فهرست مطالب
این سندرم بیشتر شما را یاد یک کارتون نوستالژیک دیدنی نمیاندازد؟ شاید بهتر باشد پیش از شروع مقاله با دو تعریف متفاوت سندرم پینوکیو pinocchio syndrome بیشتر آشنا شویم.
تعریف اول– ترس از مورد تمسخر قرار گرفتن. نوعی کنارهگیری اجتماعی برای خودداری از تمسخر عمومی است که به دلیل یک سری الگوهای حرکتی در میان افرادی که چنین واکنشی را انتخاب میکنند چنین نامی را به خود گرفته است. فرد با قرار گرفتن در این موقعیت احساس میکند دیگران به حالت غیرعادی و عجیبوغریب او که شبیه عروسکهای چوبی است میخندند.
تعریف دوم– تعریف دوم خیلی شبیه به همان افسانه شنیدنی پینوکیو است و مربوط به زمانی میشود که فرد دروغ میگوید. برخی میگویند که افزایش جریان خون در بینی فرد دروغگو باعث قرمز شدن بینی او میشود.
بعد نوبت خاراندن بینی میشود که این یعنی «دارم دروغ میگویم!». همراه با چنین حالتی باید منتظر نشانههای دیگری مثل هیجان غیرعادی، خشکی لبها، انگشتان به هم فشردهشده، تنفس عمیق و ترس از نگاه کردن مداوم به چشمهای طرف مقابل و حتی سکسکه هم بود.
پیشینه سندرم پینوکیو به چه سالی برمیگردد؟
این سندرم را برای اولین بار کارمندان دانشگاه گرانادای اسپانیا در دسامبر ۲۰۱۲ گزارش دادند. اثر این سندرم، پیامدهای چشمگیری برای اجرای قانون دارد که بسیار برتر از دستگاههای دروغسنج عمل میکند این اثر در ثبت دروغ حدود ۵۳% از موارد مؤثر است.
بعدازاین مطالعه بود که سندرم موردنظر نام پینوکیو را به خود گرفت؛ درست مثل پسرک چوبی قصهای کودکانه که با هر بار دروغ گفتن بینیاش درازتر میشد.
سندرم پینوکیو؛ بیماری صرع
سندرم پینوکیو را در ارتباط با صرع هم میدانند. این بیماری شامل یک مکانیزم فعالکننده میشود که بهصورت معمول عامل تحریک بخش زیادی از انواع تشنجهاست. جالب اینجاست که گزارشهای غیرعادی از تشنج زمانی ثبت شده که فرد در حال دروغ گفتن بوده است.
بیمار با کاهش هوشیاری و تشنجهای عمومی از حملات صرع آسیب میبیند. حملات با احساساتی شروع میشود که فرد در طول روز چندین مرتبه و در زمانهای مشخص آنها را تجربه میکند. این احساسات شامل انقباض بخش فوقانی معده، احساس گرگرفتگی از ناحیه شکم تا گوشها و بعد توهمات شنیداری و تصویری مثل صدای ترسناک شدیدی که طنینانداز میشود، خواهد بود.
با دروغ گفتن بیمار، بیش از یکسوم حملات عصبی شروع میشوند که بدون علائم مشخصی در بخشهای دیگر هم اتفاق میافتند. در یک سری از گزارشها که البته موارد بسیار نادری هم هستند، عواطف فردی مرتباً باعث تشنج شده است. دستگاه لیمبیک مغز مربوط به همین احساسات میشود و فرد ناظر ممکن است با دروغ گفتن بیمار احساسات خاصی را در او مشاهده کند.
سندرم پینوکیو با مغز چه میکند؟
وقتی صحبت از اثر effect میشود اصطلاح مرسومی است که با دروغ گفتن و تغییر ظاهری بینی خودش را نشان میدهد که به دلیل واکنش بخش کورتکس اینسولا insula در مغز اتفاق میافتد- اینسولای مغز کار کنترل هیجانات، ادراک و رفتارهای شناختی فرد را انجام میدهد-.
به گفته پژوهشگران وقتی حقیقت گفته میشود باعث افزایش فعالیت اینسولا و کاهش قرمزی بینی میشود. درحالیکه دروغ گفتن فعالیت این بخش مغز را کم میکند و بینی فرد قرمز میشود و آنها این بررسیها را با دستگاه دمانگار انجام میدهند.
همانطور که بالاتر برایتان نوشتم این اثر جالب برای اولین بار در دانشگاه گرانادا شناسایی شد و کمک بزرگی به اجرای قانون بعد از تأیید دروغ یا حقیقت فرد گوینده کرد.
سندرم پینوکیو چرا به این نام معروف شد؟
درواقع این نامگذاری یکجور اسم خودمانی در توصیف حالتهای بیرونی افرادی بود که در جمع نشان میدهند. اگر احساس میکردند که رفتار ناشایست یا غیرقابل قبولی از آنها سر زده است، بدن و بخشی از رفتارهای آنها تحت تأثیر چنین موقعیتی دچار تغییر میشود درحالیکه حتی ممکن است خودشان متوجه این تغییرات نشوند.
پینوکیوی دوستداشتنی درواقع نمادی از همان تغییرات غیرارادی و عجیبوغریب است که انسانها در موقعیتهای احساسی آن را تجربه میکنند و شکل اغراقشده آن، تکان خوردن ناهماهنگ دست و پای چوبی پینوکیو و شلختگی رفتار اوست.
اثرات بیرونی سندرم پینوکیو چیست؟
فرد دروغگو قصههایی میبافد که نه توهم آلود است و نه کاملاً راست و درست. در دروغهای او خطهای کمرنگی از حقیقت وجود دارد. توجه داشته باشید که تمایل فرد به دروغ گفتن یک رفتار درونی شده دائمی است و باید آن را یک ویژگی شخصیتی دانست نه مربوط بهموقعیتهای بیرونی یا شرایط اجتماعی.
«فرد دروغگو، دروغ میگوید و میخواهد دروغهایش مثبت و خوشایند به نظر برسد.»
شاید برایتان جالب باشد که بدانید دروغگوی وسواسی واقعاً باور کرده است تصورات و توهماتش اتفاق افتادهاند و مرتب هم انکار میکند که این خیالات و اوهام بخشی از تخیلات ذهن شخصی خود است و بس.
بلوفزنی یا جنون دروغ Mythomania شاید کشنده نباشد ولی ضرر چندانی هم ندارد. باید بیشتر به اثرات جانبی آن توجه داشت که در فضای اجتماعی قابلمشاهده و بررسی بیشتر است. چرا روی فضای اجتماعی تأکید کردم؟ بلوفزن بهتدریج اعتبار خودش را از دست میدهد و بعد از مدتی آن را «چوپان دروغگو» صدا میزنند.
چوپانهای دروغگو در جمعهای خودمانی افراد نامحترمی هستند و کمکم همه دستشان میآید که نباید به او اعتماد کنند. بااینکه جمع و دوستانی برای خودشان دارند ولی مایل به کنارهگیری هستند و علاقه کمی برای پیوستن به گروه نشان میدهند.
آیا سندرم پینوکیو حقیقت دارد؟
در بررسیهای انجامشده مشخص شد که سندرم جنون دروغ باعث سکسکه میشود که این واکنش به دلیل به وجود آمدن مشکلاتی در سیستم عصبی خودکار است. جالب است بدانید که این سندرم تقریباً درمانی ندارد و یک نفر از ۴۳ نفر درگیر آن میشوند.
شاید اگر کسی سکسکه کند، بقیه بگویند او دچار اضطراب شده ولی نمیتوانند آن را دلیل بر دروغگویی فرد بدانند. کسی که دروغ میگوید شاید نگران موقعیت و وضعیتهای متفاوت است، ممکن است هراس از طرد شدن داشته باشد یا حتی نگران رویارویی با کسی باشد که طرف حساب اوست.
حتماً تابهحال به واکنشهای ظاهری خودتان وقتی عصبی میشوید دقت کردهاید؛ بخشهایی از مغز فرمانهایی صادر میکند و اعضای بدنتان علائم غیرعادی دارند. اعصاب دیافراگم تحریک میشود و درنتیجه سکسکه میکنید. همچنین شوک شدن و موقعیتهای تنشزا هم باعث سکسکه میشوند. حالا اگر با این سکسکه ما شاهد دروغگویی شما هم باشیم، اینکه دلیل نمیشود! این فقط یک اتفاق است.
سکسکه تغییراتی در دمای شکمتان ایجاد میکند. وقتی دروغ میگویید هم این تغییر دما در چهرهتان مشخص میشود که ابتدای مقاله در موردش برایتان نوشتم. با این اوصاف احتمالاً بین سکسکه و دروغگویی ارتباطی پیدا میکنید.
حقایقی در مورد سندرم پینوکیو
خیلی از ما پیش از آنکه همه حقیقت را بگوییم، اگر دروغ سادهای نباشد، تمایل به گفتن فقط نیمی از حقیقت را داریم. دروغ میگوییم چون:
- نمیخواهیم در محل کارمان مشکلی داشته باشیم یا با دردسر کمتری روبهرو شویم.
- میخواهیم آنهایی را که دنبال سردرآوردن از افکارمان هستند سر جایشان بنشانیم و ذهنشان را به مسیر اشتباه بکشانیم.
- میخواهیم کسی را که دردسر درست کرده است فریب بدهیم.
- نمیخواهیم بحث راه بیندازیم.
- لافزنی کنیم و از کاری که هرگز انجام ندادهایم حرف بزنیم.
- میخواهیم قویتر یا متفاوت باشیم.
چطور از ابتلا به سندرم پینوکیو دوریکنیم؟
خیلی از افراد هستند که دستکم یک یا دو بار را در زندگی دروغ گفتهاند. کسی چه میداند! شاید دروغ گفتن آنها یک سد حفاظتی برای مراقبت از کسی بوده باشد یا شاید خواسته باشند با این رفتار فرصت پیشرفت کسی را از او بگیرند. جمع دیگری هم هستند که در مورد احساسات واقعی خودشان، به خودشان دروغ میگویند.
احتمالاتی که برایتان نوشتم ممکن است پیامدی نداشته باشد درحالیکه بعضی دروغها عواقب بدی دارند و ممکن است کار را بهجای باریک بکشانند. احتمالاً از نزدیک با چنین افرادی- چوپان دروغگو- آشنا و متوجه شدهاید که دروغ جزوی از عادت آنهاست و در این مورد چندآنهم به خودشان سخت نمیگیرند.
اگر چنین فردی را نزدیک خود میشناسید و متوجه شدهاید که نیاز به کمک دارد از او خیلی دوستانه بخواهید با خودش روراست باشد. بهتر است راهکار شکستن این الگوی خراب را پیدا کند و با کمی سبک و سنگین کردن، ارزش راستی را در مقایسه با دروغ بسنجد.
اما چطور میتوان این الگوی آزاردهنده را شکست؟ چند الگو و تمرین زیر قطعاً مفید خواهد بود:
چرا دروغ میگویم؟
سری بعدی که در موقعیت دروغ گفتن قرار گرفتید باید دقت بیشتری به رفتار خود داشته باشید. لازم است تا چند سؤال زیر را از خودتان بپرسید:
- کجا هستم؟
- با چه کسی هستم؟
- چه احساسی دارم؟
و مهمترین سؤال اینکه این دروغ قرار است کمک کند احساس بهتری داشته باشید یا اینکه فرد دیگری احساس بد نداشته باشد؟
سؤالها ساده و سرراست هستند ولی بهخوبی محرکهایی را که باعث دروغ گفتن میشوند هدف قرار میدهند. با شناسایی این انگیزهها و موقعیتها میتوانید بهتر در مورد اتفاقی و دلیل آن فکر و برای حل مسئله راهحل مناسبی پیدا کنید.
مثلاً اگر در موقعیتی قرار است باشید که دروغ گفتن را در شما تقویت میکند، بهتر است پاسخهای احتمالی را پیش از قرار گرفتن در آن موقعیت بررسی کنید.
ارتباط مؤثر با دیگران ؛ شاه کلید تعادل در زندگی فردی و اجتماعی
افراد سالخورده باتجربه تنهایی، دو برابر زودتر از آنهایی که ارتباطات اجتماعی دارند دچار مرگ زودرس میشوند.
چه دروغهایی میگویم؟
احتمالاً تابهحال به موضوع اینطور نگاه نکردهاید و دروغ فقط برای شما دروغ بوده و شدت و ضعفی برایش در نظر نگرفتهاید. اما باید خدمت شما عرض کنم که آرین برایانت Erin Bryant در یک مطالعه کوچک در سال ۲۰۰۸ به دنبال این حقیقت بود که چطور دانشجوهای یک دانشکده دروغهای سفید را از انواع دیگر آن جدا میکنند. با این اوصاف او نشان داد که دروغها را میشود دستهبندی کرد:
◄ دروغ های سفید (این دروغها آسیبی نمیرسانند و گذرا هستند.)
◄ دروغهای بدون آگاهی (از روی بیخبری به زبان میآیند.)
◄ اغراق کردن و بلوف زدن (موفقیت کم فرد در مقایسه با موقعیت خوب دیگران او را وادار به اغراق کردن میکند.)
◄ دروغهای خاکستری یا نامحسوس (دروغهایی با در نظر منفعت شخصی و کمتر به خاطر دیگران)
وقتی این طبقهبندی مهم را همیشه در نظر داشته باشیم، در زمان افتادن در دام دروغ متوجه میشویم چه دلیلی پشت آن نهفته است.
مرزهای مشخصی برای خودم داشته باشم
به گفتوگویهای زیر دقت کنید:
– البته که میام بیرون باهات! خیلی هم خوش میگذره.
– هیچ نگران نباش. تا هر وقت که دوست داری پیشم بمون. اصلاً تو دیگه مهمون نیستی!
– نه بابا! خیلی هم سرم شلوغ نیست. میتونم تو این پروژه کمک کنم عزیزم.
قطعاً زمانی یا خودتان گوینده این جملات بودهاید یا آنها را از دهان دیگری شنیدهاید. اگر گوینده خودتان بوده باشید لازم است صادقانه به یک سؤال جواب بدهید؛ «حرف دلم را گفتم؟». شاید فقط نیمی از این جملات واقعی بوده باشد و در اصل شما نتوانید آنها را انجام بدهید.
سندرم پینوکیو اینگونه است که فرد قدرتی برای ساختن مرزهای شخصیاش ندارد و درنتیجه با دروغ گفتن خودش را وارد موقعیت متفاوتی میکند. شاید مشکل خاصی برای او ایجاد نکند ولی قطعاً در بلندمدت اثر میگذارد.
بله، البته که نه گفتن میتواند در مواقعی آزاردهنده باشد و شما دلتان نخواهد تا دوستی از شما دلگیر شود. ولی تا زمانی که شما را با پیامدهایی که دارد روبهرو نکند. اینکه بتوانید جرئت ورزانه حرف دلتان را بگویید بهترین راهکار است. شک نکنید.
با تقویت شجاعت در خودتان از غار خارج شوید!
شجاعت، نبود ترس نیست. افراد شجاع احساس ترس میکنند.
بدتر از این هم میتواند اتفاق بیفتد؟
اگرچه ممکن است این جمله، سیاست سیاستمداران نباشد ولی
«صداقت بهترین سیاست است.»
فکر میکنید که گفتن حقیقت باعث دلخوری یا آسیب دیدن کسی میشود؟ پس یک لطفی در حق خودتان بکنید و بیرودربایستی از خودتان بپرسید که بدتر از این هم میتواند اتفاق بیفتد؟ نکته اینجاست که آنقدرها هم که منفی فکر میکنید، منفی اتفاق نمیافتد.
مراقبت تدریجی
دیدهاید که یک فرد معتاد چطور بهمرورزمان و با مراقبت تدریجی دوباره سلامتیاش را به دست میآورد و به قول گفتنی زهر اعتیاد از جانش مکیده میشود؟ این اتفاق در مورد هر عادت ناسالم دیگری هم میتواند بیفتد.
حتی منی که ازجمله ترسناکترین اتفاقات زندگیام، دروغ گفتن است باور دارم «با تمرین است که استاد میشوی!» فراموش نکنیم که تعهد به راستگویی سخت است ولی ارزش زندگی کردن با واقعیت را دارد.
حقیقت را بگو ولی نه همه آن را
تقریباهمه ما تجربه کنجکاویهای عجیب و غیرعادی دیگران را در مورد زندگی شخصی خودمان داشتهایم. این کنکاش لزوماً از طرف دوستان دور نیست که حتی اعضای خانواده هم ممکن است گرفتار این گرداب شوند. فقط کافی است به خاطر بسپارید که شما تعهدی برای گفتن همه حقیقت در مورد خودتان به کسی ندارید و آنها هم دسترسی نامحدودی به حریم شخصی شما نخواهند داشت.
به این گفتوگوی کوتاه آشنا دقت کنید:
– راستی شنیدم باهم حرفتون شده.
– از کی شنیدی دقیقاً؟
– حالا بماند.
– عزیزم. این موضوعیه بین من و اون. بهتره ناگفته بمونه.
و این مکالمه قطعاً یا دیگر تکرار نخواهد شد و یا بهندرت اتفاق میافتد.
هدف من از دروغ گفتن
روراست نبودن شاید برای مدتی کمک کند تصمیمگیری و مشکل را حل کنید ولی بهطورکلی باعث شکل نگرفتن ذهنیت حل مسئله در فرد دروغگو میشود. چه بسیار مکالماتی که با پشت گوش انداختن و بهموقع برقرار نشدن باعث ریشهدار شدن مشکل و ایجاد سوءتفاهم میشود. شاید بهتر باشد بهجای «نمیدونم کی بتونم دعوتتون کنم» خیلی شفاف بگوییم «متأسفم ولی فکر نمیکنم دوستیمون درحد دعوت کردن از همدیگه باشه. بهتره همینطوری که الآن هستیم بمونیم.»
تمرین پذیرش
کیم ایگل معتقد است هرکسی برای دروغگوییاش دلیلی دارد. او اضافه میکند که برخی دروغگویی را در برابر فشاری که حقیقت وارد میکند، بهتر میپذیرند. بهعبارتدیگر «وقتی حاشیه امن ما با گفتن حقیقت در معرض خطر قرار میگیرد پس دروغ میگوییم.»
چند مرتبه در زندگی آنقدر از روبهرو شدن با حقیقت هراس داشتهاید که برای کنترل یا تغییر وضعیت، دهان به دروغ گفتن باز کردید؟ تجربه آشنایی است که خودمان را فریب میدهیم بهجای اینکه احساس واقعیمان را بپذیریم.
درحالیکه اگر میانه خوبی با حقیقت داشته باشیم بیشتر مواقع چالشها را میپذیریم و از سختی واقعیت دوری نمیکنیم و حتی این قدرت را داریم که بپذیریم «ما اشتباه کردیم» و این قدرت پذیرش اشتباه محکمترین مانع در برابر ابتلا به سندرم پینوکیو است.
در برابر بیصداقتی اعتراض میکنم
این بند را با یک جمله ناراحتکننده شروع میکنم
« ما دروغ میگوییم چون اینطور یاد گرفتهایم. »
چه بسیار پدر و مادرهایی که از کودکشان خواستهاند اگر هدیهای برای تولدش میگیرد و آن را دوست ندارد، جز تعریف از هدیه هیچ حرفی نزند چون «ممکن است به هدیه دهنده بربخورد.»
تفکر انتقادی در کودکان ؛ چگونه کودکانی متفکر پرورش دهیم؟
جامعه و مناسبات اجتماعی روزبهروز پیچیدهتر میشوند و تطابق با شرایط جدید هرروز سختتر میشود.
در بررسیهای سال ۲۰۰۸ براینت مشخص شد که خیلی از ما دروغهای سفید را بدون ضرر میدانیم و حتی درمواردی این نوع دروغها بخشی از تعامل اجتماعی هستند. به باور کیم ایگل همیشه راهی هست تا بتوانیم حقیقت را بدون قصد بد و منطقی بیان کنیم. درحالیکه دروغ گفتن نهتنها آسیب بلندمدت به روابط ما میزند بلکه ارتباط خود با فرد را هم دچار بحران میکند.
تمرین مقاومت در برابر دروغ و اصرار به گفتن حقیقت گرچه ممکن است افراد کمتری را اطراف ما نگه دارد ولی در بلندمدت باعث آرامش و رسیدن به خود با اصالتمان میشود. پس به اعتراض خود تردید نکنید!
لازم است دروغ بگویم؟
پیش میآید در موقعیتهایی قرار بگیرید که واقعاً روش مستقیم و مشخصی برای مدیریت آن به ذهنتان نرسد. روانشناسان در چنین موقعیتهایی فرد را تشویق به استفاده از مهارتهایی مثل شهود و زمانبندی میکنند. لازم است حتی ببینید گفتوگو قرار است به چه نتیجهای برسد پیش از آنکه تصمیم به گفتن حرفی بگیرید و بخواهید روش دیگری برای هدایت مسیر گفتوگو انتخاب کنید.
سندرم پینوکیو زمانی خودش را نشان میدهد که فرد هنوز شناخت کافی از موقعیتی که در آن قرار گرفته نداشته باشد و بخواهد با شتابزدگی تصمیم به برداشتن قدم بعدی بگیرد.
ارزیابی
اینکه بخواهید حقیقتجو باشید با خودتان است. اما قبل از اینکه تصمیم بگیرید دروغ بگویید چند نکته زیر را به خاطر بسپارید:
- برای خودتان و دیگران احترام قائل شوید.
- نهفقط منافع شخصی بلکه منافع دیگرآنهم باید در نظر گرفته شود.
- ممکن است در آینده پیامدهایی داشته باشد.
- ممکن است دروغی که میگویید از سر ناچاری باشد.
مهم: دروغ از سر ناچاری یا همان دروغ مصلحتی نوع خاصی از بیصداقتی است. به باور کارشناسان این نوع دروغ شبیه انواع دیگر نیست و نشانه خاصی هم ندارد. اگر دروغی که میگویید نشانههای زیر را داشته باشد، دروغ اجباری یا از سر ناچاری است:
- احساسی است.
- برنامهریزی نشده است.
- خارج از کنترل است.
- هدف خاصی از گفتن آن وجود ندارد.
- همیشه اتفاق میافتد.
چگونه برای درمان سندرم پینوکیو اقدام کنیم؟
این سندرم اگر فرد را تبدیل به یک دروغگوی همیشگی کند تا در هر موقعیتی دروغ بگوید بدون تردید او از چنین موقعیتی بهتنهایی نمیتواند بیرون بیاید و حالت طبیعی پیدا کند. لزوم کمک گرفتن از یک درمانگر قطعاً احساس میشود.
در فرایند درمان- گفتوگو درمانی- فرد با دلایل مشخصی که او را وادار به دروغگویی میکند روبهرو میشود. نکته مهم اینجاست که بسیاری از افراد مبتلابه سندرم جنون دروغ، کودکی دشواری داشتند و از این ترفند برای کنار آمدن با چنین موقعیت روانی سخت استفاده میکنند.
افرادی با پیشینه کودکی سخت، وقتی دروغ اجباری میگویند آن را باور میکنند درحالیکه میتوانند تشخیص بدهند این دروغها عجیب هستند. درمانگر در فرایند درمان به فرد کمک میکند تا روی تجربیاتی که داشته کار کند تا بهمرورزمان نیاز کمتری به دروغ گفتن داشته باشد. در این مسیر او از خانواده و دوستان صمیمی فرد میخواهد تا با اعتماد به او، سختی مسیر را کمتر کنند تا شخص هم هدف و دلیل خوبی برای روی آوردن به راستگویی داشته باشد.
در پایان
اگر احساس میکنید برای کار کردن روی خودتان یا فردی که نمیتواند دست از دروغگویی بردارد نیاز به زمان و تمرکز بیشتری دارید، چرا اپلیکیشن ذهن را معرفی نکنم؟! میتوانید با دانلود رایگان این برنامه، گشتی در کتابخانه صوتی مجموعه بزنید و یک حجم قابلتوجه از کتاب را در کمتر از سی دقیقه گوش کنید. فراموش نکنید که این اپلیکیشن مرتب بهروزرسانی میشود و دسترسی شما به کتابهای صوتی متنوع و جدید را بهمراتب دلچسبتر میکند.
راستی! شاید بهتر باشد از تجربیات متفاوت خود برای ما بنویسید؛ وقتی نباید دروغ میگفتید و گفتید یا زمانی که تصمیم گرفتید حقیقت را بگویید و پای تبعات آنهم ایستادید.
منبع:
https://healthandhealthier.com/the-pinocchio-syndrome-reality-2021/
https://medical-dictionary.thefreedictionary.com/Pinocchio+effect
https://having-a-baby.com/news/2014/3/19/pinocchio-syndrome-what-happens-when-parents-lie-to-kids
https://www.verywellfamily.com/steps-help-child-stop-lying-tell-the-truth-1094945
https://www.healthline.com/health/how-to-stop-lying#takeaway
من مینویسم. در کنار سفر، مهربانی، آشپزی و سکوت، از این هنر، برای معنا دادن به زندگی ام بهره میبرم.