فهرست مطالب
این قلمروی بسیار قدرتمند را نادیده نگیرید؛ ضمیر ناخودآگاه! همین محدوده ناشناخته اتفاقاً نیروی کنترل چیزهایی زیادی را در زندگی در اختیار دارد. اینکه بتوانیم دانستهها و روشهای بیشتری را برای فعالسازی ضمیر ناخودآگاه در اختیار داشته باشیم کمک میکند زندگی باکیفیتی برای خودمان بسازیم.
اما پیش از اینکه این دروازه به روی ما گشوده شود باید بدانیم اصلاً ضمیر ناخودآگاه چیست و چطور میتوان از قدرت استثنائی آن استفاده کرد؟ در مرحله بعد، مهمترین موضوع این است که چطور میتوانیم این نیرو را فعال کنیم تا منافع بیشتری برای خود و عزیزانمان به دست بیاوریم.
در مورد ضمیر ناخودآگاه بیشتر بدانیم
بعید است که این روزها، با وجود فشارهای زیادی که همه ما متحمل میشویم و نیاز به خود مراقبتی و ذهن آگاهی بیشتری داریم، عبارت ضمیر ناخودآگاه به گوشمان نخورده باشد. اما بعید نیست که هنوز با تعریف درستی از آن آشنا نشده باشیم.
ناخودآگاه ما به ذهن با مجموعهای از افکار، خوددرمانی، خودکنترلی، اراده، بینش، حواس ششگانه اشاره میکند. بماند که با وجود رایج بودن این اصطلاحات، هنوز هم بخشهای خاکستری زیادی حول آنها میگردند.
اجازه بدهید یک گریز کوچک روانشناسانه دیگر بزنم و آن مترادف بودن آگاهی شگفت Superconsciousness و ناخودآگاه subconscious است. اینطور به نظر میرسد که این دو واژه یک معنی را دارند درحالیکه اینطور نیست. آگاهی شگفت یک سطح بالاتر از ناخودآگاه است. البته مقاله فعلی قرار است صرفاً در مورد ناخودآگاه باشد.
پژوهشهای فراوانی در مورد این قلمروی اسرارآمیز ذهن انجام شده است و همچنین نظریههای زیادی هم در مورد آن گفته شده. چه اینهمه را قابلاعتماد بدانید یا نتیجه بگیرید که گیجکننده هستند، تنها یک حقیقت ساده هست که بهتر است در موردش بدانید-
« ما میتوانیم روی ناخودآگاهمان کار کنیم؛ میتوانیم از افکار، کلمات و فعالیتهایمان به نفع خودمان استفاده کنیم.»
نقش ضمیر ناخودآگاه در ذهن انسان
این ناحیه وظیفه مسیریابی و مسیردهی به ما را در قالب افکار تکراری، پیامها و ارتباط بر عهده دارد. بدین ترتیب میتواند با هدف اتفاق افتادن موضوعات در دنیای واقعی بهصورت تجلی، کنترل شود. افکار، ارتباطات و پیامها به شکلی از انرژی غیرواقعی هستند که ناخودآگاه، آنها را تبدیل به واقعیتی قابلدرک میکند.
اما ما چطور میتوانیم یک راه ارتباطی با ضمیر ناخودآگاه ذهنمان با وجود همین افکار، پیامها و دیگر تکنیکها داشته باشیم؟ البته که روشهای تأثیرگذار زیادی برای برقراری این ارتباط وجود دارد. تنها کافی است اهلدل باشیم و خودمان را آماده انجام چند تمرین کنیم.
شاید بهتر باشد تا اطلاعات بیشتری در مورد نیروی ناخودآگاه کسب کنیم تا پیش از ورود به مرحله فعالسازی ضمیر ناخودآگاه ، در پیادهسازی چند فن کارآمد، توانایی لازم را به دست بیاوریم.
ضمیر ناخودآگاه را دوست خود بدانیم یا دشمن؟
بسیاری از احساسات و رفتارها و واکنشهای روانی که در طول زندگی نشان میدهیم، آموختنی (اکتسابی) هستند. اما برای اینکه بدانیم سرچشمه این یادگیری کجاست بهترین کار این است که بدانیم رفتارها و احساسات ما، واکنشها و پاسخهایی هستند که در سطح خودآگاه اتفاق میافتند. اینجاست که پای ضمیر ناخودآگاه به میان میآید.
اگر بیشتر دقت کنیم متوجه میشویم غلبه بر واکنشهای آنی یا هیجانی- اضطراب، خشم، گریه- به این سادگیها اتفاق نمیافتد چون آنها مربوط به فرایند خودآگاهی ما نیستند.
استعاره کوه یخی زیگموند فروید
شاید بد نباشد گریزی به نظریه ( استعاره) کوه یخی زیگموند فروید بزنیم. در استعاره او، نوک این کوه از سطح آب بیرون زده که « ضمیر خودآگاه» نام دارد. همان قسمتی از ذهن که قابل دیدن است و البته بخش کوچکتر ( ذهن) کوه یخی. کمترین میزان آگاهی فرد در همین سطح است که به لطف آن حرف میزنیم، فکر میکنیم، حرکت میکنیم و در تعاملات روزانه خود، حضور داریم.
سیگنال یا فرمان غذا خوردن یا پیدا کردن راهی برای کاهش سردرد، درست همین موقع به مغز فرستاده میشود. درست زمانی که فرد احساس گرسنگی یا درد دارد.
اما ما با بخش مهم ماجرا کار داریم؛ بخش زیرین کوه یخ که در اعماق آب پنهان شده است. بخشی که قابل مشاهده نیست و از طرفی قسمت مهم ساختار ذهن را به خود اختصاص داده است. فروید آن را « ذهن ناخودآگاه» میداند.
حفظ خاطرات، احساسات، عادات و کنترل عواطف فرد با ضمیر ناخودآگاه است. این بخش نهفته ذهن به دلیل اینکه قابلیت شکلپذیری دارد، میتواند پذیرش احساساتی مثل اضطراب، افسردگی، خشم را بهخوبی انجام دهد. اما این شکلپذیری دقیقاً یعنی چه؟
ناخودآگاه ما قابلیت تغییر دارد. ما میتوانیم آن را تحت تأثیر تجربه زیستهای که داشتهایم تغییر دهیم. در علم روانشناسی و اعصاب آن را انعطافپذیری عصبی neuroplasticity مینامند.
برخلاف باور اولیه دانشمندان که فقط در دوران کودکی امکان تغییرات و انعطافپذیری مغزی وجود دارد، درست از همان لحظهای که به دنیا میآییم تا زمانی که عمر میکنیم ذهن مرتب در حال تغییر و شکلگیری الگوهای عصبی جدید و همچنین تولید سلولهای عصبی جدید است.
خوب یا بد بودن این الگوهای عصبی به این بستگی دارد که شما چه تجربیاتی را پشت سر گذاشتهاید. بسیاری از رفتارهای تخریب آمیز و اختلالات روحی مثل حمله عصبی، افسردگی و خودکشی به این دلیل هستند که بخش ناخودآگاه ذهن الگوی فکری مخربی را برای خود انتخاب کرده یا بهتر بگویم برای ناخودآگاه انتخاب شده است.
الگوهای مخرب به فرد بیمار میگویند که :
◄ تو به اندازه کافی خوب نیستی.
◄ آدم بیلیاقتی هستی.
◄ اصلاً درست بشو نیستی.
با این شدت تأثیرپذیری، حقیقت این است که ذهن ناخودآگاه انسان طوری تنظیم شده که او را از درد و رنج دور و بهسوی شادی و خوشی هدایت کند. بله! غریزه بشر همین است و این غریزه با لذت و شادی، بیشتر آشناست. لحظاتی که در زندگی ما اتفاق میافتند نقش مهمی در شکلگیری همین الگوهای فکری جدید و شکسته شدن قدیمیها دارند.
♦♦ مهم: ناخودآگاه ما پیرو هرآن چیزی است که در طولانیمدت به آن فکر میکنیم. هرچه بیشتر فکر کنیم، طبیعی بودن و امکان وقوع آن بیشتر میشود.
منظور از نیروی ضمیر ناخودآگاه چیست؟
این نیروی شگفتانگیز از زمانهای بسیار قدیم کاربرد داشت. شاید اسم دهانپرکنی که دارد باعث شود بسیاری نتیجه بگیرند که چنین نیرویی فقط متعلق به بزرگان، متفکرین و رهبران است درحالیکه خیلی از افراد معمولی هم در زندگی روزانه از هنر ارتباط با ضمیر ناخودآگاهشان بهره میبرند.
افراد شناخته شدهای مثل ناپلئون هیل Napolean Hill، برایان تریسی Brian Tracy، جک کانفیلد Jack Canfield، رابرت کیوساکی Robert Kiyosaki و استفان کاوی Stephen Covey ازجمله آنهایی هستند که داستانهایی خواندنی در مورد مهارت ارتباط با ناخودآگاهشان آفریدهاند.
خلاصه کتاب قانون پنج ثانیه
ین قانون میتواند برای “فریب” مغزتان برای انجام کارهایی که میدانید باید انجام دهید، اما به طور معمول از انجام آنها طفره میروید، استفاده شود
** شاید بهتر است بیشتر بدانید که **
باور ضمیر ناخودآگاه و استفاده از آن در زندگی روزانه واقعاً کاری میکند تا اثرات بلندمدت چشمگیری بر سلامتی، شادی، رشد کلی، روابط، موفقیت، دانشاندوزی نامحدود، اندیشه برتر، بهبود وزن بدن، قدرت درمان بیماریهای درمانناپذیر، مشکلات ذهنی، افسردگی، اضطراب، نگرانی، حملات عصبی، خشم و بسیاری از موارد دیگر داشته باشد.
هنر فعالسازی ضمیر ناخودآگاه
به مرحله بعدی خوش آمدید! با شناخت این نیرو و تأثیری که بر سلامت عمومی و زندگی فردی ما میگذارد، نوبت به دنبال کردن چند تمرین آرامبخش میرسد.
مدیتیشن: یک روش ساده اما جادویی
لطفاً مثل من نباشید که برای انجام حرکت « سلام بر خورشید» اراده همیشگی و کافی ندارم! چه عالی میشود اگر روتین ورزشی روزانه شما پیگیرانه باشد. نیاز به تلاش و تمرکز ویژهای برای شروع ندارید:
- انتخاب یک جای ساکت و پاکیزه
- قرار گرفتن در حالت نشسته دلخواه
- بستن چشمها
- فکر کردن به هیچ
- تنفس
نکته: یوگایی که با تنفس و تمرین مدیتیشن انجام میدهیم یوگا پرانایاما yogic pranayama نام دارد. امتحانش کنید!
تصویرسازی
اجازه بدهید همینجا اولین نفر باشم که اعلام میکند تصور سازی یکی از محبوبترین عادتهای زندگی روزانه اوست! شاید بد نباشد که بخشی از روز خود را برای تمرین تصویرسازی کنار بگذاریم.
من، برای شروع با یکی دو حس خود، شنوایی و بویایی، تصویرسازی میکردم و قدمهایی بعدی را با دنیای رنگها، بافتها، مزهها و لمس اطراف برداشتم. انجام این تمرین با نصب یک تخته تصویری که بتوانید افکارتان را یکجا جمع کنید، تصویرسازی را لذتبخشتر میکند.
تأیید
حتماً شما هم از تماشای حلقه زدن یک تیم ورزشی قبل از شروع بازی لذت میبرید. آنها این حرکت را هرازچندگاه حین بازی هم انجام میدهند. این رفتار ورزشی جذاب است اما دلیل اصلی جذابیت آن، تأثیر روانی تأیید و تأکید برای انگیزه بخشی و تشویق همدیگر بهواسطه حرف زدن و ارتباط با روح ورزشی است.
برای فعالسازی ضمیر ناخودآگاه البته که ما هم باید در زندگی روزانه خود دست به چنین کاری بزنیم. همینکه بتوانیم گفتوگوی مثبتی با خودمان داشته باشیم یعنی در مسیر درست ارتباط با اهداف و شادی قرار داریم و این، همراستا با شناخت نیروی ضمیر ناخودآگاه است.
شاید شما هم مثل من خود گویی های مثبتتان را زیر دوش، موقع غذا خوردن، درست کردن قهوه و خیلی کارهای روزانه دیگر انجام میدهید.
♦♦ مهم: در مسیر خود گویی های سازندهای که با خود داریم، قطعاً باید هوشیاری کافی برای شناخت آدمهای سمی داشته باشیم.
تکرار تا رسیدن به نتیجه
همیشه لابهلای کلمات مقالههایم تکرار کردهام « با تکرار است که استاد میشوی»! این تکرار نه صرفاً در ورزش و رسیدن به استایل و حجم دلخواه که در بسیاری از رفتارهای روزانه ما نتیجه مثبت به دنبال دارد.
ماهیچههای ذهن ما هم با رعایت چند پیشنیاز، عضلانی خواهند شد:
◄ من « دقیقاً» چه میخواهم؟
◄ شناسایی موانع
◄ جستوجوی دلایل احتمالی افزایش بازدهی و یا ناکامی
نوارهای مغزی ثبت شده در یک پژوهش آزمایشگاهی نشان میدهند که در فاصله پانزده دقیقهای بین خواب و بیداری، امواج مغزی کندتر حرکت میکنند. در همین بازه زمانی حدود ۷-۱۴ موج الکتریکی در هر ثانیه وجود دارد که امواج آلفا نام گرفته است. درست همین مدت زمان است که ذهن ناخودآگاه بالاترین سطح پذیرش و فعالسازی را دارد.
ارتباط با ناخودآگاه را در این بازه زمانی و در این زمان از روی تجربه کنید.
تکنیک آلفای ذهنی ؛ چگونه وارد سطح آلفا شویم؟
امواج آلفا به فرد احساس آرامش عمیقی همراه با بهره وری، خلاقیت و تمرکز را میدهد.
موسیقی
منظور از موسیقی در این مرحله از فعالسازی ضمیر ناخودآگاه، فرانک سیناترا، حبیب، جانی کش و موارد مشابه دیگر نیستند. ملودیهای آرامبخش فضای کافی برای قدرت بخشیدن به ناخودآگاهتان را فراهم میکنند. بهتر است به خاطر بسپاریم که موسیقی آلفا باعث میشود تا به حالت آلفای ذهن خود دست پیدا کنیم.
◄ با انتخاب موسیقی آلفا میتوانیم به سطح هوشیاری و پذیرش خوبی برسیم.
تفکر بیشتر
راه دوری نرویم! روش ساده و آسان ارتباط با ناخودآگاه این است که در موردش بیشتر فکر کنیم. وقتی درگیر مسئلهای هستیم که هنوز راهحلی برای آن پیدا نکردهایم، بیش از هرزمان دیگری فضا دادن به ناخودآگاه اهمیت پیدا میکند. بهتر است سخت نگیریم و اجازه بدهیم این اتفاق بیفتد.
بهترین مثال برای دخالت ناخودآگاه کمک گرفتن از بچههاست. امتحان کنید!
پرداختن به هنر
نقاشی، طراحی، آواز و رقص ازجمله تأثیرگذارترین روشهای هنری برای کنترل و فعالسازی ضمیر ناخودآگاه است. همینکه بخشی از روزانه خود را برای لغزاندن قلممو در جعبه آبرنگ، یک طرحی ساده با پاستل، یا یک دهن خواندن به شبانههایمان وصل کنیم کافی است و لزوماً قرار نیست یک نوازنده حرفهای سازدهنی باشیم یا مثل مایکل جکسون برقصیم.
هدف از انجام این تمرینها درک لذتی کمیاب است که برای بدن، ذهن و روح ما فواید چشمگیری دارد.
مبارزه با مقاومتپذیر بودن
- پرسش اول: چرا برای انجام این کار احساس خوبی ندارم؟
- پرسش دوم: چهکار کنم تا دچار این حس نشوم؟
شاید بهتر باشد اگر در حالت گارد شخصی برای انجام کاری هستید، اول از همه پاسخی برای این دو سؤال پیدا کنید. پاسخها باید مشخص باشند پس زود از کنار سؤالها نباید گذشت. آنقدر این دو سؤال را از خودتان بپرسید تا جواب واضحی پیدا کنید.
هدفگذاری
بله! میدانم ما در جغرافیایی زندگی میکنیم که هدفگذاری سختتر از گذشته شده است و شرایط اقتصادی و سیاسی فعلی، مدیریت زندگی روزانه و چیدن برنامههای بلندمدت را بهمراتب سختتر کرده. با همه این اوصاف، فعالسازی ضمیر ناخودآگاه با هر هدفگذاری کوچک و کوتاهمدت هم شدنی است.
به باور شخصی همه افراد موفق دنیا، هرچه هدفگذاری واقعگرایانهتری داشته باشیم، برای رسیدن به آن احساس امنیت و قدرت اجرایی بیشتری خواهیم داشت.
هدف گذاری مؤثر و کسب مهارت در تعیین اهداف جهت رسیدن به موفقیت
ممکن است وسوسه شوید که دیگر از تلاش دست بکشید!
قطعاً همه ما برای اهدافی که داریم به اصول جاری در زندگی شخصی، ارزشها و فاکتورهای انگیزشی که پیش برنده هستند فکر میکنیم.
قدرشناس بودن
شاید این تمرین کمی عجیب و پیشپاافتاده برسد ولی باور کنید قدردانی روزانه بابت همه آنچه دارید- سلامتی، خانواده، کار، خوشیهای کوچک و خیلی چیزهای دیگر- شما را تبدیل به فردی میکند که پذیرای اتفاقات و داراییهای بیشتر از سوی زندگی برای خود و اطرافیانش است.
بهتر است به خاطر بسپاریم که وقتی ناخودآگاه خود را اینگونه تنظیم میکنیم که « هرچه در حال حاضر دارم، خوب و کافی است و دیگران بهترین خودشان را به من نشان میدهند.» درواقع برای چیزهای مثبت بیشتر قدم برمیدارید.
فعالسازی ضمیر ناخودآگاه برای غلبه بر ترس و اضطراب
نزدیک به سیصد میلیون نفر در دنیا از اضطراب رنج میبرند. حس نگرانی و عصبی بودن که نوعی واکنش یا دلیل موضوعی ناراحتکننده یا نامطمئن است متأسفانه احساسی عادی شده که بسیاری از ما آن را تجربه میکنیم.
از واژه « عادی» استفاده میکنم چون طیف گستردهای از مردم را شامل میشود و از طرفی این تجربه، حالت مادرزادی فرد نیست (اگرچه یک سری گرایشهای ژنتیک هست که میتواند نشانه وجود چنین وضعیت روانی در افراد باشد).
احساس اضطراب واقعاً رفتاری است که مغز « یاد گرفته» چگونه آن را بروز دهد.
تابهحال پیشآمده که یک نوزاد مضطرب یا هوشیار دیده باشید؟ یعنی وقتی صدای عجیبی یا حرف بامزهای میشنود از رحم بیرون بیاید؟ بنابراین، اضطراب رفتاری است که آن را یاد میگیریم. عادی بودن آن به همین دلیل است.
چهار تمرین برای تنظیم ذهنی تأثیرگذار در موقعیت اضطراب
تقویت ضمیر ناخودآگاه با مدیریت و کنترل همین احساسات خفته در ناخودآگاه ما ممکن میشود. برای این بخش مقاله قصد داشتم روشهای غلبه بر ترس یا فرصتهای خلاقیت را در نظر بگیرم، اما به این نتیجه رسیدم که اضطراب ازجمله پرتکرارترین احساسات این روزهای همه ماست که بهترین کار، مدیریت آن است.
اولین تمرینی که لازم است همه ما بارها انجامش دهیم این است که به موقعیت اضطراب آفرین فکر کنیم. فراموش نکنیم که هرکسی متفاوت و واکنشهای روانی ما در موقعیتهای اضطراب آفرین منحصربهفرد است. مهمترین دلیل تفاوت موضوعی است در گذشته شنیدیم، دیدیم یا احساس کردیم.
** شاید بهتر باشد بدانیم که **
در صورت برخورد با مشکل در این مرحله، کمک گرفتن از یک هیپنوتیزم درمانگر که متخصص ارتباط با ضمیر ناخودآگاه است بسیار توصیه میشود. سپس میتوانیم برای تغییر الگوی ذهنی چهار تمرین زیر را دنبال کنیم.
هیپنوتیزم
یکی از تأثیرگذارترین روشهای فعالسازی ضمیر ناخودآگاه که آن را حالتی شبیه به خلسه میدانند و مثل مدیتیشن است. در این تمرین شگفتانگیز، فرصت گفتوگو با ناخودآگاه و تزریق افکار مثبت به آن فراهم میشود.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید
در فرایند هیپنوتیزم، امواج مغزی از بتا beta به آلفا alpha تغییر میکند که این یعنی ضمیر ناخودآگاه آماده و پذیرای افکار و نظرات نو است.
احتمالاً پشت سر این تمرین، حرفهای افسانهای زیادی شنیدهاید که طبیعی است ولی واقعی نیست. هیچکس نباید هیپنوتیزم را ترسناک و یک رفتار کنترلکننده بداند. این عمل، روشی مطمئن و صمیمانه برای حرف زدن با ناخودآگاه است.
♦♦ مهم: برای انجام این تمرین بدون شک باید از یک هیپنوتیزم درمانگر کار بلد یا درمانگر RTT (درمان تحولی سریع) کمک گرفت. همچنین یک روش ساده دیگر، دانلود یک برنامه هپنوتیزم از یوتیوب است.
تصویرسازی خلاقانه
مدیتیشن به زیبایی اینجا دست شما را میگیرد. فراموش نکنید که هرچه در آرام کردن خودتان بیشتر تمرین کنید، آرامش درونی بهتری به سراغ شما خواهد آمد. با تصور خودتان در موقعیتی که دوست دارید در آن باشید شروع کنید.
این تصویرسازی را حتی میتوانید با نوشتن، ثبت کنید. اینکه:
- دوست دارم در آرامش زندگی را بگذرانم.
♦ دلم میخواهد روزهای شاد و امیدبخشی داشته باشم.
- دلم میخواهد با رضایت زندگی کنم.
و روی جزئیات تمرکز بیشتری خرج کنید. شاید شما هم مثل من دفترچهای دارید که رؤیاهای کوچک و بزرگتان را قبل از خواب، در آن تصویرسازی میکنید!
تغییر زبان
باید دست از هویتسازی بر اساس یک یا چند حس درونی برداریم!
اضطراب من
من کلاً یک فرد مضطربم.
این مدل من است.
با گفتن این عبارات، صاحب آن حس میشوید. درحالیکه اضطراب، ترس، خشم و خیلی احساسات دیگر، معرف شما نیستند. آنها « یک حس» درون شما هستند که در رفتار شما خودشان را نشان میدهند نه اینکه شخصیت شما باشند.
♦♦ مهم: نگوییم « من یک آدم مضطرب هستم» بلکه بگوییم « احساس اضطراب دارم.»
خود گویی
آیا همچنان جزو ناباورانی هستید که باور ندارند « هر آنچه را که پیوسته بر زبان بیاوری، باور تو خواهد شد»؟ با تکرار جملات سمی که خودتان میتوانید تصور کنید و من قصد ندارم این قسمت نوشته را آلوده کنم، حدس بزنید چه اتفاقی میافتد؟!
احساس میکنید دچار اضطراب یا هر حس ناخوشایند دیگر هستید؟ چند دقیقه برای مذاکره با این حس کنار بگذارید:
« میدونم که چرا سروکله ت در زندگی من پیدا شد ولی بزار بهت بگم که من بد متوجه شدم و حالا دیگه دوست ندارم باور کنم – به اندازه کافی خوب نیستم، فرق دارم یا ارتباطاتم ضعیفه- حالا و همین امروز تصمیم من اینه که دیگه اینطوری نباشم. این حسهای ناراحتکننده حق من نیستن.»
همچنین میتوانید با دانلود رایگان اپلیکیشن ذهن، دسترسی همیشگی و آسانی به کتابخانه صوتی ذهن داشته باشید و از شنیدن کتاب های حوزه روانشناسی و توسعه فردی لذت ببرید.
پایانبخش
حالا که پا دنیای گسترده و تماشایی ذهن ناخودآگاه خود گذاشتید و شناخت خوبی برای کنترل آن به دست آوردید اجازه بدهید خبر خوب را تقدیمتان کنم:
« هیچچیز قرار نیست جلوی شما را بگیرد.»
با تکرار تمرینهای گفته شده شک نکنید که نهتنها قدمهای مثبتی برای بهرهوری فردی برمیدارید بلکه به اطرافیان و عزیزانتان هم کمک میکنید تا روحیه و زندگی خوشایندی برای خودشان بسازند.
و البته اینکه « خیالتان راحت باشد. قرار نیست با فعالسازی ضمیر ناخودآگاه، روزی روزگاری با غول ناشناختهای از درون سرتان روبهرو شوید!»
منبع:
https://www.lifehack.org/869075/how-to-overcome-fear-and-anxiety
من مینویسم. در کنار سفر، مهربانی، آشپزی و سکوت، از این هنر، برای معنا دادن به زندگی ام بهره میبرم.
سلام
لطفا در مورد ارتباط با ضمیر ناخودآگاه مقالات بیشتری را « تکرار» کنید.
از خواندن این نوشته شما لذت بردم.
بااحترام