فهرست مطالب
اجازه بدهید با یک سؤال شروع کنم؛ آیا کودک شما اهل تفکر آرزومندانه است؟ شاید بد نباشد در این مقاله شما را با تفکر آرزومندانه در کودک بیشتر آشنا کنم و ببینیم چطور میتوانیم برای رسیدن به اهداف واقعی به او انگیزه بدهیم.
چند وقت پیش سوار اتوبوس بینشهری شمال – تهران که بودم، با نوجوان ۱۵ سالهای آشنا شدم که فرصت پیش آمد تا باهم در مورد آیندهاش حرف بزنیم. قرار گرفتن در موقعیت آموزشی جدید به دلیل کرونا او را هم دچار افت و دردسر تحصیلی کرده بود و بسیار کلافه و ناامید به نظر میرسید. وقتی نوبت به اهداف شغلیاش رسید گفت که میخواهد بدلکار شود یا در سیرک کار کند.
وقتی داشت رؤیای شغلی dream job خودش را با جزئیات برای من تعریف میکرد همزمان فکرم درگیر چند سؤال زیر بود که:
- اصلاً برای عملی شدن این رؤیاها هیچ دورهای دیده است؟ مثلاً کلاس کاراته یا حرکات موزون.
- برنامه خاصی برای آنها چیده است؟
- از نزدیک در تیم سیرک خلیل عقاب (مثلاً) بوده و کار آنها را از نزدیک دیده؟
و هرچه بیشتر توضیح میداد من به جواب سؤالها هم راحتتر میرسیدم. ظاهراً به این نتیجه رسیده بود که آنقدر شگفتانگیز و خاص است که حتماً یکی از آن دو رؤیایش عملی میشود.
تفکر آرزومندانه در کودک و پدر و مادری خسته
پدر و مادرها خیلی از مواقع از روبهرو شدن با چنین کودکی وحشت میکنند. کودکی که اهل پشت گوش انداختن است و کمبود قابلتوجه انگیزه دارد چون خیلی از مواقع تلاشی برای رسیدن به اهدافی که در موردش با دیگران حرف میزند نمیکند.
** هدف بدون برنامه، فقط یک آرزو است. **
چنین وضعیتی یک منطقه کاملاً مشخص برای نبرد قدرت است؛ جنگ بین والدین و بچهها. احتمالاً شما هم جزو پدر و مادرهایی هستید که با هل دادن، غرولند کردن و تهدید بچهها امید دارید وارد عمل بشوند. هر عملی که آنها را از بودن در مسیر فعلی وارد وضعیت مشخص و سرراستی کند.
این احتمال زیاد هم هست که هرچه بیشتر به او برای رسیدن به «یک هدف مشخص» فشار بیاورید او مقاومت بیشتری برای مخالفت کردن با شما نشان میدهد. با بیشتر شدن این مقاومت، نگرانی شما هم در مورد آینده فرزند بیشتر میشود. اینجاست که خانواده پا به چرخه معیوب دلواپسی و اضطراب میگذارد.
تفکر آرزومندانه در کودک : عبور موقت یا عادت همیشگی؟
بهتر است از اهمیت درک یک موضوع غافل نشویم. اینکه غرق شدن بچهها در چنین افکاری عمدی نیست. بلکه نوعی از خطای فکری است که عموماً در بچهها، همچنین ما آدمبزرگها، پیش میآید. شاید بد نباشد با آوردن یک مثال از زندگی خودم از عادی بودن تفکر آرزومندانه بیشتر بنویسم.
همیشه به خودم میگویم «دیگه وقتشه پول پسانداز کنم.» یا «میخواهم برای ارتقای شغلیم در دورههای فنی جدید ثبتنام کنم.» و بعد به خودم میآیم و میبینم قدمی برای عملی کردن حرفهایم برنداشتهام.
چه با یک بچه روبهرو باشید چه پای خودتان در میان باشد، تفکر آرزومندانه یک باور اشتباه در مورد خود است که میگوید «این فکر من جواب میده» درحالیکه هیچ برنامه واقعی یا تلاش قابلتوجهی به سهم خود نداریم. کسی که خودش را درگیر چنین طرز فکری میکند ممکن است در این جملات گرفتار شود که «وقت برای انجام این کار هست. بهتره فعلاً نگرانش نباشم.»
کلید مبارزه با این افکار خطاساز، داشتن تجربیاتی برای به چالش کشیدن آنهاست. با ورود به بزرگسالی و بلوغ فکری، دیگر همه ما آنقدر صاحبتجربه شدهایم که فرق بین هدف و آرزو را بدانیم.
این موضوع در کودک شکل متفاوتی دارد. «جادوی» پنهان در تفکر آرزومندانه وسیله موفقیت است بهجای اینکه «سختکوشی» و «تمرکز» برای رسیدن به هدف جای آن را بگیرد. نکتهاینجاست که او توانایی چندانی برای تشخیص این وضعیت، مثل ما، ندارد.
با توجه به اینکه چنین افکاری شکل چالش به خود میگیرد، ولی به نظر من زمینهساز گرفتار شدن کودک به عادات نادرست است که اتفاقاً کنار گذاشتن آنها وقتی قرار است پا به دنیای واقعی بگذارند، کار سختی میشود. دنیای واقعی همانجایی است که او با هیچ کاری نکردن به هیچ جایی نمیرسد.
تفکر آرزومندانه در کودک و عزتنفس
شاید بد نباشد اینطور به موضوع نگاه کنیم که وقتی روی بچهها حساب نمیشود تا برای رسیدن به اهدافشان تلاش کنند یا حتی با مسئولیتهایشان روبهرو نمیشوند، خیلی از آنها با کمترین تلاش برای انجام کارهایشان مشکلی ندارند. کودک و نوجوان باید طوری تربیت شوند که بدانند زمانهایی باید مسئولیت کارهایی را که انجام دادند، ولی نمیخواستند انجام بدهند، بپذیرند.
** مهم: مسئولیتپذیر کردن کودک به او یاد میدهد تا ارزش سختکوشی و پشتکار را بفهمد. این وضعیت کمک میکند تا وقتی ساعت خیالبافی تمام میشود آنها هم به نتیجه خوبی رسیده باشند و بدانند که وقت تلاش واقعی در دنیای واقعی است.
همانطور که همه میدانیم، سختکوشی باعث تقویت عزتنفس (لینک) و به انجام رساندن کارهایی است فکر میکنید از پس آنها برنمیآیید. همین موضوع در مورد کودک هم درست است؛ اگر تلاشی نکند و مزه سروکله زدن با کار و موفق نشدن را نچشد، چطور میتواند ارتباط بین سختکوشی و حس خوب (عزتنفس بالا) را درک کند؟
پیشنهاد میکنم همچنان که خواننده ادامه نوشته هستید به این موضوع بیشتر فکر کنید که اگر شعله انگیزه در وجود کودک رقصان است، برای شروع هرگز دیر نیست. باید به او این قانون را بیاموزیم که با گوشهای نشستن و هیچ کاری نکردن قرار نیست اتفاق خوبی بیفتد.
چطور با تفکر آرزومندانه در کودک روبهرو شویم؟
صمیمانه باور دارم که نباید از کنار یک واقعیت، ساده رد شویم. این واقعیت است که رؤیای فرزندتان برای بازیگر یا یک بسکتبالیست حرفهای شدن بهاندازه کافی قابلقبول نیست تا کوتاهی کند و با خودش بگوید «بالاخره که میشه. هنوز وقتش نرسیده!». این اتفاق و باور که بین سنین دوازده تا حتی سالهای دانشکده میافتد بسیار شایع است.
برای مدیریت و کنترل چنین طرز فکری شاید بهتر باشد سه مرحله زیر را دنبال کنید.
تحقیق و کشف استعداد
اگر هدف شما این است که کودک تکالیف مدرسهاش را انجام بدهد یا با اعضای خانوادهاش رفتار درستی داشته باشد. فکر نمیکنم این مرحله به درد شما بخورد و بهتر است سریعتر به سراغ مرحله دوم بروید!
اما اگر با رؤیاهای او طرف هستید شاید بهتر باشد باهم در مورد آرزوهایش حرف بزنید و کمک کنید تا با یک جستوجوی ساده در اینترنت با قلمروی علائق و سرگرمیهایش بیشتر آشنا شود. بهترین کمک و همراهی به بچهها، دادن اطلاعات دقیق و واقعی در مورد رؤیایی است که در سر دارند.
شاید بهتر میبود آن روزی که با دوست پانزدهسالهام در مورد شغل موردعلاقهاش حرف میزدم، به او یک چشمانداز واقعی در مورد آنچه دوست دارد میدادم و برایش میگفتم که برای بدلکار شدن بهتر است با انجمن بدلکاران ایران آشنا شود یا از نزدیک فعالیت چند سیرک معروف در تهران را تماشا کند. بدین ترتیب به او کمک میکردم تا با محیط کار، درآمد و آینده حرفهایاش واقعیتر آشنا شود.
** فراموش نکنید که
تحقیق و کشف استعداد نباید یک فرایند سختگیرانه طولانی باشد. جنبه سرگرمی و اکتشافی ماجرا را بیشتر کنید تا تعاملی که با تفکر آرزومندانه در کودک دارید، او را خسته و دلزده و ارتباط شما را شبیه تنبیه و کنترل نکند.
در این زمینه خوشبختانه بسیاری از انتشارات ایران اقدام به نشر کتاب مشاغل برای کودکان کردهاند. در کنار تصاویر جذاب، مشاغل مختلفی توضیح داده میشود.
هدف سازی
در یک مکالمه صمیمانه با کودک، از او بخواهید تا هدفی را که مربوط با علاقه اوست مشخص کند. این هدف حتی میتواند برای تغییر یک رفتار در او باشد که قبلاً باهم در موردش حرف زدهاید.
فراموش نکنید که هدفگذاری ازجمله کارهای سخت برای بچههاست مخصوصاً اگر مسئولیت تعیین آن با خودشان باشد. برای نمونه؛ اگر برای انجام تکالیف مدرسه تنبلی میکند، قدمهای بزرگ برندارید! اولازهمه او باید دلش بخواهد در طرحی که تنظیم کردهاید و تشویقیهایی که در نظر گرفتهاید مشارکت کند.
زمانی در گفتوگو با یکی از مشاوران تحصیلی متوجه این واقعیت شدم که دانشآموزان وقتی قرار است هدفگذاری کنند اولازهمه برنامهای برای خودشان میریزند که مفهوم عجیب زیر را در دل خودش جای داده است:
« من حسابی کار میکنم»
البته این جمله خیلی هم عالی است ولی مصالح کافی برای تمام کردن کار نیست. اما وقتی از او بپرسیم « کی میخوای حسابی کار کنی؟» یا « اونچه که انجام میدی بهم میگه که چقدر داری حسابی کار میکنی». با گفتن این جملات به او نشان میدهیم که هدف نیاز به برنامهریزی خاص، قابلمشاهده، قابل ارزیابی و یک نگاه واقعی دارد.
اما برای اینکه مطمئن شوید تفکر آرزومندانه در کودک شما قرار است جای خود را به واقعگرایی و هدفمند بودن بدهد، بهتر است کیفیت تفکر بر پایه اصول اولیه را در او ارزیابی کنید و ببینید چقدر با روش « پنج چرا؛ چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا، چرا و چطور» میتوانید پی به خاص بودن هدف او ببرید.
منظور از قابلمشاهده بودن این است که میتوانید عملی شدن برنامه او را ببینید و در مورد تغییر رفتارش با او حرف بزنید. منظور از قابلاندازهگیری بودن این است که میتوانید با اعداد یا نمره بالا در مورد تغییرات حرف بزنید. برای نمونه؛ افزایش زمان مطالعه یا مشارکت در یک فعالیت.
منظور از واقعی بودن این است که برنامه تنظیم شده مناسب کودک و با توانمندیهای او همخوانی داشته باشد. برای اینکه بدانید هدف تعیینشده متناسب با توانایی کودک است یا نه باید ببینید آنطور که باید عمل میکند یا خیر.
از همه این حرفها مهمتر، نباید نادیده گرفت که کارهای سخت یا اهداف پیچیده برای کودک در نظر نگیریم.
نظارت بر هدف
وقتی شما و کودکتان تصمیم گرفتید روی چه موضوع یا هدفی کار کنید، حالا میتوانید آن را روی برگه بنویسید. پیشنهاد من این است که در فواصل مشخص، جلساتی برگزار کنید و باهم در مورد اینکه کار چطور پیش میرود، کجای مسیر را دارید خوب پیش میروید و کدام قسمت اشتباه است حرف بزنید.
افزایش قدرت تصمیم گیری در کودکان با معرفی چند راهکار مفید
در رابطه با تربیت کودکان بهتر است کاملا علمی رفتار کنیم.
** مهم: در نظر گرفتن یک آیتم تشویقی برای زمانی که کودک به نتیجه مثبت میرسد و تلاشهایش به بار مینشیند یک موتور محرک قوی برای تقویت پیشرفت او میتواند باشد.
چطور از نتیجه مثبت مطمئن باشم؟
همانطور که بالاتر هم برایتان نوشتم، خاص، قابلمشاهده، قابل ارزیابی و واقعی بودن هدفی که کودک با همراهی شما انتخاب کرده یک تابلوی تمامنما از نمایش تلاش او برای رسیدن به هدف است.
اگر او همچنان برای انجام کارهایش تنبلی میکند شاید بهتر باشد که دوباره روتین روزانه او را چک کنید تا مطمئن شوید برنامهای که تنظیم کرده بودید نظم و اصول خودش را دارد و مسئولیت کارهایش را پذیرفته و برای هدفش تلاش میکند. برای نمونه؛ استفاده نکردن از هیچکدام از وسایل صوتی و تصویری تا زمان تمام شدن ساعت مطالعه.
** مهم: ماجرای بزرگ در یک روز اتفاق نمیافتد. تنها افراد اندکی هستند که دست از زندگی عادی خودشان برداشتند تا روزی تصویرشان در لوگوی مجله منتشر شود!
◄ به خاطر بسپارید که
تأکید روی کامل بودن نباید باشد. بلکه تمرکز اصلی باید روی کمک به کودک برای یادگرفتن، در قدم اول، باشد و در قدم دوم رؤیای خود را بهطور حرفهای بشناسد. همه پدر و مادرها به دنبال تغییرات ساده کوچکی هستند که با گذر زمان بیشتر میشوند و کاری میکنند تا کودک یاد بگیرد فرد واقعگرا و مسئولیتپذیری باشد.
اختلال ADHD و تفکر آرزومندانه در کودک
اختلال نقص توجه- بیش فعالی که با نام اختصاری ADHD شناخته شده است ازجمله اختلالات شایع در میان کودکان بهحساب میآید.
اگر یک کودک ششساله در مورد رؤیایش، خواننده معروف شدن، با شما حرف بزند شما احتمالاً فکر خاصی نمیکنید. چون میدانید بچهها در این سن و سال اینگونه افکار را در سر میپرورانند. اما وقتی یک نوجوان شانزدهساله که صدای خوبی ندارد از چنین آرزویی حرف میزند معنی خوبی نمیدهد. چون واقعی نیست.
بیشتر بچهها در سنین ۹یا دهسالگی متوجه میشوند که تفکر آرزومندانه چیزی را به واقعیت تبدیل نمیکند. درحالیکه کودکان درگیر اختلال نقص توجه بهطورکلی یک خوشبینی افراطی نسبت به خود و دنیای اطرافشان دارند.آنها ممکن است روی توانمندیهایشان زیادی حساب باز کنند و همچنین به این نتیجه برسند که هیچ اتفاق بدی قرار نیست برای آنها بیفتد. بنابراین تصمیماتی میگیرند که چندان درست و اصولی نیست.
شاید بد نباشد کمی بیشتر با این اختلال و خوشبینی بیشازاندازه آشنا شوید و بدانید چطور میشود به کودک کمک کرد تا تصمیمات بهتری مبتنی بر واقعیت بگیرد نه بر اساس تفکر آرزومندانه.
تأثیر خوشبینی افراطی روی کودک با اختلال ADHD
تفکر مثبت و امید و رؤیا داشتن میتواند برای کودکان انگیزهبخش باشد. اما درصورتیکه این رؤیاها ریشه در واقعیت نداشته باشد باید منتظر اثرات منفی آنها روی کودک بود. این خوشبینی بیشازحد باعث میشود تا کودک کارهایی را انجام دهد که هیچ علاقهای به آنها ندارد.
چند نمونه را باهم میخوانیم:
- دانشآموز دبستانی مصرانه به همکلاسیهایش میگوید که او بهترین بسکتبالیست مدرسه است. حرف او آنقدر دور از واقعیت است که بقیه میخندند. او با این طرز فکر کاری میکند تا دوستی برایش نماند یا دوست مناسب خودش نداشته باشد.
- دانشآموزش مقطع راهنمایی فکر میکند ایرادی ندارد اگر تکلیف مدرسه را دیرتر انجام دهد. ولی نه به این دلیل که معلم اجازه داده است بلکه روز گذشته با دوستانش وقتگذرانی میکرده و دوست نداشته که از آنها جدا شود و به تکالیفش برسد. درنهایت او نمره پایینی بابت این تصمیم میگیرد.
- دانشآموز مقطع دبیرستان که در دو درس علوم و ریاضی ضعیف است قصد دارد دکتر شود. از عهده دروس پیشنیاز برمیآید ولی نمره آزمونش چندان خوب نیست. وقتی موفق نمیشود بیشتر تلاش میکند تا یک مدرسه دیگر برای پذیرش پیدا کند. چنین تجربهای به اعتمادبهنفس او ضربه میزند و کاری میکند تا احساس شکست کند.
◄ همچنین بد نیست بدانید که
خوشبینی افراطی و تفکر آرزومندانه باعث میشود رفتارهای خطرآفرین و تصمیمات ضعیف از فرد سر بزند. نوجوان مبتلابه اختلال ADHD ممکن است به این نتیجه برسد چون خانه دوستش نزدیک است موقع رانندگی نیازی به بستن کمربند ایمنی نیست.
سه راهکار ساده برای رهای از تفکر آرزومندانه در کودک
هر پدر و مادری با تماشای ادامهدار شدن رفتارهای مبتنی بر تفکر آرزومندانه وقتی کودک بزرگتر میشود نگران میشوند. اگر ادامه چنین روندی باعث تصمیمگیریهای ضعیف شود باید بیش از این هم نگران شد. قصد دارم در ادامه سه راهکار مفید و عملی را در اختیارتان قرار دهم تا کودک، دید واقعیتری نسبت به خود، دنیای اطرافش و دیگران داشته باشد.
تشویق بیجای خیالبافیها ممنوع
فرزند شما عاشق فوتبال است. ولی این عشق به معنای بااستعداد بودن او در این زمینه نیست. وقتی وارد هفتسالگی میشود و تازه در حال یادگرفتن بازی است، تشویق کردن یک حرکت انگیزهبخش بهحساب میآید.
اما وقتی فرزند وارد پانزدهسالگی شد، استعداد چندانی در فوتبال نداشت و سطح بازیاش هم پایینتر از سطح یک بازیکن هم سن او بود، اشتیاق بیشازحد برای بهتر کردن عملکرد ممکن است باعث انکار واقعیت موجود باشد.
پس چه بهترکه تشویقها را برای اهداف و رسیدن به آنها کنار بگذاریم. این تشویقها راه را به او برای رسیدن به موفقیت نشان میدهد نه اینکه ناامیدش کند.
دیدگاه واقعبینانه بیشتری به او بدهید
بله، میدانم که بهعنوان پدر و مادر دلتان نمیخواهد حباب رؤیاهای فرزندتان را بترکانید! اما یادآوری میکنم که اگر شما کاری نکنید، دنیای واقعی وارد عمل میشود. مهم است که در مورد واقعی بودن موقعیتها با او حرف بزنید حتی اگر این واقعیت برای او دردناک باشد.
برای نمونه؛ دختر/پسر شما تصمیم گرفته برای مهمانی تولدش، یکی از بچههای پرطرفدار مدرسه را هم دعوت کند. درحالیکه خودش جزو دانشآموزان معمولی مدرسه بهحساب میآید. احتمال اینکه دانشآموز محبوب دعوت او را رد و بچه شما را ناراحت کند، زیاد است.
شاید بهتر باشد قبل از انجام این کار صادقانه و صمیمانه با او صحبت کنید و یک چشمانداز واقعی اگرچه تلخ به او بدهید.
« عزیز دلم دعوت کردنش کار قشنگیه و میدونم دلت میخواد اونم باشه. فقط یادت نره اون جزو بچههای خاص مدرسه است و ممکنه دعوتت رو قبول نکنه. پس دعوتش کن ولی اگر جواب منفی گرفتی ناراحت نشو.»
حرف زدن در مورد پیامدهای تفکر آرزومندانه
آرزو کردن قرار نیست چیزی را واقعی کند. برای نمونه؛ فرزند نوجوان شما یک عشق سرعت است و فکر میکند رانندگی شبانه برای او حادثهای نمیآفریند. کار سخت شما اینجاست که شروع میشود. اینکه چطور و با چه استدلالی او را قانع کنید که شکار رانندگان خلافکار در شب هم ساده است و تکرار بیقانونی باعث ضبط گواهینامه رانندگیاش خواهد شد، هنر بزرگی است که فقط از یک مادر یا پدر دانا برمیآید.
اگر علاقه به مطالعه کتاب های بیشتری در حوزه آموزش و پرورش کودک دارید، پیشنهاد میکنم با دانلود رایگان اپلیکیشن ذهن سری به کتابخانه کتابهای صوتی مجموعه بزنید و دست خالی بازنگردید!
پایانبخش
رؤیابافی بچهها رفتار عجیب و بازدارندهای نیست. نکتهای که بهعنوان والدین نباید فراموش کنید توجه به اهمیت حمایت از آنهاست. با حمایت بهموقع از رؤیاهای کودک و دادن چند پیشنهاد صمیمانه برای کشف و تقویت استعدادها و علایقش کمک میکنید تا به موفقیت برسد.
علاوه بر این، چالش بزرگ برای والدین آنجاست که به بچهها فرصت بدهند تا بپذیرند تفکر آرزومندانه در کودک یک اتفاق عادی در سن و گوشبهزنگ و بزرگترها هم به آن مشغول هستند. با نشان دادن این همراهی، ذهنیت آنها هم دستکم برای چند مرتبهای که میخواهند کاری را انتخاب کنند، تغییر میکند.
همراهی و همدلی پدر و مادر در چنین وضعیتی نشان میدهد که چقدر مشارکت فعالانه و مسئولیتپذیری در امر تحصیل بچههایشان مهم است و چرا والدین برای کارهایی که انجام میدهند یک سری قوانین و استاندارد دارند.
این اصل را هرگز نباید فراموش کنیم که آموزش مداوم به کودک و نوجوان برای هدفگذاری مهم است. آخرین تکه این معمای آشنا تنظیم یک دستورالعمل است تا باوجودآن بدانید کودک شما در کجای مسیر رسیدن به هدفش ایستاده است.
منبع:
https://www.understood.org/articles/en/adhd-and-overoptimism-what-you-need-to-know
من مینویسم. در کنار سفر، مهربانی، آشپزی و سکوت، از این هنر، برای معنا دادن به زندگی ام بهره میبرم.