فهرست مطالب
حتما شما هم تا به حال در بین اعضای خانواده، دوستان یا همکاران با افرادی سر کار داشتهاید که شخصیت کنترل گر داشتهاند و همیشه به دنبال تسلط بر دیگران بودهاند.
کنترل گر بودن تا حدی جزئی از طبیعت انسان است اما از زمانی که موجب آزار و اذیت دیگران شود، یک اختلال در نظر گرفته میشود.
از آنجایی که شخصیت کنترل گر تا حد زیادی در جامعه وجود دارد و همیشه نمیتوان از این افراد اجتناب کرد در این مقاله راهکارهایی را به شما خواهیم آموخت که بتوانید بهتر با این افراد کنار بیایید و همزیستی مسالمتآمیزی با آنها پیدا کنید.
شخصیت کنترل گر به چه معنی است؟
آیا یکی از این موقعیتها شما را به یاد کسی میاندازد:
- میخواستید با دوستی که به تازگی با او آشنا شدهاید معاشرت کنید، اما آن فرد اصرار داشته که نباید بروید زیرا دوست جدید شما را نمیشناسد.
- از شما میخواهد که دقیقاً به او بگویید که هر روز کجا میروید، چه ساعتی و با چه کسی و همیشه او را در جریان قرار دهید.
- در مورد تمام مسائل تصمیم میگیرد و از شما توقع دارد با آنها موافق باشید و به تصمیمشان عمل کنید.
چنین رفتارهایی ممکن است فقط به خاطر دوست داشتنتان نباشد بلکه نشانهای از شخصیت کنترل گری باشد که در زندگی خود با آن سروکار دارید. این شخصیت کنترل گر تقریباً میتواند هر کسی در زندگی شما باشد. میتواند رئیس، یکی از اعضای خانواده، یک دوست یا حتی شریک زندگیتان باشد.
در واقع اگر کسی سعی کند موقعیتها یا افراد دیگر را تا حد ناسالمی کنترل کند، دیگران ممکن است او را به عنوان یک شخصیت کنترل گر توصیف کنند.
این افراد تمایل دارند بر هر جنبهای از زندگی شما کنترل و تسلط داشته باشند، زمانی که میخواهید خودتان موضعگیری کنید مدام از شما انتقاد میکنند، بیش از حد به زندگی اجتماعی یا دستاوردهای شما حسادت میکنند، به ویژه آن دستاوردهایی که بدون مشورت آنها به دست آوردهاید.
افرادی که تمایلات کنترل گری دارند اغلب در حرفه خود موفق هستند. آنها افراد را مدیریت میکنند و هدف محور هستند. در تجارت، آنها ممکن است با سخت کوشی و محاصره کردن خود با کارمندانی که بدون اینکه از آنها سوالی بپرسند، به اوج قدرت برسند.
با این حال، زندگی شخصی یک فرد کنترلگر بسیار آشفته است. دوستیهایش بیثبات است، با دیگران صمیمی نیست و روابط عاشقانه خوبی نخواهد داشت.
توجه داشته باشید که هرکسی سعی میکند تا حدی اتفاقات زندگیاش را کنترل کند. این یک خواسته طبیعی انسان است. کنترل احساس نظم، ثبات و امنیت میدهد. اما مانند هر صفت انسانی دیگر، کنترل گری در طیف گستردهای وجود دارد و میتواند از هر دو طرف به سمت قلمرو ناسالم حرکت کند.
علت ایجاد شخصیت کنترل گر
تمایل به کنترل کنترل در انسان طبیعی است، اما وقتی تمایل به کنترل پایدار و فراگیر میشود، برای خود فرد و اطرافیانش مشکلساز است.
رفتار کنترلی به اشکال مختلفی ظاهر میشود. درک علائم ممکن است از شما در برابر آسیب محافظت کند و به شما کمک کند تا ببینید که چگونه تحت تأثیر قرار گرفتهاید.
افراد دارای شخصیت کنترل گر معمولاً نیاز روانی دارند که مسئول امور و افراد اطراف خود باشند. این حس کنترل اغلب شامل شرایطی میشود که نمیتوان آنها را تغییر داد یا حتی کنترل کرد. نیاز به کنترل میتواند ناشی از مسائل روانشناختی عمیقتری باشد که در ادامه آنها بررسی خواهیم کرد.
اختلالات رفتاری و شخصیتی
اگرچه داشتن یک شخصیت کنترل گر یک اختلال روانی در نظر گرفته نمیشود اما کنترلگری نقش بزرگی در اکثر اختلالات شخصیتی ایفا میکند، زیرا فرد میآموزد که با اعمال کنترل به روشی با اختلال خود کنار بیاید.
اختلالات شخصیتی اغلب از ترومای اولیه دوران کودکی، عوامل ژنتیکی یا شیمی مغز ناشی میشوند. چند اختلال شخصیتی که معمولاً رفتارهای کنترلی از خود نشان میدهند، عبارتند از: اختلال شخصیت هیستریونیک، اختلال خودشیفتگی، شخصیت مرزی، اختلال شخصیت وسواسی اجباری
اضطراب
ناامنی و اضطراب میتواند منجر به رفتار کنترلی شود. افراد کنترلکننده به جای استفاده از مهارتهای مقابلهای سالم، میخواهند دنیای اطراف خود را کنترل کنند تا احساس بهتری داشته باشند. در حالی که این میل به کنترل ناسالم، مفید نیست و ممکن است باعث ایجاد تعارضات در روابط شود.
درواقع تمایل به کنترل دیگران ناشی از سطوح بالای اضطراب درونی است. افراد دارای شخصیت کنترل گر به جای پرداختن ریشهای به ترسهایشان، آنها را در روابط خود فرافکنی میکنند و دیگران را مسئول نگرانیهای خود میکنند.
کودکی سخت
معمولاً افرادی که خودشان در گذشته تحت کنترل بودهاند، تمایل به ایجاد رفتار کنترلکننده دارند. اگر تاریخچه زندگی این افراد را بررسی کنید، معمولاً این افراد والدین بسیار کنترل کنندهای دارند و بنابراین احساس میکنند که کنترل دیگران کار درستی است.
همچنین برخی از سبکهای فرزندپروری منجر به پرورش یک شخصیت کنترل گر میشوند. مثلا:
عشق مشروط و مبتنی بر دستاورد. در دوران کودکی، افراد کنترل کننده تا زمانی که نیازهای والدین خود را انجام نداده یا برآورده نمیکردند، احساس دوست داشته شدن پیدا نمیکردند.
ارزش گذاری بیشتر بر وظایف. در این سبک فرزندپروری به کودک گفته میشود که آنچه تولید میکند مهمتر از آن است که خودش چه کسی هست.
اگر به دنبال راهی برای کنار آمدن با آسیبهای ناشی از کودکی خود هستید، خواندن کتاب زیر را به شما پیشنهاد میکنیم.
خلاصه کتاب والدین سمی
کتاب والدین سمی، یک راهنمای سریع برای کنار آمدن با دردهای دوران کودکی و فراتر رفتن از الگوهای ناامید کنندهای که در خانواده به کودک تحمیل شده است، میباشد.
از دست دادن یا صدمه در گذشته
یکی دیگر از دلایلی که نشان میدهد چرا یک فرد میخواهد همه چیز را در زندگی همسر یا فرزندان خود کنترل کند، میتواند این باشد که تجربه بدی در گذشته داشته است که منجر به از دست دادن یا زخم قابل توجهی در زندگی او شده است.
این افراد تمایل دارند این طرز فکر را توسعه دهند که اجازه نخواهند داد هیچ چیز یا هیچ کس دیگری به آنها صدمه بزند، بنابراین تصمیم میگیرند کنترل همه چیز را در زندگی خود به دست بگیرند تا دوباره چیزی اشتباه رخ ندهد.
احساس ناامنی و عزت نفس پایین
یکی دیگر از دلایل بسیار برجسته برای اینکه برخی افراد بیش از حد کنترل کنندهاند، این است که با کنترل کردن میتوانند ناامنیها و اعتماد به نفس پایین خود را بپوشانند.
زیرا به طور متناقضی، یک فرد کنترل کننده ممکن است مشکلات جدی با عزت نفس پایین داشته باشد. شاید او در کودکی رها شده باشد یا نوعی آسیب ماندگار دیگر را تجربه کرده باشد.
آنها نمیتوانند باور کنند که کسی واقعاً به آنها اهمیت میدهد، بنابراین سعی میکنند رفتار و افرادی را که دوستشان دارند کنترل کنند، درنتیجه احساس امنیت بیشتری میکنند.
اگر به دنبال راه کارهایی برای افزایش اعتماد به نفس خود هستید، خواندن مقاله زیر را به شما پیشنهاد میکنیم.
راههای افزایش اعتماد به نفس؛ چطور به خودمان اعتماد کنیم؟
اگر به دنبال پیدا کردن راه های افزایش اعتماد به نفس هستید، این مقاله مخصوص شماست. با ما در ذهن همراه باشید تا با تکینکهای بهبود این احساس آشنا شوید.
ویژگیهای شخصیت کنترلگر
برخی از رفتارهای کنترلی را میتوان به راحتی تشخیص داد، در حالی که برخی دیگر زمان میبرد تا ظاهر شوند. درواقع متداولترین علائم یک شخصیت کنترل گر به ندرت برای ناظران خارجی آشکار است.
برای شناخت بهتر شخصیت کنترل گر به علائم زیر توجه داشته باشید. وقتی این رفتارهای زیر تکرار میشوند و به یک عادت تبدیل میشوند، میتوان گفت در یک رابطه کنترل کننده قرار دارید. این رفتارها عبارتند از:
تصحیح اشتباه دیگران
افرادی که نیاز زیادی به کنترل دارند، اغلب احساس میکنند که باید اشتباه دیگران را تصحیح کنند. آنها کسی را که استدلال غیرمنطقی داشته اصلاح میکنند. املا یا تلفظ را تصحیح میکنند. جزئیات آنچه در گذشته اتفاق افتاده را تصحیح میکنند.
زمانی که فردی کار اشتباه یا نامناسبی انجام میدهد، شخصیت کنترل گر او را اصلاح میکند. با این حال، درک این نکته مهم است که در انگیزه اصلاح دیگران این باور نهفته است که معمولاً یا همیشه حق با آنهاست.
عدم اعتراف به اشتباه
افراد دارای شخصیت کنترل گر هیچگاه به اشتباه خود اعتراف نمیکنند، حتی اگر اشتباهی در کوچکترین و سادهترین مسئلهها باشد. فقط میخواهند مطمئن شوند که اشتباه نکردهاند.
در روایت زندگی یک فرد کنترل کننده، آنها همیشه قهرمانی هستند که قادر به انجام هیچ گونه اشتباهی نیستند. سرزنش همیشه متوجه شخص دیگری است، چه شما باشید یا سایر افراد زندگیشان.
تفکر آنها به حدی تحریف شده است که معتقدند دیگران ممکن است از اعتراف آنها علیهشان استفاده کنند یا به دلیل یک اشتباه ساده آنها را ناتوان یا احمق تلقی کنند. به عنوان یک قاعده، این افراد تفکر همه یا هیچ، سیاه یا سفید را ارائه میدهند. کنار آمدن با هر چیزی در این بین برای آنها ناراحتکننده است.
انتقاد کردن از همه چیز
یکی از متداولترین علائم یک شخصیت کنترل گر، ظرفیت آنها برای انتقاد از هر چیزی است، حتی چیزهای کوچک که مهم نیستند.
مانند بسیاری از صفات سمی در روابط، این مشکلات به طور معمول چنان کوچک شروع میشوند که حتی ممکن است متوجه آن نشوید. در ابتدا، حتی ممکن است با انتقاد آنها موافق باشید یا حداقل بتوانید دیدگاه آنها را هنگام ایجاد مسئله درک کنید.
همه انتقاد میکنند. با این حال، این انتقاد برای افرادی که روابط خود را با کنترل حفظ میکنند، شدیدتر است. برخی از علائم هشداردهنده که نشان میدهند تحت تاثیر انتقادهای یک شخصیت کنترل گر قرار دارید، شامل موارد زیر است:
- انتقاد در مورد چیزهایی که کنترل کمی بر آن دارید (به عنوان مثال، ظاهر، معلولیت، خانواده)
- با انتقاد از انتخابها و علایق شخصیتان، مانند شغل، لباس، موسیقی مورد علاقه، زمان صرف شده برای سرگرمی و غیره.
- مجازات کردن شما به دلیل ابراز آسیبپذیری با بیاعتبار کردن افکار و احساساتی که با آنها به اشتراک میگذارید
- هر زمان که شما یک مخالف نظر خود را بیان کنید به شما حمله میکنند
قبول نکردن انتقادات دیگران
احتمالا این اصلاح را شنیدهاید که “هر گفته یا عمل عاقبت به صاحبش برمیگردد.” اما این موضوع در مورد افراد دارای شخصیت کنترل گر صدق نمیکند. آنها از دیگران انتقاد میکنند اما تحمل انتقاد دیگران را ندارند و آن را قبول نمیکنند.
این تمایل به ظاهر سیری ناپذیر برای کنترل گری میتواند باعث شود که آنها حتی در برابر کوچکترین انتقادات، فرد را مورد حمله قرار دهند و افراد اطراف خود را بیش از حد خسته کنند یا بترسانند تا در آینده دوباره از آنها انتقاد نکنند.
منزوی کردن شما از نظر اجتماعی
همه افراد کنترلکننده این کار را انجام نمیدهند، اما برای برخی از شخصیتهای کنترل گر، منزوی کردن قربانیان از نظر اجتماعی یک استراتژی پیشرو برای حفظ کنترل است. اینگونه فکر کنید، اگر با افراد زیادی در زندگی خود صحبت نکنید، خطر کمتری وجود دارد که با افشای تمایلات سوء استفادهکننده آنها به شهرتشان آسیب برسانید.
همچنین انزوای اجتماعی به فرد کنترل بیشتری را بر شما و زندگیتان میدهد، زیرا اگر کانالهای ارتباطی سالمتر و حمایت بینفردی را نداشته باشید، جدا شدن از آنها برایتان دشوارتر میشود.
این فرآیند یک شبه اتفاق نمیافتد، و چیزی نیست که بتوانید به راحتی آن را تشخیص دهید. در ابتدا، ممکن است معقول به نظر برسد، مثلاً از شما بخواهند که با اعضای خانواده که هر دو شما در مورد مسائل اجتماعی یا سیاسی با آنها اختلاف نظر دارید، ارتباط خود را متوقف کنید.
با پیشرفت انزوای اجتماعی، آنها ممکن است پیشنهاد کنند که افرادی را از زندگی خود حذف کنید. به خصوص اگر آن شخص را دوست نداشته باشند، صرف نظر از اینکه شما چه احساسی دارید.
هرچه بیشتر شما را از سایر افراد حامی در زندگیتان جدا کنند، بیشتر مستعد این میشوید که این باور کاذب را داشته باشید که حق با آنهاست و وقتی فردی مثل این شخص را دارید به دوستان و خانوادهتان «نیازی ندارید».
همه چیز را به صورت معامله میبینند
افراد کنترل کننده همیشه خود محور نیستند، اما خیلی هم همدل نیستند. همدلی آنها به شکل امتیازات استراتژیک ظاهر میشود که به عنوان وسیلهای برای رسیدن به آنچه میخواهند استفاده میکنند.
آنها معمولاً روابط بین فردی را به عنوان فرصتهای معامله برای رسیدن به ارزش بیشتر از اطرافیان خود میبینند. برای مثال، میتواند شامل انجام کارهای خوب برای شما با انگیزه پنهانی باشد تا در ازای چیزی که فکر میکردید فقط یک عمل مهربانانه یا یک حمایت دوستانه است، از شما چیزی بخواهند.
همچنین یک فرد دارای شخصیت کنترل گر ممکن است تهدید کند که اگر به خواستههای او عمل نکنید، از حمایت خودداری میکنند. اما آنها این کار را به گونهای ظریف انجام میدهند و به شما حس گناه تحمیل میکنند تا متوجه ماهیت نامعقول رفتارهایشان نشوید.
سوءاستفاده عاطفی
سوء استفاده عاطفی یکی دیگر از نشانههای یک فرد کنترل کننده است که اغلب در روابط نادیده گرفته میشود. شخصیتهای انسانی از نظر انفعال بسیار متفاوت هستند و غیرمعمول نیست که یک نفر در یک رابطه به طور قابل توجهی منفعلتر از دیگری باشد.
این مسئله زمانی یک مشکل میشود که شریک زندگی یا دوست کنترل کننده، علائم سوء استفاده عاطفی را نشان میدهد. سوء استفاده عاطفی میتواند به طرز ظریف شروع شود و با گذشت زمان بسیار بیشتر شود.
خواندن کتاب زیر به شما برای مقابله با باجگیریها و سوء استفادههای عاطفی کمک میکند.
خلاصه کتاب باج گیری عاطفی
در این کتاب نویسندگان مسئله باجگیری عاطفی را بهصورت مفصل توضیح میدهند و سعی کردهاند راههای رهایی از آن را هم برای خواننده باز کنند
بداخلاق و دمدمی مزاج بودن
افراد دارای شخصیت کنترل گر، تغییرات شدید خلقوخوی از خود نشان میدهند. به عنوان مثال یک لحظه برای شما هدایایی میخرند و با تمجید از شما تجلیل میکنند و لحظهای دیگر مانند یک قلدر عمل میکنند.
در نهایت هنگامی که در کنار این افراد هستید، احساس میکنید که روی پوستههای تخم مرغ راه میروید و هرگز نمیدانید آنها چکونه رفتار خواهند کرد. آنها همچنین مسئولیتی را بر عهده نمیگیرند یا زمانی که شما را ناراحت کردهاند، ابراز تاسف نمیکنند.
توجه داشته باشید که وجود این علائم در کسی به این معنی نیست که سعی دارد شما را کنترل کند. رفتار کنترلی در طیف گستردهای وجود دارد، از کنترل ناخودآگاه یا تصادفی گرفته تا سوء استفاده کامل و عمدی را شامل میشود.
ممکن است فقط یکی از علائم بالا در فردی وجود داشته باشد یا علائم دیگری داشته باشد که ذکر نشدهاند. بنابراین بهترین راه برای شناخت این افراد این است که به خود اعتماد کنید. به علائم توجه کنید و آنها را به خاطر بسپارید و با احتیاط ادامه دهید.
اما به طور کلی برای درگیر نشدن در چنین روابط سمی بهتر است هر وقت حتی علائم کوچکی از رفتار کنترل گری میبینید، محتاطانهتر برخورد کنید.
افرادی که قربانی شخصیتهای کنترل گر میشوند، چه کسانی هستند؟
افراد دارای شخصیت کنترل گر، اغلب کسانی که به آنها نزدیکتر هستند را شکار میکنند و از درونگرایی، تمایل تسلیم شدن یا حسن نیت دیگران بهره میبرند.
دستکاری شدن، مورد سوء استفاده قرار گرفتن یا کنترل شدن توسط شخص دیگری میتواند به اثرات مضری منجر شود. برخی رفتارهای کنترل کننده ممکن است آنقدر ظریف باشند که تا زمانی که در یک رابطه سمی با شخصیت کنترل گر قرار نگیرید، متوجه آنها نشوید.
حتی بعد از متوجه شدن رفتارهای شخصیت کنترل گر ممکن از خودتان شرمنده باشید که چرا به کسی اجازه دادید شما را کنترل کند. اما به یاد داشته باشید که اصلاً تقصیر شما نیست. افراد کنترل کننده تمایل دارند مهربانترین افرادی را که میتوانند پیدا کنند و آنها را شکار کنند.
توجه به این نکته ضروری است که اگرچه شرایط سلامت روان و آسیبهای گذشته میتواند توجیهی برای رفتارهای شخصیت کنترل گر باشد، اما هرگز نمیتوانند سوء استفاده را توجیه کنند.
روشهای کنار آمدن و برخورد با شخصیت کنترل گر
برخورد با افراد دارای شخصیت کنترل گر میتواند چالش برانگیز و گاهی طاقت فرسا باشد. در این موارد، مراقبت از خودتان و اهمیت دادن به سلامتیتان حیاتی است.
استراتژیهای برخورد با افراد کنترلکننده به این بستگی دارد که آیا این رفتار توهینآمیز است و آیا در خانه یا محل کار رخ میدهد. در اینجا چند راه برای کنار آمدن با افراد کنترلکننده زندگی شما وجود دارد:
مرزها را تعیین کنید
با تعیین مرزها، دوباره میتوانید کنترل زندگی را به دست آورید. آنچه را که تحمل میکنید و آنچه را نمیخواهید، روشن کنید. غیرممکن است که بر نحوه رفتار شخص دیگری کاملاً تأثیر بگذاریم، اما میتوانید در مورد اینکه اگر شخصیت کنترل گر از مرز عبور کرد چگونه واکنش نشان دهید، آگاه باشید.
باید حد و مرزهایی را تعیین کنید، آنچه را که میخواهید با قاطعیت با فرد دیگر در میان بگذارید و زمانی که تمایلی به انجام کاری ندارید، «نه» بگویید.
اگر کسی مدام به شما میگوید که چگونه با چیزی کنار بیایید، مؤدبانه بگویید: “من برای توصیه شما ارزش قائل هستم، اما واقعاً میخواهم به روش خودم آن کار را انجام دهم.”
ممکن است لازم باشد چندین بار به شخصیت کنترل گر مرزها را یادآوری کنید، اما همیشه با لحنی مهربان و خنثی تکرار کردن کلید این مسیر است.
انتظار معجزههای آنی را نداشته باشید. از آنجایی که افراد کنترل گر به ندرت به راحتی تسلیم میشوند، صبور باشید. تکرار محترمانه موضع خود در طول روزها یا هفتهها به آرامی الگوهای ارتباطی منفی را بازسازی میکند و شرایط رابطه را دوباره تعریف میکند.
واکنش مناسبی نشان دهید
وقتی کسی تمایل به کنترل کردن شما دارد، میتوانید به روشهای مختلف واکنش نشان دهد تا اوضاع را تحت کنترل خود در آورید. این شامل:
- محرکها و الگوها را بشناسید. یک شخصیت کنترل گر اغلب از همان الگوی رفتار ناکارآمد بارها و بارها در محیطهای مختلف استفاده میکند. تکرار رفتارهای آشنا برای آنها بسیار آسانتر از کشف و آزمایش رفتارهای جدید است. پس از شناسایی .محرکهای احتمالی میتوانید برای یک پاسخ مناسب یا یکانتخاب مسیر فرار برنامهریزی کنید
- نادیده گرفتن آنها و دور شدن: اگر فردی در تلاش است شما را تحقیر کند، دور شدن بیسروصدا باعث میشود فرد متوجه رفتار ناکارآمد خود شود.
- ایجاد حواسپرتی یا تغییر موضوع: اگر یک شخصیت کنترل گر از سخنرانیهای طولانی برای فرسوده کردن شما و ایجاد کنترل استفاده میکند، حواس پرتی بهترین روش است. معمولاً کنترلکننده یک سخنرانی تقریباً تمرینشده دارد، بنابراین وقتی حواسش از موضوع پرت میشود، نمیتواند به راحتی به جایی که حرفش قطع شده، برگردد.
- سوال پرسیدن: هنگامی که شخص کنترل کننده موقعیتی را به این صورت ببیند که میتواند آنطور که میخواهد پیش برود، زمان پرسیدن سؤال است. ترجیحاً سؤالاتی بپرسید که این مفهوم را تقویت میکنند که بیش از دو گزینه در دسترس است. با این حال سؤالات چرایی را نپرسید. زیرا احتمالاً کنترل کننده حالت تدافعی پیدا میکند و به صورت پرخاشگرانه واکنش نشان میدهد.
- منطقی مقابله کنید: اگر شخصیت کنترل کننده مثلا والدین از زحمات خود به عنوان راهی برای کنترل شما استفاده میکنند، سعی کنید احساس گناه خود را نادیده بگیرید و به جای احساسات با منطق مقابله کنید. میتوانید به آنها یادآوری کنید که افراد هرگز مجبور نیستند کاری انجام دهند و حق انتخاب دارند.
- اذعان به ترس خود: اگر یک فرد کنترلکننده نسبت به رابطه شخصی شما با دوست دیگری حسادت میکند، ممکن است به دلیل ترسش از رها شدن باشد. ترس او را را بپذیرید و به آنها اطمینان دهید که رهایشان نخواهید کرد. بحث در مورد موضوع ممکن است از اظهار نظرهای حسادت آمیز در آینده جلوگیری کند.
- واکنش خود را با دقت انتخاب کنید. به طور مستقیم به یک تاکتیک کنترل گر پاسخ ندهید. این دقیقاً همان چیزی است که شخصیت کنترل گر میخواهد و به احتمال زیاد پاسخهایی را برای هر آنچه خواهید گفت، برنامهریزی کردهاند. هدف آنها این است که شما را در یک موقعیت فرعی دفاعی قرار دهند تا بتوانند شما را تحت کنترل قرار دهند.
- سعی کنید، دوباره امتحان کنید. هنگامی که یک روش کار نمیکند، روش دیگری را امتحان کنید و در صورت نیاز، روش دیگری را بعد از آن امتحان کنید. اما ممکن است در مقطعی لازم باشد رابطه را به پایان برسانید. بدانید چه زمانی باید فرار کنید، شخصیتهای کنترل گری که به شکلهای افراطی به رفتارهای دستکاری کننده متوسل میشوند، ارزش در رابطه بودن را ندارد.
یک طرح ایمنی ایجاد کنید
اگر به دلیل رفتار کنترلکننده و توهینآمیز یک فرد احساس ناامنی میکنید، باید یک طرح ایمنی برای خود ایجاد کنید. یک طرح ایمنی میتواند به شما کمک کند تا با خیال راحت از موقعیت خارج شوید و کنترل زندگی خود را دوباره به دست بگیرید.
اگر شخصیت کنترل گر خودتان باشید چه؟
اگر شخصیت کنترل گر خودتان هستید، آگاه شدن از این اختلال شخصیتی اولین قدم است. زیرا نمیتوانیم چیزی را که حتی نمیبینیم تغییر دهیم. در ادامه چند پیشنهاد در مورد چگونگی بهبود خودتان ارائه میشود:
مهارتهای مقابله سالم: ممکن است در دوران رشد یاد گرفته باشید که نمیتوانید روی هیچکس جز خودتان حساب کنید، بنابراین سعی میکنید همه چیز را کنترل کنید. این مهارتهای مقابلهای که در زمانی مؤثر بودند، میتوانند بر روابط بزرگسالانه شما تأثیر منفی بگذارند. کار با یک متخصص سلامت روان میتواند به شما در یادگیری روشهای مقابله سالم کمک کند.
لحن خود را ملایم کنید: ممکن است به رک بودن و دستور دادن عادت کرده باشید. به راههایی فکر کنید که لحن خود را ملایم کنید تا دیگران احساس راحتی بیشتری کنند.
به دنبال درک کردن باشید: گوش دادن واقعی به آنچه دیگران میگویند را تمرین کنید. شما ممکن است با فرضیاتی در مورد اینکه چه چیزی برای آنها بهتر است سعی در ارائه راه حل داشته باشید. اما دیدگاه آنها را درنظر نگیرید. سعی کنید آنچه را که شنیدهاید گوش دهید و بعد تکرار کنید تا مطمئن شوید که هر دو متوجه شدهاید.
صمیمانه عذرخواهی کنید: هیچ کس کامل نیست و همه ما زمینههای رشدی داریم که باید روی آنها کار کنیم. اعتراف صمیمانه به اشتباهات خود میتواند تا حد زیادی به ترمیم و بهبود روابط شما کمک کند. با انجام کاری برای تغییر رفتار خود ثابت کنید که واقعا متاسفید.
سخن آخر
دیدن چیزهای منفی در مورد شخصی که با او رابطه داریم، گاهی دشوار است. ما ممکن است گاهی اوقات به صورت ناخودآگاه از علائم یک شخصیت کنترل گر غافل شویم، به خصوص اگر آن شخص، کسی باشد که مدتهاست میشناسیم یا به ما نزدیک است.
روابط با افراد کنترل کننده میتواند چالش برانگیز باشد. بهبود مرزهای شخصی و نزدیک نگهداشتن افراد حامی میتواند کمک کننده باشد.
حتما مراقب علائمی باشید که نشان میدهد رفتار کنترلکننده در فرد وجود دارد. اگر نیاز به پایان دادن به یک رابطه دارید، به گروهی از افراد مورد اعتماد تکیه کنید تا به شما کمک کنند تا کارها را به روشی سالم و ایمن پایان دهید.
برای داشتن یک زندگی بهتر نیاز است خودتان و سایر افراد را بشناسید. علم روانشناسی به همین موضوع میپردازد. با دانلود اپلیکیشن ذهن میتوانید مجموعهای از برترین کتابهای جهان در این حوزه را با صرف کمترین زمان مطالعه کنید.