژگیهای صورت نیست بلکه همچنین تحت تأثیر چهرههای دیگر تا پیش از آن یا بهصورت همزمان هم قرار دارد. این همزمانی باعث شکل گرفتن مفهومی معروف به اثر چیرلیدر cheerleader effect میشود. جالب اینجاست که یک سری از مطالعات درستی این تعریف را رد کردهاند درحالیکه بررسیهای علمی دیگری میگویند این اثر کارایی دارد.
در مطالعات اخیر یک سری موقعیتهای مرزی این اثر که از آن بهعنوان اثر جذابیت گروهی group attractiveness effect هم نام میبرند هم آزمایش شده است. مفهوم موردنظر بهصورت طبیعی در ساختارهای گروهی، عکسهای چهره تکنفری و چهرههای گردآوریشده کامپیوتری اتفاق میافتد.
نه اندازه گروه و نه موقعیت چهره تأثیری بر اثر چیرلیدر ندارد. هرچند جذابیت چهرههای کناری چهره هدف تأثیرگذار است؛ یعنی هرچه جذابیت چهرههای غیر هدف کمتر باشد اثر چیرلیدر در مورد چهره هدف بزرگتر است.
پژوهشهای پیشین نشان داد که پردازش حافظه تصویری باعث چنین اتفاقی میشود. این مطالعات بیانگر این واقعیت بودند که میانگینی از دادههای تصویری مغز این اتفاق را رقم میزند. چراکه این میانگین جذابیت چهرهها را بیشتر میکند. بهعبارتدیگر، هر چهرهای که هدف قرارگرفته باشد، وقتی در یک قاب گروهی و کنار چهرههای دیگر است، جذابیت بیشتری دارد تا زمانی که در یک قاب انفرادی باشد.
اثر چیرلیدر و کدگذاری سلسله مراتبی
این آزمایشها همچنین یک فرایند پردازش حافظه تصویری دیگر را هم نشان داد و آن کدگذاری سلسله مراتبی hierarchical encoding است که اثر موردنظر را یکبار دیگر تأیید میکند اما این بار وقتی در کنار چهرههای « جذابتر» دیگری قرار میگیرد.
کدگذاری سلسله مراتبی میگوید اطلاعات در حافظه فعال تصویری بهطور مستقل ذخیره نمیشود بلکه بانظم بسیار دقیقی نمایش داده میشود.
گروهی که بهعنوان مشاهدهگر در این آزمایش انتخابشدهاند، گروهی از چهرههای جذاب را بهعنوان یک گروه جذاب کدگذاری میکنند. نکته جالب اینجاست که چهرههای با جذابیت کمتر از این کدگذاری سلسهمراتبی سود میبرند و آنها نیز برچسب جذاب را دریافت میکنند.
نتیجه بهدستآمده اینکه کدگذاری سلسهمراتبی باعث سوگیری (خطای شناختی) در مورد عدد میانگین میشود. اگر یک تصویر تکی شامل چندین دایره آبی و سیاه نشان داده شود که در آن بیشتر دایرههای سیاه، بزرگ هستند و بیشتر دایرههای آبی، کوچک، بنابراین دایره متوسط ، وقتی آبیرنگ است، در حافظه بهعنوان شکلی که بزرگتر میشود به خاطر سپرده میشود تا وقتیکه سیاه است.
بهعبارتدیگر، به یادآوردن آیتمهای تکی وابسته به میانگین گروهی است. پس یکبار دیگر یادآوری میکنم که چهرهها وقتی در کنار سایر چهرههای جذاب قرار میگیرند، جذابیت بیشتری دارند تا وقتی بهتنهایی ثبت شوند. هرچه جذابیت چهره هدف کمتر باشد انتظار داریم که چهرههای کناری آنکه بیشتر به چشم میآیند، بر جذابیت این چهره هم اضافه کنند.
اثر چیرلیدر معکوس
اما نقطه مقابل اثر چیرلیدر، reverse cheerleader effect است که در مورد تأثیر چهرههای کناری با جذابیت کمتر بر چهره هدف سخن میگوید. کدگذاری سلسله مراتبی مغز کاری میکند تا چهره وقتی بهصورت تکی ثبت میشود جذابتر از زمانی باشد که با چهرههای معمولی در یک قاب قرار میگیرد.
حالا تصور کنید چهره هدف برابر با میانگین چهرههای کناری که چندان هم جذاب نیستند باشد. در این حالت کدگذاری سلسله مراتبی هیچ تأثیری را نشان نمیدهد.
◄ شاید برایتان جالب باشد که بدانید
ازنظر روانشناختی اثر چیرلیدر میخواهد نشان بدهد که اثرات متضاد باعث چنین اتفاقی میشوند. جذابیت چهرههای کناری در یک تصویر گروهی، معیار استاندارد مقایسه جذابیت چهره هدف است. بهعبارتدیگر، تضاد بین جذابیت چهرهها و چهره هدف، جذابیت درک شده را بیشتر میکند.
اثر چیرلیدر چگونه بر سر زبانها افتاد؟
این اصطلاح جذاب اولین بار در سریال « چطور با مادرت آشنا شدم» How I Met Your Mother استفاده شد. شخصیت بارنی استینسون Barney Stinson از این اصطلاح برای توضیح این موضوع استفاده کرد که یک زن وقتی در جمع باشد جذابتر است تا وقتی تنها باشد. البته برداشتها و حرفهای بارنی یک نمونه از کمدی آمریکایی است ولی این حرفها و نظرات مبنای پژوهش قرارگرفته اند.
شواهد علمی قابلتوجهی در سال ۲۰۰۳ در مورد اثر چیرلیدر منتشر شد که بر اساس پنج دسته از مطالعات بود. این بررسیها در هر دو جنس زن و مرد نمره بندی شد و بر اساس آن، جذابیت افراد وقتی جزئی از یک گروه باشند بیشتر بود تا اینکه بهتنهایی کاری را انجام دهند.
درو واکر Drew Walker و ادوارد وول Edward Vul به ۱۳۰ شرکتکننده عکسهای گروهی نشان دادند که شامل سه چهره زن و سه چهره مرد بود. در مرحله بعد، هر چهره از تصویر جدا و چهره تکی به شرکتکنندهها نشان داده شد.
خلاصه کتاب خودت را انتخاب کن
خواندن این کتاب برای چه کسانی مفید است؟ هرکسی که اهل کارگروهی و کارآفرینی باشد.
همانطور که بالاتر هم برایتان نوشتم، شرکتکنندگان جذابیت چهرهها در عکس گروهی را بیشتر از عکس انفرادی آنها تأیید کردند که این، فارغ از جنسیت افراد بود. نکته جالبتوجه بیاهمیت بودن اندازه گروه است؛ چه گروه بزرگ باشد چه کوچک تأثیری بر جذابیت چهره افراد نمیگذارد. امتیاز بهدستآمده از این فرایند صرفاً به خاطر گروهی بودن است.
◄ شاید دوست داشته باشید بدانید
مطالعات زیادی با تکیهبر همان جمله کوتاه بارنی برای شناخت بیشتر اثر چیرلیدر انجام شد که ازجمله آن، در سال ۲۰۱۵ بود تا جذابیت چشمگیر افراد در گروه بازهم تأیید شود.
خطای دید ابینگهاوس و ارتباط آن با اثر چیرلیدر
قدرت شگفتانگیز این اثر را آنگاه میتوانیم بهتر درک کنیم که به چگونگی کارکرد مغز بپردازیم. گرایشها روانی انسان چندان متمرکز روی جزئیات تکی دریافتی از محیط اطراف نیست. او بهجای اینکه خودش را وقف توجه به جزئیات کند، فوراً اطلاعات را بهصورت گروهی چکیده میکند.
** مهم: شواهد علمی میگویند مغز ما برای چنین دستهبندی تنظیم شده است. بدینصورت که دستهبندی اطلاعات یک مزیت تکاملی متفاوت است که با کاهش بار ادراک ناشی از تجزیهوتحلیل جزئیات ( اطلاعات تصویری)، ضامن بقای انسان میشود.
بهترین مثال برای این اثر ادراکی اصطلاح خطای دید ابینگهاوس Ebbinghaus Illusion است که در ادامه بیشتر خواهید خواند.
در این خطای دید، دایرههای داخلی اندازه یکسانی دارند درحالیکه اطلاعات جانبی( دایرههای کناری) برداشت شما را تغییر میدهند. در این تصویر بهجای تمرکز بر ویژگیهای تکی دایرههای داخلی، برداشت ما به اطلاعات گروهی تغییر میکند.
این وضعیت، پردازش بالا- پایین شناختهشده است. یعنی کل عناصر مهمتر از ویژگیهای تکی تفسیر میشوند. چنین وضعیتی نقطه مقابل پردازش پایین- بالا است که از اطلاعات تکی و جزئی به کل میرسیم. این توضیح در مورد خطای دید برای اثر جذابیت کار گروهی هم درست است. این اثر مغز را متوجه گروه بهعنوان کل میکند نه توجه به ویژگیهای فردی.
چنین اثری حتی میتواند در مورد گرایشها اجتماعی هم کاربرد داشته باشد. طبقهبندیهای اجتماعی یک فرایند ذهنی است که در آن افراد بر اساس ویژگیهایی مثل سن، جنسیت و نژاد گروه سازی میکنند. به خاطر داشته باشید که چنین دستهبندی سریعی مبتنی بر اطلاعات اجتماعی کمک میکند تا تعاملات اجتماعی سریعتر اتفاق بیفتد که البته پیامدهای جدی و گستردهتری دارد.
برتری کار گروهی بر فردگرایی در اثر چیرلیدر
مطالعات علمی ثابت کردند که وقتی تصویری از خودتان در یک فعالیت گروهی نشان میدهید، هرگونه ویژگی فردی غیرجذاب شما به حالت تعادل میرسد و چندان به چشم نمیآید. اما نکته اینجاست این اطلاعات چطور قرار است به نفع شما باشد؟ اصلاً کار سختی نیست!
شاید بهتر باشد این بار که قرار است عکس پروفایلتان را انتخاب کنید اثر جذابیت کار گروهی را به خاطر بیاورید. اگر قرار است دنبال کنندههای شما در شبکههای اجتماعی افراد مهم و تعیینکنندهای باشند، چهبهتر که یک عکس گروهی از خودتان منتشر کنید. درنتیجه زمانی که این افراد تصمیم بگیرند در مورد شما تحقیق کنند ( هیچ بعید نیست پای ارتقای شغلی یا شروع یک رابطه عاطفی دلگرمکننده در میان باشد!) با دیدن این عکس گروهی به جذابیت شما ایمان میآورند.
لازم به تکرار نیست که عکسهای گروهی شما را بهعنوان یک فرد اجتماعی هم معرفی میکند. همچنین، آیا باید یادآوری کنم که در عکس گروهی باید مشخص باشد شما کدام فرد جذاب هستید؟! مخاطب شما نباید در پیدا کردن تصویرتان گیج شود.
اثر چیرلیدر چگونه کار گروهی را جذابتر میکند؟
حالا که با یک اصطلاح شگفتانگیز و ارتباط آن با عملکرد مغز آشنا شدید، چهبهتر که اثر چیرلیدر را در مقیاس گستردهتری بشناسیم و با شش مورد از فواید کار گروهی بیشتر آشنا شویم.
آشنایی با چشماندازهای مختلف و متفاوت
کارگروهی team work باعث میشود تا موضوعات را از چشماندازهای مختلف بررسی کنید. برای اینکه بتوانید در مورد مسئلهای بحث و روش مذاکره در مورد آن را پیدا کنید، بهترین کار این است که به حرفهای دیگران گوش دهید.
چیزی که همیشه مهم است میزان تأثیرگذاری نظرات دیگران برای تفکر شخصی شماست که دیدتان را گستردهتر میکند و این همان تفکر جمعی است که نباید از تأثیرش غافل شد.
◄ هرگز فراموش نکنیم که
همتیمیهای ما فقط « همکار» حساب نمیشوند. آنها مثل مربی و معلم برای ما هستند. نکته نهفته در کار گروهی این است که «اجتماعی بودن» تا میزان چشمگیری یادگیری را تقویت میکند.
چگونه یاد میگیریم ؟ آشنایی با چند گام مؤثر برای پاسخ به این پرسش
همه یادگیرندهها این حق را دارند که بهطور کامل از فرایند یادگیری خود، آگاهی داشته باشند
در این فرایند جذاب نهتنها با دیدگاه دیگران آشنا میشویم بلکه دیدگاه همدیگر را به اشتراک میگذاریم، مخالفت میکنیم و یا به چشمانداز یکپارچهای در مورد موضوعات مختلف میرسیم. چه بسیار دیدگاههایی که ذهنیت ما را در مورد باوری که داریم تغییر یا جنبههای ضعیف تفکر ما را بهخوبی نشان داد.
باور کنیم فقط در کار گروهی با دیگران است که میتوانیم بخشی یا بخشهایی از چشمانداز فکری خودمان را تغییر دهیم و باهوشتر ازآنچه انتظارش را داشتیم به نظر برسیم.
بهبود دایره واژگان
اجازه بدهید با یک مثال آشنا ادامه بدهم؛ یادگیری زبان دوم. چند نفر از شما تجربه جریمه شدن به دلیل فارسی حرف زدن در کلاس زبان آلمانی یا هر زبان دیگری را دارید؟!
تعامل گفتاری با دیگران تا میزان زیادی بهترین روش برای یادگیری است. بسیاری از مربیان زبانهای خارجی معتقدند که یادگیری بر اساس موقعیت یکی از اثرگذارترین روشها برای بهبود دایره واژگانی است. چنین موقعیتی فرد یادگیرنده را وادار میکند که به زبان دوم خودش حرف بزند تا بتواند در موقعیتهای اجتماعی متفاوت موفق باشد.
این، یک مثال ساده است که ما به ازای آن را در زندگی واقعی بهخوبی میتوانیم پیدا کنیم. هرچقدر تعامل بیشتر و تمایل بیشتری برای کار گروهی داشته باشیم بهتر میتوانیم با روشهای حل مسئله ای که دیگران انتخاب میکنند آشنا شویم. این ترفند نمایش خوبی از اثر چیرلیدر یا همان جذابیت کار گروهی است.
اینکه دیگران چگونه در مورد موضوعات مختلف « حرف میزنند»، از چه کلمات و عباراتی استفاده میکنند تا بتوانند یک ماجرا را تعریف کنند بسیار تعیینکننده است. حتی در همین فرایند تعاملی ما یاد میگیریم چه واژهها و کلماتی بیتأثیر هستند و دیدگاه شما را بهخوبی توضیح نمیدهند.
◄ شاید برایتان جالب باشد بدانید که
من، بهعنوان یک نویسنده محتوا طی همین یک سال اخیر با افرادی در حوزه کاریام ارتباط داشتم که تأثیر بسیار زیادی در تقویت دایره واژگانی در حرفهام داشتند و خواسته یا ناخواسته کمک کردند ادبیات شغلی خودم را تقویت کنم. گاهی که با دوست همکار یا حتی یک غریبه حرف میزنم، از تسلطی که برای توضیح یک موضوع دارم شگفتزده میشوم و این موضوع برایم غرورآمیز است!
یادگرفتن برای یاددادن
این یک حس فاتحانه و غرورآفرین است که در تیم، شما کارشناس جمع باشید. از طرف دیگر اینکه ذهنیت درستی در مورد موضوعات مختلف نداشته باشید هم میتواند خستهتان کند. اما همین دانایی و آگاهی هم دلیل محکمی برای این نیست که بیشتر برای یادگیری تلاش نکنید.
اگر نقش آموزشدهنده یا معلم را دوست دارید نباید فراموش کنید که بهینهسازی اطلاعات و دانستههایتان باید مرتب انجام شود. حتی اگر آنچه را میدانید تمام و کمال باشد بازهم لازم است تا بررسی کنید آیا آنقدر کافی است که دیگران بتوانند موضوع را درک کنند و نیازی ندارید تلاش زیادی برای آموختن کنید.
بهعنوان بخشی از فرایند یاددادن به همکاران، بهتر است دادههایتان را به بخشهای کوچکتری تقسیم کنید که هر بخش بهتنهایی و سادگی قابل یادگرفتن باشد. به عبارتی تفکر بر پایه اصول اولیه که یکی از کارآمدترین روشها برای درک دقیق و موشکافانه مطالب است و ذهن را از حالت وابسته و مقلد خارج میکند.
آموزش برای مدیریت افراد
یکی از دلایل اصلی تمسخر کار گروهی از طرف بسیاری از اطرافیان ( و چهبسا خود ما!) این است که مجبوریم با آنهایی کارکنیم که دل خوشی از بودن کنارشان نداریم. بله، این واقعیت دارد.
این تنش بین فردی لزوماً به دلیل تفاوتهای شخصیتی نیست. شاید ترجیحات یادگیری شما شکل رقابتی داشته باشد درحالیکه مثلاً گروهی که شما عضو آن هستید، اعضای کمحرف، زیادی لفظ قلم و یادگیرندههای درونگرا باشند. وجود چنین تفاوت آشکاری باعث میشود تا موفقیت برای یادگرفتن دچار تنشهایی شود که درنهایت مشکلاتی را برای گروه به همراه دارد.
اما مسیر عبور از این چالش فقط تغییر ذهنیت است. اگر در حال حاضر عضو یکی از همین گروههای تنش دار هستید، باید خدمت شما عرض کنم که دقت به سناریوی یادگیری گروهی را شانس بزرگی بدانید که به لطف آن میتوانید مهارت زندگی ساز مدیریت افراد را بهخوبی بیاموزید.
شاید برایتان جالب باشد که همین مهارت در بسیاری از مناسبات ارتباطی به درد میخورد و لزوماً نباید در کار گروهی اتفاق بیفتد. چه بسیار مهمانیهای شام خانوادگی که وجود تفاوتهای شخصیتی چشمگیر باعث میشود مدیریت درستی برای تعامل بهتر شخصیتها در نظر بگیریم!
شاید پذیرفتن نقش یک مصلح اجتماعی و تلاش برای ارتباط گرفتن افراد مختلف کمی ترسناک و بیشازاندازه متعهدانه باشد ولی شک نکنید اگر صبورانه و هدفمند در این مسیر قدم بردارید و برای بهتر شدن کارگروهی، این تفاوتها را هدایت و مدیریت کنید، جذابیت شخصیتی بهمراتب بیشتری از آن شما خواهد شد که میشود همان اثر چیرلیدر معروف!
اهرمی به نام افراد بااستعداد
زیبایی کار گروهی یعنی تنوع استعدادها و آشنایی با روشهای مختلف یادگیری. یکی از باارزشترین مزایای فعالیت گروهی همین است! همچنین واضح است که به دلیل تعامل مناسب و کافی با افراد بااستعداد تیم که در فعالیت یا حوزه مشخصی باهوشتر و کارآزمودهتر از بقیه هستند میتوانیم فرصتی عالی برای ارتقای حرفهای خودمان هم بخریم.
آن عضو تیم که با اهرم تفکر خلاقانه میتواند خروجی کار را بهخوبی کنار هم قرار دهد به همتیمیهایش چشمانداز زیبایی از بهبود نهایی محصول را میدهد. آن دیگری که یک پژوهشگر بااستعداد است از گروهش در گردآوری اطلاعات برای ارتقای عملیاتی تیم حمایت میکند.
** بسیار مهم: تیم پویا قرار نیست همیشه یک صاد پژوهشگر بااستعداد یا یک دال برنامهنویس خدادادی ثابت داشته باشد. اگر به استعداد خودتان بهعنوان مدیر آگاه ایمان داشته باشید پس باید بدانید که آموزش و توسعه دانش بین اعضای تیم، تا دیگر اعضا هم در سطح کارشناسان قرار بگیرند و فوتوفن کار را بدانند، چقدر اهمیت دارد.
مدیریت دانش : چگونه خردمندان موفق به توسعه کسب و کارشان می شوند؟
علوم موجود فقط در انحصار گروه خاصی از اعضای یک مجموعه یا کسبوکار نمیماند و دسترسی همگانی دارد تا باعث سودرسانی به همه شود.
این یک پیروزی فاتحانه است که دست از کار فرد محور برداریم و با کارگروهی فرصت یادگیری بهتر و عمیقتر را به خودمان هدیه بدهیم. چه بسیار استراتژیهای جدیدی که در همین مسیر برای ارتقای شغلی خود میآموزیم و موقعیت ما را بهعنوان عضوی از یک تیم تقویت میکند.
آموختن روش مذاکره
این قسمت احتمالاً برای مدیران و همدردی با آنها نوشتهشده است! یکی از دلسردکنندهترین موارد کارگروهی میتواند این باشد که محصول نهایی پروژه تیمی دقیقاً همان چیزی که مدیر میخواهد نباشد.
اگر شما یک رهبر کمالگرا باشید تماشای « تمامعیار نبودن» محصولی که در ابتدا برای گروه تعریف کرده بودید و اکنون در مرحله نهایی به دستتان رسیده میتواند یک انرژی سوز کامل باشد.
اما اگر بخواهیم کمی خوشبینانه یا دستکم متفاوت به موضوع نگاه کنیم، این خروجی میتواند یکی از بخشهای جذاب کارگروهی باشد که طی یک فرایند اتفاق افتاده است؛ خروجی متفاوت ناشی از تفاوت دیدگاهها!
این یعنی همه اعضای تیم زیر نظر مدیر به هم فرصت و فضای کافی و مناسبی میدهند تا ایده هرکسی بخشی از پروژه باشد و به عبارتی هر فردی بخشی از مالکیت پروژه را در اختیار داشته باشد. « بده و بستان» هایی که در کارگروهی اتفاق میافتد بهصورت « وابستگی مثبت متقابل» تعریف شده است که یعنی گروه درهمآمیخته میشود.
روش بارش فکری چیست؟
الکس آزبورن نوشت: « نه تنها در تجارت بلکه در هر حوزه دیگر، کیفیت رهبری به قدرت خلاقیت بستگی دارد.»
◄ بهتر است همواره به یاد داشته باشید
نادیده گرفتن ایده پردازیهای اعضای تیم و مذاکره نکردن در مورد آنها باعث میشود تا کمکم شمع اشتیاق آنها کمفروغ شود و دیگر تلاشی برای بهتر شدن نکنند. این اتفاق در بلندمدت اثرات منفی ماندگاری میگذارد.
در راستای این هدف، مذاکره و تأیید از ضروریات هر موفقیت تیمی است. واضح است که اعمال سلیقه شخصی در یک پروژه نتیجهای ندارد درحالیکه اگر هدف اصلی، موفقیت پروژه با همفکری همه اعضای تیم باشد، نهتنها موفقیت آن تضمین شده است بلکه بنا بر اثر چیرلیدر، جذابیت شخصیت ناشی از هوش همراهی و همدلی دوچندان میشود.
- اینکه تیم و همدلی تیمی مهم است.
- اینکه وابستگی دوسویه ارزش بهحساب میآید.
- اینکه تحمل و بردباری، خود نوعی عمل مثبت شمرده میشود.
درسهایی است که کار گروهی قرار است در گذر زمان به ما بیاموزد. ارزشهایی که جزوی از مهارتهای هوش عاطفی هستند و ما را تبدیل به شنوندههای فعال و همراهانی یادگیرنده میکنند.
اگر هنوز پا به سرزمین کتابهای صوتی مجموعه نگذاشته اید دیگر بیش از این دست دست نکنید. شاید وقت آن رسیده برای تازه ترین جلسه تیمی خودتان یک کتاب صوتی در حوزه خلاقیت یا مدیریت در گروه واتس اپ یا تلگرامتان دانلود کنید! در ضمن، با دانلود رایگان اپلیکیشن ذهن کار خودتان را راحت میکنید.
برای پایان
شاید حتی بعد از خواندن این نوشته بازهم دل خونی از کار گروهی داشته باشید و جذابیتهای آن همچنان در نظر شما، خستهکننده و مانع پیشرفت باشد! شاید بد نباشد برای یکبار هم که شده کمی مثبت فکر کنید و به خودتان نهیب بزنید که « هی! به یکبار امتحانش می ارزه!»
یادآوری میکنم که با ورود به گروه و پذیرش نقش در کار گروهی بهراحتی و با کمترین هزینه با روشهای نوین یادگیری آشنا میشوید و محصولات جدیدی را در این مسیر میتوانید وارد بازار کنید.
یکی از پرتکرارترین مکانهایی که میتوان اثر چیرلیدر و جذابیت فردی کشفشده در کار گروهی را بهخوبی مشاهده کرد، دانشگاهها و محیطهای کار است. فعالیت آنها همواره پویایی خود را حفظ میکند و اعضای تیم در بسیاری از مواقع از ارتباط سودمندی که بینشان برقرار میشود، لذت میبرند.
راستی، آخرین عکس گروهی که اثر چیرلیدر را در آن بهخوبی درک کردید چه عکسی بود؟!
منبع:
https://www.skillsyouneed.com/rhubarb/group-work-benefits.html
https://www.frontiersin.org/articles/10.3389/fpsyg.2021.607448/full
من مینویسم. در کنار سفر، مهربانی، آشپزی و سکوت، از این هنر، برای معنا دادن به زندگی ام بهره میبرم.