فهرست مطالب

هوش هیجانی چیست و چه کاربردی در زندگی دارد؟


هوش هیجانی

حتما تابحال بارها و بارها اصطلاح هوش هیجانی را شنیده‌اید و با این جملات که هوش هیجانی بر بهره هوشی اولویت دارد، برخورد کرده‌اید. اما هوش هیجانی دقیقا چیست و چه تاثیری در ابعاد مختلف زندگی ما دارد؟ با من در ادامه همراه باشید تا جواب این سوالات را پیدا کنیم.

فهرست

فصل ۱

هوش هیجانی چیست؟


هوش هیجانی چیست؟

اگر بخواهم در یک جمله و به خلاصه‌ترین حالت ممکن از هوش هیجانی و معنای آن حرف بزنم، باید بگویم که هوش هیجانی به معنای ادراک و تسلط کامل افراد بر احساسات خودشان و دیگران است.

هوش هیجانی چند بعد دارد. اول اینکه شما آگاه باشید. از چه؟ از احساسات خودتان و واکنش‌های احساسی‌تان در شرایط مختلف و البته از احساسات دیگران.

پس علاوه برخودآگاهی، باید بتوانید با دیگران هم همذات پنداری کنید. بعد بعدی، تسلط است. یعنی شما باید بتوانید محرک‌های هیجانی را به خوبی مدیریت و کنترل کنید و در مواقع درست، واکنش درست نشان دهید.

همچنین باید بتوانید با دیگران ارتباط سازنده برقرار کنید و نسبت به احساساتی که دارند واکنش صحیح نشان بدهید تا تاثیر مثبتی بر آن‌ها بگذارید.

سوم اینکه شما باید بتوانید محرک‌های درونی را به عمل تبدیل کنید. یعنی بتوانید اهدافی که برای خودتان ساخته‌اید را عملی کنید و با استفاده از محرک‌های درونی قدرتمندتان، به خودتان جسارت و توان حرکت بدهید.

هوش هیجانی باعث می‌شود تا بتوانید به خوبی از پس مدیریت احساسات بربیایید. این مسئله به شما کمک می‌کند استرس و سایر هیجانات مخرب روانی‌تان را کاهش دهید.

از طرفی دیگر با کمک هوش هیجانی می‌توانید ارتباط سازنده‌ای با دیگران برقرار کنید و از درگیری و نزاع در چالش‌های محیط جلوگیری کنید. سومین بعد هوش هیجانی هم به شما کمک می‌کند تا به اهداف شخصی‌تان دست پیدا کنید و به شخصیت موفقی در محیط کار تبدیل شوید.

 

افزایش هوش هیجانی

با راهکارهایی برای افزایش قدرت هوش هیجانی آشنا شوید

اکنون بخوانید

فصل ۲

مولفه های هوش هیجانی


مولفه های هوش هیجانی

مولفه‌ها و مهارت های هوش هیجانی

درحالت کلی، هوش هیجانی با ۵ مولفه مهم شناخته می‌شود:

  • خودمدیریتی. یعنی توانایی کنترل احساسات و رفتارهای تکانشی. افراد با هوش هیجانی باید بتوانند احساسات خود را از راه‌های سالم مدیریت کنند، ابتکار عمل را به دست بگیرند و تعهدات را دنبال کنند. سازگاری از دیگر جلوه‌های این مولفه هوش هیجانی است.
  • خودآگاهی. خودآگاهی به معنای شناخت صحیح احساسات و نحوه تاثیر آن‌ها بر افکار و رفتار خود. این مولفه به افراد کمک می‌کند تا نقاط قوت و ضعف‌شان را به خوبی بشناسند و اعتماد به‌نفس داشته باشند.
  • آگاهی اجتماعی. همدلی، درک صحیح نیازهای دیگران، شناخت نشانه‌های احساسی و درک پویایی قدرت درون یک گروه، از نشانه‌های آگاهی اجتماعی هستند.
  • مدیریت روابط. برقراری روابط صحیح از نشانه‌های این مولفه هوش هیجانی است. حفظ و تداوم روابط، الهام بخشیدن و تاثیرگذاری بر دیگران و روحیه کار تیمی همگی نشانه از مدیریت صحیح روابط دارند.
  • مهارت اجتماعی. این دسته از افراد برای پیشرفت دیگران در کنار پیشرفت خودشان تلاش می‌کنند و سعی دارند که به آن‌ها هم کمک کنند تا با هم به جامعه‌ای پیشرفته برسند. به همین دلیل می‌توانند مدیران موفق و کارآمدی باشند.

فصل ۳

تاریخچه هوش هیجانی


تاریخچه هوش هیجانی

هوش هیجانی مفهوم قدیمی نیست و چند دهه است که به صورت جدی در مجامع رواشناسی مطرح شده است. اسم هوش هیجانی با دانیل گلمن  گره خورده است.

اما قبل از آنکه گلمن در ۱۹۹۵، مفهوم هوش هیجانی را به صورت رسمی وارد ادبیات روانشناسی کند، دانشمندانی سعی کرده بود تا نقش احساسات در هوش فردی را بیشتر مورد بررسی قرار دهند.

در دهه سی قرن بیستم، روانشناسی به نام ادوارد ثروندایک از مفهوم هوش اجتماعی صحبت کرد. هوش اجتماعی به نظر ثرندایک توانایی برقراری ارتباط با دیگران را به افراد می‌بخشد.

در میانه‌های دهه چهارم قرن بیستم، دیوید وکسلر مسئله‌ای در ارتباط با نقش احساسات در هوش را مطرح کرد. او  معتقد بود که ابعاد عاطفی هوش برای موفقیت در زندگی ضروری است.

در دهه پنجاه، روانشناسی انسان‌گرایانه، بیش از پیش به این جریان قوت بخشید. آبراهام مزلو، بزرگترین روانشناس این گرایش، از توانایی افراد در ایجاد قدرت عاطفی صحبت کرد

هوارد گاردنر، روانشناس معروف آمریکایی در ۱۹۷۵، کتابی منتشر کرد و برای اولین بار به صورت رسمی نظریه هوش چندگانه را در آن مطرح کرد. گاردنر در این نظریه از ابعاد مختلف هوش صحبت می‌کند.

ابداع رسمی مفهوم هوش هیجانی

۱۹۸۵، یکی از نقاط مهم تاریخ هوش هیجانی است. در این سال، وین پین، پایان‌نامه خود را با موضوع مطالعه احساسات نوشت و در آن برای اولین بار از عنوان هوش هیجانی استفاده کرد.

بلافاصله در ۱۹۸۷، در مقاله‌ای در مجله منسا، از اصطلاح ضریب احساسی و نحوه محاسبه آن منتشر شد. این عنوان توسط کیت بیسلی عنوان شد.

تلاش‌ها برای گسترش نقش احساسات در هوش افراد ادامه پیدا کرد تا در ۱۹۹۰، پیتر سالووی و جان مایر، دو روانشناس آمریکایی مقاله هوش هیجانی را در نشریه تخیل، شناخت و شخصیت منتشر کردند.

این مقاله به سرعت به شهرت رسید و عنوان هوش هیجانی را به صورت وسیعی در جامعه روانشناسان جهان گسترش داد.

بالاخره در ۱۹۹۵، مفهوم هوش هیجانی به صورت رسمی بین عموم روانشناسان و مجامع علمی مطرح شد. این اتفاق به خاطر انتشار کتاب هوش عاطفی (هیجانی) اثر دانیل گلمن پیش آمد.

او در این کتاب از ابعاد مختلف هوش هیجانی و دلیل برتری آن بر آی‌کیو صحبت کرد و این مفهوم مهم را در روانشناسی گسترش داد.

فصل ۴

فرق EQ و IQ چیست؟


هوش هیجانی و ای کیو

آی کیو یا ضریب هوشی، احتمالا برای بسیاری از افراد، معروف و شناخته شده‌تر از هوش هیجانی یا همان ای کیو است. ضریب هوشی از نظر میریام وبستر، روانشناس معروف، اینطور تعریف می‌شود:

«عددی که برای بیان هوش نسبی و ظاهری شخص استفاده می‌شود بهره هوشی نام دارد. این عدد با تقسیم سن ذهنی به سن تقویمی ضرب در ۱۰۰ به دست می‌آید.»

همانطور که می‌دانید، عدد سن ذهنی افراد در تست‌های استاندارد هوش مشخص می‌شود. درواقع وقتی کسی در تست هوش استاندارد شرکت می‌کند، عملکرد او نسبت به سایر همسالانش، تعیین کننده سن ذهنی او است.

گاهی بهره هوشی با مهارت افراد در دانشی مشخص یا اطلاعات کافی نسبت به مسائل تعریف می‌شود. نمره کف ضریب هوشی ۷۰ است و زیر این نمره، مربوط به کسانی است که دارای نقص عقلی هستند.

همچنین امتیاز بالای ۱۴۵ به افرادی که در مرز نبوغ قرار می‌گیرند اختصاص دارد و حتی کسانی هستند که امتیاز بالای ۱۸۰ را کسب می‌کنند.

میانگین افراد، یعنی تقریبا دوسوم جمعیت دنیا، در محدوده امتیازی بین ۸۵ تا ۱۱۵ قرار می‌گیرند. ضریب هوشی بسته به تمایل افراد به یادگیری مفاهیم جدید، می‌تواند با گذشت زمان تغییر کند و عدد ثابتی نیست.

آی‌کیو دربرابر ای‌کیو

اما همانطور که قبلا هم گفتم؛ هوش هیجانی بیشتر به کنترل و درک احساسات خود و دیگران مرتبط است. بهره هوشی بیشتر از طریق دانش و کسب اطلاعات رشد می‌کند، اما ای کیو بیشتر از هرچیزی، با بودن در کنار دیگران و زندگی در جامعه به دست خواهد آمد.

بهره هوشی بالا بدون داشتن هوش هیجانی مناسب، صرفا باعث خواهد شد که نوابغ از جامعه دور بمانند و در روابط با شکست عمیق روبه‌رو شوند. مضاف براینکه هماهنگی بین دو نوع هوش، باعث دستیابی افراد به قدرتی بی حد و حصر برای شکست مرزها و محدودیت‌ها و رسیدن به موفقیت است.

فصل ۵

اهمیت هوش هیجانی


اهمیت هوش هیجانی

اکثر روانشناسان اعتقاد دارند که هوش هیجانی بسیار مهم‌تر از بهره هوشی است. دلیلی که آن‌ها برای این ادعا ارائه می‌کنند، بیشتر حول محور دلایلی می‌چرخد که انسان برای زندگی در جامعه به آن‌ها نیاز دارد.

زندگی ما انسان‌ها، ساختاری اجتماعی دارد. هوش، به تنهایی نمی‌تواند ما را در زندگی اجتماعی به موفقیت برساند و از ما انسان‌های تاثیرگذار و خوشحالی بسازد.

البته اشتباه نکنید! منظور من این نیست که ضریب هوشی و هوش هیجانی مخالف و یا دشمن هم هستند. ابدا! بلکه شما می‌توانید همزمان هم باهوش باشید و هم هوش هیجانی بالایی داشته باشید.

چرا هوش هیجانی از آی‌کیو بالاتر است؟

بسیاری از روانشناسان معتقدند که EQ همان لازمه و جوهر انسان بودن ما است. این نوع از هوش، علاوه بر کیفیت بخشی به زندگی اجتماعی، در بسیاری از وجوه زندگی به ما کمک خواهد کرد.

از کمک به افزایش توانایی ما در خودمراقبتی و بهزیستی و داشتن سلامت روحی و جسمی تا توانایی الهام‌بخشی به افراد و رهبری.

توانایی ما در مدیریت روابط به صورت موثر و مثبت، یکی از مهم‌ترین خصوصیاتی است که در حل اختلاف و جلوگیری از دعوا و نزاع به کمک ما خواهد و از بسیاری از جهات، عامل مهمی برای موفقیت محسوب می‌شود.

EQ صرفا کارکرد تسهیل موفقیت در زندگی شخصی را ندارد. این بخش از هوش می‌تواند در محیط کار هم به کمک ما بیاید. مطالعات نشان داده‌اند که در محیط کاری، افراد با ضریب هوشی متوسط اما ای‌کیوی بالاتر، هفتاددرصد از کسانی که ضریب هوشی بالا و ای‌کیوی پایین‌تر دارند، بهتر عمل می‌کنند.

از طرفی، در ۷۵ درصد موارد، افراد به خاطر نداشتن صلاحیت‌های عاطفی، عدم توانایی رسیدگی به مشکلات بین‌فردی و مدیریت نادرست روابط از کار اخراج می‌شوند. به همین دلیل بسیاری از روانشناسان پیشنهاد می‌کنند که EQ را به عنوان شاخصه‌ای مهم‌تر برای تعیین موفقیت افراد درنظر بگیریم.

 

هوش هیجانی در مدیریت

راهکارهایی برای اینکه بتوانیم رهبری موثر باشیم

اکنون بخوانید

فصل ۶

EQ در برابر IQ؛ هوش هیجانی مهمتر است یا بهره هوشی؟


تاثیر هوش هیجانی در زندگی

احتمالا یکی از سوالاتی که در این بین برای هرکسی پیش می‌آید این است که بالاخره هوش هیجانی مهم‌تر است یا ضریب هوشی؟

بیایید به صورت مفصل جواب این سوال بررسی کنیم. البته اگر بخواهم در یک کلمه جواب این سوال را بدهم باید بگویم که روانشناسان معتقدند EQ اهمیت بیشتری نسبت به IQ دارد. احتمالا خودتان حدس زده بودید!

اما دلیل این برتری چیست؟

دلیل اول

آی کیو صرفا پتانسیل هوش و ظرفیت مغزی ما را نشان می‌دهد. پس الزاما هرکسی که آی کیوی بالایی دارد، باهوش نیست. این مسئله ارتباط مستقیمی با هوش فعلی ما ندارد.

هرچند، حتی اگه به میزان مطلوبی باهوش باشیم، بدون دیده شدن و مطرح کردن خودمان در جامعه، موفقیت چندانی نخواهیم داشت.

چطور می‌توان دیده شد؟ بله! با EQ بالا. ما در زمین تنها نیستیم! به همین دلیل نیاز داریم که احساسات دیگران را درک کنیم، همانطور که نیاز داریم کسانی احساسات ما را درک کنند تا از سوتفاهم جلوگیری شود.

این کار صرفا داشتن هوش اجتماعی یا همان هیجانی امکان پذیر است.

از طرفی دیگر بدون کمک دیگران نخواهیم توانست به موفقیت برسیم. خانواده، دوستان، خویشاوندان، همکاران و شبکه ارتباطات کاری، عامل کلیدی اثرگذار در زندگی ما هستند.

همچنین ما برای بازیابی شخصیتمان از اشتباهات به این هوش نیاز داریم. ما به EQ نیاز داریم تا بتوانیم ارتباطات و روابط شخصی‌مان را مدیریت کنیم تا زندگی راحت‌تر شود.

دلیل دوم

EQ از IQ مهم‌تر است چون مدرک معتبر و شغل پردرآمد بدون داشتن کسانی که موفقیت‌هایمان را با آن‌ها قسمت کنیم، هیچ معنایی ندارد.

به قول روانشناس بنسون چان، من ترجیح می‌دهم بی‌پول بمیرم، اما دوستانی داشته باشم که برایم عزاداری کنند تا اینکه در تمام جهان به خاطر شهرت تجاری و هوشم از من یاد شود.

زندگی کردن برای دستیابی به موفقیت شخصی، چیزی بیش از یک بن‌بست نیست. فکر کنید به بهترین نتیجه ممکن هم رسیده‌اید. خب. حالا نوبت چیست؟ آیا رسیدن به اهداف شخصی همه چیز است؟

جدا از این، یادتان باشد که دستیابی به نمرات بالای IQ اصلا کار سختی نیست. شما می‌توانید به سادگی سوالات را از قبل بخوانید و نمره بالایی در آزمونتان کسب کنید.

اما دستیابی به روابط پایدار و دوستی‌های طولانی مدت چطور؟ آیا کار آسانی است؟ کسی هست که بخواهد دوستی‌ها و ورابط عمیق عاطفی را با دستاوردهای شخصی عوض کند؟

دلیل سوم

هرچند نمی‌توان تاثیر IQ را برای موفقیت نادیده گرفت، اما هوش هیجانی می‌تواند مانند یک کاتالیزور برای طی کردن مسیر موفقیت عمل کند. نقش هوش هیجانی آنجایی مشخص می‌شود که شما برای گرفتن مدرک تحصیلی و کسب مهارت‌های لازم به آن نیاز دارید.

بالاخره نمی‌توان انکار کرد که سطح مطلوبی از هوش می‌تواند به شما کمک کند تا دانش بیشتری داشته باشید و معلومات شگفت‌انگیزی کسب کنید. اما همه این دستاوردها بدون داشتن هوش هیجانی مناسب، صرفا برای خودتان باقی خواهد ماند.

شما باید بتوانید مهارت‌های خودتان را با استفاده از مهارت EQ به دیگران نشان دهید تا روی تواناهایی‌تان حساب کنند و از آن‌ها در مواقع لزوم استفاده کنند.

یادتان باشد که بسیاری از خصوصیات و صفات ما، بدون آنکه دیگران هم واقعا آن‌ها را بپذیرند و ما را با آن‌ها بشناسند، به دردمان نخواهد خورد.

دلیل چهارم

EQ توانایی ما را در مدیریت احساسات و و روابط تعیین می‌کند. مهارت‌های اجتماعی خوب ارتباط مستقیمی با سطوح بالای EQ دارد.

تمام تحقیقات اثبات می‌کنند که به دست آوردن پست‌های مربوط به رهبری شرکت‌ها و مدیریت آن‌ها به میزان بالایی از EQ نیازمند است (البته اگر با استفاده از روابط شخصی آن پست به دست نیاید!).

اگر دانشجویی مهارت‌های EQ مناسب نداشته باشد، ممکن است نتواند به خوبی خود را در محیط دانشگاه ثابت کند و توانایی‌هایش ناشناخته باقی بمانند.

شاید صرف داشتن هوش بالا بتواند در سنین مدرسه به شما کمک کند که نمرات خوبی در آزمون‌ها کسب کنید، اما بدون داشتن هوش هیجانی نمی‌توانید در دنیای بزرگسالان و سیستم آموزش عالی چندان موفق عمل کنید.

دلیل پنجم

رسیدن به موفقیت به معنای طی کردن روند سخت و طاقت‌فرسایی است. اگر میخواهید به نوک قله موفقیت برسید، باید با سختی‌ها و موانع بسیاری بجنگید.

توانایی شما در قضاوت و نشان دادن عکس‌العمل مناسب نسبت به اطرافیان، یکی از مهارت‌هایی است که در رسیدن به موفقیت و کسب جایگاه اجتماعی به آن‌ نیاز دارید.

چه چیزی تعیین کننده این دسته از مهارت‌ها هستند؟ بله! جوابتان درست است. EQ. درست است که برای موفقیت به هردو نوع هوش نیاز داریم اما مطمئنا جایگاه و اهمیت هوش هیجانی از ضریب هوشی بالاتر خواهد بود.

فصل ۷

تاثیر هوش هیجانی در زندگی


هوش هیجانی بهتر است یا آی کیو

هوش هیجانی در سطوح و ابعاد مختلفی از زندگی اثرگذار است. این بخش از توانایی شما در هرکجا که فکرش را بکنید کمکتان خواهد کرد تا اوضاع بهتری داشته باشید. بیایید با هم نگاهی به اثرات مثبت هوش هیجانی در زندگی داشته باشیم:

در تحصیلات

یکی از زمینه‌هایی که هوش هیجانی در آن تاثیر بسزایی دارد، تحصیلات است. دانش‌آموزانی که هوش هیجانی بالایی دارند، می‌توانند ارتباط بهتری با محیط آموزشی و دوستانشان برقرار کنند.

آن‌ها مهارت‌های گروهی مطلوبی دارند که می‌تواند به آنان در گروه نقش رهبری یا مدیریت ببخشد. افرادی که EQ بالایی دارند شاید نمراتشان در مدرسه جزو بهترین و بالاترین نمرات درسی نباشد اما همیشه جزو محبوب‌ترین و مطرح‌ترین دانش‌اموزان و دانشجویان هستند.

 

تقویت یادگیری دانش‌آموزان

راهکارهای مفید برای افزایش یادگیری و انگیزه دانش‌آموزان

اکنون بخوانید

 

در محل کار

هوش هیجانی بالا می‌تواند به شما کمک کند تا از پیچیدگی‌های اجتماعی محل کار و روابط کاری استفاده کنید، دیگران را هدیت کنید و به آن‌ها انگیزه بدهید. این خصوصیت به شما کمک خواهد کرد تا خودتان را به عنوان شخصیتی مطرح در محیط کار معرفی کنید و سرآمد باشید.

بسیاری از شرکت‌ها در پروسه استخدامشان به فاکتور EQ به عنوان یکی از تعیین‌کننده‌ترین مسائل در استخدام کارمندان توجه می‌کنند و از تست‌های EQ در پروسه استخدام استفاده می‌کنند.

سلامت جسم و روح

یادتان هست که از توانایی کنترل احساسات به عنوان یکی از مهارت‌های هوش هیجانی صحبت کردم؟ اگر قادر به کنترل احساساتتان نباشید نمی‌توانید استرستان را هم کنترل کنید.

این مسئله می‌تواند مشکلات جدی را برای سلامتی شما به‌وجود بیاورید. شاید این نقل قول معروف را شنیده باشید که استرس مادر همه بیماری‌ها است.

استرس می‌تواند فشار خون شما را افزایش دهد، باعث ناباروری شود و به روند پیری سرعت ببخشد. افزایش خطر حملات مغزی و قلبی، کاهش قدرت سیستم ایمنی و مشکلات متعدد روانی و روحی از نتایج مهم استرس هستند.

اگر دوست دارید روان سالمی داشته باشید و حالتان خوب باشد، باید بتوانید کنترل احساساتتان را در اختیار بگیرید.

از طرفی داشتن ارتباط قوی و مستحکم با دیگران هم می‌تواند ضامن سلامت روح شما باشد. برای اینکه بتوانید با دیگران به خوبی ارتباط برقرار کنید، باید هوش اجتماعی مناسبی داشته باشید.

روابط شخصی

با درک احساسات دیگران و کنترل آن‌ها بهتر می‌توانید احساسات خودتان را بیان کنید و با آن‌ها ارتباط برقرار کنید. این ویژگی به شما امکان خواهد داد که به صورت موثرتری با دیگران رابطه بگیرید و دوستی‌های پایداری ایجاد کنید.

این ویژگی هم در محل کار و هم در زندگی شخصی به شما کمک خواهد کرد تا به شخصیت شادتری تبدیل شوید و دیگران هم از شما انرژی بگیرند.

موفقیت

تعریف موفقیت چیست؟ رضایت از وضعیت موجود. زمانی که با استفاده از EQ ارتباطات مثبت و سازنده برقرار می‌کنید، در محیط کار یا تحصیل مطرح می‌شوید یا درک خوبی از مباحث مطرح شده پیدا می‌کنید، درواقع مسیر موفقیت را برای خودتان هموار کرده‌اید.

واقعیت این است که بدون هوش اجتماعی بالا نمی‌توان به موفقیت چندانی دست پیدا کرد و افراد باهوش بدون هوش هیجانی بالا، در ارتباط با دیگران مشکلات زیادی پیدا خواهند کرد.

فصل ۸

ویژگی افراد دارای هوش هیجانی بالا


افراد هوش هیجانی بالا

شما می‌توانید ویژگی‌های زیر را در افرادی که هوش اجتماعی بالایی دارند پیدا کنید:

ذهن باز

افرادی که به لحاظ اجتماعی باهوش هستند، صادقانه درمورد چیزهایی که نمی‌دانند ابراز بی‌اطلاعی می‌کنند وندانستنشان را می‌پذیرند.

درعوض برای تغییر و یادگیری بیشتر، فرصت‌های زیادی را ایجاد می‌کنند. این دسته از افراد روی عقایدشان تعصبی ندارند و اگر عقیده مخالفی را بشنوند، درمورد آن فکر می‌کنند. به نظر افرادی که EQ بالایی دارند، همه عقاید ارزش فکر کردن و تامل دارند و نباید هیچ عقیده‌ای را بدون دلیل منطقی و مستدل رد کرد.

احساساتشان را به سادگی بیان می‌کنند

شناخت و آگاهی از احساسات کافی نیست. کسانی که هوش اجتماعی بالایی دارند می‌توانند به سادگی احساساتشان را بیان کنند و درمورد آن‌ها با دیگران به تبادل نظر بپردازند. آن‌ها به سادگی از پس مدیریت و ابراز احساسشان برمی‌آیند و ابایی از بیان آن ندارند.

همدلند

این دسته از افراد نه‌تنها به سادگی احساساتشان را بیان می‌کنند و آن را با دیگران به اشتراک می‌گذارند؛ بلکه می‌توانند به خوبی شنونده احساسات دیگران باشند و با آن‌ها همدلی کنند.

آن‌ها به طور فعال به دنبال درک احساسات دیگران هستند و این مسئله باعث می‌شود اکثر افراد آن‌ها را به عنوان فردی امین و مورد اعتماد بشناسند.

کنجکاو هستند

افراد با هوش اجتماعی بالا به معنای واقعی در هر چیزی کنجکاو هستند. آن‌ها دائما به رفتار دیگران و واکنش‌های افراد نسبت به مسائل مختلف جذب می‌شوند.

آن‌ها دوست دارند بدانند ریشه عملی رفتار افراد چیست و دوست دارند آن‌ها را به‌خوبی درک کنند. این مسئله باعث می‌شود که همدلی آن‌ها با دیگران بیشتر شود.

به سادگی دیگران را با خود همراه می‌کنند

هیچ‌کس از سخنرانی‌های خسته‌کننده لذت نمی‌برد و کسانی که هوش اجتماعی بالایی دارند این واقعیت را به خوبی می‌دانند. این افراد بدون آنکه مستقیما به کسی چیزی بگویند، با رفتارشان و به صورت عملی دیگران را با خود همراه می‌کنند و آن‌ها را به کاری که فکر می‌کنند درست است؛ وا خواهند داشت.

آن‌ها چندان اهل دستور دادن به دیگران نیستند؛ بلکه دوست دارند با نفوذ به دیگران آن‌ها را رهبری کنند.

به صورت فعال به دیگران گوش می‌کنند

بین گوش دادن و شنیدن تفاوت زیادی وجود دارد. افرادی که هوش اجتماعی بالایی دارند، صرفا شنونده نیستند. این دسته از افراد خوب می‌دانند که تفاوت بین شنیدن و گوش کردن چیست.

آن‌ها هرموقع که لازم است و کسی از آن‌ها درخواست می‌کند، به خوبی به آن‌ها گوش می‌کنند و سعی می‌کنند حتی اگر حرفی برای زدن ندارند، شنونده‌های خوبی باشند.

باانگیزه هستند

رشد فردی برای این افراد بسیار اهمیت دارد و در اولویت است. آن‌ها از اینکه رشد کنند لذت می‌برند و می‌دانند که رشد شخصیت به آن‌ها قدرت می‌بخشد و می‌توان در مواقع ضروری و روزهایی که موانع زیادی جلوی آن‌ها است، از این ویژگی‌شان استفاده کنند و موفق باشند.

مفید هستند

افراد با EQ بالا به دیگران کمک می‌کنند. معمولا این دسته از افراد جزو اولین گزینه‌هایی هستند دیگران موقع کمک خواستن به یاد می‌آورند.

دیگران می‌دانند که آن‌ها بدون هیچ چشم‌داشتی و صرفا از روی خیرخواهی و همدلی تا جایی که بتوانند به آن‌ها کمک خواهند کرد و برایشان فرقی ندارد که درخواست کننده غریبه باشد یا دوستی نزدیک. آن‌ها از هر راهی که بتوانند به دیگران یاری خواهند رساند.

متعادلند

تعادل یکی از لازمه‌های داشتن زندگی روانی سالم است. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند نسبت به رعایت تعادل در کار و زندگی در جوامع امروزی آگاه هستند. آن‌ها می‌توانند به سادگی این تعادل را در زندگی‌شان اجرایی کنند و از پس چالش‌های موجود بربیایند.

شفاف هستند

صداقت یکی دیگر از ویژگی‌های این افراد است. صفت صداقت و روراستی برای کسانی که EQ بالایی دارند بسیار ارزشمند است . برای آن‌ها فرقی ندارد که اگر راست بگویند به ضررشان تمام خواهد شد یا خیر.

درهرصورت سعی می‌کنند در هر زمینه‌ای صادق باشند و دروغ نگویند. آن‌ها مورد اعتماد هستند و می‌شود روی حرف‌هایشان حساب باز کرد.

فصل ۹

عوامل موثر بر هوش هیجانی


عوامل موثر بر هوش هیجانی

خبر خوب اینکه هوش هیجانی هم مانند آی‌کیو، انتسابی نیست. بلکه می‌توان در طول زمان آن را تمرین کرد و به نتیجه مطلوب رسید.

مهم‌ترین مسئله دررابطه با بهبود EQ، آموزش آن است. مهارت‌های مرتبط با این نوع از هوش باید در مدارس و البته در محیط خانواده تمرین شوند تا کودکان از همان سال‌های ابتدایی زندگی با روش‌های ارتقا مهارت هوش اجتماعی آشنا شوند.

مسئله مهم این است که کودکان با الگو قراردادن والدین، مهارت‌های هیجانی را یاد می‌گیرند و تمرین می‌کنند. اگر کودکان به خوبی با هوش اجتماعی آشنا باشند و مهارت‌های آن در وچودشان پرورش پیدا کرده باشد، کمتر در سال‌های بعد زندگی‌شان درگیر بحران‌های روحی خواهند شد.

هوش اجتماعی به آن‌ها کمک می‌کند که در موقعیت‌های خطرناک و حساس، تصمیم‌های بهتری بگیرند و به فرد موثری در جامعه تبدیل شوند.

از طرفی رشد مهارت‌های هیجانی در کودکان باعث تقویت حافظه و توان یادگیری آن‌ها خواهد شد. به همین دلیل اگر در سال‌های ابتدایی به خوبی با این مهارت‌ها آشنا شود، می‌تواند زودتر استعدادهای خود را شناسایی کرده و مسیر موفقیت را سریع‌تر طی کند.

پس اگر در آرزوی به موفقیت رسیدن کودکتان هستید، قبل از آنکه به رشد ضریب هوشی او توجه کنید، مهارت‌های هیجانی را در او پرورش دهید.

قدم اول برای این کار  این است که خودتان هوش اجتماعی پرورش‌یافته‌ای داشته باشید تا کودکتان با سرمشق گرفتن از شما، بتواند این مهارت‌ها را در خود پرورش دهد.

 

آموزش مهارت ارتباطی به کودکان

راهکارهایی کاربردی و ساده برای تقویت مهارت ارتباطی در کودکان

اکنون بخوانید

فصل ۱۰

تقویت هوش هیجانی


تقویت هوش هیجانی

اگر به دنبال تقویت هوش هیجانی‌تان هستید، راهکارهای زیر می‌توانند بسیار کمک کننده و مفید باشند.

احساساتتان را مشاهده کنید

در بسیاری از موارد ما پیوند خودمان را با احساساتمان از دست می‌دهیم و به آن‌ها توجه نمی‌کنیم. زمانی که در تکاپوی انجام کاری هستیم و خودآگاهی نداریم یکی از این موارد است. وقتی این اتفاق می‌افتد، تمام اعمال ما ناخودآگاه خواهند شد و درست آن زمان است که می‌توانیم اطلاعات ارزشمندی را درباره خودمان به‌دست بیاوریم.

در این مواقع به خودتان و رفتارتان فکر کنید. روی واکنش‌هایی که به موقعیت‌ها و رفتار خاص نشان می‌دهید دقیق شوید. سعی کنید دلیل رفتارتان را ریشه‌یابی کنید و آن‌ها را به درستی مدیریت کنید.

به رفتارتان توجه کنید

وقتی که احساسات‌تان را مورد بررسی قرار می‌دهید و یاد می‌گیرید که آن را مدیریت کنید، نوبت به رفتارتان خواهد رسید. همزمان که روی احساسات و مدیریت آن‌ها کار می‌کنید، به نوع رفتارتان هم توجه نشان دهید.

یادتان باشد که باید بر تاثیر احساسات خاص روی روند زندگی روزمره‌تان هم به خوبی دقت کنید.

در این مرحله نوبت به قضاوت رفتار و برچسب زدن به آن‌ها است. اگر رفتارتان را به دقت مورد بررسی یا قضاوت قرار ندهید، بسیار سخت خواهید توانست که با خودتان صادق باشید.

مسئولیت احساسات و رفتارتان را برعهده بگیرید

یکی از چالش‌برانگیزترین مراحل تمرین بهبود هوش هیجانی همین مرحله است. البته می‌توان این مرحله را مفیدترین مرحله هم دانست.

باید بدانید که احساسات و رفتار شما از خودتان و نه از شخص دیگری منشا می‌گیرد. بنابراین این شما هستید که باید مسئولیت رفتارتان را برعهده بگیرید.

اگر در پاسخ به محرکی بیرونی، به لحاظ روحی آسیب دیده‌اید، خودتان مقصر آن هستید؛ نه کسی که محرک را ارسال کرده است. چون شما باعث شده‌اید که آسیب ببینید و به خودتان ضربه بزنید.

کسی شما و احساساتتان را کنترل نمی‌کند؛ جز خودتان. پس این شما هستید که مسئول اندوهتان هستید.

باید به این ادراک برسید که احساسات شما می‌توانند اطلاعات ارزشمندی راجع به تجربیات شخص مقابل و نیازها و ترجیحات خودتان به شما ارئه کنند؛ اما دیگران مسئول احساسات شما نیستند. هروقت بتوانید مسئولیت احساساتتان را بپذیرید، پیشرفت بسیار بزرگی در هوش اجتماعی کرده‌اید.

پاسخ دادن را به جای واکنش تمرین کنید

بین پاسخ دادن و نشان دادن واکنش، تفاوتی ظریف وجود دارد. عکس‌العمل یا واکنش فرآیندی ناخودآگاه است که در آن در پاسخ به محرکی بیرونی، به سرعت واکنش نشان می‌دهیم.

این فرآیند باعث احساس تسکین ما خواهد شد. اما پاسخ دادن؛ فرآیندی کاملا آگاهانه است که با توجه به احساسات و تصمیم‌گیری در مورد چگونگی ارائه پاسخ تولید می‌شود.

همدلی با خود و دیگران را تمرین کنید

همدلی به معنای درک چرایی احساسات دیگران است. افرادی که همدلی را بلدند خوب می‌دانند که افراد چه احساسی دارند و می‌توانند آن را به طرف مقابل منتقل کنند. یکی از راه‌های تقویت هوش هیجانی تمرین همدلی است.

سعی کنید با تمرین با خودتان شروع کنید. وقتی احساس کردید که دچار احساسات متفاوت شده‌اید، با خودتان به دلیل و ریشه احساستان فکر کنید.

از خودتان بپرسید چرا این احساس را دارم؟ چرا اینطور رفتار می‌کنم؟ شاید از اول نتوانید به درستی پاسخ این سوالات را مشخص کنید و جوابتان چیزی جز نمی‌دانم نباشید. اما رفته‌رفته به ریشه احساساتتان پی خواهید برد و می‌توانید این توانایی را به دیگران هم تعمیم بدهید.

از دیگران بازخورد بخواهید

درباره احساسات و رفتارتان از دیگران نظر سنجی کنید. از آنها بخواهید که به شما بگویند نحوه رفتار و احساساتتان را چطور ارزیابی می‌کنند؟ به نظر آن‌ها هوش هیجانی شما در چه حدواندازه‌ای است؟

مثلا از آن‌ها بخواهید که به شما بگویند در موقعیت‌های بحرانی رفتار شما چطور است؟ آیا در موقعیت‌های دشوار، پاسخ‌هایتان مناسب و درخور بوده است یا نه. همیشه درباره نمود بیرونی کارهایتان از دیگران بپرسید و خودتان را از دریچه چشم بقیه افراد ببینید.

ممکن است همیشه جواب‌ها آنطور که دوست دارید نباشد؛ اما واقعا به شما کمک خواهد کرد.

مطالعات ادبی داشته باشید

مطالعات نشان می‌دهد که خواندن ادبیات و کتابهایی که شخصیت‌های پیچیده دارند، می‌تواند به شما کمک کند که مهارت‌های همدلی را در خودتان بهبود ببخشید و دیگران را بهتر بشناسید.

بله! بالاخره خواندن رمان به کمکتان آمد. حالا می‌توانید بدون عذاب وجدان رمان‌های محبوبتان را بخوانید و خوشحال باشید که در حال انجام فعالیتی مفید برای رشد هوش اجتماعی‌تان هستید.

روانشناسان معتقدند که خواندن داستان از دیدگاه دیگران به ما کمک می‌کند تا از نحوه رفتار، انگیزه و اقدامات دیگران بینش بی‌نظیری کسب کنیم و آگاهی اجتماعی‌مان به صورت محسوسی ارتقا پیدا کند.

محیطی مثبت ایجاد کنید

علاوه بر تمرین مهارت‌های بالا، وقت بگذارید و متوجه شوید که چه چیزهایی در شما به خوبی پیش می روند و در زندگی سپاسگزار چه مسائلی هستید.

بااین کار و تمرکز بر نقاط مثبت زندگی‌تان، خواهید توانست فضای مثبتی را در اطرافتان ایجاد کنید و عمیقا آرامش را احساس کنید. این احساس مثبت می‌تواند اطرافیان شما را هم دربر بگیرد و به آن‌ها سرایت کند.

یادتان باشد که هوش هیجانی پروسه‌ای تمام نشدنی است

مهارت‌های هیجانی چیزی نیستند که بتوانید یک‌شبه آن‌ها را توسعه بدهید و بعد رها کنید و فکر کنید که تمام شده است. اتفاقا برعکس چیزی که بسیاری از افراد فکر می‌کنند؛ توسعه مهارت‌های هیجانی تمرینی مادام‌العمر است و تا انتهای زندگی ادامه دارد و همیشه می‌توان به پیشرفت ادامه داد.

حتی زمانی که احساس می‌کنید بر همه ابعاد هوش هیجانی تسلط دارید هم باید به تمریناتتان ادامه بدهید تا برای همیشه از مزایای این هوش بهره‌مند شوید.

فصل ۱۱

عوامل سرکوب هوش هیجانی


عوامل سرکوب هوش هیجانی

سرکوب هوش هیجانی، مخصوصا در کودکان می‌تواند عوارض بسیار بدی را از خود به جا بگذارد. بسیاری از مواقع والدین و معلم بدون آنکه بخواهند با رفتارهایشان به شدت هوش هیجانی کودکان را سرکوب می‌کنند و نتیجه آن رشد ناقص کودکان و پرخاشگری آن‌ها خواهد بود.

در ادامه به عوامل سرکوب کننده هوش هیجانی هیجانی بیشتر خواهیم پرداخت.

تمسخر، توهین و تحقیر کودکان

کودک نباید از اظهار نظر واهمه داشته باشد. او باید این اجازه را داشته باشد که درموضوعاتی که مربوط به او است، اظهار نظر کند و درباره آن با والدین یا معلم خود بحث کند.

هیچوقت فکر نکنید که کودکان قدرت درک پایینی دارند و نیازی نیست که به آن‌ها اهمیت داده شود. با تحقیر کودک، مخصوصا زمانی که درحال اظهار نظر است بزرگترین ظلم را به او می‌کنید.

او اینطور دریافت می‌کند که نظراتش بی‌ارزش هستند و به مرور جرات ابراز نظراتش را از دست خواهد داد. به این ترتیب به کودکی سرخورده تبدیل خواهد شد که مهارت‌های هیجانی بسیار پایینی دارد.

 

خودباوری در کودکان

چطور کودکانی نابغه تربیت کنیم؟

اکنون بخوانید

 

سرکوب احساسات

سرکوب احساسات هر کسی، چه کودکان و چه افراد بالغ باعث می‌شود که افراد مهارت‌های هیجانی‌شان را از دست بدهند.

اگر افراد اجازه نداشته باشند که احساساتشان را بروز دهند یا از ابراز آن واهمه داشته باشند، کم‌کم به احساساتشان بی‌توجه می‌شوند و به ماشین‌های اتوماتیکی تبدیل خواهند شد که صرفا احساسات دیگران را کپی می‌کند و همان‌ها را بروز می‌دهد.

بی‌توجهی به مهارت حل مسئله

بسیاری از والدین فکر می‌کنند که وظیفه دارند هنگام برخورد کودک با چالش‌ها، بی‌تعلل به آن‌ها کمک کنند. این کار باعث می‌شود که مهارت‌های هیجانی کودکان پرورش پیدا نکند و کودکان از حل مسئله عاجز شوند.

سعی کنید همیشه در حل مسائل پشتیبان و حامی کودک باشید؛ اما اجازه دهید که او مستقل فکر کند و راه‌حل مدنظرش را به کار بگیرد تا این مهارت در او تقویت شود.

همبازی نبودن با کودک

بسیاری از ما آنقدر مشغله‌ها و دغدغه‌هایمان زیاد است که وقت نداریم با کودکان بازی کنیم و همپای آن‌ها کودکی‌شان را پرورش بدهیم.

بازی یکی از مهم‌ترین روش‌های پرورش مهارت‌های هوش هیجانی کودکان است و به آن‌ها کمک می‌کند تا چیزهای زیادی در این زمینه یاد بگیرند.

شما می‌توانید با همبازی شدن با کودکتان در خلال بازی مسائل زیادی را به آن‌ها یاد بدهید و مهارت‌های اجتماعی‌شان را تقویت کنید. واگذاشتن کودکان به حال خودشان و تنها گذاشتنشان به تبلت یا کنسول‌های بازی، صرفا دردسر شما را کمک خواهد کرد؛ اما عواقب جبران‌ناپذیری دارد که در آینده به آن پی خواهید برد.

فصل ۱۲

معرفی کتاب


معرفی کتاب هوش هیجانی

اگر دوست دارید از هوش هیجانی بیشتر بخوانید و بدانید، بهترین انتخاب این است که به کتاب بزرگترین و مشهورترین پایه‌گذار مبحث هوش هیجانی، یعنی دانیل گلمن مراجعه کنید.

گلمن در کتاب خود تحت عنوان هوش هیجانی با زبانی ساده اما جذاب، به بررسی عملکرد مغز و هوش‌های چندگانه می‌پردازد و به شما نشان خواهد داد که تا چه اندازه این مهارت در زندگی روزمره اهمیت دارد.

او در این کتاب از مولفه‌های EQ، چالش‌های پیش روی انسان در پرورش این بخش هوش و تاثیر آن در موفقیت صحبت می‌کند و شما را تا انتهای مباحث مربوط به این بخش پیش خواهد برد.

او از عواقب عدم پرورش مهارت‌های هیجانی در کودکان و بزرگسالان صحبت می‌کند و به ما این نکته را یادآور می‌شود که اهمیت هوش اجتماعی تا چه اندازه زیاد است و چقدر بر ضریب هوشی اولویت دارد. خواندن این کتاب می‌تواند نگرش شما را نسبت به مباحث هوش دچار تحولی اساسی کند.

از طرفی شما میتوانید با خواندن کتاب مجموعه داستان هایی برای تقویت هوش هیجانی در کودکان با روش های تقویت هوش هیجانی در کودکان آشنا شوید. این کتاب صوتی در فروشگاه ذهن موجود است.

از طرفی کتاب هوش هیجانی، نسل۲ با مبانی هوش هیجانی و روش های تقویت آن بیشتر آشنا شوید. این کتاب هم در فروشگاه ذهن موجود است و می‌توانید با دانلود اپلیکیشن ذهن از لینک زیر، به مجموعه کتابهای معرفی شده دست پیدا کنید.

دانلود کتاب هوش هیجانی

3 دیدگاه‌ها

    • بله، تست‌های متعددی برای سنجش هوش هیجانی وجود دارن که حتی آنلاین هم در دسترس هستند. تست هایی مثل بار-آن، برادبری و گریوز، شات، شرینگ و…

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید