فهرست مطالب
تصور کنید روزانه با یک دلار زندگی خود را میچرخانید! اگر چنین است مطمئناً از خود سؤال خواهید که: «دلایل پیشرفت کشورهای توسعه یافته چیستند؟» طبق گزارش بانک جهانی، بیش از یک پنجم کل جمعیت جهان این کار را انجام میدهند و نیمی از آنها با درآمد کمتر از ۲ دلار زندگی میکنند. درآمد سرانه در بیشترین کشورهای پیشرفته بیش از ۶۰ برابر درآمد سرانه کشورهای کم درآمد است.
اما چرا ایالات متحده و دیگر کشورهای توسعه یافته اینقدر ثروتمند هستند، در حالی که بسیاری از ملتهای دیگر فقیر! این یکی از قدیمیترین و اصلیترین سؤالات اقتصاد است. دیدگاههای زیادی در مورد این موضوع وجود دارند و تلاش برای ارائه یک پاسخ سریع و علمی دشوار خواهد بود.
با این وجود، دلایل پیشرفت کشورهای توسعه یافته یکی از مهمترین موضوعاتی است که مورد پرسش بسیاری از افراد است. این مهم در تعیین کیفیت زندگی برای نسلهای فعلی و آینده مهم است و در بعضی موارد میتواند مسئله مرگ یا زندگی باشد؛ با ذهن همراه باشید.
ویژگیهای کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه
کشورهای پیشرفته آنهایی هستند که فنآوری بالا و سطح اقتصادی برابری دارند. در حالی که کشورهای در حال توسعه کشورهایی هستند که سطح رفاه جمعیت هنوز پایین است. قفل از صحبت درباره دلایل پیشرفت کشورهای توسعه یافته، نخست درباره ویژگی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه حرف میزنیم.
مشخصات کشورهای پیشرفته
۱- سرانه درآمد بالایی دارند: کشورهای پیشرفته هر ساله درآمد سرانه بالایی دارند. با داشتن درآمد سرانه بالا، ارزش اقتصادی کشور افزایش مییابد. بنابراین میتوان بر میزان فقر غلبه کرد.
۲- امنیت تضمین شده است: کشورهای پیشرفته در مقایسه با کشورهای در حال توسعه از سطح امنیت بیشتری برخوردار هستند. این نیز از عوارض جانبی فنأوری پیشرفته در کشورهای توسعه یافته است. با فنأوری پیشرفته، امکانات امنیتی و تسلیحاتی نیز برای بهتر شدن پیشرفت میکنند.
۳- سلامت تضمین شده: علاوه بر تأمین امنیت، سلامت در یک کشور پیشرفته نیز تضمین شده است. این ویژگی با انواع امکانات بهداشتی مناسبی مانند، بیمارستانها و کادر پزشکی آموزش دیده و قابل اعتماد مشخص میشود. بنابراین، میزان مرگ و میر در کشورهای پیشرفته بسیار کم و امید به زندگی در جمعیت بالا است. به علاوه، با داشتن امکانات بهداشتی کافی، توسعه جمعیت در کشورهای پیشرفته را نیز میتوان کنترل کرد.
۴- نرخ بیکاری پایین: در کشورهای توسعه یافته نرخ بیکاری نسبتاً ناچیز است، زیرا هر شهروند میتواند به راحتی شغلی برای خود پیدا کند.
۵- تسلط بر علم و فنأوری: ساکنان کشورهای توسعه یافته تمایل دارند که بر علم و تکنولوژی تسلط داشته باشند، تا محصولات مفید و جدیدی به بازار عرضه کنند. بنابراین، آنها از فنآوری پیشرفته و ابزارهای مدرن نیز برای تسهیل زندگی روزمره خود استفاده میکنند.
۶- سطح صادرات بیشتر از واردات است: سطح صادرات در کشورهای پیشرفته به دلیل دارا بودن منابع انسانی و فنأوری برتر از میزان واردات بالاتر است. به عنوان نمونهای از کشورهای توسعه یافته میتوان به ایالات متحده، آلمان و ژاپن اشاره کرد.
[su_box title=”همچنین بخوانید: ” style=”bubbles” box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
[su_animate type=”shake” duration=”0.5″] برنامه ریزی استراتژیک ؛ مزایا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک [/su_animate]
[/su_box]
مشخصات کشورهای در حال توسعه
۱- درآمد سالانه کم است: درآمد سالانه در کشورهای در حال توسعه به دلیل بالا بودن نرخ بیکاری به اندازه کشورهای پیشرفته نیست.
۲- امنیت تضمین نشده است: برخلاف کشورهای پیشرفته، امنیت در کشورهای در حال توسعه هنوز بسیار ناچیز و نامناسب است. بنابراین، میزان جرم و جنایت در کشورهای در حال توسعه هنوز نسبتاً بالا است.
۳- حداقل امکانات بهداشتی: امکانات بهداشتی در کشورهای در حال توسعه نیز نسبتاً کم است. فقدان امکانات بهداشتی مناسب، جمعیت در کشورهای در حال توسعه را در معرض بیماری قرار میدهد. بنابراین، میزان مرگ و میر در این کشورها نیز بیشتر از میزان مرگ و میر در کشورهای پیشرفته است، که در نتیجه امید به زندگی نیز پایین است.
۴- توسعه کنترل نشده جمعیت: کشورهای در حال توسعه به دلیل گسترش غیرقابل کنترل جمعیت، میانگین جمعیت بسیار بالایی در مقایسه با کشورهای پیشرفته دارند. این نیز نتیجه کمبود امکانات آموزشی و بهداشتی است.
۵- نرخ بیکاری: در کشورهای در حال توسعه، نرخ بیکاری هنوز نسبتاً زیاد است. علاوه بر این، سطح تحصیلات ناهموار نیز یکی از عوامل ایجاد کننده نرخ بیکاری بالا است.
۶- واردات بیشتر از صادرات است: به دلیل مدیریت پایین منابع طبیعی و منابع انسانی در کشورهای در حال توسعه، این کشورها بیشتر کالاها را از خارج خریداری میکنند.
نمونههایی از کشورهای در حال توسعه شامل اندونزی، برزیل، هند و تقریباً همه کشورهای آفریقایی است.
دلایل پیشرفت کشورهای توسعه یافته
با نزدیک شدن به این سؤال، استفاده از مفاهیم اقتصادی مفید خواهند بود. مقالات تا حدی با توجه به چگونگی پایبندی آنها به مفاهیم اقتصادی مندرج، مورد قضاوت قرار خواهند گرفت. این موارد بیانگر برخی از نکات کلی است که عملاً همه اقتصاددانان بر آن اتفاق نظر دارند.
در حالی که اقتصاددانان در این نکات باهم اتفاق نظر دارند، آنها از طرق مختلف به مسئله ثروت ملتها میپردازند. به عنوان مثال، برخی از متخصصان بر روی فنأوری به عنوان عامل اصلی رشد اقتصادی متمرکز شدهاند و ممکن است بیشتر تفاوتهای درآمد ملی را ناشی از تفاوت در بهره وری بدانند. با این حال، اقتصاددانانی مانند «جفری ساکس» و «پل کروگمن»، ممکن است بیشتر در جغرافیا و تجارت متمرکز شوند تا این اختلافات را حساب کنند.
این دیدگاههای متفاوت به این معنا نیست که لزوماً با هم مخالف هستند، زیرا دانشگاهیان تمایل به تخصص در زمینههای ظریفی دارند تا بتوانند مسائل موجود را بهتر درک کنند. اقتصاددانانی که این مسئله را بررسی میکنند، جنبههای مختلفی را مورد توجه قرار میدهند. این رویکردهای مختلف میتوانند مکمل یکدیگر باشند و باید با هم درک شوند.
بقیه این مقدمه چهار دیدگاه و راههایی را برای کمک به آنها در توضیح این که دلایل پیشرفت کشورهای توسعه یافته چیست را معرفی میکند.
فنآوری و بهره وری
یک عامل مهم در ثروت مادی یک جامعه بهره وری است. دو ملت را تصور کنید که از هر نظر دقیقاً یکسان هستند، منابع، جمعیت، فرهنگ و سایر موارد، با این تفاوت که یکی از دو جامعه بهره وری بالاتری دارد. ما انتظار داریم که جامعه مولدتر باشد و تولید بیشتری از کالاها داشته باشد. بهره وری جمع یک عدد نیست (مانند تولید)، بلکه یک نرخ است (مانند تولید سرانه).
بهره وری بالاتر به این معنا است که میتوان برای تعداد معینی از افراد بیشتر تولید کرد و ثروت یک فرد معمولی را افزایش داد. در بیشتر تاریخ بشر، بهره وری بسیار اندک تغییر کرده است. در حالی که تاریخ پیشرفتهای مهمی مانند قطب نما و چاپخانه را شاهد بوده است، اما فقط در انقلاب صنعتی، از اواخر دهه ۱۷۰۰، بهره وری شروع به رشد کرد.
منبع بهره وری فنآوری است. پیشرفت در تکنولوژی مانند اتوماسیون یا ارتباطات از راه دور، تولید بیشتر را امکان پذیر میکند. با این حال، برخی از عناصر در جامعه در برابر پذیرش فناوریهای جدید مقاومت میکنند. نمونههایی از آن میتوانند مدیریت در شرکتهای بزرگی باشد که میخواهند از رقابت جلوگیری کنند، به اتحادیههای کارگری که در از دست دادن اعضای خود به دلیل اتوماسیون میترسند و کشورهایی که از گسترش شیوههای مدرن کشاورزی جلوگیری میکنند.
همۀ آنها از تهدید فرهنگ سنتی میترسند. در این موارد، گروهها میتوانند از قدرت خود برای جلوگیری از تغییر استفاده کنند. انجام چنین کاری ممکن است در کوتاه مدت برای آن گروهها مفید باشد، اما میتواند به رفاه طولانی مدت جامعه آسیب برساند. ما انتظار داریم جوامعی که مقاومت کمتری در برابر تغییرات دارند، در نهایت دارای تولید و ثروت بیشتری باشند.
نهادها و فرهنگ
فنأوری همان قدر که به عنوان ابزار به کار میرود، به همان اندازه مربوط به خودِ ابزار است. روش استفاده از ابزار، نتیجه نهادهایی است که بر نحوه سازماندهی فعالیت ما تأثیر میگذارد. اولین پیشرفتهای انقلاب صنعتی تخصص و تقسیم کار بود. این پیشرفتها مکانیکی نیستند، بلکه سازمانی هستند. مؤسسات، مشاغل، دولتها و سازمانهای دیگر، عامل مهم دیگری در توضیح این است که چرا برخی از کشورها از دیگران ثروتمندترند.
دولتها نقش زیادی در تضمین رشد اقتصادی دارند، که برجستهترین آنها حمایت از حقوق مالکیت است. ثبات سیاسی برای اقتصاد سالم نیز مهم است. جرایم، فقر، اختلاف درآمد و درگیریهای مسلحانه میتوانند دلیل و نتیجه رشد اقتصادی ضعیف باشند. دولتها میتوانند به کاهش این مشکلات کمک کنند. دولت همچنین میتواند با اصلاح شکست بازار در اقتصاد نقش داشته باشد، برای مثال، مقابله با عوارض جانبی ناخواسته فعالیت اقتصادی مانند آلودگی و ارائه خدمات عمومی مهمی مانند جادهها و سایر زیرساختها. کشورهایی که از تحقیق و توسعه، آموزش و تحقیقات علمی پشتیبانی میکنند، احتمالاً عرضه فنأوری خود را بهبود میبخشند.
نظرات زیادی در مورد نقش بزرگ دولت در اقتصاد وجود دارد. آنچه بحث برانگیز نیست این است که دولت این توانایی را دارد که با مقابله با ناکامیهای بازار و با ارائه خدمات اساسی که فعالیت اقتصادی را تسهیل میکند، به جامعه کمک کند. اما دولتهایی که فاسد یا بیش از حد بوروکراتیک هستند، غالباً باعث عدم پیشرفت جامعه میشوند. فراتر از دولت و تجارت، نهادهای دیگری نیز وجود دارند که اقتصاد را شکل میدهند. اینها شامل اتحادیههای کارگری، سازمانهای مدنی و مدارس هستند. در سطح انتزاعیتر، مواردی وجود دارند که «کنت آرو» اقتصاددان، اون رو نهادهای نامرئی مینامد و در آن مواردی مانند اخلاقیات، آداب و رسوم و هنجارهای اجتماعی را مهم میداند.
[su_box title=”همچنین بخوانید: ” style=”bubbles” box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
[su_animate type=”shake” duration=”0.5″] تفکر ثروتمندانه و تفکر فقیرانه ؛ چگونه طرز تفکر در زندگی تاثیر می گذارد؟ [/su_animate]
[/su_box]
جغرافیا و منابع طبیعی
حتی کشوری که پذیرای تجارت و تغییرات تکنولوژیکی باشد، کشوری که دارای نهادهای قدرتمند و سیاستهای مناسب رشد است، ممکن است راه رسیدن به سطح زندگی ملتهای ثروتمندتر برایش سخت باشد، زیرا همه ملتها از نظر جغرافیایی و طبیعی باهم برابر نیستند.
ثروتمندترین کشور جهان، ایالات متحده را در نظر بگیرید. عوامل تاریخی و اجتماعی بسیاری منجر به این موفقیت شده است، اما ایالات متحده همچنین دارای دو خط ساحلی بزرگ، هزاران مایل رودخانه قابل کشتیرانی، میلیونها هکتار خاک حاصلخیز و ذخایر عظیم مواد معدنی و سایر منابع طبیعی است. همه این عوامل باعث میشوند تا این کشور به بزرگترین نیروگاه اقتصادی امروزی تبدیل شود.
از همه مهمتر، ایالات متحده و اروپا دارای آب و هوای معتدلی هستند و کشورهای گرمسیری باید با بیماریهایی که در آب و هوای آنها، خاک و اکوسیستمهایی که برای کشاورزی مناسب نیستند و سایر مشکلاتی مانند گرمای شدید و فصول طولانی بدون باران نیز روبرو شوند. با این حال، این مورد با موفقیت تعدادی از کشورها با آب و هوای گرمتر، به ویژه در جنوب شرقی آسیا، تعدیل میشود. از آنجا که دلایل پیشرفت کشورهای توسعه یافته بیشمار هستند، سرنوشت یک کشور تنها با جغرافیای آن تعیین نمیشود. این یک یادآوری است که دیدگاههای متفاوت باید با هم بررسی شوند.
آزادیها و تواناییها
اگرچه آزادی یک مفهوم انتزاعی است که اندازه گیری آن دشوار است، اما بحث درباره این موضوع که از نظر تاریخی ملتهای آزادتر نیز به ملتهای ثروتمندتر تبدیل شدهاند، کمی سخت است. آزادی که اقتصاددانان اغلب بدان اشاره میکنند، تشکیلات اقتصادی آزاد است. آزادی همچنین به بسیاری از آزادیهای سیاسی و مدنی اشاره دارد که در دموکراسیهای مدرن امری اساسی هستند و اینها نیز دارای مزایای اقتصادی میباشند. به عنوان مثال، مطبوعات آزاد به انتشار اطلاعات حیاتی برای تصمیم گیری اقتصادی کمک میکنند و فعالیت دولت را شفاف میکنند.
آزادی را میتوان از نظر قابلیت نیز تعریف کرد. یک فرد ممکن است آزادی داشته باشد تا هدف خلاقانهای را که بیشتر به آن علاقه مند است یا برای آن مناسب میباشد را دنبال کند. از این نظر، سیاستهای عمومی میتوانند از طریق آموزش، برنامههای سواد آموزی، بهداشت عمومی و برنامههای کاهش فقر، آزادی را افزایش دهند. با ارتقا تواناییهای افراد، جامعه به طور کلی میتواند از آنچه آن فرد تولید میکند بهره مند شود.
کلام آخر
در این مقاله به تعدادی از عوامل تأثیرگذار بر رشد اقتصادی دلایل پیشرفت کشورهای توسعه یافته اشاره کردیم. اکنون نوبت شما است که از منابع موجود در اینترنت، کتابخانهها و مدرسه و جامعه خود برای تحقیق و درک بیشار استفاده کنید. به خاطر بسپارید که یک کشور ممکن است توسعه یافته یا درحال توسعه شود، عناصر مختلفی را که بر رشد تأثیر میگذارند و چگونگی کار با هم یا اصلاً کار نکردن را در نظر بگیرید.
فراموش نکنید، این مطالب تا حدی با توجه به میزان استفاده از اصول اقتصادی برای تحلیل توسعه کشورها ارائه شده است. شما میتوانید به جمع اقتصاددانان در سراسر دنیا و در طول تاریخ که قرنها تلاش کردهاند تا به این سؤال پاسخ دهند که دلیل پیشرفت کشورهای توسعه یافته چیست، بپیوندید.
عالی بود دمتون گرم 👌
عالی به امید اینکه همه بهم کمک کنن