فهرست مطالب
نگاهتان به مسائل چطور است؟ آیا شما از آن دسته افرادی هستید که برای درک پدیدهها به جزییات توجه میکنید یا ترجیح میدهید کلیات را مدنظر قرار دهید؟ باید بدانید که اگر نوعی از کلنگری در تفکر شما وجود دارد، درواقع از تفکر سیستمی در فهم مسائل بهره میبرید. اگر دوست دارید بیشتر از تفکر سیستمی بدانید، تا انتهای این مقاله همراه ذهن باشید.
تفکر سیستمی
لازم است قبل از آنکه با ماهیت تفکر سیستمی آشنا شویم، مفهوم سیستم را به درستی درک کنیم. سیستم به مجموعهای از اجزا گفته میشود که در ارتباط با هم عمل میکنند، عملکردشان به هم وابسته است، دارای کنش متقابل هستند و برای هدف مشترک برنامهریزی شدهاند.
اگر یکی از اجزای سیستم کار خود را به درستی انجام ندهد؛ عملکرد کل سیستم با اختلال جدی مواجه خواهد شد یا در بهترین حالت، کارایی سیستم کاهش خواهد یافت و برای رسیدن به نتیجه مطلوب، همه اجزای سیستم باید در جای مناسب و زمان مناسب، عملکرد مناسبی داشته باشند.
اما تفکر سیستمی چیست؟ تفکر سیستمی نوعی نگرش به رویدادها و پدیدهها است که ریشه هر اتفاق را در مجموعهای از عوامل بهم پیوسته جستجو میکند و برای هر رویداد، چندین علت اصلی و حاشیهای تعریف میکند. تفکر سیستمی، به هر پدیده و رویدادی نگرشی جامع دارد و نوعی از تفکر کلنگر است.
درواقع میتوان گفت تفکر سیستمی، برخلاف تفکر خطی، به جای بررسی جزییات هر پدیده، آنها را در ارتباط با یکدیگر میبیند و زنجیرهای از عوامل و جزییات را در ارتباط با رویدادها تعریف میکند.
طبق تفکر سیستمی، تقلیل یک مجموعه به اجزا آن، کارایی سیستم را کاملا بیمعنا و فاقد محتوا میکند. برای درک یک مجموعه باید کل مجموعه را با همه اجزا درون آن بررسی کرد.
تفکر سیستمی چه کاربردی دارد؟
شاید فکر کنید مهمترین کاربرد تفکر سیستمی در مدیریت مجموعههای کلان و نظامهای سیاسی است. اما واقعیت این است که تفکر سیستمی از مهمترین نگرشهای موجود است.
با تفکر سیستمی میتوانید نه تنها کسبوکارهای کوچک و ادارات بزرگ، بلکه همه اموراتتان را به درستی مدیریت کنید. تفکر سیستمی در روابط میان انسانها هم اثرگذار است. تفکر سیستمی به ما این نیرو را میبخشد که بتوانیم از قید و بندهای افراط و تفریطگرایانه رها شویم.
فرض کنید در روزی بارانی، با عجله در حال رفتن به محل کارتان هستید. در همین حال یک خودرو با سرعت از کنارتان رد میشود و از چاله پر از آب که اتفاقا نزدیک شما قرار گرفته است عبور میکند. احتمالا آبی که به سر و رویتان پاشیده میشود بسیار عصبانی خواهید شد.
البته عصبانیت شما موضوع این بحث نیست. موضوع این است که چطور به این اتفاق نگاه کنید. اگر تفکر شما خطی باشد، برای این اتفاق یک دلیل خاص خواهید آورد و آن هم احتمالا این است که راننده به عمد چنین کاری کرده است.
اما کسی که سیستمی فکر میکند، مجموعه وسیعی از عوامل را برای این رویداد درنظر میگیرد. شاید راننده عجله داشته و متوجه گودال پر از آب نشده است، شاید برای اینکه با کسی تصادف نکند، مجبور به انحراف از مسیر شده است و شاید لحظاتی قبل از گذر از کنار شما خودرویی مسیر او را بریده بود.
میبینید؟ تفاوت تفکر سیستمی و تفکر خطی، در تمام اجزای زندگی تاثیر میگذارد و تمام قضاوتهای شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
چرا باید تفکر سیستمی داشته باشیم؟
مدیریت قدرتمند و کارآمد
کسانی که سیستمی فکر میکنند، مدیران بسیار موفق و قدرتمندی هستند. افراد با تفکر سیستمی میتوانند درک صحیحی از اتفاقات و پدیدهها داشته باشند. آنها بسیاری از مسائل را که از نظر افراد عادی پنهان میماند میبینند و درباره آن به تصمیمگیری صحیحتری خواهند رسید.
از طرفی، تفکر سیستمی به مدیران این دید را میبخشد که همه اعضای مجموعه را به یک اندازه در موفقیت و دستیابی به هدف تیم سهیم بدانند. این نوع از تفکر باعث میشود تمام اعضای مجموعه را در رویارویی با چالشها و دستیابی به اهداف به کار بگیرند.
به کارگیری همه افراد گروه در مجموعه و مشارکت فعال اجزا سیستم باعث ایجاد حس همدلی و نزدیکی بیشتر اعضا خواهد شد و به نحو موثری به موفقیت و حصول اهداف سرعت میبخشد.
بهبود روابط فردی
تفکر سیستمی باعث میشود از بسیاری از سوتفاهمها و برداشتهای شخصی در روابط جلوگیری شود. تفکر سیستمی بر خلاف تفکر خطی، علت رفتار دیگران را پدیدهای خاص نمیبیند و مجموعهای از عوامل را در بروز رفتاری خاص مدنظر قرار میهد. همین امر باعث میشود در رابطه با دیگران از سوتفاهم و ایجاد نزاع جلوگیری شود.
رهایی از دام افراط و تفریط
تفکر سیستمی شما را از نگاه صفر و یکی دور میکند. کسانی که خطی فکر میکنند و بینش خطی دارند، یک عامل را تماما مقصر اتفاق پیشآمده میدانند و همه تقصیرها را به گردن آن میاندازند اما در تفکر سیستمی ابدا چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.
در تفکر سیستمی با نگرش جامع به مسائل، مجموعهای از رویدادها و پدیدهها در وقوع مسائل دخیل پنداشته میشود و درک صحیحتری از مسائل به افراد خواهد بخشید.
عیبیابی صحیح مسائل و رویدادها
تفکر سیستمی قدرت بالایی در عیبیابی مسائل و ارائه راهحل برای رویدادها و چالشها را به شما عطا خواهد کرد. تفکر سیستمی این قدرت را به شما میبخشد که بتوانید از بالا و با نگرشی جامع به مسائل و رویدادها نگاه کنید و همین قدرت توان تشخیص و عیبیابی شما را به طرز قابل توجهی ارتقا خواهد داد.
چطور سیستمی فکر کنیم؟
داشتن نگرش جامع به اتفاقات
اگر در توضیح علت رویدادها و حوادث، به جای کل نگری و بینش جامع به مسائل، بیش از اندازه به جزییات توجه کنید، به میزان قابل توجهی از تفکر سیستمی دور خواهید شد. نگرش سیستمی نیازمند بینشی کل نگرانه به مسائل است.
برای داشتن بینش کلنگرانه، کافیست از بیرون به یک رویداد نگاه کنید. قدم بزرگی که میتوانید برای این نگرش به مسائل داشته باشید، این است که تمام پیشفرضها و وابستگی ذهنی خودتان را برای قضاوت مسائل کنار بگذارید. خودتان را شخص بیطرفی ببینید که هیچ نقشی درون مساله به وجود آمده ندارد و گویا ناظر بیرونی هستید.
با این ترفند میتوانید نگرشی کل نگرانه و جامع به مسائل داشته باشید.
از کارشناسان کمک بگیرید
یکی دیگر از قدمهای بزرگ در راستای داشتن تفکر سیستمی رسیدن به این باور است که یک نفر نمیتواند همه تواناییهای موجود در دنیا را درخود جا بدهد. پس طبیعتا نمیتواند در تحلیل همه مسائل، دقیق و تخصصی عمل کند. اما به نظر شما چاره چیست؟
چاره مشورت گرفتن از افرادی است که به اندازه کافی در حوزه موردنظر تخصص و علم دارند. مشورت و کمک از کارشناسان و همه اعضای گروه باعث میشود که همکاری در سطح گروه افزایش پیدا کند و همه اعضا خودشان را در پیشبرد اهداف گروه، به صورت واضح و عملی موثر ببینند.
هرچقدر همکاری و همفکری در گروه افزایش پیدا کند، همدلی و دوستی میان اعضای گروه افزایش خواهد یافت و بازدهی کار گروهی به نحو مطلوبی پیشرفت خواهد کرد.
عجول نباشید
شتابزدگی یکی از آفات تفکر سیستمی است. شتابزدگی در بررسی پدیدهها و مسائل، میتواند قضاوت شما را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. برای اینکه به مسالهای نگاه کنید که اتفاقا خودتان هم در آن نقش دارید، به هیچ وجه عجله نکنید و سعی کنید هیجانات روحیتان را کنترل کنید.
داشتن آرامش و صبر بهترین راهکار برای کنترل قضاوتها و دوری از قضاوتهای عجولانه و شتابزده است.
به شرایط محیطی و علل زمینهای توجه کنید
نمیتوان رویدادی را بدون درنظر گرفتن شرایط و زمینهها درست تحلیل کرد. فرض کنید قرار است شتابزدگی افراد را در قدم زدن در پیادهرو بررسی کنیم. آیا میتوانید بدون درنظر گرفتن وضعیت جوی، ساعت و میزان شلوغی پیادهرو، علت آن را بررسی کنیم؟ جواب قطعا منفی است.
سعی کنید در بررسی حوادث و اتفاقات، مانند یک کاراگاه تیزبین باشید. از هیچ جزیی نگذرید و همه عوامل دخیل در وقوع یک اتفاق را درنظر بگیرید.
عدم تمرکز بیش از اندازه بر آمار و ارقام
برخلاف تفکر خطی که در توجیه مسائل به آمار و ارقام تکیه دارد، این تفکر بیش از هرچیزی بر کیفیت تاکید میکند. واقعیت این است که آمار و ارقام تنها میتواند یک روی سکه را برای ما مشخص کند؛ اما همه آنچه که برای تحلیل صحیح نیاز داریم، فراهم نخواهد کرد.
مثلا فکر کنید برای بررسی وضعیت اقتصادی یک کشور، از نرخ تورم حرف بزنیم. تکیه بر صرف یک عامل میتواند باعث شکلگیری تحلیل اشتباه شود. چون گاهی پایین بودن نرخ تورم، نهتنها نشاندهنده وضعیت مطلوب اقتصادی نیست، بلکه میتواند نشاندهنده رکود در بازار باشد.
[su_note note_color=”#a631a8″ radius=”10″ class=””]
در آخر باید اضافه کنم که تفکر سیستمی، برخلاف تفکر خطی تاثیر بسیار مثبتی بر تشخیص و عملکرد ما خواهد گذاشت. تفکر سیستمی این قابلیت را به ما میبخشد که به انسان تاثیرگذارتری تبدیل شویم و بتوانیم به سادگی رهبری گروه را برعهده بگیریم.
[/su_note]