فهرست مطالب
تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا افراد مختلف نسبت به یک اتفاق واحد، رفتار های متفاوتی از خود نشان میدهند.
چرا بعضی افراد منفی نگرند و برخی مثبت اندیش؟
حتما افرادی را دیده اید که به هر قیمتی به دنبال تایید دیگران هستند. و این سؤال برایتان پیش آمده که چرا برخی افراد به طور بیمارگونه ای خود را قربانی خواسته های دیگران میکنند؟
چه چیزی باعث میشود بعضی افراد، بیشتر از سایرین مستعد اختلالات روانی مثل افسردگی، اضطراب، وسواس، اختلالات شخصیتی و … باشند؟
جواب همه ی این سوالات در طرحواره های ذهنی نهفته است. این واژه احتمالا به نظرتان ناآشنا میآید و در مکالمات روزمره به ندرت آن را شنیده اید.
به طور خلاصه در روانشناسی طرحواره به معنی:
الگوهای فکری است که ذهن برای سازماندهی و درک اطلاعاتی که از محیط اطراف میگیرد، ایجاد میکند.
طرحواره به چه معنی است؟
طرحواره، یک چارچوب یا مفهوم شناختی است که به سازماندهی و تفسیر اطلاعات کمک میکند. طرحوارهها میتوانند مفید باشند زیرا به ما امکان میدهند تا در تفسیر مقدار گسترده ای از اطلاعات موجود در محیط زندگی خود از میانبرهایی استفاده کنیم.
میتوانید طرحواره را نوعی میانبر ذهنی در نظر بگیرید. ذهن شما الگوهایی میسازد که دارای جاهای خالی برای اطلاعات هستند.
با این حال، این چارچوب های ذهنی با حذف سایر اطلاعات مربوطه، باعث میشوند فقط بر روی مواردی تمرکز کنیم که عقاید و ایده های قبلی مان را تأیید میکنند.
اگر می خواهید در مورد ذهن و ساختار مدل های ذهنی بیشتر بدانید، مقاله زیر را مطالعه کنید.
[su_box title=”همچنین بخوانید: ” style=”bubbles” box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
[su_animate type=”shake” duration=”0.5″]
مدل ذهنی چیست؟ الگوهای فکری برای تفسیر زندگی و رویدادهای جهان
[/su_box]
چرا به طرحواره نیاز داریم
در دوران کودکی، باید یاد بگیریم چگونه مانند سایر انسانها رفتار کنیم. چگونه به همه چیزهایی که در اطراف خود میبینیم، معنا ببخشیم. و چگونه جایگاه خود را در محیطی که در آن قرار داریم، پیدا کنیم.
طرحوارهها نوعی انطباق ذهنی هستند.
یک مثال ساده از طرحواره این است که کودک یاد میگیرد که سیب میوهای قرمز و گرد است. سپس یک گوجه فرنگی میبیند که متناسب با طرحواره سیب است.
کودک آن را میچشد و متوجه میشود مزه آن مانند سیب نیست. در نتیجه فکر میکند که گوجه فرنگی باید یک سیب مخصوص باشد که دانه های بیشتری دارد.
سپس برای کودک توضیح داده میشود که در واقع چیزی که خورده، یک گوجه فرنگی است و طرحواره جدیدی شکل میگیرد.
اشکال دیگر طرحوارهها میتوانند پیچیده تر باشند. به عنوان مثال کودکی که مادر خود را بسیار دوست دارد در نظر بگیرید.
متاسفانه وقتی کودک هنوز کوچک است مادرش از دنیا میرود. کودک یک طرحواره ایجاد میکند که اگر کسی را دوست داشته باشد، رها میشود. در نتیجه دوست داشتن کسی برای او معنای خوبی پیدا نمیکند.
احتمالا از مثال دوم فهمیده اید که طرحوارهها چگونه میتوانند، ما را محدود کنند.
طرحوارهها انتظارات شدیدی در ما به وجود میآورند. زمانی که بزرگسال میشویم به علت چنین انتظاراتی بسیار متعصبانه رفتار میکنیم، و از همه چیزهایی که متناسب با مجموعه طرحواره هایمان نیست، چشم پوشی میکنیم.
طرحواره درمانی چیست؟
طرحواره درمانی (Schema Therapy) نوعی روان درمانی است که جنبه هایی از درمان شناختی رفتاری، درمان تجربی- هیجانی و درمان بین فردی را در هم آمیخته است.
دکتر جف یانگ، خالق طرحواره درمانی، اصطلاح طرحواره را مثل “دامی در زندگی” یا الگویی از رفتارهای منفی تعریف میکند که فرد در طول زندگی بزرگسالانه خود بارها و بارها تکرار میکند.
طبق مشاهدات یانگ، افرادی بیشترین بهره را از طرحواره درمانی برده اند که الگوهای فکری و رفتاری خود کوبنده، از خود نشان میدادند و به اشکال سنتی روان درمانی به خوبی پاسخ نمیدهند.
افرادی که با اختلالات روانپزشکی و سایر اختلالات همزمان دست و پنجه نرم میکنند، اغلب انواع مختلفی از الگوهای تفکری منفی یا طرحوارهها را از خود نشان میدهند.
این شکل از تفکر مخرب در طی سال های نوجوانی و کودکی بیمار از طریق تجربیات زندگی وی، به ویژه تجربیات مربوط به اعضای خانواده و افراد مهم زندگی اش ایجاد میشود.
معمولا کسانی که دارای الگوی فکری آسیب زا و منفی هستند، چنین جملاتی را بیان میکنند: “من بی ارزش هستم” ، ” به اندازه کافی خوب نیستم” یا “هیچ کس مرا دوست ندارد”.
طرحواره درمانی در ابتدا برای افرادی طراحی شده بود که دارای اختلالات شخصیتی هستند یا کسانی که سایر اشکال درمانی برای آنها موثر نبوده است.
اما طرحواره درمانی کنونی، برای هر کسی که دچار افسردگی، مسائل مربوط به مدیریت خشم، عزت نفس پایین، ترس از صمیمیت، وابستگی و مشکلات رابطه ای است و میخواهد خودآگاهی خود را افزایش دهد، مفید میباشد.
تئوری پشت طرحواره درمانی
طرحواره، یک الگوی منفی باثبات و پایدار است که در دوران کودکی یا نوجوانی ایجاد میشود و از طریق افکار، باورهای اصلی، اقدامات و روابط در طول زندگی فرد تقویت میشود.
طرحواره های منفی زمانی ایجاد میشوند که نیازهای اصلی در کودکی برآورده نشوند. وقتی والدین میتوانند نیازهای عاطفی اصلی کودک را به میزان مناسبی برآورده کنند، کودک به یک بزرگسال سالم تبدیل میشود. نیازهای اساسی کودکان عبارتند از:
- ایمنی
- قابل پیش بینی بودن
- عشق ، پرورش و توجه
- پذیرش و ستایش
- همدلی
- راهنمایی و حفاظت
- تایید احساسات و نیازها
وقتی یک طرحواره فوران میکند یا توسط حوادث تحریک میشود، افکار و احساسات شما تحت سلطه این طرحوارهها قرار میگیرند.
در این لحظات است که احساسات منفی شدیدی را تجربه میکنید و افکار ناکارآمدی به سراغتان می آید.
طرحواره های ناسازگار اولیه
اساسی ترین مفهوم در طرحواره درمانی، طرحواره ناسازگار اولیه است.
طرحوارهها در دوران کودکی از تداخل بین خلق و خوی ذاتی کودک و تجارب آسیب زای کودک با والدین، خواهر و برادر یا همسالان ایجاد میشوند.
اگر تجربه هایی که کودک کسب میکند خوب و مثبت باشند، طرحواره های مثبت شکل میگیرند. اما اگر این تجربیات منفی باشند، طرحواره های منفی یا ناسازگار شکل میگیرند.
از آنجا که طرحوارههادر اوایل زندگی شکل میگیرند و با فرد مانوس میشوند به آن ها طرحوارههای ناسازگار اولیه گفته میشود.
طی سال ها مشاهده بالینی ، یانگ ۱۸ طرحواره یا نگرش را شناسایی کرد که معمولا مراجعان آن ها را از خود نشان میدادند. این طرح وارهها شامل موارد زیر میشوند:
۱. رهاشدگی و بی ثباتی
در این طرحواره، فرد انتظار دارد هرکسی که با او دلبستگی عاطفی پیدا میکند، او را رها کند یا او را از دست بدهد. این افراد نسبت به طرد شدن و تنها ماندن حساسیت بالایی دارند.
۲. بی اعتمادی و بدرفتاری
فرد فکر میکند دیگران به نوعی از او سو استفاده میکنند. ممکن است انتظار داشته باشد دیگران به او آسیب برسانند و به او خیانت کنند. در این طرحواره فرد به کسی نزدیک نمیشود و حصاری به دور خود میکشد تا از آسیب دیدن، اجتناب نماید.
۳. محرومیت هیجانی
در این طرحواره فرد باوردارد که نیازهای عاطفی اولیه اش هرگز توسط دیگران تأمین نخواهد شد. این افراد همیشه از تنهایی، افسردگی و غمگینی شکایت میکنند.
سه شکل عمده محرومیت عاطفی عبارتند از:
- محرومیت از پرورش یعنی عدم توجه ، عاطفه ، گرما یا همراهی با دیگران.
- محرومیت از همدلی به معنی عدم درک، گوش دادن، خودافشایی یا اشتراک متقابل احساسات با دیگران.
- محرومیت از حفاظت یعنی فقدان قدرت، جهت گیری یا هدایت شدن توسط دیگران.
۴. انزوای اجتماعی
فرد اعتقاد دارد که از دنیا جدا است. متفاوت از سایر افراد میباشد، و یا عضو هیچ گروه و جامعه ای نیست. آدم های همیشه تنها و منزوی معمولا گرفتار این طرحواره هستند.
۵. نقص و شرم
فرد معتقد است از نظر درونی نقص دارد. اگر به دیگران نزدیک شود، نقصش را متوجه میشوند و او را ترک خواهند کرد. این احساس نقص و ناکافی بودن اغلب منجر به احساس شدید شرم و خجالت میشود.
اگر به دنبال راه اکارهایی برای خلاص شدن از احساس شرم هستید، کتاب زیر را مطالعه نمایید.
دست از عذرخواهی بردار دختر
این کتاب برای هر کسی است که به خاطر دنبال کردن آرزوها و خواستههای بیشتری که از زندگی دارد، احساس شرمساری میکند.
۶. احساس وابستگی و بی کفایتی
فرد باور دارد که توانایی انجام مسئولیت های روزمره و معمول را به طور شایسته و مستقل ندارد. اغلب در زمینه هایی مانند تصمیم گیری و شروع کارهای جدید بیش از حد به کمک دیگران تکیه میکند.
۷. احساس شکست
اعتقاد فرد بر این است که در زمینه هایی مانند شغل، مدرسه یا ورزش مانند سایر همتایان خود، توانایی انجام کار را ندارد. ممکن است احساس احمق بودن، بی عرضگی یا بی استعدادی میکند. در نتیجه سعی نمیکند به نتیجه برسد، زیرا معتقد است که شکست خواهد خورد.
اگر شما هم از شکست خوردن می ترسید، مقاله زیر را بخوانید تا راهکارهایی برای مقابله با این حس بیاموزید.
[su_box title=”همچنین بخوانید: ” style=”bubbles” box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
[su_animate type=”shake” duration=”0.5″]
ترس از شکست و راهکارهای مقابله با آن
[/su_box]
۸. آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیماری
در این طرحواره فرد حس میکند همیشه در آستانه تجربه یک فاجعه بزرگ (مالی ، طبیعی ، پزشکی ، کیفری و …) قرار دارد، بنابراین همیشه اضطراب دارد. این احساسات ممکن است منجر به اقدامات احتیاطی بیش از حد برای محافظت از خود شود.
۹. خود تحول نیافته یا گرفتار
در این الگو، فرد وابستگی بیش از حد عاطفی به دیگران، معمولاً والدین یا شرکای عشقی، را تجربه میکند. به گونه ای که انگار هویت مستقل ندارد و در دیگری ذوب شده است. این افراد رشد اجتماعی نداشته اند و به فردیت کامل نرسیده اند.
۱۰. استحقاق/ بزرگ منشی
در یک کلام این افراد خود شیفته هستند. آن ها اعتقاد دارند که بلافاصله باید هر کاری را که میخواهند انجام دهند. یا هر چه میخواهند را بدون در نظر گرفتن اینکه به دیگران آسیب میزند یا نه داشته باشند. به آنچه دیگران نیاز دارند علاقه مند نیستید و با کسی همدلی نمیکنند. تنها موضوع مهم برای آن ها فقط خودشان هستند.
اگر می خواهید در مورد تاثیرات مخرب خودپسندی و راه های غلبه بر آن بیشتر بدانید، کتاب زیر میی تواند به شما کمک نماید.
ایگو دشمن من است
این کتاب خطر خودبینی و خودپسندی را به ما گوشزد کرده و با کمک مثالهایی و یکسری استراتژیها به ما کمک میکند تا بتوانیم این غرور و خودبینی را مهار کنیم.
۱۱. خود کنترلی ناکافی
این افراد یا برنامه ای برای زندگی ندارند یا نمیتوانند به برنامه های خود پایبند باشند. توانایی چشم پوشی از خوشی های موقت را ندارند. هیچ گونه ناامیدی در رسیدن به اهداف را تحمل نمیکنند و به راحتی هدف خود را رها میسازند. هنگامیکه عدم خود کنترلی، بسیار شدید باشد، ممکن است رفتارهای اعتیاد آور (سو مصرف مواد ، اختلالات خوردن ، قمار ، خرید و …) ایجاد شود.
۱۲. اطاعت
در این طرحواره، فرد اعتقاد دارد که برای جلوگیری از عواقب منفی باید تسلیم کنترل دیگران شود. غالباً میترسد که اگر تسلیم نشود، دیگران عصبانی شوند و او را تنبیه نمایند. این افراد برای خواستهها و نیاز های خود هیچ ارزشی قائل نیستند.
۱۳. خودقربانی گری
فرد بیش از حد نیازهای خود را فدای کمک به دیگران میکند. هنگامیکه به نیازهای خود توجه میکند ، اغلب احساس گناه دارد. بنابراین نیازهای دیگران را بر نیازهای خود ارجحیت میدهد. این افراد با کمک به دیگران، احساس عزت نفس شان افزایش مییابد.
۱۴. تأیید طلبی
فرد به دنبال تایید دیگران است. بیش از حد بر جلب تأیید و شناخته شدن توسط دیگران تأکید دارد، حتی به قیمت نادیده گرفتن نیازهای واقعی و احساس خودش. این طرحواره میتواند شامل تأکید بیش از حد بر وضعیت و ظاهر به عنوان وسیله ای برای شناخته شدن و تأیید دیگران باشد.
۱۵. استانداردهای سرسختانه/عیب جویی افراطی
فرد باور دارد که هر کاری انجام دهد به اندازه کافی خوب نیست. باید همیشه بیشتر تلاش کنید. زمانی که به استاندارهای مطلوبش دست پیدا نمیکند، خود را سرزنش میکند. همیشه از کمبود زمان شاکی است. ممکن است در حوزه های مهم زندگی مانند سرگرمیها، شغل یا خانواده احساس خوشی یا لذت نکند.
۱۶. مهار عاطفی؛ بازداری هیجانی
این افراد اعتقاد دارند که باید احساسات و انگیزه های دورنی خود را سرکوب کنند. زیرا هرگونه ابراز احساسات به دیگران آسیب میرساند یا منجر به از بین رفتن عزت نفس، خجالت ، تلافی جویی یا رها شدن میشود. ممکن است ابراز احساسات نداشته باشند، یا خیلی خشک به نظر برسند. این طرحواره مانع ابراز محبت و همدلی با دیگران میشود.
۱۷. منفی گرایی و بدبینی
این طرحواره بسیار فراگیر است. در آن فرد بر جنبه های منفی زندگی تمرکز میکند، در حالی که جنبه های مثبت را خیلی کم مورد توجه قرار میدهد. نمیتواند از چیزهایی که در زندگی به خوبی پیش میروند لذت ببرد، زیرا به شدت نگران جزئیات منفی یا مشکلات احتمالی آینده میباشد. هر چقدر هم که اوضاع خوب پیش برود، همیشه نگران شکست های احتمالی آینده است.
۱۸. مجازات و تنبیه
این افراد اعتقاد دارند، سایرین در برابر اشتباهاتشان باید به سختی مجازات شوند. ممکن است بیش از حد نسبت به خود و یا دیگران انتقاد کنند. به هیچ عنوان از اشتباهات چشم پوشی نمیکنند. این افراد حتی اشتباهات خود را نمیبخشند چه برسد به دیگران. محدودیت ها و نقایص انسانی را نمیپذیرند و اشتباهات را حاصل کم کاری میدانند.
تکنیک های معمول طرحواره درمانی چیست؟
هدف از طرحواره درمانی از بین بردن طرحواره ها نیست. بلکه هدف این است که به شما کمک شود، نیازهای اصلی خود را به روشی سازگار برآورده کنید. در نتیجه طرحواره ها با دفعات کمتری و شدت کمتری تحریک میشوند و میتوانید سریعتر بهبود یابید.
در طرحواره درمانی از استراتژی های مختلفی برای کمک به تغییر استفاده میشود که به شرح زیر هستند:
تکنیک های شناختی در طرحواره درمانی
با کمک تکنیک های شناختی سعی میشود، طرحواره های ناسازگار اولیه شناسایی شوند. برخی از روش های معمول شامل خاطره نویسی طرحواره، بررسی جوانب مثبت و منفی طرحوارهها و سبک های مقابله ای و فلش کارتهای طرحواره هستند.
خاطره نویسی
خاطره نویسی در طرحواره درمانی، فرمی است که در جلسات و بین جلسات درمانی پر می شود. این فرم به عنوان راهنمایی برای سازماندهی تجربیاتتان استفاده میشود تا بفهمید طرحوارهها در چه زمان یا حالت هایی شروع میشوند.
واکنش های مبتنی بر طرحواره بر اساس افکار، احساسات، رفتارها، دیدگاه های سالم و نگرانیهای واقع بینانه، واکنش های بیش از حد و رفتار سالم مرتب میشوند. خاطره نویسی طرحواره ها میتواند ابزاری مهم برای درک بهتر و آموزش در مورد طرحواره ها باشد.
فلش کارت
فلش کارت عبارات صوتی یا نوشتاری هستند که میتوانید در فاصله بین جلسات درمانی از آنها استفاده کنید. آنها توسط درمانگر یا توسط شما با همراهی درمانگر ساخته میشوند. فلش کارتها عباراتی هستند، شبیه گفته هایی که والدین به کودکان خردسال در سن رشد میگویند.
آنها پیوندهایی با درمانگر هستند که به عنوان وسیله ای برای انتقال حالت، عمل میکنند. به خصوص در مراحل اولیه درمان که بر روی مشکلات ریشه دار با پیوند به دوران کودکی کار میشود.
پیامها و احساسات بیان شده در فلش کارتها به تدریج درونی میشوند. فلش کارتها برای هر نوع وضعیت چالش برانگیز و در هر مرحله درمانی به طور منحصر به فرد ساخته میشوند.
تکنیک های رفتاری در طرحواره درمانی
برخی از تکنیک های رفتار درمانی که ممکن است در طرحواره درمانی نیز استفاده شوند، شامل آموزش ابراز وجود برای غلبه بر اطرافیان ایراد گیر، آموزش همدلی برای طرح وارههای استحقاق و در معرض وظایف قرار گرفتن برای غلبه بر حالت های اجتناب، و موارد دیگر است.
تکنیک های تجربی-هیجانی در طرحواره درمانی
برای افزایش تأثیر جلسات درمانی و ایجاد تغییرات عاطفی از تکنیک های تجربی – عاطفی مانند تصویرسازی، نقش بازی کردن، کار بر روی دو صندلی در طرحواره درمانی استفاده میشود.
تصویرسازی
نیمکره راست مغز نیمکره غالب در دوران کودکی است. اعتقاد بر این است که بیشتر طرحواره های ناسازگار اولیه در آنجا ذخیره میشوند.
نیمکره راست قوی ترین پیوندها را با قسمت لیمبیک مغز (صندلی احساسات ما) دارد و در نتیجه، مستقیماً با عمیقترین و قدرتمندترین احساسات ما ارتباط دارد. تصویر سازی یک روش مهم برای دستیابی مستقیم به “کودک آسیب پذیردرون” و طرحواره ها میباشد.
به این منظور در اوایل طرحواره درمانی اغلب از تصاویر هدایت شده برای درک واضحتر و عمیقتر طرحوارهها استفاده میشود. به این صورت که:
- خاطرات ناراحت کننده دوران کودکی در قالب تصاویری از تجربیات فرد با مادر ، پدر و افراد مهم دیگر زندگی اش استخراج میشوند.
- درمانگر از شما میخواهد که در ذهنتان با این افراد گفتگو کنید.
- سپس از شما پرسیده میشود که از این فرد مهم چه خواسته ای دارید .سعی میشود این نیازها از نظر طرحواره های مرتبط درک شوند.
- از شما خواسته میشود، بفهمید در کدام موقعیت ها احساسات مشابهی با این تصاویر، پیدا می کنید. تا با ایجاد ارتباط بین خاطرات اولیه و عوامل محرک فعلی طرحوارهها را مشخص کنید.
تصویر سازی یکی از عناصر مهم مرحله تغییر نیز هست. از طریق ” باز نویسی تصاویر” ، خاطرات دردناک در ذهنتان به روشی تجدید میشوند که به شما امکان میدهد، نیازهای خود را برآورده کنید.
کار روی صندلی
برای این بخش از درمان، فرد بین دو صندلی حرکت میکند و با قسمت های مختلف وجود خود، مانند طرف طرحواره و سمت سالم یا خودش و فرد مهم زندگی اش باشد، به گفت و گو میپردازد.
در کار روی صندلی، ممکن است شخص در حالی که روی یک صندلی نشسته است، نیازهای عاطفی خود را بیان کند و سپس به صندلی دیگر برود تا نقش شخصی را بازی کند که میتواند این نیازهای عاطفی را برآورده کند.
تصویر سازی و کار روی صندلی اغلب با یکدیگر ترکیب میشوند.
تکنیک های بین فردی در طرحواره درمانی
طرحواره درمانی تأکید زیادی بر روابط درمانگر و بیمار دارد. برخی از روش های اصلی بین فردی، که در روابط درمانی رخ میدهند شامل بازوالدینی محدود و رویارویی همدلانه میشوند.
بازوالدینی محدود
فرآیند بازوالدینی محدود در قلب طرحواره درمانی قرار دارد و یکی از منحصر به فردترین و تعیین کننده ترین عناصر آن است.
بازوالدینی محدود اشکال مختلفی به خود میگیرد که شامل صمیمیت و مهرورزی، صلابت، خود افشایی، تقابل، بازیگوشی و تعیین محدودیتها میشود.
معمولاً نیاز است که درمانگر به بیمار کمک کند تا با حالتها یا طرح واره های والدین تنبیه کننده، طلبکار یا سلطه گر مبارزه کند. بازوالدینی محدود معمولاً با به کارگیری تصاویر هدایت شده تسهیل میشود.
رویارویی همدلانه
رویارویی همدلانه به معنای تشخیص رفتار منفی ناشی از درد و آشفتگی و تعیین محدودیتهایی برای آن ها است. هنر رویارویی همدلانه در این است که ضمن ایجاد پیوند با طرح واره های اولیه بر مقابله با رفتارهای منفی متمرکز می شود.
با انجام این کار، به احتمال زیاد درمانگر احساس همدلی واقعی نسبت به بیمار پیدا میکند. این روش در عین حال بیمار را قادر میسازد که بفهمد، رفتارش توسط سایر افراد چگونه درک میشود.
سخن آخر
طرحوارهها به نوعی سازوکارهای مقابله ای هستند. آنها وجود دارند زیرا نیازهای اساسی عاطفی ما در دوران کودکی برآورده نشده اند. در واقع طرحوارهها را برای کمک به خود ایجاد نمودهایم.
در حالی که درمان سنتی میتواند به شما برچسب اختلال روانی بزند، طرحواره درمانی لیستی از الگوهای روشن و مفید را ارائه میکند که همه افراد میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند.
با طرحواره درمانی میتوانید با احساسات واقعی خود ارتباط برقرار کنید و تکنیک هایی برای رفع نیازهای عاطفی خود از طریق روش های سالم و متمرکز بیابید. برای نتیجه گیری بهتر حتما از مراکز درمانی معتبر کمک بگیرید.
اگر به دنبال کتاب هایی در زمینه روانشناسی و توسعه فردی هستید، می توانید با دانلود اپلیکیشن ذهن به مجموعه ای از بهترین کتاب های جهان دست پیدا کنید و در کمترین زمان آن ها را مطالعه نمایید.
منابع
- https://www.harleytherapy.co.uk/counselling/what-is-a-schema-psychology
- https://www.verywellmind.com/what-is-a-schema-2795873
- www.pasadenavilla.com/2017/04/05/what-is-schema-focused-therapy
- http://www.schematherapy-nola.com/what-is-schema-therapy
- https://www.schematherapysociety.org/schema-therapy
- https://www.mentalhelp.net/blogs/schema-therapy-basics
- https://schematherapysociety.org
به نظر شما بهترین راه مقابله با طرحوار ه ها، کدام روش است؟
سلام دوست عزیز در ابتدا بهتر هست که یک شناخت کلی نسبت به طرحواره های ناسازگار پیدا کنید. همه ما به صورت کم ممکن هست درگیر یکی از این طرحواره ها باشیم و با شناخت بیشتر می توانیم آن ها را کنترل کنیم.
اما در صورتی که خودتون یا یکی از اطرافیان تون به صورت حاد و شدید با این طرحواره های ناسازگار اولیه درگیر هستید، پیشنهاد می کنم به یک روانپزشک یا روانکاو معتبر در زمینه طرحواره درمانی مراجعه کنید.
با سپاس از شما