۹ روش تغییر نگرش برای رسیدن به زندگی ایده آل

individual development changing attitude

فهرست مطالب

۹ روش تغییر نگرش برای رسیدن به زندگی ایده آل

آیا در زندگی هدف و آرزوی بزرگی دارید؟  مانده اید که چطور و با کمک چه چیزی به آن برسید؟ به احتمال خیلی زیاد، پاسخ شما “نگرش” است.

یک موضوع مشترک در میان تمام تئوری های مختلف درباره چگونگی رسیدن به زندگی رویایی وجوددارد: نگرش، اعتقادات و شیوه‌ای که شما درباره هر موضوعی فکر می کنید.

وقتی از بنیانگذار Powerful U درباره این سوال شد که چه چیزی بیشترین تاثیر را در رشد شخصی او داشته است، پاسخ فوری “نگرش” بود:

“نگرش روشی است که شما برای رسیدن به هدفی انتخاب می کنید. وقتی یک طرز فکر و نگرش باز و مثبت داشته باشید قادر هستید تمام احتمالات یک شرایط را در نظر بگیرید، اما زمانی که فکری بسته و منفی داشته باشید، به  شدت تجربیاتتان محدود خواهد شد. مثبت نگری قلمرو احتمالات را باز می‌کند، در حالی که منفی نگری تمامی درها را می بندد.”

بخشی از  صحبت های روانشناس و متخصص شادی Shawn Achor در سخنرانی تد:

“لزوماً این واقعیت نیست که ما را شکل می‌دهد، بلکه لنزی که ما توسط آن به دنیای اطراف نگاه می‌کنیم، واقعیت ما را شکل می دهد. ۹۰ درصد از شادی های طولانی مدت ما توسط فرآیندهای ذهنی خودمان، و نه دنیای اطراف، پیش بینی می شوند.

اگر فرمول شادی و موفقیت خودمان را تغییر دهیم، می توانیم بر واقعیت زندگی مان نیز تاثیر گذار باشیم.”

ختم کلام: نگرش همه چیز است.

چیزی که ما  به خودمان می‌گوییم، همان چیزی است که ذهن ما باور می‌کند. درک ما، واقعیت ما را شکل می‌دهد و اعتقادات ما، نتایج را خلق می‌کنند.

راهنمای جامع و کامل دانلود جدیدترین کتاب های گویا و صوتی، مقالات و فیلم های آموزشی روز دنیا در اپلیکیشن ذهن

audio books download guide

بنابراین سریع‌ترین راه برای رسیدن به زندگی رویایی، تغییر نگرش است. اما سوال اینجاست که چطور؟ چطور می‌توانیم اعتقادات و الگوهای فکری مان را تغییر دهیم؟

در اینجا به ۹ روش برای تغییر نگرش اشاره میکنیم که به شما در رسیدن به زندگی رویایتان کمک خواهد کرد.

  1. خودتان را باور داشته باشید

از “من کافی نیستم” به “من عالی هستم”

بخش بزرگی از آنچه مانع پیشرفت افراد می شود، باور آنها درباره خودشان است. یکی از معمول ترین این باورها؟ احساس اینکه شما کافی نیستید یا ارزش و لیاقت کافی را ندارید.

بزرگترین تغییر نگرشی که Steph داشته است: یاد گرفتن اینکه چطور دروغ‌هایی که تمام زندگی به خود گفته بود را زیر سوال ببرد.

زمانی که Steph هشت سال داشت مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفت. او به خاطر می آورد که جلوی آیینه می ایستاد و خودش را کثیف، زشت و بد می‌دید. خودش را به خاطر اتفاقی که افتاده بود سرزنش می کرد و تا زمانی که بزرگ شد در اینباره حرفی نزد.

در تمام این مدت دروغ هایی درباره خودش به خودش گفته بود و آنها را باور کرده بود. تنها زمانی توانست این دروغ ها را زیر سوال برده و زندگی اش را تغییر دهد که شروع به  گفتن حقیقت کرد.

به هر دلیلی که احساس می کنید کافی نیستید این را بدانید که: شما کافی به دنیا آمده اید. شما فوق العاده، ارزشمند و شایسته عشق، شادی و موفقیت هستید.

پیشنهاد میکنم این مقاله را هم بخوانید: از قانون مورفی و کارکرد آن در واقعیت چه می‌دانید؟

دانلود انواع کتاب های صوتی ایرانی و خارجی از اپلیکیشن ذهن

audio books download

بودن شما در همین لحظه در اینجا و رسیدن شما به جایی که هستید شانسی نبوده و شما یک اشتباه نیستید. تنها یک نسخه از شما وجود دارد و مردم به آنچه که به دنیا ارائه می دهید نیاز دارند.

شما به طور منحصر به فردی خودتان هستید و این بزرگترین قدرت شماست.

شما کافی هستید؛ شاید هنوز به این باور نرسیده باشید، اما بخشی از وجود شما به نحوی آن را باور دارد.

تغییر را ایجاد کنید

  • به دنبال درک و ساکت کردن منتقد درونی تان باشید. دلیل اصلی شما برای حس “ناکافی بودن” چیست؟ آیا این صدای منتقد یا صدای والدین یا مافوق تان است؟ چه داستانی به خودتان می‌گویید که حقیقت ندارد؟ ممکن است این کار بسیار عمیق بوده و نیاز به تراپی، آموزش و مشاوره داشته باشید. اما مطمئن باشید که ارزشش را دارد.
  • به این ویدئو و کتاب Mark Your Mirror and Change Your Life از Marisa Peer سر بزنید.
  • این مقاله را، که پر از بینش و استراتژی هایی برای کمک به ایجاد عزت نفس است، بخوانید.
  1. به خودتان قدرت بدهید

از “من حق انتخاب ندارم” به “من همیشه یک انتخاب دارم”

چند بار پیش آمده که شما احساس کنید حق انتخاب ندارید؟ ممکن است که بر شرایط کنترل نداشته باشید، و زندگی مطمئنا چالش‌ها و سختی‌های زیادی را پیش رویتان می گذارد، اما همیشه روی دو چیز مهم کنترل دارید: انتخاب ها و نگرش تان.

بهترین مثالی که دراین‌باره می‌توان زد، کتاب “انسان در جستجوی معنا” اثر ویکتور فرانکل است. فرانکل یک متخصص اعصاب و روانپزشک اتریشی بود که از هولوکاست جان سالم به در برد. بخشی از کتاب:

“همه چیز را می‌توان از یک انسان گرفت مگر یک چیز: آخرین آزادی بشر را در گزینش رفتار خود در هر شرایط موجود و گزینش راه خود”.

اگر فرانکل در این شرایط غیر قابل درک و فریبنده توانست تصمیم بگیرد، مطمئناً همه ما نیز میتوانیم انتخاب خودمان را داشته باشیم.

تغییر را ایجاد کنید

  • انتخاب کنید. زمانی که احساس می‌کنید در وضعیتی هستید که هیچ انتخابی ندارید، گزینه هایتان را مشخص کنید. چه انتخاب هایی دارید؟ شکایت کنید یا دست به عمل بزنید. تغییر را انتخاب کنید یا شرایط را بپذیرید. انتخاب کنید که قدمی به جلو بردارید یا همان جا باقی بمانید. انتخاب کنید که اعتراض کنید یا ساکت بمانید. انتخاب کنید که به جلو نگاه کنید یا به نگاه کردن به عقب ادامه دهید. انتخاب کنید که عشق بورزید یا در خشم و ترس باقی بمانید. خوب انتخاب شما چیست؟
  • چیزهایی را که در کنترل شما هستند مشخص کنید. زمانی که اوضاع از کنترل خارج می‌شود (یا حداقل احساس می‌کنید که خارج شده)، استرس، ناامیدی، ترس و خشم زیادی به سراغتان می آید. زمانی که کنترل را از دست می‌دهید، یک قدم به عقب برداشته و مشخص کنید که چه چیزهایی را می‌توانید کنترل کنید. ممکن است یک مورد کوچک یا تغییر در انرژی یا نگرش شما باشد.
  • کتاب “انسان در جستجوی معنا” را بخوانید.
  1. به احتمالات باور داشته باشید

از “غیر ممکن است” به “ممکن است”

اگر فکر می‌کنید می‌توانید یا فکر می‌کنید نمی‌توانید، حق با شماست – هنری فورد

اگر از صمیم قلب باور نداشته که نمی‌توانید به چیزی برسید، این اتفاق نخواهدافتاد. بنابراین اگر می‌خواهید زندگی رویایی تان را داشته باشید، اول باید باور کنید که ممکن است.

برای سال‌ها همه باور داشتند که از لحاظ فیزیکی دویدن یک مایل در ۴ دقیقه غیر ممکن است چون بدن انسان ظرفیت لازم را نداشته و قلب منفجر می‌شود.

در دهه ۱۹۴۰ یک نفر در مدت ۴:۰۱ دقیقه این کار را کرد. این رکورد تا ۹ سال باقی ماند. در می ۱۹۵۴، Roger Bannister این رکورد را شکست و در ۳:۵۹.۴ یک مایل را دوید. این اتفاق تنها با پشتکار، تمرین و کار سخت انجام نشد، بلکه به این دلیل بود که او به ممکن بودن آن باور داشت و می دانست که می‌تواند آن را انجام دهد و تمام مدت با تصور نتیجه دلخواهش تمرین می می‌کرد.

کمتر از ۶ هفته بعد، John Landy رکورد را با ۳:۵۸ تغییر داد. در سال‌های بعد از آن نیز افراد زیادی شروع به انجام این کار کردند و چیزی که برای مدت ها غیرممکن به نظر می‌رسید، در حال حاضر بیش از ۱۴۰۰ نفر آن را انجام داده اند. وقتی Bannister درکی که همه مردم به آن باور داشتند را برای خودش شکست، توانست ذهن بقیه مردم را نیز باز کند. زمانی که آنها فکر می‌کردند نمی‌توانند، در واقعیت هم نمی توانستند، وقتی که به این باور رسیدند که می‌توانند، این کار را انجام دادند.

این موضوع برای  هر یک از ما صادق است. آیا باور دارید که هدف و مقصودی که برای زندگی رویایی تان دارید چیزی ممکن است؟ اگر چنین است شما در راه رسیدن به آن هستید! اما اگر در ذهن شما شک وجود داشته باشد، احتمال اینکه به آن دست پیدا کنید کم است.

تغییر را ایجاد کنید

  • گفتارتان را تغییر دهید. فکرتان را از “هیچ راهی وجود ندارد” به “همیشه یک راهی وجود دارد” یا از “این کار موثر نیست” به “چطور می توانم آن را موثر کنم” تغییر دهید. زمانی که به پیدا کردن مشکلات دست بزنید، به نگرش راه‌حلی رسیده اید. یکی از گفته های معروف ادیسون: “من ده هزار راه برای اختراع نکردن لامپ یاد گرفتم.” او هر شکست را قدمی برای نزدیک شدن به هدفش می دید.
  • نتیجه را تصور کنید. ذهن ما هر چیزی را که به آن نشان بدهیم و بگوییم باور می کند. اگر می توانید اتفاق افتادن هدفتان را تصور کنید، درست مانند Bannister، ذهن شما نیز آن را باور می‌کند. زندگی رویایتان را طوری تصور کنید که انگار واقعیت دارد. چه چیزی می بینید، می شنوید یا احساس می کنید؟ خودتان را در آن حالت تصور کنید.
  • هر زمان که منطق شکست می‌خورد، کمی ایمان و باور داشته باشید.
  1. خوبی را باور داشته باشید

از “جستجوی بدی‌ها” به “جستجوی خوبی‌ها”

گاهی اوقات زمانی که به نظر می‌رسد همه چیز دارد از هم می‌پاشد، ممکن است در واقع هر چیزی در حال رفتن به جای خود باشد. – تونی رابینز

باور داشتن به خوبی به دو شکل است: جهان و مردم.

با جهان شروع می کنیم. مطالعات نشان داده‌اند که ما هر آنچه را که به دنبالش باشیم پیدا می‌کنیم

مردم اغلب (بطور ناخودآگاه) به دنبال چیزهایی هستند که از قبل باور دارند حقیقت دارد. اگر شما به دنبال خوبی های جهان باشید، آن را پیدا می می‌کنید. اگر به دنبال چیز های بد و غلط در جهان باشید، فکر می‌کنید چه چیزی در انتظارتان است؟

چه اتفاقی می‌افتد اگر باور داشته باشید که همه چیز برای خوبی شما در حال اتفاق است؟ حتی اگر اینطور به نظر نرسد. چه اتفاقی می افتد اگر فرض کنید که همه چیز درست همانطور است که باید باشد و کائنات/دنیا/خدا حواسش به شما هست؟

حالا نگاهی به مردم می‌اندازیم. یکی از اصول کلیدی که در توسعه کار تیمی و مدیریت یک تیم استفاده می شود “فرض بر نیت مثبت” است.

ما اغلب فرضیات و قضاوت هایی را بر اساس رفتار دیگران درباره آنها بیان می‌کنیم، بدون این که قصد و انگیزه اصلی آنها را درک کرده باشیم. فرض نیت مثبت مستلزم این است که ما قصد و انگیزه دیگران را قبل از قضاوت کردن رفتارشان در نظر بگیریم.

برای این کار ممکن است سوالاتی بپرسید، یا به دنبال این باشید که از دید آن ها قضیه را بررسی کنید.

هر کسی با مشکلی سروکار دارد که دیگران از آن بی‌خبرند، و گاهی اوقات رفتاری که شبیه به یک پرخاشگری و مخالفت با شما به نظر می‌رسد تنها به این دلیل است که آن فرد روز سختی را پشت سر گذاشته، یا شیوه زندگی متفاوتی از شما دارد.

تا حالا چقدر در ذهن خودتان با کسی دعوا کرده‌اید که اصلا خبر ندارد که شما را آزرده و ناراحت کرده است – و بعد متوجه شده‌اید که تنها یک سوء تفاهم و سوء برداشت بوده است؟

تغییر را ایجاد کنید

  • به جای “چرا این اتفاق برای من افتاده؟” از “علت این اتفاق چیست؟” یا “این اتفاق چه چیزی را می خواهد به من یاد بدهد؟” استفاده کنید. زمانی که به دنبال خوبی، درس یا نیت یک چیز باشید، آن را پیدا می‌کنید.
  • فرض را بر نیت مثبت بگذارید. دفعه بعدی که کسی کاری انجام داد که شما را ناراحت یا عصبانی کرد، نیت و مقصود او را مثبت فرض کنید. قضاوت کردن را رها کرده و به دنبال درک این باشید که چرا چنین کاری انجام داده اند.
  • آنچه را به دنبالش هستید تغییر دهید. وقت آن است که به دنبال چیزهایی باشید که از زندگی رویایی تان حمایت می‌کنند. به دنبال خوبی باشید تا چیزهای مثبت را پیدا کنید.
  1. در لحظه زندگی کنید

از “زندگی یک مقصد است” به “زندگی یک سفر است”

این گفته درست است که زندگی یک سفر است، نه مقصد؛ پس ما باید از مسیر لذت ببریم.

اگر همیشه سعی کنیم که به یک جایی برسیم و هدف ما فقط رسیدن باشد، جایی که الان هستیم و تمام زیبایی ها و لذت‌هایی که هر لحظه با خود دارد را از دست می‌دهیم.

وقتی در حال زندگی کنید می‌توانید فرصت‌ها و چیزهای غیر غیرمنتظره ای را ببینید، با جریان همراه شوید و به صدای درونتان گوش کنید.

برعکس، زمانی که فقط روی یک نتیجه خاص یا شیوه‌ای که دوست دارید همه چیز باشد تمرکز کنید، ممکن است شکل واقعی قضیه شما را ناامید کند. اگر از هر لحظه تان برای پذیرفتن، یاد گرفتن و رشد کردن استفاده کنید، و درگیر این نباشید که کاش همه چیز جور دیگری بود، رضایت و شادی بیشتری را احساس خواهید کرد.

مردم اغلب گرفتار هروقت/آنموقع می‌شوند. آنها می‌گویند “هروقت این فرد را ببینم، آنموقع خوشحال خواهم شد؟” یا “هروقت ترفیع کاری بگیرم، آنموقع از کارم رضایت پیدا خواهم کرد” یا “وقتی که پول بیشتری در بیاورم، این تغییر را ایجاد خواهم کرد”.

شما می‌توانید انتخاب کنید که امروز خوشحال باشید، می‌توانید آنچه برای رضایت در کار نیاز دارید را پیدا کنید، می توانید تغییر را بدون پول انجام دهید.

تغییر را ایجاد کنید

  • همین حالا و در اینجا باشید. حضور در زمان حال قدرتمند است، به ویژه وقتی که بحث استرس و اضطراب باشد. ذهن ما معمولاً درگیر نگرانی‌هایی درباره گذشته یا آینده است. حضور در زمان حال کمک می‌کند که ذهن آرام شده، افکار طبقه‌بندی شوند و فضای بیشتری داشته باشند. مدیتیشن کمک بزرگی برای این کار است.
  • از تله ی “هروقت” بیرون بروید. هر زمان که به خودتان می‌گویید هروقت/آن موقع، فکرتان را متوقف کرده و روی چیزی که الان می‌توانید انجام دهید تمرکز کنید. آیا منتظر هستید که کسی یا چیزی برایتان رضایت بخش شود؟ می‌توانید آن را الان پیدا کنید؟ تصمیم بگیرید که با جایی که الان هستید و با چیزی که امروز دارید خوشحال باشید. شما می‌توانید همیشه شادی، رضایت و خشنودی را در هر لحظه انتخاب کنید.
  1. طرز فکر “چه اتفاقی خواهد افتاد اگر …” را عوض کنید

از “بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد” به “بهترین اتفاقی که ممکن است بیفتد”

ما زمان زیادی از زندگیمان را با ترس از اتفاقات می‌گذرانیم، و تا به حال چقدر از این ترس ها به واقعیت پیوسته اند؟ چقدر از انرژی مان را صرف پیش‌بینی عواقب، خطرات و همه اتفاقات بدی که ممکن است بیفتد ‌کرده‌ایم؟

همه این “اگر” ها مثل یک اپلیکیشن باز روی گوشی عمل می‌کنند، همه انرژی شما را خالی می‌کند. از آنجایی که نگرانی هرگز نتیجه را تغییر نخواهد داد، چرا کاری نکنیم که برای نتیجه موثر باشد؟

بسیاری افراد را می‌بینیم که توسط این اگر ها و عواقب احتمالی کارهایشان فلج شده‌اند. اما موفق ترین افراد کسانی هستند که روی احتمالات، فرصت ها و پتانسیل ها تمرکز می‌کنند. این به آن معنا نیست که خطرات یا چالش‌های احتمالی را در نظر نگیرند، بلکه به این معنی است که اجازه ندهند مانع آنها از پیشرفت شوند.

تغییر را ایجاد کنید

  • بهترین اتفاقات ممکن را شناسایی کنید. در هر شرایطی نکات مثبت را بررسی کنید. به جای این که دنبال همه احتمالات بد باشید، احتمالات خوب را در نظر بگیرید. اگر فکر می‌کنید “چه اتفاقی می‌افتد اگر در این کار موفق نشوم؟” آن را به “چه اتفاقی می‌افتد اگر موفق شوم؟” تبدیل کنید و به جای نگرانی درباره اینکه “چه اتفاقی می‌افتد اگر صحبت کنم و کارم را از دست بدهم؟” این را در نظر بگیرید که “چه اتفاقی می‌افتد اگر حرف بزنم و برای  ایده ها، صداقت و جسارتم ترفیع بگیرم؟”
  • به یاد داشته باشید، اگر دوران سختی را سپری می‌کنید، یا احساس می‌کنید در یک جا گیر کرده اید، یا با چالشی مواجه هستید، همه چیز در نهایت خوب خواهد بود. اگر خوب نباشد، یعنی هنوز به پایان نرسیده.
  1. با خودتان صادق باشید

از “من باید به موفقیت برسم” به “من باید خودم باشم تا موفق شوم”

می دانید بزرگترین پشیمانی در زمان مرگ چیست؟ اینکه “کاش شهامت این را داشتم که برای خودم زندگی می‌کردم، نه زندگی که دیگران از من انتظار داشتند”.

در طول زندگی به ما یاد داده می‌شود که چه کسی باید باشیم تا به موفقیت برسیم. اما چیزی که دیگران از ما انتظار دارند همیشه بهترین حالت ما نیست. اغلب زمانی که تلاش می کنیم تا به روش دیگران به موفقیت برسیم، استعدادها و مهارتهای منحصربه فرد و حتی حس تعلق به خودمان را از دست می‌دهیم.

ما فکر می‌کنیم که در حال رقابت با یکدیگر هستیم، اما در حقیقت هرکدام در رقابت جداگانه ای زندگی میکنیم. بنابراین شما نمی‌توانید خودتان را با دیگران مقایسه کنید. حقیقت این است که  تنها کسی که در رقابت با او هستید، خودتان است!

موفقیت حقیقی و ماندگار زمانی حاصل می‌شود که خود واقعی‌تان را بپذیرید و تبدیل به بهترین ورژن از خودتان شوید.

تغییر را ایجاد کنید

  • نقاط قوتتان را بشناسید و به آنها افتخار کنید. به نظر می‌رسد هر کسی در تلاش برای اصلاح یا بهبود چیزی است. هیچکدام ما کامل نیستیم. چه می‌شود اگر شما به همان میزان که برای اصلاح نقاط ضعفتان وقت می‌گذارید، نقاط قوتتان را بهبود ببخشید؟ این کاری است که کسانی که زندگی رویایی شان را دارند، انجام میدهند – مهار استعدادها و مهارت های منحصر به فرد. آنها می‌دانند که دارای نقص هستند، اما درگیر آن نشده و زمان و انرژی شان را برای تغییر خودشان هدر نمی‌دهند. این کار را امتحان کنید: برای ۳۰ روز بعدی، سه چیزی را که درباره خودتان دوست دارید و ارزشمند می‌دانید بنویسید، می‌تواند شامل استعدادها، نقاط قوت، مهارت ها یا ویژگی‌های شخصیتی شما باشد. سپس یاد بگیرید که چطور از  این خصوصیات برای ساخت زندگی ایده آل تان استفاده کنید.
  • خودتان را بشناسید. گیر افتادن در انتظاراتی که در دنیا از ما دارد، بسیار آسان است. اما زمانی که شما ارزش ها، اعتقادات، علایق و چیزهایی که برایتان اهمیت دارند را بشناسید، نسبت به خودتان اطمینان و اعتماد بیشتری پیدا می کنید. سعی کنید خودتان را عمیق‌تر بشناسید. خوداندیشی و خودآگاهی اولین گام ها هستند. زندگی ایده آل مخصوص خودتان را پیدا کنید. زمانی که خودتان را خوب بشناسید می توانید در دنیای پر از انتظارات هم قوی باقی بمانید.
  • از مقایسه دست بکشید. شما در رقابت خودتان به سر می‌برید. دقیقا همان جایی هستید که باید باشید، نه عقب تر و نه جلوتر. همانطور که Teddy Roosevelt می گوید: “مقایسه، دزد شادی است”.
  1. هرکجا آگاهی باشد، انرژی نیز جریان دارد

از “آب دادن علف های هرز” به “آب دادن گل ها”

احتمالاً درباره قانون جذب و تاثیر آن بر زندگی شنیده اید. بیشتر این دانش و آگاهی نشات گرفته از این است که انرژی تان مصرف چه چیزی می شود.

سالها پیش، برای گروهی از مربیان و مشاوران، جلسه آموزشی برگزار کردم. به خودم مطمئن نبودم و شک داشتم و همین باعث استرس من شده بود، و مهمتر از آن باعث شده بود نتوانم جلسه را به بهترین شکل برگزار کنم.

در طول زمان ناهار، با یکی از همکارانم، که فردی باتجربه و مربی خودم بود، درباره شکی که داشتم صحبت کردم. چیزی که به من گفت را هرگز فراموش نمی‌کنم:

توجه شبیه به یک شلنگ باغچه است. وقتی در مقابل دیگران هستی و نگرانی که چه فکری درباره تو می‌کنند، توجه تو به آنها نیست.

وقتی به این فکر می کنی که چه طور به نظر میرسی، یا کارت را به خوبی انجام می‌دهی یا نه، یا هر چیزی که خودت را در ذهنت بیاورد، به این معنی است که شلنگ در حال آبیاری علفهای هرز است.

اما زمانی که انرژی ات را به کار گرفته، از حضور آنها قدردانی کرده و تمرکزت را بر روی نیازهای گروه می‌گذاری، حالا شلنگ در حال آبیاری گلها است. بنابراین یک انتخاب داری، می‌خواهی به علفهای هرز آب بدهی یا گل ها؟

تغییر را ایجاد کنید

  • همیشه وقتی که چمن ها را آبیاری می کنیم، سبزتر می شوند. آیا در بخشی از زندگی تان چمن سبزتری می خواهید؟ آن را با عشق، انرژی و توجه مثبت آبیاری کنید.
  • آب دادن به علف ها را رها کنید. به یاد داشته باشید، هر چیزی را که تغذیه کنید، رشد می‌کند و بزرگتر می‌شود. به گلها آب بدهید، گلهای بیشتری خواهیدداشت، علف ها را آب بدهید، علف های بیشتری خواهیدداشت، اهدافتان را تغذیه کنید، به آنها خواهید رسید، ترسهایتان را تغذیه کنید، ترس‌های بیشتری خواهید داشت.
  1. قدردان باشید

از “چه کمبودهایی وجود دارد” به “چیزهایی که بابتشان شکرگزار هستم”

قدردانی از چیزهای خوبی که در زندگی دارید، پایه و اساس وفور نعمت است. – اکهارت تول

سپاسگزار و قدردان بودن یکی از راحت ترین و در عین حال قدرتمندترین چیزهایی است که می‌توانید برای رسیدن به زندگی ایده‌آل تان انجام دهید.

مطالعات همچنان منافع ابراز قدردانی را اثبات می‌کنند؛ از تاثیر مثبت آن بر روابط، سلامت جسمی و عاطفی، و خواب تا استقامت روحی، انرژی و  خوشنودی کلی. میدانستید که از نظر فیزیکی غیرممکن است که ترس و قدردانی را همزمان احساس کرد؟

دفعه بعد که احساس کمبودی در زندگیتان کردید، یا نسبت به چیزی که دیگران دارند احساس حسادت کردید، یا نسبت به چیزی که دارید احساس رضایت نداشتید، سعی کنید به حس قدردانی متوسل شوید. قدردان تمام خوبی های دنیا باشید. تمام چیزهایی که دارید و بابت آنها قدردان هستید را به خاطر بیاورید.

تغییر را ایجاد کنید

  • یک دفترچه برای قدردانی داشته باشید. هرروز سه چیز را که برای آن‌ها شکرگزار هستید را بنویسید. مطالعات نشان داده اند تنها در عرض ۲۱ روز، ذهن شما این الگو را خود به خود ادامه داده و شروع به پیدا کردن چیزهای مثبت میکند. شکرگزار بودن نعمت‌های بیشتری را به زندگی ما می‌آورد.
  • روی تلفن یک آلارم شکرگزاری تنظیم کنید. در این زمان چیزی را برای قدردانی پیدا کنید؛ می‌توانید این کار را بی صدا و درون خودتان انجام دهید؛ یا حتی بهتر، یک متن قدردانی برای یکی از از افراد زندگیتان بفرستید.
زمان آن است از خودتان بپرسید …

در حین خواندن این تغییرات، متوجه چه چیزی شدید؟ کدام یک بیشتر به شما مربوط می‌شد؟ فکر می کنید کدام یک به شما برای رسیدن به ایده آل تان کمک می‌کند؟ کدام استراتژی‌ها را امتحان می‌کنید؟

حالا یک قدم جلوتر می‌رویم. قبل از هر چیزی چند سوال از خودتان بپرسید …

  • زندگی ایده آل تان را در نظر بگیرید. چه فکرها، اعتقادات، یا تغییرات نگرشی برای رسیدن به آن نیاز دارید؟
  • هدفی که سعی در دستیابی به آن دارید، آیا باور دارید که می‌توانید به آن برسید؟ اگر نه، چه چیزی می‌تواند شما را به این باور برساند؟
  • چه فرضیاتی درباره خودتان یا دیگران ساخته اید که مانع شما در راه پیشرفت هستند؟
آماده اید؟

اگر آماده اید به زندگی ایده آل تان برسید، حالا زمان آن است که فکرتان را تغییر دهید.

فکرتان را تغییر دهید تا زندگیتان تغییر کند.

این شما هستید که تصمیم می گیرید به چه کسی تبدیل شوید. شما تصمیم می گیرید که چطور به آنجا برسید. تصویری از خودتان در زندگی ایده آلتان بسازید و به دنبال آن بروید. تمام موانع را از سر راه بردارید، به ویژه آنهایی که در ذهن خودتان است.

به یاد داشته باشید برای تغییر داستانتان، باید به طور مداوم داستان جدیدی به خودتان بگویید، برای ایجاد تغییر باید بخواهید که تغییر کنید، برای تغییر روند باید ذهنی باز و تمایل به رشد داشته باشید.

“عقاید شما به افکار شما تبدیل می‌شوند، افکار شما به حرف‌های شما تبدیل می‌شوند، حرف های شما به اعمال شما تبدیل می شوند، اعمال شما به عادت‌های شما تبدیل می‌شوند، عادت های شما به ارزش‌های شما تبدیل می‌شوند، ارزش‌های شما سرنوشت شما را می سازند.” – گاندی

چرا خوشحال نیستم؟ ۵ گام برای پیدا کردن دلیل آن

در دنیای پر آشوب ما، که هر کسی می‌خواهد خود را متمایز کرده و هر کسی دیدگاه خودش را درباره همه چیز دارد، یک ایده تقریبا جهانی وجود دارد که همه ما مشتاقانه به دنبال آن هستیم – فارغ از سن، نژاد، موقعیت، جنسیت – همه می‌خواهیم شاد و خوشبخت باشیم

می‌خواهیم احساس کنیم که مهم هستیم، دوست داشته می‌شویم و از ما قدردانی می شود، بدون هیچ مشکل و بدون هیچ دغدغه ای و از لحاظ مالی نیز خیالمان راحت باشد. درواقع این به یکی از وسواسی ترین تلاش‌ها در جامعه تبدیل شده است – که به هر قیمت و به هر وسیله ای به خوشبختی برسیم و شاد باشیم.

مطالعات بیشماری نشان دهنده مزایای بی‌چون و چرای این حس هستند – از وضعیت فیزیکی و روحی گرفته تاا شغل، روابط و وضعیت مالی.

هرچند توصیه‌های مختلفی برای رسیدن به این وضعیت مطلوب وجود دارد، اما هیچ کسی یک معجون جادویی برای آن ندارد – یک چیز یا عمل یا فکر که بتواند همه ما را به این حس خوب برساند.

البته که مشخص است برای هر کس راه حلی متفاوت وجود دارد، و این راه هم معمولاً ترکیبی از چیزهایی است که هرکدام از ما هر روز انجام می‌دهیم تا به آن وضعیت شاد و روشن برسیم.

دلیل اینکه یک راهکار واحد برای احساس افسردگی و غم وجود ندارد ممکن است این باشد که، چنین حسی می‌تواند از میلیون‌ها دلیل متفاوت نشأت بگیرد. تقریباً برای هر کس دلیل، مسیر و تجربه متفاوتی وجود دارد.

این مسئله شبیه به پدیده “تردمیل خوشبختی” است – یک چرخه بی پایان (و نسبتا خسته کننده) از جستجوی چیزی که در واقع هیچ کسی نتوانسته است میزان آن را اندازه بگیرد.

مشکل دیگر خوشحالی این است که همه ما بسیار درگیر خود هدف می شویم – وضعیت ایده‌آلی که میخواهیم “یک روز” به آن برسیم.

شما می‌توانید تمام زندگیتان منتظر این باشید که خوشحالی به سراغتان بیاید – امیدوار باشید، مدام آن را پیش‌بینی کنید و در نارضایتی دائمی به سر ببرید – و این لحظه ممکن است هیچ وقت فرا نرسد.

و بعد یک روز به عقب نگاه می کنید و از خودتان می پرسید – آیا من واقعاً اینقدر ناراحت و درمانده بودم یا فقط قربانی وسواس خوشبختی شده بودم؟

این طور است که متوجه می‌شوید که واقعاً فردی ناراحت و ناراضی هستید یا نه، که خوشبختی برای هر کسی معنای متفاوتی دارد، اندازه گیری مستقیم آن غیر ممکن است و نسبتاً گذراست.

پس بیایید از تبتدا شروع کرده و علت، علائم و درمان ناراحتی را بررسی کنیم.

فهرست محتوا

  1. علائم نارضایتی
  2. دلایل احساس ناراحتی و نارضایتی
  3. پنج گام برای پیدا کردن علت
  4. توصیه نهایی
  5. سخن آخر

علائم نارضایتی

بعضی از علائم معمول که نشان می‌دهند شما فردی ناراحت و ناراضی هستید، عبارتند از:

  • احساس کنید که به اندازه دیگران خوب نیستید
  • احساس کنید که قربانی شرایط خارج از کنترل نشده‌اید
  • احساس کنید که زندگی روزانه شما بی‌معنی و کار محور است
  • احساس درماندگی، ناامیدی یا بدبینی
  • کسی را به حریم احساسی تان راه ندهید
  • سعی کنید احساس تعلق پیدا کنید اما به ندرت موفق شوید
  • احساس شکست دربرابر چالش هایی که در زندگی با آن مواجه می‌شوید
  • احساس افسردگی، اضطراب یا نگرانی دائم
  • احساس کنید که به اندازه کافی از شما قدردانی نمی‌شود

اگر در یک روز عادی از زندگیتان، هیچ یک از اینها را احساس می‌کنید، باید بگویم که فرد خوشحالی نیستید.

دلایل احساس ناراحتی و نارضایتی

مهم‌ترین چیزی که نشان می‌دهد از اوضاع راضی نیستید، احساس “کمبود” چیزی است. ممکن است ندانید آن چیز دقیقا چیست، اما احساس پوچی و نقص می‌کنید و می‌دانید که باید کاری انجام دهید تا دوباره زنده شوید.

پیداکردن دلایل ناراحتی‌ها امری حیاتی برای تشخیص گامهای درست جهت حل آنها است.

بنابراین، در اینجا به چند دلیل معمول برای احساس ناراحتی و نارضایتی، یا احساس اینکه “دیگر لذتی در زندگی وجود ندارد” اشاره می‌کنیم.

فقدان معنا

هر متخصصی به شما خواهدگفت که این یکی از مهم‌ترین دلایل احساس نارضایتی و ناراحتی است. به ویژه در زندگی شغلی، فقدان اهمیت و معنا می‌تواند ناامیدکننده باشد.

مقاله‌ای در نیویورک تایمز درباره فارغ التحصیلان هاروارد وجود دارد؛ کسانی که در سال ۱.۲ میلیون دلار درآمد دارند اما احساس بدبختی کرده و این طور توصیف می کنند که “زندگی‌شان را هدر می‌دهند”.

به بیان ساده‌تر، ممکن است احساس ناراحتی شما به این علت باشد که “دلیل” خود زندگی کردن را درک نمی‌کنید.

عوامل اخلالگر شادی

حتی مشکلات فرضی ما هم می‌تواند برای ما واقعی جلوه کند و هرگونه مشکل فرضی یا واقعی شخصی، مالی، شغلی یا فیزیکی می‌تواند باعث کاهش سطح رضایت و شادی ما شود.

ممکن است مسائل و موانع بسیاری بر سر راه ما قرار بگیرد؛ برای مثال، ظاهرتان را دوست نداشته باشید، :درآمد کافی نداشته باشید، هیچ دوست یا فرد خاصی در زندگی شما وجود نداشته باشد، سلامتیتان دچار مشکل شده باشد.

کمبود عزت نفس و احترام به خود

در سال ۲۰۰۳ مقاله‌ای دنیای علم را تکان داد، با این عنوان که “آیا عزت نفس بالا منجربه عملکرد بهتر، موفقیت بین فردی، شادی و شیوه زندگی سالم تر می‌شود؟”. در واقع ایده این مقاله وجود ارتباطی بین عزت نفس و شادی بود.

می توان گفت عزت نفس بالا در نهایت به شادی بیشتر منجر می‌شود.

به‌علاوه به گفته نویسنده و سخنران، Gary Vaynerchuk، دلیل اصلی که مردم ناراضی و ناراحت هستند این است که احترام به خود ندارند – به این معنی که آنها نظرات دیگران را بر نظرات خودشان مقدم می‌دانند. این استدلال به نظر منطقی می‌رسد و مطمئنا برای خیلی از ما صادق است.

شخصیت

دلیل دیگر، که غلبه بر آن، اگر ممکن باشد، می تواند کمی چالش برانگیز باشد، شخصیت شماست.

البته، پیشه خودیاری فرض می کند که شما با قدرت اراده خود می توانید در کل به شخصیت دیگری، یعنی نسخه بهتری از خود فعلی تان، تبدیل شوید.

اما آنچه که متخصصان به ما می گویند این است که شما یا یک فرد امیدوار به دنیا آمده اید یا نه.

البته شما می توانید روی خودتان کار کنید و نیمه پر لیوان را ببینید. اما ممکن است هرگز به پای کسی که با خلق و خویی رها از اهمیت متولد شده، نرسید.

انتظارات نامعقول

طبق تحقیقات، داشتن انتظارات زیاد از خود، می تواند مفید بوده و به عملکرد بهتر شما، منجر شود. به این پدیده، “پیگمالیون” می گویند.

بااین حال، داشتن انتظارات زیاد از خود، می توانید برعکس عمل کرده و هرنوع مشکل سلامتی روانی را در شما ایجاد کند، مثل افسردگی، خود زنی، تنبیه خود و غیره. و این امر بر کل زندگی شما تاثیر می گذارد.

گرایشات اجتماعی

حداقل چند مقاله یا حتی یک کتاب لازم است تا همه دلایلی که می تواند باعث احساس ناراحتی ما شود را لیست کنیم.

برخی از دلایل اجتماعی که در زندگی شما باعث ناراحتی می شوند: ساعت های طولانی کار کردن در محیط کار، فرهنگ جدید “همیشه در دسترس بودن” در اینترنت، افزایش زمان تماشای تلویزیون یا کسالت در زندگی (کمبود هیجان).

اعتیاد به نارضایتی

ظاهرا، می شود به نارضایتی اعتیاد پیدا کرد. به این معنی که، برخی افراد احساسات منفی را می پسندند و “از ناراحت بودن خوشحال می شوند”، که نگران کننده است.

دلایل غیر قابل توضیح

گاهی اوقات نمی توانید یک چیز خاص، یا هیچ چیز دیگری را علت بدانید، به همین دلیل است که نه می دانید چه چیزی باعث ناراحتی شما می شود و نه می دانید چه چیزی شما را خوشحال می کند. احساس می کنید که این همه ماجراست و کل زندگی شما آشفته است.

اما این پایان داستان نیست. مهمترین سؤالاتی که باید از خودتان بپرسید اینها هستند:

چرا؟ علت نارضایتی من چیست؟

چون اگر ندانید که مشکل از کجاست، نمی توانید درستش کنید. درسته؟

۵ گام برای پیدا کردن علت

اگر بیشتر علائم زیر را داشته باشید، بسیار محتمل است که هم اکنون در بهترین حالتتان زندگی نمی کنید.

بنابراین، در اینجا توصیه هایی داریم برای این که بدانید چگونه مشکلتان را حل کنید.

  1. به این فکرکنید که « شادی » برای شما چه معنایی دارد

خوشبختی می تواند شکل های مختلفی داشته باشد، مانند لذت، رضایت از زندگی، تحقق اهداف. همه اینها، چه جداگانه چه با هم، می توانند آبشارهای شادی را در زندگی ما جاری کنند.

و از آنجا که زندگی ما بسیار متنوع است، برای هر کدام از ما، پیگیری موارد فوق شکلی متفاوت دارد.

به عنوان مثال، خوشحالی آخر هفته من، این است که کتاب بخوانم یا بنویسم، در حالی که ممکن است کسی دوست داشته باشد معاشرت کند، به پیاده روی برود، یا خرید کند.

یا رضایتم از زندگی می تواند این باشد که یک خانواده بزرگ داشته باشم و از این طریق در جهان اثری بگذارم. ممکن است رضایت از زندگی برای شخصی دیگر، رسیدن به شهرت و ثروت باشد. اما درهرصورت، اسیر “تله های داستانی” جامعه نشوید – اینکه حقوق بیشتر، خانه، یک شغل خاص، فردی خاص و … باعث سعادت بی پایان شما خواهد شد. اینطور نیست و علم این را بارها و بارها ثابت کرده است.

بنابراین، هنگامی که می دانید خوشبختی شما چه شکلی دارد، تصور بهتری درباره آنچه که در زندگی خودتان گم کرده اید، خواهید داشت.

  1. دوباره به انتظارات خود مراجعه کنید

همانطور که قبلاً نیز اشاره کردم، انتظارات غیر منطقی که شما از خودتان دارید، می تواند شما را از احساس خشنودی دور کند.

اغلب،اهداف و خواسته های ما تاریخ انقضا دارند. آنچه شما ده یا پنج سال (یا حتی شش ماه) پیش می خواستید، شاید به وضعیت امروز شما ربطی نداشته باشد و آن را کنار گذاشته باشید.

مسئله دیگر این است که فرهنگ، به همه ما فشار می آورد تا بیشتر و بهتر عمل کنیم، سعی کنیم در ۲۴ ساعت شبانه روز را اندازه ۳۰ ساعت فعالیت کنیم، به دنبال تجلیل و شناخته شدن باشیم. هر نتیجه کمتر از طلایی، با محرومیت از ارتباط با افراد حسابی و قدرت، پاداش و قدردانی کمتر، مجازات خواهدشد.

در نتیجه، اضطراب، افسردگی و احساساتی از این دست، به ذهن ما نفوذ کرده و هر چیز دیگری را که ممکن است باعث خوشحالی و رضایت ما شود را از بین می برند.

بنابراین، بررسی دوره ای انتظارات – اعتبار و اهمیت وجود آنها در لیست شادی شما، برای جلوگیری از ناخرسندی در زندگی، حائز اهمیت است.

  1. مسیر تفکر خودتان را بررسی کنید.

در قلب نظریه به اصطلاح رفتار احساسی عقلانی (REBT) ، که توسط روانشناس آمریکایی آلبرت الیس در سال ۱۹۵۶ بیان شد، این ایده وجود دارد که این واقعیت ها نیستند که ما را ناراحت می کنند، بلکه تفسیر و افکار ما از آنهاست. با استنتاج به این نظریه، تغییر افکارمان، اضطراب ما را کاهش می دهد (و در بهترین حالت، از بین می برد).

بیایید این را بیشتر بسط بدهیم. مثبت اندیشی (نه به شکل خیال بافانه) مدتها است که در زمینه سلامت روانی برنده است. اگر متوجه شدید که وارد مارپیچی از افکار منفی درون خودتان می شوید، باید فوراً خود را متوقف کنید. این تله نارضایتی است.

البته انجام این کار، و هوشیار و مراقب بودن در تمام مدت کار آسانی نیست. البته روانشناسان می گویند، این می تواند تبدیل به یک عادت شود. کارهای زیادی می توانیم انجام دهیم تا به خودمان بیاموزیم که منفی بودن درونمان را مهار کنیم.

و فراموش نکنید که سپاسگزار باشید. این، بهترین شادی است.

  1. نکات مثبت و منفی

لیست کردن نکات مثبت و منفی مدتهاست که مورداستفاده است، اگرچه ممکن است به نظر روش جذابی نباشد برای فهمیدن اینکه شما ناراضی هستید یا نه – اما هنوز هم یک ابزار عالی برای شماست که بتوانید موارد را از نزدیک بررسی کرده، گزینه های مختلف را ارزیابی کنید و به جوابهای رضایت بخش برسید.

جالب است که تاریخ، این اختراع را در قرن هجدهم و به بنجامین فرانکلین، ربط داده است. او که به خاطر عملکرد بالایش شهرت دارد، تقریباً در همه کارهای زندگی خود، روش نکات مثبت-منفی را به کار گرفته است.

زیبایی این روش، در سادگی آن نهفته است. بنابراین، به تابلوی زندگی تان برگشته و چیزهایی را که در زندگی تان دوست دارید و دوست ندارید، طراحی کنید. همچنین چیزهایی که با اطمینان می دانید شما را امروز در زندگی تان خوشحال می کنند.

فکر کنید که چه کاری می توانید انجام دهید تا آنچه زیرمجموعه “چیزهایی که باعث نارضایتی من در زندگیم می شود” می باشد را، به سمت روشن تر زندگیتان سوق دهید.

شاید از این تعجب کنید که در ساختن شادی خود، بیشتر از شانس، شرایط یا دیگران حرف برای زدن دارید.

  1. پاکسازی ذهنی

این روزها سلامت روان، تقریباً و به درستی مورد توجه قرار گرفته است.

نحوه مراقبت از بدن و ذهن ما ارتباط مستقیمی با بسیاری از نتایج زندگی مان دارد.

آشفتگی ذهنی می تواند مانعی برای سلامت و شاد زیستن ما باشد. تفکر بیش از حد، کینه های قدیمی، وقایع گذشته، همه می توانند برای رسیدن به حس آرامش و راحتی، بسیار چالش برانگیز باشند.

انجام یک پاکسازی ذهنی یک بار در ماه، می تواند راهی برای پیشبرد خود در مسیر بهبودی سعادت باشد.

به گذشته سفر کنید تا با ترس های خود مقابله کرده، از دست افرادی که به شما حس تحقیر می دهند خلاص شده و خود را از هرگونه بند و بار احساسی، رها کنید. این به شما کمک می کند تا صدای سرکوبگر درون خود را خاموش کنید.

هرچندوقت یکبار، همه چیزهایی که به شما حس اضطراب و ناتوانی می دهند را بررسی کنید. چرا چیزهایی را که می دانید باعث ناراحتی و اندوه شما هستند، در زندگیتان نگه می دارید؟

به دوش کشیدن بارهای احساسی، بدون انجام کاری برای رهایی از آنها، یک رفتار مخالف شادی و خوشنودی است. مگر اینکه شما یکی از معتادان نارضایتی باشید!

توصیه نهایی

پیدا کردن پاشنه آشیل خوشبختی می تواند سخت باشد. زمان می برد، و به تلاش آگاهانه و اشتیاق صادقانه نیاز دارد. همچنین نشانگر این است که ما آماده هستیم که دست به خودیاری زده و برای بهبود اوضاع خودمان، اقدامتی جدی انجام دهیم.

اما این تحقیق به ما می گوید که علت گمشده ای وجود ندارد و غیرممکن نیست که بطور مداوم خودمان را خوشحال و راضی نگه داریم.

در اینجا چند پیشنهاد جامع وجود دارد:

یکی از کارهایی که می توانید انجام دهید این است که به زندگی خود معنا دهید. و بهترین راه برای حل این مسئله عوض کردن داستان است. در این مورد می توانیم به داستان سفر جان اف کندی به ناسا در سال ۱۹۶۲ اشاره کنیم؛ او در ناسا به یک مستخدم برخورد کرد و وقتی از او پرسید که چه کاری انجام می دهد، پاسخ داد: “به رفتن به کرده ماه کمک می کنم.”

گرتچن روبین به ما می گوید که خوشبختی دو مسیر اصلی دارد که زندگی پر تحرک تری را با خود به همراه دارد:

یک روش از طریق روابطمان است – داشتن پیوندهای قوی و احساس تعلق خاطر.

روش دیگر از طریق بهبود خودشناسی انجام می گیرد – اینکه چه چیزهایی ما را خوشحال یا ناراحت می کند. و بعد زندگی مان را بر اساس ارزش ها و اهداف خودمان، نه دیگران، پایه گذاری کنیم.

این احساس که ما پیشرفتی نمی کنیم، قطعا شادی ما را خراب می کند. ما باید عاقلانه مقایسه کنیم، علایقمان را پیدا کنیم و تجربیات متنوعی را کسب کنیم. اینها قرص هایی جادویی نیستند بلکه فرصت هایی هستند تا وقت خود را در اینجا ارزشمند و هدفمند بگذرانیم.

سخن آخر

به دست آوردن خوشبختی، بسیار دشوار است.

تعریف واحدی از رضایت و هیچ راه واحدی برای رسیدن به آن وجود ندارد. این یکی از آن مواردی است که شما نمی توانید و به اصطلاح، احمقانه است که آن را تعیین کنید.

هرروز بیشتر و بیشتر زمزمه هایی از دنیای علم می شنویم که برای رسیدن به شادی باید نقص ها، کاستی ها، و شکست های زندگی را بپذیریم.

البته، پیدا کردن راه حلی برای این مشکل، با دانستن اینکه چه چیزی باعث نارضایتی مان می شود، امکان پذیر است. احساس نارضایتی مداوم، خوب نیست و نیاز به بررسی دقیق تر دارد.

سرانجام، از این تله کلیشه ای اجتناب کنید که می گوید: اگر ناراضی هستید، حتما مشکل از شما است. داشتن احساس نارضایتی طبیعی است، حداقل برای مدتی. در غیر این صورت، اگر لحظات غم انگیز و سخت زندگی را نداشته باشید، چطور می خواهید از درخشش لحظات برجسته زندگی خود قدردانی کنید؟

یا همانطور که خواننده بزرگ لئونارد کوئن به ما می گوید:

“در همه چیز شکاف وجود دارد. از این طریق است که نور وارد می شود.”

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید