چگونه فکر بد نکنیم؟

فکر بد

غلبه بر تفکر بد یکی از مهم ترین مبارزاتی است که ممکن است هنگام کار با قانون جذب با آن روبرو شوید. از این گذشته، حتی وقتی همه این ابزارهای شگفت انگیز جدید به شما کمک می‌کنند تا خوب فکر کنید و به آینده ای روشن تر نگاه کنید، هنوز با عقاید محدود کننده غیر مفید از اوایل زندگی خود درحال مبارزه هستید. بسیاری از این باورها می‌توانند آغاز شوند و شروع به برهم زدن تصویر شما از زندگی بهتر کنند.

خوشبختانه، با این وجود، کارهای عملی بسیاری وجود دارند که می‌توانید برای کمک به خود در جلوگیری از الگوی تفکر بد انجام دهید. در اینجا چند روش موثر برای جلوگیری از تفکر بد آورده شده است:

۱- فکر متوقف می‌شود

وقتی متوجه شدید که افکار یا تصاویر بد شروع به ورود به ذهن شما می‌کنند، در واقع به آن‌ها بگویید، متوقف شوند. اگر تنها هستید، می‌توانید این را با صدای بلند بگویید، اما وقتی فقط در ذهن خود بگویید می‌تواند بسیار موثرتر باشد.

اگر ترجیح می‌دهید، می‌توانید از زبانی قوی تر از توقف استفاده کنید، مانند از ذهن من بیرون بیایید یا حتی چیزی که رنگی تر است. برای افرادی که آنقدر تحت تأثیر کلمات قرار نگرفته اند، تصاویر می‌توانند قدرتمندتر باشند. یک مثال کلاسیک، یک علامت توقف قرمز روشن است که شما با شروع افکار سرزده در ذهن خود تصور می‌کنید.

همچنین برخی از رویکردهای مستقیم تر برای توقف فکر بد وجود دارند. به عنوان مثال، شما می‌توانید تاکتیک قدیمی پاشیدن آب به صورت را امتحان کنید یا فقط جهت تفکر خود را تغییر دهید. بعضی از افراد دوست دارند از ۱۰۰ به ۱ به عقب بشمارند.

۲- تأییدهای مثبت

از تأییدهای مثبت می‌توان به چند روش مختلف استفاده کرد. اول، آن‌ها ممکن است به همان روش تکنیک‌های متوقف کردن فکر بد استفاده شوند. به عبارت دیگر، به محض اینکه احساس کردید فکر بد دارد به سمت شما می‌آید، ممکن است تأیید کنید.

به عنوان مثال، اگر در تلاش برای یافتن یک شریک جدید با استفاده از قانون جذب هستید و خود را به فکر این می‌اندازید که لیاقت عشق را ندارید، می‌توانید بگویید من یک فرد ارزشمند و دوست داشتنی هستم و یک رابطه عالی پیدا خواهم کرد.

در مرحله دوم، با این حال، اظهارات روزمره شروع به تغییر شکل دادن به تفکر شما می‌کنند و آن‌ها را به ابزاری قدرتمند تبدیل کرده، حتی اگر از قبل روحیه خوبی داشته باشید. اظهارات خود را با دقت طراحی کنید و سعی کنید هنگام خواندنشان در آینه، با آن‌ها ارتباط چشمی برقرار کنید.

۳- اجرای مرزها

اگر مدت زیادی با تفکر منفبدی زندگی کرده اید، ممکن است فکر کنید غیر واقعی است که ناگهان از خود انتظار داشته باشید رویکرد خود را تغییر دهید. در این شرایط، حتی تصدیق‌ها و تکنیک‌های متوقف کردن فکر بد نیز ممکن است صرفاً تفکر بدی را برای تاریخ بعدی به تأخیر بیندازند.

اگر به نظر آشنا می‌رسد، ممکن است بخواهید حداقل دو هفته را صرف تفکر بد و اعمال مرزها کنید. ایده در اینجا این است که شما یک دوره ثابت و محدود را برای اجازه دادن به ذهن خود برای تفکرات بد انتخاب می‌کنید و متعهد می‌شوید که آن‌ها را در هر زمان دیگری از هفته به زور متوقف کرده یا با آن‌ها مبارزه کنید.

وقتی اطمینان پیدا کردید که وقت خواهید داشت این افکار را در نظر بگیرید، ممکن است به نظر برسد که قدرت آن‌ها کمتر است و پتانسیل کمتری برای تسلط بر ذهن شما دارند. بعلاوه، بسیاری از افراد دریافتند که حتی وقتی به زمان برنامه ریزی شده خود برمی‌گردند، نمی‌توانند به چیزی فکر کنند تا فکرهای بد را تأمل کنند و این در واقع به آن‌ها کمک می‌کند تا الگوی خود را بشکنند.

۴- نوشتن و تخریب

اگر افکار بد شما با یک احساس شدید خاصی مانند ترس، عصبانیت یا حسادت مرتبط باشد، سعی کنید همه آن‌ها را به صورت کتبی بیرون بیاورید. از قلم و کاغذ استفاده کنید و تمام آن تفکرات منفی را واقعاً بیان کنید. به عنوان مثال، می‌توانید آن را پاره کنید، آن را به صورت گوی خرد کنید، بسوزانید یا آن را خط بزنید.

کسانی که علاقه زیادی به استفاده از کلمات برای بیان ندارند، تلاش‌های هنری می‌توانند تأثیر مشابهی داشته باشند. به عنوان مثال، شما می‌توانید نمایشی از تفکر بد خود را مجسمه سازی کنید، یا آن را نقاشی کنید و سپس آن را از بین ببرید (یا شکل آن را تغییر دهید).

هدف این روش این است که نوعی نمایش فیزیکی تفکرات بد خود را بدست آورید تا بتوانید آن را به روشی نمادین و رضایت بخش تبدیل کنید.

۵- فقط به این دلیل

همچنین وقتی احساس می‌کنید که شروع به تفکرات بد می‌کنید، می‌توانید با خود استدلال کنید. این تکنیک شامل یافتن جمله ای است که می‌توانید برای خود بخوانید تا تصدیق کنید که قدرت لازم جهت پاسخ‌های بدنی خود را دارید و با گذشت زمان این قدرت را افزایش می‌دهید.

این روش را با گرفتن یک نفس عمیق و تمیزکننده تمرین کنید و این جمله را بگویید، فقط به این دلیل که روابط بدی داشته ام به این معنی نیست که باید این کار را با بدن خود انجام دهم یا تلاش برای یافتن یک کار خوب به این معنی نیست که من هرگز در آینده آن را پیدا نمی‌کنم. پس از جمله انتخابی خود، بگویید، حالا استراحت کن (بگذارید کلمه آرامش نشانه شما باشد).

۶- شما افکار خود را ایجاد نکردید

بسیاری از مردم نسبت به افکار خود احساس مسئولیت می‌کنند، در حالی که برای ایجاد این باورهای بد مسئول نمی‌باشند. شما یک روز از خواب بیدار می‌شوید و با خود می‌گویید، امروز روزی است که به خودم سخت گیری خواهم کرد و نسبت به همه آنچه که سعی می‌کنم انتقاد خواهم نمود.

اعتقادات و افکار ما از طریق تجربیات و محیط‌های فاقد اعتبار ایجاد می‌شوند (جامعه و افرادی که احساسات ما را کاهش می‌دهند یا آن‌ها را نادیده می‌گیرند). ما این الگوهای تفکر ناسالم را توسعه می‌دهیم تا سعی کنیم چیزهایی که کنترل کمی در زندگی ما ایجاد می‌کنند را درک کنیم.

۷- باور محدود را پیدا کنید

در رفتار درمانی دیالکتیک (DBT) ، به مشتریان می‌آموزند که دیالکتیک کار را انجام دهند که به یافتن آنچه در الگوهای تفکر افراطی منجر می‌شود و در نتیجه به روش‌های تکانشی عمل می‌کند، اشاره دارد. این به طور کلی در شرایط خود نشان می‌دهد که دو مخالف و متضاد وجود دارند.

به عنوان مثال، اعتقاد راسخ یک فرد به این است که به اندازه کافی خوب نیست، مگر اینکه در هر کاری کامل باشد. این امر در روابطش در کار و زندگی شخصی اش دخالت می‌کند و همچنین استاندارد غیرممکنی را برای او تقویت خواهد کرد. او ساعت‌هایی از شب را صرف ویرایش پروژه‌ها کرده، بیش از حد فکر می‌کند و نگران نتیجه است. او برای تمرکز بر کار خود شروع به فاصله گرفتن از دوستان و خانواده می‌کند و واقعاً معتقد است که هر لحظه اخراج خواهد شد. او در حال فیلتر کردن بسیاری از حقایق مغایر با ترس اش است. سرپرست او از کارش تعریف و تمجید می‌کند و او سریع تر از هر کس دیگری که شروع به کار می‌کرد، ارتقا یافت. اما او قادر به دیدن گزینه‌های جایگزین اعتقاد ریشه دار خود نبود و بر این معتقد بود که به اندازه کافی خوب نیست.

چگونه با عقاید بد مبارزه کنیم؟

بنابراین، در مورد یک باور محدود کننده چه می‌کنید؟ به ذهن خود متذکر شوید. بیاموزید که واقعاً چه اعتقادی دارید و سپس می‌توانید آن را به چالش بکشید یا دیالکتیک را پیدا کنید. واقعیت این است که بیشتر این افکار بد دیگر درست نیستند یا با واقعیت‌های وضعیت فعلی متناسب نمی‌باشند.

این باورها برای بسیاری از افراد از تجربیات اولیه یا دوره ای منزوی در گذشته حاصل شده است. آیا آن‌ها روش‌های مفیدی برای فکر یا عمل در حال حاضر هستند.

شروع به بررسی چگونگی تداخل این باورها در زندگی خود کنید و از خود بپرسید آیا به شما خدمت می‌کنند یا خیر. آیا به هیچ وجه به شما کمک می‌کنند یا باعث ایجاد تنش، اضطراب یا پریشانی بیشتری می‌شوند؟ به وضعیت اخیر خود نگاه کنید که چه اتفاقی افتاده است (خاص باشید) و در نتیجه چه فکر و احساسی داشته اید ؟ و از خود بپرسید چه مدرکی با این افکار و احساسات مغایرت دارد؟

روش موثرتری برای فکر و احساس در این باره چیست؟ حتی ممکن است هنوز باور نکنید، اما یک تفکر سالم و واقع گرایانه می‌تواند به شما کمک کند تا الگوی اعتقاد قدیمی ‌خود را تغییر دهید. این کار به کمی تمرین و انگیزه نیاز دازد، اما ضروری است.

هر بار با یک باور محدود شروع کنید و این سوالات را از خود بپرسید:

  • آیا این واقعاً درست است؟
  • چه مدرکی برای اثبات این موضوع دارم؟
  • آیا نمونه‌های واقعی زندگی برای حمایت از آن وجود دارد؟
  • آیا ممکن است عکس این قضیه واقعاً صادق باشد؟

کلام آخر

صبر و استقامت لازم است. آیا برنامه ریزی دوباره خود را برای خلاص شدن از شر افکار سمی کار ساده ای است؟ به هیچ وجه. اما مجبور نیستید که بگذارید منفی نگری بر تفکر شما غلبه کند. هرچه بیشتر این افکار بد یا باورهای محدود کننده را شناسایی و افشا کنید، بیشتر وزن آن‌ها را در ذهن خود رها می‌کنید.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید