روانشناسی اسلامی-بررسی روان انسان از دیدگاه دانشمندان اسلامی

روانشناسی اسلامی از دیرباز مورد بحث بوده و همواره بین روانشناسی اسلامی و روانشناسی غربی قیاس ها و مباحثی صورت گرفته است . در این مقاله تئوری های روانشناسی را از دیدگاه دانشمندان فقید اسلامی بررسی می کنیم

islamic-psychology

فهرست مطالب

تاریخ روانشناسی از قرن ها پیش تا زمانی که ادیبان اسلامی متون یونانی را به بیتالحکمه های بزرگ تحویل دادند توسط حکمت یونان باستان شکل گرفته است.

آنها ایده های خودشان را توسعه دادند و یک روانشناسی جدید اسلامی به وجود آمد که بعدا اروپا را تحت تاثیر قرار می داد، همانطور که خاطره سده های تیره را از بین برد و متحمل اولین رنسانس شد.

علیرغم اینکه روانشناسی اسلامی روحیه ی هلنیک را با در نظر گرفتن ذهن، فلسفه و روح با هم حفظ کرد، محققان خاورمیانه ای همچنین شروع به گسترش رویکردی کاربردی تر در زمینه روانشناسی کردند.

روانشناسی اسلامی مبتنی بر جستجو برای شیوه های درمان و بهبود بود به جای اینکه صرفا بر پایه نظریه باشد
با توجه به روانشناسی یونان باستان، مهم است که به یاد بیاورید محققان مسلمان واژه خاصی برای روانشناسی نداشتند و خودشان را به عنوان روانشناس نمی شناختند.

مرتبط: روانشناسی-دانلود جدیدترین کتاب های صوتی، مقالات و فیلم های روانشناسی روز دنیا در ذهن

محققان مسلمان، به این موضوع در معنای مدرن کلمه عمل نکردند و آن را با رویکرد استاندارد و همه جانبه خودشان به موضوعات پزشکی پوشش دادند.

با این حال، کار آنها در مورد مطالعه ذهن و پیشنهاد درمان برای شرایط روانی بسیار مهم است و بر بسیاری از تکنیک های مدرن ما تاثیر می گذارد، حتی اگر بسیاری از نظریه ها در شرایط فلسفی و الهیات قرار گیرد.

islamic-psychology

در حالی که بسیاری از محققان اسلامی به تاریخ روانشناسی کمک کرده اند و کار بسیاری دیگر در عمق زمان فراموش شده است، چند تن از بزرگان شایسته جایگاهی در میان بزرگان روانشناسی مدرن هستند.

ابن سینا (Avicenna) و روانشناسی اسلامی

ابن سینا (۹۸۱ تا ۱۰۳۷ میلادی) تاثیر اساسی بر تاریخ روانشناسی اسلامی با گرفتن ایده فیلسوفان یونانی و اقتباس آنها مطابق با حکمت اسلامی داشت.

او با ایده ارسطو آغاز کرد که انسان دارای سه نوع ضمیر است، برهان نباتی، حیوانی و عقلانی.

دو مورد اول، انسان ها را به زمین پیوند می دهند و برهان عقلانی آنها را به خداوند متصل می کند.

به همان شیوه، روانشناسی اسلامی ابن سینا بیان داشت که پنج حواسی که با حیوانات به اشتراک گذاشته شده، به زمین پیوسته بود.

او معتقد بود که صلاحیت خرد به انسانیت ارتباطی منحصر بفرد با الهی می دهد.

ابن سینا کرد تا قابلیت های روانی خاص را به قسمت های مشخصی از مغز نسبت دهد اما ممنوعیت اسلامی کالبد شکافی، مانع از جمع آوری شواهد نظری برای حمایت از نظریه هایش شد.

ابن سینا همچنین پیشنهاد کرد که انسانها هفت حس درونی برای تکمیل حواس بیرونی دارند. در تاریخ طولانی روانشناسی، این یکی از اولین تلاش ها برای درک عملکرد ذهن و خرد به شمار می رود.

روانشناسی اسلامی ابن سینا

islamic-psychology

عقل سلیم (حس عام): این حس اطلاعاتی که توسط حواس خارجی جمع آوری شده را به هم تطبیق می دهد.

تصور نگهدارنده: این حس اطلاعاتی را که توسط عقل سلیم جمع آوری شده را به یاد می آورد.

تصور حیوانی ترکیب کننده: این حس به همه حیوانات اجازه می دهد آنچه که به باید از آن پرهیز کنند و آنچه بایستی به صورت فعال در محیط طبیعی شان دنبال کنند را یاد بگیرند.

تصور انسانی ترکیب کننده: این حس به انسانها کمک می کند تا یاد بگیرند از چه چیزی پرهیز کنند و چه چیزی را در دنیای اطرافشان دنبال کنند.

قدرت پیش بینی: این توانایی برای انجام قضاوت هایی در مورد محیط اطراف و تعیین آنچه خطرناک و مفید است می باشد. برای مثال، ترس ذاتی و غریزی از شکارچیان تحت این حس است.

حافظه: حافظه مسئول یادآوری تمامی اطلاعات ایجاد شده توسط حواس دیگر است.

پردازش: این توانایی برای استفاده از تمامی اطلاعات و بالاترین حس در میان حواس درونی است.

روانشناسی و شفای اسلامی ابن سینا

islamic-psychology

نظریه های ابن سینا حواس درونی بیشتری را نسبت به ایده سه ضمیر ارسطو در بر داشت، اما او همچنان به ایده های یونانیان در مورد تعادل داخلی پایبند بود.

روانشناسی ابن سینا بطور عملی به وی کمک کرد تا درمان های مختلفی برای بیماری های روانی پیدا کند، او ترس آغازین، شوک و موسیقی درمانی را برای درمان بیماری ها یافت.

این هم بخشی در تاریخ روانشناسی، در نهایت این اعتقاد که بیماری های روانی فرا طبیعی بودند و یا توسط شیاطین و ارواح شیطانی به وجود می آمدند به کرسی نشست.

محقق اسلامی همچنین اهمیت پیوند بین ذهن و بدن را فهمید با ذکر این که یک شخص با اعتقاد به اینکه خوب می شود می تواند بر بیماری های فیزیکی غلبه کند.

برعکس، ابن سینا معتقد بود که یک شخص سالم می تواند از لحاظ فیزیکی بیمار شود اگر به این باور داشته باشد که بیمار است؛ با اضافه کردن بیماری روانتنی به دایره لغات تاریخ روانشناسی.

این پیوند روانی و فیزیکی، اساس رویکرد وی به اختلالات روانی را تشکیل داد و او با دقت بسیاری از شرایط، از جمله دیوانگی، اختلالات حافظه، خیال بافی، فلج ترس و تعدادی شرایط دیگر را مستند کرد.

یقینا ابن سینا در تاریخ روانشناسی به عنوان محققی که برای اولین بار از رویکرد شناخته شده برای روانشناسان بالینی مدرن استفاده کرد، شناخته شده است.

با این حال، این روش هنوز هم بر ایده ی روح و آگاهی بالاتر انسان پایبند بود.

روانشناسی و اخلاق اسلامی رازی

islamic-psychology

محمد زکریای رازی (۸۶۴ تا ۹۳۰ میلادی) که در غرب به عنوان رازی یا Rhases شناخته شد، یکی از بحرالعلومان بزرگ بود که در زمینه های مختلف زیادی هم بخشی می کرد.

با توجه به حجم کارهایش در زمینه های دیگر، رازی مشاهداتی در رابطه با ذهن انسان انجام داد.

در کتابش طب العلوم، چندین مورد قیاس منطقی در رابطه با شرایط عاطفی انسان انجام داد و پیشنهاداتی برای علاج آن ارائه کرد.

علاوه بر این، او در تاریخ روانشناسی با مشاهدات مو شکافانه ای در رابطه با اخلاق پزشکی و استفاده از درمان شرطی، قرن ها پیش از روانشناسان رفتاری قرن بیستم تاثرگذار بود.

اما محمد غزالی، روانشناسی و عرفان اسلامی

islamic-psychology

رویکرد عملگرای دانشمندان مسلمان به بیماری های روانی ادامه یافت، و آنها عامل اصلی در راه اندازی بیمارستان ها و کلینیک هایی بودند که به تحقیق و درمان اختصاص یافتند.

دانشمند و سالک بزرگ، امام محمد غزالی (۱۰۵۸ تا ۱۱۱۱ میلادی)، کتاب احیا را نوشت که به این نکته که کودکان بطور طبیعی خودمدار بودند اشاره کرد.

روانشناسی اسلامی وی اینکه خواسته های کودکان به ندرت عواقب بالقوه برای دیگران دارد را مطرح کرد.

غزالی همچنین معتقد بود که ترس شرایطی آموخته شده است که یا به کودکان آموزش داده می شود یا توسط تجارب منفی حاصل می شود.

غزالی بعنوان یک سالک، اعتقاد استواری داشت که درون گرایی و خود آزمایی کلیدی برای درک مشکلات روانی و فهمیدن دلایل پنهان است.

بطور ماهرانه ای، فرد شگفت زده می شود که چگونه نفوذ عرفان شرقی بر روش خاص خود ارزیابی تاثیر گذاشت، تکنیکی که غزالی از آن استفاده می کرد.

او همچنین ایده ی نیازها را به تاریخ روانشناسی معرفی کرد، پیشنهاد کرد که شخصیت انسانی یک سری میل ها برای برآوردن خواسته ها بر پایه ی گرسنگی و تشنگی دارد.

گرسنگی موجب عواطفی همچون نیازهای جنسی، تشنگی و گرسنگی شد، در حالیکه عصبانیت موجب حس خشم، ناامیدی و انتقام شد.

این تقسیم بندی قطعا در مقلیسه با ایده های نوینی همچون سلسله مراتب نیازهای مازلو بسیار خام است، اما راهبردهایی را هم برای طبقه بندی ساختارهای روانی ارائه داد.

سایر مشارکت کنندگان روانشناسی اسلامی

islamic-psychology

ابن خلدون

ابن خلدون (۱۳۳۲ تا ۱۴۰۶ میلادی) با مطرح کردن اینکه محیط مکانی و اطرافیان فرد شخصیت آنها را تشکیل داده است، بر ذخایر دانش بیشتر افزود.

این دیدگاه درون بینانه به عنوان پیشرو ایده های مدرن عمل کرد، از جمله نسبیت گرایی فرهنگی و سرشت قدیمی در مقابل بحث سرشت.

او راه ابن سینا و ارسطو را در باور داشتن به اینکه ذهن یک لوح سفید بود و اینکه رفتار انسان به تنهایی از طریق تجربه و آموزش شکل گرفته بود را دنبال می کرد.

نجیب الدین محمد که با رازی هم دوره بود، به صورت گسترده در مورد بسیاری از اختلالات روانی از جمله افسردگی، پارانویا، عقده آزار و اذیت، اختلال جنسی و روان رنجوری وسواسی از میان جمعی از دیگر بیماری های روانی، نوشت.

رویکرد مبتنی بر مشاهده وی قطعا بسیاری از داشنمندان دیگر را در زمینه روانشناسی اسلامی تحت تاثیر قرار داد.

تاریخ روانشناسی و درمان

islamic-psychology

دیدگاه های درون بینانه دانشمندان اسلامی به مشکلات روانی، با درمان مواردی بسیار بهبود یافت.

حاکمان اسلامی بیمارستان های تخصصی در دمشق، قاهره، بغداد و دیگر مراکز مهم در سراسر جهان اسلام در حدود قرن هشتم تاسیس کردند.

در حالیکه این نوآوری به معنی آن نبود که هر بیماری درمان می شود و خرافات هنوز هم در سرتاسر جهان اسلامی پیچیده بود، این پیشرفت در ایده های اروپاییان در مورد تسلط شیطانی و طلسم جادوگران بود.

مطمئنا دانشمندان اسلامی، در معادله سازی بیماری روانی با بیماری های فیزیکی نقش داشتند، با درک اینکه ذهن و بدن پیوندی ملموس را به اشتراک می گذارند.

این به پیشرفت های بسیاری در مطالعه ذهن با تاسیس بیمارستان ها و تشخیص طیف بیماری های روانی توسط پزشکان اسلامی انجامید.

در حالیکه اندکی شک در اینکه این روانشناسی اسلامی با الهیات اسلامی و مذهبی بودن روح پیوند داشته باشد وجود دارد، دانشمندان مسلمان باز هم ایده های تسلط شیطانی و بیماری روحی را از کانون پزشکی حذف کردند.

مسلما مشاهدات دقیق آنها، مبانی تاریخ روانشناسی را ایجاد کردند و نظریه ها و افکار مدرن را تحت تاثیر قرار دادند.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید