خلاصه کتاب خودت را انتخاب کن

شناسنامه خلاصه کتاب خودت را انتخاب کن

عنوان کتاب: خودت را انتخاب کن عنوان کتاب به زبان اصلی: Choose yourself! Be Happy, Make Millions, Live the Dream نویسنده: جیمز آلتوچر نوع کتاب: خلاصه کتاب صوتی امتیاز کتاب: ۴.۴ از ۵ (Amazon)، ۳.۸ از ۵ (Good reads)، ۴.۴ از ۵ (Audible)

اهداف خلاصه کتاب خودت را انتخاب کن

در کتاب خودت را انتخاب کن با روش‌های جدید یافتن کسب‌وکار و زندگی کردن به روش دلخواه و ایده‌آل آشنا خواهید شد. آلتوچر در این کتاب به شما می‌آموزد که چطور با اقتضائات روز به‌روز شوید و خودتان را نسبت به دیگران در جایگاه بالاتری قرار دهید. خواندن این کتاب دریچه‌ای جدید به روی زندگی امروز باز خواهد کرد و به شما خواهد آموخت که چطور آنگونه که می‌خواهید زندگی کنید و درعین‌حال با تغییرات عصر جدید سازگار شوید.

درباره نویسنده خلاصه کتاب خودت را انتخاب کن

جیمز آلتوچر، کارآفرین، سرمایه‌گذار، نویسنده، بلاگر و شطرنج‌باز ماهر است. او تاکنون بیش از بیست شرکت راه‌اندازی کرده و در بیش از سی شرکت سرمایه‌گذاری کرده است. عدد آثار منتشر شده از آلتوچر به هجده کتاب می‌رسد که درمیان کتاب‌های قدرت نه و خودت را انتخاب کن، از پرفروش‌ترین آثار وال‌استریت ژورنال بوده‌اند. کتاب معروف او، خودت را انتخاب کن، اندکی پس از انتشار به شماره یک پرفروش‌ترین آثار وبسایت آمازون تبدیل شد. او در رسانه‌های مشهور و مهم زیادی مانند وال استریت ژورنال، نیویورک آبزروز، فایننشال تایمز، تک‌کرانچ، یاهو فایننس و... قلم زده است و وبلاگ او بیش از بیست میلیون بازدید داشته است.

نقد خلاصه کتاب خودت را انتخاب کن

کتاب آلتوچر اثری راهگشا و الهام‌بخش است. خودت را انتخاب کن به هرکسی که آرزو دارد زندگی بهتری داشته باشد، راه را نشان می‌دهد. این کتاب با ترسیم تصویری واضح از شرایط اقتصادی جدید و توضیح راه‌های کسب موفقیت در این شرایط به خوانندگان می‌اموزد که چطور مسیر انتخاب شده را طی کنند. استفاده از حکایات و داستان‌های واقعی و الهام‌بخش از افرادی که قبلا توانسته‌اند این مسیر را طی کنند و به موفقیت برسند، هرکسی را قانع می‌کند که طی مسیر موفقیت کاری نشدنی نیست، بلکه تنها به خودباوری و اعتماد به‌نفس نیاز دارد. خودت را انتخاب کن، کتابی روشن و کارآمد است و دستورالعمل‌هایی که به خوانندگان ارائه می‌کند، عملی هستند. این کتاب خوشخوان به همه کسانی که آرزوی آزادی و امنیت مالی دارند راه را نشان خواهد داد و کمک خواهد کرد که این مسیر پرچالش را با کمترین مشکلی طی کنند و به مقصد برسند.

جوایز و دستاورد های خلاصه کتاب خودت را انتخاب کن

خودت را انتخاب کن، یکی از کتاب‌های پرطرفدار میان خوانندگان است. جیمز آلتوچر از آن دست نویسندگانی است که همواره آثارش جایگاه خوبی میان آثار توسعه فردی دارند. این کتاب هم از این قاعده مستثنی نیست. این کتاب یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های وال‌استریت ژورنال بوده و درسرتاسر جهان فروش قابل توجهی داشته است.

این کتاب مناسب چه کسانی است؟

کسانی که دوست دارند در شرایط امروزی اقتصاد و باتوجه به اقتضائات روز در عرصه کسب‌وکار موفقیت کسب کنند و ثروتمند باشند یکی از مهم‌ترین مخاطبین این کتاب هستند. این کتاب مناسب کسانی است که می‌خواهند شرایط و تغییرات اقتصاد را در عصر جدید و یک دهه گذشته بهتر درک کنند و کسانی که به کارآفرینی علاقه دارند، حتما باید این کتاب را بخوانند.

صاحب نظران راجع به کتاب چه می گویند؟

چیزی که من درباره جیمز و کتابش دوست دارم این است که می‌توانید بگویید او از یک غلتک استفاده کرده است. او بدون اطلاع از نتیجه، راه موفقیت خود را انتخاب کرد و می‌داند که بعدا چه اتفاقی خواهد افتاد. (دیک کاستولو مدیرعامل توییتر) آلتوچر بدبختی خود را به منبع خرد و آسایش مستضعفان تبدیل کرده است. (پابلیشرز ویکلی) جیمز آلتوچر به‌طرز ترسناکی باهوش است. (استفان دوبنر) جیمز آلتوچر بهترین بلاگر نسل ماست. (تیموتی سایکس) ما به‌خاطر اراده و خواست آلتوچر در گفتن مستقیم و رک چیزهایی که او را مغضوب توده‌ها می‌کند، به او احترام می‌گذاریم. (بیزنس اینسایدر) جیمز یکی از موفق‌ترین و بامحتواترین افرادی است که می‌شناسم. (مایکل لازرو)

بخش هایی از متن کتاب

تمام افرادی که سر میز ما نشسته بودند را صدها بار به شکل وحشیانه‌ای طرد کرده بودند. من سر میز شام بودم، به همراه تعدادی از نویسنده‌هایی که از طریق سایت آمازون، خودشان کارهایشان را چاپ کرده بودند. همه‌ی آن‌ها در واقع خودشان را انتخاب کرده بودند. و همه‌ی آن‌ها، غیر از من، نویسنده‌ی ادبیات داستانی بودند که روی هم رفته بیش از صدها هزار نسخه از کارهایشان را فروخته بودند. کسی که روبروی من نشسته بود، همین اواخر حق امتیاز داستان‌های علمی تخیلی خود را به شرکت‌های فیلم‌سازی فروخته بود. خانوم دیگری هم بود که داشت روی مجموعه‌ای برای ادامه‌ی ماجرای کتاب قبلی‌اش «جوان غیرطبیعی» کار می‌کرد. آقایی بود که بیش از پانصدهزار نسخه از داستان‌های هیجان‌انگیز مختلف خود را فروخته بود. آقایی که کنار من نشسته بود در مجموعه کتاب‌های کودکانه‌ی خود، خیلی موفق عمل کرده بود. همه‌ی آن‌ها یک وجه مشترک داشتند. در حالی که تلاش می‌کردند کار رویایی خود را انجام دهند، دست رد به سینه‌شان خورده بود، بعضی از آن‌ها صدها بار. همۀ آن‌ها یا نزدیک بود کار خود را رها کنند و نویسندۀ تمام‌وقت شوند و یا از قبل این کار را انجام داده بودند. همۀ آن‌ها خوشحال بودند و لبخند می‌زنند. حالا اگر بعد از دفعۀ ۳۹هم که آن‌ها را رد کردند، کار را رها می‌کردند و دیگر سراغ دفعۀ ۴۰ هم نمی‌رفتند آیا باز هم لبخند می‌زدند؟ یا آن لحظه که تصمیم گرفتند و پیش خود گفتند من کنترل فرایند خلاقانه را در دست می‌گیرم و حتی آن‌جا که نگهبان‌ها به من می‌گویند جلوتر نمی‌توانی بروی باز هم متوقف نمی‌شوم، اگر در آن لحظه پشیمان می‌شدند، چه می‌شد؟ بسیار اتفاق افتاد که مرا متوقف کردند. مثلاً در یکی از کارهایم رئیسم به من گفت «دست از کار بر روی این مسأله بردار و روی کار اصلی خودت تمرکز کن». یا آن زمان که می‌خواستم یک برنامۀ تلویزیونی بسازم و بفروشم و یک یا دو نفر مدیر تصمیم‌گیر بیشتر وجود نداشت و آن‌ها همیشه به‌دلایل سیاسی سد راهم می‌شدند. یا زمانی‌که می‌خواستم یکی از شرکت‌هایم را بفروشم و چند نفر تصمیم‌گیر وجود داشت که می‌توانستند آن چیز که در آن زمان فکر می‌کردم کل زندگی‌ام است را برایم بسازند یا نابود کنند. وقتی‌که می‌دانستم آن‌ها این قدرت عظیم را روی سرنوشت من دارند و احمقانه فکر می‌کردم که در برابر آن‌ها هیچ‌چیز در اختیار ندارم هر دفعه وحشت ترسناکی از صحبت با آن‌ها به سراغم می‌آمد. هر روز، در تمام جنبه‌های زندگی‌مان، به نوعی ما را رد می‌کنند.