فهرست مطالب
تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که شانس و تصادف تا چه اندازه در زندگی ما تاثیر گذار است؟ همه ما فکر میکنیم تاثیر شانس در زندگیمان اندک است و اگر به موفقیتی دست پیدا میکنیم به خاطر تواناییهای خودمان است و مسئول شکستهایمان دیگران هستند.
اما در واقعیت تصادف، شانس و احتمالات بیش از آنچه که تصور میکنیم بر زندگی و کارمان تأثیر میگذارد. نسیم نیکلاس طالب در کتاب فریب خورده تصادف به بررسی تاثیر شانس در زندگی میپردازد.
ایده اصلی کتاب فریب خورده تصادف، این است که انسانها به طور بسیار ضعیفی در مورد امور تصادفی قضاوت میکنند و نقش و تأثیر آن را در همه چیز به شدت دست کم میگیرند. درنتیجه ما انسانها مستعد روایتهای نادرست، توضیحات علت و معلولی و داستانگویی هستیم تا معنایی برای جهان بسازیم.
برای آشنایی بیشتر با مفهوم شانس و تاثیر آن در زندگی با این خلاصه کتاب همراه شوید.
شناسنامه کتاب فریب خورده تصادف
- عنوان اصلی : Fooled by Randomness: The Hidden Role of Chance in Life and in the Markets
- نویسنده: نسیم نیکلاس طالب
- کشور: آمریکا
- سال انتشار: ۲۰۰۱
- ژانر: اقتصاد، کسب و کار، فلسفه
- مناسب برای: همه افراد
- امتیاز کتاب: ۴.۰۸ از ۵ (بر اساس وبسایتgoodreads.com)
معرفی کتاب
فریب خورده تصادف اثر نسیم نیکلاس طالب، کتابی است که به نقش شانس و عدم اطمینان در زندگی روزمره و کسبوکار به ویژه بازار سهام میپردازد.
فریب خورده تصادف اولین بار در سال ۲۰۰۱ منتشر شد و چند سال بعد نسخههای به روز شده آن منتشر شد. مجله فورچون این کتاب را به عنوان یکی از ۷۵ عنوان از “هوشمندترین کتابهای تمام دوران” انتخاب کرده است.
فریب خورده تصادف توضیح میدهد که چگونه شانس، عدم اطمینان، احتمال، خطای انسانی، ریسک، و تصمیمگیری با هم کار میکنند تا بر اقدامات، کسبوکار و به طور خاص، سرمایهگذاری ما تأثیر بگذارند. با خواندن این کتاب درک میکنید که نقش شانس در زندگی ما بسیار بزرگتر از چیزی است که تصور میکنیم.
در کتاب فریب خورده تصادف، طالب این ایده را مطرح میکند که انسانهای مدرن اغلب از وجود امور تصادفی بیخبرند و تمایل دارند نتایج تصادفی را به صورت غیر تصادفی توضیح دهند و نقش شانس و تصادف را در زندگی کم ارزیابی میکنند.
به عنوان مثال فریب خورده تصادف میگوید، ما نباید داستانهای موفقیت را باور کنیم، زیرا آنها فقط داستان افرادی هستند که خوششانس بودند. زیرا ما انسانها به علت تعصبات و سوگیریهایی که داریم، تمایل داریم افراد زیادی که شکست میخورند را فراموش کنیم.
داستان تعداد معدودی از افراد که موفق میشوند را به خاطر بسپاریم، سپس دلایل و الگوهایی را برای موفقیتشان ایجاد کنیم، حتی اگر این موفقیت تا حد زیادی تصادفی باشد.
پس اگر آماده تغییر جهانبینی و طرز فکرتان در مورد شانس هستید و مایل به گسترش دانش خود در مورد امور تصادفی میباشید، حتما کتاب فریب خورده تصادف را مطالعه نمایید.
خلاصه کتاب فریب خورده تصادف
نسیم نیکلاس طالب، نویسنده معروف در کتاب خود تحت عنوان فریب خورده تصادف درمورد جایگاه شانس، تصادف و اتفاقات پیشبینی نشدهای که وقوعشان در اختیار ما نیست، حرف میزند.
مجموعه کتابهای اینسرتو
این کتاب اولین بخش از مجموعه کتابهای ۵ جلدی طالب با عنوان اینسرتو (Incerto) در مورد عدم قطعیت است. این مجموعه شامل کتابهای زیر میشود که هر یک به طور مستقل هم خواندنی هستند. با کلیلک بر روی نام هر یک میتوانید آن را مطالعه نمایید:
نکات کلیدی فریب خورده تصادف
- ما سهم تصادف و شانس را دست کم میگیریم. به خصوص در تلاشهایی با درجات تصادفی بالا و حجم نمونه بزرگ.
- زندگی غیر خطی است. اعمال کوچک میتواند عواقب نامتناسبی (خوب یا بد) داشته باشد.
- ما نسبت به احتمالات کور هستیم. ما انتخابهای منطقی نمیکنیم، بلکه انتخابهای احساسی میکنیم.
- وجود احساسات برای تصمیمگیری ضروری است. احساسات میتوانند بسیار طاقت فرسا باشند و ما را به سمت تصمیمگیری اشتباه یا عدم تصمیمگیری سوق دهند.
- جار و جنجالها فقط باعث هدر رفتن زمان و انرژی میشود. بیشتر اطلاعاتی که در رسانهها میشنویم و میخوانیم ویژگیهای سازنده بسیار کمی دارند.
- ما اغلب شانس و تصادفی بودن را با مهارت و جبر اشتباه میکنیم.
- هرگز نمیتوانیم مطمئن باشیم که نظریهای درست است – همه چیز دائماً تغییر میکند و مشاهده بعدی ممکن است اشتباه ما را ثابت کند.
خلاصه کتاب فریب خورده تصادف
کتاب فریب خورده تصادف در ۱۴ فصل نوشته شده است. برخی از فصلها به چنان موضوعات عمیقی پرداخته که خود به یک کتاب نیاز دارند. برای آشنایی بیشتر شما با این کتاب، در ادامه تعدادی از درسهایی که میتوانید با خواندن این کتاب بیاموزید را بررسی خواهیم کرد.
فریب خورده تصادف
ایده اصلی کتاب این است که جهان تصادفیتر از آن چیزی است که فکر میکنیم. البته همه آن هم تصادفی نیست، قطعا تلاش سخت و آماده سازی باعث نمیشوند که شما از تصادفی بودن بهرهمند شوید، اما میتوانند در طول زمان موقعیت بهتری برای شما ایجاد کنند و شانس شما را برای سود بیشتر افزایش دهند.
ما به چند دلیل نمیتوانیم تصادفی بودن جهان را به طور کامل درک کنیم، که مهمترین آنها به دلیل سوگیریهای گذشتهنگر است. رویدادهای گذشته همیشه کمتر تصادفی به نظر میرسند. ما در مورد اینکه چرا اتفاقات گذشته رخ دادهاند، داستانهای قانعکنندهای میسازیم، حتی اگر آن داستانها درست نباشند.
معنی احتمال و عدم قطعیت
احتمال شاخهای از شک و تردید کاربردی است. این روش در واقع پذیرش عدم قطعیت و استفاده از روشهایی برای مقابله با جهل جمعی و دنیای نامطمئن است. اما احتمال فقط یک محاسبه ساده ریاضی نیست. زیرا از آنجایی که آینده تصادفی است، نمیتوانیم احتمالات اتفاقاتی که ممکن است رخ دهد را دقیقاً محاسبه کنیم.
برای فکر کردن به احتمالات، باید در نظر داشته باشید که همه چیز میتوانست به گونهای متفاوت از قبل پیش برود. این به این معنی است که باید روش آسان جبرگرایی که اغلب از داستانها و سادهسازیهای بیش از حد استفاده میکند تا به دروغ «چرایی» و علت را به چیزی که اتفاق افتاده نسبت دهد، رها شویم.
به یاد داشته باشید در حالی که آمار برای معتبر یا معنادار بودن به منطق یا دلیل نیاز دارد، منطق و دلیل برای معتبر بودن نیازی به آمار ندارند. ما میتوانیم بدون داشتن آماری در مورد جهان، مشاهداتی در مورد جهان داشته باشیم.
شجاعت قابل تحسین نیست
“قهرمانان به این دلیل قهرمان هستند که رفتار قهرمانانه دارند، نه به این دلیل که برنده میشوند یا شکست میخوردند.”
اغلب افراد “شجاع” را تحسین میکنیم اما شجاعت توسط شخص شجاعی که با مشکلات دشوار و نامطمئن دنیا روبرو میشود، ایجاد نمیشود. بلکه شجاعت در جهل متولد میشود.
افراد شجاع نقش امور تصادفی را بیشتر دست کم میگیرند، این موضوع باعث میشود با خوشبینی و اعتمادبهنفس بیش از حد اقدام و برنامه ریزی کنند. گاهی اوقات، این برنامهها نتیجه میدهند و مواقعی به شکست میانجامند.
رویدادهای مشاهده شده و مشاهده نشده
برای اینکه به طور واضح در مورد جهان فکر کنید، باید هم رویدادهای مشاهده شده و هم نادیده گرفته شده را در نظر بگیرید. بیشتر مردم رویدادهای مشاهده نشده را به حساب نمیآورند.
با نگاهی به گذشته، افراد میبینند که چه اتفاقی افتاده است و به نظرشان اتفاق بدیهی بوده است. اما واقعیت اینطور نیست. آنچه از گذشته میدانیم فقط یک سری رویدادهای بالقوه و اتفاقی بوده که رخ داده است.
بازی رولت روسی
راههای زیادی برای ثروتمند شدن وجود دارد. اگر دندانپزشک باشید، به طور متوسط، به مرور زمان به روشی قابل پیشبینی ثروتمند خواهید شد.
از طرف دیگر، میتوانید از طریق بازی فرضی رولت روسی ثروتمند شوید که در آن اگر زنده بمانید، یک میلیون دلار درآمد کسب میکنید. آن بازی میتواند شما را تا اندازهای ثروتمندتر از یک دندانپزشک کند، اما ریسک بسیار متفاوتی دارد.
ما اغلب از اینکه در زندگی خودمان در حال انجام یک بازی خطرناک رولت هستیم، غافلیم. اغلب مسیرهایی که انتخاب میکنیم را با مسیر با ریسک پایینتر مینامیم. اما حقیقت این است که معمولا نمیتوانیم واقعیت را ببینیم.
ما به همسایه ثروتمند خود نگاه میکنیم و فرض میکنیم که او خیلی ماهر بوده است و مستحق ثروتمند شدن است. اما در واقعیت ممکن است آن همسایه فقط خوششانس بوده باشد و از پاداش غیرخطی زندگی سود برده باشد.
مسئله بیمه
مردم برای محافظت از خود هزینه بیمه را میپردازند. وقتی یک اتفاق بد رخ میدهد، تصمیم آنها را هوشمندانه میدانیم. اما وقتی اتفاقی رخ نمیدهد، به نظر میرسد که آنها پول خود را هدر دادهاند. اما بازهم اگر این اتفاق نیفتد، به احتمال زیاد خرید بیمه اقدام درستی بوده است.
اما برخورد مردم با خرید بیمه خندهدار است. آنها ترجیح میدهند برای چیزی خاص که احتمال وقوع آن کمتر است پول بپردازند تا چیزی انتزاعی که احتمالش بیشتر است.
به عنوان مثال، اگر افراد در معرض حمله تروریستی در هواپیما قرار گیرند، برای بیمهای که از آنها از نظر مالی محافظت میکند، بیشتر از بیمهای که هر نوع مرگی در هواپیما را پوشش میدهد، پرداخت میکنند. اما این منطقی نیست زیرا حمله تروریستی زیرمجموعهای از بیمه عمومی مرگ هواپیما است.
واقعیت این است که تفکر منطقی تأثیر کمی بر نحوه اجتناب از ریسک دارد. در عوض، ما اغلب از تفکر منطقی برای توجیه اعمال یا تصمیمات خود که توسط عواطف یا احساسات گرفته شده استفاده میکنیم.
تاثیر احساسات بر تصمیمگیری منطقی
یکی دیگر از موضوعاتی که فریب خورده تصادف به آن پرداخته است تاثیر احساسات بر تصمیمگیری منطقی است. به گفته طالب اگر بخواهیم تک تک تصمیمهایمان را بر اساس استدلال عقلانی بگیریم، دیگر وجود نخواهیم داشت، زیرا برخی از انتخابها واقعاً تفاوتی در زندگی ایجاد نمیکنند اما انرژی ما برای زندگی کردن را از بین میبرند.
به این مثال فکر کنید. الاغی را تصور کنید که به یک اندازه گرسنه و تشنه است. الاغ در وسط یک دسته یونجه و یک سطل آب میگذارند. الاغ همیشه رفتن به نزدیکترین مکان را انتخاب میکند، اما از آنجایی که هر دو آب و غذا به یک اندازه از او فاصله دارند نمیتواند راهی را انتخاب کند، در نتیجه از گرسنگی میمیرد.
گاهی اوقات، گرفتن یک تصمیم کاملاً منطقی برای ما نیز غیرممکن است و در این موارد کمی غیرمنطقی یا تصادفی بودن به ما کمک میکند تا تصمیم خود را بگیریم.
احساسات ما در این رابطه چیزی است که ما را وادار میکند تا از مشورت دست برداریم، فقط تصمیم بگیریم و ادامه دهیم.
البته، احساسات جنبه منفی نیز دارند. میتوانند ما را وادار به رفتار غیرمنطقی بکنند در زمانی که واقعاً نیاز به استفاده از منطق و استدلال داریم.
واریانس، بازده و زمان
اگر سبد سهام خود را روزانه بررسی کنید، به احتمال زیاد به جای بازده واقعی، اتفاقات لحظهای را مشاهده خواهید کرد. هر چه مدت زمان کوتاهتر باشد، اتفاقات لحظهای بیشتری مشاهده میکنید. اما اگر هر سه ماه یکبار چک کنید، چیزی نزدیک به بازده واقعی یا حداقل با تاثیر کمتر اتفاقات لحظه ای را مشاهده خواهید دید.
به همین دلیل است که چیزی مانند خواندن اخبار روزانه قدرت پیشبینی شما، دانشتان درباره جهان یا توانایی کسب سودتان را افزایش نمیدهد. با این حال، معاملهگران هنوز وال استریت ژورنال را مطالعه میکنند.
اگر در کوتاه مدت به سبد سهام خود نگاه کنید، نه تنها اتفاقات لحظهای بیشتری میبینید، بلکه دردهای منفی بیشتری بر روی سیستم عصبی خود ایجاد میکنید. درواقع نوسانی را مشاهده میکنید که اطلاعات کمی ارائه میدهد و به شما آسیب میرساند.
هیچ کس از اثر منفی این امر مصون نیست، اگرچه برخی افراد در کنترل تأثیر عاطفی اتفاقات لحظهای بهتر از دیگران هستند.
وابستگی به مسیر
اینکه ما در مورد چیزی چه احساسی داریم بستگی به مسیر رسیدن به نتیجه نهایی دارد و راههای زیادی برای رسیدن به نتیجه نهایی وجود دارد.
تصور کنید که در یک کازینو هستید و با ۱۰۰ دلار شروع میکنید. در یک مورد، شما ۹۰ دلار از دست میدهید و تا پایان شب با بازی آن ۹۰ دلار را دوباره کسب میکنید.
در مورد دیگر، شما شروع به برنده شدن میکنید و ۹۰ دلار به دست میآورید، اما تا پایان شب آن ۹۰ دلار را از دست میدهید و دوباره ۱۰۰ دلار خواهید داشت.
علیرغم اینکه به نتیجه یکسانی دست پیدا کردید، در پایان احساس شما توسط مسیر تعیین میشود. در سناریوی اول، در نهایت احساس خوبی دارید که برای به دست آوردن پول خود مبارزه کردهاید. در مرحله دوم، شما ناراحت هستید که چرا زودتر بازی را ترک نکردید. نتیجه یکسان است، اما احساسات متفاوتی دارید.
تاریخ به عنوان یک معلم
تاریخ ثابت میکند که معلم وحشتناکی است. زیرا:
- به ندرت نقش تصادفی بودن را به حساب میآورد
- معمولاً فقط میتوانیم از تجربه یاد بگیریم
- نمیتوان آن را در برابر مسیرهای بالقوه که ممکن بود رخ دهند، آزمایش کرد
مشکل بزرگ تاریخ این است که ما به جای این که بفهمیم آنچه رخ داده مجموعهای از نتایج بالقوه است، به گذشته جبرگرایانه نگاه میکنیم. در عین حال یکی از چیزهای خوبی که تاریخ به ما میآموزد در مورد اتفاقاتی است که ممکن است برای همه اتفاق بیفتد. مثل ورشکستگی مالی، جنگها، بیماریها و چیزهای بهتر زندگی.
حتی تجربه هم برای اکثر مردم، معلم وحشتناکی است. این موضوع به این دلیل است که وقتی یک اتفاق خوب رخ میدهد، ما نقش خود را در وقوع آن بیش از حد ارزیابی میکنیم. به طور مشابه وقتی اتفاق بدی میافتد، نقش خود را در آن اتفاق دست کم میگیریم. در هر دو مورد، ما نمیتوانیم تصادفی بودن را به درستی توضیح دهیم.
نباید اشتباهات یا موفقیتها را با آموختههای خود پس از تصمیمگیری تعیین کنیم. شما باید کیفیت تصمیم را بر اساس آنچه در آن زمان میدانستید، ارزیابی کنید.
منصفانه نبودن زندگی
بسیاری از سیستمهایی که ما در آنها حرکت میکنیم و در آنها زندگی میکنیم به صورت خطی کار میکنند. با هر روز کاری، به ترفیع بعدی نزدیکتر میشوید. با هر امتحان در مدرسه، به فارغ التحصیلی نزدیکتر میشوید.
به همین دلیل، ما تمایل داریم فکر کنیم همه زندگی خطی است، اما واقعاً اینطور نیست. طالب میگوید دلیل غیر خطی بودن زندگی این است که برخی از نتایج وابسته به مسیر هستند، به این معنی که اگر از نو شروع کنیم به نتایج یکسانی نخواهیم رسید.
به عنوان مثال، صفحه کلید معمول که معروف به QWERTY است و همه ما از آن استفاده میکنیم، در ابتدا برای پاره نشدن ماشینهای تحریر در سال ۱۸۷۳ اختراع شد. اما پس از اینکه استفاده از آن به نقطه اوج رسید، به استاندارد تبدیل شد و باقی ماند، فقط به این دلیل که تغییر به یک صفحه کلید ایدهآل دردسرساز خواهد بود و بهبود چندانی ایجاد نخواهد کرد.
برای ما سخت است که این نقاط اوج را از قبل ببینیم، بنابراین تمایل طبیعی ما این است که انتظار داشته باشیم تغییرات تدریجی فقط تأثیر افزایشی داشته باشند.
اما زندگی واقعی درست مانند یک دانه شن است که میتواند کل قلعه شنی را خراب کند، آن یک پست وبلاگ اضافی، یک روز اضافی در آزمایشگاه بودن، یک تماس تلفنی اضافی که ناگهان میتواند یک پاداش بزرگ ایجاد کند.
حوادث نادر
مردم اغلب به طور دقیق در مورد رویدادهای تصادفی فکر نمیکنند. اما رویدادهای تصادفی معدود رویدادهایی هستند که در آنها فرصتهای شرطبندی نامتقارن اتفاق میافتد و بسیاری از اتفاقات دنیای مالی را هدایت میکنند.
اکثر مردم رویدادهای نادر را از دست میدهند زیرا موارد پرت را از تحلیل خود حذف میکنند. در عوض، بر میانگین و آنچه در طول زمان اتفاق میافتد، تمرکز میکنند.
رویدادهای نادر اغلب خود را تقویت میکنند. چیزی شبیه یک ورشکستگی غیرمنتظره در بازار بورس رخ میدهدکه به انحلالها دامن میزند و باعث وحشت میشود، سپس باعث هرج و مرج بیشتر میشود.
تاثیر حوادث نادر بر زندگی، موضوعی است که طالب در کتاب قوی سیاه به طور مفصلتری به آن میپردازد.
بخشهایی از متن کتاب
“قهرمانان به این دلیل قهرمان هستند که در رفتارشان قهرمانانه عمل میکنند، نه به این دلیل که بردند یا شکست خوردند.”
“احتمال به معنی محاسبه شانس آمدن عدد فرد روی تاس یا ترکیبهای پیچیدهتر نیست. بلکه به معنی پذیرش وجود عدم اطمینان در دانش ما و توسعه روشهایی برای مقابله با جهل است.”
“کسانی که علیرغم مهارتهایشان در زندگی بدشانسی میآوردند، سرانجام بلند میشوند. یک احمق خوش شانس ممکن است از وجود شانس در زندگی بهرهمند شده باشد. اما در درازمدت به آرامی به حالت یک احمق کمتر خوششانس همگرا میشود. درنهایت هر کدام به سمت ویژگیهای بلندمدت خود همگرا میشوند.”
“مهم نیست چقدر انتخابهایمان پیچیده است، چقدر در تسلط بر شانسها خوب هستیم، همیشه این امور تصادفی هستند که حرف آخر را خواهند زد.”
“اشتباه چیزی نیست که بعد از رخ دادن یک اتفاق مشخص شود، بلکه با توجه به اطلاعات موجود تا آن مرحله مشخص میشود”
“موفقیتهای متعادل را میتوان با مهارت و کار توضیح داد. اما موفقیتهای بیش از حد انتظار به واریانس (تغییرپذیری) نسبت داده میشوند.”
“وقتی همه چیز بر وفق مراد ما پیش میرود، وجود عدم اطمینان را رد میکنیم.”
“اگر گذشته به خاطر رخ دادن اتفاقات شگفتانگیز به گذشتههای قبلی خود شباهت نداشته است، پس چرا آینده ما باید شبیه گذشته فعلی باشد؟”
“ریاضیات اصولاً ابزاری برای مراقبه است تا محاسبه.”
“شکاک ماندن قطعاً شجاعت میخواهد. دروننگری، رویارویی با خود، پذیرش محدودیتهای خود شجاعت بیاندازه میطلبد.”
“دانشمندان شواهد بیشتری را پیدا کردهاند که نشان میدهد ما بهطور خاص توسط مادر طبیعت به گونهای طراحی شدهایم که خودمان را گول بزنیم.”
“تنها چیزی که شانس روی آن کنترلی ندارد رفتار شماست.”
“مردم معمولا دانش خود بیش از اندازه ارزشگذاری میکنند و احتمال اشتباه کردن خود را دست کم میگیرند.”
«عدم تقارن وجود دارد. کسانی که میمیرند در اوایل بازی این کار را انجام میدهند، در حالی که آنهایی که زنده هستند خیلی طولانی زندگی میکنند. هر زمان که در نتایج عدم تقارن وجود داشته باشد، متوسط بقا هیچ ارتباطی با میانگین بقا ندارد.”
“موفقیت بیش از حد دشمن است، شکست بیش از حد باعث تضعیف روحیه.”
“عقل سلیم چیزی نیست جز مجموعهای از تصورات غلط که در سن هجده سالگی به دست آمده است. علاوه بر این، آنچه در یک گفتگو یا یک جلسه یا به ویژه در رسانهها هوشمندانه به نظر میرسد، مشکوک است.”
صاحب نظران در مورد کتاب “فریب خورده تصادف” چه میگویند؟
کتاب فریب خورده تصادف طالب تقریبا مخالف حکمت متعارف وال استریت است و تقریباً همان چیزی است که تزهای نود و نه مارتین لوتر برای کلیسای کاتولیک بود.” -مالکوم گلادول، نیویورکر
” فریب خورده تصادف، کتاب شگفت انگیز طالب است که ذهنیت شما را دگرگون خواهد نمود.” – پیتر ال. برنشتاین، نویسنده کتاب در برابر خدا
“ما به کتابی مانند فریب خورده تصادف نیاز داریم. کتابی سرگرم کننده و با طراوت که مستقل فکر میکند.” -رابرت جی. شیلر، نویسنده کتاب نشاط غیر منطقی
معرفی نویسنده
نسیم نیکلاس طالب (۱ ژانویه ۱۹۶۰) یک ریاضیدان و آماردان آمریکایی متولد لبنان است که بر روی مسائل تصادفی، احتمال و عدم قطعیت کار میکند.
والدین نسیم طالب از یونانیهای ارتدوکس و خانوادههای برجسته در لبنان بودند که علاوه بر تابعیت لبنانی، تابعیتی فرانسوی نیز داشتند.
طالب در لیسه بزرگ فرانسوی-لبنانی در بیروت تحصیل میکرد. این مدرسه که در سال ۱۹۰۹ تأسیس شده بود، لیسه پیشرو فرانسوی در لبنان به شمار میرفت.
در سال ۱۹۷۵ جنگ داخلی لبنان آغاز شد که باعث ایجاد مشکلات شدید برای لیسه بزرگ شد که در نزدیکی خط سبزی بود که بخش مسلمان نشین بیروت را از طرف مسیحی جدا میکرد. جنگ داخلی تأثیر فاجعه باری بر خانواده طالب داشت که درنتیجه آن بخش زیادی از ثروت و نفوذ سیاسی خود را از دست دادند.
طالب پس از فارغ التحصیلی از لیسه بزرگ در بیروت، برای ادامه تحصیلات دانشگاهی خود به پاریس رفت. سپس در سن نوزده سالگی به ایالات متحده رفت و در مدرسه وارتون در دانشگاه پنسیلوانیا شروع به تحصیل کرد.
طالب در سال ۱۹۸۳ با مدرک MBA از مدرسه وارتون فارغ التحصیل شد. از دسامبر ۱۹۸۴ او به یک معمالهگر تبدیل شد. در ۳۰ ژانویه ۱۹۸۸، در کلیسای اسقفی سنت آن در آتلانتا، با سینتیا آن شلتوناز آتلانتا ازدواج کرد. نسیم و سینتیا طالب دو فرزند به نامهای سارا طالب و الکساندر طالب دارند.
سپس در دانشگاه پاریس (دوفین) به تحصیل در دوره دکتری پرداخت و در سال ۱۹۹۸ دکترای خود را دریافت کرد. طالب از دسامبر ۱۹۹۹ به عنوان همکار در برنامه مالی ریاضیات و استاد کمکی ریاضی در مؤسسه علوم ریاضی کورانت دانشگاه نیویورک منصوب شد و تا دسامبر ۲۰۰۵ در این سمت مشغول به فعالیت بود.
سپس از از ژانویه ۲۰۰۵ تا ژانویه ۲۰۰۶ به عنوان استاد دانشکده علوم تصمیم در دانشگاه ماساچوست خدمت کرد.
در طول این مدت به عنوان یک معاملهگر به کار خود ادامه داد، اما پس از گذراندن ۲۱ سال در این کار و پس از بستن ۶۵۰ هزار معامله در سال ۲۰۰۶ حرفه خود را تغییر داد تا به یک محقق، دانشمند ریاضی و مقالهنویس فلسفی تبدیل شود.
اگرچه اکنون بیشتر وقت خود را در انزوای شدید به مطالعه میگذراند یا در کافهها در حال مدیتیشن است، اما در حال حاضر استاد برجسته مهندسی ریسک در موسسه پلی تکنیک دانشگاه نیویورک میباشد.
طالب نویسنده مجموعه ۵ جلدی اینسرتو است که شامل کتابهای: پوست در بازی، پاد شکننده، قو سیاه، تخت پروکروستس، و فریب خورده تصادف می شود. طالب همچنین نزدیک به ۵۵ مقاله آکادمیک و علمی را به عنوان پشتیبان برای اینسرتو در موضوعاتی از فیزیک آماری و مالی کمیگرفته تا ژنتیک و امور بینالملل منتشر کرده است.
اگر به دنبال راهی برای پیشرفت و توسعه خود هستید بدون شک باید مطالعه نمایید. با دانلود اپلیکیشن ذهن میتوانید مجموعهای از برترین کتابهای جهان را با صرف کمترین زمان مطالعه نمایید.