فهرست مطالب
چرا پاسخ به پرسش چگونه کتاب بخوانیم که فراموش نکنیم برای عدهای از ما سخت است؟ یا بهتر است بگوییم چرا بعضی از ما میتوانیم با یک بار کتابخوانی آن را به ذهن بسپاریم درحالیکه یک سری از ما برای یادآوری حتی یک عنوان سادهاینقدر دچار دردسر میشویم؟
احتمالاً شما هم برای چند پرسش بالا جوابهای سادهای دارید ولی همه میدانیم که این جوابها ساده نیستند! اجازه بدهید در ادامه اضافه کنم که صحبت از « آنچه» میخوانیم نیست، پای «چطور» خواندن در میان است.
خواننده فعال کیست و خواننده منفعل چه ویژگیهایی دارد؟
برای اینکه با راهکارهای چگونه کتاب بخوانیم که فراموش نکنیم آشنا شویم لازم است دو دسته خواننده را بشناسیم؛ خواننده فعال و خواننده منفعل.
◄ خواننده منفعل
- او بهسرعت آنچه را که خوانده است فراموش میکند.
- حجم آنچه را که میخواند بر کیفیت به یادسپاریاش اثر میگذارد. خواننده منفعلی که زیاد میخواند چندان از خواننده منفعلی که کم خوان است جلوتر نیست.
◄ خواننده فعال
- او هرچه بیشتر میخواند، بهتر به خاطر میسپرد.
- خواننده فعال یاد گرفته است که بین محتوای خوب کتاب با محتوای بد تفاوت قائل شود. به عبارتی او درک درستی از فرایند خواندن دارد.
- او تصمیمگیرنده خوبی است چون میداند چطور دنیا را وادار کند آنچه را که به دردش میخورد به او بدهد.
- خواننده فعال از مشکلات فرار نمیکند.
بهترین ویژگی او این است که هرچه بیشتر بخواند بیشتر یاد میگیرد.
پرسش: فکر میکنید آخرین کتابی را که انتخاب کرده بودید با کدام رویکرد خواندید؟
چند عادت مفید برای پاسخ به چگونه کتاب بخوانیم که فراموش نکنیم ؟
اجازه بدهید همین ابتدا یادآوری کنم اگر میخواهیم از فواید چیزی که برایش زمان زیادی میگذاریم بهره ببریم لازم است سنجیده عمل کنیم. بله خیلی از ما زمان زیادی را برای کتابخوانی کنار میگذاریم درحالیکه تعداد کمی آگاهانه در تلاش برای بهبود فرایند مطالعه و به خاطر سپردن آنچه میخوانیم هستیم.
برای شروع بهتر است برای کتاب خواندن «برنامهریزی» داشته باشیم.
- باید آن را ثبت کنیم.
- بیشتر به آنچه خواندیم فکر کنیم.
- به آنچه خواندیم، در صورت امکان، عمل کنیم.
حالا قصد دارم در ادامه برایتان چند عادت مفید را بیاورم که با کمک آنها بتوانیم بیشترین سود از هر صفحه کتابخوانی را به دست بیاوریم.
برای خواندن، یک فیلتر در نظر بگیریم
هیچ قانونی برای انتخاب کتاب وجود ندارد. نه مجبوریم پرفروشترین را لابهلای قفسههای شهر کتاب پیدا کنیم و نه کلاسیکها را. همچنین قرار نیست هر چیزی دیگران دوست دارند ما هم همانطور باشیم. درواقع در کتابی که دیگران نمیخوانند امتیازی برای ما نهفته است.
کافی است فراموش نکنیم ما دیگر یک بچهمحصل وظیفهشناس برای خواندن هر جور کتابی نیستیم. پس بهتر است تمرکزمان را روی خواندن کتابهایی بگذاریم که:
- محبوبیت بیشتری در مقایسه با دیگر کتابها داشته باشند.
- با سلیقه ما جور دربیایند.
- متناسب با احوالات فعلی ما باشند.
مهم: هرچه کتاب جالب و مرتبط با روحیه خودمان انتخاب کنیم، یعنی شانس به خاطر سپردن محتوای آن را در آینده بیشتر میکنیم.
شاید بهتر باشد بدانیم که
کتابهای قدیمی و ترجمهشده نیاز به بررسی نسخههای مختلف دارند تا بهترین را انتخاب کنیم. مثلاً برای خرید کتابی که ترجمهشده است حتماً به یاد داشته باشیم که مترجم با رعایت اصول ترجمه به محتوای اصلی متن وفادار مانده باشد.
یک چکیده برای آشنایی
آشنایی اولیه با کتاب موردنظر با انتخاب یک چکیده کوتاه از آن آغاز میشود. اگر هنوز رمان بینظیر درخت انجیر معابد اثر شاهکار احمد محمود را نخواندهاید پیشنهاد میکنم برای شروع، چکیدهای از خود نویسنده و زندگی او که به درک بهتر فضای داستان کمک میکند آماده کنید. پرسشهای زیر بهخوبی در این مسیر به خواننده کمک میکنند:
- چرا نویسنده این کتاب را نوشت؟ (آیا برای نوشتن آن قبلاً صحبت شده بود؟)
- پیشینه نویسنده چیست؟
- چه کتابهای دیگری نوشته است؟
- این کتاب کجا نوشته شد؟
- وقتی این کتاب نوشته شد، کشور از نظر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی چه موقعیتی داشت؟
- آیا این کتاب ترجمهشده یا دوباره چاپ شده است؟
- آیا در دورهای که این کتاب نوشته میشد هیچ رویداد مهمی – جنگ، رکود اقتصادی، تغییر رهبر، فناوری جدید- اتفاق افتاد؟
چرا این کتاب را میخوانیم؟
در این مرحله شاید بهتر باشد تکلیف خودمان را با کتابی که از قفسه بیرون کشیدهایم روشن کنیم:
- برای تفریح این کتاب را میخوانم.
- دوست دارم در مورد چیزی/ کسی که نمیدانم/ نمیشناسم بیشتر بدانم.
- برای بهتر شدن مهارتهای شغلیام کتاب میخوانم.
- میخواهم وضعیت سلامتیام را ارتقا بدهم.
- قصد دارم مهارت جدیدی یاد بگیرم.
- در فکر راهاندازی یک کسبوکار موفق هستم.
قرار نیست با خواندن کتاب حجم بهدردنخوری از اطلاعات را دریافت کنیم. این فایده ندارد! پس بهتر است برای اینکه پاسخ درستی برای چگونه کتاب بخوانیم که فراموش نکنیم بیابیم، دلیل خوبی داشته باشیم.
گذراخوانی سودمند
من شخصاً هر بار که به شهر کتاب سر میزنم، برای انتخاب کتابی که تابهحال چیز زیادی در موردش نمیدانم به جلد پشت کتاب توجه میکنم. خلاصهای از محتوای اصلی کتاب همیشه در این قسمت گنجانده میشود که به مخاطب کمک میکند با شناخت اولیه و بهتری تصمیم بگیرد.
همچنین شناسنامه کتاب که صفحه اول را در هر کتابی به خودش اختصاص میدهد، بهترین منبع معرفی آن است. شاید بهتر باشد بدانید که بهترین نویسندگان جهان به لطف کتابشناسی میتوانند برای نوشتن کتابشان، با صدها کتاب دیگر آشنا شوند.
همخوانی محتوای کتاب با احوالات فردی
البته این عادت قرار نیست همیشه عملی باشد اما نباید فراموش کرد که همخوان کردن کتاب با وضعیت روانی فعلی و چالشهایی که با آنها سروکار داریم میتواند اثر بسیار قدرتمندی داشته باشد.
برای نمونه در روزهایی که برای ذهن آگاهی، تقویت ذهن و مثبت اندیشی وقت بیشتری میگذارم انتخاب کتاب آدمهای سمی میتواند بخش مهمی از تجربیات من در این مسیر باشد و نه صرفاً یک محتوای مکمل.
میتوانید موقعیتهای زیر را برای انتخاب کتاب دلخواهتان در نظر بگیرید:
◄ کتابی برای سفر و ماجراجویی-
◄ کتابی برای کنار آمدن با مصائب و دردها-
◄ کتابی متناسب با بحرانهای اخلاقی که گرفتارشان شدهاید-
◄ کتابی برای روبهرو شدن با روزهای سخت-
◄ کتابی برای نارضایتی شغلی-
یادداشتبرداری
اگر بدانیم چگونه کتاب بخوانیم که فراموش نکنیم ، کتاب خواندن دیگر یک رفتار بسیار جذاب برای ما میشود و انجام عادتها بهمرورزمان تأثیر خود را میگذارد.
یادداشتبرداری میتواند دو حالت داشته باشد:
- داشتن یک دفترچه یا حتی صفحه memo گوشی هوشمندتان همیشه بهترین گزینه برای ثبت نکاتی است که موقع کتاب خواندن دوست دارید همواره جلوی چشمتان باشد.
- خلاصهنویسی پس از پایان هر بخش از کتاب موردنظر. این خلاصهنویسی مثل حالت اول میتواند همراه با بخشهای خواندنیتر و مفیدتر باشد.
نکته: اگر برای انجام این تمرین کمی نیاز به انگیزه دارید فقط کافی است تصور کنید درست زمانی که از خواندن دست برمیدارید، کسی روی شانهتان میزند و از شما میخواهد آنچه را خواندهاید برایش تعریف کنید. او هیچ پیشزمینهای در مورد کتاب ندارد. چگونه انجامش میدهید؟
کتابهایی که در بخشی از آنها یادداشتهای خواننده(ها) ثبت شده همیشه شگفتانگیز، کاربردی و خواندنی هستند.
فراموش نکنید که
این عادت بسیار مفید کمک میکند تا هرزمان که میخواهید دوباره به سراغ کتاب بیایید، چکیدهنویسیهای شما باعث میشوند به یاد بیاورید تا کدام قسمت کتاب پیش رفتهاید.
یادداشتبرداریهای قابل جستوجو
میتوانید با انتخاب یکی از روشهای زیر دسترسی راحتی به یادداشتبرداریهای حین کتاب خواندن داشته باشید:
◄ جعبه یادداشت- یادداشتهایتان قابل حمل هستند و بر اساس موضوع، نویسنده یا زمان مطالعه دستهبندیشدهاند.
◄ بخشی از همان کتاب- یادداشتها در همان کتابی که میخوانید یا خواندهاید طبق دستهبندی بالا نوشته شدهاند.
◄ سیستم دیجیتالی- سکشن memo در گوشی هوشمند، اپلیکیشن های یادداشت نویسی متنوع و حتی word office
◄ زمانبندی برای خواندن و بازنگری یادداشتها
حفظ تمرکز
من ازجمله کتابخوانهای کم تمرکزی هستم که نیاز به ارادهای آهنین برای چک نکردن گوشی، تلویزیون خاموش، بهانه نتراشیدن و سر به هوا نبودن دارم.
آنچه در به حافظه سپردن چیزی که میخوانیم مهم است همین تمرکز عمیق برای فهم و جذب محتواست مخصوصاً اگر موضوع کتاب پیچیده و مبهم باشد.
♦♦ مهم: هدف ما این است که یک خواننده فعال باشیم. چنین فردی به تمرکز و توانایی ارتباط با دنیای نویسنده نیاز دارد.
فکر میکنید برای خواندن رمان بینظیر کلیدر محمود دولتآبادی تمرکز کافی ندارید؟ بله حق دارید! کتابهای با حجم بالا گزینههای سختی برای حفظ تمرکز هستند. ولی چه باید کرد؟
** روزی ۲۵-۳۰ صفحه بخوانید **
فراموش نکنیم که خواندن یک کتاب حجیم یا سنگین با این روش ممکن است مدتهای طولانی طول بکشد ولی نتیجه خوبی که دارد به شما حس خوشایند خسته نبودن از خواندن کتاب میدهد.
نشانهگذاری در کتاب
خیلی از ما ازجمله آنهایی هستیم که بهسادگیِ بچهها در مورد کتابها فکر میکنیم؛ تا نکردن برگههای کتاب، چیزی ننوشتن در صفحات آن. ما فکر میکنیم کتاب یک وسیله مقدس است.
ولی جالب اینجاست اگر میخواهیم بدانیم چگونه کتاب بخوانیم که فراموش نکنیم باید دست از تقدیس کتاب برداریم. اتفاقاً یکی از بخشهای جذاب کتابخوانی برای من، اگر کتاب را به روش سنتی بخوانم، همین یادداشت نویسی و هایلایت کردن بخشهای جالب آن است.
◄ فراموش نکنیم که هرچه بیشتر بنویسیم، ذهن ما در زمان خواندن کتاب فعالتر خواهد بود.
ساختن یک تصویر ذهنی شفاف
شاید تصور کنید این عادت فقط برای کتاب خواندن کاربرد دارد درحالیکه اینطور نیست. ساختن یک تصویر ذهنی کامل و درست از هر چیزی که در زندگی با آن روبهرو میشویم ازجمله اثرگذارترین تکنیکها برای به خاطر سپردن آن موضوع است.
یکی از تجربههای شگفتانگیز من در کتابخوانی، شاهنامه فردوسی بود. این مثنوی آنقدر استادانه نوشته شده است که باوجود تحصیل در رشته ادبیات فارسی، گاهی نیاز به مکث بیشتر برای درک بعضی ابیات داشتم. با این کار سعی میکردم تا تصویری متفاوت و ویژه از آنچه میخوانم برای خودم بسازم.
ایجاد ارتباط ذهنی
کتابها بستههای دستنخورده نیستند. هرکدام از ما به روش خودمان با آنها روبهرو میشویم. فراموش نکنیم که هر محتوا یا حقیقت گنجانده شده در کتاب میتواند با بینهایت موضوع دیگر ارتباط داشته باشد. هرچه تلاش شخصی ما برای پیدا کردن این روابط بیشتر باشد، حافظه ما برای ثبت آنچه میخوانیم بیشتر تقویت میشود.
در اختیار داشتن مدلهای ذهنی
مدلهای ذهنی کمک میکنند تا درک بهتری از کتابها داشته باشیم. در ادامه با چند روش استفاده از این مدلها آشنا میشویم:
◄ تأیید طلبی
برای شناخت این مدل ذهنی کافی است تا چند سؤال از خودمان بپرسیم:
- کدام بخش(های) این کتاب را نادیده میگیرم؟
- این کتاب در راستای تأیید نظرات من است؟ (همینطور است؟ اما آیا واقعاً باورهای من را تأیید میکند یا فقط چیزهایی را میخوانم که دوست دارم بخوانم؟)
اگر دوست ندارید با آنچه خلاف میل شماست در کتاب روبهرو شوید، مدل تأیید طلبی قرار است تا این موضوع را به روی شما بیاورد.
◄ بهروزرسانی فکری
- با خواندن این کتاب قرار است کدام نظرات شخصیام را تغییر بدهم؟
- اطلاعات موجود در این کتاب چطور در بهروزرسانی دیدگاه من نسبت به زندگی کمک میکند؟
◄ انگیزهها
- انگیزه شخصیتها یا نویسنده کتاب چیست؟
- آنها به دنبال چه هستند؟ چه هدفی دارند؟
کورت ونه گات Kurt Vonnegut بهخوبی در چند جمله زیر به اهمیت انگیزه تأکید کرده است:
« وقتی میخواهم نویسندگی خلاق را به دانشجوهایم تدریس کنم به آنها میگویم تا شخصیتهایی خلق کنند که فوری یک چیزی میخواهند حتی شده یک لیوان آب. شخصیتهایی که بیمعنا بودن زندگی مدرن، آنها را به ستوه آورده است، مرتب آب میخورند.»
چند تکنیک نوشتن کتاب – به یک نویسنده درجه یک تبدیل شو
اگر این مراحل را طی نکرده و دست به قلم شوید ساختمانی را بنا کردهایدکه پایههای محکمی ندارد
◄ مستندات اجتماعی
منظور از این مستندات تعداد نسخههای به فروش رفته، تصاحب عنوان پرفروشترین و دیدگاه سایرین است.
- آیا این موارد ازجمله آنهایی هستند که روی برداشت و درک من در مورد کتاب اثر میگذارند؟
- آیا نویسنده با همین دستاویزها بر خوانندههایش تأثیر میگذارد؟
البته اینکه نویسندهها از این روشها برای فروش قابلتوجه کتابهایشان استفاده کنند چندان هم عجیب نیست. درنتیجه، کتابهای معمولی و سطح متوسط هم میتوانند به محبوبیت برسند. مستندات اجتماعی ازجمله روشهای کلاسیک هستند که خوانندگان باهوش متوجه آنها میشوند.
توقف مطالعه در زمان خستگی
یک قانون کلی میگوید که « عاشقان کتاب هرگز به فکر تمام کردن یک کتاب خسته کننده نمیافتند.»
شاید بد نباشد این جمله جالب شوپنهاور، فیلسوف آلمانی، را به خاطر بسپاریم:
« کسی یک کتاب بهدردنخور را نمیخواند و البته کتابهای خیلی خوب را هم زیاد نمیخواند. کتابهای اولی سم فکری هستند که ذهن را خراب میکنند.»
دوباره خوانی (در صورت نیاز)
ازجمله روشهای مؤثر کتاب خواندن این است که کتابهای عالی را باید چند بار خواند. شاید نتیجه بگیریم که این کار یکجور وقت تلف کردن است درحالیکه هنوز کلی کتاب معرکه دیگر در صف انتظار هستند.
اگر میخواهیم بدانیم چگونه کتاب بخوانیم که فراموش نکنیم باید دچار این سوءبرداشت نشویم. بهترین زمان دوباره خوانی دقیقاً بعد از تمام شدن کتاب است.
فراموش نکنید که
هدف، خواندن یک دو جین کتاب نیست. قرار است کتاب بخوانیم تا هر آنچه میتوانیم بر دانایی خودمان اضافه کنیم.
اگر میخواهیم حافظه بادوامی از آنچه خواندیم داشته باشیم، دوباره خوانی حتماً بهترین عادت است.
تکرار، همیشه برای تقویت حافظه جواب میدهد.
کتاب خواندن همچون یک فرایند یادگیری
خیلی از ما احتمالاً فکر میکنیم که دریافت اطلاعات همان یادگرفتن اطلاعات است؛ مثل زمانی که کتاب درسی میخوانیم و لزوماً قرار نیست چیزی یاد بگیریم و فقط فرایند دریافت اطلاعات اتفاق میافتد..اما بهتر است بدانیم که فرایند اصلی یادگیری شامل تفکر و بازخورد میشود. « تجربه» باعث میشود ما با ایدههای مختلفی در فرایند یادگیری، آشنا شویم.
این ایدهها اگر فرصتی برای فکر کردن به آنها نداشته باشیم، ما را وارد چالش نمیکنند. به موضوع کتاب خواندن و اینکه چگونه کتاب بخوانیم که فراموش نکنیم بازگردیم!
همین موضوع در مورد کتاب خواندن هم درست است؛ اگر مطالعه کردن بدون تفکر باشد پس یادگیری هم اتفاق نمیافتد. یکی از دلایلی که کتاب میخوانیم تجربه مشاهده دقیق زندگی از دریچه نگاه نویسنده است و این دقیقا ورود به فرایند یادگیری است.
کتابی که با مکث، تفکر و تلاش برای ارتباط خوانده شود کمک میکند تا مغز ما فقط تمایلات نویسنده را یاد نگیرد بلکه نحوه استفاده از این تمایلات و افکار را هم بیاموزد و اینکه هرکدام کجا مفید است و کجا جواب نمیدهد.
استفاده عملی از آموختهها
حال به مرحله آخر رسیدیم؛ کتاب خوانده شد. شاید بد نباشد که پیش از هر چیز در ادامه مبحث چگونه کتاب بخوانیم که فراموش نکنیم به چند پرسش مهم پاسخ بدهیم:
◄ چطور میتوانم آنچه را که از خواندن این کتاب یاد گرفتم استفاده کنم؟
◄ مطالب این کتاب چه موقع به کمک من میآید؟ چه زمانی به درد من نمیخورد؟
◄ کجا میتوانم از آن استفاده کنم؟
همچنان که به دنبال جواب هستیم بهتر است فراموش نکنیم که با پایان یافتن مطالعه یک کتاب قرار نیست اتفاق شگفتانگیزی بیفتد و ما عین دریافتی خود از کتاب را در زندگی واقعی پیاده کنیم.
** مهم: با برنامهریزی و تصمیم درست در مورد چگونه پیاده کردن مطالب کلیدی نهفته در کتاب در زندگی واقعی، بین خواندن کتاب و تجربه عملی آنچه خواندیم فاصلهای منطقی ایجاد میکنیم.
تکنیک فاینمن Feynman
در فرایند یادگیری، تکنیک فاینمن بهعنوان الگوریتمی برای تضمین یادگیری استفاده میشود.
شاید بهتر باشد بدانید که
این تکنیک برگرفته از نام ریچارد فاینمن، برنده نوبل فیزیک، است.
اما این تکنیک از چه حرف میزند؟ چهار گام اصلی در تکنیک فاینمن مدنظر است:
- انتخاب محتوا یا موضوع
- یاد دادن آن به یک کودک
- شناسایی مشکلات و موانع و بازگشت به منبع اصلی
- بازنگری و سادهسازی
در فرایند چگونه کتاب بخوانیم که فراموش نکنیم، آموزش، روشی اثرگذار برای جاسازی اطلاعات در ذهن است. البته لازم نیست حتماً محتوای کتابی را که خواندید به یک آدم کم سن و سال آموزش بدهید. بنا بر تکنیک فاینمن، پیدا کردن فردی که علاقهمند است تا آموختههای شما را یاد بگیرد جواب میدهد.
کسی پیدا نشد؟ هیچ ایرادی ندارد. با خودتان در مورد کتاب حرف بزنید. حتی میتوانید دیدگاه خودتان را در مورد کتابهایی که در مجموعه ذهن میخوانید، پس از دانلود رایگان اپلیکیشن ذهن برای ما ارسال کنید
پایانبخش
چه پایانبخشی بهتر از این گفتار نویسنده بزرگ ایران زمین، خالق شاهکار تاریخ بیهقی، ابوالفضل بیهقی، که در مورد کتاب نوشت:
« بهترین سخنگویان و یاران، کتابها هستند و آنگاهکه دوستان تنهایت نهند، میتوانی به آن سرگرم شوی. اگر او را همراز خویش قرار دهی، سرّ تو را فاش نمیکند و با کتاب است که میتوان به دانش و نیکیها دست یافت. »
من اگر پزشک بودم، درمانی قدرتمندتر از کتاب برای بیمارانم تجویز نمیکردم!
منبع:
من مینویسم. در کنار سفر، مهربانی، آشپزی و سکوت، از این هنر، برای معنا دادن به زندگی ام بهره میبرم.
سلام
باتشکر از سایت خوب شما من اپلیکیشن را دانلود کردم ولی به نظرم هیچ تجربه کتابخوانی بهتر از خواندن یک کتاب واقعی نیست.
باتشکر از شما