فهرست مطالب
وجدان زنو ، شگفتی روانشناختی یکی از مهم ترین شخصیتهای ادبی ایتالیایی قرن بیستم است و می توان گفت این اثر یکی از برترین رمانهای ایتالیایی است.
این رمان در قالب یک دفتر خاطرات شخصی، ماجراها و داستانهای کمیک یک تاجر تریستینی، به نام زنو کوسینی را روایت میکند.
زنو کوسینی، شخصیت بدجنس و در عین حال جذاب ایتالو سووو است که در رمان وجدان زنو مجموعهای خندهدار از تلاش ناموفق او برای ترک سیگار، مرگ پدرش، ازدواج، تلاشهای تجاری ناموفق و تعامل مشکلسازش با روان پزشکش را به تصویر کشیده میشود.
برای آشنایی بیشتر با کتاب وجدان زنو با این خلاصه کتاب همراه شوید.
شناسنامه کتاب وجدان زنو
- عنوان اصلی :Zeno’s Conscience
- نویسنده: ایتالو سووو
- مترجم به زبان انگلیسی: ویلیام ویور
- کشور: ایتالیا
- سال انتشار: ۱۹۲۳
- ژانر: رمان کلاسیک
- مناسب برای: همه افراد
- امتیاز کتاب: ۳.۸۰ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
معرفی کتاب
وجدان زنو، رمان جذاب و فوقالعاده خاص ایتالو سوو که مدتها بهعنوان اثر اصلی مدرنیسم در سُنت جویس و کافکا مورد ستایش قرار میگرفت. خوانندگان را به اعماق ذهنی خندهدار، بیشفعال و بیپایان خود فریب میدهد. ذهن مورد بحث متعلق به زنو کوسینی، تاجر نوروژیک ایتالیایی است که به دستور روانپزشکش اعترافات خود را مینویسد.
سووو در زمانی که نوشتن رمان وجدان زنو را آغاز نمود، نویسنده ای بالغ بود که از اشتباهات قبلی خود یعنی عدم موفقیت دو کتاب قبلی اش درس گرفته بود. همچنین با روانشناسی فروید آشنا شده بود و از معلم سابق خود جیمز جویس (نویسنده ایرلندی که گروهی رمان اولیس وی را بزرگترین رمان سده بیستم خواندهاند) چیزهایی آموخته بود.
هنگامیکه سووو رمان وجدان زنو رامانند رمانهای قبلی خود، با هزینه شخصیاش منتشر کرد، بازهم زیاد مورد استقبال قرار نگرفت. در این زمان جویس، که در حال مشهور شدن بود، به تبلیغ این رمان کمک کرد و منتقدان فرانسوی را متقاعد کرد که آن را بپذیرند. اما در ایتالیا، این یوجنیو مونتاله بود که به این اثر نظری مثبت نشان داد.
در واقع وجدان زنو، اولین رمان مهم تجربی به زبان ایتالیایی بود و تأثیر قابل توجهی بر رمانهای بعدی ایتالیایی گذاشت.
داستان اسماً در مورد مردی – زنو – است که سعی دارد سیگار را ترک کند. دکترش وقتی مریض میشود به او گفت که باید سیگار را ترک کند اما نمیتواند این کار را انجام دهد و همیشه به خودش قول میداد که سیگار بعدی آخرین سیگار باشد.
زنو پزشکان مختلفی را امتحان میکند اما بینتیجه است. حتی خودش را در آسایشگاهی بستری میکند تا در آن نتواند سیگار تهیه کند. اما به نگهبان رشوه میدهد تا بگذارد برای خرید سیگار بیرون برود. سرانجام نزد دکتری میرود که به او توصیه میکند افکارش را در دفتر خاطراتی بنویسد.
این دفتر خاطرات رمانی است که ما میخوانیم، دکتر به شکل مدرنیستی آن را بدون اجازه زنو به عنوان انتقام از زنو برای قطع دوره درمان منتشر کرده است، اما زنو با گفتن این که این خاطرات پر از دروغ است، از دکتر انتقامش را میگیرد.
پس آیا آنچه میخوانیم «صحت» دارد یا خیر؟ راوی غیرقابل اعتماد در ادبیات داستانی جدید نبود، اما به طور قطع در آن زمان در ادبیات داستانی ایتالیا جدید بود.
نقطه قوت این اثر فقط تکنیک هوشمندانه راوی غیرقابل اعتماد و استفاده سووو از روانشناسی نوظهور فرویدی برای پیشبرد داستانش نیست. رمان ظاهراً آشفته است، زیرا زنو افکار خود و اتفاقاتی که تقریباً تصادفی رخ میدهند را یادداشت میکند، اما در پشت همه اینها، با هوش و مهارت زیاد، شخصی را به تصویر میکشد که کم و بیش در حال بازکردن ذهن خود در برابر تغییرات است، چیزی که همه در پس زمینه جنگ جهانی و حتی امروز به آن نیاز دارند.
خلاصه کتاب وجدان زنو
زنو پیرمردی است که تحت روان درمانی قرار میگیرد و پزشک از او خواسته است تا خاطرات خود را به عنوان بخشی از درمانش در یک دفترچه بنویسد. زنو از جستجوی مداوم خود برای سلامتی، ترس از مرگ و تلاشهای منظم خود برای ترک سیگار میگوید.
زنو داستان خود را با شروع رذیله مورد علاقه خود یعنی کشیدن سیگار آغاز میکند. او از کودکی شروع به کشیدن سیگار میکند، از پدرش سکه یا سیگار میدزدد و با عصبانیت سیگار میکشد. بعداً، در تمام زندگیاش، هر اتفاقی را با آخرین سیگار مشخص میکند و تصمیم میگیرد که سیگار را ترک کند، درست بعد از کشیدن این سیگار.
مرگ پدر زنو، سیلوا، تأثیر زیادی بر زندگی او دارد. زنو هرگز با پدرش کنار نمیآید، زیرا همیشه میخواهد به مسائل بخندد، در حالی که پدرش جدی است. یک شب سیلوا به زنو میگوید که چیز بسیار مهمی برای گفتن دارد، اما در حال حاضر نمیتواند آن را به خاطر بیاورد.
در آن شب، سیلوا سکته میکند که منجر به مرگش میشود. همانطور که سیلوا درحال مرگ است، زنو طبق توصیه دکتر او را روی تخت نگه میدارد و سیلوا با آخرین قدرتش به صورت زنو سیلی میزند.
زنو مصمم است با آدا، دختر دوستش جووانی مالفنتی ازدواج کند و بنابراین هر روز به خانه مالفنتی میرود. آدا و همچنین خواهر کوچکترش آلبرتا پیشنهاد زنو برای ازدواج را رد میکنند. اما وقتی زنو همه اینها را برای آگوستا، خواهر زشت آدا توضیح میدهد، آگوستا موافقت میکند که با او ازدواج کند.
آدا نیز با مردی به نام گیدو نامزد میکند. هنگامی که زنو و آگوستا با هم ازدواج کردند، خیلی زود زنو متوجه میشود که آگوستا را دوست دارد و آگوستا نیز زنو را دوست دارد. آگوستا همسری شیرین و مطیع است و زندگی زناشویی را برای زنو بسیار راحت میکند. خیلی زود آگوستا باردار میشود و آنها صاحب یک دختر کوچک میشوند.
زنو دختری را به عنوان معشوقه پیدا میکند. کارلا دختر فقیری است که امیدوار است خواننده مشهوری شود. زنو به خاطر خیانت به همسرش احساس گناه میکند، اما به این کار ادامه میدهد. سرانجام کارلا با معلم آواز خود ازدواج کرد و زنو را به همسرش واگذار میکند.
گیدو یک شرکت تجاری راه اندازی میکند و از زنو میخواهد به او کمک کند تا آن را اداره کنند که نتایج فاجعه باری به همراه دارد. آدا چندین دوقلو به دنیا میآورد اما پس از آن به بیماری ای مبتلا میشود که سلامت و زیبایی اش را از بین میبرد. او زمان زیادی را در یک آسایشگاه میگذراند و گیدو زمان زیادی را با کارمن، منشی زیبایش میگذراند.
از آنجایی که ازدواج آدا از هم میپاشد، از زنو کمک میخواهد. گیدو مقدار زیادی از پول خود را در قمار در بازار سهام از دست میدهد و به طور تصادفی خودکشی میکند و زنو به اشتباهی در مراسم تشییع جنازه فرد دیگری شرکت میکند و مراسم گیدو را از دست میدهد.
در بخش پایانی، زنو به همراه خانواده اش در تعطیلات است که توسط یک جوخه سرباز از آنها جدا میشود. آغاز جنگ جهانی اول است و زنو در نقطه ای استراتژیک در مرز امپراتوری اتریش و ایتالیا زندگی میکند.
خانواده زنو با خیال راحت از منطقه خارج میشوند، اما زنو در تریست میماند و برای اولین بار در تجارت موفق میشود. در دوران پیری بالاخره احساس میکند که سالم شده است.
اگر به خواندن آثار کلاسیک علاقه دارید، پیشنهاد می کنم حتما کتاب زیر را نیز مطالعه نمایید.
خلاصه کتاب قمارباز اثر داستایوفسکی
خواندن کتاب قمارباز انواع واکنشهای احساسی را در شما برمیانگیزد. این کتاب شما را به دنیای بازی رولت میبرد و میتوانید قمار را از چشم یک قمارباز ببینید.
تجزیه و تحلیل کتاب وجدان زنو
زنو در طول رمان به دنبال احساس سلامتی است. در پایان داستان، او دکتر اس، روانکاو خود را بیش از یک شارلاتان میداند و همچنین از دکتر پائولی، پزشکی که سالها برای درمان او تلاش کرده، ناامید میشود. در نهایت زنو تصمیم میگیرد که سلامتی واقعی وجود ندارد و بیهوده و مضحک است که یک فرد زندگی خود را صرف دنبال کردن آن کند.
درک زنو منعکس کننده بحران انسان مدرن است که مایل است به حقایق مطلق ایمان داشته باشد که در اینجا با ایده سلامت نشان داده شده است.
زنو در مقایسه با سایر مردان رمان ضعیف و ناتوان به نظر میرسد، اما او تنها مردی است که در رمان زنده میماند و موفق میشود. سووو در اینجا نشان میدهد که چگونه در زمان او جامعه قدیمی، محکم و مردسالار با جهان بینی سنتیاش باید با تفسیر پیچیدهتری از هستی جایگزین شود که امکان تضادها و کثرتها را فراهم میکند.
به جای اینکه زندگی را به عنوان یک کل ارگانیک منسجم ببینیم، جامعه اواخر قرن نوزدهم باید به روی غیرقابل پیش بینی و چندپارگی باز باشد.
در پایان رمان زمانی که زنو شروع به خرید اجناس میکند، و همه آنها را میفروشد و با این کار در تجارت موفق میشود. او با آگاهی از تغییرپذیری واقعیت، انعطافپذیری بازار اقتصادی را میپذیرد و عمداً تصمیم میگیرد پول خود را نه در طلا، بلکه در هر نوع کالایی که قیمت آن دائماً در نوسان است، سرمایهگذاری کند.
به طور استعاری، رویه سرمایه گذاری زنو با درکش مطابقت دارد که هر تجربه و موقعیتی نسبی است. تصمیم زنو به خریدار «هر کالایی» نشاندهنده پذیرش هر رویدادی بهعنوان واقعه بالقوه مثبت و ارزشمند است.
تجارت درمان کاملی برای زنو است، نه به این دلیل که او را به دیدی جامع از خود یا واقعیت اطرافش میرساند، بلکه به این دلیل که درک و پذیرش او از نوسانات همه ارزشهای به ظاهر ثابت تأیید میکند.
زنو با پذیرش سیالیت دنیای اقتصاد، مفهوم بیماری را نیز مورد ارزیابی مجدد قرار میدهد، تا جایی که ناسازگاری در اروپای قرن بیستم بیماری محسوب میشود.
بنابراین، سووو، مانند دیگر نویسندگان ایتالیایی در تریست، شروع به انتشار این مفهوم از طریق داستانش میکند که سازگاری با زندگی در ایتالیای پس از جنگ جهانی اول، نیازمند رویکردی تازه است، دیدگاهی فلسفی جدید، رویکردی که اعتبار دیدگاههای نسبی را در آغوش بگیرد.
تاثیرگذاری شوپنهاور و فروید بر رمان
با خواندن وجدان زنو، میتوان تأثیر عمیقی را که ایدههای شوپنهاور، واینینگر و فروید بر سووو گذاشت، تشخیص داد. بیش از بدبینی شوپنهاور، چیزی که سووو را مورد توجه قرار داد، این موضع بود که زندگی یک نمای توهمآمیز است.
پذیرفتن این ایده و سایر ایدههای شوپنهاور به سووو این امکان را داد تا در زیر انگیزههای آگاهانه و عقلانی سازیهای خود، «انگیزههای ناخودآگاه و خودگرایی پنهانی را که همیشه در خفا از بین میرود» شناسایی کند.
یکی از بهترین نمونههای استفاده سووو از نظریه فروید در مورد ناخودآگاه زمانی رخ میدهد که زنو مراسم تشییع جنازه گیدو را از دست میدهد.
اگرچه زنو مدام به ما میگوید که گیدو را دوست خود میدانست، اما این واقعیت که “به اشتباه” ، تشییع جنازه اشتباهی را دنبال میکند نشان میدهد که او واقعاً از او متنفر است. اهمیتی که رویاها در نظریههای فروید کسب میکنند در اوایل رمان با توصیف رویاهای زنو منعکس شده است.
بخش هایی از متن کتاب
“وقتی چشمان خود را خیلی باز میکنید، همه چیز را با وضوح کمتری میبینید. ”
“زندگی با این باور که فردی بزرگ هستید راحت است، اگرچه این بزرگی شما پنهان باشد. ”
“فهم نادرست زنان نشانه بارز قدرت اندک مردانگی است. ”
“سلامتی نه خود را تجزیه و تحلیل میکند و نه خود را در آینه میبیند. فقط ما افراد مریض چیزی در مورد خودمان میدانیم.”
“آزادی کامل شامل این است که بتوانید کاری را که دوست دارید انجام دهید، درصورتی که کاری را که کمتر دوست دارید هم انجام دهید.”
“اندوه و عشق – به عبارت دیگر زندگی – را نمیتوان یک بیماری تلقی کرد، زیرا آنها شما را آزار میدهند.”
” یک عمل غیر اخلاقی موعظه شده بیشتر از یک عمل غیراخلاقی قابل مجازات است. شما از طریق عشق یا از طریق نفرت به قتل میرسید. شما فقط از طریق شرارت قتل را تبلیغ میکنید.”
“بر خلاف سایر بیماریها، زندگی همیشه کشنده است. درمانها را تحمل نمیکند. مثل این است که سوراخهایی را که در بدنمان داریم را ببندیم و باور کنیم که تنها زخم هستند. اما در همان لحظه ای که تحت درمان قرار میگیریم از خفگی میمیریم.”
“تخیلات حاصل از نوشیدن شراب، رویدادهای قابل اعتمادی هستند.”
” زمانی متوجه خواهید شد که بهتر است زندگی خود را به خاطر بسپارید، حتی بخش بزرگی از آنچه را که باعث میشود حالتان بد شود”
“حقیقتا دین واقعی، آن چیزی نیست که نیاز به اعتراف کردن داشته باشد تا آرامشی فراهم شود که گاهی… اگر به ندرت… نمیتوانی بدون آن عمل کنی.”
“طبق قانونی که صاحب بیشترین تعداد دستگاههاه وضع کرده است، بیماری و بیمار رشد پیدا خواهند کرد.”
“خورشید مرا روشن نکرد! وقتی پیر میشوی، در سایه باقی میمانی، حتی وقتی شوخ طبعی داشته باشی.”
“اما وقتی چشمانم بسته شد، در تاریکی دیدم که سخنان او دنیای جدیدی را برای من ایجاد کرده است، انگار همه کلمات درست نیستند. ”
“من دوباره میخواستم مانند گل رزی در ماه دسامبر باشم”
صاحب نظران در مورد کتاب “وجدان زنو” چه میگویند؟
” وجدان زنو یک شاهکار است، رمانی مملو از حقیقت انسانی با تمام تیرگیها، خنده و وحشت. این کتاب به اندازه زمانی که اولین بار منتشر شد، چشمگیر و مرتبط با زندگی امروزی است و کتابی که از هر نظر خوب – از جمله اصالتش – مانند زندگی است. ” -کلر مسود، جمهوری جدید
“رویدادی در نشر مدرن. معتقدم برای اولین بار در انگلیسی، ما موسیقی واقعی و تاریک، رنگهای پیوتر، آخرین رمان عالی سووو را دریافت میکنیم. سووو یک استاد است.” -جوآن آکوچلا، نیویورکر
” وجدان زنو، یکی از رمانهای کمیک بزرگ قرن بیستم. سوو شاید مهم ترین رمان نویس مدرنیست ایتالیایی باشد.” – مکمل ادبی تایمز
” این کتاب یک شاهکار نادیده گرفته شدهاست. با این که هفتاد و پنج سال از انتشار آن می گذرد اما همچنان که کاملاً مدرن است.” بوستون گلوب
“یکی از رمانهای قرن بیستم که حتما باید بخوانید. یک کتاب انقلابی، در واقع، احتمالا بهترین رمان ایتالیایی.” – بررسیهای کریکوس
معرفی نویسنده کتاب وجدان زنو
آرون هکتور اشمیتز که بیشتر با نام مستعار ایتالو سووو شناخته میشود، نویسنده، تاجر، رمان نویس، نمایشنامه نویس و نویسنده داستان کوتاه ایتالیایی بود.
سووو (که نام مستعار او به معنای “سوابی ایتالیایی” است) پسر یک تاجر آلمانی-یهودی ظروف شیشه ای و یک مادر ایتالیایی بود. در ۱۲ سالگی به یک مدرسه شبانه روزی در نزدیکی ورزبورگ آلمان فرستاده شد.در این زمان او با آثارکلاسیک آلمانی آشنا شد و بعدها تمایل خاصی به آرتور شوپنهاور پیدا کرد.
او بعداً به یک مدرسه بازرگانی در تریست بازگشت، اما مشکلات تجاری پدرش او را مجبور کرد مدرسه را ترک کند و کارمند بانک شود. خودش به خواندن ادامه داد و شروع به نوشتن کرد.
اولین رمان سووو، (۱۸۹۲؛ یک زندگی)، در بررسی تحلیلی و دروننگر خود به عذابهای یک قهرمان، یک اثر انقلابی بود (الگویی که سووو در آثار بعدی تکرار شد). این کتاب که اثری قدرتمند اما درهم و برهم بود و پس از انتشار نادیده گرفته شد.
کتاب دوم او سنیلیتا (۱۸۹۸؛ همانطور که یک مرد پیرتر میشود)، درمورد یک قهرمان گیج و سردرگم دیگر بود. با شکست سنیلیتا، رسماً نوشتن را کنار گذاشت و در تجارت پدرهمسرش غرق شد و به مدت ۲۵ سال چیزی منتشر نکرد.
در سالهای بعد سوو، به خاطر تجارتش میخواست از انگلستان دیدن کند که به گامیتعیین کننده در زندگی او تبدیل شد. در سال ۱۹۰۷ با مرد جوانی به نام جیمز جویس به عنوان معلم انگلیسی خود در تریست آشنا شد. آنها دوستان صمیمی شدند و جویس به تاجر میانسال اجازه داد بخشهایی از دوبلینیهای منتشر نشدهاش را بخواند.
تحسین فوقالعاده جویس از آنها، همراه با عوامل دیگر، سووو را تشویق کرد که به نوشتن بازگردد. پس از آن سووو با ترس دو رمان خود را نوشت و او مشهورترین رمانش را نوشت، وجدان زنو (۱۹۲۳)، اثری درخشان در قالب اظهارات یک بیمار برای روانپزشکاش. این رمان که با هزینه خود سووو منتشر شد، مانند دیگر آثار او، شکست خورد.
تا اینکه چند سال بعد، جویس آثار سووو را به دو منتقد فرانسوی، والری لاربو و بنجامین کرمیو داد، که این کار او را به شهرت رساندند. در ایتالیا شهرت او به کندی رشد کرد، اگرچه اوجنیو مونتاله مقاله ای ستایش آمیز درباره او نوشت.
سووو در حین کار بر روی دنباله زنو در یک تصادف رانندگی کشته شد.
اگر به خواندن آثار کلاسیک و برترین کتابهای جهان علاقه دارید با دانلود اپلیکیشن ذهن میتوانید مجموعه ای از برترین کتابهای جهان را در کمترین زمان مطالعه نمایید.