فهرست مطالب
وقتی برای تنظیم چند راهکار تغییر باور ، از سکوت و آرامش روز داشتم بهره میبردم، ذهنم به گذشتههای دور سفر کرد. بهروزهای مدرسهام و به آن جلسه بعد از کلاس که معلم نگاهی به من انداخت و گفت « همه دانشآموزهایم از تو قدیمیتر هستند.»
از آن روز گرچه زمانی نزدیک به بیست سال میگذرد ولی همه چیز را با وضوح به یاد میآورم؛ کجا بودم، چه پوشیده بودم و حتی ساعت دقیق این مکالمه ( درست بعد از زنگ آخر و تعطیلی مدرسه).
الآن که بیشتر فکر میکنم متوجه میشوم چرا آن جمله هنوز یادم مانده. درواقع منظور معلم از گفتن این حرف این بود که « چرا اینقدر عقبی!»
راهکار تغییر باور؛ باور به حق زندگی درست
در مسیر شناسایی راهکار تغییر باور، نیاز به باورهایی داشتم که برخلاف جمله معلم، به من احساس نادان بودن ندهد. تغییراتی که آن سالها و در دوران تحصیلم داشتم تجربه میکردم به من با آن سن کم این باور را داده بود که جنبه موفقیت در زندگی را ندارم.
مرتب از خودم میپرسیدم « ولی آخر چطور؟!» چون ضعیفترین دانشآموز کلاس بودم. همین باور کودکانه کافی بود تا نتیجه بگیرم من « حق زندگی درست » را ندارم.
شاید این جمله من اغراق نباشد که این داستان تقریباً برای همه ما تکرار میشود. با مقایسه کردن ما با دخترعمو و نوه عمه و فلانی و بهمانی! مقایسه کنندگان خبر نداشتند که چطور دارند کاری میکنند تا ما در آینده به خودمان بیاییم و دنبال راهکار تغییر باور در زندگی بزرگسالی باشیم.
صادقانه میپرسم:
♦ این تکرارها کاری نکرد تا به شکلگیری باورهای سالم در ذهن شما آسیبهایی وارد شود؟
♦ کاری نکرد تا بزرگسالی شما همراه با تلاشی چند برابر برای تغییر باورهای ریشه دوانده در ناخودآگاه شما باشد؟
راهکار تغییر باور در شناسایی باورهای اصلی است
« سیستم تفکری شخصی خودت را پیدا کن!»
این جمله فقط یک جمله ساده نیست. با همین عبارت کوتاه متوجه میشویم که همه ما بهتناسب ذهنیات خود، باورهای اصلی core beliefs و شاخصی در زندگی داریم که برساخته همین ذهنیات هستند.
« شما، آنگونه هستید که همواره میاندیشید.»
درواقع خیلی از ما بدون اینکه به افکارمان بیشتر فکر کنیم، آنها را باور داریم.
♦♦ باورهای اصلی شما تا بدین جا چه بوده است؟
باورهای اصلی کدام اند؟
باورهای اصلی همان پیشفرضهای ریشهدار در ذهن و ناخودآگاه ما هستند که مربوط به فردیت خودمان، دنیایی که در آن زندگی میکنیم و دیگران میشوند.
این باورها زمانی لباس اصلی بودن بر تن میکنند که نتیجه تجربیات تأثیرگذار ما، بهویژه در کودکی، باشند. ریشهدار شدن باورهای اصلی با تکرار همین تجربیات تأثیرگذار اتفاق میافتد تا جاییکه دیگر مجالی برای حذف یا حتی تغییر آنها برایمان نمیگذارد.
اینجاست که بسیاری از دانشمندان و اندیشمندان تأکید دارند « هرآن چه را بکاری، همان را برداشت میکنی».
تجربه زیسته هرکسی، مجموعه شگفتانگیزی از همین باورهای اصلی است.
با تکرار این تجربیات و حتی افکار، آنها را به سطحی از ناخودآگاه هدایت میکنید که تقریباً یک حقیقت انکارناپذیر میشوند.
همانطور که بالاتر هم نوشتم « ما آنگونه زندگی میکنیم که میاندیشیم»، و به عبارتی با این جمله، مجموعه باورهای اصلی خود را به نمایش میگذاریم.
برای اینکه راهکار تغییر باور را در زندگی پیدا کنیم باید برآیند منطقی و درستی از باورهای اصلی خود داشته باشیم:
باورهای من قرار است راهگشا برای زندگی موفق و سالم باشند یا یک زندگی سطح پایین فاقد معنی را تجربه خواهم کرد؟
شاید بهتر باشد بدانید که
در ۹۰% اوقات، همین باورهای اصلی هستند که کنترل زندگی ما را در دست دارند.جالب اینجاست که ما هم در مقابل، آنها را کنترل میکنیم. اما این تعامل چگونه اتفاق میافتد؟
آشنایی کوتاه با « فکر کردن»
قصد دارم گریز کوتاهی به فرایند اندیشیدن بزنم تا درنهایت سادهتر به راهکار تغییر باور، اگر احساس میکنیم نیاز جدی به آن داریم، دسترسی پیدا کنیم.
بر اساس یک تعریف علمی از جامعه دانشمندان عصبشناسی، تفکر به عبارتی تعامل بیلیونها عصب در لحظه واحد است. این تعامل فرایند تبادلات شیمیایی را بین عصبها شکل میدهد.
تفکر پیش از عمل با چند تمرین روزانه
این منِ بالغ تا چند سال پیش یک انسان حامل مواد منفجره بود! تعادل بسیار ناچیز، آماده انفجار، در یک سراشیبی تند… و در یککلام یک خودِ بدون کنترل بودم
دکتر جو دیسپنزا Joe Dispenza ازجمله عصبشناسانی است که اضافه میکند « مغز ما چیزی نزدیک به صدها بیلیون عصب دارد. این اندازه را با قرار دادن صدها بیلیون برگه کاغذ رویهم تصور کنید تا درنهایت به مسافت هشت هزار و ۴۷ کیلومتر برسید. احتمالاً مجبور میشوید مسیر تبریز به زابل را چهار برابر کنید!
حالا باید بتوانید حدس بزنید با این اوصاف ما در روز چقدر فکر میکنیم. با یک حساب سرانگشتی احتمالاً نزدیک به هشتاد هزار فکر در روز به سراغ ما میآیند.
بنا بر بررسیهای سایر دانشمندان، ما ممکن است طی شانزده ساعت چیزی بین ۴-۵ هزار تجربه فکر کردن داشته باشیم (بدون در نظر گرفتن ساعت خواب).
این موضوع همچنان در جامعه علمی مورد بحث و تبادلنظر است.
فکرهای ما از کجا سرچشمه میگیرند؟
شاید شما هم از آن دسته افراد باشید که نیاز به شناخت بیشتری از فرایند فکر کردن خودتان دارید تا بتوانید بهترین راهکار تغییر باور را مبتنی بر سیستم تفکری خودتان انتخاب کنید.
با آگاهی از عدد تقریبی فکرهایمان در روز، باز هم سفر دور و درازی را آغاز کردهاید! هنوز مسیری طولانی باقیمانده تا بدانید منشأ این فکرها کجاست. آنچه لازم است بدانید این است که ما بیوقفه میاندیشیم و با امواج بیشماری از چرخه افکاری که در رفتوآمد هستند روبهرو هستیم.
سرچشمه بسیاری از این فکرها را نمیدانیم و اگر کمی بیشتر دقت کنیم متوجه میشویم که خیلی از اینها اصلاً به درد نمیخورند و حتی غیرواقعی هستند.
بهطورکلی، بگزارید خیالتان را راحت کنم! ما به خیلی از فکرهایمان حتی توجه هم نمیکنیم. فکرهایی که متعلق به دیروز یا دو روز پیش هستند یا حتی به زمانی بسیار دورتر برمیگردند.
این فکرها لابهلای کلماتی که در طول روز با خودمان در ذهن تکرار میکنیم، خاطراتی که تلاش میکنیم به یادشان بیاوریم، نظرات گاهبهگاه اینوآن، پاسخها و پرسشها و بسیاری دیگر از خیالبافیهایی که تقریباً همه ما بدون محدودیت زمانی و مکانی با آنها سرگرم میشویم.
بدون شک، حالا دیگر میدانیم که
زندگی واقعی و ملموس ما با همین مجموعه فکرهای روزانه و شبانه و گاه و بی گاه شکل میگیرد. با همین افکار است که برای زندگیمان تصمیمگیری میکنیم.
پس وقتی دنبال راهکار تغییر باور هستیم درواقع دنبال پاسخ مناسبی برای شادتر زیستن بر پایه افکار سالم هستیم نه فکرهایی که خراب و منفی هستند.
[su_box title=”همچنین بخوانید: ” style=”bubbles” box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
[su_animate type=”shake” duration=”0.5″]شادتر زیستن ؛ در جستوجوی یک شادی بادوام
[/su_box]
تفکراتی که در طول روز با آنها دستوپنجه نرم میکنیم همان سیستم تفکری شخصی ما هستند که « باور اصلی» ما را شکل میدهند.
حالا به مرحلهای رسیدیم که باید بدانیم کدامیک از این افکار، باورهای اصلی ما را شکل میدهند و قرار است با تکیهبر همانها، دست زندگی را محکم بگیریم و هر جا لازم باشد برای تغییرش تلاش کنیم.
روش شناسایی باورهای اصلی
برای اینکه بتوانید دستی به سر و روی باورهایتان بکشید باید اولازهمه بدانید در سطوح ذهن شما، کدام ها باور اصلی هستند.
به خاطر بسپارید که باورهای اصلی بیشتر مواقع با جملاتی مثل « من…» یا « من….هستم» آغاز میشوند.
انتخاب با خود شماست که این جملات منفی باشند یا مثبت که در این قسمت مقاله قصد دارم به شناسایی باورهای منفی توجه کنم چون قرار نیست کار ما را پیش ببرند.
راهکار تغییر باور؛ شناسایی باورهای منفی
هیچ ایرادی ندارد اگر مدتی، هرچند طولانی و مزمن، با باورها و افکار منفی خودتان زندگی کرده باشید. موارد زیر ازجمله آنها هستند:
آنقدرها هم که فکر میکنم به درد نمیخورم. شاید یک بازنده یا آدم کمارزش. قرار نیست موفق باشم.
[su_box title=”همچنین بخوانید: ” style=”bubbles” box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
[su_animate type=”shake” duration=”0.5″]صندلی خالی گشتالت، با این تکنیک خودتان را از هراحساس منفی نجات دهید
[/su_box]
تصمیم ندارم فضای سالم نوشته را با آوردن چند نمونه دیگر مکدر کنم. چون همه ما بدون تردید با یکی دو نمونه از این جملات زندگی کردهایم یا شاید متأسفانه در حال زندگی هستیم.
در یککلام، باورهای منفی نیروی خودباوری و اعتمادبهنفس ما را هدف قرار میدهند.
اگر احساس میکنید « زندگی معنایی ندارد و خیلی چیزها اینجا عادلانه نیست» برای خواندن ادامه مقاله، صبر بیشتری داشته باشید.
چند راهکار تغییر باور
پیش از اینکه نوشته را ادامه بدهم تأکید میکنم زندگی کردن با این باورهای سمی قطعاً « فقط» مشکل شما نیست. مقصر شما نیستید که درگیر آنها شدهاید. آنها هستند چون محیط یا دیگران باعث شکلگیریاش شدهاند.
فراموش نکنید که
خیلی از ما فکر میکنیم سرنوشت ما این است که همانطور که تابهحال بودهایم، زندگی کنیم درحالیکه درواقعیت سرنوشت ما این است که همانطور که هستیم و بدون انتخاب افکاری که داشتهایم، زندگی کنیم.
چه چیزی من را غمگین میکند؟
اولین و مهمترین راهکار تغییر باور این است که با خودتان روراست باشید و بدانید دقیقاً چه باورهایی، باورهایی اصلی شما شدهاند. آنها را از سطح ناخودآگاه بیرون بیاورید.
پس قدم اول، خروج از ناخودآگاه و رسیدن به خودآگاه است.
بهترین کار این است که وقتی غمی در دلتان جوانه میزند یا از گذشته، خاطره ناراحتکنندهای برایتان زنده میشود آنها را به حال خودشان رها نکنید و فهرستی از « چه چیزی من را غمگین میکند» برای خودتان ترتیب بدهید.
در این اولین قدم، لازم است دو نکته را در نظر داشته باشید:
◄ دقیقاً چه چیزی شما را ناراحت کرده؟
◄ صبر داشته باشید و به دلایل بروز این ناراحتی عمیقتر فکر کنید.
به خاطرهای که ابتدای مقاله برایتان نوشتم برمیگردیم. حالا بهتر است به چند پرسش کوتاه پاسخ بدهیم:
- چرا ناراحتم؟
- ● چون معلم با گفتن آن جمله به من گفت که کمهوشم و از دیگران عقبماندهام.
- چرا چنین حرفی به من زد؟
- ● چون توی کلاس حواسم جمع نبود.
- چرا توی کلاس حواسم جمع نبود؟
- ● چون من یک آدم حواسپرتم. اصلاً به هیچچیزی دقت نمیکنم.
- چرا حواسپرتم؟
- ● چون لیاقت ندارم. میدانم که بهاندازه بقیه باهوش نیستم.
مشاهده کردید؟! شما به باور اصلی رسیدید. درواقع یک پیاز خیالی در دست گرفتید و لایهلایه آن را تا رسیدن به مرکز، باز کردید.
خیلی از ما درگیر این بازی روانی درونی میشویم درحالیکه نمیدانیم چه اثر سنگینی میتواند روی اعتمادبهنفس ما بگذارد.
تقویت روحیه خودباوری
اینها همه بخشی از یادگیری چگونگی باور داشتن به خود است، مهارتی که با یادگیری چگونگی حفظ خودباوری ایجاد میشود.
باورهای مثبت را جایگزین کن
وقتی به پاسخ سؤال آخر میرسید کمکم متوجه میشوید چنین چیزی حقیقت ندارد. پس فوراً آن را با یک باور مثبت سالم جایگزین کنید.
این باور مثبت سالم لزوماً نباید جمله مخصوص بتمن یا جیمز باند باشد. عباراتی که به شما برای رسیدن به تعادل روانی کمک کند کم نیستند که میتوانید از تصویر زیر الهام بگیرید:
هرچه جملات شما واقعی و برآمده از جامعهای که در آن زندگی میکنید باشد، رودررو شدن با باورهای منفی و کنار گذاشتن آنها سخت نخواهد بود.
جملاتی مثل:
- میشود آدم قابلاعتمادی پیدا کرد.
- دنیا را میتوانم جایی امنی هم در نظر بگیرم.
- از پس امور بر خواهم آمد.
- من هم جزو همان آدمهایی هستم که حق آرامش و خوب زندگی کردن را دارند.
جملاتی نظیر این، کمک میکنند تا موقعیت فعلی خودتان را بهتر باور کنید و بدانید میتوانید با ارزیابی وضعیت، به سطح بهتر و بالاتری برسید.
♦♦ مهم: انتخاب کلمات درست و واقعی، نشاندهنده آگاهی شما از جامعهای است که در آن زندگی میکنید.
با صدای بلند حذف کن
پس از رودررویی با باورهای اصلی منفی، حالا وقت آن رسیده که بهمحض هجوم یکی از آنها، با صدای بلند تکرار کنید « حذف!»
این یک راهکار تغییر باور جالب و سرگرمکننده است که تشویقتان میکند با این باورهای غلط، مثل علف هرزی که گاه فرصت رشد پیدا میکند برخورد کنید و جلوی پیشرویشان را بگیرید.
آراستگی با باور مثبت
رسیدن به این مرحله کمی زمان میبرد ولی میتوانید خودتان را برای پوشیدن ردای خوشرنگ و چشمنواز خودباوری آماده کنید.
بهمرورزمان از تماشای یک من با باورهای مثبت لذت خواهید برد.
۲۱ روز
بنا بر پژوهشهای انجامشده ای که دکتر مکسول مالتز Maxwell Maltz در سال ۱۹۶۰ در کتاب روانشناسی خلاقیت: سایکو سایبرنتیکز ( این کتاب را انتشارات شباهنگ با ترجمه آقای مهدی قراچه داغی وارد بازار کتاب کرده است) خود منتشر کرد، به تأثیر تصویر ذهنی فرد در شکل گیری یک عادت یا تفکر مثبت در یک بازه زمانی ۲۱ روزه پرداخت.
تلاش کنید تا در بازه زمانی ۲۱ روز، باور مثبت جایگزین را در خودتان شکل بدهید و فرصت ریشه دواندن باور مثبت در ذهنتان فراهم کنید.
با تمرین است که استاد میشوی!
این راهکار تغییر باور درواقع ادامه تمرین قبلی است که شما هرچه روزهای بیشتری را در مورد باور مثبت موردنظرتان فکر میکنید و بر اساس آن پیش روید، ناخودآگاه شما هم آن را میپذیرد و از یک جمله و انتخاب سطحی تبدیل به عادت پسندیده و اثرگذار میشود.
گفتوگوهای درونی
این تمرین را که آخرین تمرین بهحساب میآید کاملاً جدی بگیرید. خلوت شخصی شما یک بزنگاه خاص برای شکار باورهای منفی و پرورش باورهای اصلی مثبت است.
اگر میتوانید در ساعات تنهایی و دوری از اجتماع، با خودتان روراست باشید و آنچه را که صمیمانه در پیاش هستید را درخواست کنید، نیمی از راه را پیمودهاید.
معرفی کتاب
کتابخانه صوتی ذهن، روزبهروز در حال غنی و شنیدنیتر شدن است. در هر مرحله از تقویت راهکار تغییر باور که هستید، با دانلود رایگان اپلیکیشن ذهن ، یک اهرم قوی و مناسب برای مدیریت ساختمان تفکری خودتان در اختیار خواهید داشت.
فکر میکنید برای شروع علاقهمند به شنیدن کدام روایت زیر باشید؟
زندگی به روش ۲۰/۸۰ به قلم ریچارد کخ Richard Koch
در این کتاب قرار است با یک مفهوم اقتصادی بیاموزید که « تلاش حداکثری لزوماً سود حداکثری نخواهد داد». زندگی به روش ۲۰/۸۰ یا Pareto effect را با صدای گرم و دلنشین خانم کاترین صادق پور گوش کنید تا دریابید چطور روی موضوعی که برایتان مهم است تمرکز بدهید و گاهی خارج از چارچوب اقدام کنید.
درصورتیکه:
◄ مربی کلاسهای خودشناسی و توسعه فردی هستید
◄ یا احساس میکنید عملکرد حرفهای یا فردی شما چندان رضایتبخش نیست
این کتاب را جزو اولین « باید خوانده شود» ها بگذارید.
قدرتهای جفت نوشته جاشوا ولف شنک Joshua Wolf Shenk
« آیا واقعاً پای خلاقیت وسط است؟»
« تنهایی یا دونفره بودن؛ کدامیک؟»
در این کتاب صوتی خواندنی که با صدای کاترین صادق پور برایتان پخش خواهد شد به تأثیر عملکرد تیمی بر کیفیت انتخابهای نوآورانه در مسیر کسبوکار پرداخته میشود.
اگر تا به اینجا جزو کسانی بودهاید که باور داشتید « دو پادشاه در یک اقلیم نگنجد»، وقت آن رسیده که چندصفحهای از این کتاب را گوش بدهید.
فراتر از هوشمندی اثر برایان تریسی
این کتاب یک خوراک معنوی خوشمزه برای آن دسته از علاقهمندان به توسعه فردی است که هنوز گنجایش اعجابانگیز مغز را باور نکردهاند و در مسیر راهکار تغییر باور، حجم ناچیزی از مغز خود را برای تغییر باورهای منفی به مثبت استفاده میکنند.
پایانبخش
اغراق نیست اگر بنویسم همه ما صبحها با این فکر بیدار میشدیم یا میشویم که « چرا دارم اینطور زندگی میکنم!» و تا مدتها دنبال جواب واقعاً قانعکنندهای برای آن بودیم و هستیم.
این احساس ناتوانی و حتی خالی بودن هیچ ایرادی ندارد و قرار نیست بعد از خواندن مقاله، نتیجه منفی بگیرید و مرتب خودتان را بازخواست کنید. آنچه بعد از خواندن این مقاله یا هر نوشته مشابه این ایراد بهحساب میآید، پذیرش منفعلانه موقعیتی است که میدانید متناسب با توانایی، هوش و تلاش فعلی شما نیست. حتی اگر در جای اشتباهی به دنیا آمده و نیاز به صرف انرژی بیشتری برای پیدا کردن راهکار تغییر باور داشته باشید.
انتخاب با شماست! دوست دارید در روز جمعه دهم اردیبهشت ۱۴۰۱ با چه سؤالی، صبحتان را آغاز کنید؟
منبع:
https://medium.com/the-ascent/how-to-change-your-core-beliefs-in-the-subconscious-mind-ef4b77a9ec1
https://www.adinehbook.com/gp/product/9646127320
https://www.quora.com/What-is-the-science-behind-the-21-day-challenge
https://en.wikipedia.org/wiki/Psycho-Cybernetics
من مینویسم. در کنار سفر، مهربانی، آشپزی و سکوت، از این هنر، برای معنا دادن به زندگی ام بهره میبرم.
سلام
خیلی دوست دارم بدونم در این یک سالی که گذشته با همه گیری کرونا و اینهمه فشار اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در کشور مردم کشورم چه باورهای جدیدی پیدا کردند و باورهای گذشته اونها چه شد؟
سلام دوست محترم
اجازه بدید به عنوان یکی از همون مردم بنویسم که باورهای قدیمی من دستخوش تغییراتی شدن و از اونجا که تلاش میکنم باورهای سرو شکل دار داشته باشم این باورها بهتر شدن و متاسفانه برخی از باورها هم در من فرو ریخت و در تلاش برای دوباره ساختن اونها هستم.
باور به وطن پرستی، باور به ایمان و سرنوشت، باور به اینکه زمان همه چیز رو مشخص میکنه، باور به درستی و راستی
ای کاش بخش دیدگاه این مقاله با نظرات بیشتری پر بشه
ممنون از اینکه اهمیت دادید 🙂
سلام خانم صادقی عزیز و خوش قلم
خوشحالم که باز هم فرصت کردم به سایت شما بیایم و از خواندن مقاله های جالب آن لذت ببرم.
راستش تا چند وقت دیگر نوبت واکسن من می شود و انقدر هیجان زده و نگران هستم که جواب سوال آخرتان را حالا میدهم
دلم میخواهد روز بعد از واکسن زدن شال و کلاه کنم و به اولسبلانگاه بروم.
سلام دوباره Mr.P عزیز 🙂
عالیه دوست گرامی! چقدر خوشحالم که اخبار سلامتی و برگشت به زندگی داره بخش دیدگاه مقالات ذهن رو هم پر میکنه.
بعدها از این روزها با خوندن نظرات و احساسات شما طور دیگری یاد خواهیم کرد.
تنتون سلامت و بسیار ممنون که همچنان خواننده ذهن هستید.
خانم صادقی شما یک جای مقاله نوشتید که با تمرین است استاد می شوید
به خدا چندبار تلاش کردم این اضافه وزن رو کم کنم ولی نمیتونم. به خدا من ادم بی اراده ای نیستم ولی دیگه خسته شدم و فکر میکنم بهتره همون اسی چاق بمونم
بااتشکر از شما
سلام دوباره اسی عزیز 🙂
فکر کنم وقتش رسیده یه مقاله مفصل در مورد تأثیر پشتکار برای انجام یک تصمیم بنویسم تا خودم هم جزو علاقه مندان به پشتکار داشتن زیاد برای ورزش بشم:)))
ولی متوجه منظورت شدم اسی عزیز
یک تمرین ساده ای هست که همکارم در مقاله زیر مبتنی بر تکنیک ۲۱ روز اون رو مفصل توضیح داده. در مقاله هم بهش اشاره کردم.
روش ۲۱ روزه ؛ قانون جذب با چالش ۲۱ روزه برای تغییرات پایدار در زندگی
این هم لینک مقاله
https://zehn.ir/blog/%d8%b1%d9%88%d8%b4-21-%d8%b1%d9%88%d8%b2%d9%87/
یک سری بهش بزن و برای شروع یک چالش تأثیرگذار در زندگیت تردید نکن!
همیشه تندرست باشی و امیدوار دوست خوبم 🙂