فهرست مطالب
آیا تا به حال به طور جدی به این فکر کردهاید که چه چیزی ما را خوشبخت و شاد میکند؟ در طول تاریخ، مردم همیشه به دنبال روشهایی برای رسیدن به خوشبختی بودهاند – چه در یونانیان باستان، چه بودا و چه محققان امروزی.
خوشبختی اصطلاحی است که توسط بسیاری از مردم استفاده میشود و به میلیاردها روش مختلف توضیح داده میشود و همه سعی میکنند معنایی برای آن ارائه کنند. همه ما میدانیم که خوشبختی چیزی بیش از یک احساس است، بنابراین نباید آن را به عنوان پدیدهای با محدودیت زمانی تعریف کرد.
علیرغم تلاش گسترده انسان برای کشف کلید خوشبختی، سؤالات اساسی هنوز بدون جواب باقی ماندهاند: خوشبختی و شادی واقعی چیست؟ و چگونه میتوان به آن دست یافت؟
جاناتان هایت در کتاب فرضیه خوشبختی با بررسی جهانبینی بزرگترین متفکران تاریخ (افلاطون، عیسی، بودا، دموکریتوس، فیثاغورث…) سعی میکند فرمولی علمی برای خوشبختی و رسیدن به کمال ایجاد کند.
در واقع این کتاب، به پشتوانه تحقیقات علمی فراوان و مثالهای واقعی، کاملترین تحلیلی است که میتواند به شما نشان دهد چگونه خوشبختی را در جامعه مدرن پیدا کنید.
همچنین خواندن کتاب فرضیه خوشبختی به همه کسانی که توصیههای خودیاری را دوست ندارند و میخواهند بفهمند شادی و خوشبختی واقعی از کجا میآید و چگونه میتوانند فردی شادتر شوند به شدت توصیه میشود.
با این خلاصه کتاب همراه شوید تا روش رسیدن به خوشبختی را کشف کنید.
شناسنامه کتاب فرضیه خوشبختی
- عنوان اصلی : The Happiness Hypothesis: Finding Modern Truth in Ancient Wisdom
- نویسنده: جاناتان هایت
- کشور: آمریکا
- سال انتشار: ۲۰۰۶
- ژانر: روانشناسی، فلسفه، خودیاری، سلامت روان
- مناسب برای: همه افراد
- امتیاز کتاب: ۴.۰۹ از ۵ (بر اساس وبسایتgoodreads.com)
معرفی کتاب فرضیه خوشبختی
کتاب فرضیه خوشبختی: یافتن حقیقت مدرن در خرد باستانی درمورد این است که انسانها میتوانند چگونه زندگی شادی داشته باشند و به خوشبختی دست پیدا کنند.
این کتاب ابتدا بررسی میکند که چگونه سنتهای مختلف فلسفی در طول تاریخ بشر، شادی را تعریف کردهاند و حکمت فلسفی و کلامی متفکران باستان را با بینشهایی از حوزه روانشناسی مثبت به هم میآمیزد.
درواقع این کتاب در مورد «منشاء روانشناسی مثبت در خرد باستانی» است و همچنین راهنمایی است برای این که چگونه میتوانیم آنچه دانشمندان درباره ذهن میدانند را برای یافتن شادی بیشتر به کار ببریم.
جاناتان هایت در کتاب فرضیه خوشبختی این موضوع را مطرح میکند که نه میتوان تصورات غربی در مورد تحقق اهداف و نه تصورات شرقی در مورد حذف میل را به عنوان راهی صددرصد موفق به سوی خوشبختی درنظر گرفت.
بلکه کلید خوشبختی ایجاد تعادل مناسب بین این دو است. یعنی استفاده از عقل برای متمرکز نمودن ذهن بر خواستههایی که رضایت پایدار را به همراه خواهند داشت و تا جای ممکن دوری از خواستههایی که فقط شادی زودگذر را به ارمغان میآورند.
درواقع کتاب فرضیه خوشبختی یک مرور نسبتاً جامع از تمام نظریههایی که در مورد شادی و خوشبختی وجود دارد را ارائه میدهد. چه این نظریهها از فلسفه باشد و چه علم مدرن، نویسنده طوری متن را مدیریت کرده است که بهترین ایدههای هر نظریه را گرد هم آورد تا به ما در انتخاب کمک کند.
توجه داشته باشید که این کتاب ممکن است مانند یک کتاب خودیاری به نظر برسد، اما هایت به تمایز نظریه خود از دیدگاههای استانداردی که در کتابهای خودیاری مطرح میشود، اشاره میکند.
کتابهای خودیاری اغلب به این نکته اشاره میکنند که اگر در زندگی روزمره خود به اندازه کافی خودآگاه باشیم، میتوانیم از عقل خود برای غلبه بر غرایز احساسیمان استفاده کنیم و خوشحال باشیم.
در مقابل، هایت استدلال میکند که میتوانیم شادی و خوشبختی را از طریق بخشهای عاطفی و ناخودآگاه مغزمان نیز ارتقا دهیم. این میتواند به معنای پرورش عاداتی مانند مدیتیشن روزانه یا استفاده از داروهای ضد افسردگی مانند پروزاک باشد.
اگر به دنبال ایجاد مدیتیشن در خود هستید، بهتر است با انجام مدیتیشن در خانه شروع کنید. خواندن مقاله زیر میتواند به شما در ایجاد این عادت کمک کند.
با انجام دادن مدیتیشن در خانه، از مزایای بیشمار آن بهرهمند شوید
انجام دادن مدیتیشن در خانه یکی از بهترین راههای اضافه کردن این فعالیت سودمند به زندگیتان است. در این مقاله نکات انجام این کار را بررسی خواهیم کرد.
خلاصه کتاب فرضیه خوشبختی
کتاب فرضیه خوشبختی در ده فصل نوشته شده است. هر فصل یک ایده برجسته که توسط تمدنهای جهان کشف شده است را بررسی میکند و سعی میکند با بررسی ایده و زیر سوال بردن آن در پرتو آنچه اکنون به واسطه تحقیقات علمی میدانیم، درسها و نکاتی را ارائه دهد که هنوز هم در زندگی مدرن ما کاربرد دارد.
در ادامه تعدادی از مهمترین ایدههای مطرح شده در کتاب فرضیه خوشبختی را بررسی خواهیم کرد.
ایده کلیدی شماره ۱: فیل وحشی و سوارکار
آیا تا به حال متوجه شدهاید که تصمیمگیری برای سال نو بسیار آسانتر از پایبندی به آنها است؟ انجام این تصمیمات به بهتر شدن زندگی ما کمک میکند اما چرا همیشه در به ثمر رساندن آنها شکست میخوریم؟
زیرا ذهن انسان از یک واحد تشکیل نشده است، بلکه در واقع به دو بخش مجزا تقسیم میشود. سیستم لیمبیک که مسئول غرایز اساسی مانند نیاز به خواب، غذا و رابطه جنسی است.
بخش بعدی نئوکورتکس است و همانطور که از نامش پیداست، بخش جدیدتری از مغز است که مسئول تفکر منطقی است. بخشی است که سیستم لیمبیک را کنترل میکند و مطمئن میشود که وقتی قرار است به سر کار برویم، برهنه در خیابان ندویم، پرخوری نکنیم یا نخوابیم.
در حالی که نئوکورتکس از منطق پیروی میکند، مغز لیمبیک این کار را نمیکند. مغز لیمبیک به طور کامل مسئول ضربان قلب، حرکت در هنگام خواب یا رفلکس حرکت زانو است.
هایت مغز لیمبیک را به عنوان یک فیل وحشی توصیف میکند که نئوکورتکس در برابر آن مانند یک سوارکار عمل میکند و سعی در کنترل فیل دارد.
سوارکار که نشاندهنده منطق و عقل است، میتواند تمام تلاش خود را برای هدایت فیل انجام دهد. اما فیل که نمایشگر احساسات است، بسیار قدرتمندتر است و اراده خاص خود را دارد. فقط در صورتی طبق دستورات سوار عمل میکند که این دستورات با امیال و خواستههای او در تضاد نباشد.
ایده کلیدی شماره ۲: ژنها بر میزان شادی ما تأثیر میگذارند اما تغییر سبک تفکر میتواند ما را شادتر کند
آیا واقعاً امکان تغییر طرز تفکر امکان پذیر است؟ و اگر هست، برای تغییر آن دقیقاً چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
مانع اصلی بر سر تغییر طرز تفکر این است که فیل درونی ما تمایل دارد هر چیزی را به روشی کاملاً منفی ارزیابی کند. بقای اجداد ما به تواناییشان در تشخیص خطر بستگی داشته است، به همین جهت ما به گونهای تکامل یافتهایم که به چیزهای بد بیشتر از چیزهای خوب واکنش نشان دهیم.
برای مثال، اگر با یک حیوان وحشی روبرو شویم، اضطراب و ترسی را تجربه میکنیم که ما را وادار به فرار میکند. اما احساس شادی زیادی نسبت به چیزی که قبلاً مثلا یک سال گذشته به دست آوردیم، نخواهیم داشت.
علاوه بر این موضوع، ژنتیک نیز تا حدی زیادی مسئول تمایل ما به داشتن یک دیدگاه بدبینانه یا خوشبینانه است. مطالعات نشان دادهاند که ۵۰ تا ۸۰ درصد از سطح متوسط شادی یک فرد توسط ساختار ژنتیکیاش تعیین میشود.
بنابراین به نظر میرسد که فیل ما نمیتواند به میل خود توسط سوار منطقی کنترل شود. با این حال، سوارکار میتواند از تکنیکهای خاصی برای آموزش شادتر بودن به فیل استفاده کند.
به عنوان مثال، مدیتیشن به صورت روزانه میتواند به طرز چشمگیری تفکر بدبینانه و منفی را کاهش دهد، و درنتیجه نگرش ما به جهان را به دیدگاهی خوشبینانه تبدیل کند. ما در مقاله آموزش مدیتیشن به شما یاد میدهیم که چگونه با تبدیل آن به یک عادت روزانه، زندگی خود را تغییر دهید.
ایده کلیدی شماره ۳: عمل متقابل یکی از اصول اساسی زندگی اجتماعی است
اگر از کسی که به سختی میشناسید کارت هدیه دریافت کنید، چه میکنید؟ به احتمال زیاد، در ازای آن کارتی را برای هدیه به آن شخص خواهید داد.
این کار به این دلیل است که انسانها غریزهای عمیقاً ریشه دار برای پاسخگویی متقابل دارند. در واقع ما به موجوداتی با پاسخ متقابل تبدیل شدهایم، زیرا رفتار متقابل شانس بقا را برای کل گروه انسانی افزایش میدهد.
به عنوان مثال، گروههایی را در نظر بگیرید که بقای آنها به شکار بستگی دارد. اگر یکی از اعضای گروه بیشتر از چیزی که برای خودش نیاز دارد شکار کند، میتواند آن را با یک عضو کمتر خوششانس تقسیم کند.
زیرا به اشتراک نگذاشتن شکار هیچ سودی برای او نخواهد داشت و غذای اضافی به هدر خواهد رفت. به علاوه بسیار احتمال دارد که در آینده، عضو دیگر گروه همین کار را متقابلاً انجام دهد و شکار خود را با او شریک شود.
اما رفتار متقابل همیشه به ما کمک نمیکند. این غریزه اساسی باعث میشود گاهی اوقات حتی زمانی برخلاف منافع خودمان عمل کنیم.
در واقع اصل عمل متقابل به قدری قوی است که مردم در صورت نقض آن با انتقام واکنش نشان میدهند. اگر کسی نیاز ما به یک رابطه متقابل را برآورده نکند، به سایر اعضای گروه خود در مورد او اطلاع خواهیم داد تا شهرت او را به عنوان یک عضو از بین ببریم یا به گونهای دیگر از او انتقام خواهیم گرفت.
ایده کلیدی شماره ۴: ناتوانی در دیدن عیوب خودمان، یک مانع بزرگ در ایجاد روابط است
آیا تا به حال با کسی درگیری داشتهاید و فکر کردید که چگونه طرف مقابل نمیتواند اشتباهات و کاستیهای خود را ببیند؟ خب، این احساس احتمالاً متقابل بوده است.
ما معمولاً متوجه عیوب خود نمیشویم زیرا درک این که اشتباه کردیم برای ما بسیار ناخوشایند است. به همین دلیل، هم فیل و هم سوارکار ما از دیدن اشتباهاتمان غافل میشوند. برای مثال، اگر متهم به انجام کار اشتباهی باشیم، واکنش فوری ما (یعنی واکنش فیل ما) انکار است.
و در پاسخ به این واکنش خودکار و فوری فیل، سوار هوشیار نیز به دفاع از آن میشتابد. سوارکار به جای اینکه با آرامش مشکلی در خود را در نظر بگیرد، فقط به دنبال راهی است که از واکنش اولیه فیل حمایت کند.
این موضوع به این دلیل است که ما اغلب دنیا را بر حسب خوبی در مقابل بدی درک میکنیم و دوست داریم باور کنیم که طرف خوب هستیم. در نتیجه اغلب اشتباهات خود را نمیبینیم.
به عنوان مثال، پویایی مشترک بین افرادی که در فضای مشترکی زندگی میکنند را در نظر بگیرید. دعوا بین افراد اغلب بر سر اینکه چه کسی بیشتر کارهای خانه را انجام میدهد، شروع میشود. شاید یک نفر معتقد است که او بیشتر کارهای پختوپز را انجام میدهد، در حالی که دیگری استدلال میکند که او بیشتر کارهای مربوط به تمیز کردن را انجام میدهد.
چنین درگیری میتواند به یک چرخه بیپایان سرزنش متقابل تبدیل شود، اما این چرخه میتواند شکسته شود. به عنوان مثال، وقتی ما برای یافتن اشتباهاتی که خودمان مرتکب شدیم، آگاهانه تلاش کنیم، میتوانیم سوگیریهای شناختی خود را تا حدی ضعیف کنیم.
علاوه بر این، بر اساس اصل عمل متقابل، اعتراف به اشتباه باعث میشود طرف مقابل نیز به ایرادات یا اشتباهات خود اعتراف کند. درنتیجه میتوانیم صمیمانه عذرخواهی کنیم و تعارض را حل کنیم.
ایده کلیدی شماره ۵: برای رسیدن به خوشبختی، به افراد مناسب در زندگی خود و انجام دادن کاری که دوست دارید، نیاز دارید
اگر فرض کنیم که طرز فکر ما، درک ما از چیزها را تعیین میکند. نتیجه آن است که دنیای بیرونی هیچ تأثیری بر خوشبختی ما نخواهد داشت.
با این حال، این ایده فقط تا حدی درست است. با توجه به اینکه افراد تمایل زیادی به سازگاری با شرایط جدید دارند، رویدادهای خارجی تأثیر پایدار بسیار کمی بر حس شادی و خوشبختی ما دارند. زیرا از منظر تکاملی، تمرکز و سازگاری با شرایط جدید برای ما انسانها همیشه مهمتر از شاد بودن در مورد شرایط بوده است.
این موضوع را میتوان از طریق یافتههای یک مطالعه اثبات کرد که در آن سطح شادی برندگان قرعه کشی و افرادی که از گردن به پایین فلج بودند را مورد بررسی قرار داده است. این مطالعه نشان داد که برندگان قرعه کشی ظاهراً بسیار شادتر بودند، اما فقط برای مدت کوتاهی. در واقع، پس از گذشت چندین ماه، اکثر افراد مورد آزمایش هر دو گروه به سطح شادی قبلی خود بازگشته بودند.
با این حال، برخی از شرایط خارجی برای حس کردن خوشبختی در زندگی بسیار حیاتی هستند که به سادگی نمیتوانیم از آنها صرف نظر کنیم.
به عنوان مثال، از آنجا که انسانها حیوانات اجتماعی هستند، روابط اجتماعی سالم برای احساس شادی و خوشبختی ما بسیار مهم است. در واقع، اگر ما فاقد ارتباطات اجتماعی باشیم، به شدت ناراضی میشویم.
مهمترین عامل خارجی تاثیرگذار بر حس شادی و خوشبختی، تعداد و شدت روابط ما است. در واقع، افرادی که تعداد دوستان زیادی دارند یا در یک ازدواج شاد هستند، به طور متوسط سطوح بالاتری از شادی را تجربه میکنند.
اما این تنها ارتباط اجتماعی نیست که شادی را تعیین میکند. همچنین بسیار مهم است که کارهایی را انجام دهیم که در آنها خوب هستیم. زیرا زمانی که فعالیتهایمان با نقاط قوت ما مطابقت داشته باشد، به طور قابل توجهی احساس شادی میکنیم.
ایده کلیدی شماره ۶: خوشبختی و معنا از رابطه درست بین شما و اطرافیانتان سرچشمه میگیرد
بشر برای سالیان متمادی تلاش کرده تا عناصر اساسی یک زندگی معنادار را پیدا کند. اخیراً روانشناسی مدرن چندین اصل را برای یافتن هدف و معنا در زندگی کشف کردهاند.
اولا، با ایجاد نوع مناسبی از رابطه بین خود و دیگران، میتوانیم شادتر شویم. از آنجایی که ما تا حدی موجودات اجتماعی و تا حدودی فردگرا هستیم، تمایلات ما اغلب با یکدیگر در تضاد هستند: “آیا باید به دیگران کمک کنم یا به خودم؟”
از آنجایی که این حالت پیشفرض همه انسانها است، پس باید اطراف خود را با افرادی احاطه کنیم که واقعاً به آنها اهمیت میدهیم، زیرا در این صورت کمک به آنها برابر با کمک به خودمان است.
ثانیاً، برای اینکه در کاری که انجام میدهید احساس خوشبختی داشته باشید، آن کار باید با باورهایتان در مورد اینکه چه کاری خوب است و ارزش انجام دادن دارد، همسو باشد. هر فردی ارزشها و باورهای شخصی خود را دارد، بنابراین پیدا کردن معنا در کار مستلزم آن است که این ارزشها با ارزشهای شغلی فرد هماهنگ باشد.
در نهایت، ایجاد رابطه بین شما و چیزی بالاتر از خودتان برای یک زندگی معنادار حیاتی است. در واقع، دین به شکلی همیشه بخشی از هر جامعهای بوده است. زیرا داشتن یک دین ما را قادر میسازد تا خود را به خدا یا به همه اعضای گروه متصل کنیم.
اگر به دنبال پیدا کردن معنا در زندگی خود هستید، خواندن کتاب زیر میتواند بسیار به شما کمک نماید.
خلاصه کتاب انسان در جستجوی معنا
تابهحال شرایطی را تجربه کردهاید که در آن آنقدر عرصه بر شما تنگ شده باشد که برای ادامه زندگی بهدنبال بهانهای محکم و قانعکننده باشید؟ چیزی که به شما انگیزه ادامه مسیر بدهد و نگذارد که در جای خود درجا بزنید؟ ویکتور فرانکل در کتاب خود تحت عنوان انسان در جستجوی معنا به همین موضوع پرداخته است.
بخشهایی از متن کتاب فرضیه خوشبختی
“عشق و کار برای مردم مانند آب و آفتابی است که گیاهان برای رشد کردن نیاز دارند.”
“هیچ چیز خوب یا بدی وجود ندارد، اما فکر کردن باعث میشود خوب یا بد به وجود آید.”
“اگر در عشقی پرشور هستید و میخواهید اشتیاق خود را جشن بگیرید، شعر بخوانید. اگر شور و شوق عشقتان آرام شده است و میخواهید رابطه در حال تکامل خود را درک کنید، روانشناسی بخوانید. اما اگر به تازگی یک رابطه را به پایان رساندهاید و دوست دارید باور کنید بدون عشق وضعیت بهتری دارید، فلسفه بخوانید.”
“روی نقاط قوت خود کار کنید، نه نقاط ضعفتان. چه تعداد از تصمیماتی که در سال نو گرفتهاید برای رفع کردن یک نقص بوده است؟ و چند تا از این تصمیمات را چندین سال متوالی گرفتهاید؟ اینکه بخواهید فقط با نیروی اراده هر جنبهای از شخصیتتان را تغییر دهید، بسیار سخت است و اگر نقطه ضعفی باشد که میخواهید روی آن کار کنید، احتمالاً از این روند لذت نخواهید برد و اگر لذت نبرید خیلی زودی تسلیم خواهید شد.
اما واقعیت این است که لازم نیست در همه چیز خوب باشید. زندگی فرصتهای زیادی برای استفاده از یک ابزار به جای ابزار دیگر ارائه میدهد، و اغلب میتوانید از یک نقطه قوت خود برای دور زدن نقطه ضعفتان استفاده کنید.”
“یک اصل مهم در روانشناسی فرهنگی این است که هر فرهنگی در برخی از جنبههای وجودی انسان تخصص پیدا میکند، اما هیچ فرهنگی نمیتواند در همه جنبهها متخصص باشد.”
“تضاد در روابط – داشتن یک هم اتاقی آزاردهنده، یا درگیری مزمن با همسرتان – یکی از مطمئنترین راهها برای کاهش شادی شماست. شما هرگز خود را با تعارض بین فردی وفق نمیدهید؛ این تعارض هر روز به شما آسیب میزند، زیرا حتی روزهایی که طرف مقابل را نمیبینید در مورد تعارض فکر میکنید.”
“در واقع، شواهد نشان میدهد که افرادی که توهمات مثبت فراگیر در مورد خود، تواناییها و چشمانداز آیندهشان دارند، از نظر روانی سالمتر، شادتر و دوستداشتنیتر از افرادی هستند که فاقد چنین توهماتی هستند.”
“اگر میخواهید فرزندانتان سالم و مستقل رشد کنند، باید آنها را در آغوش بگیرید، در آغوش بگیرید، در آغوش بگیرید و دوستشان داشته باشید. به آنها پایگاهی امن بدهید و آنها به تنهایی دنیا را کاوش کرده و سپس آن را فتح خواهند کرد.”
صاحب نظران در مورد کتاب “فرضیه خوشبختی” چه میگویند؟
“جاناتان هایت در کتاب «فرضیه شادی» خود که فوقالعاده هوشمندانه و خواندنی نوشته شده است، نشان میدهد که علم و تاریخ مدرن چیزهای زیادی برای گفتن با یکدیگر دارند.” – دارین مک ماهون، واشنگتن پست
“فرضیه خوشبختی یک کتاب شگفتانگیز است.فکر نمیکنم بتوانید کتابی را پیدا کنید که درک معاصر از وضعیت بشر را با این وضوح و ساده بیان کند.” – گاردین، (بریتانیا)
” فرضیه خوشبختی کتابی شگفتانگیز و ظریف است که بینش عمیقی در مورد برخی از مهمترین سؤالات زندگی ارائه میدهد – چرا اینجا هستیم؟ چه نوع زندگی باید داشته باشیم؟ چه مسیرهایی به خوشبختی منتهی میشود؟ از فیلسوفان باستان گرفته تا دانشمندان علوم پیشرفته، هایت پردهای نقشدار از بهترین و درخشانترین ایدهها را میبافد. “– دیوید ام. باس، نویسنده کتاب «تکامل میل: استراتژیهای جفتگیری انسان»
“این کتاب تازه و بدیع به چیزهایی میپردازد که مردم درباره شادی، در فرهنگها و زمانهای مختلف دریافتهاند. فرضیه خوشبختی لذتبخش، مهم و فوقالعاده خواندنی است.” -میهالی چیکسنت میهالی، نویسنده کتاب جریان
“جاناتان هایت هیچ شکی در مورد اهمیت احساسات در ایجاد معنای شخصی در زندگی باقی نمیگذارد. این کتاب لذتبخش و شجاعانه است.” – آنتونیو داماسیو، نویسنده کتاب به دنبال اسپینوزا
“در کتاب فرضیه خوشبختی، جاناتان هایت ارتباط عمیقی را که بین تحقیقات روانشناختی پیشرفته و خرد پیشینیان وجود دارد نشان میدهد. این الهام بخش است که ببینیم روانشناسی مدرن تا چه اندازه به محوریترین و پایدارترین پرسشهای زندگی پاسخ میدهد.” – بری شوارتز، نویسنده پارادوکس انتخاب
“اغراق آمیز است اگر بگوییم که جاناتان هایت پاسخ نهایی برای خوشبختی را یافته است، اما او بیش از هر نویسنده دیگری در زمان ما به آن نزدیک شده است. هر صفحه از کتاب او جواهری از بینش در مورد زندگی خوب و اینکه کجا به دنبال آن باشیم ارائه میدهد. هر کسی که به طبیعت انسان و پتانسیل آن علاقه دارد، باید فرضیه خوشبختی را بخواند.” – ویلیام دیمون، کارگردان مرکز نوجوانان استنفورد و نویسنده کتاب «کودک اخلاقی»
معرفی نویسنده
جاناتان هایت نویسنده و استاد روانشناسی آمریکایی الاصل است که در ۱۹ اکتبر ۱۹۶۳ در شهر نیویورک در خانواده ای یهودی به دنیا آمده است.
هایت مدرک لیسانس خود را در سال ۱۹۸۵ از دانشگاه ییل و در سال ۱۹۹۲ دکترای خود را از دانشگاه پنسیلوانیا دریافت کرده است. سپس به مدت ۱۶ سال به عنوان دانشیار در دانشگاه ویرجینیا کار کرده است و از سال ۲۰۱۲ به مدرسه تجارت استرن پیوسته است.
هایت یک روانشناس اجتماعی است که تحقیقاتش بر روی اخلاق- مبانی عاطفی، تغییرات فرهنگی و سیر تکاملی آن متمرکز است. او کار خود را با مطالعه عواطف اخلاقی منفی مانند انزجار، شرم و انتقام آغاز کرده است. اما اکنون تحقیقات خود را بر احساسات مثبت اخلاقی مانند تحسین، شگفتی و تعالی اخلاقی که زیاد مورد مطالعه قرار نگرفته بودند، متمرکز کرده است.
هایت جوایز متعددی را هم برای تدریس و هم به عنوان روانشناس اجتماعی دریافت کرده است از جمله سه جایزه تدریس از دانشگاه ویرجینیا و یک جایزه از فرماندار ویرجینیا. همچنین هایت در سال ۲۰۱۲ توسط مجله فارین پالیسی به عنوان یکی از “۱۰۰ متفکر برتر جهانی” و در سال ۲۰۱۳ از سوی مجله پراسپکت به عنوان “یکی از ۶۵ متفکر جهان” معرفی شد.
او نویسنده بیش از ۹۰ مقاله دانشگاهی است و از او به عنوان یکی از پراستنادترین محققان در روانشناسی سیاسی و اخلاقی و در میان ۲۵ روانشناس برتر زنده دنیا یاد میشود.
هایت چندین کتاب نوشته است که تعدادی از آنها برای مخاطب معمولی نوشته شده است. این کتابها عبارتند از: فرضیه خوشبختی: یافتن حقیقت مدرن در خرد باستانی (۲۰۰۶)، ذهن درستکار؛ چرا سیاست و مذهب، افراد خوب را از هم جدا میکنند؟(۲۰۱۲)، و نوازش ذهن آمریکایی: نیتهای خوب و ایدههای بد چگونه نسلی را برای شکست ایجاد میکنند (۲۰۱۸) با همکاری گرگ لوکیانوف. دو کتاب آخر پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز شدند.
اگر به خواندن کتابهای روانشناسی علاقه دارید اما زمان زیادی ندارید، با دانلود اپلیکیشن ذهن میتوانید مجموعهای از برترین کتابهای جهان در این زمینه را با صرف کمترین زمان مطالعه نمایید.