فهرست مطالب
یکی از معضلات کار گروهی، رسیدن به تصمیمی است که بتواند رضایت همه اعضای گروه را جلب کند. اما آیا باید به هرقیمتی به تصمیم واحد رسید و نظرات را یکسان کرد؟ اگر جوابتان مثبت است، لازم است با مفهوم تفکر گروهی آشنا شوید. در ادامه با ذهن همراه باشید.
تفکر گروهی
آیا تابحال به افرادی برخوردهاید که وقتی در جمعی شروع به صحبت میکنند، تفکرات خودشان را همجهت با تفکر غالب گروه هماهنگ میکنند؟ حتی گاهی هماهنگی تفکراتشان با گروه به قیمت تناقضگویی در مورد عقایدشان منجر میشود.
گاهی برای خودمان هم پیش میآید که موقع تصمیمگیری در گروه سعی میکنیم بسیاری از قسمتهای عقاید خودمان را نادیده بگیریم تا با گروه هماهنگ شویم. به نظر شما مشکل از کجا آب میخورد؟
ریشه این مشکل را باید در مفهوم تفکر گروهی جستجو کرد. تفکر گروهی مفهومی روانشناختی است. این مفهوم به وضعیتی اشاره میکند که افراد به خاطر میل درونی برای هماهنگی و ایجاد وضعیتی هارمونیک در گروه، خودشان را با تصمیمات و نظراتی که هیچ ارتباطی به تفکراتشان ندارد تطبیق دهند.
این میل به تطابق و همگرایی با گروه از علاقه ذاتی افراد به اهداف، اعضا و ماهیت گروه سرچشمه میگیرد. افراد در این وضعیت سعی میکنند از هرگونه مناقشه و درگیری و بحث اجتناب کنند و به همین علت بسیاری از نظرات اکثریت اعضای گروه را بی قید و شرط قبول میکنند.
چرا دچار تفکر گروهی میشویم؟
درگیر شدن با تفکر گروهی، علل و ریشههای متفاوتی دارد. پرداختن به علل تفکر گروهی میتواند به درک بهتر این رفتار کمک کند.
اصولا کسانی که درگیر تفکر گروهی میشوند، از اینکه نظرات مخالفشان باعث طرد شدنشان از گروه شود، هراس دارند. آنها میترسند با بیان نظرات مخالف جایگاه خود را در گروه از دست دهند یا تنزل پیدا کنند.
از طرفی دیگر، ترس رد شدن افکار توسط دیگران هم میتواند یکی از عوامل گروهاندیشی باشد. این نوع از ترسها غالبا در خاطرات کودکی و تجربههای بد رد شدن افکار توسط والدین یا اطرافیان ریشه دارد.
اما جدا از عوامل روانشناختی تفکر گروهی، میتوان به یک عامل مهم دیگر هم اشاره کرد. ترس از برهم خوردن هماهنگی و یا افت گروه به خاطر بیان افکار متفاوت میتواند یکی از عوامل تفکر گروهی باشد. وقتی گروه بیش از اندازه برای افراد ارزشمند میشوند و به نوعی به تقدس میرسد، پایبندی غیراصولی اعضا بر هماهنگی میتواند باعث ایجاد گروه اندیشی شود.
یگی دیگر از عوامل تفکر گروهی، ترس افراد از پذیرش مسئولیت نظرات متفاوت است. معمولا وقتی نظری مخالف جمع داریم و از اینکه به کرسی نشاندن نظراتمان باعث ایجاد مخاطراتی شود که باید به خاطرشان پاسخگو باشیم، از بیان نظرمان طفره میرویم؛ چون پرداخت هزینه سنگین این مخاطرات را درتوان خودمان نمیبینیم.
دیکتاتوری و جبرگرایی در گروه هم میتواند به تفکر گروهی منجر شود. وقتی گروه رهبری مقتدر داشته باشد که جلوی ابراز هر تفکر مخالف و متفاوت را میگیرد، سایر اعضا به خودسانسوری دست میزنند و با بقیه نظرات هماهنگ میشوند. اینجاست که باید از تفکر گروهی حرف زد.
معمولا افرادی که اعتماد بهنفس کافی ندارند و ارزش و اعتبار هویتشان را در گرو عضویت در گروهی خاص میبینند، سعی میکنند به هر قیمتی عضو آن گروه بمانند. حتی اگر به قیمت سرکوب عقاید و ارزشهایشان تمام شود.
عوارض تفکر گروهی
شاید برایتان عجیب باشد که بدانید تفکر گروهی، یکی از مخربترین عادات در گروهها است که میتواند گروهی را به نابودی بکشاند. چطور؟ در ادامه با ما همراه باشید.
تفکر گروهی برخلاف ظاهر فریبنده و خوش قیافهاش، پدیدهای مخرب به حساب میآید. تفکر گروهی میتواند از درون باعث فروپاشی یک گروه و یا افت شدید آن شود.
گروه اندیشی باعث میشود خلاقیت اعضا سرکوب شود و با تصمیمگیری غلط بهمرور اعضا از گروه دلسرد شوند و تفکر خلاق به کلی زیر سوال یرود.
تفکر گروهی باعث میشود که گروه ناخواسته وارد روندهای اشتباه و تصمیمات غلط شود و به شدت تنزل پیدا کند.
تفکر گروهی با اغراق در میزان تواناییهای گروه، میتواند باعث برآورد غلط از وضعیت گروه شود و گروه از درون شروع به فروپاشی کند. وقتی تفکر گروهی بر گروه حاکم باشد، مدیران معمولا وقتی به وضعیت هشداردهنده گروه پی میبرند که کار از کار گذشته باشد.
چطور بفهمیم وارد پروسه تفکر گروهی شده ایم؟
هروقت در اجتماع یا گروهتان این نشانهها را دیدید، به تسلط پیدا کردن تفکر گروهی شک کنید.
انتقاد ناپذیری
وقتی درگروه نپذیرفتن نظرات مخالف پررنگ باشد، حتما پای تفکر گروهی درمیان است. معمولا در این وضعیت افراد گروه با نظرات مخالف به شدت طرد میشوند یا اصلا نادیده گرفته میشوند. آنها از اینکه نظرات مخالف را بیان کنند میترسند و یا از درون علاقهای به بیان نظرات مخالفشان ندارند و از بیان نظرشان احساس شرمساری یا گناه خواهند کرد.
توهم آسیب ناپذیری
از آنجایی که در تفکر گروهی، اصل بر تبادل اطلاعات موافق و آن دسته از اطلاعاتی است که بر موفقیت گروه صحه میگذارند، رفته رفته گروه دچار توهم خودبرتربینی و آسیب ناپذیری خواهد شد. اعضا معمولا درک صحیحی از شرایط و واقعیات ندارند و خود و گروه را به صورت مقدسی شکست ناپذیر فرض میکنند.
رفتار براساس الگوهای از پیش تعیین شده
اعضای گروه در وضعیت تفکر گروهی، براساس نوعی رفتار و الگوی از پیش تعیین شده و شعاری رفتار میکنند. آنها هرکسی که با خودشان باشد را مقدس و دیگرانی که علیهشان هستند را پلید میدانند. پیشفرضهای مقدس مآبانه و نگرش سیاه و سفید اعضا از دیگر علایم درگیری آنها با تفکر گروهی است.
عدم درک صحیح واقعیت
از آنجایی که در وضعیت تفکر گروهی، کسی جرات ابراز نظرات مخالف را ندارد، اطلاعات به صورت صحیحی پایش نمیشوند و به درستی به اعضا انتقال پیدا نمیکنند. تنها اطلاعاتی به گروه خواهند رسید که حاوی اخبار مثبت از وضعیت گروه باشند.
این وضع منجر به عدم درک صحیح از جایگاه و وضعیت گروه خواهد شد و اعضا به درستی از ضعفها و نقاط قوت باخبر نخواهند شد.حال اگر این گروه جمعی از دانش جویان باشند قطعا ضرورت تفکر انتقادی را زیر سوال خواهد برد.
هماهنگی بدون منطق اعضا
هروقت دیدید در گروهی آرا همه اعضا بدون هیچ نظر مخالفی شبیه به هم است، به درست بودن روند کار آن گروه شک کنید. نمیتوان تفاوتهای میان عقاید انسانها را انکار کرد و درک شباهتهای فکری اعضای گروه کمی سخت و مشکل است. شما را نمیدانم اما من که با دیدن این وضعیت در گروه یاد نظام کره شمالی میافتم!
چطور از ورود به وضعیت تفکر گروهی جلوگیری کنیم؟
گیر کردن در وضعیت تفکر گروهی واقعا نگران کننده است. اما میتوان با به کار بستن توصیههایی از گیرافتادن در این وضع جلوگیری کرد.
اگر رهبر یا رئیس گروه هستید یا توان تاثیرگذاری بر رهبری گروه را دارید:
- به اعضای گروه آزادی عمل و اختیار بدهید. آنها را در تصمیمگیری و ابراز عقاید محدود نکنید و به همه تفکرات اعضا احترام بگذارید.
- از گروههای دیگر و روندهای موفقیتشان الگو بگیرید و همیشه از بیرون به گروهتان نگاه کنید. سعی کنید برای قضاوت روند گروهتان تمام پیشفرضهای ذهنی و ارزشهای از پیش تعیین شده را کنار بگذارید.
- ایجاد فضایی برای تبادل نظر میان اعضای گروه و پویایی جریان مشورت و همفکری میتواند تا حدود زیادی از تفکر گروهی جلوگیری کند.
- از اعضای دیگر گروهها بخواهید که روند پیشرفت گروه شما را بررسی کنند و نظراتشان را با شما درمیان بگذارند.
- از اعضای گروه درخواست کنید که اگر راهحلهای متفاوتی دارند با بقیه درمیان بگذارند و اعضایی که نظرات متفاوت دارند را تشویق کنید.
- احترام به فردیت اعضا و نظرات شخصیشان، مهمترین کاریست که به عنوان رهبر میتوانید برای رشد گروه انجام دهید. آن را از اعضا دریغ نکنید.
و در پایان
تفکر گروهی برخلاف اسم مثبتش، نتایج زیانباری را بر گروه باقی میگذارد. حتما میدانید که میتوانیم این نتایج را به جامعه و سیاست هم گسترش بدهیم. درواقع جامعه چیزی جز گروه بزرگ انسانی نیست. پس هر قاعدهای که درمورد گروهها گفته میشود در مورد جامعه و سیاست هم صدق خواهد کرد.
معمولا تفکر گروهی و رفتارهای مشابه این تفکر را نماینده نظامهای سوسیالیستی و چپ میدانند. نظامهایی که خواسته یا ناخواسته درخودشان سطوحی از دیکتاتوری و سرکوب را به همراه دارند. اما در مقابل، فردیت و فردگرایی نماینده نظامهای آزاد و دموکرات شناخته میشود.
[su_note note_color=”#a631a8″ radius=”10″ class=””]
البته واقعیت این است که برای رسیدن به نتیجه مطلوب نه میتوان به فردگرایی مطلق تکیه کرد و نه به تفکر گروهی. بلکه باید از نتایج مثبت هردو تفکر استفاده کرد تا بهترین نتیجه را گرفت.
[/su_note]
نظر شما چیست؟ شما با فردگرایی موافقید یا تفکر گروهی؟