خلاصه کتاب جنایت و مکافات

خلاصه کتاب جنایت و مکافات

فهرست مطالب

آیا یک هدف خوب وسیله را توجیه می‌کند؟ آیا  چیزی به نام «قتل عادلانه» وجود دارد که به قیمت جان یک نفر تمام شود اما به نفع بسیاری دیگر باشد؟ آیا ملاحظات عقلانی می‌تواند وجدان انسان را ساکت کند؟

این‌ها سوالاتی است که نویسنده شهیر روسی فئودور داستایوفسکی در رمان کلاسیک خود جنایت و مکافات به بررسی آن‌ها می‌پردازد. جنایت و مکافات، شناخته‌شده‌ترین اثر این نویسنده روسی است که در آن به طرز ماهرانه‌ای، انجام قتل توسط یک دانش‌جوی فقیر و عذاب وجدان بعدی او را به تصویر می‌کشد.

برای آشنایی بیشتر با کتاب جنایت و مکافات با این خلاصه کتاب همراه شوید.

شناسنامه کتاب جنایت و مکافات

  • عنوان اصلی : Crime and Punishment
  • نویسنده: فئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی
  • کشور: روسیه
  • سال انتشار: ۱۸۶۶
  • ژانر: اثر کلاسیک، داستانی  
  • مناسب برایهمه افراد 
  • امتیاز کتاب: ۴.۲۴ از ۵ (بر اساس وبسایتgoodreads.com‏)
  • بهترین ترجمه فارسی: ترجمه مهری آهی در نشر خوارزمی

معرفی کتاب

یکی از برترین شاهکارهای ادبیات جهان، جنایت و مکافات است که فئودور داستایوفسکی را در ردیف بزرگ‌ترین رمان‌ نویسان جهان قرار داده است.

این رمان اولین بار در سال ۱۸۶۶ به صورت مجموعه‌ای در مجله ادبی پیام روسیه منتشر شد و خوانندگان را تحت تأثیر قرار داد. بعدها، زمانی که به صورت رمان تک جلد به بازار آمد، موفقیتی فوری برای داستایوفسکی به وجود آورد.

 اغلب از جنایت و مکافات به عنوان شاهکار روسی یاد می‌شود که نسل‌ها را هم در شرق و هم در غرب تحت تأثیر قرار داده است. این کتاب تا به حال به زبان‌های مختلف ترجمه شده است و به دلیل محبوبیت این اثر تا به حال بیش از ۲۵ فیلم و سریال بر مبنای آن ساخته شده است.

جنایت و مکافات، داستان بیگانگی دانش‌جویی به نام راسکولنیکوف را بازگو می‌کند که تصمیم می‌گیرد به عنوان راهی برای اثبات فلسفه‌ برتری خود بر دیگران، دست به جنایت کامل بزند. این رمان، اعماق از هم گسیختگی ذهنی او را در زمانی که با عواقب روانی قاتل بودن درگیر می‌شود، بیان می‌کند.

جنایت و مکافات خواننده را به سفری در تاریک‌ترین فرورفتگی‌های ذهن جنایتکاران و فاسد می‌برد و روح مردی را که هم در تسخیر خیر و شر است، آشکار می‌کند. مردی که نمی‌تواند از وجدان خود فرار کند.

از نظر ادبیات جهان، داستایوفسکی به‌عنوان بزرگ‌ترین استاد رمان روان‌شناختی واقع‌گرا شناخته می‌شود و هنوز هیچ استاد مدرنی با او برابری نکرده است. کتاب جنایت و مکافات یکی از موفق‌ترین نمونه‌های اولیه رئالیسم روان‌شناختی است.

اگرچه شخصیت‌های کتاب تخیلی هستند، اما این رمان وقایع را به گونه‌ای به تصویر می‌کشد که ممکن است در اواخر قرن نوزدهم روسیه رخ داده باشد.

شخصیت‌های جنایت و مکافات بدترین و بهترین جنبه‌های بشریت را زندگی می‌کنند. شما بین نفرت از آن‌ها، احساس دوست داشتن آن‌ها و همدردی با آن‌ها در نوسان خواهید بود.

راسکولنیکوف در خلاصه کتاب جنایت و مکافات

خلاصه کتاب جنایت و مکافات

رودیون رومانوویچ راسکولنیکوف، که قبلا دانشجو بوده، در یک اتاقک کوچک در طبقه بالای یک ساختمان آپارتمانی فرسوده در سن پترزبورگ زندگی می‌کند. او مریض است، لباس‌های ژنده می‌پوشد، پول کمی دارد و با خودش حرف می‌زند، اما خوش تیپ، مغرور و باهوش است.

راسکولنیکوف به نظریه‌ای باور دارد که پیشنهاد می‌کند که خارق‌العاده‌ترین انسان‌های جهان باید ‏اجازه داشته باشند که هر جنایتی را برای دستیابی به خیر بزرگتر برای بشریت مرتکب شوند.

او در فکر ارتکاب جنایت هولناکی است، اما ماهیت جنایت هنوز مشخص نیست. به آپارتمان یک گروفروش پیر به نام آلیونا ایوانونا می‌رود تا با گرو گذاشتن ساعتش، پول بگیرد و برای جنایت برنامه‌ریزی کند.

پس از آن، برای نوشیدنی در یک میخانه توقف می‌کند، در آن‌جا با مردی به نام مارملادوف ملاقات می‌کند، که شغل خود را رها کرده و از ترس اینکه به خانه نزد خانواده خود بازگردد، به مدت پنج روز مشروب خورده است.

مارملادوف به راسکولنیکف درمورد همسر بیمارش کاترینا و دخترش سونیا می‌گوید که برای تامین هزینه‌های خانواده مجبور به تن فروشی شده است. راسکولنیکف با مارملادوف به آپارتمانش می‌رود و در آن‌جا با کاترینا ملاقات می‌کند و از نزدیک شرایط اسفناکی که در آن زندگی می‌کنند را می‌بیند و درگیر شرایط خانواده مارملادوف می‌شود.

روز بعد راسکولنیکف نامه‌ای از مادرش پولچریا الکساندرونا، دریافت می‌کند که در آن به او اطلاع می‌دهد خواهرش دونیا با یکی از مقامات دولتی به نام لوژین نامزد کرده است و همه آن‌ها به سنت پترزبورگ نقل مکان می‌کنند.

راسکولنیکف به میخانه دیگری می‌رود و در آنجا می‌شنود که فردی در مورد این حرف می‌زند که اگر گرو فروش پیر آلیونا ایوانوونا بمیرد، جامعه چطور جای بهتری می‌شود. بعد از این حرف‌ها راسکولنیکف در خیابان‌ می‌شنود که گروفروش عصر روز بعد در آپارتمانش تنها خواهد بود.

او با تنبلی می‌خوابد و روز بعد از خواب بیدار می‌شود، یک تبر پیدا می‌کند، یک کالای جعلی را برمی‌دارد تا گرو بگذارد. به این وسیله حواس آلیونا ایوانونا را پرت می‌کند و او را می‌کشد. پس از قتل آلیونا در حالی که اتاق خواب او را برای پول زیر و رو می‌کند، خواهرش، لیزاوتا، وارد خانه می‌شود و راسکولنیکوف او را نیز می‌کشد.

راسکولنیکف به سختی و بدون اینکه دیده شود از صحنه جنایت فرار می‌کند،سپس به آپارتمان خود برمی‌گردد و روی مبل فرو می‌ریزد.

جنایت در خلاصه کتاب جنایت و مکافات

بقیه رمان واکنش راسکولنیکف به جنایتش و رابطه او با دوستان، خانواده و یک بازپرس پلیس به نام پورفیری را نشان می‌دهد که بررسی این پرونده را برعهده دارد.

راسکولنیکوف با عجله شواهد را پنهان می‌کند، وسایلی که از پیرزن دزدیده را زیر سنگی در حیاط متروکه‌ای دفن می‌کند و متوجه می‌شود که به دلیل اختلاف با صاحبخانه‌اش به مقر پلیس احضار شده است.

وقتی پلیس شروع به بحث درباره قتل می‌کند، او در ایستگاه پلیس غش می‌کند. بعد از این ماجراها لوژین نامزد خواهرش، دونیا را ملاقات می‌کند. راسکولنیکف می‌گوید که اجازه نمی‌دهد لوژین با خواهرش ازدواج کند. پس از درگیری با لوژین، راسکولنیکوف به کافه‌ای می‌رود و در آن‌جا تقریباً به به یک مامور پلیس اعتراف می‌کند که قاتل است.

در راه بازگشت به خانه، متوجه می‌شود که مارملادوف توسط یک کالسکه زیر گرفته شده است. راسکولنیکف کمک می‌کند تا او را به آپارتمانش برگردانند، ولی مارملادوف می‌میرد.

او در آپارتمان مارملادوف با سونیا آشنا می‌شود و بیست روبلی را که از مادرش دریافت کرده برای تشییع جنازه به خانواده مارملادوف می‌دهد. راسکولنیکف با دوستش رازومیخین به آپارتمانش برمی‌گردد، متوجه می‌شود که خواهر و مادرش در آن‌جا منتظر او هستند.

راسکولنیکف از پولچریا و دونیا عصبانی می‌شود و به آن‌ها می‌گوید از اتاق خارج شوند. او همچنین به دونیا دستور می‌دهد که نامزدی خود را با لوژین تمام کند. در همین حین رازومیخین عاشق دونیا می‌شود.

صبح روز بعد، رازومیخین سعی می‌کند شخصیت راسکولنیکوف را برای دونیا و مادرش توضیح دهد و سپس هر سه به آپارتمان راسکولنیکف باز می‌گردند. راسکولنیکف به خاطر رفتار شب قبل خود عذرخواهی می‌کند و می‌گوید تمام پول خود را به خانواده مارملادوف داده است.

اما خیلی زود دوباره عصبانی می‌شود و از دونیا می‌خواهد که با لوژین ازدواج نکند. دونیا به او می‌گوید که همان شب با لوژین ملاقات می‌کند، اگرچه لوژین به طور خاص درخواست کرده است که راسکولنیکف آن‌جا نباشد، اما دونیا دوست دارد او بیاید و راسکولنیکف موافقت می‌کند.

در آن لحظه، سونیا وارد اتاق راسکولنیکف می‌شود. او آمده تا راسکولنیکف را برای تشییع جنازه پدرش دعوت کند. سونیا در راه بازگشت به آپارتمانش، توسط مرد عجیبی تعقیب می‌شود که بعداً متوجه شدیم سویدریگایلوف است – کارفرمای بداخلاق سابق دونیا که به طرز وسواسی جذب او شده است.

کارفرمای سابق دونیا، مردی ثروتمند به نام سویدریگایلوف، وارد سن پترزبورگ می‌شود. علاقه او به دونیا درحالی که ازدواج کرده بود، باعث رسوایی دونیا شد و تقریباً شهرت او را در استان‌ها از بین برد. اما اکنون که همسرش مرده است، او به سن پترزبورگ آمده است به این امید که بتواند دونیا را اغوا کند و با او ازدواج کند.

در آن شب لوژین با راسکولنیکف، پولچریا و دونیا ملاقات می‌کند و تلاش می‌کند تا ازدواج خود را با دونیا حل و فصل کند. اما در حین این بحث‌ها، لوژین چنان به دونیا توهین می‌کند که نامزدی به هم می‌خورد.

خاطرات قتل‌ها راسکولنیکف را آزار می‌دهد. هنگامی‌که متوجه می‌شود که پورفیری، قاضی پلیس محلی، شروع به مصاحبه با تمام مشتریان پیرزن گرو گیر کرده است، راسکولنیکف هم درخواست بازگرداندن اقلام گروگذاری شده خود را می‌کند.

گفتگوی عجیب او با پورفیری تنها به شک بیشتر منجر می‌شود. پس از آن، راسکولنیکف و سونیا، در حالی که برای تشییع جنازه مارملادوف آماده می‌شوند، صحبت‌هایی درباره دین و اخلاق می‌کنند.

راسکولنیکوف برای سونیا که به دلیل فقر مجبور به تن فروشی شده است، دلسوزی می‌کند. راسکولنیکف تصمیم می‌گیرد به او بگوید چه کسی این دو زن را به قتل رسانده است و قول می‌دهد روز بعد برگردد.

پورفیری دوباره با راسکولنیکف مصاحبه می‌کند. اگرچه مطمئن است که راسکولنیکف قاتل است، اما هنوز قادر به ارائه مدرک نیست. در همین حین راسکولنیکف به دیدار سونیا می‌رود و به او می‌گوید که چه کار کرده است.

عذاب بعد از جنایت در خلاصه کتاب جنایت و مکافات

سویدریگایلوف که در اتاق همسایه سونیا زندگی می‌کند، مکالمه آن‌ها را می‌شنود و حقیقت را می‌فهمد. سویدریگایلوف سعی می‌کند از این موضوع برای باج‌گیری از دونیا و ازدواج با او استفاده کند. اما دونیا او را رد می‌کند، سپس سویدریگایلوف سعی می‌کند به دونیا تجاوز کند. اما دونیا با استفاده تفنگی که همراه خود آورده به سمت سویدریگایلوف شلیک می‌کند.

اگر چه سویدریگایلوف کشته نمی‌شود، اما متوجه می‌شود که دونیا هرگز او را دوست نخواهد داشت. او را رها می‌کند و روز بعد خودکشی می‌کند.

پس از این‌که مردی پس از اعتراف دروغین به قتل دستگیر می‌شود، پورفیری با راسکولنیکف ملاقات می‌کند و نشان می‌دهد که حقیقت را می‌داند. با این حال، مایل است به راسکولنیکف مهلت دهد تا صادقانه اعتراف کند.

راسکولنیکف پس از یک شب پریشان و با حمایت سونیا به ایستگاه پلیس می‌رود و اعتراف می‌کند. در پایان، مشخص می‌شود که راسکولنیکوف به هشت سال کار سخت محکوم شده است. بعد از مدتی سونیا برای همراهی او به سیبری می‌رود.

راسکولنیکف در اردوگاه زندان به آرامی‌ با گناه خود کنار می‌آید و متوجه می‌شود که عشق سونیا به او مطلق است. پس از باز کردن نسخه اناجیل سونیا، او عهد کرد که خود را بازسازی کند.

راوی اشاره می‌کند که راسکولنیکف در نهایت در این کار موفق می‌شود، اگرچه این روند دشوار است و برای داستان دیگری ذخیره می‌شود. رازومیخین با دو نیا ازدواج می‌کند و پولچریا در حالت هذیان می‌میرد.

بخش‌هایی از متن کتاب جنایت و مکافات

  • ” برای یک هوش بزرگ و یک قلب عمیق درد و رنج همیشه اجتناب ناپذیر است. به نظر من، مردان واقعاً بزرگ باید غم و اندوه بزرگی روی زمین تجربه کنند.”
  • “در راه خود اشتباه کردن بهتر از درست رفتن در راه دیگری است.”
  • “ما گاهی اوقات با افرادی روبرو می‌شویم، افرادی که کاملا غریبه هستند و در نگاه اول، به نحوی ناگهانی و یکباره، قبل از اینکه کلمه ای گفته شود، توجه مان به آنها جلب می‌شود.”
  • “برای هوشمندانه عمل کردن به چیزی بیش از هوش نیاز است.”
  • “برداشتن یک قدم جدید، به زبان آوردن یک کلمه جدید، چیزی است که مردم بیش از همه از آن می‌ترسند.”
  • “من در برابر تو سر تعظیم فرود نیاوردم، در برابر تمام رنج‌های بشریت سر تعظیم فرود آوردم.”
  • “ما همیشه به ابدیت به عنوان ایده‌ای فکر می‌کنیم که قابل درک نیست، چیزی بسیار بزرگ. اما چرا باید چنین باشد؟ چه می‌شود اگر به‌جای همه این‌ها، ناگهان اتاق کوچکی در آن‌جا پیدا کردی، چیزی شبیه حمام روستایی، کثیف و عنکبوت در هر گوشه‌ای، و این همه ابدیت است. می‌دانی، گاهی اوقات نمی‌توانم احساس کنم که این چیزی است که هست.”
  • “مردی که وجدان دارد در حالی که به گناه خود اعتراف می‌کند رنج می‌برد. این مجازات اوست.”
  • “و هر چه بیشتر می‌نوشم، بیشتر آن را احساس می‌کنم. به همین دلیل من هم می‌نوشم. سعی می‌کنم همدردی و احساس را در نوشیدنی پیدا کنم. می‌نوشم تا دوبرابر زجر بکشم!”
  • “قدرت فقط به کسی داده می‌شود که جرأت کند خم شود و آن را بگیرد. باید شجاعت جسارت کردن را داشت.”

اعتراف در خلاصه کتاب جنایت و مکافات

  • “می‌فهمید قربان، می‌فهمید وقتی مطلقاً جایی برای برگشتن نداری یعنی چی؟” سوال مارملادوف ناگهان به ذهنش خطور کرد: “زیرا هر مردی باید جایی برای برگشتن داشته باشد”
  • “انسان همه چیز را در دستان خود دارد و به خاطر بزدلی محض از بین انگشتانش می‌لغزد.”
  • “بدترین گناه شما این است که بیهوده خود را نابود کرده‌اید و به خود خیانت کرده‌اید.”
  • “وجود به تنهایی برای او کافی نبود. او همیشه بیشتر می‌خواست. شاید تنها از نیروی امیالش بود که خود را مردی می‌دانست که بیش از دیگران برایش مجاز بود.”
  • “می‌بینید که در آن زمان مدام از خودم می‌پرسیدم: چرا من آنقدر احمق هستم که اگر دیگران احمق هستند و من می‌دانم که احمق هستند، با این حال من عاقل‌تر نمی‌شوم؟”
  • “بیش از حد نباشید؛ خود را مستقیماً به زندگی پرتاب کنید، بدون تأمل. نترس – سیل شما را به کنار رودخانه خواهد رساند و دوباره روی پاهایتان خواهید ایستاد.”
  • “تو چه فکر می‌کنی، آیا یک جنایت کوچک با هزاران کار خیر از بین نمی‌رود؟”
  • “توهین آمیزترین کارشان دروغ آن‌ها نیست -همیشه می‌توان دروغ را ببخشد- دروغ چیز لذت بخشی است، زیرا به حقیقت منجر می‌شود. آن‌چه توهین آمیز است این است که آن‌ها دروغ می‌گویند و دروغ خود را می‌پرستند”
  • “از طریق خطا به حقیقت می‌رسی! من یک انسان هستم چون اشتباه می‌کنم! شما هرگز بدون انجام چهارده اشتباه و به احتمال زیاد صد و چهارده به هیچ حقیقتی نمی‌رسید.”

نقد کتاب جنایت و مکافات

نقد خلاصه کتاب جنایت و مکافات

این رمان به وجدان اخلاقی و وزن اعمال می‌پردازد: راسکولنیکف که خود را استثنایی می‌پندارد، سرانجام محکومیت را می‌پذیرد و از نظر اخلاقی فرار می‌کند. راسکولنیکوف یک شورشی است، علیه جامعه، علیه خدا و علیه خودش، اما او با کناره‌گیری از جامعه توانست با این سه موجود کنار بیاید.

جنایت و مکافات یک رمان آخر الزمانی، در مورد نجات انسان‌ها است. داستایوفسکی انسانیتی را آشکار می‌کند که تنها با تسلیم شدن با پذیرش اخلاقی مشترک، نوعی قواعد جهانی، نجات می‌یابد.

داستایوفسکی در جنایت و مکافات به موضوعات زیادی می‌پردازد که برخی از آن‌ها عبارتند از:

بیگانگی از جامعه

بیگانگی موضوع اصلی جنایت و مکافات است. در ابتدا غرور راسکولنیکف او را از جامعه جدا می‌کند. او خود را برتر از همه افراد دیگر می‌بیند و بنابراین نمی‌تواند با کسی ارتباط برقرار کند. او در چارچوب فلسفه شخصی خود، افراد دیگر را ابزار می‌بیند و از آن‌ها برای اهداف خود استفاده می‌کند.

پس از ارتکاب قتل‌ها، انزوای او به دلیل احساس گناه شدید که گناهش او را در آن می‌اندازد، بیشتر می‌شود. راسکولنیکوف بارها و بارها افرادی را که سعی در کمک به او دارند، از جمله سونیا، دونیا، مادرش ، رازومیخین و حتی پورفیری پتروویچ را از خود دور می‌کند و سپس متحمل عواقب آن می‌شود.

در پایان، او بیگانگی کاملی را که بر سر خود آورده است غیرقابل تحمل می‌یابد. راسکولنیکف تنها در اپیلوگ، زمانی که سرانجام متوجه می‌شود که عاشق سونیا است، دیوار غرور و خود محوری را که او را از جامعه جدا کرده است، می‌شکند.

روانشناسی جنایت و مکافات

نحوه پرداختن رمان به جرم و مجازات دقیقاً آن چیزی نیست که انتظار می‌رود. جنایت در قسمت اول مرتکب شده است و مجازات صدها صفحه بعد، در اپیلوگ آمده است.

تمرکز واقعی رمان بر آن دو نقطه پایانی نیست، بلکه بر آن‌چه بین آن‌ها نهفته است – کاوشی عمیق در روان‌شناسی یک جنایت‌کار است. دنیای درونی راسکولنیکف، با تمام تردیدها، هذیان‌ها، حدس‌های دوم، ترس و ناامیدی‌اش، قلب داستان است.

داستایوفسکی به عواقب واقعی قتل نمی‌پردازد، بلکه به روشی که قتل راسکولنیکف را وادار می‌کند تا با احساس گناه عذاب‌آور مقابله کند، می‌پردازد.

در واقع، به نظر می‌رسد داستایوفسکی با تمرکز اندک بر زندانی شدن راسکولنیکف، چنین پیشنهاد می‌کند که مجازات واقعی بسیار کمتر از استرس و اضطراب ناشی از تلاش برای اجتناب از مجازات است.

پورفیری پتروویچ، قاضی پرونده، بر زاویه روان‌شناختی رمان تأکید می‌کند، زیرا با زیرکی متوجه می‌شود که راسکولنیکف قاتل است و چندین سخنرانی می‌کند که در آن جزئیات عملکرد ذهن راسکولنیکف پس از قتل را شرح می‌دهد.

از آن‌جا که پورفیری درک می‌کند که یک جنایت‌کار گناه‌کار باید حتما شکنجه روحی را تجربه کند، مطمئن است که راسکولنیکف در نهایت اعتراف خواهد کرد یا دیوانه خواهد شد. بازی‌های ذهن تخصصی که او با راسکولنیکف انجام می‌دهد این حس را تقویت می‌کند که نتیجه رمان به دلیل ماهیت روان انسان اجتناب ناپذیر است.

روانشناسی در خلاصه کتاب جنایت و مکافات

ایده سوپرمن بودن

راسکولنیکوف در ابتدای رمان خود را یک «ابر مرد» می‌بیند، فردی که فوق‌العاده است و درنتیجه می‌تواند فراتر از قوانین اخلاقی حاکم بر بقیه بشریت عمل کند.

نگرش فخرآمیز او نسبت به خودش است که او را وادار می‌کند تا خود را از جامعه جدا کند. قتل گروفروش توسط او تا حدی نتیجه اعتقاد او به این است که او فراتر از قانون است و درواقع تلاشی برای اثبات حقیقت برتری خودش است.

با این حال، ناتوانی راسکولنیکف در فرونشاندن احساس گناه بعد از قتل، به او ثابت می‌کند که او یک «ابر مرد» نیست. اگرچه او متوجه شکست خود می‌شود، با این وجود حاضر نیست ساختارشکنی کامل این هویت را بپذیرد.

او همچنان به مقاومت در برابر این ایده که او هم مانند بقیه انسان‌ها متوسط ​​است، ادامه می‌دهد و به خود می‌گوید که قتلی که انجام داده کار موجهی بوده است.

تنها در هنگام تسلیم نهایی در برابر عشقش به سونیا و درک شادی‌های ناشی از چنین تسلیمی‌ است که در نهایت می‌تواند از تصورش از خود به عنوان یک ابرمرد و انزوای وحشتناکی که چنین اعتقادی بر او ایجاد کرده است بگریزد.

نیهیلیسم

نیهیلیسم یک موضع فلسفی بود که در دهه‌های ۱۸۵۰ و ۱۸۶۰ در روسیه توسعه یافت و به قول لبزیاتنیکوف به دلیل “نفی بیشتر” شناخته شد.

نیهیلیسم، پیوندهای خانوادگی و اجتماعی و نگرانی‌های عاطفی و زیبایی‌شناختی را به نفع ماتریالیسم سخت‌گیرانه یا این ایده که خارج از دنیای فیزیکی «ذهن» یا «روح» وجود ندارد، رد کرد. مرتبط با نیهیلیسم، فایده گرایی یا این ایده است که تصمیمات اخلاقی باید بر اساس قاعده بیشترین خوشبختی برای بیشترین تعداد مردم باشد.

راسکولنیکوف در اصل قتل آلیونا را به دلایل سودگرایانه توجیه می‌کند و ادعا می‌کند که یک “شپش” از جامعه حذف شده است. خواه این قتل واقعاً یک عمل منفعت طلبانه باشد یا نه، راسکولنیکف مطمئناً یک نیهیلیست است.

در بیشتر رمان کاملاً غیر عاطفی برخودر می‌کند و به احساسات دیگران اهمیتی نمی‌دهد. به طور مشابه، او کاملاً قراردادهای اجتماعی را که در تضاد با تعاملاتی است که او با جهان می‌خواهد، نادیده می‌گیرد.

با این حال، در پایان رمان، همان‌طور که راسکولنیکف عشق را کشف می‌کند، پوچ گرایی خود را کنار می‌گذارد. در واقع داستایوفسکی  از طریق این رمان، پوچ بودن نیهیلیسم را محکوم می‌کند.

اگر به خواندن یک دیگر از آثار داستایوفسکی علاقه دارید، با خواندن مقاله زیر می‌توانید با آخرین اثر این نویسنده شهیر روسی بیشتر آشنا شوید.‎

خلاصه کتاب برادران کارامازوف

برادران کارامازوف آخرین رمانی بود که فئودور داستایوفسکی، رمان‌نویس بزرگ روسی، نوشت و تمام انرژی و شور آخرین کلمات یک مرد را دارد.

‎اکنون بخوانید‎

بهترین ترجمه جنایت و مکافات کدام است؟

این رمان در ایران با ترجمه‌های مختلفی وجود دارد. اما با این حال همه‌ی این ترجمه‌ها از کیفیت مطلوبی برخوردار نیستند. بیشتر ترجمه‌ها از زبان مبدا یعنی زبان روسی نبوده‌اند.

فقط دو ترجمه مهری آهی از نشر خوارزمی و ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب از نشر علمی و فرهنگی از زبان مبدا یعنی زبان روسی ترجمه شده‌اند.

دیگر ترجمه‎‌های خوب این اثر کار لال‍ه‌زاری‌، پرویز شهیدی، اصغر رستگار، احمد علیقلیان می‌باشد که اگرچه از زبان اصلی نبوده‌اند اما از کیفیت مطلوبی برخوردار هستند.

معرفی نویسنده 

نویسنده خلاصه کتاب جنایت و مکافاتفئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی رمان‌نویس، داستان‌نویس، مقاله‌نویس و روزنامه‌نگار روسی بود. معمولاً او را یکی از بهترین رمان‌نویسانی می‌دانند که تاکنون زندگی کرده است. در زمان خود به دلیل فعالیت روزنامه‌نگاری‌اش نیز شهرت داشت.

زندگی فئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی مانند رمان‌های بزرگی که نوشت، تاریک و دراماتیک بود. او در سال ۱۸۲۱ در مسکو به دنیا آمد، پسر یک جراح ارتش سابق بود که وحشی‌گری‌اش در مستی باعث شد مردم با ریختن ودکا در گلویش او را خفه کنند.

اولین رمان داستایوفسکی، رمان کوتاهی به نام مردم بیچاره (۱۸۴۶) به سرعت برای او موفقیت به ارمغان آورد، اما حرفه نویسندگی او با دستگیری‌اش به اتهام خراب‌کاری علیه تزار نیکلاس اول در سال ۱۸۴۹ کوتاه شد.

داستایوفسکی به مدت هشت ماه در زندان تحت “درمان سکوت” قرار گرفت و سپس برای اعدام به مقابل جوخه تیراندازی هدایت شد. او کفن مرگ پوشیده بود و منتظر اعدام بود که ناگهان دستور تخفیف حکم صادر شد.

سپس چهار سال را در یک زندان سیبری به کار سخت گذراند، جایی که در آن به صرع مبتلا شد، و ده سال پس از آن که ار زنجیر رها شد، به سن پترزبورگ بازگشت.

تجربیات زندان او همراه با گرایش‌اش به یک فلسفه محافظه کارانه و عمیقاً مذهبی اساس رمان‌های بزرگ او را تشکیل داد. اما ازدواج تصادفی او با آنا اسنیتکینا، پس از یک دوره فقر مطلق به خاطر قمار بازی چیزی بود که به داستایوفسکی ثبات عاطفی داد.

داستایوفسکی بیشتر به خاطر رمان یادداشت‌هایی از زیرزمین، قمارباز و چهار رمان بلند جنایت و مکافات، ابله، تسخیر شده (همچنین با نام‌ شیاطین) و برادران کارامازوف شناخته می‌شود. هر یک از این آثار به دلیل ژرفای روان‌شناختی خود شهرت دارند.

در واقع داستایوفسکی را معمولاً یکی از بزرگ‌ترین روان‌شناسان تاریخ ادبیات می‌دانند. او در تجزیه و تحلیل حالات روحی بیمارگونه  تخصص داشت. مدرنیسم ادبی، اگزیستانسیالیسم و مکاتب مختلف روان‌شناسی، الهیات و نقد ادبی عمیقاً تحت تأثیر افکار او شکل گرفته است.

آثار او اغلب پیش‌گویانه خوانده می‌شود، زیرا او به دقت پیش‌بینی کرده بود که انقلابیون روسیه در صورت به قدرت رسیدن چگونه رفتار خواهند کرد.

هنگامی‌که داستایوفسکی در سال ۱۸۸۱ درگذشت، آثار شاهکاری از خود به جای گذاشت که بر متفکران و نویسندگان بزرگ جهان غرب تأثیر گذاشت و او را به عنوان غولی در میان نویسندگان ادبیات جهان جاودانه کرد.

اگر به خواندن آثار کلاسیک و برترین کتاب‌های جهان علاقه دارید با دانلود اپلیکیشن ذهن می‌توانید مجموعه‌ای از برترین کتاب‌ها را در کمترین زمان مطالعه نمایید.

دانلود اپلیکیشن خلاصه کتاب ذهن