فهرست مطالب
آنچه در مسیر زندگی بسیار مهمتر از « تکنیک تغییر باور در شصت ثانیه» است، « خودباوری» و پذیرش «من واقعی» خواهد بود. در زندگی مدرن امروز، دغدغه بسیاری از ما حساب بانکی قابلتوجه و یک موقعیت اجتماعی قابلقبول و ارزشمند است. افکار ناشی از « من بهاندازه کافی خوب نیستم» مثل یک مانع، کاری میکند نهتنها حرکت درست و روبه جلویی در زندگی خودمان نداشته باشیم، بلکه همان روشهای قدیمی کم اثر را دنبال کنیم؛ درحالیکه بدون شک میتوان در بازه زمانی پنجاهونه ثانیه! بله همین مدت کوتاه، تغییر چشمگیری ایجاد کرد.
با چند فکر همهگیر که بدون شک همه ما در مورد آنها دچار نشخوار فکری مداوم میشویم، شروع میکنم:
من فکر میکنم که:
- مفهومی به اسم « ثروت کافی» وجود ندارد.
- واقعاً لیاقتم بیش از این حرفهاست؟
- ایرادی ندارد تصمیم بگیرم پولدار باشم؟
- تعریف و تمجید و قدردانی اصلاً فایده ندارد و انرژی پیش برندهای به حساب نمیآید.
توجه داشته باشید که همین افکار بهمرورزمان تبدیل به نجواهای شب و روز شما خواهند شد که برچسب « هیچوقت کافی نیست» بر تن آنها خودنمایی میکند که آمیخته به حجم زیادی از « احساس گناه» برای بیشتر خواستن است و یکی از نشانه های ابتلا به تفکر همه یا هیچ است.
[su_box title=”همچنین بخوانید: ” style=”bubbles” box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
[su_animate type=”shake” duration=”0.5″] تفکر همه یا هیچ ؛ سبک زندگی یا اختلال ذهنی ؟
[/su_box]
اینکه یکی از کشمکشهای درونی شما در پیچیدگیهای هزاره سوم، این افکار باشد هیچ ایرادی ندارد، ولی قصد دارم در ادامه چند تکنیک تغییر باور در شصت ثانیه را با شما در میان بگذارم.
نقش باور در تکنیک تغییر باور در شصت ثانیه
اجازه دهید در ابتدا تعریف کوتاهی از مفهوم «باور» در اختیار شما بگذارم تا مطالعه ادامه مقاله برایتان روشن، خوشایند و نتیجهبخش باشد.
باور برای همه ما در زندگی، به دو صورت تبلور پیدا میکند. یعنی تولد مجموعهای از ادراکات و پیادهسازی آنها که در واقعیت از دو مسیر، شدنی است:
- به لطف تجربیات و دریافت ما ازآنچه در اطراف ما اتفاق میافتد.
- به لطف حقایقی که دیگران برای ما بازگو میکنند.
روشن است که هسته اولیه و اصلی باور ما در زندگی، از همان دوران کودکی شکل میگیرد.
باورهای درست یا باورهای نادرست؟
در موضوع تکنیک تغییر باور در شصت ثانیه آنچه بسیار مهم است، کیفیت باور و درستی یا نادرستی آن است. اگر مروری بر باورهای ریزودرشت خود در زندگی فردی داشته باشیم، میتوانیم پس از مطالعه این مقاله، از درستی یا نادرستی آنها آگاهی پیدا کنیم.
پس از گسترش تعاملات اجتماعی با افرادی که روحیه سازنده و مثبتی دارند، خواندن این مقاله مسیر روشنی برای شما میسازد که به کمک آن از سازنده بودن باورهایتان تا این نقطه از زندگی و یا برعکس، آسیبرسان بودن آنها آگاه خواهید شد.
بهتر است همین ابتدا، فهرستی از باورهایی که بهمرورزمان متوجه مخرب بودنشان شدهاید تهیه کنید:
◄ چه باورهایی که « من بالغ» را از ادامه درست مسیر بازداشت؟
◄ چه باورهایی که اشتباه بودنشان در زندگی عاطفیام ثابت شد؟
◄ چه باورهایی که نادرست بودنشان در زندگی کاری من خودش را نشان داد؟
و جلوی هرکدام یک « چرا»ی بزرگ بنویسید. موافقید؟!
یادگیری و تکنیک تغییر باور در شصت ثانیه
شما به نقطه جذاب تمرین رسیدید!
وقتی متوجه کیفیت باورهایتان میشوید، از این پس قدمهایی که برمیدارید تعیینکننده هستند. وقتی که وزنه باورهای نادرست شما در ترازوی زندگی سنگینی میکند اگر از هوشمندی ذاتی خود کمک بگیرید، میتوانید با اهرم یادگیری و پیاده سازی چند تکنیک ساده زیر شاهد بهبود باورهایتان باشید.
نقشه را بسوزان!
بیایید در این مقاله همفکر باشیم و بپذیریم که همه ما نقشههایی در دالانهای شگفتانگیز و ناشناختهی ذهنمان داریم که با توجه به « من چگونه فکر میکنم» چیزهای مهمی در خود نهفته است.
این نقشه ذهنی میراث ما از نیاکانمان بوده است که در خلال آن، نشان میدادند که میخواهند مراقب ما و زندگیمان باشند. در این نقشهها اصول جالبتوجهی گنجانده شده است مثل:
من باید چیزهایی را بخرم که بهاندازه کافی بزرگ باشند تا پولهایم را اینگونه پسانداز کنم
این جمله، نخستین بخش اعتراف من در خلوت، برای باور به درست زندگی کردن بوده و هست. حالا میخواهم این نقشه را بسوزانم؛ پس:
◄ میخواهم افکار مشابهی مثل جمله بالا را بهصورت مکتوب دربیاورم. افکاری که تبدیل به بزرگترین سردردهای من شده اند.
◄ میخواهم با صدای بلند آنها را برای خودم بخوانم و بعد، کاغذ را پاره کنم.
◄ میخواهم نقشه را بسوزانم.
راه خودت را پیدا کن
فرقی نمیکند در سیستم آموزشی ایرانی تربیت شده باشیم یا در فرهنگ اسکاندیناوی؛ خواهناخواه یک باور غالب در زندگی شخصی ما حضوری پررنگ دارد که مانع اجرای تکنیک تغییر باور در شصت ثانیه میشود:
مسیر زندگی برای همه مشخص و یکسان است
ما پرورش داده میشویم تا وارد پیشدبستانی شویم، به مدرسه برویم، به انتخاب رشته در دانشگاه فکر کنیم و درنهایت شغل مناسبی پیدا کنیم و درست همینجاست که دلواپسیهای معروف ما در مورد « یک زندگی باکیفیت» از بین میرود تا ما احساس خوشبختی کنیم.
بهتر نیست کمی قد بکشیم و روحیه ماجراجویانه خودمان را بیدار کنیم؟
بهتر نیست از مسیر سنتی که پیشینیان برای محافظت از ما ساخته بودند پا به جادهای فرعی بگذاریم و دستی به گوشه و کنار افکارمان بکشیم؟
حالا وقت پیادهسازی تکنیک تغییر باور در شصت ثانیه با بیدار کردن چند احساس خفته در روحمان رسیده است.
فراموش نکنید که ارمغان زندگی برای هرکسی متفاوت است. طبیعی است آنگونه که دوست دارید سکان این کشتی را بچرخانید و آن را با شیوه ملوانی خودتان هدایت کنید.
آنچه مهم و ارزشمند است رویارویی با چندین ایده جایگزین باورهای قدیمی و حتی فرساینده در مسیر انجام تکنیک تغییر باور در شصت ثانیه است. همهچیز به قدرت تصمیمگیری و رفتار بالغانه شما بستگی دارد.
خداحافظی با « اما من…»
سه ماه پیش، وقتی با تیم نویسندگان فعلی وارد مذاکره شدم تا موقعیت شغلی اکنون را به دست بیاورم این باور در ذهنم ریشه دوانده بود که « این شغل واقعاً درستوحسابی است و هرکسی کار خودش را میداند. چه موقعیت خوبی قرار است به من پیشنهاد شود! همهچیز دارد خوب پیش میرود « اما من…»
ما روشهایی شگفتانگیز از مجموعه تکنیک تغییر باور در شصت ثانیه را میخوانیم، میشنویم و درست وقتی نوبت به ما میرسد به طرز عجیبی میترسیم و با یک «اما»ی بزرگ روبهرو میشویم.
من آن موقعیت شغلی را تصاحب کردم درحالیکه تا پیش از کسب جایگاه مناسب این افکار در ذهنم میچرخید:
◄ یعنی چقدر باید تلاش کنم تا این شغل را از آن خودم کنم؟
◄ من لایق کار با چنین تیمی نیستم.
◄ من چند ماه است که در حال تلاش برای گرفتن این شغل هستم. نه! مثل همیشه نتیجه نمیگیرم.
اگر من خودم را باور نداشته باشم این روند در تمامی زندگی من پیوسته ادامه خواهد داشت و تمام ابعاد زندگی من را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد.
و بدین ترتیب پیش از آنکه شروع به تلاش کنم، دورنمای محو و اشتباهی برای خودم ساخته بودم.
نکته: من به این مدل ذهنی عادت داشتم ولی قرار نیست این مدل فکری دوام داشته باشد. پس آن را تغییر دادم چون اشتباه بود.
اجازه بده افکار منفی بروند!
احتمالاً با خواندن این عنوان زیر لب به من میخندید و زمزمه میکنید « گفتنش خیلی سادهتر از انجام دادنش است.»
تقریباً حق با شماست اما بد نیست بدانید که «فراموش کردن» آسانتر از « به خاطر سپردن» است و بهترین شاهد برای این موضوع مهم، لحظاتی است که کلید اتاق یا سوئیچ ماشین گم میشوند.
در تکنیک تغییر باور در شصت ثانیه بهتر است به خاطر بسپارید که ذهن شما در یک زمان مشخص میتواند یک فکر مشخص را دنبال کند پس چهبهتر که این افکار، مثبت باشند و شما را در مسیر پیش برندهای قرار بدهند.
مهم: در این تکنیک، افکار منفی و بازدارنده را فراموش کنید و افکار مثبت سازنده را به خاطر بسپارید. تمرین و بازگویی مکرر این افکار مثبت، نتیجه مطلوب را در پی خواهد داشت.
فراموش نکنید که ذهن، کارخانهای شگفتانگیز است که بشر روزبهروز بهتر و بیشتر با تودرتوهای عجیب و ناشناخته آن روبهرو میشود. هرچه اندیشیدن به افکار مثبت در ذهن شما بیشتر و فعالتر باشد و آن را تبدیل به عادت کنید، مغز شما، مسئولیت و تمرکز بیشتری برای رسیدگی به آنها بر عهده خواهد گرفت و به آن عادت میکند. پس ذهن را دستکم نگیرید!
چند مفهوم برای تغییر باور در زندگی
مجموعه تکنیک تغییر باور در شصت ثانیه نیاز به اراده و خواست قلبی دارد. پیشنهاد میکنم دو مفهوم زیر را در زندگی شخصی خود بیشتر از پیش جدی بگیرید تا اثرگذاری تمرینهای موردنظر بهتر باشد.
زمان
چند تمرین گفتهشده به صورتی تنظیم شده است که مفهوم « سهل ممتنع» را برای شما به همراه خواهد داشت؛ یعنی آسان در ظاهر و دشوار در واقعیت. سادگی این تمرین در نگاه اول است و این سادگی تنها زمانی به شما ثابت میشود که بهمرورزمان و با اراده و صبر از پس انجامشان بربیایید.
بالاتر نوشتم که چقدر ذهن در پیشبرد اهدافتان نقش مهمی دارد و میخواهم دوباره تأکید کنم ذهن شما با گذر زمان متوجه اهمیت باورهای سالم و درست و ضعف باورهای اشتباه میشود. چهبهتر که در این مسیر، از راهنمایی یک درمانگر مورد اعتماد برای شناخت بیشتر باورهایتان بهرهمند شوید.
در این مسیرِ چنان آسان و چنان دشوار، برای اینکه روزمرگی طبیعی زندگی واقعی، گریبان گیرتان نشود و مانع تمرکز شما برای افزایش بهرهوری ذهنی نباشد، این چند تکنیک تغییر باور در شصت ثانیه را در موقعیتهای مختلف و نه لزوماً در خانه یا مکانی مشخص انجام دهید. میتوانید ضمن دانلود رایگان اپلیکشن ذهن برای ورود به کتابخانه صوتی، نقطه دنجی در طبیعت نزدیک به خودتان یا هر نقطه از این سرزمین چهارفصل داشته باشید و کتاب صوتی موردعلاقهتان را در آرامش گوش دهید.
تجربهگرایی
روش تجربی در برابر روش عقلی یا مبتنی بر عقل و اندیشه، ابزاری مفید و کاربردی در زندگی مدرن شده است. فردی که با مجموعه حواس خود به درک زندگی و شناخت باورهای جاری در آن میرسد، میتواند به نتایج جالبتوجهی دست پیدا کند که مهمترین آنها، تقویت تفکر موازی با هدف دستهبندی مجموعهای از تجربیات خود و دیگران است.
اگر تابهحال از روحیه تجربهگرایی برخوردار نبودهاید یا دوستانی با این ویژگی نداشتهاید، برای درک بهتر تکنیک تغییر باور در شصت ثانیه میتوانید آن را امتحان کنید.
بدون شک همه ما همانطور که در ابتدای مقاله نوشته بودم، یک سری الگوهای فردی و اجتماعی تعریفشده در زندگی داریم که در برههای از زمان و سنی خاص متوجه ضعف یا نادرستی این الگوها (باورها) میشویم. بهرهمندی از روحیه تجربهگرایی یعنی سنجش همین الگوهای شکسته یا اساساً اشتباه و بررسی باورهایی که میتواند جایگزین مناسبی برای آنها باشد.
فکر نمیکنید وقت سبک و سنگین کردن باورهایتان رسیده باشد؟!
در پایان
شما از پیادهسازی این چند تکنیک تغییر باور در شصت ثانیه چه احساسی دارید؟ شده که تابهحال یکی از این موارد را بیآنکه بدانید ازجمله تکنیکهای مفید هستند، در زندگی شخصی خود اجرا کنید؟
بهتر است برای اثربخشی بهتر تکنیکهای موردنظر به چند اصل مهم توجه کنید:
- اجازه دهید یکی دو باور امیدبخش در زندگی شما ریشه بگیرد.
- در مسیر زندگی، آنچه ریشههای این باورها را عمیقتر و محکمتر میکند پیدا کنید.
- تفسیرهای همهجانبه در مورد یک اتفاق داشته باشید و از نگاه تکقطبی خودداری کنید.
- مراقب باشید باور(های) شما زیرمجموعهای از حقایق باشند نهتنها حقیقت موجود.
- هر آنچه اتفاق میافتد را برای خود پیچیده و سخت نکنید. با آنها بهسادگی روبهرو شوید.
و بدانید که برای باورمند بودن در زندگی و داشتن باورهای درست و سازنده، باید خودتان و ذهنتان را آماده رویارویی با موانع کوچک و بزرگی کنید که کم هم نیستند.
من مینویسم. در کنار سفر، مهربانی، آشپزی و سکوت، از این هنر، برای معنا دادن به زندگی ام بهره میبرم.