خلاصه کتاب غول مدفون

خلاصه کتاب غول مدفون

فهرست مطالب

غول مدفون رمانی از یکی از برجسته‌ترین نویسندگان دوران ما است که ‏سوالات قدرتمندی در مورد عشق، از دست دادن و مرگ  مطرح می‌کند.

داستان این رمان ‏حول محور زوجی مسن به نام‌های بئاتریس و اکسل است که به امید یافتن پسرشان، سفری حماسی را ‏در سرزمین‌های جنگ‌زده آغاز می‌کنند، می‌چرخد.

همان‌طور که آن‌ها با سختی‌های جسمی‌ سفر خود دست و ‏پنجه نرم می‌کنند، با خطرات مختلفی از عناصر ماورایی مواجه می‌شوند: غول‌ها، شیاطین، و مه همیشه ‏حاضر که باعث فراموشی خاطرات می‌شود.

با این حال، آن‌چه در این راه کشف می‌کنند، آن‌ها را به مسیرهای ‏غافلگیرکننده‌ای هدایت می‌کند که تا ابد ساختار رابطه‌شان و همچنین تاریخ وطن‌شان را تغییر می‌دهد.

برای آشنایی بیشتر با کتاب غول مدفون با این خلاصه کتاب همراه شوید.

شناسنامه کتاب غول مدفون

  • عنوان اصلی : The Buried Giant
  • نویسنده: ‏کازوئو ایشیگورو
  • کشور: انگلستان
  • سال انتشار: ۲۰۱۵
  • ژانر: رمان تاریخی، فانتزی
  • مناسب برایهمه افراد 
  • امتیاز کتاب: ۳.۵۴  از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com‏)
  • بهترین ترجمه : ترجمه امیر مهدی حقیقت 

معرفی کتاب

کازوئو ایشی گورو یک رمان نویس قابل توجه است، هم به دلیل کیفیت کارش چون رمان‌هایش رویکردی دقیق درمورد زبان و شخصیت دارند و هم به این دلیل که هرگز یک رمان یا حتی یک نوع رمان را دو بار نمی‌نویسد.

در «غول مدفون»، هفتمین اثرش، او با زبانی واضح، بدون عجله و بی‌سر و صدا شروع می‌کند تا انگلستان ۱۵۰۰ سال پیش را در رمانی عجیب و غریب توصیف کند.

قسمی از عجیب و غریب‌ بودن رمان به خاطر سرزمین قرون وسطایی است که در آن اتفاق می‌افتد. این رمان در مورد یک زوج مسن در انگلستان نیمه تاریخی قرن ششم یا شاید هفتم است که از روستایی به روستای دیگر می‌روند تا پسرشان را پیدا کنند.

دیگر قسمت‌های عجیب و غریب از شخصیت‌ها سرچشمه می‌گیرد، بسیاری از آن‌ها طوری در داستان حرکت می‌کنند که انگار خواب هستند و مطمئن نیستند که اگر از خواب بیدار شوند، چیزی را که پیدا می‌کنند دوست خواهند داشت یا خیر.

“غول مدفون” لحن روایت رویایی و سنجیده دارد. اگر چه در داستان آن ماجراجویی‌، خیانت‌، جنگ ارتش‌ها، نیرنگ‌ها و کشته شدن هیولاها وجود دارد، اما این چیزها از راه دور گفته می‌شود، بدون اینکه نبض کتاب تند بزند.

شاید به این دلیل که ماجراجویی‌ها بخشی از زندگی جوانان داستان است، اما داستان اصلی کتاب درباره زوج مسنی است که اکنون تمام ماجراجویی‌ها را پشت سر گذاشته‌اند.

در قلب رمان یک معما فلسفی وجود دارد که ایشی گورو تا فصل آخر رازهای آن را کشف نمی‌کند و معما را حل نمی‌کند. ایشی گورو از پرداختن به موضوعات بزرگ و شخصی هراسی ندارد و از اسطوره‌ها، تاریخ و چیزهای خارق‌العاده به عنوان ابزاری برای انجام آن استفاده می‌کند.

می‌توان گفت غول مدفون با شخصیت‌های فراموش نشدنی و پیچش روایی‌اش، مطمئناً در سال‌های آینده به عنوان یک اثر کلاسیک شناخته خواهد شد.

درواقع کتاب غول مدفون، همان کاری را انجام می‌دهد که کتاب‌های مهم انجام می‌دهند: مدت‌ها پس از خواندن در ذهن باقی می‌ماند، از رفتن امتناع می‌کند، و فرد را مجبور می‌کند آن را دوباره ورق بزند.

سفر اکسل و بئاتریس در خلاصه کتاب غول مدفون

خلاصه کتاب غول مدفون

اکسل و بئاتریس، یک زوج مسن بریتانیایی، تصمیم می‌گیرند برای دیدن پسری که سال‌هاست ندیده‌اند و به سختی به یاد می‌آورند، سفری را آغاز کنند. با این حال، از دست دادن حافظه‌شان صرفاً به این دلیل نیست که او را برای مدت طولانی ندیده اند، بلکه همه در این سرزمین به صورت غیرقابل توضیحی از فراموشی و از دست دادن حافظه رنج می‌برند.

بئاتریس علاوه بر یافتن پسرشان، می‌خواهد با یک پزشک مشورت کند تا درمانی برای درد پهلویش بیابد. با این حال به شوهرش می‌گوید که چیز جدی‌ای نیست، اما باز هم دوست دارد پزشک او را معاینه کند.

این زوج سفر خود را آغاز می‌کنند. بئاتریس فکر می‌کند که محل روستا پسرشان را می‌داند، بنابراین او رهبری را بر عهده می‌گیرد. در طول مسیر، باران آن‌ها را مجبور می‌کند در خرابه‌ای پناه بگیرند.

در آن‌جا با یک قایق‌ران که مردم را از سرزمین اصلی به جزیره‌ای می‌برد و یک بیوه پیر که قایق‌ران را تعقیب می‌کند، ملاقات می‌کنند. زیرا قایق‌ران شوهر زن را به جزیره برده و او را در سرزمین اصلی رها کرده است.

همان‌طور که صحبت می‌کنند، اکسل و بئاتریس متوجه می‌شوند که قایق‌ران می‌تواند زوج‌ها را با هم به جزیره ببرد، اما تنها پس از این‌که توانستند او را متقاعد کنند که واقعاً عاشق هم هستند.

بئاتریس نگران است، چون او و اکسل هیچ خاطره‌ای از گذشته خود ندارند، نمی‌توانند به سوالات قایق‌ران پاسخ دهند و درنتیجه نتوانند ثابت کنند که باید با هم از رودخانه عبور کنند. اکسل سعی می‌کند به او اطمینان دهد که این‌گونه نیست.

این زوج به سفر خود ادامه می‌دهند و سرانجام به یک دهکده ساکسون می‌رسند که پزشک در آن‌جا زندگی می‌کند. جو دهکده متشنج است، زیرا به دلیل حمله غول‌ها به گروهی از مردان، پسر جوانی به نام ادوین ربوده شده است. یکی از عموهای پسر موفق می‌شود زنده بماند و برای گزارش وضعیت به روستا برگردد.

امیدی وجود دارد که ادوین هنوز زنده باشد زیرا توسط غول‌ها ربوده شده است. اتفاقاً یک جنگ‌جوی ساکسون، استاد ویستان، آن‌جاست. ویستان و دو عموی دیگر ادوین به جستجوی او می‌روند.

ویستان با ادوین برمی‌گردد، اما روستاییان از پسر دوری می‌کنند، زیرا ادوین زخمی‌ شده است و روستاییان فکر می‌کنند این زخم در آینده او را تبدیل به یک شیطان می‌کند.

وجود اژدها در خلاصه کتاب غول مدفون

از آن‌جایی که ادوین دیگر نمی‌تواند در دهکده بماند، ایور، یکی از بزرگان روستا، به استاد ویستان پیشنهاد می‌کند که به همراه اکسل و بئاتریس، ادوین را تا روستا پسر این زوج همراهی کند. همه موافق هستند و این چهار نفر با هم به سفر خود ادامه می‌دهند.

مقصد بعدی آن‌ها صومعه‌ای است که راهبی به نام پدر جونوس در آن زندگی می‌کند. پزشک دهکده ساکسون به بئاتریس پیشنهاد داده که برای درمانش او را ملاقات کند زیرا او تواناتر است. با این حال، در طی مسیر باید مراقب باشند، زیرا اگر گم شوند، احتمالا از قلمرو اژدها کوئریگ سردر خواهند آورد.

همان‌طور که به صومعه سفر می‌کنند، با سر گاواین، یک شوالیه قدیمی‌ که برادرزاده شاه آرتور است، ملاقات می‌کنند. به نظر می‌رسد که ویستان و گاواین هر دو اکسل را می‌شناسند، اما وقتی سر گاواین از ویستان می‌پرسد، این را رد می‌کند.

در حالی که با هم هستند، استاد ویستان اعتراف می‌کند که ماموریت دارد، کوئریگ را بکشد. سر گاواین هم می‌گوید که ماموریت او انجام همین کار است.

اکسل، بئاتریس، استاد ویستان و ادوین  مسیر خود به سمت صومعه را ادامه می‌دهند. پس از مدتی انتظار، سرانجام پدر جونوس را می‌بینند که زخم ادوین و بیماری بئاتریس را بررسی می‌کند. در حین صحبت با او، متوجه می‌شوند که کوئریگ عامل از دست دادن حافظه مردم است، چیزی که آن را مه می‌نامیدند.

بئاتریس ویستان را تشویق می‌کند تا ماموریت خود را برای کشتن اژدها انجام دهد. در حالی که گروه در صومعه هستند، سربازان بریتانیایی به دنبال ویستان و ادوین می‌آیند. ویستان با آن‌ها می‌جنگد، در همین حین یک راهب برای کمک به سایر افراد گروه می‌آید تا در فرار به آنها کمک کند.

راهب آن‌ها را به تونلی می‌برد که قرار بود راه فرار باشد. اما در واقعیت، خانه جانوری است که به احتمال زیاد اگر دخالت سر گاواین نبود، آن‌ها را می‌کشت.

پس از شکست دادن جانور، ادوین به صومعه باز می‌گردد تا استاد ویستان را پیدا کند. اکسل و بئاتریس به همراه بزی که دختری در مسیر به آن‌ها می‌دهد به تنهایی به سفر خود ادامه می‌دهند. هدف آن‌ها این است که به کوئریگ برسند و این بز که حاوی سم است را به او بدهند تا بخورد.

در طی مسیر آن‌ها دوباره به سر گاواین برخورد می‌کنند و با هم به قلمرو کوئریگ می‌روند، جایی که دوباره استاد ویستان و ادوین را ملاقات می‌کنند.

سر گاواین در نهایت اعتراف می‌کند که آن‌جاست تا کوئریگ را نجات دهد و در نهایت در مبارزه با استاد ویستان جان خود را برای نجات کوئریگ فدا می‌کند. پس از کشتن سر گاواین، ویستان ماموریت خود را به پایان می‌رساند و کوئریگ را می‌کشد.

سپس به اکسل و بئاتریس هشدار می‌دهد. زیرا حالا به یاد می‌آورد که اکسل میانجی صلحی بوده است که بریتانیایی‌ها با حمله دهکده‌ای محافظت‌نشده پر از زنان، کودکان و افراد مسن آن را شکسته‌اند.

اکسل و بئاتریس خاطرات خود را به دست می‌آورند. وقتی دوباره با قایق‌ران ملاقات می‌کنند، او در مورد زمانی که بئاتریس به اکسل خیانت کرده است، چرا پسرشان آن‌جا را ترک کرده و چه چیزی باعث مرگ پسرشان شده است، می‌فهمد. همچنین متوجه می‌شود که اکسل، بئاتریس را از دیدن قبر پسرش منع کرده است.

قایق‌ران می‌گوید که آن دو می‌توانند با هم به جزیره بروند، اما باید اول بئاتریس را ببرد و سپس برای بردن برای اکسل برگردد. بئاتریس، اکسل را متقاعد می‌کند که او را رها کند. آن‌ها از هم جدا می‌شوند و اکسل باودجود این‌که قایقران به او می‌گوید منتظر بازگشت او باشد، بدون اینکه برگردد به سمت ساحل می‌رود.

کشتن اژدها در خلاصه کتاب غول مدفون

تحلیل غول مدفون

کازوئو ایشی گورو در رمان غول مدفون خود به افسانه‌های مربوط به شاه آرتور اشاره می‌کند. ‏اگرچه رمان به عنوان یک افسانه مرموز و جذاب آغاز می‌شود، اما خیلی زود به یک درس اخلاقی در ‏مسئولیت‌پذیری، صداقت و فداکاری تبدیل می‌شود.

سوال اصلی این است که آن غول مرموز کیست؟ همان‌طور که ‏معلوم می‌شود، غول مدفون راز آرتور در برقراری صلح بین بریتانیایی‌ها و ساکسون‌ها است. او در ‏تلاش برای خاموش کردن آتش جنگ، از مرلین جادوگر می‌خواهد که کوئرینگ را طلسم کند تا نفسش هوا را مسموم کند و مردم گذشته خود را فراموش کنند.

به همین دلیل ‏است که ساکسون‌ها بی عدالتی که در حق‌شان شده را فراموش می‌کنند و سعی نمی‌کنند انتقام مرگ زنان، ‏کودکان و سالمندان خود را بگیرند.‏

آیا این تصمیم عاقلانه‌ای است؟ از یک طرف او موفق می‌شود جنگ را متوقف کند و دشمنان را در ‏کنار یکدیگر به زندگی مسالمت آمیز وادار کند. از سوی دیگر، مشکل بین آن‌ها حل نشده باقی ‏می‌ماند.

آرتور همیشه به عنوان یک رهبر شجاع و نترس به تصویر کشیده شده است، اما کازوئو ‏ایشی گورو او را مردی ساده لوح توصیف می‌کند. زیرا واقعاً معتقد است که صلح برای همیشه ادامه ‏خواهد داشت.

به گفته ویستان، این نوع صلح مبتنی بر دروغ و اجبار است، به این معنی که “غول مدفون” قطعاً روزی به جنبش درخواهد آمد. آرتور سعی می‌کند از یک درگیری اجتناب ناپذیر ‏اجتناب کند، زیرا نه جادو و نه دروغ نمی‌توانند مشکلات بین مردم را حل کنند. با این حال، کار آرتور باعث خشم ‏نمی‌شود، زیرا همه ما می‌دانیم که یک صلح بد، بهتر از یک جنگ خوب است.‏

بیایید نگاهی به قهرمانان داستان بیندازیم. به نظر می‌رسد اکسل و بئاتریس زوج کاملی هستند که ‏عشق‌شان سال‌هاست ادامه دارد. اگرچه آن‌ها تمام وقت را با هم می‌گذرانند، اما هر بار که به یکدیگر ‏نگاه می‌کنند، قلب‌شان به تپش می‌افتد.

وقتی معلوم می‌شود که اکسل مسئول صلح شکسته ‏بین ساکسون‌ها و بریتانیایی‌ها بوده است، مشخص می‌شود او هم مانند هر فرد دیگری قادر به ظلم کردن است.

احتمالا خواننده ‏احساس می‌کند کمی‌ فریب خورده است، زیرا معلوم می‌شود که قهرمان ایده‌آل داستان مردی است با عیب‌ها ‏و کاستی‌های خودش. با این حال، خوبی اکسل این است که در نهایت یک فرد شایسته است، ‏اشتباهاتش را انکار نمی‌کند و سعی نمی‌کند دیگران را سرزنش کند.

بئاتریس نیز کامل ‏نیست، اما داستان او فقط غم و اندوه را القا می‌کند. مادر بیچاره‌ای که نمی‌تواند از تک و تنها پسرش در ‏برابر خشونت اکسل محافظت کند، و درنهایت متوجه می‌شود که پسرش سال‌هاست که مرده است.‏

در واقع «غول مدفون» از تمثیلی مانند غول در مه استفاده کرده تا به ما بگوید که مهم نیست چقدر یکدیگر را دوست داریم، مهم نیست چقدر رابطه‌مان عمیق است، همیشه جایزالخطا و انسان خواهیم بود.

اگر به خواندن رمان‌های فانتزی و فلسفی علاقه دارید، خواندن کتاب زیر هم می‌تواند برایتان جالب باشد.

خلاصه کتاب وقتی نیچه گریست

«وقتی نیچه گریست»، در وین قرن نوزدهم، درامی از عشق، سرنوشت و اراده در میان جوشش فکری‌ای که این دوران را تعریف می‌کند، روایت می‌نماید.

‎اکنون بخوانید‎

 

بخش هایی از متن کتاب 

“شاید برای بعضی‌ها این‌طور باشد، پدر روحانی، اما برای ما نه. اکسل و من آرزو می‌کنیم که لحظات خوشی را که با هم داشتیم، دوباره به یاد آوریم. فراموش کردن آن‌ها مثل این است که یک دزد در شب آمده و با ارزش‌ترین چیز را از ما گرفته است. “

“زخم‌های کهنه چگونه می‌توانند التیام پیدا کنند در حالی که انگل‌های زیادی بر روی آن‌ها باقی مانده‌اند؟”

“غولی که زمانی به خوبی دفن شده بود، اکنون به جنبش در آمده است. او به زودی بلند می‌شود و وقتی بیدار شود، پیوندهای دوستانه بین ما که مانند گره‌هایی است که دختران جوان بر روی ساقه‌های گل‌های کوچک ایجاد می‌کنند، از بین می‌رود.”

“بعضی از شما بعد از مرگ بناهای یادبود خوبی خواهید داشت که به وسیله آن زندگان ممکن است بدی را که در حق شما انجام شده به خاطر بیاورند. برخی از شما فقط صلیب‌های چوبی خام یا سنگ‌های نقاشی شده بر سر مزار خود خواهید داشت، در حالی که برخی دیگر باید در سایه تاریخ پنهان بمانند.”

“غریبه فکر کرد شاید خود خدا چیزهای زیادی را از گذشته ما، رویدادهای بسیار دور، وقایع همان روز فراموش کرده است. اگر چیزی در ذهن خدا نیست، پس آیا شانسی هم برای باقی ماندن آن در ذهن انسان‌های فانی وجود دارد؟”

“شاید خدا آن‌قدر از ما و از کاری که انجام دادیم، شرمنده باشد، که آرزو کند آن را فراموش کند.”

“خدایی که بخشایش بی‌حد و اندازه دارد، چه فایده دارد؟ خدایان اجداد من قواعد و شیوه‌های خودشان را به‌وضوح اعلام می‌کنند و وقتی ما قوانین‌شان را نقض می‌کنیم، به‌شدت مارا مجازات می‌کنند. خدای شما به انسان‌ها اجازه طمع ورزیدن، شهوت، تصرف زمین و ریختن خون را می‌دهد، با این تصور که با کمی‌ دعا همه گناهان بخشیده می‌شود و آمرزیده می‌شوند.”

وقتی مسافرها از عزیزترین خاطرات‌شان حرف می‌زنند، به‌هیچ‌وجه قادر نیستند حقیقت را پنهان کنند. زن‌ و شوهری ممکن است ادعا کنند عاشق همدیگر هستند، اما ما به‌جای عشق در وجودشان بیزاری، خشم، یا حتی نفرت می‌بینیم. یا نوعی بیهودگی عمیق، گاهی فقط ترس از تنهایی و بس.”

رد شدن از رودخانه در خلاصه کتاب غول مدفون

صاحب نظران در مورد کتاب “غول مدفون” چه می‌گویند؟

“دیدنی، جذاب و تماشایی، غول مدفون حلقه روشن افسانه‌ای دارد. به همان زیبایی، اصیل و انسانی که ایشی گورو نوشته است.” – واشنگتن پست

“یک رمان استثنایی، غول مدفون همان کاری را می‌کند که کتاب‌های مهم انجام می‌دهند: مدت‌ها پس از خواندن در ذهن‌تان باقی می‌ماند و از فراموش شدن خودداری می‌کند.” -نیل گیمن، نقد کتاب نیویورک تایمز

“بسیار عالی، غول مدفون یک داستان ساده و قدرتمند از عشق، پیری و از دست دادن است.” -روزنامه وال استریت

“ایشی گورو استاد چیزهای عجیب و غریب است. عده کمی‌ در مورد اسرار تجربه بشری مانند ایشیگورو می‌نویسند و موهبت‌های شگرف او در سراسر رمان غول مدفون مشهود است.” – سانفرانسیسکو کرونیکل

” پایان غول مدفون از لحاظ عاطفی ویرانگر بود، و باعث شد دوباره به صفحات آغازین برگردم تا دوباره وارد مه عجیب این کتاب غم‌انگیز و قابل توجه شوم.” – مارک اوکانل، اسلیت

“مراقبه‌ای عمیق در مورد آسیب، حافظه، و دروغ‌های جمعی که ملت‌ها و گروه‌ها برای جبران گناه خود ایجاد می‌کنند.” – بوستون گلوب

“کتابی زیبا و دلخراش در مورد وظیفه به یاد آوردن و انگیزه فراموش کردن.” – گاردین (لندن)

“افسانه‌ای زیبا با پیامی‌ سخت در مرکز آن.گمان می‌کنم امسال اثر داستانی مهم‌تری از غول مدفون منتشر نخواهد شد.” -جان ساترلند، تایمز (لندن)

معرفی نویسنده کتاب غول مدفون

نویسنده خلاصه کتاب غول مدفونکازوئو ایشی گورو نویسنده بریتانیایی است که در ناکازاکی، ژاپن در ۸ نوامبر ۱۹۵۴ به دنیا آمد. او به همراه خانواده خود به انگلستان مهاجرت کرد تا پدرش که اقیانوس شناس بود، بتواند با موسسه ملی اقیانوس شناسی همکاری کند.

ایشی گورو در سال ۱۹۷۴ در دانشگاه کنت در کانتربری ثبت نام کرد و با دو گرایش انگلیسی و فلسفه به مدرک لیسانس هنر دست یافت. پس از فارغ التحصیلی، تقریباً یک سال روی رمان‌های تخیلی کار کرد و پس از آن در سال ۱۹۸۰ برای دوره کارشناسی ارشد در نویسندگی خلاق وارد دانشگاه ایست آنگلا شد.

رمان‌های ایشی گورو عمدتاً ماهیت تاریخی دارند. رمان “بازمانده روز” او که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد در خانه یک مرد ثروتمند، یک ارباب می‌گذرد و حوادثی که بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی اول اتفاق می‌افتد را روایت می‌کند.

به همین ترتیب رمان  “هنرمند دنیای شناور” در ناکازاکی و دوره پس از جنگ را نشان می‌دهد. این رمان بر اساس تجربه شخصی نوشته شده است. زیرا کازوئو ایشی گورو در آنجا متولد شده است.

تاریخ‌های ذکر شده در رمان‌های او صحیح است و فضا ارائه شده بسیار دقیق می‌باشد. او در نگاه اول شخص می‌نویسد و راوی را انسانی کامل و دارای نقص به تصویر می‌کشد.  ایشی گورو خواننده خود را با پایانی حل نشده رها می‌کند.

اگرچه ایشی گورو در ژاپن به دنیا آمد و نامی‌ ژاپنی دارد، اما زمانی که تنها پنج سال داشت ژاپن را ترک کرد و تقریباً سی سال بعد در سال ۱۹۸۹ به آن‌جا بازگشت. صحنه دو رمان اول او در ژاپن است، اما هیچ شباهتی به سبک ژاپنی داستان نویسی ندارد. سایر رمان‌های او عبارتند از: منظر پریده‌رنگ تپه‌ها،  تسلی‌ناپذیر، وقتی یتیم بودیم، هرگز رهایم مکن، غول مدفون، کلارا و خورشید

ایشی گورو همچنین یک مجموعه داستان کوتاه به نام «شب: پنج داستان موسیقی و شب» دارد که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد و ‏نامزد جایزه یادبود جیمز تیت بک شد.‏

ایشی گورو فیلمنامه‌هایی را برای «پروفایل آرتور جی میسون» که در سال ۱۹۸۴ پخش شد ‏و «گورمه» در سال ۱۹۸۶ نوشته است. او با ترجمه آثارش به بیش از ۳۰ زبان مورد تحسین قرار ‏گرفته و جوایز زیادی دریافت کرده است.

ایشی گورو همچنین یکی از اعضای انجمن سلطنتی ادبیات ‏است.‏ او همچنین در رتبه ۳۲ در «۵۰ نویسنده برتر بریتانیایی از سال ۱۹۴۵» توسط روزنامه تایمز قرار گرفته است. ایشی گورو همچنین در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه نوبل ادبیات برای آثارش شده است.

ایشی گورو در سال ۱۹۸۶ با لورنا مک دوگال ازدواج کرد. آن‌ها در حال حاضر با دخترشان نائومی‌ در لندن زندگی می‌کنند.

اگر به خواندن رمان، آثار کلاسیک و برترین کتاب‌های جهان علاقه دارید با دانلود اپلیکیشن ذهن می‌توانید مجموعه‌ای از برترین کتاب‌های جهان را در کمترین زمان مطالعه نمایید.

دانلود اپلیکیشن خلاصه کتاب ذهن

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید