فهرست مطالب
برای موفقیت بدون انگیزه فقط کافی است که «زنجیر رو پاره نکنی» !!
این چهار کلمه ساده در کنار هم باعث شدند تا جری ساینفلد تبدیل به یکی از مشهورترین و موفقترین کمدین های حال حاضر دنیا شود. موفقیت او نه تنها در زمینه شغلی بلکه مالی نیز درخشان بوده است. صدای وجدان شوخ طبع ساینفلد او را وادار میکرد تا روزانه خودش را مجاب به نوشتن یک جک جدید کند. نوشتن روزانه یک جک خندهدار برای یک کمدین، یک تفریح نیست بلکه لازمه کار و پیشرفت اوست و نیاز به انگیزه کافی دارد. علاوه بر وجودان شوخش، تقویم دیواری با اعداد درشت و ضربدر خورده که در اتاق کار ساینفلد نصب شده بود هم به این موضوع کمک میکرد. هر روزی که ساینفلد به صدای درونی خودش حتی در روزهای بیانگیزگی عمل میکرد، ضربدری به روی تاریخ در تقویم میزد. ضربدرها کنار هم تشکیل «زنجیر» میدهند و ساینفلد خودش را مجبور کرده بود هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی اجازه ندهد زنجیر ضربدر طور روی تقویم پاره شود. البته، این ابتکار ساینفلد نبود، بلکه توصیه یکی از دوستانش به او برای پیشرفت در عرصه هنرپیشگی و استنداپ کمدی بود.
ساینفلد، به عنوان توصیه برای کمدین های جوان از اصل «زنجیر را پاره نکن» میگوید:
دیدن زنجیر طولانی واقعاً لذتبخش است. مخصوصاً اگر هفتههای طولانی خودتان را مجبور به حفظ آن کرده باشید. کار اصلی و هدف همیشگی شما این است که اجازه ندهید زنجیر پاره شود.
تکنیک انگیزشی ساینفلد در نهایت منجر به ساخت و پخش برنامه کمدی با عنوان ساینفلد که بر اساس آمار شبکههای تلویزیونی امریکا، یکی از پرطرفدارترین سریالهای تلویزیونی جهان است، شد. این نمایش و دست آورد ساینفلد نمونه بارزی است که نشان میدهد موفقیتها با انگیزههای فوقالعاده شروع نمیشود. همانند ستاره دنبالهدار، گاهی اوقات با شروع حرکت انگیزههای متعدد در وجودتان شروع و شکل میگیرد.
[su_box title=”زندگینامه جری ساینفلد” box_color=”#483046″]راز موفقیت جری ساینفلد و قانون «زنجیر رو پاره نکن»[/su_box]
به طور ذاتی و طبیعی من فردی باانگیزههای محرک قوی نیستم. صبح خیلی زود قبل از خروس همسایه از خواب بیدار نمیشوم، برنامه هفتگی باشگاه و استخر ندارم، حتی با وجود اینکه ممکن است نظرتان راجع به من عوض شود، اما انگیزهای به مانند تمام کردن دو کتاب در دو هفته هم ندارم؛ اما توانستهام با چندین روش ساده، بدون هیچ انگیزه ابتدایی خاصی موفقیتهای بزرگی کسب کنم. البته میدانم که هیچ کدام از این موفقیتها را مدیون شانس و اقبال نیستم.
اگر فکر میکنید باعث و بانی همه کارها و قدمهایی که به سمت موفقیت برداشتهاید، وجود انگیزههای قوی ابتدایی بوده است، سخت در اشتباهید. گاهی اوقات شما بدون اینکه انگیزه یا محرک قوی داشته باشید دست به کار شدید و موفقیتهای خوبی هم به دست آوردید. مسلماً باید انگیزه، محرک و هر آن چیزی که تا به امروز فکر میکردید، موجب کشش شما به سمت عملگرایی میشود را از هم جدا کنید. ما میتوانیم به اهداف بزرگی دست پیدا کنیم، بدون آنکه هیچ برنامهریزی و انگیزه خاصی در سر قبل از رسیدن به آن داشته باشیم. گلوله برفی را تصور کنید که با پایین آمدن از یک تپه برفی به تدریج تبدیل به یک گلوله بزرگ برفی و در نهایت ممکن است تبدیل به بهمن شود.
آیا گفتههای من به این معنی است که بیخیال هر انگیزه و محرکی که میتواند باعث حرکت ما به سمت پیشرفت شود، شویم یا اینکه دست روی دست بگذاریم تا روزی گلوله برف ما تبدیل به بهمن شود؟ اگر به دنبال بهانه برای تلاش نکردن و اصلاح رفتارهای شخصی خودتان برای تبدیل کردن هر فرصت پنهان به موفقیت نیستید همین حالا مقاله من را رها کنید؛ اما اگر میخواهید بدانید که چگونه میتوانید حتی زمانهایی که انگیزه کافی برای پیشرفت ندارید، به سمت موفقیت گام بردارید شش دانگ حواستان را به من بدهید. ابتدا با هم بررسی خواهیم کرد چه عواملی میتوانند انگیزه شما برای انجام کار را نابود کنند و یک به یک راه حلهای مناسب برای فائق آمدن بر این قاتلین انگیزه خواهم گفت. همراه من باشید.
افتادن در چرخه به تعویق انداختن کارها و مرگ انگیزه
امیدوارم لازم به گفتن این نکته نباشد که با عدم وجود انگیزه کافی بهانه برای به تعویق انداختن کارها به وجود میآید. وقفه در انجام کارها، نگرانی بیش از اندازه همگی دست به دست میدهند که ما کارهایی که انگیزه کافی برای آنها نداریم را دورتر و دیرتر انجام دهیم. برای اینکه بتوانیم در عین بیانگیزگی، فعال و کاری باشیم، نیاز داریم که حس به تعویق انداختن و پس زدن کارهایمان را خوب بشناسیم. انگیزه دو نوع متفاوت دارد، انگیزهای که از تمرکز بر روی جنبه منفی عمل پدیدار میشود و دیگری از تمرکز مثبت و سازنده.
- تمرکز منفی و ممانعتی انگیزهای است که شما را در برابر عواقب نتایج بدتر عمل حفظ میکند. برای مثال اگر شما ارائه کلاسی که بر عهده شما است را به واسطه اینکه میترسید در مقابل دوستانتان خجل شوید، یا نمیخواهید در مقابل آنها سخنرانی کنید و به شکل مرموزی از حضور در جمع آنها ترس دارید، به تعویق میاندازید. این به تعویق انداختن فقط و فقط به دلیل این اتفاق میافتد که شما دوست دارید از انجام کار و شروع به آن طفره بروید. عموماً در این حالت، به تعویق انداختن و انجام ندادن کار، راحتتر اتفاق میافتد.
- تمرکز مثبت موجب رشد و توسعه فردی میگردد. فرض کنیم، شما ورزش کردن و باشگاه رفتن را تنها راه پیشرفت در زندگی خودتان میدانید؛ اما زمان و همچنین انگیزه کافی برای انجام آن را ندارید. برای مثال هر روز زنگ رأس ساعت ۶ را برای رفتن به باشگاه تنظیم میکنید ولی فقط بیدار میشوید، زنگ را خاموش میکنید و دوباره میخوابید. بیدار شدن و خوابیدن شما در اثر عدم وجود تمرکز مثبت و انگیزه کافی است.
در هر دو مورد تمرکز منفی و مثبت احساسات نقش کلیدی دارند. شما برای حذف عامل تعویق و پیشرفت در مسیر رسیدن به هدفتان در زمانهای بیانگیزگی ناشی از تعویق، باید بتوانید «احساسات غیرواقعی» در مغز ایجاد کنید تا از به تعویق انداختن جلوگیری کنید.
[su_quote]ملیسا دال، نویسنده در این مورد میگوید:شما برای اینکه احساس کنید کاری انجام شده است، نیاز به انجام واقعی آن ندارید.[/su_quote]
به یک نقطه عطف خوب در حذف به تعویق انداختن رسیدیم. در عین حال که رسیدن به این نقطه در عمل میتواند ساده باشد، سخت نیز هست. شما باید بتوانید مغز خودتان را در عمل انجام شده قرار دهید. برای مثال، اگر فکر میکنید انجام دادن کاری خسته کننده یا ناخوشایند است، شما نیاز دارید که احساسات خودتان را به زمانی جلوتر از اکنون و حالت فرضی که دقیقاً در یک قدمی زمان و مکان انجام عمل قرار دهید.
اگر شما نمیتوانید هر روز ساعت ۷، زمانی که برای بیدار شدن و به باشگاه رفتن تنظیم کردهاید، از تخت خوابتان بلند شوید و با هر بار زنگ خوردن الارم آن را به تعویق میاندازید، نیاز دارید مدتی به پرورش خیالات خودتان در مورد باشگاه رفتن بپردازید. هر روز ساعت ۷ از خواب بیدار شوید و با خودتان فکر کنید که باشگاه هستید، بدون هیچ احساس خاصی. آرام آرام در اتاق خوابتان شروع به ورزش کنید از مزایای آن استفاده کنید. با این کار باعث خواهید شد تا انگیزه برای ورزش کردن و باشگاه رفتن در وجودتان زنده بماند تا در زمان مناسب و انگیزه کافی دوباره به آن بپردازید.
در مورد تمرکز روی ممانعت، شما احساسات خودتان را میبایست به زمانی جلوتر و هنگامی که کار انجام شده و نتایج مفید آن را دریافت کردید انتقال دهید. برای مثال در همان مورد ارائه کلاسی، کافی است به زمانی که حضار شروع به تشویق شما میکنند فکر کنید یا به زمانی که نمره قبولی دریافت میکنید و اندک اندک شروع به عمل کنید.
عمل کن، حتی اندک. انگیزه خودش میآید
[su_quote]گری دبلیو.کلر و جی پاپاسان نویسندگان کتاب «یک چیز» میگویند:
زمانی که تمرکزم و همه تلاشم بر روی یک هدف بود، موفق شدم به موفقیت بزرگ و عظیمی دست پیدا کنم؛ اما زمانی که تمرکزم کم و پراکنده بود موفقیتم نیز به همان نسبت کم و پراکنده شد. موفقیتهای بزرگ همزمان رخ نمیدهند بلکه پشت سر هم میرسند.[/su_quote]
شما اصولاً برای شروع حرکت نیاز به انگیزه بزرگ ندارید. انگیزه عامل حرکت نیست بلکه نتیجه آن است. زمانی که ما شروع و برنامهریزی برای انجام و حرکت کنیم، حتی اگر این حرکت ناچیز باشد، میتواند سرآغازی برای شکل گرفتن انگیزههای بهتر و جدیدتر باشد تا بتوانیم مسیر خودمان را برای رسیدن به موفقیت ادامه دهیم.
حرکت مداوم اما پایدار باعث به وجود آمدن پدیده مرکب میشود. این پدیده پایه و اساس همه تغییرات اساسی، ماندگار و ادامهدار است.
اگر پدیده تجمع را نمیشناسید، نگاهی به سود بانکی و رفتار خودتان در مقابل آن داشته باشید. برای مثال اگر شما سود سالیانه حساب خودتان را در پایان سال دریافت کنید، در سال بعدی هیچ چیزی به سرمایه اصلی شما در بانک اضافه نمیشود و دوباره سود مشخص به مانند سال قبل دریافت میکنید؛ اما تصور کنید شما تصمیم گرفته باشید سود سالیانه را دریافت نکنید. بعد از ده سال، مبلغ موجود در بانک و سود ناشی از آن به حالت انفجاری افزایش مییابد. تغییرات نیز این چنین هستند. تغییرات اندک به شکل اندک اما پایدار در نهایت منجر به تغییرات عظیم میشود.
در بین ۳۲ تا ۴۴ سالگی خود، وارن بافت توانست ارزش خالص سرمایه خود را ۱۲۵۷ درصد بهبود ببخشد. این عدد کاملاً راضی کننده و دور از انتظار است اما در ۱۲ سال بعدی نتیجه تغییرات و حرکتهای اندک او بیشتر به چشم آمد. او در سنین ۴۴ تا ۶۵ توانست سرمایه خود را ۷۲۶۸ درصد بهبود ببخشد؛ و این را میتوان نتیجه تغییرات اندک و مدام دانست.
او به آرامی زنجیرهای پیوسته از سوددهی ایجاد کرد که دیگر پاره کردن آن به سختی امکان دارد. چرا که رشتههای آن زیاد و استحکامش بالا رفته است.
[su_box title=”روش افزایش اعتماد به نفس” box_color=”#483046″]با این ۷ ترفند ذهنی اعتماد به نفس خود را بالاتر ببرید[/su_box]
زنجیر رو پاره نکن
اثر شروع به حرکت را میتوان در قوانین فیزیکی هم جستجو کرد. قانون اول نیوتن را یادتان هست:
زمانی که جسمی در حرکت باشد، تمایل دارد حرکت خودش را حفظ کند. زمانی که جسم شروع به حرکت میکند، نگه داشتن آن در حالت حرکت آسانتر است.
زمانی که ما بتوانیم یک حرکت کوچک انجام دهیم، ادامه دادن مسیر و رسیدن به هدف نهایی سختتر از شروع ماجرا نیست. برای پایان دادن به ترس از ارائه کلاسی و پیروزی بر تعویق انداختن آن، همت کنیم و مقدمه ارائه خودمان را آماده کنیم، مطمئناً ادامه دادن آن و رسیدن به قسمت نتیجهگیری به مراتب راحتتر خواهد بود. یا اگر میخواهیم هر روز ورزش کنیم، کافی است خودمان را تا مرحله پوشیدن کفش ورزشی حرکت دهیم. بعد از آن باز کردن درب خانه و بیرون رفتن برای ورزش کار چندان دشواری نیست.
در این جا است که عادت به انجام همان کارهای کوچک شروع کننده میتواند به شما در تصمیمگیری سریع و خلاصی از سندرم عدم تصمیمگیری کمک کند. مثال سادهای در مورد نوشتن مقاله با شما مطرح خواهم کرد. فرض کنید شما مجبور هستید که مقالهای در یک وبلاگ منتشر کنید اما انگیزه کافی برای شروع ندارید. برای ایجاد کردن عادت، شما خودتان را متعهد خواهید کرد که روزانه یک پاراگراف از مقاله را بنویسید؛ اما به نظر شما تعهد و اجبار میتواند کمک به شما کند؟
تجربه به ما نشان داده است که تحمیل کردن کاری به خودمان برای انجام آن میتواند نتیجه عکس دهد. پس چاره کار چیست؟ شما نیاز به اجرا کردن ترفند «آیین» دارید. همانطور که برای عبادت کردن آیینهای خاصی به جا میآورید، باید برای شروع یک عادت هم آیین خاصی تعریف کنید. این آیین میتواند حالت تشریفاتی به خود بگیرد تا انگیزه کافی در شما برای انجام روزانه یک عادت تکراری ایجاد و طعم تلخ اجبار را تعدیل کند. خوردن یک لیوان قهوه قبل از شروع کار، یک تماس تلفنی با همسرتان یا چند حرکت ورزشی ساده هر کدام میتوانند بخشی از ترفند آیین باشند.
نه تنها من، بلکه نویسندگان کتابهای انگیزشی مطرحی همانند تونی رابینز نیز به این روش معتقد هستند. او هر صبح، قبل از اینکه کار خودش را شروع کند، ذهن و مغز خودش را برای یک روز کاری آماده مینماید. در عرض ده دقیقه چند حرکت مخصوص یوگا را برای بهبود عملکردش در طول روز انجام میدهد. با این کار مغز او آماده انجام هر کار دیگری حتی یک عادت اذیت کننده میشود.
هر آیین یا روشی که انتخاب میکنید، مفید خواهد بود و درصد اینکه شما دست از انجام عادت خودتان به شک روزانه بکشید را کاهش میدهد. در حقیقت آیین خود نوعی عادت دلخواه و دلچسب است که باعث میشود یک عادت روزانه نامطلوب پیش برود. خوردن یک فنجان قهوه و آرامش بعد از اتمام کارهایم، آیین محسوب میشود.
روشن نگه داشتن آتش انگیزه
انگیزه و محرک آتشی که تصور میکنید موتور شما را به حرکت درمیاورد نیست.
[su_quote]جف هادن نویسنده کتاب «فلسفه انگیزه» در بخشی از کتابش در مورد انگیزه مینویسد:
آتشی است که عموماً به سختی، دشواری و همچنین آرامی شروع به سوختن میکند و با دیدن رضایتمندی از خودتان شعلهور میشود.[/su_quote]
زمانهای بسیاری، انگیزه بعد از اینکه ما شروع به انجام کاری میکنیم، خود به خود همانند آتشی از زیر خاکستر به وجود میآید. گاهی حتی لازم است برای رسیدن به این نقطه به خودمان دروغ بگوییم. اگر ما به طور متوالی و تکراری به خودمان بگوییم که انگیزه کافی برای شروع کار یا فعالیت نداریم، نباید منتظر باشیم که موفقیت چندانی نصیبمان شود یا حتی ذرهای به خواستههایمان نزدیک شویم.
اما با درک آنچه که ما را متوقف کرده است و با معین کردن عادتهای روزانه، آئینهای قبل از آنها موفقیت به دست خواهد آمد در بدترین حالت این است که شما در خودتان اولین قدم برای حرکت را برداشتهاید و پس از آن ادامه دادن ان چنان سخت نخواهد بود. پس تصمیم بگیرید چه کاری میخواهید انجام دهید، یک عادت روزانه انتخاب کنید و نصیحت ساینفلد را به یاد داشته باشید: زنجیر رو پاره نکن.