فهرست مطالب
کتاب کیمیاگر، اثری مشهور و محبوب از پائولو کوئیلو است که در ایران هم طرفداران و خوانندگان زیادی دارد و بارها تجدید چاپ شده است. اگر دوست دارید با درونمایه این کتاب آشنا شوید و خلاصه کتاب کیمیاگر را بخوانید با ما در ادامه همراه باشید.
شناسنامه کتاب کیمیاگر
- عنوان اصلی : The Alchemist
- نویسنده: پائولو کوئیلو
- کشور: برزیل
- سال انتشار: ۱۹۸۸
- ژانر: رمان عرفانی، ماجراجویی، فانتزی
- مناسب برای: بزرگسال
- امتیاز کتاب: ۳.۹۰ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
معرفی کتاب کیمیاگر
کتاب کیمیاگر، رمان دلربای پائولو کولیو در رده «رئالیسم جادویی» از بسیاری جهات خیرهکننده است. این رمان بهسادگی میتواند حاوی احساسات قدرتمند، شخصیتهای جالب و عمیق، پیچ و تاب داستانی و حکمتی الهامبخش برای انسانها باشد. چوپانی از اندلس به نام سانتیاگو در جستجوی گنجی که در اهرام مصر دفن شده است، از وطن خود در اسپانیا به صحرای مصر سفر میکند.
او هم چوپانی ساده و هم مکتشفی جاهطلب است. او به معنای واقعی کلمه، رویاهای خود را دنبال میکند و با اقداماتش بهطور مسلم سرنوشت خود را تغییر میدهد.هیچ کس نمیداند گنج چیست؟ یا اینکه سانتیاگو قادر خواهد بود موانع را در طول راه به کنار بزند؟
او به بنبست میخورد، افرادی پول او را میدزدند، به اشخاص اشتباه اعتماد میکند، در بیابان اسیر میشود و هزاران چیزهای شگفتانگیز دیگری نیز رخ میدهد که باعث شده است کتاب رمان کیمیاگر بسیار جذاب و خواندنی باشد. خط داستانی کتاب کیمیاگر بسیار خوب است و پائولو کولیو بین واقعیت و رویا تعامل بسیار منطقی ایجاد کرده است.
خلاصه کتاب کیمیاگر
برای خواندن خلاصه کتاب کیمیاگر در ادامه با ما باشید:
رویایی تکراری، سانتیاگو، چوپان جوان و پرماجرا اندلس را به دردسر میاندازد. او هر بار که در زیر یک درخت در حال رشد در میان ویرانههای یک کلیسا میخوابد رویا میبیند. در طول خواب، کودکی به او میگوید که در پای اهرام مصر، گنی نهفته وجود دارد و باید سانتیاگو به جستجوی آن برود. سانتیاگو برای تعبیر خواب با یک زن کولی مشورت میکند و در کمال تعجب او به سانتیاگو میگوید که به مصر برود.
پیرمردی عجیب و جادویی به نام ملکیصدق (Melchizedek) که ادعا میکند پادشاه سالِم است، به توصیههای کولی اعتراض میکند و به سانتیاگو میگوید که سفر او به اهرام افسانهای بیش نیست. ملکیصدق سانتیاگو را متقاعد میکند که گله خود را بفروشد و راهی طنجه (شهری در مراکش) شود. وقتی سانتیاگو وارد طنجه میشود، یک دزد از او سرقت میکند و او را مجبور میکند تا بههمراه یک تاجر کریستال کاری پیدا کند.
بازرگان محافظهکار و مهربان، چندین درس مهم را به سانتیاگو میآموزد و سانتیاگو بازرگان را ترغیب میکند تا در تجارت خود ریسک کند. خطرات تجارت پشت سر گذاشته میشوند و سانتیاگو تنها در مدت یک سال به مردی ثروتمند تبدیل میشود. سانتیاگو تصمیم دارد با ثروت خود بهدنبال افسانه شخصیاش یعنی یافتن گنج در اهرام برود.
او به کاروانی ملحق میشود که از صحرای بزرگ آفریقا به سمت مصر عبور میکند و با یک انگلیسی که در حال تحصیل برای کیمیاگری است، ملاقات میکند. او در طول سفر چیزهای زیادی از مرد انگلیسی میآموزد، برای مثال، یاد میگیرد که راز کیمیاگری روی سنگی به نام «لوح زمرد» نوشته شده است.
درون مایه کتاب کیمیاگر
هدف نهایی کیمیاگری کاری استادانه است که میتواند از سنگ طلا بسازد! و مایعی به نام «اِکسیر زندگی» که میتواند همه بیماریها را درمان کند. سانتیاگو متوجه میشود که مرد انگلیسی با کاروان به صحرای واحه الفائوم سفر میکند، جایی که یک کیمیاگر قدرتمند و ۲۰۰ ساله در آن ساکن است. مرد انگلیسی قصد دارد از کیمیاگر راز تجارت خود را بپرسد.
همانطور که معلوم است، کاروان باید برای جلوگیری از وقوع جنگهای شدید قبیلهای در بیابان، در الفائوم متوقف شود. در آنجا سانتیاگو عاشق «فاطیما» میشود که در واحه زندگی میکند. در طی پیادهروی در صحرا، سانتیاگو شاهد حمله به واحه میشود.
وی به سران قبایل این حمله را هشدار میدهد و در نتیجه، الفائوم با موفقیت از خود در برابر حمله دفاع میکند. سپس کیمیاگر از دیدگاه سانتیاگو سخن میگوید و از سانتیاگو در سفر به صحرا دعوت میکند، در طی آن او به سانتیاگو میآموزد که در مورد اهمیت گوش دادن به قلبش و تعقیب افسانه شخصی خود چه اهمیتی باید نشان دهد. او سانتیاگو را متقاعد میکند که در پایان سفر خود به اهرام، فاطیما و کاروان را ترک کند و به او میگوید که در سفر بعدی حتماً سانتیاگو را همراهی کند.
در حالی که کیمیاگر و سانتیاگو از طریق کویر راه خود را ادامه میدهند، کیمیاگر در مورد روح مشترک جهان برای سانتیاگو صحبت میکند. آنها از اهرام دور شده تا توسط قبیلهای از سربازان عرب اسیر میشوند. برای نجات جانشان، کیمیاگر همه پول سانتیاگو را به قبیله تحویل میدهد و به سربازان میگوید که سانتیاگو کیمیاگری قدرتمند است که در طی سه روز میتواند به باد تبدیل شود.
سانتیاگو احساس اضطراب میکند زیرا او هیچ ایدهای برای تبدیل شدن به باد ندارد. در روز سوم، او با باد و خورشید ارتباط برقرار میکند و آنها را برای کمک به ایجاد طوفان ماسهای یاری میکند، سپس در اوج طوفان ناپدید شده و در آن طرف اردوگاه ظاهر میشود. با قدرت طوفان و با توانایی سانتیاگو، اعراب به او و کیمیاگر اجازه میدهند آزاد شوند.
کیمیا چه بود؟ (خطر اسپویل)
کیمیاگر سفر خود را با سانتیاگو تا نزدیکیهای اهرام ادامه میدهد. در آنجا، او به سانتیاگو توانایی خود را برای تبدیل سرب به طلا با استفاده از «سنگ فیلسوف» نشان میدهد. سپس، سانتیاگو در پای اهرام شروع به حفاری برای پیدا کردن گنج میکند، در این میان دو مرد او را میبینند و به سختی سانتیاگو را مورد ضرب و شتم قرار میدهند.
وقتی سانتیاگو درباره رویای خود با آنها صحبت میکند، آنها تصمیم میگیرند که او نباید دیگر پولی بههمراه داشته باشد. یکی از این مردها با سانتیاگو درباره بیارزش بودن رویاهایش میگوید؛ او میگوید گنجی که به دنبال آن است در یک کلیسای متروکه در اسپانیا دفن شده است و در آنجا یک درخت کوچک در پایش در حال رشد است.
کلیسا همان جایی است که در آن سانتیاگو رویای اصلی خود را شبانه میدید و سرانجام میفهمد که گنج او کجاست. او برای یافتن جواهرات و طلاهایی که در زیر درخت دفن شده است به اسپانیا باز میگردد و قصد دارد با پیدا کردن آنها دوباره به الفائوم باز گردد، جایی که فاطیما منتظر او است به او بپیوندد.
بخشی از کتاب کیمیاگر
«و هنگامی که شما چیزی میخواهید، تمام جهان توافق میکنند که به شما در رسیدن به آن کمک کنند.»
«این امکان وجود دارد که رویایی را تحقق بخشید که زندگی را جالب کند.»
وی گفت: «وقتی عاشق هستیم، همیشه میکوشیم بهتر از آنچه هستیم باشیم. وقتی میخواهیم بهتر از آنچه هستیم شویم، همه چیز در اطراف ما نیز بهتر میشوند.»
«یکی دوست داشتنی است زیرا دوست داشتنی است! پس هیچ دلیلی برای دوست داشتن لازم نیست.»
«فقط یک چیز وجود دارد که رویا را غیرممکن میکند، ترس از شکست.»
«بنابراین، من شما را دوست دارم زیرا کل جهان توطئه میکند تا به من کمک کند تا شما را پیدا کنم.»
«رمز زندگی، سقوط هفت بار و بلند شدن هشت بارِ است.»
«چیزهای ساده نیز خارقالعادهترین چیزها هستند و فقط افراد خردمند میتوانند آنها را ببینند.»
«به قلب خود بگویید که ترس از رنج بدتر از رنج است، و اینکه هیچ قلبی وقتی در جستجوی رویاهای خود است رنج نمیبرد، زیرا هر ثانیه جستجو یک برخورد دوم با خدا و با ابدیت است.»
«وی گفت: مهم نیست که چه کاری انجام میدهید، هر فرد روی زمین نقش اصلی خود را در تاریخ ایفا میکند و بهطور معمول او آن را نمیداند.»
همچنین در کتاب کیمیاگر میخوانیم
«در برابر ترسهای خود تسلیم نشوید. اگر این کار را انجام دهید، نمی توانید با قلب خود صحبت کنید.»
«این همان چیزی است که ما عشق مینامیم. هنگامی که شما عاشق هستید، میتوانید هر کاری را در آفرینش انجام دهید. وقتی شما عاشق هستید، دیگر نیازی به درک آنچه اتفاق میافتد نیست، زیرا همه چیز در درون شما اتفاق خواهد افتاد.»
[su_highlight background=”#d991e3″ color=”#000000″ class=””]«مردم در هر زمان از زندگی خود قادر به انجام آنچه میبینند هستند.»[/su_highlight]
«وی گفت: ما مسافرانی هستیم که در یک سفر کیهانی، بیبند و باری، چرخش و رقص در گردنهها و گردابهای بینهایت هستیم. زندگی جاودانه است، ما لحظهای متوقف شدهایم تا با یکدیگر روبرو شویم، یکدیگر را ملاقات کنیم، دوست داشته باشیم و دوستداشتنیهای همدیگر را به اشتراک بگذاریم. این یقیناً لحظهای باارزش خواهد بود.»
«پسر پرسید: چرا ما باید به قلبمان گوش دهیم؟ زیرا، هر کجا که قلب باشد، آنجا جایی است که گنج خود را پیدا خواهید کرد.»
چرا باید کتاب کیمیاگر را بخوانیم؟
تلاش سانتیاگو در کتاب کیمیاگر به همراه ژانر رئالیسم جادویی، ممکن است سوالاتی را برای خواننده ایجاد کند. آیا واقعاً سانتیاگو طوفان ماسهای را که منجر به فرار غیب شدن او در بیابان شد احضار کرد یا این تنها یک تصادف بود؟ آیا او واقعاً در پایان فاطیما را خواهد دید، یا آیا این فقط یک حس یا میل به تحقق برای بازگشت به خویشتن است؟
کتاب کیمیاگر پائولو کولیو، شگفتآور و پر از نقل قولهای جالب و خواندنی است، داستان سانتیاگو یک نمایش واقعی (و کمی جادویی) از قدرت تحولبخش رویاهای ما، چه واقعی و چه تخیل در زندگی ما و اهمیت گوش دادن به ندای قلب است.
درباره پائولو کوئیلو
پائولو کوئیولو نویسنده برزیلی، در ۲۴ آگوست ۱۹۴۷ در این کشور متولد شد. او با نوشتن کتاب خاطرات یک مغ به شهرت رسید و سپس با انتشار کتابهای خاطرات بریدا و کیمیاگر جای پای خود را بهعنوان نوسیندهای صاحبنام در دنیای ادبیات و رمان آمریکای لاتین محکم کرد.
از کوئیلو تاکنون ۳۴ اثر منتشر شده است که اکثر آنها خوانندگان پروپاقرصی در سرتاسر جهان دارند. بیشتر آثار او در حوزه مضامین عرفانی و معنوی بوده است. این نویسنده در مقاطعی سفیر سازمان ملل در برنامه فقر و گفتگوی فرهنگی بوده است. او هماکنون در برزیل زندگی میکند.
از جمله آثار کوئیلو میتوان به کتاب کیمیاگر، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، کوه پنجم، بریدا، خاطرات یک مغ، عطیه برتر، مکتوب و رهبر اشاره کرد.
دانلود نسخه صوتی کتاب کیمیاگر
اگر دوست دارید نسخه صوتی این رمان زیبا و خواندنی را در گوشی خود داشته باشید میتوانید آن را از این لینک دریافت کنید. ما در اپلیکیشن ذهن مجموعهای جذاب و خواندنی از برترین کتب منتشر شده در جهان را بهصورت صوتی گردآوری کردایم تا علاقهمندان به محتوای صوتی از آن بهره ببرند.
شما همچنین میتوانید با دانلود اپلیکیشن ذهن از لینک زیر به مجموعهای کمنظیر از خلاصه کتابهای صوتی دسترسی داشته باشید. همین حالا با کلیک بر لینک زیر به ما در ذهن بپیوندید و مسیر رشد و موفقیتتان را با شتاب بیشتری دنبال کنید.