فهرست مطالب
یکی از مهمترین ویژگیهای مدیران موفق، نگرش راهبردی و استراتژیک آنها به مسائل و رویدادها است.تفکر راهبردی نقش مهمی در مدیریت سازمانها ایفا میکند. اما اصلا تفکر راهبردی چیست و چه نقشی در مدیریت ایفا میکند؟ در ادامه با ذهن همراه باشید.
تفکر راهبردی چیست؟
قبل از تعریف تفکر راهبردی لازم است تعریف درست و جامعی از راهبرد یا استراتژی داشته باشیم. راهبرد چیست و ویژگیهایی دارد؟ راهبرد یا استراتژی تعاریف متنوع و گوناگونی دارد. هنوز کارشناسان نتوانستهاند تعریف واحدی از مفهوم استراتژی یا راهبرد ارائه دهند.
اما با بررسی همه تعریفهای مختلفی که از راهبرد ارئه شده است، میتوانیم به این جمله درباره راهبرد برسیم: راهبرد عبارت است از تعیین اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و تعریف نقشه راه برای رسیدن به این اهداف.
با این تعریف، میتوان به این نتیجه رسید که تفکر راهبردی در مدیریت یعنی شما این توانایی را داشته باشید که بتوانید اهداف سازمان یا مجموعه تحت مدیریتتان را تعیین کنید، آن را برای گروهتان تعریف کنید و نقشه راه رسیدن به اهداف را ترسیم کنید.
مدیری میتواند راهبردی فکر کند که سه ویژگی مهم داشته باشد. ویژگی اول، چشمانداز قدرتمند است. این ویژگی به آن معنا است که مدیران بتوانند با استفاده از اطلاعات به دست آمده از طرف کارشناسان، به درستی آینده را پیشبینی کنند و نقشه راه را به درستی ترسیم کنند.
با استفاده از این توانایی میتوان همه وجوه مسائل و رویدادها را به درستی درک کرد و معانی عمیق و لایههای مختلف رویدادها را دید.
ویژگی دوم مدیری که راهبردی فکر میکند، خلاقیت اوست. خلاقیت به مدیران این قابلیت را میبخشد که بتواند از میان راهحلهای موجود بهترین راهحل را، هرچقدر نامتعارف و ناممکن به نظر برسد، به درستی ببیند و انتخاب کند. پیدا کردن راهحل صحیح از میان گزینههای موجود از دیگر قابلیتهایی ست که با خلاقیت در افراد به وجود میآید.
سومین ویژگی، تفکر سیستمی است. تفکر سیستمی به این معناست که در بررسی مسائل و رویدادها بدون تمرکز بر جزییات، همه مسائل را در ارتباط با هم و دخیل در نتیجه ببینیم. مدیری که تفکر راهبردی دارد میتواند ورای واقعیتهای سحطیتر، لایههای عمیق مسائل و رویدادها را ببیند و در ریشهیابی علل چالشها دقیقتر و صحیحتر عمل کند.
نقش تفکر راهبردی در مدیریت
با وجود این حقیقت که تفکر راهبردی و استراتژیک نه در مدیریت، که در تمام شئون زندگی کاربرد دارد، نمیتوان نقش پررنگ این تفکر را در مدیریت موفق سازمانها و هدایت گروهها نادیده گرفت.
تفکر راهبردی به مدیران این مزیت را میبخشد که بتوانند به درستی اهداف و برنامههای سازمان را پایهریزی کنند و برای دستیابی به آنها، برنامه و نقشه راه مدونی بچینند.
مدیرانی که تفکر راهبردی دارند، بسیار خلاقند. آنها میتوانند برای رویارویی با هرچالش یا رسیدن به هر هدف، چندین و چند راهحل متفاوت ارائه دهند. خلاقیت مدیران میتواند یکی از مهمترین عوامل پیشبرنده سازمانها در رسیدن به اهداف و برنامههای تعریف شده باشد.
از طرفی دیگر، مدیرانی که راهبردی فکر میکنند، دوست دارند هر نظم موجود را به چالش بکشند و دراصول و مبانی تجدیدنظر کنند. این ویژگی باعث میشود که سازمان تحت امر این مدیران، هربار با نظمی از نو بنا شده به سمت جلو حرکت کند و اصول و قواعد کهنه یا مستهلک شده از دور خارج شوند.
مدیران راهبردی، فرصتطلبترین عضو گروهند. آنها با توانایی ویژه خودشان در ساخت فرصت از هر تهدید و چالش، میتوانند به بهترین وجه ممکن گروه را تا رسیدن به هدف نهایی هدایت کنند.
آنها از هیچ چالشی نمیترسند و حتی در تاریکترین موقعیتها هم توانایی پیدا کردن نور و حرکت به سمت آن را دارند. این افراد میتوانند یک قدم جلوتر از دیگران حرکت کنند و با ترکیب خلاقیت و فرصتطلبی، سازمان را به موفقیت میرسانند.
مدیران با تفکر راهبردی، در ایجاد روابط گرم و صمیمانه میان اعضای گروه و سازمان میتوانند همدلی عمیق و همکاری گستردهای میان اعضا ایجاد کنند. این حس همدلی و همکاری تاثیر قدرتمندی در پیشبرد اهداف گروه دارد.
آنها میدانند که چطور میتوان از قابلیتهای هرعضو گروه در رسیدن به اهداف مشترک استفاده کرد و چطور اعضای سازمان را برای رسیدن به هدف مشترک، یکدل و همراه کرد.
همین ویژگی مدیران راهبردی باعث شده است که معمولا این افراد روابط قدرتمندی با اعضای تیم خودشان داشته باشند و شخصیت کاریزماتیک آنها باعث اطاعت و فرمانبردای اعضای تیم به میل خودشان میشود.
آنها معمولا کمترین چالش را با اعضای گروه خواهند داشت. چرا که اعضا با رغبت از دستورات و راهنماییهای آنها اطاعت میکنند.
آینده نگری، ویژگی دیگر مدیرانی است که با تفکر راهبردی آشنا هستند و آن را به کار میگیرند. تفکر سیستمی این افراد باعث ایجاد قضاوتهای درستی نسبت به وضعیت و چشماندازها خواهد شد و همین مساله باعث میشود که مدیران استراتژیک، به عنوان مدیران آیندهنگر مطرح شوند.
[su_note note_color=”#a631a8″ radius=”10″ class=””]
آنها آینده و نقشه راه را به درستی میبینند و از توانایی برنامهریزی برای رسیدن به این اهداف برخوردارند.
[/su_note]
تفکر انتزاعی یکی دیگر از ویژگیهای این دسته از مدیران است. آنها برای ریشهیابی مسائل و تفسیر چالشها، از الگوهای پیشین به خوبی استفاده میکنند و با تطبیق موقعیتهای مشابه، به راهحلهای درستتری برای چالشهای پیش رو میرسند.
برای مطالعه بیشتر: کارآفرینی چیست؟ چگونه به کارآفرینی موفق تبدیل شویم؟
چطور استراتژیک فکر کنیم؟
همه آنهایی که تفکر استراتژیک دارند، از بدو تولد با این تفکر به دنیا نیامدهاند. اکثر ویژگیهای ذهنی و شخصیتی افراد، اکتسابی است. یعنی میتوان با تلاش و تمرین آنها را کسب کرد و در خود پرورش داد. اما چطور میتوان تفکر استراتژیک داشت؟ با ما در ادامه همراه باشید.
یک؛ اهداف را با برنامه پیش ببرید.
مهمترین راهبرد برای دستیابی به نتایج مطلوب در سازمانها، داشتن برنامهریزی دقیق و درست است. سعی کنید فواصل زمانی مشخصی را تعیین کنید و در این فواصل حتما تمام برنامههای سازمان یا گروه را ثبت کنید.
این برنامهها میتوانند از جزییترین امور تا بزرگترین فعالیتهای گروه را شامل شوند. برنامهها را با توجه به اهداف کوتاهمدت، بلند مدت و میان مدت تنظیم و تدوین کنید.بعد از ثبت برنامه دو کار مهم باید انجام شود.
اول اینکه سعی کنید تمام فعالیتهای گروه را براساس برنامه تنظیم کنید و آنها را ملزم به پیروی از برنامه کنید. و دوم، باید سعی کنید در انتهای بازه زمانی تعیین شده در برنامه، وضعیت گروه در عمل به برنامه تدوین شده را بسنجید. یعنی باید درصد پیشرفت براساس برنامه را بررسی و نتیجه را به اعضای گروه اعلام کنید.
درنظر گرفتن سیاست تشویق و تنبیه برای میزان موفقیت اعضا در عمل به برنامه میتوان یک محرک قوی برای عملکرد گروه براساس برنامهریزی باشد. از این مورد هم غافل نشوید.
[su_box title=”همچنین بخوانید: ” style=”bubbles” box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
[su_animate type=”shake” duration=”0.5″]هفت متد کاربردی که به ما می آموزد چکونه میتوانیم یک زندگی هدفمند را داشته باشیم [/su_animate]
[/su_box]
دوم؛ زیاد فکر کنید
لازم است که برای رسیدن به اهداف گروه، استراتژیک فکر کنید و برای اینکه بتوانید تفکر استراتژیک داشته باشید، باید متفکران کاملی باشید. تفکر استراتژیک به عنوان یکی از متعالیترین انواع تفکر، درصورتی عملی خواهد شد که شما بتوانید درست فکر کنید.
ساعاتی از شبانهروز را با خودتان خلوت کنید. به اهداف و برنامهها و راههای رسیدن به آنها فکر کنید. کتاب زیاد بخوانید و از تجربیات مشابه برای مقایسه و الگوسازی استفاده کنید.
فلسفه و روانشناسی یکی از تسلیبخشترین و درعین حال کمککنندهترین موضوعاتی هستند که برای درست اندیشیدن به آنها نیاز دارید. از کتابهایی که ذیل عنوان فلسفه و روانشناسی میگنجند غافل نشوید.
سوم؛ هدفمند برنامهریزی کنید.
هربرنامهای که برای گروه و سازمانتان درنظر میگیرید باید درراستای رسیدن به اهداف بلندمدت، کوتاهمدت یا میانمدتتان باشد. ریزترین جزییات فعالیت شرکت یا سازمان شما باید با نیمنگاهی به اهداف تعریف شده و درچارچوب رسیدن به آنها طراحی شود.
دراین صورت میتوانید تمام فعالیتها را با اهدافتان هم راستا کنید و به بهرهوری بالایی برسید.
چهارم؛ انتزاعی باشید
تکنیکهای ذهنی مایند مپینگ یا نقشه ذهنی بهترین کمککننده در دیدن مسائل و ارائه راهحل برای مشکلات است. سعی کنید تکنیکهای تصویرسازی ذهنی را در تمرینات روزانهتان جا بدهید و آن را جدی بگیرید. جان کلام اینکه انتزاعی باشید.
پنجم؛ پرسشگری را فراموش نکنید
ساده از کنار اتفاقات و رویدادها عبور نکنید. هر رویداد و مساله، لایههایی دارد که از دید عموم ناظران مخفی میمانند. شما به عنوان یک مدیر راهبردی باید درپی یافتن و کشف این لایههای پنهانی باشید. لازمه درک درست جزییات و مسائل، پرسشگری است. با پرسشگری میتوانید وجوه مختلف مسائل را بهتر ببینید و بسنجید.
همانطور که قبلا هم اشاره کردم، تفکر استراتژیک از آن مهارتهای ذهنی است که نهتنها در مدیریت و هدایت گروه بلکه در تمام ابعاد زندگی به کمک و یاری شما خواهد آمد. هیچ مدیر موفق و شایستهای یک شبه و به طور ناگهانی به تواناییهای مدیریتی بالای خود دست پیدا نکرده است و هیچ کدام از آنها از بدو تولد مدیر نبودهاند.
[su_note note_color=”#a631a8″ radius=”10″ class=””]
آنها تنها یک تفاوت اساسی با سایر افراد دارند؛ تلاش کردهاند تا مهارتهای ذهنی موردنیاز برای هدایت و رهبری را درخودشان تقویت کنند و در این راه صبر و پشتکار را سرلوحه قرار دادهاند.
[/su_note]
نظر شما چیست؟ شما چطور فکر میکنید؟ نظراتتان را با ما به اشتراک بگذارید.