فهرست مطالب
غرور و تعصب یکی از محبوب ترین رمانهای زبان انگلیسی است. بیش از ۲۰۰ سال از انتشار این کتاب میگذرد اما، به لطف قهرمان قوی، بازیگری فراموش نشدنی از شخصیتهای کمیک، دیالوگهای شوخ طبعانه، و داستان عاشقانه اش، همچنان قلب و ذهن خوانندگان را در سراسر جهان را در دست خود دارد.
در خلاصه کتاب زیر در مورد شخصیتهای این کتاب بخوانید و در سفر با آنها همراه شوید تا به پیچیدگی طبیعت انسان و چهرههای متعدد حقیقت پی ببرید.
شناسنامه کتاب غرور و تعصب
- عنوان اصلی : Pride and Prejudice
- نویسنده: جین آستین
- کشور: انگلیس
- سال انتشار: ۱۸۱۳
- ژانر: رمان تاریخی و رمانتیک
- مناسب برای: همه افراد
- امتیاز کتاب: ۴.۲۷ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
معرفی کتاب
غرور و تعصب، رمان عاشقانه جین آستن، که به صورت ناشناس در سه جلد در سال ۱۸۱۳ منتشر شد. یک کتاب کلاسیک از ادبیات انگلیسی، که با شوخ طبعی دقیق و ترسیم شخصیتهای عالی نوشته شده است.
آستن نوشتن غرور و تعصب را با عنوان اولین تأثیر در سال ۱۷۹۶ در سن بیست و یک سالگی آغاز کرد. احتمالاً اولین پیشنویس را بهعنوان یک رمان نامه محور نوشته است، به این معنی که داستان از طریق تبادل نامهها آشکار میشود. در سال ۱۷۹۷، پدر آستن نسخه خطی دخترش را به یک شرکت انتشاراتی پیشنهاد میدهد، اما آنها حتی حاضر به بررسی آن هم نمیشوند.
بین سالهای ۱۸۱۰ و ۱۸۱۲، آستن غرور و تعصب را برای انتشار بازنویسی کرد. در حالی که ایدههای اصلی رمان از یک دختر ۲۱ ساله بود، نسخه نهایی نشان دهنده بلوغ ادبی و موضوع زنی سی و پنج ساله است که سالهای زیادی را صرف تهیه پیش نویس و بازنگری صرف کرده بود. رمان غرور و تعصب محبوب ترین رمان آستن است.
پس از انتشار، غرور و تعصب با استقبال خوبی از سوی منتقدان و خوانندگان مواجه شد. اولین نسخه در همان سال اول فروخته شد و هرگز از چاپ خارج نشد.
“غرور و تعصب” رمانی است درباره ی پنج دختر خانواده بنت و تلاش آنها برای انجام آنچه که بزرگترین دستاورد زنان در زمان جین آستن تصور میشد یعنی یک ازدواج خوب.
این رمان بر روابط رو به رشد بین الیزابت بنت، دختر یک نجیب زاده روستایی و فیتزویلیام دارسی، یک زمیندار اشرافی ثروتمند تمرکز دارد.
این کتاب را به همه عاشقان جین آستن و به طور کلی به دوستداران رمان های عاشقانه توصیه میکنیم.
اگر میخواهید جزئیات بیشتری در مورد این کتاب بدانید، ادامه این مقاله را بخوانید.
شخصیت های اصلی کتاب غرور و تعصب
الیزابت بنت
قهرمان رمان دختر دوم آقای بنت، الیزابت، باهوش ترین و عاقل ترین در بین پنج خواهر بنت است. او کتاب خوان و زیرک است، با زبانی که گهگاه به نفع خودش تیزتر میشود. درک او از خوبی اساسی دارسی در نهایت بر تعصب اولیه اش علیه او پیروز میشود.
فیتزویلیام دارسی
یک جنتلمن ثروتمند، ارباب پمبرلی و برادرزاده لیدی کاترین دوبورگ. اگر چه دارسی باهوش و صادق است، اما غرور بیش از حد او باعث میشود که افراد فرودست اجتماع خود را با تحقیر نگاه کند. در طول رمان، او آگاهی طبقاتی خود را تعدیل میکند.
جین بنت
بزرگ ترین و زیباترین خواهر بنت. جین محتاط تر و مهربان تر از الیزابت است. خوش مشربی که بین او و بینگلی، به شدت با بیزاری متقابلی که نشان دهنده رویارویی بین الیزابت و دارسی است، در تضاد است.
چارلز بینگلی
بهترین دوست ثروتمند دارسی. خرید ندرفیلد توسط بینگلی، ملکی در نزدیکی خانواده بنت، به عنوان انگیزه ای برای رمان عمل میکند. او نجیبزادهای خوشنیت است که ماهیت راحتطلبش با رفتار بداخلاقانه دارسی در تضاد است. اما خوشبختانه او به تفاوتهای طبقاتی بی توجه است.
آقای بنت
پدر خانواده بنت، نجیب زاده ای با درآمد متوسط با پنج دختر مجرد. آقای بنت دارای یک شوخ طبعی کنایه آمیز و بدبینانه است که از آن برای تحریک عمدی همسرش استفاده میکند.
خانم بنت
همسر آقای بنت، زنی احمق و پر سر و صدا است که تنها هدفش در زندگی ازدواج دخترانش است. خانم بنت به دلیل رفتار ضعیف و اغلب نامناسب خود، اغلب خواستگارانی را که سعی میکند برای دخترانش جذب کند، دفع میکند.
جورج ویکهام
یک افسر نظامیخوش تیپ و ثروتمند. ظاهر خوب و جذابیت ویکهام در ابتدا الیزابت را به خود جلب میکند، اما افشاگری دارسی در مورد گذشته و بدنامی ویکهام ماهیت واقعی او را آشکار میکند.
آقای کالینز
یک کشیش مجلل و به طور کلی احمق که اولین فرد در به ارث بردن اموال آقای بنت است. موقعیت اجتماعی خود آقای کالینز جای لاف زدن ندارد، اما او زحمت زیادی میکشد تا به همه بفهماند که لیدی کاترین دوبورگ حامی او است. او بدترین ترکیب غرور و چاپلوسی است.
خلاصه کتاب غرور و تعصب
داستان غرور و تعصب، از زمانی شروع میشود که روستاییان لانگبورن خبر میدهند که یک جوان ثروتمند ندرفیلد را اجاره کرده است.
داستان ابتدا ما را به خانواده بنت میبرند، جایی که این اخبار فعالیتهای روزمره آنها را تحت تاثیر قرار داده است. خانم بنت پنج دختر مجرد دارد و میخواهد همه آنها با خانوادههای خوب ازدواج کنند. پس طبیعی است که خبر آمدن یک آقای جوان مجرد به روستا برای او بهترین اتفاق میباشد.
آقای بنت، به ملاقات آقای بینگلی میرود و در نتیجه، همگی در یک مجلس رقص که آقای بینگلی نیز در آن حضور دارد، شرکت میکنند.
همانطور که بنتها انتظار داشتند، آقای بینگلی کاملاً تحت تأثیر زیبایی دختر بزرگتر آنها، جین قرار میگیرد و در آن شب از او میخواهد چندین بار با هم برقصند.
همراهش دوستش به نام آقای دارسی به آنجا آمده است که بسیار ثروتمندتر از اوست، اما به نظر میرسد بیش از حد مغرور است و آنقدرها هم خوب نیست. الیزابت، بزرگترین دختر بعد از جین، میشنود که او از درخواست رقص امتناع میکند، زیرا به نظرش الیزابت آنقدر خوب نیست که او را وسوسه کند، و این باعث میشود که همه او را نفرت انگیز ببینند.
با این حال، آقای دارسی در چندین موقعیت دیگر با الیزابت ملاقات میکند و نمیتواند متوجه هوش و جذابیت او نشود.
یک روز جین که به طور مداوم با آقای بینگلی در تماس است و به نظر میرسد پیشنهاد ازدواج در راه است، به خانه اش میرود. با این حال، در راه خود به آنجا گرفتار طوفان میشود و سرما میخورد. وضعیت سلامتی او باعث میشود تا چند روز در خانه آقای بینگلی بماند تا خوب شود.
الیزابت به طور طبیعی نگران خواهرش است و تصمیم میگیرد به دنبال او برود. او تا ندرفیلد پیاده روی میکند و گل آلود و عرق کرده به آنجا میرسد.
الیزابت درآنجا با خانم بینگلی، زنی با ذاتی مغرورانه روبرو میشود که به دنبال آقای دارسی است. اما وقتی الیزابت میرسد، خانم بینگلی متوجه میشود که آقای دارسی کاملاً به الیزابت توجه میکند، بنابراین شروع به کینه توزی نسبت به او میکند.
هنگامیکه دختران به خانه خود باز میگردند، یک مهمان را درخانه خود میبینند. آقای کالینز، که بعد از مرگ آقای بنت در اول صف به ارث بردن اموال آقای بنت است، زیرا او هیچ وارث مستقیم مردی ندارد.
کالینز برای دختران فردی سرگرم کننده نیست، اما دختران را به نوبه خود سرگرم کننده مییابد. به خصوص الیزابت که به او پیشنهاد ازدواج میدهد.
اگرچه مادرش دوست دارد که الیزابت با او ازدواج کند و املاک را در اختیار خانوادهشان باقی بماند، اما الیزابت او را رد میکند و کالینز بعداً با بهترین دوست الیزابت یعنی شارلوت ازدواج میکند.
الیزابت به شارلوت قول میدهد که او را در خانه جدیدش ملاقات کند و بعداً این کار را انجام میدهد.
در این بین، دختران با یک سرباز جوان به نام آقای ویکهام دوست میشوند که برای الیزابت بسیار جذاب است. الیزابت، داستان ویکهام را میشنود که چگونه دارسی ارثش را به او نداده است و درنتیجه احساسات بدش نسبت به این مرد “مغرور” قوی تر میشود.
با شروع زمستان، آقای بینگلی، خواهرش و آقای دارسی ندرفیلد را ترک میکنند و به خانه خود در لندن باز میگردند. امیدهای جین برای ازدواج از بین رفته است. به لندن میرود تا دوستانش را ببیند، به این امید که با آقای بینگلی نیز برخورد کند. با این حال، آنها هرگز یکدیگر را نمیبینند.
بهار بعد، الیزابت طبق قولی که داده بود به دیدار شارلوت میرود. شارلوت و همسرش آقای کالینز در خانه لیدی کاترین دوبورگ زندگی میکنند که نه تنها حامیکالینز است، بلکه عمه دارسی نیز هست. از این رو، الیزابت با دارسی روبرو میشود و از پیشنهاد ازدواج ناگهانی او در یکی از ملاقاتهایشان شوکه میشود.
الیزابت در مورد تمام احساسات و نظرات بدی که در مورد دارسی دارد، به او میگوید، به خصوص از اینکه از دوستش خواسته تا از خواهرش فاصله بگیرد. پس از این سخنان، دارسی را ترک میکند.
اما دارسی بعداً نامه ای برای او میفرستد و توضیح میدهد که چرا چنین کارهایی را انجام داده است. دارسی اعتراف میکند که در این موضوع که بینگلی از جین فاصله گرفته است، مقصر است. اما به این جهت این کار را انجام داده است که فکر میکرده احساسات آنها جدی نیست. در این نامه، او همچنین داستان اختلاف خود و ویکهام را میگوید که ریشه در برنامه ویکهام برای فرار با خواهر کوچکترش داشت.
پس از نامه دارسی، احساسات و نظر الیزابت در مورد دارسی تغییر میکند. با این حال، این تنها چیزی نیست که او را مجبور به انجام این تغییر میکند. او همچنین با موقعیتهایی روبرو میشود که در آنها، دارسی جنبه دیگری از خود را نشان میدهد. یا حداقل میتواند وجه دیگر او را ببیند و بفهمد که در تمام مدت چقدر درموردش اشتباه کرده است.
اگر به خواندن رمانهای کلاسیک علاقه دارید، با خواندن مقاله زیر میتوانید با یکی دیگر از این آثار آشنا شوید.
خلاصه کتاب جین ایر
کتاب جین ایر شامل مضامین اصلاحات ناشی از بحران دوره ویکتوریایی مانند بهبود شرایط سیاسی، کار و تحصیلات است. تعداد کمی از این اصلاحات بلافاصله برای زنانی که از وضعیت محدود در جامعه انگلستان برخوردار بودند، اعمال میشدند.
تحلیل و بررسی غرور و تعصب
این اثر که آستین در ابتدا آن را اولین تأثیر نامید، دومین رمان از چهار رمانی است که در طول زندگی خود منتشر کرده است. اگرچه غرور و تعصب به دلیل نداشتن زمینه تاریخی مورد انتقاد قرار گرفته است.زیرا زمان آن احتمالاً در جریان انقلاب فرانسه یا جنگهای ناپلئونی اتفاق میافتد.
وجود شخصیتهای رمان در یک حباب اجتماعی که به ندرت توسط وقایع خارجی تحت تاثیر قرار میگیرد، تصویری دقیق از دنیای اجتماعی محصوری است که آستین در آن زندگی میکرده است.
نویسنده، آن جهان را با تمام غرور و تعصب تنگ نظرانهاش، با دقت و طنز به تصویر کشیدهاست. در عین حال، در مرکز رمان، هم بهعنوان بازیگر اصلی و هم بهعنوان فهیمترین منتقد، شخصیتی را قرار داده است که آنقدر خوب تصور و ارائه شده که خواننده نمیتواند غرق داستان او نشود و آرزوی پایان خوشی برایش نداشته باشد.
فیلمها و دیگر اقتباسها غرور و تعصب
غرور و تعصب الهام بخش تولیدات مختلف نمایشی، سینمایی و تلویزیونی بوده است. اقتباسهای قابل توجه از این اثر شامل فیلم ۱۹۴۰ با گریر گارسون در نقش الیزابت و لارنس اولیویه در نقش دارسی، مینی سریال تلویزیونی ۱۹۹۵ با بازی جنیفر ایهل و کالین فرث و فیلم سال ۲۰۰۵ با حضور کایرا نایتلی و متیو مک فادین بود.
این رمان همچنین در آغاز قرن بیست و یکم بهعنوان پیشزمینهای برای کتابهای بیشماری به کار برده شده است، از جمله پرفروشترین کتاب خاطرات بریجیت جونز (۱۹۹۶) اثر هلن فیلدینگ.
کتابهای دیگر از این دست عبارتند از غرور و تعصب و زامبیها (۲۰۰۹) نوشته ست گراهام اسمیت و صوفیه خان مجبور نیست (۲۰۱۵) اثر آیشا مالک، که در آن یک زن مسلمان قرن بیست و یکمیمجذوب همسایه تتوکار عبوسش میشود. این تفاسیر جذابیت جهانی و ماندگار غرور و تعصب و مضامین آن را نشان میدهد.
بخش هایی از متن کتاب
“اعلام می کنم که هیچ لذتی مانند خواندن وجود ندارد! هرچقدر زودتر آدم چیزی را امتحان کند، زودتر از آن خسته می شود جز کتاب! – وقتی برای خودم خانه داشته باشم، اگر کتابخانه ای عالی نداشته باشد، بدبخت خواهم بود.»
“تخیل یک زن بسیار چابک است. در یک لحظه از تحسین به عشق، و از عشق به ازدواج میپرد.”
“این حقیقتی است که عموم مردم به آن اذعان دارند، مرد مجردی که دارای ثروتی خوب است، باید به دنبال همسری باشد.”
“افراد عصبانی همیشه عاقل نیستند.”
“خودبینی و غرور چیزهای متفاوتی هستند، اگرچه این کلمات اغلب مترادف به کار می روند. ممکن است انسان بدون اینکه خودبین باشد مغرور باشد. غرور بیشتر به نظر ما در مورد خودمان مربوط می شود، خودبینی به آنچه می خواهیم دیگران در مورد ما فکر کنند.
“در من سرسختی وجود دارد که هرگز نمی توانم به خاطر خواست دیگران بترسم. شجاعت من همیشه در هر تلاشی برای ترساندنم افزایش پیدا می کند.”
“اگر غرورم را خدشه دار نمی کرد، به راحتی می توانستم مغرور بودنش را ببخشم.”
“باید یاد بگیرم که به شادی ای بیشتر از آنچه لیاقت دارم، راضی شوم.”
“آنقدر سخاوتمند هستی که من را به بازی نگرفته باشی. اگر احساسات تو هنوز همان چیزی است که در آوریل گذشته بود، فوراً به من بگویید. علاقه و آرزوهای من تغییری نکرده است. اما یک کلمه از سمت تو، من را در این موضوع برای همیشه ساکت خواهد کرد.”
“من شادترین موجود دنیا هستم. شاید افراد دیگری قبلاً چنین گفته باشند، اما نه یک نفر با چنین عدالتی. من حتی از جین هم شادتر هستم. او فقط لبخند می زند، من می خندم.”
“ما برای چه زندگی می کنیم، مگر اینکه با همسایگان خود شوخی کنیم و به نوبه خود به آنها بخندیم؟”
“باید کمی از فلسفه من را یاد بگیرید. فقط وقتی به گذشته فکر کن که یادآوری آن برایت لذت بخش می باشد.»
“یک انتخاب ناراضی کننده پیش روی توست، الیزابت. از این روز به بعد باید با یکی از والدین خود غریبه باشی. اگر با آقای کالینز ازدواج نکنی، مادرت دیگر هرگز تو را نخواهد دید و اگر با او ازدواج کنی، من دیگر هرگز تو را نخواهم دید.”
“همه ما او را به عنوان یک انسان مغرور و ناخوشایند می شناسیم. اما اگر واقعاً او را دوست داشتی، این موضوع اهمیتی نداشت.»
“وقتی یک بار نظر خوبم را نسبت به چیزی از دست بدم، برای همیشه از دست می رود.”
“به عقیده من، در هر گرایشی به یک شر خاص، یک نقص طبیعی وجود دارد که حتی بهترین آموزش ها هم نمی تواند بر آن غلبه کند.”
“فاصله، وقتی که انگیزه ای وجود داشته باشید، اهمیتی ندارد.”
“هیچ کس نمی تواند بگوید من چه رنجی می کشم! اما همیشه همینطور است. کسانی که شکایت نمی کنند هرگز مورد ترحم قرار نمی گیرند.»
“اما بعضی از مردم آنقدر تغییر می کنند که همیشه چیز جدیدی برای مشاهده در آنها وجود دارد.”
“فقط تصمیم دارم طوری رفتار کنم که به نظر خودم باعث خوشبختی ام می شود، بدون اشاره به شما یا هر شخصی که کاملاً با من ارتباط ندارد.”
معرفی نویسنده غرور و تعصب
جین آستن یک رماننویس انگلیسی بود که آثار داستانی رمانتیک او غالبا در میان افراد صاحب زمین و اشراف زاده اتفاق میافتد. واقعگرایی و تفسیرهای اجتماعی گزندهاش اهمیت تاریخی او را در میان محققان و منتقدان تثبیت کرده و جایگاهی را برای او بهعنوان یکی از پرخوانندهترین نویسندگان ادبیات انگلیسی به ارمغان آورده است.
آستین تمام زندگی خود را به عنوان بخشی از یک خانواده در حاشیهای پایین تر از نجیب زادههای انگلیسی زندگی کرد. او در درجه اول توسط پدر و برادران بزرگترش و همچنین از طریق کتاب خواندن آموزش دید. حمایت ثابت خانواده برای پیشرفتش به عنوان یک نویسنده حرفه ای بسیار مهم بود.
شاگردی او در هنر از دوران نوجوانی تا حدود ۳۵ سالگی ادامه داشت. در این دوره، اشکال مختلف ادبی را تجربه کرد و چندین رمان نوشت. از ۱۸۱۱ تا ۱۸۱۶، با انتشار عقل و احساس (۱۸۱۱)، غرور و تعصب (۱۸۱۳)، منسفیلد پارک (۱۸۱۴) و اما (۱۸۱۵)، به عنوان یک نویسنده به موفقیت دست یافت.
او دو رمان دیگر به نامهای نورتنگر ابی و ترغیب نوشت، اما هر دو پس از مرگش در سال ۱۸۱۸ منتشر شدند و همچنین آستین رمان دیگری را آغاز کرده بود، اما قبل از تکمیل آن درگذشت.
آثار آستن رمانهای احساسی نیمه دوم قرن هجدهم را نقد میکنند و بخشی از گذار به رئالیسم قرن نوزدهم هستند. داستان های او، اگرچه اساساً خنده دار هستن، اما وابستگی زنان به ازدواج برای تضمین جایگاه اجتماعی و امنیت اقتصادی برجسته میکنند.
در طول زندگی اش کارهای آستین شهرت شخصی کمی برای او به ارمغان آورد و تنها چند نقد مثبت درباره اش نوشته شد. اما انتشار کتاب خاطرات جین آستین نوشته برادرزاده اش در سال ۱۸۶۹ او را به عموم مردم معرفی کرد. و در دهه ۱۹۴۰ او به طور گسترده ای در دانشگاه به عنوان یک نویسنده پذیرفته شد.
اگر به خواندن رمان و آثار کلاسیک علاقه دارید، با دانلود اپلیکیشن ذهن میتوانید به مجموعه ای از برترین کتابهای جهان دست پیدا کنید.