فهرست مطالب
[su_note note_color=”#028ece ” radius=”10″ class=””]
ایده های جدید و طوفان فکری، طوفان فکری، طوفان فکری، همین.
[/su_note]
در فرهنگی که همواره خواستار نوآوری است، میتواند این حس را به وجود آورد که تصورات ما از طریق خواستههای همیشگی ما برای نوآوریهای جدید به وجود آمدهاند.
برای مبارزه با چنین فرسودگیای، چگونه میتوانیم چشمانمان را تازه کنیم؟ چگونه میتوانیم چیزها را به روشهای جدید و الهامبخشتری ببینیم؟ یک امکان این است سراغ استعاره درختان و زنبور برویم که نتیجه رابطه بین آنها میوهای برآمده از گردهافشانی است.
در کار ما، رسیدن به ایدههای یک «درخت» دیگر میتواند به همان اندازه ثمربخش باشد.
در کشاورزی، گردهافشانی رفتاری مهم در برابر خطرات محیطی تککِشتی در نظر گرفته میشود که در آن ما تنها به یک نوع گیاه تکیه میکنیم؛ این کار باز تولید یک گیاه را با گردهافشانی تازه میسازد.
در کسبوکار یا فضایی خلاقانه، تککِشتی بودن خطرات خودش را دارد چرا که ما از روی عادت برای دستیابی به ایدههای جدید به سراغ منابع مشابه، مردم و عادتهایمان میرویم.
در طول زمان، این ایدهها میتوانند شکلی قابل پیشبینی به خود بگیرند یا بدتر، به چیزی قابل اعتماد و قدیمی بدل شوند و زمانیکه مشکل جدیدی پیشآمد کند و به محیط شما آسیب بزند، فاجعهآفرین ظاهر شوند.
خوشبختانه، مدلهای خوبی از متفکران خلاق وجود دارند( دارای ایده های جدید ) که همچون زنبور رفتار کردهاند و از یک رشته به مثابه یک درخت به یک رشته دیگر در حرکت بودهاند و گرده ایدههایشان را از یکی به دیگری منتقل کردهاند:
لئوناردو داوینچی شاید یکی از مشهورترین نمونههای کاملی از دانش و تجربه بسیار زیاد در حوزههای مختلف با ایده های جدید باشد. علاوه بر نقاشی شاهکار بودن، او یک متفکر علمی دانشمند هم بوده و تعامل بین حوزههای متفاوت کاریاش را میتوان به خوبی در نقاشیهایی که از بدن انسان با جزئیات واقعی که برای آن زمان غیرمعمول بوده، دید.
بئاتریکس پاتر به همان اندازه شایسته ستایش است، اما کارهایش در مقیاس کوچکتری قابلتوجهاند. او یک طبیعتگرا بود که برای کشیدن قارچها و پرندگان به جزئیات بسیار زیادی توجه میکرد. زندگی دیگری که به این دو نفر شباهت دارد، ماجراهای پیتر ربیت است که احساس زندگی وحشی را بسیار با دقت و ظرافت به اشتراک میگذارند.
این جریان صرفاً از سوی علم به هنر شناور نمیشود. در حال حاضر، توصیف واژهای همچون «باشکوه» نشان میدهد که قضاوت زیبایی در جهان تکنولوژی نیز دیده میشود. استیو جابز در ساخت کامپیوتر شخصی خود، بسیار آزادانه برخورد کرد چرا که باور داشت کامپیوتر میتواند سطحی از هنر را به شما نشان دهد.
حتی اگر به اندازه داوینچی یا پاتر در یافتن درختان جدید عجیب و غریب رشتهها و ایدههای متفاوت جاهطلب نیستید، میتوانید عادت گردهافشانیتان را با تمرینهایی ساده پیش بگیرید.
[su_note note_color=”#028ece ” radius=”10″ class=””]
۱. قراری با خودتان بگذارید.
[/su_note]
هنرمندی همچون جولیا کامرون، تمرینی هفتگی را پیشنهاد میکند و آن را «قرار هنرمند» میخواند. قرار هنرمند به معنی قراری برای کار کردن روی اثر خلاقانهتان بهطور منظم نیست. بلکه قراری است که در آن با نگاه کردن به یک چیز انگیزهبخش و الهامبخش هنری، الهامات درونی خود شکوفا میشود.
پس اگر کسی هستید که برای گذران زندگی، برنامهنویسی میکنید، ممکن است یک هفته به نمایشگاهی هنری بروید یا کتابفروشی خودتان را برای خرید رمانی جدید جستجو کنید.
اگر یک نویسنده هستید، ممکن است دوشنبه صبحها به پیادهروی بروید یا جمعه هر ماه به کلاس آشپزی بروید. ممکن است هنگام تفکر در حین نقاشی یک صدف دریایی، الهامی برای حل مشکل دیگرتان پیدا کنید و در این شرایط هدف قرار هنرمند کمتر خود را نشان داده است. ایده های جدید در همه حال وچود دارند.
این قرار به جای اینکه مستقیماً به شما ایده بدهد، افکار شما را غنی میسازد تا بتوانید از ملزومات انگیزهبخش و الهامبخش برای داشتن یک زندگی خلاقانه استفاده کنید.
[su_note note_color=”#028ece ” radius=”10″ class=””]
۲. درباره زندگیهای خلاقانه مطالعه کنید.
[/su_note]
کتابخانهای از افرادی بسازید که زندگی بسیار مفید و خلاقانهای همراه با ایده های جدید داشتهاند. زندگینامهها و راهنماهایی درباره اینکه چگونه فلان کار را انجام دهید در زمینههای مختلف میتواند منبعی بسیار مناسب برای الهامبخشی باشد تا هم به نگاهتان شکل دهد و هم به شما در داشتن یک زندگی ساختارمند کمک کند:
چه چیزی را ممکن است از کار کردن همچون استفن کینگ یاد بگیرید یا چه چیزی را ممکن است در مطالعه درباره تقلید رفتار صبحگاهی یک ورزشکار یاد بگیرید؟
برای مثال، کال نیوپورت، دانشمند علوم کامپیوتر، زندگی الهامبخش روانکاوی به نام کارل یونگ را توصیف میکند که در برجی در جنگل کار میکرد و این ایده را مطرح میکند که باید از چیزهایی که روزانه حواستان را پرت میکنند، دور شوید.
هرچند شکاف عظیمی بین دانش رایانهای معاصر و روانشناسی ویژه یونگ وجود دارد، نیوپورت ایدهای از عادت کاری او برمیدارد که توضیح میدهد چرا او در برهه کنونی از رسانههای اجتماعی پرهیز میکند.
[su_note note_color=”#028ece ” radius=”10″ class=””]
۳. با ذهن ابتداییتان در ارتباط باشید.
[/su_note]
این میتواند برای خود شخصی که به دنبال دانش است پیش بیاید که در مسئلهای از توانمندی مناسب برخوردار نباشد، و گاهیاوقات برای رسیدن به چیزی که با عنوان یک روند و مملو از حس کنجکاوی و عدم اطمینان با آن آشنا شده، لازم است غریزی رفتار کند.
در رشتههایی که با آنها آشنایی داریم، تمایل داریم با رویکردی که قبلاً داشتهایم، سراغ حل مشکلات و پروژهها برویم. اما با چه رویکردی میخواهید مگس صید کنید؟ قلابدوزی؟ بندبازی؟
تجربیات بسیار جدید به توجه دقیق و تمرکز شدید فکری نیاز دارند که ممکن است آن را در ارتباط با مهمترین و تکراریترین فعالیتهای روزانهمان به فراموشی سپرده باشیم.
تجربه ایده های جدید و یادگیری بیشتر درباره جهان باعث غنی و پرمعنا شدن زندگی میشود و این خودش یک هدیه است. اما در مرحلهای بسیار کاربردیتر، تنها ملزومات اساسی را در اختیار ما نمیگذارد، بلکه روشهای متفاوت فکر کردن به ما اجازه میدهد تا نوآورانه فکر کنیم و در کارمان راههایی جدید کشف کنیم.
رویاپردازی خلاقانه،ایده های جدید و کشف کردن به شما خوش بگذرد!