فهرست مطالب
احساس آرامش فکری و درونی ؛ چطور به نعمت آرامش برسیم؟
آرامش یکی از احساسات اساسی برای داشتن رضایت در زندگی است که ما در زندگی مدرن سختتر از گذشته به آن دسته پیدا میکنیم. مدرنیزاسیون و تکنولوژیهایی که برای خدمت به انسان اختراع شدهاند، نتوانستهاند در تامین این احساس نقش موثری بازی کنند و بالعکس، باعث کمرنگ شدن آن در زندگی ما شدهاند. اما نگران نباشید. همچنان میتوان به آرامش دست پیدا کرد. چطور؟ توصیه میکنم که ادامه این مقاله را بخوانید و با ما در ذهن همراه باشید.
فصل ۱
احساس آرامش چیست؟
احساس آرامش درونی یکی از احساساتی است که میتواند بین افراد مختلف به صورتهای متفاوتی تعبیر شود. برای بعضی از افراد آرامش به معنای احساس امنیت و محافظت شدن در برابر حوادث است. برای بعضی دیگر آرامش میتواند به معنای دستیابی به اهداف و اجرایی کردن برنامهها باشد.
آرامش فقط به معنای احساس امنیت و سکوت در لحظه یا مدیتیشن کردن نیست. این حس آنقدر متفاوت است که هرکسی میتواند یه نحوی خاص به آن دست پیدا کند. شاید بتوان گفت که به تعداد آدمهای روی زمین، راه رسیدن به آرامش وجود دارد.
اما در حالت کلی میتوان گفت که احساس آرامش همان چیزی است که همه ما در اعماق وجودمان آرزوی داشتنش را داریم. یکی از معروفترین ضربالمثلهای انگلیسی هم به براین واقعیت تاکید میکند: بالاترین سعادت، صلح است.
آرامش درون به این معنا نیست که دیگر دردی نداشته باشید یا درد دیگران را نادیده بگیرید، یا کلا همه گیرندههای حسی خودتان را خاموش کنید.
آرامش به این معنا است که در وجود خودتان، به صورت طولانیمدت و بادوام احساس صلح و امنیت داشته باشید. صلحی که به شما میگوید حتی اگر ترس، استرس، ناامیدی یا درد همه وجود شما را دربرگرفته است، بازهم میتوانید به خانه و امنیت آن برگردید.
وقتی احساس آرامش میکنید، سیستم ایمنی بدن شما قویتر میشود و از شما دربرابر ترس و استرس محافظت میکند و در نتیجه شما قویتر خواهید شد. همین مسئله باعث میشود صلح درونیتان تقویت شود و درچرخه آرامش قرار بگیرید.
فصل ۲
احساس آرامش ناشی از چیست؟
آرامش میتواند از منابع مختلفی ناشی شود. این منابع میتوانند درون ما باشند و از درون به ما انرژی بدهند یا ناشی از عوامل بیرونی باشند. درهرصورت آرامش به خودی خود بهوجود نمیآید و منبعی از انرژی نیاز دارد. روانشناسان معتقدند که اصولا آرامش به خاطر یکی از دلایل زیر بهوجود خواهد آمد:
آرامش ناشی از سهولت
دقیقا آنچه که ما از آن به عنوان آسایش نام میبریم در این تعریف جا میگیرد. آرامش ناشی از سهولت یعنی چیزی آزاردهندهای در وجودمان یا بیرون از آن نباشد. وقتی درباره مشکلاتی که دارید با دوستی صحبت میکنید، وقتی بعد از گرسنگی طولانیمدت به غذای موردعلاقهتان میرسید یا زمانی که از پنجره به مناظر زیبای بیرونی نگاه میکنید، احساس آرامش ناشی از سهولت به شما دست خواهد داد.
این آرامش به خاطر فعال شدن تسکیندهندههای تعبیه شدن در انشعابهای پاراسیستماتیک سیستم عصبی شما است. چون معمولا این دسته از احساس آرامش بعد از یک دوره کوتاه یا بلندمدت نگرانی و استرس بهوجود میآیدو سرانجام شما را به آرامش خواهد رساند.
آرامش ناشی از احساس صلح درونی
این نوع از آرامش از نوع قبلی عمیقتر است و در اعماق وجود اتفاق میافتد. وقتی با خودتان در صلح باشید از همان ابتدای روز با احساس خوب از خواب بیدار میشوید و ذهنتان شما را قلقلک نمیدهد. این نوع از آرامش معمولا در انتهای تمرین و تکنیکهای آرامش مانند یوگا به دست میآیند.
وقتی بدن ما به این سطح از آرامش برسد، دیگر هیچ احساسی نخواهد توانست ما را آزار بدهد یا آشفته کند؛ حتی اگر با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کنید.
در این نوع از آرامش احساس میکنید که نیازی نیست به موضوعی گیر کنید یا افکار آزاردهنده را مدام در ذهنتان تکرار کنید. درواقع دچار حسی از عدم واکنش به هرچیزی میشوید که واقعا احساس شگفتانگیزی خواهد بود.
صلح ناشی از آگاهی
صلح ناشی از آگاهی احساس بسیار لطیفی است. این صلح در اثر اجرای تکنیکهای ذهنآگاهی بهوجود میآید و میتواند در اوج ناملایمات و اتفاقات ناگوار شما را به آرامش دعوت کند.
اتفاقی که درون مغز شما رخ میدهد و شما را از افکار پریشان و ناتوان کننده نجات میدهد تا بتوانید ذهنتان را منحرف کنید و به جای توجه به افکار آزاردهنده بر آنچه در جریان است توجه کنید. از این تکنیک در ادامه مقاله بیشتر صحبت خواهم کرد.
آرامش ناشی از صلح با آنچه تغییرپذیر نیست
درحالیکه بیشتر چیزها بهصورت مدام درحال تغییر و تحول هستند، بسیاری از چیزها تغییر نخواهند کرد. یکی از موارد مهمی که میتواند باعث احساس آرامش در ما شود، پذیرش چیزهایی است که تغییر نخواهند کرد.
مثلا شما خاطره بدی از گذشته دارید. این خاطره هربار شما را آزار میدهد و ناراحتتان میکند. آیا این خاطره قابل تغییر است؟ خیر. اما شما میتوانید ذهنیتتان را نسبت به آن تغییر دهید و به آن پرچم سفید نشان دهید. درست از زمانی که شما قبول کنید با چیزی کنار بیایید، احساس آرامش خواهید کرد.
فصل ۳
تاثیر آرامش در زندگی
آرامش ذهنی میتواند کیفیت زندگی را به صورت محسوسی افزایش دهد. این کلیدواژه آنقدر در زندگی اهمیت دارد که عجیب بهنظر میرسد که اگر بخواهیم از فواید آرامش در زندگی صحبت کنیم.
هدف نهایی اکثر کارهایی که انجام میدهیم چیزی جز احساس آرامش نیست. حتی وقتی به کسی کمک میکنیم، درنهایت این خودمان هستیم که از خودمان راضی و خوشحال میشویم و حس رضایت و آرامش خواهیم کرد.
به صورت کلی آرامش تاثیر ویژهای در کیفیت زندگی ما خواهد گذاشت؛ از جمله:
۱: بهبود توانایی تمرکز
وقتی آرامش داریم، مدیریت ذهنمان بسیار راحتتر خواهد بود. داشتن آرامش یعنی افکار مزاحم و ناراحت کننده سروصدای زیادی ندارند و فکرمان آرام است. این به معنای وجود ذهنی است که برخلاف ذهنهای مغشوش، بیوقفه فکر نمیکند و آزارمان نمیدهد.
به همین دلیل میتوان به سادگی به موارد بااهمیت و مهم فکر کرد و روی کار متمرکز شد.
تمرکز میتواند بهرهوری شما را افزایش دهد و به شما کمک کند که هم در فعالیتهای درسی و هم در محیط کاری بازدهی بیشتری داشته باشید و سادهتر از پس مسائل بربیایید.
حتما شما هم تجربه این مسئله را داشتهاید؛ زمانی که ذهنمان درگیر است، اصلا متوجه کاری که در حال انجام آن هستیم نخواهیم شد و اشتباهات عجیبی از ما سر میزند.
دلیل این اشتباهات عجیبوغریبی که از ما سر میزند، چیزی جز تمرکز پایین نیست.شاید در آن لحظه، کمتر از ۱۰درصد ذهنمان را به کاری انجام میدهیم اختصاص داده باشیم و عجیب نیست که نتوانیم به درستی از پس انجام وظایفمان بربیاییم. آرامش به ما کمک میکند تا راحتتر روی کار متمرکز شویم.
۲: کارآمدی در مدیریت فعالیتهای روزمره
وقتی آرامش داریم، ذهنمان میتواند به سادگی روی فعالیتها متمرکز شود و درنتیجه گزینههای جذابتری را برای انجام وظایف در اختیارمان قرار دهد. تمرکز باعث افزایش سطح بهرهوری مغز میشود و درنتیجه از ما شخصیتهای کارآمدتری میسازد.
از طرفی دیگر، زمانی که احساس آرامش میکنیم، از خودمان رضایت بیشتری داریم. رضایت منجر به افزایش اعتماد بهنفس میشود و چه کسی هست که نداند اعتماد بهنفس تا چه اندازه معجزه خواهد کرد. اعتماد بهنفس باعث میشود تمام پتانسیل و توانایی بالقوه ذهنی و فیزیکی شما فعال شود و به شخصیت کارآمدتری تبدیل شوید.
۳: صبر و طاقت بیشتر
صلح درونی به ما کمک میکند که به آدمهای صبوری تبدیل شویم. درواقع ذات آرامش درونی با صبر و حوصله همراه است. زمانی که عمیقا آرامش داریم، مسائل اهمیت خودشان را از دست خواهند داد.
دیگر چیزی نمیتواند ما را بهم بریزد و روحمان را آشفته کند. به همین دلیل توانایی صبر و طاقتمان دربرابر مسائل مختلف افزایش پیدا خواهد کرد.
۴: حس خوشحالی درونی
آرامش، به ما کمک میکند که عمیقا احساس رضایت داشته باشیم. این مسئله بیش از هرچیزی به احساس درونی ما وابسته است.
قدم اول رسیدن به آرامش این است که خودمان را دوست داشته باشیم و مسائل اهمیت خودشان را از دست بدهند. درست از لحظهای که احساس کنید جزئیات چندان اهمیت ندارند و باید از لحظه لذت ببرید، خوشحالی درونی عمیقی شما را دربرخواهد گرفت.
خوشحالی درونی که ناشی از احساس صلح با خودمان باشد، بسیار عمیقتر و ریشهدارتر از هر احساس شادی دیگری است. همه آن احساسات شادی که بیرون از وجودمان اتفاق میافتند موقتی و بسیار شکننده هستند و میتوانند بهسادگی از بین بروند.
اما زمانی که شادی درون وجودمان شکل بگیرد، به سادگی از بین نخواهد رفت و پایدار خواهد بود.
۵: خواب عمیق و با کیفیت
خواب راحت از آن آرزوهایی است که هرکسی دارد. این مسئله میتواند یکی از تعیینکنندهترین فاکتورهای کیفیت زندگی باشد. اگر ذهنی ناآرام و مشغول داشته باشید، نمیتوانید درست بخوابید یا خوابهای بدی خواهید دید.
بسیاری از افراد بعد از بیدار شدن احساس میکنند که خستگیشان در نرفته است. این مسئله ارتباط چندانی به مدت خوابشان ندارد؛ بلکه کیفیت خواب است که میتواند خستگی شما را از بین ببرد.
یکی از نتایج جذاب آرامش، خواب با کیفیت است. افرادی که ذهن آرامی دارند به سادگی میخوابند و خواب عمیقی را هم تجربه خواهند کرد. به همین دلیل وقتی بیدار میشوند احساس انرژی و سرحال بودن دارند و تمام روز را با انرژی پیش خواهند رفت.
۶: بهبود مشکلات روحی
تمام مشکلات روحی و روانی از جایی شروع میشوند که آرامش از ما سلب میشود. اختلالات اضطرابی، هراسها، وسواسهای عملی و بسیاری از اختلالات دیگر ریشه در اتفاقاتی دارند که حداقل به صورت مقطعی باعث سلب آرامش ما شدهاند.
با دستیابی مجدد به آرامش عمیق و ریشهدار درونی، میتوان تمام اختلالات را به سادگی درمان کرد.
۷: افزایش قدرت سیستم دفاعی بدن
احساس آرامش تمام سیستم بدن را تنظیم میکند. وقتی اضطراب ندارید، بخش عظیمی از هورمونهای شما در آرامش و صلح به کار خود مشغول میشوند و درگیر سیگنالهای مغزی شما مبنی بر وجود شرایط اضطراری نخواهند بود. آرامش کلید درمان بسیاری از بیماریهای جسمی است و به شما کمک میکند که سیستم دفاعی بدن را تقویت کنید و به این سادگیها دچار بیماری نشوید.
۸: بهبود روابط با دیگران در محیط کار و زندگی شخصی
صبر، خوشحالی و در یک کلام مثبت بودن، از آن ویژگیهایی است که از افراد، شخصیتهای دوستداشتنی و ویژه میسازد. کسانی که در زندگی شخصی احساس آرامش میکنند، کمتر به تهاجم، ستیزه و پرخاش تمایل دارند و روابط آنها با دیگران همیشه مثبت است.
فصل ۴
چطور احساس آرامش داشته باشیم؟
احساس آرامش به خودی خود به دست نمیآید؛ بلکه باید آن را به دست بیاورید. زمانی که برای خودتان و روحتان وقت میگذارید درحال قدم گذاشتن در مسیر آرامش هستید.
یادتان باشد که نمیتوان یکشبه احساسا آرامش طولانیمدت و بادوام را به دست آورد؛ بلکه باید صبر داشته باشید و تمرینهای آرامشبخش را به مدت طولانی انجام دهید. در ادامه اصول کلی رسیدن به آرامش را با شما به اشتراک خواهم گذاشت:
آغوشتان را برای پیشامدها باز کنید
زندگی آرام به این معنا نیست که چالشها و دشواریها از بین رفته باشند. شما نمیتوانید با مهندسی یک زندگی کامل و بینقص را طراحی کنید که هیچ مشکلی در آن نباشد و هرچه میخواهید فورا اتفاق بیفتد. اما میتوانید کنترل درصد زیادی از اتفاقاتی که میافتند را به دست بگیرید.
روح آرامش در زندگی با نحوه دریافت آنچه تجربه میکنید ارتباط مستیم دارد. همیشه ما نسبت به شرایطی که پیش میآید واکنشهای احاسی متفاوتی داریم.
بیکار میشویم و ممکن است احساس ناامیدی یا عصبانیت سراغمان بیاید. عشق را تجربه میکنیم و سرشار از شادی و لذت خواهیم شد.
برای دریافت آرامش کافی است که آنچه بهوقوع میپیوندد را بپذیریم و تسلیم آن باشیم. زمانی که نمیتوانیم چیزی را تغییر بدهیم نباید با آن بجنگیم. و درست از زمانی که سپر میاندازیم، آرامش در وجودمان جاری خواهد شد. جان کلام اینکه با دنیا صلح کنید تا آرامش را تجربه کنید.
متوقع نباشید
ساده است! وقتی بیش از اندازه انتظار چیزی را میکشید و آن چیز اتفاق نمیافتد، به شدت ناراحت خواهید شد. کافی است به عقب برگردید. زمانی که انتظار نداشتید احساستان بهتر نبود؟
بسیاری از مواقع انتظارات ما با زندگی در تعارض است و باعث میشود در برابر پیشنهاداتی که دریافت میکنیم مقاومت کنیم. درصورتی که احتمالا به انتظارمان نخواهیم رسید و درعوض پیشنهادات خوبی را هم از دست دادهایم.
احساس آرامش درست زمانی به ما دست خواهد داد که خودمان را در جریان زندگی قرار بدهیم و هرآنچه سرراهمان قرار میگیرد را بپذیریم. واقعبینی و هماهنگی با آنچه اتفاق خواهد افتاد، یکی دیگر از کلیدهای رسیدن به صلح درونی است. کلیدی که اغلب آن را نادیده میگیریم.
شخصیسازی نکنید
یکی دیگر از کارهایی که میتواند به شما احساس عمیقی از آرامش ببخشد این است که خودتان را مرکز جهان نبینید. شخصی کردن همهچیز و یا به خود گرفتن کنایهها و حرفها باعث میشود مدام فکرتان مشغول باشد و از خودتان بپرسید: «با من بود؟ چرا چنین رفتاری کرد؟ از من ناراحت شد؟»
به سادگی از کنار مسائل عبور کنید و حتی اگر کسی حرف یا کنایهای به شما زد، آن را جدی نگیرید. دنیا سرشار از انرژی مثبت و افرادی است که بیوقفه عشق میورزند.
نیازی نیست که ما خودمان را گرفتار افراد منفی کنیم و مدام حالمان بد باشد. سعی کنید همهچیز را با توجه به متر و معیار خودتان و نیازهایتان بررسی و ارزیابی نکنید و اگر آسیب دیدید، شروع به جستجو درونتان کنید.
خودتان را قضاوت نکنید
با خودتان مهربان باشید. اگر همیشه بخواهید افکار و احساساتتان را در معرض قضاوت و انتقاد قرار دهید، درواقع درحال رفتار خشونتآمیز با خودتان هستید. فکر میکنید نتیجه این رفتار چه باشد؟ بله! آزار دیدن و جدایی از دیگران.
زمانی که مداوم رفتارمان را درمعرض انتقاد قرار دهیم، ناخودآگاه در جمع معذب خواهیم بود. همیشه احساس میکنیم نگاهی سرزنشبار درحال بررسی ما است و این رفتار باعث میشود که درنهایت برای جلوگیری از بروز این احساس، زیاد وارد جمع نشویم.
ترک عادت قضاوت سخت است. اما میتوانید بهجای اینکه یک شبه جلوی آن را بگیرید، به تاثیر منفی این افکار در خودتان فکر کنید. آیا انتقاد دائمی از خودتان چیزی بیش از آزار دیدن برایتان به همراه دارد؟ این عادت تا چه اندازه به شما و روابط شخصیتان آسیب زده است؟ آیا زمان آن نرسیده که این عادت را ترک کنید؟
دست از حق بودن بردارید
تابحال چندبار با اطرافیانتان درباره عقایدتان بحث کردهاید و روح و روانتان فرسوده شده است؟
همیشه یادتان باشد که هرکسی خودش را حق میبیند و دیگری را اشتباه. شک نکنید وقتی بحثی را شروع کنید، طرف مقابلتان هم به حرف شما واکنش نشان خواهد داد و سعی میکند که دیدگاه شما را نسبت به بحث تغیر دهد.
درعوض سعی کنید عقایدتان را برای خودتان نگه دارید و با دیگران در صلح و آرامش باشید. سعی کنید به جای گوینده، شنونده باشید و بیشتر حرف دیگران را گوش کنید تا به آنها واکنش نشان دهید.
سعی کنید به جای هر حرفی، به دیگران عشق بورزید و با روی باز و قلبی سخاوتمند به دیگران اجازه دهید که عقایدشان را داشته باشند. درعوض سعی کنید خودتان در راهی که فکر میکنید به حق نزدیکتر است بمانید.
احساساتتان را پنهان نکنید
زمانی که با احساسات بیشازاندازه قوی یا دردناک مواجه میشوید، احساساتی که آنقدر دردناک هستند که نمیتوان از پس تجربهشان برآمد، در معرض عواقب ویرانگری قرار خواهید گرفت.
این پسزمینه، میتواند باعث پیدایش اعتیاد، اضطراب، نارضایتی و مشکلات جدید روابط بینفردی شوند.
یکی از مهمترین دلایل احساس آرامش این است که نسبت به احساساتتان درست رفتار کنید و آنها را پنهان نکنید. فکر کنید میزبان آن احساسات هستید و از آنها پذیرایی کنید و اجازه بدهید در شما بروز کنند.
انکار یا اجتناب از بروز احساسات یا بدتر از آن، افراط در ابراز آنها میتواند آرامشتان را از شما سلب کنند. بهجای آن به آنها اجازه بروز بدهید و بگذارید به خوبی تخلیه شوند.
خودتان را دوست داشته باشید
به خودتان عشق بورزید. سعی کنیدخودتان را با تمام نقصها و کمبودها قبول کنید و آن را با تمام وجود در آغوش بکشید. هرچقدر که بیشتر خودتان را دوست داشته باشید، بیشتر احساس صلح و آرامش خواهید کرد.
فرق ندارد که در چه موقعیتی هستید، وقتی خودتان را دوست باشید و از خودتان ایراد نگیرید همیشه احساس امنیت بیشتر خواهید کرد و درنتیجه صلح درونیتان افزایش خواهد یافت.
در لحظه زندگی کنید
بهجای اینکه درمورد گذشته نگران شوید یا از فکر به آینده دچار احساس اضطراب شوید، از زندگی در لحظه لذت ببرید. واقعا از حال لذت ببرید.
شما فقط یک بار در این سن و سال و در این روزها زندگی میکنید و زمان، ارزشمندترین هدیهای است که به شما بخشیده شده است. حیف نیست که با فکر و خیال درباره چیزی که هرگز به وقوع نخواهد پیوست خودتان را آزار دهید؟
وقتی در زمان حال زندگی میکنیم، نگرانی درباره گذشته و آینده نخواهد توانست آزارمان بدهد و تا حدود زیادی آرامشمان را به دست خواهیم آورد.
فصل ۵
عوامل از بین برنده آرامش
یکی دیگر از راههای رسیدن به احساس آرامش، شناسایی عوامل از بین برنده آرامش و دوری از آنها است. زمانی که پارازیتهای مختلف در مسیر آرامش را بشناسیم و سعی کنیم گرفتار آنها نشویم، خودبهخود چند قدم به آرامش نزدیکتر خواهیم شد. بیایید این عوامل را بهتر بشناسیم:
نیاز به تایید
همه ما دوست داریم که ایدهها، انتخابها، دستاوردها یا نظراتمان از طرف دیگران مورد تایید قرار بگیرد. این واقعیت از همان ابتدای زندگی و در سالهای کودکی شروع میشود. کودکان همیشه دنبال دریافت تایید و تشویق پدر و مادرشان هستند.
اما بیایید قبول کنیم که بزرگ شدیم و نمیتوانیم نظرات دیگران را درباره خودمان تحت کنترل دربیاوریم. هیچکس نمیتواند مورد تایید همه باشد و نظر دیگران را درباره خود عوض کند.
سعی کنید از مواردی که از کنترل شما خارج هستند دوری کنید تا احساس آرامش بیشتری داشته باشید.
نتیجه نیاز به تایید دیگران دو مسئله خواهد بود؛ یا سعی میکنید به زور دیگران را با خودتان همراه کنید و درصورت نگرفتن نتیجه همیشه فکرتان درگیر خواهد شد، یا سعی میکنید برای تایید شدن دست به هرکاری بزنید و دراین صورت دیگر خودتان نیستید.
درواقع تبدیل به کسی میشوید که خوشبختی و رضایتتان در گرو نظر دیگران است و کیلومترها از آرامش فاصله خواهید گرفت.
گیر افتادن در گذشته
ذهن ما نمیتواند احساس آرامش داشته باشد مگر اینکه گذشته را رها کند. اگر بخواهید هرروز و هربار حوادث گذشته را با خودتان مرور کنید، بار سنگینی را به دوش خواهید کشید که هربار به سنگینی آن اضافه میشود.
مشکل اینجاست که نمیتوان گذشته را تغییر داد. یادتان هست از پذیرفتن چیزهایی که قابل تغییر نیستند با شما صحبت کردم؟ یکی از نمودهای واقعی آن پذیرش این است که گذشته را به عنوان چیزی که پیش آمده و تمام شده است بپذیرید و رها کنید.
هرچقدر که احساس گناه کنید، هرقدر که درباره حوادث قدیمی وسواس داشته باشید نمیتوانید کاری کنید که زمان به عقب برگردد و آن را جبران کنید. تنها انتخاب پیشرویتان این است که آن را بپذیریذ، از آن درس بگیرید، سعی کنید اشتباهتان را جبران و به سمت آینده حرکت کنید.
نگرانی درباره آینده
سوال اینحاست. چطور به آرامش خواهید رسید اگر دائما ذهنتان نگران آینده باشد؟ واقعیت این است که آینده هنوز اتفاق نیفتاده و درحال ساخته شدن است. تنها کسی که میتواند آن را بسازد شما هستید. شما میتوانید همان چیزی را بسازید که تصور میکنید.
به همین سادگی! سعی کنید برای آینده برنامهریزی کنید، هرروز اهدافتان را بنویسید، درراستای رسیدن به اهدافتان اقدام کنید، مدیتیشن داشته باشید و آینده را به صورت اتفاقی خوشایند تصور کنید.
سعی کنید رویاهایتان را دنبال کنید حتی اگر دیوانهوار بهنظر برسند. زندگی کنید. در همین لحظهای که وجود دارد و به شما ارزانی شده است. سعی کنید از لحظهای که در حال تجربه کردن آن هستید لذت ببرید. تا زمانی که یاد نگیرید در لحظه زندگی کنید، هرگز نخواهید توانست از زندگی لذت ببرید.
کمالطلبی
یک بار برای همیشه با خودتان رو راست باشید. کمال وجود ندارد اما کمالگراها همچنان وجود دارند. و متاسفانه آنها همیشه بیقرار و ناآرام هستند چون هدفی را دنبال میکنند که اساسا وجود ندارد یا غیرممکن است.
کمالگرا بودن به این معنا است که شما هرگز در زندگی با هیچچیزی راضی نخواهید بود. حتی اگر به هدفتان برسید همچنان رضایت ندارید.
هیچ چیزی نمیتواند تعیینکننده مفهوم عالی باشد. شغل عالی وجود ندارد. رابطه عالی وجود ندارد. کودک کامل وجود ندارد. به همین دلیل بید یاد بگیرید که چند درجه از ایدهآلیسم پایینتر بیایید و آنوقت ببینید که دنیا چه لذتی خواهد داشت.
سعی کنید چیزی که دارید را با همه نقصها و کمبودهایش بپذیرید. عالی صفتی نسبی است و میتواند در ذهن هرکسی ساخته شود. چرا آن چیزی که داریم برای ما عالی نباشد؟
مقایسه خود با دیگران
شما میتوانید زندگی خودتان را کنترل کنید. اما زمانی که دائما خود را با دیگران مقایسه میکنید، انرژی باارزش خودتان را بیش از آنکه در خدمت بهتر شدن زندگیتان به کار ببرید صرف تمرکز بر زندگی دیگران خواهید کرد.
مقایسه جدا از اینکه باعث میشود احساس آرامش از روحتان کوچ کند، باعث کینه شما از دیگران و از خودتان خواهد شد.
شما میتوانید هرآنچه میخواهید باشید. اما نمیتوانید همهچیز باشید. وقتی خودتان را با دیگران مقایسه میکنید، اصولا صفات عالی آنها را با خصوصیات متوسط خودتان مقایسه خواهید کرد. درست مثل اینکه راست دست باشید و بخواهید مثل دوست چپدستتان با دست چپ ساز بزنید. این احساس ویرانگر یکی از مخلترین موارد آرامش روحی است.
ترس از پیری و مرگ
همه ما دوست داریم از روند بزرگ شدن و پیری جلوگیری کنیم اما نمیتوان از پیر شدن جلوگیری کرد. میتوان با تغذیه سالم و درپیش گرفتن عادتهای سالم سبک زندگی این روند را کند کرد؛ اما پیر شدن متوقف نخواهد شد.
سعی کنید زیاد به پیری فکر نکنید. مرگ نباید ما را نگران کند؛ لااقل نه آنقدر که همه ذهنمان را درگیر خود کند. همه ما خواهیم مرد و کسی نمیداند که زمان و مکان آن چیست.
ما وظیفه داریم انسانهای خوبی باشیم، از خودمان مراقبت کنیم، مواظب سلامتیمان باشیم و باقی قضایا اهمیت چندانی ندارند. سعی کنید در هر سن وسالی که هستید، بهترین نسخه خودتان باشید.
ترسیدن
ترس یکی دیگر از عوامل مخل آرامش است. مهم نیست موضوع ترس چه باشد و در چه چیزی ریشه داشته باشد. درنهایت اثر ترس این است که احساس آرامش را از ما بدزدد و از ما انسانهای ضعیف و ناآرام بسازد.
شما میتوانید با ترسهایتان کنار بیایید و اگر حس میکنید آنقدر شدید هستند که از پس کنترلشان برنمیآیید، از یک روانشناس مشورت و کمک بگیرید.
خشم یا کینه
درصد زیادی از احساسات منفی در وجود را میتوان به خشم یا کینه نسبت داد. وقتی عصبانی هستید آرامش ندارید. بنابراین بهتر است راهی برای کاهش عصبانیت پیدا کنید.
درست است! آرامش شدن زمانی که عصبانی هستید کار راحتی نیست اما غیرممکن هم نیست. کافی عصبانیت یا کینه از دیگران را کنار بگذارید تا بار سنگینی که روی دوشتان حس میکنید از شما برداشته شود.
ماندن در دایره امنتان
بسیاری از افراد فکر میکنند که ماندن در دایره امن یکی از مهمترین راههای رسیدن به آرامش در زندگی است. اما وقتی برای دوری از ترس یا احساس آرامش ماندن در دایره امن را انتخاب میکنید، اشتباه بزرگی را مرتکب شدهاید و نتیجه عکس خواهید گرفت.
افرادی که ذهن قوی دارند با ترسهایشان روبهرو میشوند، به قلمرو ناشناخته و عجیب دنیای بیرون از ذهنشان قدم میگذارند و محدودیتهای ذهنیشان را به چالش میکشند.
این افراد میدانند که هرچیزی که آنها را دچار احساس ناراحتی کند قابل تحمل است و به خودشان اجازه میدهند این احساس را تحمل کنند.
ممکن است قدم گذاشتن بیرون از دایره امنت در دفعات اول سخت و ترسناک باشد. اما به محض اینکه بدنتان آدرنالین را کشف کرد، معتاد آن خواهد شد. کافیست برای خودتان وقت بگذارید و مراقب روحیات درونیتان باشید و نگذارید که احساسات ذهن منفی شما را پرکند.
فصل ۶
تکنیک های رسیدن به احساس آرامش
درکنار تمرینهای ذهنی و روحی که مهمترین راههای تجربه آرامش هستند، میتوانید از تمرینات و تکنیکهایی کمک بگیرید که بسیار موثر خواهند بود.
بسیاری از این تمرینات در گذشته و توسط پیشینیان ما توصیه شده است و اتفاقا تاثیر قابل توجهی هم بر آرامش دارند. تکنیکهای زیر میتوانند به شما کمک کنند تا بهتر به ذهنتان کمک کنید و احساس آرامش داشته باشید:
عبادت
افراد زیادی در دنیا مذهبی نیستند یا رابطه خوبی با مذهب ندارند. اما روانشناسان معتقدند که عبادت و انجام اعمال مذهبی یکی از مهمترین عوامل رسیدن به احساس آرامش است.
عبادت کردن مانند تمرینات مراقبه میتواند انرژی مثبت وجودتان را چندین برابر افزایش دهد و احساس خوبی به شما ببخشد. ارتباط با خالقی که مرکز هستی است و قدرت بینهایت دارد، حس اطمینان و آرامشی به شما خواهد بخشید که وصف شدنی نیست و پایدار هم هست. توصیه میکنم این کار را امتحان کنید.
یوگا
نمیتوان منکر تاثیر ورزش و حرکات ورزشی در کسب آرامش شد. ورزش به خاطر آزاد کردن هورمونهای شادی بخشی مانند اندروفین و سروتونین باعث میشود که شما احساس شادی و رضایت بیشتری داشته باشید و درنهایت به آرامش ختم خواهد شد.
یکی از موثرترین ورزشهایی که میتواند به افزایش تمرکز و افزایش آرامش درونی کمک کند، یوگا است. روزانه بین نیم تا یک ساعت یوگا و تمرینات تنفسی را امتحان کنید و نتایج فوقالعاده آن را احساس کنید.
پاکسازی ذهن
با اجرای تمرینات پاکسازی ذهن میتوانید توان ذهنیتان را نسبت به هجوم افکار منفی و مخرب بیمه کنید. وقتی ذهنتان را از تفکرات مخرب و آزاردهنده پاک کنید، درواقع جا را برای احساسات مثبت و آرامشبخش باز کردهاید.
مدیتیشن
فرصت دادن به ذهن برای تمرکز و مراقبه یکی دیگر از مهمترین تکنیکهای کسب آرامش است. زمانی که به خودتان و روحتان اختصاص میدهید تا متمرکز شوید و انرژیتان را درراستای احساسات مثبت صرف کنید، خدمت بزرگی را به خودتان کردهاید.
زمانی را در روز به تمرکز و مراقبه اختصاص دهید. مخصوصا اگر روز بد و پراسترسی را پشت سر گذاشتید، در محیطی آرام بنشینید، موسیقی موردعلاقهتان را پخش کنید و سعی کنید تمام انرژی منفی که درونتان جمع شده است را به خارج از ذهنتان منتقل کنید.
بعد از مدتی خواهید دید که تا چه اندازه این تکنیک روی بهبود وضعیتتان موثر است.
آروماتراپی
آروماتراپی یا رایحهدرمانی یکی دیگر از راههای جذاب رسیدن به آرامش و جذب انرژی مثبت است. از قدیم از این روش برای بهبود حال روحی افراد استفاده میشد و هنوز هم از این تکنیک برای استفاده از خواص شفابخش رایحههای طبیعی استفاده میشود.
بسته به حال و علاقهتان، از عطرهای طبیعی مانند رایحه گلها ومیوهها کمک بگیرید و آنها را حین انجام تمرینات مراقبه یا عبادت تنفس کنید. این کار به شما کمک میکند تا سریعتر به آرامش برسید.
ذهنآگاهی
ذهناگاهی یعنی زیستن در لحظه و فکر کردن به آنچه در لحظه درجریان است. این تکنیک که به عنوان یکی از موثرترین تکنیکهای رسیدن به آرامش توسط روانشناسان توصیه میشود، به شما آموزش خواهد داد که برای داشتن آرامش به آنچه در انجام است توجه کنید و چیز دیگری را درنظر نگیرید. این تکنیک به شما کمک میکند از استرسهای لحظهایتان جدا شوید و افکار منفی را از خودتان دور کنید.
موسیقی درمانی
یکی دیگر از تکنیکهایی که میتواند به شما در رسیدن به آرامش کمک کند، موسیقی درمانی است. موسیقی طبیعت بهصورت معجزهواری به شما کمک خواهد کرد تا از فشارهای عصبی درونتان جدا شوید و احساس آرامش داشته باشید.
موسیقی بیکلام و آرامبخش هم چنین کاربردی را برای روح خواهد داشت. کافی است بنابر سلیقه شخصیتان نوعی از موسیقی را انتخاب کنید و دقایقی به آن گوش کنید. اپلکیشینهای زیادی طراحی شدهاند که به شما کمک میکنند تا با استفاده از موسیقی به آرامش برسید. میتوانید این اپلیکیشنها را با جستجوی ساده در اپاستورها پیدا کنید.
فصل ۷
قوانین طلایی در رسیدن به آرامش
-
نگران تصویر ذهنی خودتان نباشید.
ما همانطور که درباره خودمان فکر میکنیم به نظر خواهیم رسید. هیچ چیز زیباتر از تصویر افراد با اعتماد بهنفس نیست.
-
اصراری به پیدا کردن خودتان نداشته باشید.
از این جمله معروف به زمان نیاز دارم تا خودم را پیدا کنم استفاده نکنید. شما نیازی به پیدا شدن ندارید. شما همان چیزی هستید که در همین لحظه درحال نفس کشیدن است. با همه تواناییها و نقایص خود.
-
برای خاص بودنتان به خودتان افتخار کنید.
هیچ کس شبیه شما نیست و از همه ما فقط یک نسخه در دنیا وجود دارد. آیا این حقیقت شگفتانگیز ارزش شکرگزاری و سپاس ندارد؟
-
محیطی پر از آرامش در اطرافتان بسازید.
آرامش میتواند از تکتک ما شروع شود و به محیط اطراف تسری پیدا کند. زمانی که شما خودتان را از انرژی مثبت سرشار کنید، محیط هم پاسخ مناسب را به شما خواهد داد.
-
عجله نداشته باشید.
با خودتان برای رسیدن به اهداف و برنامههایتاتان مسابقه ندهید. وقتی برای رسیدن به چیزی عجله میکنید، فقط آرامش را از خودتان و خیالتان سلب خواهید کرد. سعی کنید آرام حرکت کنید و ایمان داشته باشید که هرچیزی در جای خود اتفاق خواهد افتاد.
-
معاشرت کنید.
معاشرت با دایره دوستان میتواند شما را از بسیاری از مشکلات روحی نجات بدهد. یادتان باشد که شما نمیتوانید به تنهایی درخودتان صلح و آرامش ایجاد کنید و برای این کار به کمک نیاز پیدا خواهید کرد.
-
خودتان را برای تغییرات آماده کنید و با تغییرات سازگار باشید.
ما نمیدانیم چه اتفاقاتی در آینده رخ خواهند داد و نمیتوانیم برای بسیاری از رخدادها برنامه بریزیم. زندگی همین است. باید آن را با تمام حقایق موجود بپذیرید و به جای مقاومت دربرابر تغییرات آنها را در آغوش بگیرید و از پیشامدشان استقبال کنید.
- از وابستگیهایتان کم کنید. وابستگیها ما را آسیبپذیرتر میکنند و هرچقدر چیزهایی که به آنها وابستهایم کمتر باشند، به نفع خودمان تمام خواهد شد.
فصل ۸
معرفی کتاب
خوشبختانه کتابهای زیادی تالیف شدهاند که با استفاده از آنها میتوانید تکنیکهای آرامش را به خوبی یاد بگیرید و از ابعاد احساس آرامش و صلح درون سردر بیاورید. کافیست کمی لابهلای کتابهای کتابخانهها جستجو کنید تا لیست بیپایان این کتابها را پیدا کنید.
یکی از کتابهایی که در این زمینه تالیف شده است، کتاب کامیابی به صدسالگی نوشته برایان تریسی است.
تریسی در این کتاب به خوبی از راههای قرار گرفتن در مسیر شادی پرده برمیدارد و به شما خواهد آموخت که چطور مانند افراد شاد دیگر زندگی کنید و از زندگی لذت ببرید.
یکی دیگر از کتابهایی که میتواند در مسیر رسیدن به شادی بسیار کمککننده باشد، کتاب آرامش درون نوشته جان کایلی است. این نویسنده در کتاب خود به شما آموزش خواهد داد که چطور در طوفانهای سهمگین زندگی آرامش خود را حفظ کنید و با خودتان به صلح و آرامشی درونی برسید.
این کتاب مخصوصا برای کسانی که تجربههای تلخی را در زندگی از سرگذارندهاند و به بازیابی خود نیاز دارند توصیه میشود.
علاوهبراین شما میتوانید با نصب اپلیکیشن ذهن و داشتن آن در گوشیهای همراهتان، از آموزشهای کمنظیر روانشناسی برای بهبود وضعیت روحی و افزایش کیفیت زندگیتان استفاده کنید.
همین حالا با کلیک بر لینک زیر، اپلیکیشن ذهن را دانلود کنید و به عضوی از خانواده ذهن تبدیل شوید.
سلام.
ممنون میشم اگه بیشتر از تکنیک ذهن آگاهی حرف بزنید
سلام. میتونین از لینک زیر اطلاعات بیشتری درمورد تکنیک ذهن آگاهی کسب کنید
https://zehn.ir/blog/تکنیک-ذهن-آگاهی/