داستان های خشونت های جنسی در اخبار این روزها به شدت متداول شده است.
از تهیه کنندگان فیلم های هالیوودی گرفته تا تهیه کنندگان و سازندگان برنامه های رادیویی تا سیاستمداران تا گزارشگران خبری کاملاً واضح و روشن است که هیچ کسی در حال حاضر در هیچ فیلد و حوزه ای از خشونت و عدم اعتماد مبرا و در امان نیست.
زنجیره رویدادها می تواند برای آن دسته از افرادی که سوء رفتارهای جنسی، فیزیکی، احساسی را تجربه نکرده اند، واضح و روشن باشد.
خیانتی اتفاق می افتد، یک قربانی خیانت را گزارش می کند و فرد خائن جریمه می شود.
مرتبط: روانشناسی-دانلود جدیدترین کتاب های صوتی، مقالات و فیلم های روانشناسی روز دنیا در ذهن
اما این خیانت ها و روانشناسی های پشت و زیر بنای آنها به شدت پیچیده تر از آن چیزی هستند که بتوان به آن فکر کرد.
در تاریخ ششم ژانویه سال ۲۰۱۸ جنیفر فرید (Jenifer Freyd) استاد روانشناسی دانشگاه اورگان از مرکز UCSF بازدید کرد تا تحقیقات گسترده خود را با هدف درک اینکه چطور زخم ها و آسیب های روحی روانی بر سلامت و بهداشت روحی و جسمی و ذهنی، رفتار و جامعه تأثیر می گذارد، تحقیقات خود را ارائه کند.
طبق آنچه که فرید عنوان می کند، ارزیابی سطح قابل اعتماد بودن فردی دیگر یا تمایل به خیانت در آن فرد یک مکانیزم دوام یا بقای ضروری است.
وقتی به فرد این قدرت داده شود، می تواند به راحتی این چنین خصوصیات و ویژگی هایی را درک کرده و یا با مواجهه و مقاومت یا قطع رابطه با خائن یا متجاوز خود را نجات دهد.
این شرایط وقتی پیچیده ترمی شود که یک رابطه عمیق و یا یک ارتباط وابستگی نیز بین دو طرف قضیه موجود باشد: به عنوان مثال کودکی که از سوی مراقب یا پرستارش مورد تجاوز قرار می گیرد.
علاوه بر سوء رفتار سطح دومی از آسیب یا زخم روحی روانی نیز برای قربانی وجود دارد، چون فردی که قربانی به آنها برای ادامه زندگی و بقا و دوام خود وابسته است، فردی است که از اعتماد قربانی سوء اسفتاده کرده است و به وی خیانت کرده است.
فرید به این سطح دوم از زخم روحی اصطلاحاً “زخم خیانت” اطلاق می کند.
از آنجاییکه کودک به شدت به پرستار یا مراقبش وابسته است، درگیر شدن با او یا جدا شدن از این فرد باعث مورد تهدید قرار گرفتن ارتباطات ضروری و لازم برای زندگی او خواهد شد.
در این مورد فرد وابسته ممکن است، اصطلاحاً رفتاری به نام “کوری خیانت” را ار از خود بروز دهد که آنطور که فرید توضیح می دهد، نا آگاهی از فراموش کردن خیانت را در واقع تعریف می کند تا این اطمینان ایجاد شود که رابطه وابستگی هچنان حفظ خواهد شد.
تأثیرات آسیب های روحی بسیار پیچیده هستند، به طوریکه هم تعارضات و تناقضات روانشناسی و هم اخلاقی ایجاد می کند و به طور نابرابر در بین افراد مختلف جامعه توزیع می شود.
در سال ۲۰۰۶ مطالعه ای که در این خصوص بر روی ۴۳۳ زن و ۳۰۴ مرد صورت گرفت، فرید مشاهده کرد که زنان تعداد دفعات بالاتری از رویدادهای مربوط به زخم های روحی روانی را گزارش می کنند (به طور خاص سوء رفتارها و خشونت های جنسی) که این اقدام توسط یکی از افراد نزدیک به آنها صورت گرفته بود.
در یک گروه مستقل متشکل از ۸۳۳ فرد، فرید مشاهده کرد که وضعیت پایین تر اجتماعی اقتصادی و قومیت ها در معرض قرار گرفتن های بیشتری در مقابل زخم ها و آسیب های روحی روانی و همچنین علائم مربوط به بیماری های سلامت ذهن از جمله افسردگی و تشیوش و نگرانی دیده می شد.
همچنین تحقیقات انجام شده توسط جنیفر بردال و کلیا موتر که الگوهای موارد آزار و اذیت را در ۵ سازمان مختلف مطالعه می کردند، مشاهده نمودند که مردان اقلیت به نسبت بیشتری در مقایسه با مردان سفید پوست مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند.
همچنتین زنان به میزان بالاتری از مردان و زنان اقلیت هم بالاترین میزان مورد آزار واذیت قرار گرفتن را در مقایسه با تمامی دیگر گروه هایی که در این آزمایش مورد بررسی قرار گرفته بودند، گزارش کردند.
لذا افرادی که به لحاظ سیستماتیک مورد ستم و ظلم قرار می گیرند و خصوصاً آن دسته از افرادی که در محل تقاطع سیستم های چندگانه ظلم و ستم هستند، بالاترین میزان ابتلا و تجربه مورد آسیب قرار گرفتن به واسطه زخم ها و آسیب های خیانت را دارا هستند.
همچون افراد موسسات و سازمان ها و نمایندگان آنها نیز می توانند آسیب های خیانت را ایجاد کنند.
به عنوان مثال دانشجوی تحصیلات تکمیلی را در نظر بگیرید که به استاد راهنمای خود وابسته است تا مجوز دوره های مربیگری دانشگاهی یا نامه های تصدیقی و سایر منابع دیگر را از استاد خود دریافت کند.
چنانچه این دانشجو هرگونه سوء رفتاری را از سوی مربی یا استاد خود دریافت کند، مواجهه و درگیری با آن استاد یا قطع رابطه با او احتمالاً به نظر غیر ممکن خواهد بود.
انجام این کار می تواند باعث لطمه خوردن به شغل و مسیر حرفه ای دانشجو شده و لذا به جای اینکه این دانشجو در مقام مواجهه و درگیری یا قطع رابطه با استاد راهنمای خود باشد، مجبور است که همان تاکتیک چشم کور را برای محافظت از خود و آینده اش در پیش بگیرد.
اگرچه چنین سناریویی برای برخی از افراد ممکن است غیر محتمل یا شوک آور به نظر برسد، اما تحقیقاتی که فرید انجام داده است گویای داستان متفاوتی است.
در مطالعه ای که بر روی خشونت های جنسی در خوابگاه های دانشجویی در دانشگاه اورگان صورت گرفت، فرید و همکارانش مشاهده کردند که اگرچه دانشجویان دختر دوره لیسانس آزار و اذیت و خشونت های جنسی بیشتری را به طور کلی تجربه می کنند، اما دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی آزار و اذیت ها و خشونت های جنسی بیشتری را از سوی اساتید دانشگاه ها و هیئت های علمی آنها تجربه می کنند.
از میان ۱۲۴ دانشجوی دختر مقطع تحصیلات تکمیلی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند، فقط هفت نفر از آنها به دانشگاه گزارش کرده بودند.
گزارش کردن آزا و اذیت ها می تواند برای ترویج تغییرات و آگاهی از خط مشی بسیار مفید فایده باشد، با اینحال عدم افشای چنین مواردی به طور شگفت انگیز و تعجب آوری به شدت رایج و متداول است.
اگرچه دانشجویان ممکن است مورد آزار و اذیت قرار گرفتن های خود را به اعضای خانواده یا دوستان نزدیک شان بازگو کنند، اما معمولاً آنها احساس امنیت نمی کنند که چنین اطلاعاتی را در اختیار موسسات یا دانشگاه ها یا مسئولین مکان هایی قرار دهند که معمولاً این مورد آزار و اذیت قرار گرفتن ها در آنجا اتفاق افتاده است.
به نظر می رسد که عدم افشا یا گزارش گزینه مطمئن تر و با قابلیت بقا و دوام بیشتری در مقایسه با ریسک گزارش کردن و مواجه شدن با واکنش های منفی باشد.
به عنوان مثال تجربه یک قربانی می تواند طرد شدن یا رد شدن باشد (فرد مخاطب شک دارد که چنین چیزی واقعاً اتفاق افتاده باشد)، یا اینکه ممکن است رفتار فرد خائن انکار شود (مطمئن هستید که واقعاً منظورتان همین است؟ به نظر می رسد او واقعاً آدم بی آزاری باشد)، قربانی ممکن است توسط فردی که در حال بازگو کردن اطلاعات برای اوست، مورد مواخذه قرار بگیرد (به خاطر چیزی که پوشیده بودی چنین رفتاری با تو شده و با لباست در واقع درخواست چنین رفتاری را کرده ای)، یا نقش قربانی و فرد معارض می تواند عوض و معکوس شود (واقعاً چه چور آدمی هستی که یک فرد برجسته جامعه را متهم می کنی).
فرید به مجموع این واکنش ها اصطلاحاً DARVO می گوید که در واقع مخفف واژگان انکار (Deny)، حمله (Attack) و معکوس کردن جای قربانی و فرد مهاجم یا آزار دهنده است).
DARVO یک استراتژی به شدت موثر برای مجرمین است چون این استراتژی می تواند شک و تردید را در مورد باور پذیری و اعتبار قربانی افزایش داده و معمولاً باعث این می شود که قربانی دچار خود انتقادی یا خود سرزنش کردن شود.
وقتی DARVO در سطح سازمانی یا موسسه ای رخ می دهد، این عدم پاسخگویی حمایتی به قربانی می تواند منجر به خیانت جدیدی شده و آسیب های روحی روانی بیشتری را برای قربانی در نهایت به همراه داشته باشد.
فرید همچنین توضیح می دهد که سیاست ها و خط مشی های گزارش دهی موجود در بسیاری از سازمان ها و موسسات برای قربانیان بسیار آسیب زننده است.
طبق آنچه که فرید عنوان می کند، اولین چیزی که باید برای حمایت از افرادی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند، انجام دهید، این است که به آنها کمک کنید احساس کنترل شرایط را در آنها مجدداً به وجود بیاورید.
استفاده از اطلاعاتی که توسط قربانی به شما داده شده است و در اختیار قرار دادن این اطلاعات به دیگر منابع باعث کاهش میزان کنترل و اختیار قربانی شده که بیشتر احتمال عدم افشای اطلاعات را از سوی قربانی به همراه خواهد داشت.
به جای گزارش دهی اجباری فرید تأکید می کند که “حمایت اجباری” از سوی سازمان یا موسسه و گزارشدهی متمایل و جانبدارانه از فرد قربانی بهتر می تواند به قربانی کمک کند.
افراد و سامان ها و موسسات باید شنوندگان بهتری باشند و با آموزش های مناسب فرید معتقد است که چنین چیزی قطعاً امکانپذیر خواهد بود.
در واقع در مطالعه ای که در سال ۲۰۱۱ صورت گرفت، خانم فرید متوجه شد که مطالعه لیستی از ترفندها و نکات شنوندگی دلسوزانه و همدردی فقط به مدت ۱۰ دقیقه می تواند شنوندگی حمیاتگرانه را تقویت کرده و به افراد کمک کند که پاسخ دهندگان یا واکنش گران بهتری به افرادی باشند که آسیب های روحی روانی وارد شده به خودشان را گزارش و افشا می کنند.
علیرغم حکایت نگران کننده ای که بخش عمده ای از تحقیقات خانم فرید را تشکیل می دهد، ایشان در انتها یک قسمت امید بخش و مثبت اندیش را نیز به گزارش خود افزوده است که در آن ۱۰ شیوه را به سازمان ها و موسسات معرفی نموده است که سازمان ها و موسسات می توانند با استفاده از آنها به نحو بهتری به قربانیان کمک کنند و از آنها حمایت کنند.
این ده اصل که تحت عنوان شهامت یا جسارت سازمانی نامیده می شود، عبارتند از:
- تبعیت از قوانین و فراتر رفتن از تبعیت صرف
- پاسخگویی مناسب به افشاگری های قربانیان
- پاسخگو بودن، عذرخواهی کردن، شهادت دادن
- از افشاگر تشکر و قدردانی کنید
- حتماً خودتان پیگیر مسئله باشید و سعی کنید که ریشه ها و کل ماجرا را دریابید
- بررسی های ناشناس را انجام دهید
- اطمینان حاصل کنید که خط مشی ها و سیاست های سازمان به نحوی است که از افشای اطلاعات مربوط به آسیب های جسمی و روحی حمایت می شود.
- در مورد سیاست ها و خط مشی ها و اطلاعات کاملاً شفاف باشید
- تحقیقات لازم را انجام داده و به کارکنان آموزش دهید.
- منابع لام را به موارد ۱ تا ۹ اختصاص دهید.
مطلبتون رو خیلی خوب نوشتید عالی و روان ، ممنون