فهرست مطالب
خودآگاهی چیست؟ چگونه خودمان را بهتر بشناسیم؟
از هزاران سال پیش تا به امروز دانشمندان و فیلسوفان همیشه گفتهاند، بالاترین هدفی که انسانها در زندگیشان میتوانند به آن دست پیدا کنند شناخت خود و کسب خودآگاهی است نه رسیدن به یک موقعیت اجتماعی یا کاری خوب.
حتما از خود میپرسید مگر کسی وجود دارد که خود را نشناسد؟ متأسفانه، خودآگاهی چالش برانگیزتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. واقعیت این است که ما انسانها کمتر از آنچه فکر میکنید نسبت به خود، خودآگاه هستیم مخصوصا در عصر دیجیتال کنونی. این عدم خودآگاهی بر بسیاری از جنبههای زندگی فردی و اجتماعی ما تاثیر گذاشته است.
زیرا بر خلاف بسیاری از چیزها در زندگی، خودآگاهی چیزی نیست که با بالا رفتن سنتان رشد کند و برای رسیدن به آن باید اقدامات خاصی را انجام دهید. نکته خوب در دنیای مدرن وجود دارد این است که دیگر نیازی نیست برای رسیدن به خودآگاهی به یک معبد بروید یا کارها و اعمال خاصی را انجام دهید.
تنها کاری که باید انجام دهید این است که بخواهید خودآگاهتر باشید. در این مقاله به شما راه کارهایی ارائه میکنیم که کمک میکنند بتوانید در زندگی روزمره خود، خودآگاهتر شوید.
فهرست
فصل ۱
خودآگاهی چیست؟
اکثر ما انسانها تمایل داریم فکر کنیم، خودآگاه هستیم و خود را به خوبی میشناسیم، در حالی که در حقیقت اینطور نیست. طبق تحقیقات فقط ۱۰ تا ۱۵ درصد افراد واقعا خودآگاهی دارند.
در حالی که خودآگاهی مهمترین مهارت برای داشتن یک زندگی معنادار است. برای شاد بودن، یافتن هدف و داشتن روابط سالم به آن نیاز دارید. گنجاندن خودآگاهی در زندگی به معنای واقعی کلمه کلید زندگی کردن به روش دلخواه و رسیدن به اهداف مورد نظر است.
خودآگاهی به معنی توانایی دیدن و ارزیابی خود به صورت آگاهانه و عینی است. این بدان معنی است که بدون توجه به شرایطتان، شما در زندگی خود ثابت هستید و قدرت کنترل آن را دارید.
به طور کلی، خودآگاهی توانایی دیدن خود به همان شکلی است که واقعاً هستید. این توانایی است که به عمیقترین بخشهای وجودمان نگاه کنیم و درونیترین ویژگیها، خواستهها، نیازها و همچنین ناامنیها، عیبها و نقصهایمان را درک کنیم.
در واقع خودآگاهی مبتنی بر این ایده است که شما افکار خود نیستید، بلکه موجودی هستید که افکارتان را مشاهده میکند. شما متفکر هستید، و جدا و مجزا از افکار خود هستید.
به زبان ساده، کسانی که خودآگاهی بالایی دارند میتوانند اعمال، احساسات و افکار خود را به طور عینی تفسیر کنند. خودآگاهی به معنای پیدا کردن الگوهایی است که باعث ایجاد شیوه فکر کردن تان، توضیح مسائل برای خودتان و درک محیط اطراف شده است.
خودآگاهی بر شناخت و مدیریت احساسات متمرکز است. در واقع، خودآگاهی به معنای شناخت وضعیت عاطفی خود در هر مقطع زمانی است.
این استدلال نشان میدهد که اغلب افراد از وضعیت عاطفی که در حال حاضر در آن هستند و میزان تأثیر آن بر رفتار و فرآیند فکریشان کاملاً بیاطلاع هستند. اما تنها زمانی که بتوانید حالات عاطفی خود را مدیریت کنید، بهتر میتوانید سایر عناصر زندگی خود را نیز مدیریت کنید.
خودآگاهی ابزاری است که ما را خلاقتر و با اعتماد به نفستر میکند. اگر فردی خودآگاه باشد، مکالمات مؤثرتری خواهد داشت، روابط قویتری ایجاد میکند. احتمال تقلب، دروغگویی و دزدی در چنین فردی کمتر خواهد بود.
خودآگاهی راهی برای توسعه شخصی و تبدیل شدن به یک فرد بهتر است. به همین جهت همیشه باید برای رشد و توسعه خودآگاهی خود تلاش کنید. زیرا اگر فردی بخواهد به هدف خاصی برسد، باید خودآگاه باشد که چه مراحلی را باید طی کند.
توجه داشته باشید که خودآگاهی درجات مختلفی دارد و به صورت طیفی است. به همین جهت مزایای آن برای هر فردی متفاوت است.
خودآگاهی و هوش هیجانی
خودآگاهی بخش مهمی از هوش هیجانی است. به همین علت است که دانیل گولمن، نویسنده کتاب هوش هیجانی، آن را به عنوان اولین شایستگی از پنج شایستگی که هوش هیجانی را تشکیل میدهد، معرفی کرده است.
برای افرادی که فاقد خودآگاهی هستند، داشتن یک زندگی واقعاً شاد و سازنده بسیار سخت است. زیرا بدون آگاهی و درک از خود، و احساسی از خود که ریشه در ارزشهایمان دارد، آگاهی از احساسات دیگران و پاسخ دادن به آنها دشوار است.
برای مطالعه کتاب هوش هیجانی کافی است بر روی لینک زیر کلیک کنید.
خلاصه کتاب هوش هیجانی
دانیل گلمن، نویسنده کتاب هوش هیجانی در کتاب خود از تاثیرگذار در EQ صحبت میکند و نشان میدهد که چقدر هوش هیجانی در رسیدن به موفقیت مهمتر از آی کیو است.
فصل ۲
دلیل اهمیت خودآگاهی و فایدههای آن
وجود ما از لایههای شخصیتی خودآگاه و ناخودآگاه ساخته شده است. رابطه بین خودآگاه و ناخودآگاه مانند کوه یخ است. به طوری که بیشتر فعالیتها و تصمیماتمان بر اساس ناخودآگاه است. اگر در طول زندگی بر مبنای ناخودآگاه و بدون آگاهی از بدن خود، نحوه تنفس یا عادات، روالها، تکانهها و واکنشهای خود حرکت کنیم، قدرت خود را از دست میدهیم.
اما وقتی موفق میشویم خودآگاه باشیم، درک بهتری از نحوه و چرایی واکنشهایمان نسبت به آنچه که زندگی ارائه میدهد به دست خواهیم آورد. درنتیجه قدرت خود را پس خواهیم گرفت و انتخابهایی که میکنیم آگاهانه خواهند بود و پاسخهای ما به مسائل سالمتر، متعادلتر و سازندهتر خواهند بود.
شناخت فواید خودآگاهی به شما در درک بهتر این موضوع کمک خواهند کرد.
فواید خودآگاهی
یکی از بزرگترین کارهای شما در زندگی باید خودآگاهی بیشتر و درک مزایای آن باشد. خودآگاهی به ما این امکان را میدهد که به عنوان یک فرد رشد و تغییر کنیم و نقاط ضعف خود را شناسایی کرده و قبل از تبدیل شدن به یک مشکل با آنها مقابله کنیم.
خودآگاهی میتواند ما را فعالتر کند، پذیرش ما را تقویت کند و خودسازی مثبت را تشویق کند.
خودآگاهی به ما این امکان را میدهد که چیزها را از منظر دیگران ببینیم، خودکنترلی را تمرین کنیم، خلاقانه و سازنده کار کنیم و به خودمان و کارمان افتخار کنیم و درنتیجه اعتماد به نفسمان بالاتر میرود.
خودآگاهی میتواند با شناسایی نقاط قوتمان، ما را در شغلمان بهتر کند، باعث شود در محیط کار ارتباطات بهتری داشته باشیم و اعتماد به نفس و رفاه شغلی ما را افزایش دهد.
خودآگاهی فواید مختلفی دارد و مزایای آن در هر فرد میتواند متفاوت باشد. در اینجا چند نمونه از دیگر مزایای رایج خودآگاهی آورده شده است:
- درک بهتری از آنچه میخواهید و یا نیاز دارید به وجود میآورد
- شانس به دست آوردن آنچه میخواهید را افزایش میدهد
- قدرت تصمیم گیری را بهبود میبخشد
- کمک میکند تا احساسات خود را مدیریت کنید و با مدیریت احساسات روابط کاری و شخصی خود را تقویت کنید
- منجر به واکنشهای سالمتر به عوامل خارجی میشود
- میزان بهرهوری و موفقیت را افزایش میدهد
- میتواند توانایی شما را برای ایجاد تغییرات مثبت افزایش دهد
- میتواند به افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس کمک کند و خودکنترلی و خلاقیت را تقویت کند
- با تشخیص اینکه چه کارهایی را به خوبی انجام میدهید و چه چیزی را باید بهبود دهید، به بهبود مهارتها کمک میکند
- با شناسایی احساسات و کاهش وظایفی که از آنها لذت نمیبرید، استرس را کاهش میدهد و شما را خوشحالتر میکند
- ما را از فرضیات و تعصباتمان رها میکند
این مزایا دلیل کافی برای کار بر روی بهبود خودآگاهی است، اما این فهرست به هیچ وجه کامل نیست.
خودآگاهی این پتانسیل را دارد که تقریباً هر تجربهای را که دارید تقویت کند، زیرا ابزار و تمرینی است که میتوان در هر مکان و هر زمان از آن استفاده کرد تا در لحظه بر مشکلات مسلط شوید. زیرا خودآگاهی کمک میکند که به طور واقع بینانه خود و موقعیت را ارزیابی کنید و درنتیجه انتخابهای خوبی داشته باشید.
فصل ۳
علت عدم خودآگاهی
دلایل عدم خودآگاهی چیست؟ به عبارت دیگر، چرا مردم با وجود فایدههای زیاد خودآگاهی اغلب به طور مداوم در مشاهده و درک خود، تعاملاتشان با دیگران و تأثیرات اعمالشان شکست میخورند؟ در ادامه برخی از علتهایی که باعث عدم خودآگاهی میشوند را بررسی خواهیم کرد.
ترس از آسیب پذیر شدن
افرادی که خودآگاه نیستند میترسند در صورت خودآگاه شدن خود را در معرض آسیب قرار دهند. زیرا خودآگاهی به معنی قبول کردن ضعفها است. آنها نگران هستند که از سوی دیگران مورد قضاوت یا طرد شدن قرار گیرند، در نتیجه ترجیح میدهند نسبت به احساسات، افکار، انگیزهها و رفتارهای خود بیخبر باقی میمانند.
این افراد خود را در یک حباب محصور میکنند و فقط با افراد کمی ارتباط برقرار میکنند تا زیر سوال نروند.
ترس از درهم شکستن واقعیتی که به آن باور دارند
یک اصل اساسی در روانشناسی وجود دارد که دیدگاه فرد نسبت به خودش غالباً کمیدور از واقعیت است. ما اغلب از ضمایر اول شخص برای اشاره به خودمان استفاده میکنیم و دلیل خوبی هم دارد. از منظر ذهن ما، خودمان همه چیز و غایت همه چیز هستیم. درنتیجه خود را بیش از حد خوب یا بد میپنداریم.
در برخی موارد، این دیدگاه تنها چیزی است که برای افراد اهمیت دارد و اعتماد به نفس و عزت نفس خود را بر روی آن بنا میکنند. چنین افرادی هنگامی که با دیدگاههای بیرونی روبرو میشوند، تشخیص تفاوت بین واقعیت عینی و تفسیر ذهنیشان از زندگی برایشان دشوار خواهد بود و نمیخواهند واقعیتی که به آن باور دارند درهم شکسته شود.
ترس از تغییر
تغییر کردن بسیار ترسناک است. مردم مخلوق عادتهای خود هستند و ترس از ناشناختهها میتواند توانایی ایجاد تفاوتهای مثبت در زندگی را از ما بگیرد. اینکه دیگران عیوب ما را بیان کنند بسیار سخت است، اما چالش برانگیزتر از همه این است که سعی کنیم خودمان را تغییر دهیم و عیوب خود را برطرف کنیم.
هر بار که تغییر دیدگاه جدیدی را اتخاذ میکنیم، چیزهایی در مورد خود میآموزیم که قبلاً متوجه آن نبودیم. نباید بترسیم زیرا تغییر اجتناب ناپذیر است و اگر به درون خود نگاه کنیم، خودآگاهتر خواهیم شد و درنتیجه بهتر میتوانیم نحوه برخورد با تغییر را کنترل کنیم.
ترس از حقیقت
به نظر میرسد که انسانها به طور طبیعی دوست ندارند خود را در آینه مشاهده کنند. زیرا ممکن است فوراً آنچه در مورد خود دوست ندارند را ببینند. مردم از این درک میترسند.
ممکن است افراد از خودآگاهتر شدن و روبه رو شدن با خود بترسند، زیرا در نهایت مجبور خواهند شد تصمیم بگیرند که میخواهند تغییر کنند یا نه.
ترس از اشتباه کردن
مردم از خودآگاهی میترسند زیرا خودآگاهی به معنای اعتراف و پذیرش اشتباهاتشان است. همچنین به این معنی است که آنها نیاز به تغییر دارند. خودآگاهی ممکن است ناراحت کننده باشد. زیرا اجتناب از مشکل و تظاهر به اینکه همه چیز خوب است بسیار سادهتر است.
اما وقتی از پذیرش اشتباه خود امتناع میکنید، هرگز نمیتوانید رابطه مثبتی با اطرافیان خود ایجاد کنید و این موضوع در درازمدت به روابط شما آسیب میزند.
ترس از اشتباه کردن، مانند ترس از شکست خوردن است. برای غلبه بر این ترس مقاله زیر را بخوانید.
ترس از شکست و راهکارهای مقابله با آن
ترس از شکست که Atychiphobia نیز نامیده میشود، زمانی است که اجازه دهیم ترس مانع انجام کارهایی شود که احساس میکنیم در آنها شکست میخوریم.
فصل ۴
ویژگیهای افرادی که خودآگاهی ندارند
تقریباً در هر زمینهای از زندگی – از تجارت گرفته تا دوستیابی تا سیاست، توانایی ارزیابی سطح خودآگاهی بسیار مهم است. زیرا بدون خودآگاهی، بعید است که فرد بتواند به بلوغ عاطفی دست پیدا کند.
اما واقعیت این است که خودآگاه بودن نیز بسیار سخت است. در واقع، بسیاری از ایرادات انسانی و سوگیریهای شناختی وجود دارند که ما را از تصمیمگیری منطقی باز میدارند و باعث عدم خودآگاهی میشوند.
برقراری ارتباط با افرادی که به اندازه کافی خودآگاهی ندارند بسیار سخت است. اما سوال اینجاست که نشانههای عدم خودآگاهی چیست؟
در ادامه نشانههای عدم خودآگاهی را بررسی خواهیم کرد تا به شما در تشخیص بهتر عدم خودآگاهی در خودتان یا شخصی دیگر کمک کنیم.
۱.فکر میکنید تمام موفقیتهایتان را خودتان به دست آوردهاید
این تعصب رایج باعث میشود باور داشته باشید که تمام موفقیتهایتان نتیجه کار سخت، فداکاری، تعهد و نظم و انضباط است و هیچ چیز دیگر در آن نقش نداشته است!
اما شانس چطور؟
اگر تا به حال گرفتار این فکر شدهاید باید بدانید که نشانه عدم خودآگاهی است. زیرا باور کردن اینکه شانس در رسیدن شما به موفقت نقش داشته باعث میشود در نظر دیگران خوب به نظر نرسید. بنابراین ذهن اغلب میخواهد باور کند که هیچ شانسی در دستیابی به موفقیتها وجود نداشته است.
برای مقابله با عدم خودآگاهی، سعی کنید هر از چند گاهی متواضعتر باشید، به موفقیتهای گذشته خود فکر کنید و سعی کنید موارد شانسی که باعث آن شده است را تشخیص دهید.
اگر میخواهید بهتر تاثیر شانس در زندگی خود را درک کنید، خلاصه کتاب زیر را مطالعه نمایید.
خلاصه کتاب فریب خورده تصادف
نسیم نیکلاس طالب، نویسنده معروف در کتاب خود تحت عنوان فریب خورده تصادف درمورد جایگاه شانس، تصادف و اتفاقات پیشبینی نشدهای که وقوعشان در اختیار ما نیست، حرف میزند.
۲.خود را قربانی میدانید
اگر خود را قربانی دائمی شرایط میبینید، به احتمال زیاد خودآگاهی ندارید. تعصب خودخواهانه به محافظت از نفس کمک میکند. بنابراین، هر زمان که به عقبنشینی دست میزنیم، سادهترین کار برای مقابله این است که سرزنش را متوجه چیز دیگری کنیم.
یک جلسه مهم را از دست دادهاید؟ ترافیک زیاد بوده است!
فراموش کردهاید برای سالگرد همسرتان هدیه بخرید؟ مغازهها همه بسته بودند!
در یک بازی بولینگ شکست خوردید؟ سالن بولینگ باید کمی زاویه داشته باشد!
حتی اگر احمقانه به نظر برسد، گفتن این نوع چیزها نشانه آشکاری از کمبود خودآگاهی است.
۳. گفتن “نمیدانم” برای شما سخت است
اگر فکر میکنید که گفتن “نمیدانم” نشانه ضعف است، پس نشانه واضحی وجود دارد که شما فردی هستید که فاقد خودآگاهی است.
یک نقل قول معروف در این زمینه وجود دارد. هر چه بیشتر بدانید، بیشتر متوجه میشوید که نمیدانید. ارسطو
داشتن صداقت و دانش لازم برای اعتراف به کاستیهای خود، به جای گفتن سخنان بیمعنی و بیخردانه، نشانه خردمندی است. اگر این اصل اساسی را درک نمیکنید، پس باید بیشتر روی خودآگاهی خود کار کنید.
۴. نیاز به کنترل همه چیز دارید
اگر بخش اعظم انرژی خود را صرف تأثیرگذاری بر چیزهایی میکنید که خارج از کنترلتان هستند، پس خودآگاهی ندارید. این شامل موارد زیر است:
- کنترل اینکه آیا مردم شما را دوست دارند یا نه.
- سعی کنید میزان خواب مورد نیاز یا سایر نیازهای فیزیکی بدنتان را کنترل کنید.
- باورهای خود را به دیگران تحمیل کنید.
اینها و موارد مشابه چیزهایی هستند که باید از کنترل کردنشان دست بردارید. وقتی سعی میکنید چیزهای زیادی را کنترل کنید، خود را در معرض انتظارات بالا، ناامیدی قرار میدهید و احتمالا اعصاب اطرافیانتان را نیز به هم میریزید و در رابطه خود با آنها دچار مشکل میشوید.
کسی که خودآگاه است میداند چه زمانی باید عقب نشینی کند و زندگی را همان طور که هست بپذیرد: آشفته و غیرقابل کنترل.
۵. هرگز نظر خود را در مورد چیزی تغییر نمیدهید
شما ممکن است در علوم موشکی متخصص باشید یا در عصب شناسی مدرک دکترا داشته باشید. اما این شما را در هر موضوعی متخصص نمیکند.
تغییر عقیده نشانه کلیدی خودآگاهی است. وقتی خودآگاهی داشته باشید، این درک را پیدا میکنید که دانای همه چیز نیستید. اشکالی ندارد وقتی اطلاعات جدیدی پیدا میکنید، نظر خود را تغییر دهید.
البته این کار همیشه آسان نیست. زیرا تغییر عقیده در مورد چیزی میتواند شبیه به اعتراف به اشتباه باشد. این کار به ویژه با افزایش سن دشوارتر میشود.
۶. بیش از حد بر شادیهای کوتاه مدت تمرکز میکنید
همه میخواهند زندگی طولانی و شادی داشته باشند. اما برای انجام این کار، باید تعادلی بین تمرکز بر شادی کوتاه مدت و شادی بلند مدت پیدا کنید.
اگر فقط وقت خود را صرف شادیهای کوتاه مدت میکنید، به احتمال زیاد خودآگاهی ندارید. منظور از لذتهای فوری چیزهایی مانند:
- به جای کار کردن روی پروژههای خود، تمام روز سریال تماشا کنید.
- خوردن تنقلات ناسالم به جای تهیه غذای سالم.
- به جای بیرون رفتن برای ورزش کردن در داخل خانه بمانید.
- به جای مرتب کردن کمد لباس خود برای خرید بیرون بروید.
توجه داشته باشید که منظور این نیست که باید ممنوعیت شدیدی برای همه لذتهای فوری اعمال کنید. در عوض، باید تعادل سالمی بین شادی بلندمدت و کوتاه مدت پیدا کنید که احساس رضایت و هدف شما را تقویت کند.
شادی بلند مدت به معنی مقاومت در برابر وسوسه یک لذت فوری به امید به دست آوردن یک پاداش ارزشمند و طولانی مدت در دراز مدت است.
اگر نمیتوانید این تعادل را پیدا کنید و هر زمان که فرصت پیدا کردید “راه آسان” را انتخاب کنید، باید روی خودآگاهی خود کار کنید.
۷. هرگز به اشتباهات خود اعتراف نمیکنید
اعتراف نکردن به اشتباهات اغلب نشانه ناامنی عمیق است. وقتی کسی نمیتواند حتی اشتباهات کوچک خود را بپذیرد، نشان دهنده آن است که احساس ترس و بیکفایتی شدیدی میکند.
از سوی دیگر، تمایل به اعتراف به اشتباهات نشان دهنده سرسختی ذهنی و بلوغ عاطفی است. اعتراف به اشتباه نمایشگر این است که شما بینش لازم برای درک این موضوع را دارید که در حالی که اشتباهات بخشی از ما هستند، ما را تعریف نمیکنند.
۸. از گرفتن تصمیمات سخت اجتناب میکنید
بلاتکلیفی مزمن معمولاً به معنای عدم اعتماد به نفس و ترس از قضاوت شدن یا اشتباه کردن است. اما دقیقاً چه ارتباطی با خودآگاهی دارد؟
خوب، افرادی که خودآگاه هستند، معمولاً آزمایشهای زیادی انجام میدهند. به جای اینکه کورکورانه این فکر را بپذیرند که اگر من حرفم را بزنم و نظرم را بگویم دیگران فکر میکنند من احمق هستم، آن را آزمایش میکنند.
افراد خودآگاه از دادهها استفاده میکنند، نه از نظریهها، تا اعمال خود را انتخاب کنند.
از سوی دیگر، هنگامیکه افراد فاقد خودآگاهی هستند، اغلب به این معنی است که به سادگی هر آنچه را که ذهنشان به آنها میگوید، میپذیرند و برده هر فکر یا احساس گذرا میشوند.
۹. در مورد احساسات خود درک روشنی ندارید
ممکن است چیز کوچکی به نظر برسد، اما عادت به توصیف احساسات به روشهای بیش از حد مبهم اغلب یک مکانیسم اجتنابی برای رو به رو نشدن با حقیقت است.
گفتن این که ناراحتم از اینکه بگویید غمگینم کمتر ترسناک به نظر میرسد.
گفتن این که استرس دارم راحتتر از این است که بگویم در حال حاضر واقعاً عصبانی هستم.
اما موضوع اینجاست وقتی از صحبت کردن واضح در مورد احساسات خود اجتناب میکنید، به مغز خود میآموزید که آنها خطرناک هستند.
از سوی دیگر، افراد خودآگاه میدانند که فقط به این دلیل که نسبت به چیزی احساس بدی دارند، به این معنا نیست که آن چیز بد است.
افرادی که خودآگاهی ندارند، با احتمال بیشتری از زبان ساده به جای اصطلاحات بیش از حد روشنفکرانه یا مبهم برای توصیف احساس خود استفاده میکنند.
۱۰. در مورد آینده نگرانی دارید
نگرانی، عبارتی است که برای مشکلی در آینده به کار برده میشود. مشکلی که درحال حاضر واقعا وجود ندارد یا مشکلی که توسط شما قابل حل نیست. به عبارت دیگر، نگرانی تفکر غیرمولد در مورد آینده است.
نگرانی بارهای روانی زیادی مانند اضطراب و استرس ایجاد میکند، اما هرگز چیزی را حل نمیکند.
پس چرا بسیاری از مردم این کار را به صورت مزمن انجام میدهند؟ چرا وقتی هزینه آن بسیار زیاد و سود آن بسیار کم است، نگران باشید؟
وقتی به اندازه کافی خودآگاهی نداشته باشید، احتمالا در مورد اینکه نگرانی چیست و چه تاثیر بر زندگیتان خواهد داشت نیز فکر نخواهید کرد و بدون اینکه مکثی برای بررسی مشکل داشته باشید و فقط در مورد آن نگران خواهید بود.
البته گفتنش از انجام دادنش راحتتر است. اما هر چه کسی بیشتر مایل باشد که واقعاً نگرانی خود را ببیند و در مورد آن بیاموزد، احتمال رها شدن از آن برایش بیشتر خواهد بود.
۱۱. مدام مشغول نشخوار کردن افکاری در مورد گذشته هستید
درست همانطور که نگرانی تفکر غیرمولد در مورد آینده است، نشخوار فکری نیز تفکر غیرمولد در مورد گذشته است.
وقتی افراد زمان زیادی را صرف نشخوار فکری و تمرکز بر روی اشتباهات، ضررها یا شکستهای گذشته میکنند، این کار منجر به رنج عاطفی فوقالعادهای میشود که هیچ چیز جنبه مثبتی ندارد.
بدون درجه بالایی از خودآگاهی، افتادن در مارپیچهای نشخوار فکری آسان است، زیرا در لحظه، احساس خوبی ایجاد میکند.
به اشتباهات و ضررهای گذشته فکر کنید. آنها را بپذیرید. اما در مورد آنها نشخوار فکری نکنید.
توجه داشته باشید که ممکن است همه ما تاحدی این نشانهها را از خود نشان دهیم. اما اگر شخصی بسیاری از نشانههای بالا را تا حد زیادی از خود نشان دهد، باید قبل از اینکه به هر نوع رابطه جدی با او متعهد شوید یا مقدار قابل توجهی از قدرت و اختیار را به او واگذار کنید، به دقت فکر کنید و موقعیت را بررسی نمایید.
فصل ۵
انواع خودآگاهی
برای تعریف انواع خودآگاهی، باید این را نیز در نظر بگیریم که همه انسانها از کودکی حس خودآگاهی را دارند و میان خود و سایر افراد تمایز قائل هستند.
همچنین چندین سطح مختلف خودآگاهی وجود دارد. برخی از افراد اصلاً خودآگاهی ندارند، در حالی که برخی دیگر به شدت خودآگاه هستند. بسیاری از ما در جایی در این بین قرار میگیریم.
از آنجایی که در میان جمع زندگی میکنیم ممکن است تصور دیگران از ما با تصوری که از خودمان داریم، متفاوت باشد. به همین جهت روانشناسان خودآگاهی را به دو دسته تقسیمبندی میکنند: خودآگاهی درونی و خودآگاهی بیرونی. در ادامه به بررسی هر یک از آنها خواهیم پرداخت:
خودآگاهی درونی
اساساً، خودآگاهی درونی توانایی توجه و تأمل در مورد وضعیت درونی خود است. کسانی که خودآگاهی درونی دارند دروننگر هستند و با کنجکاوی احساسات و واکنشهای خود را بررسی میکنند.
این نوع خودآگاهی زمانی اتفاق میافتد که افراد از برخی جنبههای خود آگاه میشوند، اما فقط به صورت خصوصی و درونی. برای مثال، دیدن چهره خود در آینه نوعی خودآگاهی درونی است.
خودآگاهی درونی بر ارزشهای درونی، احساسات، ارزشها، اهداف، آرزوها، هر آنچه در احساسات درونی خود داریم متمرکز است. رفتارها، افکار، نقاط ضعف و قوت که به ما کمک میکنند دیدگاهها و احساسات خود را به شیوهای خاص ارائه کنیم نیز در دسته خودآگاهی درونی قرار میگیرند.
برای کسب خودآگاهی درونی بهتر است چهار حوزه زیر را بررسی نمایید.
بدن فیزیکی
بدن فیزیکی ما احتمالاً آشکارترین جنبه از خودمان است و میتواند بر احساسات و طرز فکر ما بسیار تاثیر گذار باشد.
به عنوان مثال، احساس ناراحتی جسمی میتواند منجر به احساس ناراحتی عاطفی شود، همچنین احساس ناراحتی عاطفی میتواند منجر به تغییراتی در احساسات فیزیکی ما شود.
به همین جهت پیدا کردن خودآگاهی نسبت به بدن فیزیکی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
احساسات
ما به عنوان انسان قادر به آگاهی از خود در سطح عاطفی هستیم – به این معنی که ما از احساسات خود آگاه هستیم.
احساسات قویترین عامل در نحوه تعامل ما با دیگران هستند. افراد با سطوح بالاتر هوش هیجانی قادر به تشخیص و پذیرش حالات هیجانی مختلف خود هستند.
دانستن اینکه در چه وضعیت عاطفی قرار دارید، میتواند تا حد زیادی به تقویت روابط حرفهای و شخصی کمک کند!
اگر نتوانید این پاسخها را تشخیص دهید، پردازش احساسات و عبور از آنها برایتان دشوار خواهد بود.
اندیشهها و تفکرات
افکار ما با احساساتمان گره خورده است، بنابراین زمانی که سعی میکنیم بیشتر از احساسات خود آگاه شویم، باید افکار و فرآیندهای فکری خود را نیز درک کنیم.
در طول روز، به آنچه در مورد خود میگویید، نحوه صحبت در مورد خود و آنچه در مورد موقعیتهایی که با آن مواجه میشوید فکر میکنید، توجه کنید.
اگر متوجه شدید افکارتان منفی هستند، ذهن آگاهی را تمرین کنید تا بفهمید چرا افکارتان به این شکل هستند. سپس، پس از تأمل، سعی کنید افکار یا فرآیندهای فکری مثبت بیشتری داشته باشید.
خودپنداره
خودپنداره تصور ما از خودمان است. تصوراتی که به واسطه تجربیات شخصی، انتظاراتی که در آینده از خود داریم و تواناییهایمان، ایجاد شدهاند.
درواقع خودپنداره همان به هم پیوستگی افکار و احساسات و اعتقادات در طول زمان است که به احساس هویت شخصی ما تبدیل میشود.
اگر خودپنداره شما سالم باشد، به احتمال زیاد با چالشها روبرو میشوید، به اهدافی که برای خود تعیین کردهاید دست مییابید و در کل مثبتتر زندگی میکنید.
خودآگاهی بیرونی
نوع دیگر خودآگاهی، خودآگاهی بیرونی است. این نوع خودآگاهی زمانی به وجود میآید که افراد از نحوه ظاهرشدنشان در مقابل دیگران آگاه شوند.
درواقع خود آگاهی بیرونی، توانایی نگاه کردن به خود از نظر دیگران است. این آگاهی به ما کمک میکند درک کنیم که دیگران در موردمان چگونه فکری میکنند.
آگاهی از نظرات دیگران باعث میشود که تمرکز بیشتری روی کار خود داشته باشید. به عنوان مثال افرادی که میدانند دیگران چگونه آنها را میبینند، معمولاً همدلتر هستند. رهبرانی که میتوانند ببینند کارکنانشان چگونه به آنها نگاه میکنند، معمولاً مؤثرتر هستند و روابط قویتری با کارمندان خود دارند.
این نوع خودآگاهی اغلب افراد را به هنجارهای اجتماعی پایبند میکند. وقتی میدانیم که تحت نظر و ارزیابی هستیم، اغلب سعی میکنیم به شیوههایی رفتار کنیم که از نظر اجتماعی قابل قبول و مطلوب باشد.
در حالی که این نوع خودآگاهی فوایدی دارد، خطر انحراف در آن نیز وجود دارد. ممکن است کسانی که خودآگاهی بیرونی بالایی دارند درمورد اینکه دیگران در مورد آنها چه فکری میکنند، دچار اضطراب و نگرانی شوند.
فصل ۶
چطور بفهمیم تا چه میزان خودآگاهی داریم؟
خودآگاهی به صورت یک طیف است و میزان آن در افراد و موقعیتهای مختلف متفاوت است. به همین دلیل نیاز است که میزان خودآگاهی خود را بسنجید تا بتوانید برای بهتر شدن آن برنامهریزی کنید.
سنجش میزان خودآگاهیتان روشی موثر برای فهمیدن این است که واقعاً چه کسی هستید. بسیاری از افراد درمورد اینکه چه کسی هستند، اطلاعات کاملی ندارند. در واقع تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد افراد واقعا خودآگاهی دارند.
به عنوان مثال، بسیاری از افراد نقاط قوت و ضعف خود را نمیشناسند. این موضوع میتواند به این دلیل باشد که مردم معمولاً به خودشان به صورت عینی نگاه نمیکنند.
اینجاست که تستهای خودآگاهی میتواند به شما کمک کند.
با انجام تستهای خودآگاهی میتوانید اطلاعات دقیقی در مورد شخصیت خود، آنچه در آن مهارت دارید و موارد دیگر را پیدا کنید.
میتوانید اطلاعات سنجش میزان خودآگاهی خود را برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی و شغل خود استفاده کنید. مهمتر از آن، این اطلاعات به شما کمک میکند تا به بالاترین پتانسیل خود برسید.
برای انجام تست خودآگاهی میتوانید در اینترنت جستوجو کنید یا تست خودآگاهی آی ان ال پی را انجام دهید.
اما قبل از این که تستی را برای سنجش خودآگاهی خود انتخاب کنید، مطمئن شوید موارد زیر را مورد بررسی قرار داده است:
- خود درونی (تشخیص رفتارها و احساسات)
- پارادایم شخصی یا جهان بینی
- باورهای شخصی: مثبت و منفی
- ارزشهای مهم زندگی
- تعارضات درونی
- محرکها و الگوهای فکری و احساسی
- والدین درونی
- نقاط قوت و ضعف
- عوامل موثر بر خود تخریبگری
- تصورتان از آینده (اهداف و جاه طلبیها)
- عوامل محیطی تاثیرگذار
فصل ۷
چطور مهارت خودآگاهی را توسعه دهیم؟
برای این که بتوانید خودآگاهتر شوید باید این مهارت را مانند یک دانش آموز یادبگیرید. یادگیری مهارتهای خودآگاهی با یادگیری هر مهارت جدید دیگری تفاوت چندانی ندارد. اما مشکل این است که ما خودمان را در این مورد دانشآموز نمیدانیم.
زیرا درسی که میخواهیم یادبگیریم، خودمان است. در واقع شما هم معلم هستید و هم دانش آموز، هم پرسش و هم پاسخ.
به همین دلیل هر چه زودتر بتوانید ذهنیت یادگیری به عنوان یک دانش آموزی را اتخاذ کنید، زودتر میتوانید خودآگاهی خود را توسعه دهید.
انجام گام به گام مراحل زیر میتواند به شما در یادگیری این مهارت کمک کند. برای بهتر به نتیجه رسیدن خودآگاهی را به عنوان یک هدف یادگیری جدید برای خود در نظر بگیرید. این مهارتها را تمرین کنید، و سعی کنید به طور مداوم خودآگاهی خود را در شرایط سختتر توسعه دهید.
۱. کاری که در هر لحظه انجام میدهید را نام ببرید
مطمئناً، بسیاری از ما میتوانیم اقدامات بزرگی را که در یک روز انجام دادهایم فهرست کنیم. با این حال، وقتی خواسته میشود که رفتارهای لحظه به لحظه خود را شناسایی کنیم، بسیار سخت به نظر میرسد.
به عنوان مثال اغلب، بدن ما به چیزهایی واکنش نشان میدهد بدون اینکه حتی درمورد آنها آگاهی داشته باشیم.
با توسعه توانایی خود در نام بردن از کارهایی که انجام میدهید، میتوانید یاد بگیرید که چه چیزی باعث این رفتار شده است. از آنجا، میتوانید شروع به استفاده از رفتارهای خود به عنوان سیگنالهای مهمی برای شناسایی احساس کلی خود کنید.
همچنین متوجه الگوهایی خواهید شد که قبلاً هرگز متوجه آنها نشدهاید. این اطلاعات نه تنها به شما در درک بهتر اتفاقات کمک میکند، بلکه به شما کمک میکند تا تصمیمات عاقلانهتری را بگیرید.
۲. احساس خود را در هر لحظه نام ببرید
احساسات ما فوق العاده پیچیده هستند. آنها تغییر میکنند، شکل عوض میکنند، ادغام میشود، درهم ترکیب میشوند، و به هر فعل دیگری که بتوانید فکر کنید تبدیل میشوند. به همین دلیل است که شناخت رفتارها میتواند سرنخ خوبی برای هدف شناخت احساسات باشد.
توسعه این مهارت خودآگاهی به تمرین نیاز دارد. همچنین نیاز به سطحی از آسیب پذیری نیز دارد، زیرا باید با خودمان در مورد احساسمان صادق باشیم.
بسیاری از ما سعی میکنیم احساسات خود را در پشت برچسبهای نادرست پنهان کنیم. باید هنگام نامگذاری احساسات روزانه خود به دنبال وضوح بیشتری و نامگذاری دقیق آنها باشید. تا بتوانید الگوهای احساسی و ترسهایی که ما را عقب نگه میدارند را شناسایی کنید و آنها را برطرف کنید.
۳. محرکهای عاطفی خود را درک کنید
زمانی که بتوانید احساسات واقعی خود را در لحظه تشخیص دهید، میتوانید الگوهای احساسی خود را نیز تشخیص دهید.
بسیاری از ما در چرخههای منفی گرفتار میشویم. همان اشتباهات را بارها و بارها تکرار میکنیم، حتی اگر به ما کمکی نکنند. این موضوع به این دلیل است که ما از آنچه باعث واکنشمان میشود آگاه نیستیم.
با درک اینکه چه چیزی باعث تحریک احساسات خاصی در ما میشود، میتوانیم در مورد آنچه ممکن است نیاز داشته باشیم شفافتر شویم. همچنین اگر میدانید چیزی به شدت روی شما تأثیر میگذارد، میتوانید در واکنشهای خود فعالانهتر عمل کنید و موقعیت را تحت کنترل خود درآورید.
۴. نقاط قوت و ضعف خود را فهرست کنید
حتما تا به حال به دنبال تشخیص نقاط ضعف و قوت خود بودهاید و آنها را فهرست کردهاید. برای توسعه خودآگاهی باید این کار را کمی عمیقتر انجام دهید.
برای رسیدن به خودآگاهی باید بدانید نقاط قوت و ضعفتان کجا و چگونه بر اقداماتتان تأثیر میگذارد. با درک این موضوع، میتوانید تشخیص دهید که برای استفاده از تواناییهای خود بر اساس اهداف و ارزشهای خود چه کاری باید انجام دهید.
توجه داشته باشید که نقاط قوت و ضعف ثابت نیستند. تواناییهای شما همانطور که خودتان رشد میکنید، تکامل پیدا میکنند. آنها همچنین در موقعیتها و محیطهای مختلف بر شما تأثیر متفاوتی خواهند گذاشت.
بنابراین، همیشه باید نقاط ضعف و قوت خود را بررسی کنید و روی توسعه این مهارت خودآگاهی کار کنید.
خواندن کتاب زیر میتواند به شما در کشف بهتر نقاط قوت و ضعفتان کمک نماید.
خلاصه کتاب کشف توانمندیها
کتاب کشف توانمندیها کمک میکند تا نقاط قوت نه تنها خودتان بلکه افرادی که مدیریت میکنید را شناسایی کرده و از قدرت آنها در زندگی و کارتان استفاده کنید
۵. تاثیر خود را بر محیط اطرافتان تشخیص دهید
در حالی که خودآگاهی بیشتر به درون نگاه میکند، باید به بیرون نیز نگاهی داشته باشیم. احتمالا تجربه کردهاید که آنچه بیان میکنید یا انجام میدهید، همیشه آن تاثیری که میخواهید را بر دیگران نمیگذارد. به همین جهت برای کسب خودآگاهی بیشتر باید چگونگی تأثیر گذاری بر افراد و موقعیتهای اطرافتان را درک کنید.
این خودآگاهی بیرونی برای موفقیت در کار و روابط بسیار مهم است. با این حال، رسیدن به آن آسان نیست زیرا همیشه نمیتوانیم بازخورد مستقیم دریافت کنیم.
به همین دلیل باید مهارتهای مشاهدهای خود را تقویت کنید، به دنبال الگوها باشید و با افراد اطراف خود ارتباط برقرار کنید تا این مهارت خودآگاهی را توسعه دهید.
۶. با نیت و هدف تصمیم بگیرید
اگر تا به حال برای ایجاد یک لیست نقاط مثبت و منفی برای تصمیم گیری نوشته باشید، میدانید که فکر کردن در مورد یک تصمیم مهم چگونه است.
همه ما در زندگی خود انتخابهایی را به صورت عامدانه انجام دادهایم. با این حال، تصمیمات بسیار زیادی وجود دارد که هرگز در مورد آنها فکر نمیکنیم.
در واقع، در زندگی روزمره با انتخابهای زیادی روبرو هستیم، مغز ما برای کمک تعصبات و میانبرهایی ایجاد کرده است تا بدون تلاش زیاد انتخاب کنیم.
خودآگاهی بیشتر به شما این امکان را میدهد که هم انتخابهای فردی و هم الگوهای تصمیمگیری خود را بررسی کنید.
به جای اینکه تحت کنترل احساسات یا عوامل بیرونی باشید، میتوانید بفهمید که چرا انتخاب کردهاید. شما همچنین میتوانید هدف بیشتری را برای انتخابهای خود به ارمغان بیاورید زیرا خود را بهتر درک خواهید کرد.
خودتان را تحت فشار قرار ندهید که این مهارتهای خودآگاهی را به یکباره توسعه دهید. به یاد داشته باشید، کسب خودآگاهی شبیه فرآیندی بی پایان است که مستلزم بررسی مکرر خود و دیگران است.
همه این مهارتهای خودآگاهی از یکدیگر ساخته میشوند. بهبود یک مهارت به طور خودکار به شما در مهارت دیگر کمک میکند.
همچنین به خاطر داشته باشید که همه میتوانند از توسعه این مهارتهای خودآگاهی بهرهمند شوند. چه مدیر عامل شرکتی با رتبه برتر باشید یا یک دانشجوی بی نام، از این مهارتها بهرهمند خواهید شد.
فصل ۸
راه کارهایی برای تقویت خودآگاهی
هنگامی که متوجه شدید که چقدر خودآگاه هستید، احتمالاً از خود میپرسید که چگونه میتوانید در آن بهتر شوید.
دهها راه برای بهبود و پرورش خودآگاهی وجود دارد، اما در اینجا برخی از مؤثرترین آنها به شما ارائه میشود. میتوانید این راهکارها را در زندگی روزمره خود به کار ببرید و خودآگاهی خود را تقویت کنید:
۱. بپرسید “چی؟” به جای «چرا؟»
هنگامی که افراد وضعیت فعلی، احساسات و محیط خود را ارزیابی میکنند، اغلب میپرسند “چرا؟” به عنوان مثال از خود میپرسند: «چرا اینقدر غمگینم؟ چرا رئیسم این بازخورد را به من داد؟ چرا پروژه من آنطور که انتظار داشتم پیش نمیرود؟»
در اینجا پرسیدن “چرا؟” بیاثر است: زیرا تحقیقات نشان داده است که به بسیاری از افکار، احساسات و انگیزههای ناخودآگاه خود دسترسی نداریم و به احتمال زیاد در مورد چرایی افکار و احساسات خود دچار اشتباه میشویم.
به علاوه، زمانی که سعی میکنید رفتار خود را درک کنید، اغلب پاسخهای فیزیولوژیکی را در معادله لحاظ نمیکنید. به عنوان مثال، ممکن است به دلیل کاهش قند خون یا کمبود خواب، عصبانی شده باشید.
تحقیقات همچنین نشان داده است که افرادی که درون نگر هستند، در هنگام ارزیابی خود به افکار منفی گرایش بیشتری دارند. خودارزیابی از طریق سؤالات «چرا» میتواند شما را افسرده و مضطرب کند، در حالی که کاملاً غیر مولد است.
افراد بسیار خودآگاه به جای پرسیدن «چرا» میپرسند «چه؟» سؤالات «چه» مولدتر هستند و به جای اشتباهات گذشته بر اهداف آینده تمرکز دارند.
به عنوان مثال، فرض کنید در محل کار احساس ناامیدی میکنید. به جای پرسیدن “چرا من احساس بدی دارم؟” از خود بپرسید”چه موقعیتهایی در محل کار باعث میشود احساس بدی داشته باشم؟”
جواب این سوال شما را راهنمایی میکند تا عوامل خارج از کنترلتان را که با علایق یا اهدافتان همخوانی ندارند، شناسایی کنید و راهبردی برای رفع آن موقعیتها پیدا کنید.
۲. زمانی را به خودتان اختصاص دهید
وقتی تلویزیون روشن است، با دوستانتان شام میخورید یا به تلفنتان چسبیدهاید، فکر کردن در مورد خودتان آسان نیست.
سعی کنید با حذف کردن عوامل حواسپرتی تا جای ممکن، فضا و زمان لازم برای اندیشدن به خودتان اختصاص دهید. بهتر است روزی ۳۰ دقیقه زمان آرام و بدون حواس پرتی به خود اختصاص دهید.
به عنوان مثال سعی کنید زمانی را صرف خواندن، نوشتن، مدیتیشن یا تمرین سایر فعالیتهای انفرادی کنید تا با خودتان ارتباط برقرار کنید. نکته مهم این است که افکار، احساسات و رفتارهای خود را مرور کنید تا ببینید در کجا استانداردهای و ارزش های خود را رعایت کردهاید، کجا شکست خوردهاید.
به یاد داشته باشید که شما تنها کسی هستید که همیشه با خودتان همراه خواهید بود. شما تنها فردی هستید که پشتیبان همیشگی خودتان است.
به همین جهت سعی کنید همیشه در زندگی روزمره زمانی را به خود اختصاص دهید و مدتی را به تنهایی بگذرانید. چیزهایی که حواستان را پرت میکند یا آزارتان میدهد را حذف کنید. آرامش درونی شما بیش از هر چیز دیگری در زندگی مهم و حیاتی است.
۳. به دنبال تجربیات جدید باشید
یکی از بهترین راهها برای تقویت خودآگاهی غوطهور شدن در تجربیات جدید است. این کار به شما اجازه میدهد تا از منطقه راحتی خود خارج شوید و فرصتی به دست خواهید آورد تا یاد بگیرید در موقعیتهای ناآشنا چگونه رفتار میکنید، فکر میکنید و احساس میکنید.
برای ایجاد یک تجربه جدید نیازی به انجام کاری پیچیده یا گران ندارید. تجربه جدید میتواند به سادگی امتحان کردن یک سرگرمی جدید، گپ زدن با افراد جدید یا کاوش در شهر همسایه باشد. حتی پختن یک دستور غذای جدید نیز میتواند به عنوان یک تجربه جدید به حساب آید.
کاری که انتخاب میکنید زیاد مهم نیست، این اهمیت دارد که این تجربیات به شما کمک کند تا دیدگاههای جدیدی نسبت به خودتان پیدا کنید.
زیرا بودن در منطقه راحتی به معنی عمل کردن بر مبنای ناخودآگاه و داشتن افکار و احساسات کاملا قابل پیشبینی است. این کار دیدگاه شما را محدود میکند و باعث می شود نتوانید خود را به خوبی بشناسید.
۴. از دیگران درباره تصورشان درمورد خودتان بپرسید
بسیاری از مردم نمیخواهند مورد قضاوت قرار گیرند، اما بهتر است از دیگران بازخورد بخواهید. زیرا این کار به شما کمک میکند تا از چند جهت به خود نگاه کنید.
از کسانی که فکر میکنید نظرات بیطرفانهای به شما میدهند، بازخورد بخواهید. سعی کنید بازخوردهای صادقانه دریافت کنید. زیرا هر کسی که شما را دوست داشته باشد بازخورد مثبت خواهد داد و هرکس به شما حسادت کند از شما انتقاد خواهد کرد. اما اگر کسی باشد که شما را دوست داشته باشد، نظرات صادقانهای را برای شما ارائه خواهد کرد.
بدون شک با استفاده از این روش خودآگاهیتان افزایش خواهد یافت. این کار به شما کمک میکند بدانید که باید چه چیزی را بهبود ببخشید و چیزهایی که دیگران از آنها متنفر هستند چیست تا بهراحتی آنها را حذف کنید. با این کار دیدگاهی ۳۶۰ درجهای از خود و از چشمهای مختلف پیدا خواهید کرد.
میتوانید از روش زیر برای دریافت هر چه بهتر بازخورد استفاده کنید.
چیزهایی را که میخواهید درباره آن بازخورد دریافت کنید، انتخاب کنید و آنها را فهرست کنید.
- دو ستون درست کنید
- ستون A: من خودم را چگونه میبینم
- ستون B: دیگران من را چگونه میبینند
- در ستون A فهرستی از کلمات را برای توصیف نگرش و رفتار خود در آن زمان تهیه کنید.
- سپس، از شریک بازخورد خود بخواهید همین کار را انجام دهد و آن پاسخها را در ستون B ثبت کنید.
- مراقب اختلافات باشید ممکن است نقاط کوری داشته باشید که نیاز به بررسی بیشتر داشته باشد.
۵. شنونده بهتری شوید
جستجوی بازخورد خوب است اما گوش دادن به دیگران نیز بسیار مهم است. برای بهبود خود، باید روی بازخوردها تمرکز کنید اما به دیگران نیز گوش بدهید.
به کسانی که به شما گوش میدهند، گوش دهید. توجه کردن به شما کمک میکند دیگران را بهتر درک کنید.
به زبان، حرکت و احساسات آنها توجه کنید. میتوانید از کسانی که مهربان هستند یاد بگیرید و نسبت به آن احساساتی که برای دیگران آزاردهنده هستند، هوشیار بمانید.
شنونده خوب بودن در نهایت به فرد کمک میکند تا به صدای درونی خود گوش دهد و خودآگاه شود.
هر گاه فردی بر آنچه که دیگران دربارهاش میگویند تمرکز میکند، خودآگاهتر میشود. سعی کنید به دیگران و آنچه در مورد شما فکر میکنند توجه کنید.
میتوانید این مهارتهای گوش دادن را برای خودتان نیز به کار ببرید و در درک افکار و احساسات خود بهتر شوید. گوش دادن به دیگران و خودتان برای خودآگاهی بسیار مهم است.
۶. ژورنال نویسی کنید
ژورنال نویسی یک راه عالی برای به به دست آوردن خودآگاهی درونی و بیرونی است. زیرا نوشتن شما را مجبور میکند ذهن خود را متمرکز کنید و دقیقاً در مورد آنچه فکر میکنید و احساسی که دارید با خود صادق باشید.
ژورنال نویسی به شما امکان میدهد افکار و احساسات خود را شناسایی، شفاف سازی کنید و آنها بپذیرید.
این کار به شما کمک میکند تا بفهمید چه چیزی میخواهید، چه چیزی برای شما ارزشمند است و چه چیزی برایتان مفید است. همچنین میتواند به شما کمک کند بفهمید چه چیزی را نمیخواهید، چه چیزی برایتان مهم و مفید نیست.
برای اینکه از مزایای این کار بهرهمند شوید، لازم نیست زیبا یا حتی به خوبی بنویسید. فقط کافی است بنویسید تا افکارتان سازماندهی شوند.
برای ژورنال نویسی میتوانید یک دفتر خاطرات داشته باشید، یک وبلاگ راه اندازی کنید، برای خود ایمیل بفرستید، در دفترچه یادداشت بنویسید. اما فقط بنویسد.
برای شروع ژورنال نویسی می توانید از سوالات زیر استفاده کنید:
- امروز چه کاری را خوب انجام دادم؟
- با چه چالشهایی مواجه شدم؟
- چه احساسی داشتم؟
- چگونه پاسخ دادم؟ با نگاهی به گذشته، آیا اگر همان فرد سابق بودم پاسخ دیگری میدادم؟
- از چه نقاط قوتی استفاده کردم تا روی بهترین نسخه خودم تمرکز کنم؟
- هدف من برای فردا چیست؟
اگر میخواهید بیشتر با مزایای نوشتن و ژورنال نویسی آشنا شوید، خلاصه کتاب زیر را مطالعه کنید.
خلاصه کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد
در خلاصه کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد: «هنریت کلاوسر توضیح میدهد که چگونه میتوان از این تکنیک (یعنی نوشتن) برای رسیدن به آنچه میخواهید بهرهمند شوید.
۷. ذهن آگاهی و مدیتیشن را تمرین کنید
ذهن آگاهی به این معناست که در لحظه حضور داشته باشید و به خود و اطراف خود توجه کنید نه اینکه در نشخوار فکری یا خیالپردازی گم شوید.
مدیتیشن در خانه تمرینی است که باعث میشود توجه خود را بر روی یک چیز متمرکز کنید، مانند نفس، یک مانترا یا یک احساس و اجازه میدهید افکارتان از شما دور شوند.
هر دو روش میتوانند به شما کمک کنند تا از وضعیت درونی خود و واکنشهای خود به چیزها آگاهتر شوید. آنها همچنین میتوانند به شما کمک کنند تا افکار و احساسات خود را شناسایی کنید و آنقدر درگیر آنها نشوید که “خود” را از دست بدهید.
هدف این است که مهارتهای خودآگاهی را که از مدیتیشن و ذهن آگاهی میآموزید، استفاده کنید و آنها را در زندگی روزمره خود به کار ببرید.
در ادامه چند ایده از فعالیتهای ذهن آگاهی که میتواند به شروع راحتتر شما کمک کند، ارائه می شود:
- تنفس عمیق را تمرین کنید
- وسایل اطراف خود را نام ببرید
- فضای خود را سازماندهی کنید
- نقاشی بکشید یا رنگ کنید
برای آشنایی بیشتر با ذهن آگاهی کتاب زیر را مطالعه نمایید
خلاصه کتاب ذهن آگاهی
کتاب ذهن آگاهی مجموعهای از روشهای ساده اما قدرتمند را ارائه میکند که میتوانید در زندگی روزمره خود بگنجانید تا با استرس، ترس و اضطراب کمتری زندگی کنید.
فصل ۹
نتیجه گیری و معرفی کتاب
خودآگاهی به طور گسترده یک ابزار اساسی در روانشناسی است و به افراد در رشد، توسعه و تکامل کمک میکند.
سعی کنید فضایی برای خودآگاهی ایجاد کنید. به یاد داشته باشید که شناخت خود از هر چیز دیگری مهمتر است. زیرا اگر کسی خودآگاه نباشد هرگز نمیتواند پیشرفت کند.
خودآگاهی راهی برای سود بردن از خود جهت تکامل به عنوان یک فرد بهتر است.
همانطور که در توسعه خودآگاهی خود به جلو میروید، به طور مرتب از خود بپرسید: “امروز چگونه به سمت بهترین نسخه از خودم حرکت خواهم کرد؟”
به یاد داشته باشید، سرعت رشد خودآگاهی به خودتان بستگی دارد. زندگی یک مقصد خاص نیست و هر روز فرصتی برای کشف مرزهای جدید درونی است.
اینکه این مرزها چقدر رشد میکنند به این بستگی دارد که شما بخواهید خودآگاهی خود را تا چه حد گستردهتر کنید.
هرگز از یادگیری بیشتر در مورد خودتان نترسید. تعامل با افراد دیگر، مطالعه بیشتر مورد کتابهای خودیاری، یا ثبت نام در دورهها یا کلاسهای توسعه شخصی به شما کمک میکنند تا بیشتر درباره خود بیاموزید و خودآگاهی را تمرین کنید.
خواندن کتابهای زیر میتواند به شما در جهت کسب خودآگاهی کمک کنند:
- هفت عادت مردمان موثر؛ نوشته استفان کاوی
- هوش هیجانی؛ نوشته دانیل گلمن
- بینش: چرا ما کمتر از آنچه فکر میکنیم خودآگاه هستیم؛ نوشته تاشا اوریش
- بیداری غول درون؛ نوشته آنتونی رابینز
- قدرت نامحدود؛ نوشته آنتونی رابینز
- خودآگاهی: محرک پنهان موفقیت و رضایت؛ نوشته تراویس بردبری
- زندگی بهتر با شخصیت برتر؛ نوشته نیل فوره
- چرایی خود را پیدا کنید؛ نوشته سایمون سینک
برای اطلاعات بیشتر در مورد بهبود خود، خودآگاهی نیاز است که کتاب بخوانید. با دانلود اپلیکیشن ذهن میتوانید با صرف کمترین زمان مطالب مهم بهترین کتابهای جهان را مطالعه نماید.