مهم‌ترین دلیل نرسیدن به هدف شماره ۱ زندگی تان را بشناسید

مهم‌ترین دلیل نرسیدن به هدف شماره 1 زندگی تان را بشناسید

فهرست مطالب

تئودور روزولت، رئیس جمهور بیست و ششم امریکا در یکی از سخنرانی‌های خود جمله جالبی در مورد ایده پردازی، تفکر گرایی و مقایسه اهمیت آن با عمل‌گرایی گفت. او معتقد است:

«وضع قانون و حکم دادن به خودی خود چیز خوبی است؛ اما به نظر من یک اونس اثر و انرژی عمل کردن بسیار با ارزش‌تر از قانون گذاری و حکم بدون عمل است».

استاد سخن، فردوسی بزرگ در همین باب می‌گوید:

«بزرگی سراسر به گفتار نیست//دو صد گفته چون نیم کردار نیست»

بسیاری از مردم به قدرت «عمل کردن» معتقد نیستند. آن‌ها ترجیح می‌دهند که ساعت‌ها و روزها برای تصمیم‌گیری و کشیدن نقشه برای رسیدن به اهدافشان صرف کنند اما زمانی که وقت عمل می‌رسد، عقب نشینی می‌کنند. به همین دلیل است که اکثر مردم تا کنون نتوانسته‌اند با وجود برنامه ریزی دقیق برای رسیدن به بزرگ‌ترین آرزو و هدف خود، ذره‌ای به آن نزدیک شوند.

  • عدم دستیابی آن‌ها به هدفشان به خاطر «بدشانسی» نیست.
  • به خاطر اینکه «زندگی ناعادلانه است» نیست.
  • به خاطر اینکه «رقیبانشان» از آن‌ها برای رسیدن به اهدافشان وارد عمل شدند نیست.
  • فقط به این خاطر است که آن‌ها دست به کار نشدند.

ببینید، همه ما می‌دانیم که سر سپردن به مفاهیم انتزاعی همانند تصمیم‌گیری برای عمل، نقشه کشیدن، آماده سازی زمینه‌های فکری برای رسیدن به هدف، گفتگو پیرامون کار و هدفمان با دیگران و هر آنچه غیر از عمل کردن برای رسیدن به هدف سهل و آسان است. اکثر مردم دوست دارند که ساعت‌ها از روز خودشان را به جستجو در مورد رژیم‌های غذای غذایی جدید سپری کنند اما حاضر نیستند شکر و مواد غذایی غذای فوری را از رژیم غذایی خود حذف کنند. بیشتر کسانی که در مورد مشکلات روحی خودشان شکایت می‌کنند، کمتر علاقه‌ای برای مراجعه به روان‌پزشک و روانشناس نشان می‌دهند.

هدف شماره یک
هدف شماره یک

هدف شماره یک شما چیست؟

برای رسیدن به این هدف چه توانایی‌هایی لازم دارید؟ آیا این توانایی‌ها را دارید یا باید آن‌ها را یاد بگیرید؟ چه آزمون و خطاهایی برای رسیدن به هدفتان باید انجام دهید؟ آیا دست به کار شدید؟ اگر شما هم از فقدان عمل‌گرایی رنج می‌برید، همراه من باشید تا دلایل کافی برای دست به کار شدن و عمل‌گرایی به شما بدهم.

مشکلات تمامی ندارند، دست به کار شو

[su_quote]کایل اشنرویدر در مورد مشکلات می‌گوید:

«مشکلاتی که شما با آن رو به رو می‌شوید، هیچ وقت کوچک نمی‌شوند. آن‌ها همیشه رشد می‌کنند و بزرگ می‌شوند. این خبر بدی است؛ اما خبر خوب چیست؟ شما ظرفیتی بی‌نهایت و توسعه پذیری برای فائق آمدن بر مشکلات دارید. هر چه قوی‌تر باشید اژدهای بزرگ‌تری سوار می‌شوید.»[/su_quote]

ضرب المثل قدیمی هائیتیایی در مورد بزرگ‌تر شدن مشکلات با گذشت زمان وجود دارد که می‌گوید:

«در پس کوه‌ها، کوه‌های دیگری وجود دارد».

جمله معروف دیگری در همین باب وجود دارد که درون‌مایه‌اش این است که مشکلاتی که شما را از پا در نیاورند شما را قوی‌تر می‌کنند. هر چقدر شما فشار بیشتری برای پیروزی بر هر آنچه که سد راهتان شده است وارد کنید، قوی‌تر خواهید شد. درست همانند عضلاتی که تحت فشار پرورده و قوی‌تر می‌شوند. اگر خوش شانس باشید مشکلات همیشه بزرگ نیستند و گاهی فرصت دست و پنجه نرم کردن با مشکلات کوچک را هم در خلال آن‌ها خواهید داشت.

دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و فشاری که شما تحمل می‌کنید باعث خواهد شد تا زغال وجودتان به الماسی درخشان و محکم تبدیل شود. این همان چیزی است که شما برای رسیدن به اهداف بزرگتان نیاز دارید.

  • نوشتن کتاب کار سختی است.
  • شروع کردن یک کسب و کار موفق از آن هم سخت‌تر است.
  • تغییر دادن شغل هم بی‌نهایت خطرناک و دشوار است.
  • هر جهشی می‌تواند بعید و ناممکن باشد.
  • مسلماً رسیدن به بزرگ‌ترین هدف زندگی‌تان هم سخت است.

«حرف زدن» در مورد پریدن درون استخر پر از آب یخ و سرد کار آسانی است اما پریدن داخل آب سرد جرئت می‌خواهد. نویسنده اِم. جِی. دمارکو نام شایسته‌ای برای این پدیده ذهنی برگزیده است: ارضای ذهنی. حقیقت این است، ذهن انسان بر اثر ترشح زیاد دوپامین با فکر کردن به آرزوها و هدف‌های بزرگ همانند زمانی که انسان به این اهداف دست پیدا می‌کند، دچار سوءتفاهم و اشتباه می‌شود. به همین دلیل است که اکثر کسانی که در مورد اهدافشان بیش از دیگران صحبت می‌کنند، انگیزه و توان کمتری برای عمل کردن و رسیدن به آرزوهایشان دارند.

هدف
هدف

تا زمانی که دفاع کنید، گل نخواهید زد

ست گودین، مربی فوتبال نیست. او کارآفرین، پدید آورنده و همچنین سخنران مطرح آمریکایی است که سخنرانی‌های انگیزشی فراوانی در مورد رسیدن به اهداف در زندگی انجام داده است. در یکی از سخنرانی‌های خود بحث دفاع و حمله در مقابل مشکلات را پیش می‌کشد و می‌گوید:

«اکثر مردم بیشتر عمر خودشان را صرف دفاع کردن، گرفتن حالت واکنشی، بازی کردن با کارت‌هایی که در دست دارند می‌گذرانند. این در حالی است که می‌توانستند میزهای دیگر بخت آزمایی با کارت‌های بهتر را امتحان کنند.»

[su_box title=”حتما بخوانید :” box_color=”#483046″]این کارها را انجام دهید تا حتی بدون داشتن انگیزه هم به هدف تان برسید[/su_box]

من زمانی که شروع به نوشتن و تولید محتوا کردم، به شدت از نظرات و مردود شدن‌های متوالی که انتظارم را می‌کشیدند، می‌ترسیدم. چندین بار شده است که تا مرز دست کشیدن از نوشتن هم پیش رفته‌ام؛ اما روزی نظر یکی از کاربران همه چیز را برای من به شکل بدتری تغییر کرد:

«این بدترین مقاله‌ای بود که تا کنون خوانده بودم».

با خواندن این جمله، آب سرد از سرم تا نوک پاهایم ریخت. نمی‌توانید تصور کنید کسی زیر مقاله شما این جمله را بنویسد و عده زیادی هم آن را بپسندند. تیر خلاص به سمت من شلیک شده بود.

در طول سه سال بعد از آن روز، حتی یک مقاله از من توسط خوانندگان رد یا نقد نشد. حدس می‌زنید آیا همه چیز درست شده بود؟ خیر. من در طول سه سال فقط نقش یک نویسنده بازنده را بازی می‌کردم. در واقع، همه چیز خوب بود اما به قیمت اینکه هیچ کسی مقاله‌های من را نمی‌خواند و حتی اگر نگاهی به آن می‌انداختند هیچ وقت نظر سازنده‌ای در موردش نمی‌دادند. چرا؟ چون من موضع خودم را به حالت دفاعی و واکنشی تغییر داده بودم. خودم را مجبور کرده بودم مطالب زرد، بی‌اندازه خالی از محتوا و هر آنچه که باب میل مخاطبان بود را بنویسم تا از حملات و انتقادهای کوبنده آن‌ها در امان باشم.

برای سال‌هایی که من به آن سال‌های وبا می‌نامم، هیچ خواننده همیشگی، دنبال کننده یا طرفداری پیدا نکردم. بزرگ‌ترین آرزوی من که نویسندگی بود و برایش نهایت تلاشم را می‌کردم اکنون تبدیل به باتلاقی برای جان دادنم شده بود چرا که من نقش بازنده دفاعی را بازی می‌کردم.

زمان زیادی از من گرفته شد تا در نهایت بفهمم که:

«تو هیچ وقت به سمت پیشرفت حمله نخواهی کرد مگر اینکه از لاک دفاعی بیرون بیایی».

در نهایت من تصمیم گرفتم تا از لاک دفاعی خودم و نوشتن مقالات زرد و خالی از محتوا دست بکشم و به خودم جرئت ریسک بدهم تا بتوانم پیشرفت کنم و مقاله‌های بهتری بنویسم. حدس بزنید چه شد؟ من تعداد زیادی نظر مثبت از سوی همان کاربران شمشیر از رو بسته قبلی دریافت کردم. باور کنید. البته نباید فراموش کنید که بیشتر از نظرات مثبت، نظرات منفی بودند که در ابتدای کار روانه من می‌شدند. مقاله‌ای با عنوان «گوسفند نباش» اولین تلاش من برای شروع حمله به جای دفاع بود. در عرض یک ماه تعداد بازدید کنندگانم از ده به هزار رسید. ماه بعدی تعداد دنبال کنندگانم از ۳ به سه هزار افزایش یافت. به راستی کم کم احساس می‌کردم به جایگاهی که از نویسندگی انتظارش را داشتم نزدیک می‌شوم. اگر به حالت دفاعی خودم ادامه می‌دادم و جرئت حمله نداشتم، در خواب هم این روزهایم و موفقیتم را نمی‌دیدم.

[su_quote]تاد هنری می‌نویسد:

«هر چقدر برجسته‌تر شوید، پس زدن‌های بیشتری تجربه خواهید کرد». [/su_quote]

رسیدن به هدف
رسیدن به هدف

ناخدا کشتی باش نه خدمه

اما چرا ناخدا؟ چرا خدمه نه؟

تا کنون دقت کردید، چه کسانی کشتی‌های بزرگ را هدایت می‌کنند؟ خدمه‌هایی که شب‌ها به خواب می‌روند یا ناخدایانی که شبانه‌روز به فکر پیش بردن کشتی هستند؟ شما دوست دارید کدام یک باشید یک ناخدای همیشه در حال تلاش یا یک ملوان جز که هیچ کاری به جز بالا و پایین کشیدن بادبان‌ها انجام نمی‌دهد؟

هر روزی که شما خودتان را مجبور به تلاش کردن و دست نکشیدن از آن می‌کنید هزاران و میلیون‌ها نفر دست از تلاش می‌کشند. آن‌ها ملوان و شما ناخدا هستید.

زمانی که شما تلاش می‌کنید تا به هدف بزرگتان برسید، خسته خواهید شد و این طبیعی است. شاید در این شرایط فکر کنید بهترین کار این است که دست از تلاش بکشید و خودتان را از شر همه خستگی که کشیدید و در ادامه هم خواهید کشید رها کنید. من این احساس را در طول دوران زندگی خودم بارها و بارها تجربه کردم:

  • اولین باری که شروع به نوشتن مقاله کردم.
  • اولین باری که قصد گرفتن گواهینامه کردم.
  • وقتی که اولین مقاله‌ام چاپ شد و کسی حتی نگاهش نکرد.
  • اولین باری که کارفرما رزومه کاری من را رد کرد.
  • اولین باری که در باشگاه ثبت‌نام کردم.
  • اولین باری که قصد داشتم به شکل هفتگی وقت روانشناس بگیرم.

و اکنون، با وجود همه خستگی‌هایی که در لحظات «اولین بار» تجربه کردم، توانستم موفقیت‌های درخور شان خودم و بزرگ برای زندگی خودم به دست آورم. اولین باری که مقاله من چاپ شد، شروع به کسب درامد از همین راه کردم. در طول یک ماه بعد توانستم مقالات بیشتری چاپ کنم و تعداد خوانندگان بیشتری جذب کنم. در این هنگام اعتماد به نفس من چند برابر شده بود. چرا که توانسته بودم از سد همه فکرهای منفی و ترس‌هایم عبور کنم.  هر روز موقعیت من در زندگی بیشتر تثبیت می‌شد.

در ابتدای راه فکر می‌کردم هیچ کار مفیدی انجام نمی‌دهم و هیچ آینده مثبتی در انتظارم نیست؛ اما هر روز یک قدم مثبت دلیل موفقیت کنونی من بود. دقت کنید، اگر شما خسته شده‌اید، رقیبانتان هم به اندازه شما خسته شده‌اند. هر روزی که به میدان نبرد و پیشرفت برمی‌گردید از رقیبان بیشتری پیشی می‌گیرید چرا که عده‌ای دست از تلاش کشیدند و رقابت را ترک کردند. هر روزی که بیشتر مقاومت کنید و به صحنه وارد شوید، بیشتر اثرات موفقیت را لمس خواهید کرد.

[su_box title=”حتما بخوانید :” box_color=”#483046″]فلسفه ژاپنی کایزن 改善 و راز موفقیت با ۱% تغییر روزانه[/su_box]

همیشه ابتدای خط شروع مسابقه، ازدحام شرکت کنندگان وجود دارد اما نزدیک خط پایان تنها چند نفر است که تلاش می‌کنند. شما برای رسیدن به خط پایان لازم نیست تلاشی بیشتر از دیگر رقیبان خود کنید، بلکه کافی است که هر روز به تلاش خودتان بی‌وقفه ادامه دهید. باید دل و جرئت داشته باشید زمانی که همه دست از تلاش کشیدند، به تلاشتان ادامه دهید.

ست گودین اضافه می‌کند:

تفاوت میان یک بازیکن عادی با یک قهرمان در نیروی ذاتی آن‌ها نیست. بلکه توانایی قهرمان در ادامه دادن مسیر به هنگام که بازیکن عادی بازی را ترک می‌کند، است.

رسیدن به هدف
رسیدن به هدف

به جای حرف زدن در مورد پیروزی، پیروز شو

نسیم طالب، نویسنده لبنانی در مورد پیروزی در مجادله و بحث پیرامون پیروزی و تمرکز بیش از حد روی آن می‌گوید:

«بازنده‌ها دوست دارند به شکل زبانی پیروز باشند این در حالی است که دیگران تلاش می‌کنند برنده واقعی باشند.»

دنیای اطراف شما و دیگرانی که با آن‌ها تقابل دارید همیشه دوست دارند خواسته‌ها و تلاش‌های شما را به چالش بکشند. آن‌ها می‌کوشند شما را با سؤالاتی به مانند زیر بمباران کنند:

  • چرا کاری که همه انجام داده‌اند را دوباره انجام می‌دهید؟
  • چه چیزی باعث شده است که فکر کنی دیگران به محصولاتت اهمیت می‌دهند؟
  • چه فکری می‌کنی؟ چرا سراغ یک کار واقعی نمیری؟
  • آیا می‌دانی بازاری که برایش تلاش می‌کنی اشباع شده است؟

بازنده‌ها تلاش خود را معطوف به پیروزی در این مکالمات می‌کنند. شما اگر همه عمر خودتان را هم برای قابل قبول نشان دادنتان به همکاران، پدر و مادر، دوستان و اطرافیانتان هم کنید باز موفق نخواهید شد. ما انسان‌ها هر پانزده دقیقه نظراتمان عوض می‌شود و به جرئت می‌توانم بگویم هیچ کدام از ما به خودمان هم اعتماد نداریم. حال شما می‌خواهید دیگرانی با این ویژگی‌ها را قانع کنید؟

برخلاف بازنده‌ها، برنده‌ها دست از مباحثه و جدال بر سر سؤالات بی‌فایده می‌کشند. آن‌ها صرف زمان برای گفتگو به جای عمل کردن را بی‌حاصل می‌دانند. من مطمئن هستم حتی اگر شما همه دنیا را هم برای کاری که قرار است انجام دهید قانع کنید، باز هم کسانی خواهند بود که خواسته و هدفتان را به چالش بکشند.

تنها کاری که شما باید امروز و فردا و هر روز دیگری تا رسیدن به هدف مهمتان باید انجام دهید، فراموش کردن نظرات دیگرانی است که هیچ آگاهی در مورد کار و خواسته شما ندارند، است. روی برنده شدن بحث با تماشاچیان اطرافتان تمرکز نکنید. آن‌ها به چیزی که شما می‌گویید اهمیت نمی‌دهند بلکه می‌خواهند استدلال و نظر خودشان را به شما بقبولانند. روی برنده شدن تمرکز کنید، نه توجیه برنده شدن.

گرنت کاردون می‌گوید:

«بسیاری از مردم به جای «من انجام می‌دهم» بر روی «من کاری که دوستان، همکاران و خانواده‌ام انجام می‌دهند، انجام می‌دهم» تمرکز می‌کنند».

کایل اشنرویدر می‌نویسد:

«وارد عمل شدن و انجام دادن بهترین راه برای رسیدن به اهداف نیست اما برای پیدا کردن معنی زندگی و اهدافی که برایش خلق شده‌ایم، بهترین است».

حال فهمیدید اولین دلیل برای اینکه بیشتر مردم به اولین و مهم‌ترین هدف زندگی خود نمی‌رسند، چیست؟

آن‌ها وارد عمل نمی‌شوند.

گرانت کاردون، نویسنده پرفروش که ثروتی معادل سیصد میلیون دلار از نویسندگی به دست آورده است می‌گوید:

«بزرگ‌ترین و شایع‌ترین مشکلاتی که مردم در طول زندگی با آن مواجه می‌شوند همگی در نتیجه فقدان عمل‌گرایی کافی است».

شاید دلیل اینکه شما نیز تا کنون به هدف شماره یک زندگی خود نرسیدید این باشد که شما هم به اندازه کافی برای رسیدن به هدفتان دست به کار نشدید. یک اونس عمل به اندازه یک تن حرف ارزش ندارد. اکثر مردم دوست دارند در مورد اهدافشان صحبت کنند اما اندک افرادی که برای رسیدن به اهدافشان دست به کار می‌شوند، در نهایت از این مسابقه پیروز بیرون می‌آیند. قدم کوچک امروز شما می‌تواند باعث شود از ۹۵ درصد همتایان خود پیشی بگیرید. زمانی که شما بر روی اقدام به عمل تمرکز کنید، می‌توانید بهتر تصمیم بگیرید، عمل کنید و موفق شوید. این می‌تواند دلیل موفقیت هر برنده‌ای باشد.

برای رسیدن به هدف شماره یک زندگی خودتان فقط و فقط باید بیشتر تلاش کنید.

2 دیدگاه‌ها

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید