فهرست مطالب
« خودت باش !»- جوانتر که بودم چپ و راست این جمله را میشنیدم و در مجلات انگیزشی موفقیت و همایشهای ریزودرشت، ما مردم را تشویق میکردند که به این نردبان طلایی چنگ بزنیم و از آن بالا برویم.
احساس میکردم خودت باش آنقدر شگفتانگیز است که از شدت جذابیت، میتواند ترسناک و ناشناخته هم باشد. من واقعاً چگونه میتوانستم بهترین خودم باشم؟!
زمان زیادی گذشت تا توانستم با طرح چند پرسش زیر، مفهوم “ خودت باش » را بهتر درک کنم:
◄ اگر این وسط، یکی هم باشد که ازنظر دیگران آدم حوصله سربر و بیمزهای باشد چه میشود؟
◄ به نظرت مشکلی نیست اگر یک نفر خودش باشد ولی با دیگران رفتار زشت و ناامیدکنندهای داشته باشد؟
◄ تکلیف آنهایی که هراس رودررویی با دیگران را دارند و زاهدانه در انزوا زندگی میکنند چه میشود؟ آنها خود واقعیشان هستند؟
همچنان به دنبال تکمیل پاسخ به این پرسشها هستم درحالیکه کمکم دریافتم برای اینکه خودم باشم شاید نیاز به زمان و تلاش بیشتری داشته باشم ولی کار سختی نیست. آن یکی که ازنظر دیگران آدم حوصله سر بر و بیمزهای است یا او که به تنهازیستی عادت دارد و از روی ترس، روابط اجتماعی محدود و ایزولهای را تجربه میکند در واقعیت خودشان نیستند.
تفکر آمیخته به ترس از ارتباط یا موقعیتهای مختلف، مثل نقابی، خود واقعی آنها را پنهان کرده است درحالیکه مدام تکرار میکردند “ خودت باش ».
تنهازیستی در زندگی مدرن یا احساس تنهایی؟
تنهازیستی لزوماً به معنی تجربه و درک احساس انزوا یا طردشدگی اجتماعی و احساس تنهایی نیست.
برداشت درست از “ خودت باش » چیست؟
خالی از لطف نیست اگر در مورد معنای دقیق این جمله بیشتر بنویسم.
با توجه به تجربهای که از ارتباطات و زندگی شخصی خود اندوختهاید و آنچه دیگران از شما میخواهند، « خودت باش » لزوماً به معنی این نیست که همیشه همان آدم همیشگی باشیم.
بعید است اگر همانطور که با پدر و مادرتان رفتار میکنید، به همان روش هم با رفقایتان ارتباط داشته باشید یا بخواهید مثل دو مورد قبلی با کارفرما یا مدیر شرکت برخورد کنید.
تمام شد! ما، با سنجیدن موقعیتی که در آن قرار داریم رفتار خودمان را تنظیم میکنیم. این، یعنی هوش اجتماعی social intelligence.
با این اوصاف، وقتی قرار است چهرهای واقعی از خودم داشته باشم؛ یعنی میخواهم « من» باشم:
- او که باورهای خودش را دارد.
- افکار و اعتقاداتش معرف خود واقعی اوست.
- احساسات و نظراتی دارد که امضای شخصی خودش زیر تمام آنهاست.
♦♦ بهترین و درستترین برداشت از « خودت باش» میتواند اعتبار بخشیدن به فردیت فرد باشد.
« خودت باش » دربرابر هراس از قضاوت شدن
بله! میدانم با خواندن جملات بالا چه فکری در ذهنتان نقش بسته است؛ زیر ذرهبین دیگران قرار گرفتن. اینکه تلاش و تمرین کنید تا یک خود طبیعی و درست از خودتان نمایش بدهید میتواند گاهی آزاردهنده و ترسناک باشد. چرا؟ چون دیگرانی هستند که در لباس قاضی بر جایگاه بلندمرتبه خود نشسته تا ما را زیر ذرهبین بگیرند.
- آنها احتمالاً از خود واقعی ما خوششان نمیآید.
- آنها ممکن است این خود حقیقی را تأیید نکنند.
- آنها میتوانند بهراحتی منتقدی سخت و جدی در برابر خود واقعی ما باشند.
فکر میکنید در دنیای مدرن امروز این سه دسته بتوانند قدرت پنهان کردن خود واقعی ما را داشته باشند؟
ارتباط هراس از قضاوت شدن و ضعف اعتمادبهنفس
در ادامه این مقاله باید بنویسم بهتر است فراموش نکنید که هر چیزی بهایی دارد. اگر باور “ خودت باش » در ذهن شما نقش نبسته و همچنان درگیر یک خودت غیرواقعی هستید، باید منتظر بهای این هراس هم باشید.
هرچه این هراس مدتزمان بیشتری بر شخصیت شما سایه افکند، بهای بیشتری باید بابت آن بپردازید؛ بهایی به قیمت زیر سؤال رفتن ارزش وجودیتان، عزتنفس و اعتمادبهنفستان.
« خودت باش » همیشه در رفتار و گفتار، فردی که مراقب اعتمادبهنفس Self-confidence خود است تعریف میشود.
اعتمادبهنفس، حس باور و اطمینان به توانمندی فردی، ویژگیهای شخصیتی و قضاوت او است. این ویژگی همواره برای سلامت جسمی و روانی فرد مهم است و نقش تعیینکنندهای در زندگی شخصی همه بازی میکند.
[su_box title=”همچنین بخوانید: ” style=”bubbles” box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
[su_animate type=”shake” duration=”0.5″]راه های افزایش اعتماد به نفس ؛ چطور به خودمان اعتماد کنیم؟
[/su_box]
« خودت باش »؛ مقایسه ممنوع
مهمترین و اولین قدم برای تقویت اعتمادبهنفس این است که دست از مقایسه خودمان با دیگران برداریم. چه بازی ملالانگیزی را شروع میکنیم وقتی از خودمان میپرسیم « چرا مثل دیگری نباشم؟»
مقایسه کردن رفتار سالمی نیست؛ چه مقایسه زندگی خود با زندگی احتمالاً غیرواقعی و سطحی دیگران در شبکههای اجتماعی باشد یا مقایسه میزان درآمدتان با دستمزدی که همکار دیگر شما میگیرد.
در مطالعات بسیاری که انجام شد، پژوهشگران به ارتباط مستقیم حسادت و احساسی که فرد به خودش دارد پرداختند. در این بررسیها مشخص شد که هرچه فرد حس حسادت بیشتری داشته باشد احساس بدتری در مورد خودش خواهد داشت و این حالت در یک چرخه معیوب، همچنان ادامه دارد.
مهم: بسیاری از افرادی که وارد این چرخه فرساینده میشوند فراموش میکنند بهجای مقایسه درآمد، موقعیت شغلی، ویژگیهای شخصیتی و ظاهر خود میتوانند برای بهتر شدن تلاش کنند.
انتخاب با خود شماست! میتوانید وارد این بازی بیپایان شوید تا اعتمادبهنفستان نابود شود.
طبیعی است که خیلی از ما گاهی فراموش کنیم هرکسی برای اینکه به باور « خودت باش » برسد، نیاز به یک تعریف شخصی از سرعت در زندگی دارد بیآنکه رقابتی در میان باشد.
« خودت باش »؛ چند پرسش ساده
احساس میکنید مدتی است که در پیله فریب دادن خودتان گرفتارشدهاید؟ یا حس میکنید نقاب « من همیشه آدم خوب و مثبتی هستم » قرار نیست از صورتتان جدا شود؟
قصد ندارم پیش پایتان چند گام فرضی مفید بگذارم تا یکییکی آنها را امتحان کنید. در عوض فکر میکنم وقت طرح چند پرسش ساده فرارسیده باشد.
من دارم اشتباه میکنم؟
بالاخره بعضی روزها هم هست که در آن تظاهر میکنیم. اگر این تظاهر در مورد نمایش خود واقعیتان باشد یا تلاشی برای پنهان کردن واقعیت خودتان، باید منتظر پیامدهای ضربه زنندهای باشید که یکی از بدترین آنها این است که عمیقاً احساس کنید کسی که باید واقعاً باشید، اشتباه است.
از خودتان بپرسید آیا اگر دیگران آنچه را من دوست یا باور دارم تأیید نکنند به معنی این است که دارم اشتباه میکنم؟
واقعاً حقیقت دارد؟
چه چیزی؟! از خودتان بپرسید ترسی که از گفتهها یا عمل دیگران دارم واقعی است؟ به زبان خودمانیتر قرار است آنچه میترسم بر سرم بیاید؟
بدون تعارف و کاملاً روراست بگویم که من جزو همین ترسوها هستم. خیلی از اوقات بخش زیادی از این تصورات ناشی از ترس جا خوش کرده در ذهن من است که جان میگیرد و فرسنگها از واقعیت فاصله دارد.
من فراموش میکنم که قرار نیست ذهن دیگران را بخوانم تا از افکارشان سر دربیاورم یا اصلاً نمیتوانم پیشگویی کنم. پس بهترین راهی که به خودم پیشنهاد دادم « شناخت واقعیت» با کمک یک رفیق معتمد بود.
♦♦ نوشتن یکی دیگر از بهترین راههای ارزیابی واقعیت و ذهنیت است. خیلی از برداشتها و افکار ما وقتی تبدیل به کلمه میشوند تازه غیرواقعی بودن خود را نشان میدهند.
اصلاً کسی اهمیت میدهد؟
جهان شخصی ما یک مرکز دارد و آن مرکز، خود عزیزمان هستیم. گاهی حس میکنیم تلاش ما برای باور به « خودت باش » چقدر در تضاد با حساسیت ما از زیر ذرهبین دیگران بودن است.
بهتر این است که به خودمان بیاییم و بپذیریم مردم واقعاً به ما آنگونه که حس میکنیم اهمیت نمیدهند بلکه برعکس، آنها با نگرانی سرگرم این هستند که دیگران چطور در موردشان فکر میکنند.
گوینده این جمله چه کسی است؟
« خودت باش » یعنی بتوانیم بهموقع چند پرسش زیر را از خودمان بپرسیم:
- من به نظرات چه کسی یا کسانی اهمیت میدهم؟
- گوینده این جمله چه کسی است؟
- این گوینده قرار است چه چیزی به من بدهد؟
- آنها واقعاً من را میفهمند؟
وقتی سالها پیش بهعنوان یک نویسنده دور کار، شروع به فعالیت کردم میدانستم نمیتوانم با همکارانم در محل کار سابقم در مورد موقعیت جدیدم حرف بزنم. آنها همیشه کارمندانی پشتمیزنشین در لباس رسمی اداری بودند و هستند!
حرف زدن با کسی که درکی از موقعیت فعلی شما ندارد یکجورهایی آب در هاون کوبیدن است. پس با کمال میل شنونده نظرات دیگران هستم ولی این به معنی پذیرش حرف آنها نیست.
میتوانم منتقد یا قاضی خود یا دیگران باشم؟
طبیعی است که فکر کنیم دیگران هم مثل ما فکر میکنند. اما فراموش نکنیم هرچه کمتر از خود و دیگران انتقاد کنیم به همان اندازه هم کمتر انتظار داریم تا دیگران از ما انتقاد کنند.
وقتی خود را در دام قضاوت یا انتقاد گرفتار دیدیم وقت طرح چند پرسش دیگر است:
- من به چه چیزهایی اهمیت میدهم؟
- میدانم چرا دیگران، که هدف قضاوت یا انتقاد من هستند، این کار را انجام میدهند؟
- آیا احوال و موقعیت آنها را درک میکنم تا چنین قضاوت یا انتقادی در موردشان داشته باشم؟
- آیا دلیل منطقی برای کارها و رفتارشان دارند؟
اگر تظاهر کردن جواب بدهد، چه میشود؟
بدترین اتفاقی که میتواند در مورد تظاهر فرد به واقعی بودن بیفتد این است که دیگران این تظاهر او را باور کنند. این پذیرش و باور شاید پایان ماجرا باشد ولی فرد متظاهر باید منتظر باشد تا دیگران مبتنی بر همین خود غیرواقعی، انتظاراتی داشته باشند.
♦♦ تداوم انتظارات دیگران از فرد متظاهر باعث میشود تا او هم نقش خود را همچنان بازی کند.
تصور کنید با همان نقاب دروغین قرار باشد با کسی معامله کند یا رابطه عاشقانهای داشته باشد. چه داستان غمانگیزی قرار است اتفاق بیفتد!
آیا تظاهر، نقش واقعی من است؟
یک نفر تظاهر میکند چون در تلاش برای جلب احترام، تحسین، محبت، عشق معشوق یا تأیید دیگران است ولی آیا فقط کسی که خود واقعیاش نیست چنین انتظاراتی دارد؟ چطور ممکن است خودمان باشیم و نخواهیم محترم، قابلتحسین، دوستداشتنی، معشوق یا مورد تأیید دیگران باشیم؟!
تظاهر شاید در کوتاهمدت برآیند خوبی داشته باشد ولی بدون شک، در بلندمدت هیچ نتیجه مفیدی نخواهد داشت چون به لطف زندگی در اجتماع ما با افراد روشنبینی روبهرو میشویم که بهراحتی میتوانند حق را از باطل تشخیص دهند.
چالش “ خودت باش » در محل کار
این موضوع یکی از دغدغههای پرتکرار بسیاری از ما در محیط کار است؛ خود واقعی.
اگرچه همچنان بحثهای زیادی در مورد حفظ خود واقعی در اجتماع انجام میشود اما بدون تردید تربیت خانوادگی و فرهنگ محیط کار دو عنصر تعیینکننده در نمایش این خود حقیقی هستند.
نکته: گروههایی که در اقلیت هستند ( اقلیتهای مذهبی و گرایشهای جنسی) بیشترین فشار را برای پنهان کردن خود واقعیشان تحمل میکنند. قسمت غمانگیز ماجرا این است که این گروههای کوچک حتی میتوانند برای یکی شدن با اکثریت، حرفی از زندگی خصوصیشان نزنند و نوع پوشش یا گفتار خود را تغییر بدهند.
♦♦ « خودت باش » در محیط کار خیلی از مواقع یک عبارت صرفاً مستعمل است که در موقعیتهای تعاملی- تیمی بهراحتی میتواند فراموش شود.
میتوانید با کلیک روی تصویر زیر و دانلود رایگان اپلیکیشن ذهن، دسترسی آسان به کتابخانه صوتی مجموعه داشته باشید و از شنیدن روایت خانم الهه پرسون از کتاب « خودت باش دختر» لذت ببرید.
در چنین حالتی منتظر چه نتیجهای باید بود؟
◄ فرد، شخصیت خود را نادیده میگیرد چون باید با موج بزرگتری همراه شود.
◄ فرد پیوسته به این فکر میکند که چطور خودش را به جمع ارائه بدهد بهجای اینکه برای بیان خودش آزادی کافی داشته باشد.
◄ ترجیح اولویتها و ارزشهای سازمانی به اولویتهای فردی که باعث افزایش بهرهوری شخص میشود، کاری میکند تا او دچار استرس و آشفتگیهای ذهنی و بعضاً روانی شود.
♦♦وقتی اصل “ خودت باش » را میتوانیم در محل کار هم رعایت کنیم درواقع بستر تعامل و اعتماد را فراهم کردهایم.
بازخورد ۳۶۰ درجه ؛ با کمک دیگران « خودت باش »
با این اوصاف، محیط کار شما میتواند یک سکوی پرش با چند هدف باشد؛ محیطی که به شما برای زندگی باکیفیت اعتمادبهنفس بیشتری میدهد و همچنین محیطی که بازدهی شغلی قابلتوجهی برای شما دارد.
یکی از اصولیترین روشها برای سنجش رعایت این اصل در بین کارکنان، از کارمند معمولی بگیر تا سرپرست و مدیر سازمان، تهیه پرسشنامه بازخورد ۳۶۰ درجه است که کمک مؤثری به شمار میآید.
بازخورد ۳۶۰ درجه چیست؟
در این ارزیابی پنهانی، بناست تا اطلاعات مفید و کاملی در مورد نقاط ضعف و فرصتهای مطلوب کارمندان و اعضای تیم جمعآوری شود.
این ارزیابی با کمک همه همکاران، سرپرستهای تیم و مدیریت انجام میشود تا عملکرد فردی هر فرد بهصورت جداگانه در زمینه رهبری، تعامل، کار تیمی و مهارتهای منحصر به حرفه موردنظر سنجیده شود.
پرسشنامه بازخورد ۳۶۰ درجه با طراحی ۵۰-۱۰۰ پرسش ساده با درجهبندی ۱-۱۰ برای پاسخها کمک میکند تا نظرات و انتقادات بهصورت منسجم و یکپارچه در دسترس مدیریت قرار بگیرد.
بهبود شرایط محیط کار چگونه اتفاق می افتد؟
امنیت روانی و ذهنی در محیط کار همه داستان نیست و شما لازم است تا راهکارهای عملی مناسبی را برای بهبود شرایط محیط کار پیاده کنید.
نکته: با طرح چند پرسش باز، سؤالاتی که نیاز به توضیح دارند، فرصت مناسبی برای توضیح بیشتر آنچه با بله یا خیر ممکن نیست، فراهم شود. بدین ترتیب اطلاعات با شفافیت و احتمالاً صداقت بیشتری در اختیار گردآورنده قرار میگیرد.
نتیجهای که از این ارزیابی به دست میآید، راهنمای سازمان برای درک عملکرد و نقاط قوت و ضعف سازمان است.
پرسشنامه بازخورد ۳۶۰ چگونه طراحی میشود؟
در بازخورد ۳۶۰ درجه طرح پرسش، مبتنی بر جایگاه شغلی مصاحبهشونده خواهد بود. چند نمونه از پرسشها را با هم بخوانیم:
◄ پرسشنامه ارزیابی مدیر فعلی
- آیا مدیریت نقش فعالی در حل مشکلات دارد؟
- رفتار مدیریت با دیگران چگونه است؟
- عملکرد مدیریت چه تأثیری بر بازدهی سایر اعضای تیم دارد؟
◄ پرسشنامه ارزیابی رهبران احتمالی سازمان
- عملکرد کارمند موردنظر در چه سطحی قرار دارد؟
- آیا این کارمند برای وقت خود ارزش قائل است؟
- صداقت، اخلاقمداری و معتمد بودن کارمند مورد تأیید است؟
◄ پرسشنامه برقراری ارتباط
- سخنرانیهای کارمند موردنظر با خونسردی و مدیریت شخصی مناسبی انجام میشود؟
- کارمند موردنظر چقدر برای درک موارد مبهم در محل کار نوآوری دارد؟
- آیا کارمند موردنظر به نظر دیگران اهمیت میدهد؟
◄ پرسشنامه مهارتهای بین فردی
- تعهد کاری و معتمد بودن این کارمند در چه سطحی قرار دارد؟
- کنترل و مدیریت احساسات خود و دیگران در مورد کارمند موردنظر در چه سطحی قرار دارد؟
- در زمان بحران و استرس چگونه میتواند موقعیت را مدیریت کند؟
ملاحظه میکنید که با طراحی این پرسشنامه جامع و راهبردی، بهراحتی میتوان اصل « خودت باش » را پیاده و از نقض یا رعایت آن باخبر شد.
در صورت مشاهده امتیازات پایین و نگرانکننده، میتوان طی برگزاری یک جلسه صمیمانه با کارمند موردنظر و مصاحبهشونده، ارتباط مناسب و اصولی با هریک از طرفین برقرار کرد.
پایانبخش
همیشه جمعی هستند که برای زیر سؤال بردن ما احساس وظیفه میکنند و باید یا منتقد باشند یا قاضی. مهم این است که بدانید بنا نیست به همان اندازه که آنها متعهد به انجام رسالت خود هستند، ما هم از خود واقعیمان فاصله بگیریم و مدام از « خودت باش » هراس داشته باشیم.
« تو میتوانی دیگران را فریب بدهی ولی خودت را هم بلدی گول بزنی؟!»
منبع:
What It Really Means to “Just Be Yourself” and 3 Ways to Do It
https://medium.com/@tomassvitorka/how-to-be-yourself-without-fear-or-guilt-f7458bd55f1d
https://www.verywellmind.com/how-to-boost-your-self-confidence-4163098
https://www.mindtools.com/blog/great-pretender-be-yourself-work/
https://www.lifehack.org/articles/communication/10-ways-always-yourself-and-live-happily.html
من مینویسم. در کنار سفر، مهربانی، آشپزی و سکوت، از این هنر، برای معنا دادن به زندگی ام بهره میبرم.
تمامی اینها دروغ است.
دروغهایی که توسط جامعه، رسانهها، خانوادههایمان، یا صادقانه بگویم، توسط خود شیطان ساخته شده و تداوم یافتهاند. این دروغها برای اعتماد به نفس و تواناییهای ما خطرناک و ویرانگر هستند. بزرگترین گناه این دروغها این است که اصلاً آنها را نمیشنویم. ما به ندرت دروغهایی را که دربارۀ خودمان ساختهایم میشنویم چون سالهاست که آنها با صدای بلند در گوشهایمان نجوا میشوند و از این رو شنیدنشان تبدیل به امری عادی شده است.
سلام خانم صادقی
این قسمت از کتاب خودت باش دختر را خیلی دوست داشتم.
ممنونم از موضوع جالبی که منتشر کردید.
ده ساله بودم و در اردویی تابستانی به سر میبردم. مشغول بازیِ پرچم را بگیر بودیم و حتی برای یک ثانیه هم قادر به کنترل ادرارم نبودم. دوست نداشتم کسی بفهمد شلوارم را خیس کردهام بنابراین یک بطری آب روی خودم خالی کردم. تصور کنید! هیچکس حتی کریستین کلارک (عشق دوران مدرسهام) هم متوجه نمیشد. حتی آن موقع هم بسیار زیرک و باهوش بودم.
آیا برای بقیه عجیب بود که یکدفعه خیسِ آب شده بودم؟
شاید.
اما من ترجیح میدادم عجیب و غریب به نظر برسم تا اینکه به عنوان کسی شناخته شوم که شلوارش را خیس کرده است.
سلام سپید عزیز
برای من هم این تکه کتاب شگفت انگیز بود. هربار تصور میکنم واقعا در اون سن و سال چه رفتاری ممکن بود از من سربزنه!
خوش حالم که برای دومین بار زیر یکی از مقالاتم کامنت گذاشتی 🙂
سلام و روز به خیر
در جواب سوال آخرتون میتونم بگم گاهی اونقدر گول خوردنم از دست خودم واضح و عمیقه که از شدت بیچارگی به گریه می افتم و نمیدونم باید چه کاری انجام بدم.
از اینکه میتونم تااین اندازه دروغگوی ماهری باشم واقعا خجالت زده ام.
سلام دوست عزیز
خوندن کامنتهایی مشابه این من رو متأثر میکنن از این جهت که انقدر جدی و عمیق خودتون رو میشناسین.
به نظرم شما از اون دسته آدمها هستین که با فرمان راستگویی در زندگی پیش رفتین و میرین و بدون شک دست کمک زندگی برای شما همواره درازه.
پرسشی که دوست دارم ازتون بپرسم اینه که هنوز هم در این مواقع نمی دونین باید چه بکنین؟
( نویسنده با طمع ورزی خواننده را تشویق میکند تا مقاله را یک بار دیگر بخواند) 🙂