فهرست مطالب
شناسنامه کتاب سه تفنگدار
نام اثر به زبان اصلی: Les Trois Mousquetaires
نام اثر به فارسی: سه تفنگدار
نویسنده: الکساندر دوما
سال انتشار: ۱۸۴۴
مترجم: محمدطاهر قاجار
ناشر: دارالفنون
امتیاز کتاب: ۴.۱ از ۵ (Good reads)
درباره کتاب سه تفنگدار
بعید است اهل کتاب و دنیای ادبیات باشید و اسم رمان سه تفنگدار نوشته الکساندر دوما به گوشتان نخورده باشد. سه تفنگدار یکی از مهمترین آثار ادبی دنیای ادبیات کلاسیک محسوب میشود و طرفداران زیادی در سرتاسر دنیا دارد.
این کتاب آنقدر مهم و تاثیرگذار بوده است که بسیاری از جملات آن، حالا بهصورت ضربالمثل و یا شعارهای معروف درآمدهاند. احتمالا همه شما شعار یکی برای همه، همه برای یکی را بارها شنیدهاید.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید که اولین بار، الکساندر دوما این شعار را در کتاب سه تفنگدار خود نوشت.
سه تفنگدار ابتدا در سال ۱۸۴۴ بهصورت پاورقی دنبالهدار در یکی از مجلات فرانسوی منتشر شد. اما بعدها با استقبال مخاطب بهصورت کتابی مهم و البته پرطرفدار مطرح و به زبانهای مختلف منتشر شد.
در اهمیت و بزرگ بودن کتاب سه تفنگدار همین بس که در قرن نوزدهمی که ارتباطات هیچ پیشرفت و سرعتی نداشتند، این کتاب به شهرتی جهانی رسید.
این کتاب برای اولین بار در عهد ناصرالدینشاه قاجار به فارسی ترجمه شد. اولین مترجم این کتاب در ایران، محمد طاهر قاجار بوده است.
خلاصه کتاب سه تفنگدار
بیایید کمی از خلاصه کتاب سه تفنگدار حرف بزنیم. داستان سه تفنگدار در دوره ریشیلیو صدراعظم لویی سیزدهم روایت میشود. شخصیت اصلی داستان جوانی زیرک و البته پر شور و شر به نام دارتینیان است. دارتینیان که آرزوی پیوستن به گارد سلطنتی را در سر دارد، راهی پاریس میشود تا به آرزویش برسد.
دارتین یان که قول پیوستن به گارد سلطنتی را از ترهوی، فرمانده گارد دریافت میکند، به سه جوان برخورد میکند. آنها طی ماجراهایی باهم قرار دوئل میگذارند. اما قبل از دوئل، با درگیر شدن با گارد ریشیلیو در کنار هم علیه آنها مبارزه میکنند.
این مبارزه آنها را به یکدیگر پیوند میزند و این ماجرا سرآغاز دوستی دارتینیان با آتوس، پروتوس و آرامیس است.
آنها با هم سوگند میخورند که همیشه یار و یاور هم باشند و در سختیها یکدیگر را تنها نگذارند. این دوستی سرآغاز ماجراهای جالب و البته پرکشش است که متن داستان سه تفنگدار را شکل میدهد.
طولی نمیکشد که دارتینیان متوجه میشود اسم واقعی سه دوستش چیز دیگری است و هرکدام داستان و ماجرایی در زندگیشان دارند.
آتوس که کنت دولافر نام دارد، یک اصیلزاده ثروتمند است که همسرش به او خیانت و او را از زندگی دلزده کرده است. آرامیس درواقع شوالیه اربله نام دارد و درگیر ماجرایی عشقی شده است و از طرفی آرزو دارد به کلیسا برود و کشیش شود.
این ماجرای عشقی او را بین عشق و آرزوی دیرینهاش سرگردان است. پروتوس هم دوالوون نام دارد که عاشق بیوهزنی ثروتمند شده است.
اگر دوست دارید بدانید چه بر سر این سه به علاوه یک تفنگدار آمده است، باید کتاب سه تفنگدار را تا انتها بخوانید و از ماجراهایی که برای این چهار یار و یاور پیش آمده است لذت ببرید.
نقد کتاب سه تفنگدار
کتاب سه تفنگدار آنقدر معروف و مشهور است که به نقد و معرفی خاصی نیاز ندارد. دوما در این اثر خود تمام ویژگیهای رایج در ادبیات کلاسیک فرانسه را در حد اعلا رعایت کرده است.
سبک کتاب سه تفنگدار در دسته ادبیات رمانتیک جا میگیرد. مکتبی که در آن پرداختن به جزییات و تشبیهات بسیار رایج است. روایت داستانی عشقی و به خدمت گرفتن روایت زندگی طبقه اشراف از مهمترین ویژگیهای این مکتب محسوب میشود.
منتقدان نظرات ضدونقیضی نسبت به دوما آثار او دارند. در رابطه با دوما و سه تفنگدار میتوان دو طیف اصلی از منتقدان را شناسایی کرد که همگی در دوطرف مقابل هم ایستادهاند. یا همگی آنها به شدت طرفدار آثار او هستند و دوما را بهعنوان نویسندهای قدرتمند میشناسند، یا او را نویسندهای سطحی، کپیکار و عوامپسند میدانند.
بااینحال، نمیتوان منکر بزرگی دوما و جایگاه او در ادبیات فرانسه شد. دوما جدا از همه انتقادات، نویسندهای پرکار و زیرک بود که با آثار ریز و درشت خود توانسته است نامی بلندآوازه در ادبیات این کشور برجا بگذارد.
مهمترین نکته در کتاب سه تفنگدار روایت مفصل و با جزییات از جریان زندگی در قرن هجدهم است. دوما تمام تلاش خود را بهکار گرفته است تا در خلال داستان برگی از تاریخ فرانسه را هم برای خواننده روایت کند.
بههرصورت، این کتاب برای تمام طرفداران ادبیات کلاسیک کتابی مهم و باارزش محسوب میشود که قرنها پس از چاپ، بارها تجدید چاپ شده و خوانده میشود.
درباره الکساندر دوما
زندگی دوما هم مانند شخصیتهای کتاب معروف خود، سه تفنگدار، پرفراز و نشیب و پرهیجان بوده است.
دوما فرزند ژنرالی در ارتش انقلابی فرانسه بود. اما پس از روی کار آمدن مجدد حکومت بوربنها از کار برکنار شد و روی سخت زندگی را به خود دید.
دوما تنها چهار سال داشت که پدرش را از دست داد. اما یاد پدر و دورهای که او در اوج بود هرگز از خاطر او و همنسلانش نرفت. به همین دلیل این نویسنده فرانسوی اکثر کتابهایش را در حالوهوای قرن هجده روایت میکند. قرنی که به نظر او دورهای طلایی در تاریخ فرانسه محسوب میشود.
دوما نویسندهای پرکار بود. از او بیش از ۲۰۰ اثر باقی مانده است که کنت مونت کریسو و سه تفنگدار از مهمترین آنها محسوب میشوند. تابحال نمایشها و فیلمهای متعددی از آثار دوما ساخته شدهاند و به ماندگارتر شدن این نویسنده در تاریخ کمک کردهاند.
دوما در ۱۸۷۰ از دنیا رفت و او را در کاخ مونت ریستو به خاک سپردند. دولت فرانسه در سال ۲۰۰۲ باقی مانده جسد او را در کاخ پانتئون، محل دفن مفاخر ملی این کشور جا داد.
کتاب سه تفنگدار مناسب چه کسانی است؟
اگر از طرفداران پروپا قرص ادبیات کلاسیک اروپا هستید، بدون شک کتاب سه تفنگدار یکی از آن کتابهایی است که باید بخوانید. سه تفنگدار بهعنوان یکی از مهمترین کتابهای مکتب رمانتیسم، مکتب اصلی ادبیات کلاسیک، توانسته است نظر بسیاری از خوانندگان را در سرتاسر جهان جلب کند.
از طرفی، دوما جزو پیشگامان مکتب رمانتیسم است و آثار او از این جهت در رده بالایی از اهمیت قرار دارند.
یک نکته مهم را به ذهن بسپارید. اولین ترجمه کتاب سه تفنگدار که توسط محمدطاهر قاجار منتشر شد، ادبیات مهجور و نامانوسی با ادبیات رایج امروزی دارد و البته بهنظر صاحبنظران اشتباهات ترجمهای زیادی هم دارد.
اگر دوست دارید تجربه بهتری از خواندن این کتاب داشته باشید، توصیه میکنم که نسخه ترجمه شده توسط ذبیحالله منصوری یا بهارک قهرمان را که به ترتیب توسط انتشارات زرین و دادجو منتشر شدهاند را تهیه کنید.
بخشهایی از کتاب سه تفنگدار با ترجمه محمد طاهر قاجار
اولین دوشنبه از ماه آوریل سال هزار و ششصد و بیستوشش مسیحی، اهل بلد چون غوغایی شنیدند و بیرق سرخ و زرد (که علامت حرکت پادشاه بود) یا لباس مخصوص ملازمان ریش لیو صدراعظم را ندیدند، احساس شری کرده بهجانب مهمانخانه فرانک مونی یر دویدند. و چون به آنجا میرسیدند، هرکسی سبب آشوب را میفهمید و آن چنین بود:
جوانی… نه لازم است که نخست بیان صورت و هیئت او کنیم و بعد به قصه پردازیم، حکایت دون کیشوت را البته همه دیده و میدانند، صورت و هیئت این جوان را تصور بفرمایید بهصورت دون کیشوت، اما هیجده ساله، بی زره و جوشن، نیمتنهای پشمین در بر، که رنگ نیلی قدیمی وی بهمرور ایام رنگ شیر و شراب گرفته، صورت دراز و گندمگون، استخوان صورت بیرون آمده که در علم قیافه علامت مکر و حیله و قلاشی بود.
عضلات چانه بسیار منبسطشده، علامت دیگری بود که این جوان از اهل گاسکون است، اگرچه کلاه مخصوص آنجا را در سر نداشت. بهجای آن کلاهی مزین به پرهای چند، چون کلاه پهلوانان و دلاوران بر سرنهاده بود، چشمهای فراخ و باهوش، بینی کشیده و برگشته بزرگتر از بینی شاب مراهق و کوچکتر از بینی جوان بالغ و رسیده.
شخص مجربی چون بر وی مینگریست، او را پسر دهقانی تصور میکرد، اگر نه آن بودی که شمشیری بلند در بندی از چرم حمایل کرده بود، که چون پیاده شدی به مهمیز موزه خوردی، چون سوار بودی بر سرین بارکشش سودی.
سلام.
شما ترجمه اول کتاب رو پیشنهاد نمیکنین؟ همون که برای محمدطاهر قاجاره
سلام
اگه به ترجمه روان علاقه دارین و ترجیح میدین کتاب به نثر امروز نزدیکتر باشه، بهتره ترجمه های دیگه رو انتخاب کنین