فهرست مطالب
کتاب “جمهور” یکی از ده اثر تأثیرگذار فلسفی در تاریخ بشریت است. جمهور یکی از مهمترین آثار فلسفه و سیاست در تاریخ است که توسط افلاطون، یکی از شاگردان سقراط در یونان باستان، مانند گفتگویی حول محور عدالت و نظامهای سیاسی نوشته شده است.
لازم نیست به تاریخ یا سیاست علاقه داشته باشید تا به خواندن آن علاقه مند شوید. داشتن هر نوع کنجکاوی در مورد عدالت، اخلاق، آزادی، فلسفه، دولتها، ادبیات یا حتی کتابها به عنوان دلیلی برای خواندن این کتاب بیش از کافی است. در ادامه این کتاب را به طور خلاصه بررسی خواهیم کرد، پس با این مقاله همراه باشید. برای مطالعه خلاصه کتاب جمهور افلاطون با ما همراه باشید.
شناسنامه کتاب جمهور افلاطون
- عنوان اصلی : The Republic
- نویسنده: افلاطون
- کشور: یونان باستان
- سال انتشار: ۳۸۰ قبل میلاد
- ژانر: فلسفه، کلاسیک
- مناسب برای: همه افراد
- امتیاز کتاب: ۳.۹۵ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
معرفی کتاب جمهور افلاطون
“جمهور” یک گفتگوی سقراطی است که توسط افلاطون در حدود ۳۸۰ قبل از میلاد نوشته شده است. بحثهای زیادی در مورد زمان گفت و گو وجود داشته است. گفته شده است که ممکن است این داستانها در حوالی جنگ پلوپونزی (۴۶۰ قبل از میلاد) اتفاق افتاده باشد.
“جمهور” معروف ترین رساله افلاطون است و در طول زمان نشان دادهاست که یکی از تأثیرگذارترین آثار فلسفه و نظریه سیاست میباشد که تا کنون نوشته شده است.
این کتاب گفتگوی سقراط و چند آتنی دیگر درباره معنای عدالت و ایده یک شهر بی نقص است.
سوال اصلی مطرح شده این است که آیا زندگی اخلاقی پاداش خودش است؟ آیا اخلاقی بودن ذاتاً به نفع مردم است؟ برای پاسخ به این سوال، آنها در مورد ماهیت جامعه ایده آل را صحبت میکنند. آنها به قوانینی که این جامعه دارد، هنر مجاز و افرادی که بر آن حکومت میکنند، نگاهی میاندازند.
در نهایت کتاب جمهور، با صحبت کردن در مورد چگونگی انحطاط این ایده آل ها و اینکه چگونه این بحث میتواند به عنوان استعاره ای برای انحطاط ذهن انسان به کار برده شود، پایان می یابد.
خلاصه کتاب جمهور افلاطون
این خلاصه کتاب بر مبنای نسخه چاپ شده دانشگاه آکسفورد از متن (۲۰۰۸) ترجمه شده توسط رابین واترفیلد میباشد. در این نسخه کتاب جمهور به چهارده کتاب یا فصل تقسیم شده است. در بعضی از نسخه ها این کتاب به ۱۰ کتاب تقسیم بندی شده است اما این مسئله در ماهیت مفاهیم تفاوتی ایجاد نمیکند.
در ادامه خلاصه ای مربوط به هر فصل و درس هایی که میتوان از این کتاب گرفت آورده شده است:
کتابهای اول و دوم
در فصلهای یک و دو، سقراط هنگام بازگشت از جشنواره ای درگیر بحثی درباره اخلاق میشود. وی دو دیدگاه متعارف را رد میکند: اینکه اخلاق به معنی پرداخت بدهیهای فرد دیگری است و این اخلاق به معنی کمک به دوستان است.
سقراط سپس با این ادعا روبرو میشود که اخلاق وسیله ای است برای اطمینان از اینکه افراد ضعیف یا مظلوم اقتدار فرمانروا را به چالش نکشند. این منجر به بحث گسترده تری میشود که بقیه متن را در بر میگیرد. یعنی آیا اخلاق صرف نظر از پاداشها و مجازاتهای خارجی باعث خوشحالی میشود؟
کتابهای سوم و چهارم
سقراط برای حل این چالش، در فصلهای سوم و چهارم، اخلاق را در یک جامعه انسانی ایده آل فرضی بررسی میکند. برای انجام این کار، او ریشههای این جامعه را مورد بحث قرار میدهد. اینها ریشه در نیازهای اقتصادی دارند و مستلزم تقسیم کار هستند، در جایی که در آن به طبقه جداگانه ای از جنگوجویان به نام “نگهبانان” نیاز است.
در مرحله بعد، سقراط آموزش ایده آل برای نگهبانها را ترسیم میکند. نباید برای آنها قصههایی تعریف کرد که بی اخلاقی یا ناهماهنگی را ترویج میدهند، بلکه فقط باید داستانهایی را بیان کرد که رفتارهای با فضیلت و مفید اجتماعی را ترویج میکنند.
کتابهای پنجم و ششم
فصلهای پنجم و ششم زندگی و مسئولیتهای نگهبانان را مورد بحث قرار میدهد. رسالهها املاک عمومی و ریاضتی بدون حق مالکیت خواهند بود.
خود نگهبانان به دو گروه تقسیم میشوند: حاکمان و خدمه. یک “دروغ باشکوه” یا افسانه گفته میشود تا اطمینان حاصل شود که افراد در محدوده تعیین شده برایشان در جامعه باقی میمانند. سقراط معتقد است که تقسیم این گروهها در جامعه با ساختار سه جانبه ذهن انسان مطابقت دارد.
کتابهای هفتم و هشتم
در کتابهای هفتم و هشتم نقش زنان و روابط جنسی در این جامعه مشخص شده است. به زنان باید اجازه داده شود تا موقعیتهای نگهبانی را به خود اختصاص دهند، به شرط آنکه ویژگیهای شخصیتی مورد نیاز را داشته باشند.
رابطه جنسی نیز باید به شدت تنظیم شود. فقط بهترین مردان و زنان در زمانهای معین و مشخص اجازه باروری دارند. سقراط میپرسد این تشکیلات ایده آل چگونه بوجود میآید؟ و پیشنهاد میکند که برای ایجاد آن به “پادشاهان فیلسوف” نیاز است. اینها افرادی هستند که عاشق خرد هستند و به ماهیت اساسی اشیاء علاقه دارند نه به شکل ظاهری آنها.
کتابهای نهم و دهم
در فصلهای نهم و دهم، جوهر و معنای خوبی مورد بررسی قرار گرفته است. سقراط با رد این ایده که خوبی در لذت بردن است، سعی میکند دیدگاه خود را از طریق تمثیل غار توضیح دهد.
خوبی مثل خورشید بیرون غار است، اما بیشتر مردم در تاریکی به دام میافتند و فقط سایههایی را در برابر دیوار غار میبینند.
این به عنوان استعاره ای برای این ایده بیان شده است که خوبی در جهان ایده آل قابلیت درک ایدههای انتزاعی وجود دارد، چیزی که در جهان اشیاء مادی وجود ندارد. نحوه آموزش پادشاهان فیلسوف نیز در این فصل مشخص شده است، که بر هدایت ذهن آنها از چیزهای مادی به سوی تأمل در فرمهای ایده آل متمرکز است.
کتابهای یازدهم و دوازدهم
فصلهای یازدهم و دوازدهم چگونگی انحطاط جامعه ایده آل به اشکال کمتر ایده آل دولتی را بررسی میکند. اینها عبارتند از تیمارشی، حکومت بر اساس وضعیت و ارزشهای جنگی، الیگارشی یا پلوتوکراسی، حکومت توسط ثروتمندان، دموکراسی، حکومت توسط مردم و دیکتاتوری.
این نوع حکومتها نیز با تیپهای مختلف شخصیت مطابقت دارند. نوع مربوط به تیمارشی پرشور است، پلوتوکراسی بخیل است، دموکراسی فاقد نظم و انضباط شخصی است و دیکتاتوری فاسد است.
به همین ترتیب، سلسله مراتب میزان اخلاقی بودن این سیستمها و انواع آن به میزان خوشبختی آنها یکسان است. دیکتاتوری کمترین شادی و کمترین میزان اخلاقی بودن را دارد.
کتابهای سیزده و چهاردهم
سقراط در فصلهای سیزده و چهاردهم، درباره نقش شعر در جامعه ایده آل بحث میکند. او استدلال میکند که از آنجا که شعر، به عنوان شکلی از بازنمایی، حقیقت را حذف میکند، عقلانیت را تضعیف میکند در نتیجه باید ممنوع شود.
در نهایت، او پاداشهای ابزاری را که برای اخلاقی بودن به دست میآید، بررسی میکند. وی با استدلال بر وجود روح جاودان، مدعی است که افراد اخلاقی در زندگی پس از مرگ پاداش خواهند گرفت و افراد غیر اخلاقی مجازات خواهند شد. این کتاب با شرح مفصلی از زندگی پس از مرگ و فرایندی که در آن همه ما دوباره زنده میشویم به پایان میرسد.
اگر به فلسفه علاقه دارید، با کلیک بر روی لینک زیر میتوانید با یکی دیگر از فیلسوفان برتر دنیا آشنا شوید.
گزیده اثر راسل
پرفسور رابرت اگنر در کتاب «گزیده آثار راسل» اعتقادات و افکار راسل را جمعآوری کرده تا مخاطب بتواند با مطالعه این کتاب با افکار و عقاید این فیلسوف بزرگ آشنا شود.
درس هایی که از کتاب جمهور افلاطون می توانید بگیرید:
درس ۱: نمیتوانید بگویید که عدالت فقط برای یک فرد یا یک شهر مفید است، باید به هر دو نگاه کنید
کتاب جمهور با گفت و گو سقراط آغاز میشود که از شاگردانش میخواهد تعاریفی از عدالت ارائه دهند، که همه آنها را به سرعت رد میکند. همانطور که پیداست، تعریف عدالت بدون وجود مشکلات بزرگ آسان نیست. دلیلش این است اگر فقط به یک فرد یا یک شهر به تنهایی نگاه کنید، نمیتوان گفت عدالت چه چیزی است بلکه باید هر دو را در نظر بگیرید.
با درنظر گرفتن این موضوع، سقراط ایده خود را در مورد عدالت مطرح میکند که به فکر کار شخصی خود بودن است.
این امر هم جنبه فردی دارد و هم جنبه اجتماعی. این بدان معناست که هرکس باید مسئولیت نقش خود را در جامعه بر عهده گیرد و تا آنجا که میتواند بهترین کار را انجام دهد، بنابراین خودش و کل شهر از آن سود میبرد.
با این حال، همه برای هر نقشی مناسب نیستند – ما باید مهارتهای فردی خود و همچنین نیازهای جامعه را برای تعیین آن در نظر بگیریم.
بنابراین در یک شهر عادلانه، نیازهای فردی و اجتماعی به هم آمیخته شده و در یک همزیستی کار میکنند تا زندگی را برای همه بهتر کنند.
درس ۲: شهرها و همچنین روح انسانها را میتوان به سه قسمت مجزا تقسیم کرد
سقراط پس از تعریف عدالت، از چیزی به نام “دروغ شریف” استفاده میکند تا به مردم چیزی بدهد که به آن اعتقاد داشته باشند و بتواند هماهنگی اجتماعی را دست نخورده حفظ میکند.
یک دروغ شریف میتواند یک افسانه یا داستان باشد، غالباً دارای ماهیت مذهبی، که توسط یک رهبر برای هدایت پیروان صادقش ارائه میشود، اگرچه واقعیت ندارد، اما نیت خوبی دارد.
نظریه سه جانبه افلاطون در مورد روح یکی از آن دروغهای شریف است که نشان میدهد شهرها و روح مردم دارای سه بخش مجزا هستند:
۱. خرد. بخش طلایی روح، غالب در فرمانروایان شهر، که قوانین عادلانه ایجاد میکنند و با عقل و منطق بر شهر خود حکومت میکنند، بر همه چیز نظارت میکنند و نظم را حفظ میکنند.
۲. روح. واسطه بین احساسات و عقل، قسمت نقره ای روح، نماینده ارتش است که در زمان صلح نظم را حفظ میکند و در زمان جنگ سعی میکند آن را احیا کند.
۳.تمایلات. قسمت برنزی روح ما، مربوط به خواستهها و نیازهای طبیعی مانند غذا، خواب و رابطه جنسی است. این نشان دهنده کشاورزان، کارگران صنایع دستی و سایر نقشهای اساسی تر در جامعه است.
در حالی که این سه بخش در افراد خاصی در نقشهای خود تسلط دارند، هر فرد دارای سه قسمت یکسان در روح خود است. همه ما جنبه عقلانی، جنبه معنوی و احساسی داریم و آنها یکدیگر را متعادل میکنند.
با توجه به قدمت این ایده، وقتی آن را با آنچه در سالهای اخیر علم به دست آورده است مقایسه میکنید، بسیار ترسناک به نظر میرسد.
درس سوم: فیلسوف بودن و آموزش عدالت به دیگران مانند تلاش برای بیرون آوردن مردم از غار است
اگر عقل قسمت طلایی روح است و باعث میشود شهرها به شیوه عادلانه اداره شوند، طبیعتاً نتیجه میشود که پادشاهان باید فیلسوف و فیلسوفان باید پادشاه باشند. با این حال، عقلانی بودن به ندرت به معنای محبوب بودن است، به این معنی که فیلسوفان هنگام آموزش دیگران با باد مخالف روبرو خواهند شد.
در اینجا سقراط (یا بهتر بگویم افلاطون) از استعاره ای استفاده میکند که به تمثیل غار افلاطون معروف است.
غاری را تصور کنید که مردم در آن به دیوار زنجیر شده اند و در تمام طول عمر خود چنین بوده اند و رو به دیوار دیگری هستند که تمام روز به آن خیره میشوند. در پشت آنها، مردم وسایلی را جلوی آتش میگذارند و سایههایی را بر روی دیوار میاندازند که زندانیان میبینند، بنابراین واقعیت خود را برای آنها ایجاد میکند.
اگر یکی از زندانیان آزاد میشد و غار را ترک میکرد، ابتدا از نور خورشید و دنیای بیرون میترسید، اما سپس به این نتیجه میرسد که زندگی در خارج بهتر است و سعی میکند سایر زندانیان را به بیرون بکشد، که احتمالاً آنها امتناع خواهند کرد. حتی سعی خواهند کرد منجی خود را بکشند، زیرا فکر نمیکنند بیرون رفتن ارزش کور شدن با نورخورشید را داشته باشد.
به نوعی، همه ما در این غار متولد شده ایم، اما برخی از ما موفق میشویم بیرون برویم، نور خورشید و در نتیجه جهان را آنطور که هست، ببینیم. این افراد فیلسوف هستند و گرچه کار ساده ای نیست، اما وظیفه آنها این است که بقیه ما را آزاد کرده و ما را به حقیقت سوق دهند.
بخش هایی از متن کتاب جمهور افلاطون
- “سنگین ترین مجازات برای امتناع از فرمانداری کردن این است که توسط شخصی پست تر از خودتان اداره شوید.”
- “من عاقل ترین مرد زنده هستم، زیرا یک چیز میدانم و آن این است که هیچ نمیدانم.”
- “اگر از زنان انتظار داریم کارهایی مشابه مردان انجام دهند، باید همان چیزها را به آنها بیاموزیم.”
- “آغاز مهمترین بخش کار است.”
- “هدف از آموزش این است که به ما یاد بدهد، آنچه زیباست را دوست داشته باشیم.”
- “ورزش بدنی، در صورت اجباری بودن، هیچ آسیبی به بدن نمیرساند. اما دانشی که با اجبار به دست میآید، در ذهن باقی نمیماند. “
- “نوآوری در موسیقی برای دولت پرخطر است، زیرا وقتی شیوههای موسیقی تغییر میکند، قوانین اساسی دولت نیز با آنها تغییر میکند.”
- “در هریک از ما، حتی کسانی که به نظر میرسد آرام هستند، یک نوع تمایل وحشتناک، وحشی و بی قانون وجود دارد.”
- “هیچ چیز زیبایی، بدون چالش نیست. “
- “یا آنچه را که بدنبال آن هستیم، پیدا خواهیم کرد یا حداقل خود را از این اعتقاد که آنچه را نمیدانیم، میدانیم رها میکنیم.”
- من گفتم: «آموزش باید این گونه باشد، هنر جهت گیری. مربیان باید ساده ترین و موثرترین روشها را برای منحرف کردن ذهن به کار گیرند”
- “در عمل افرادی که برای مدت طولانی فلسفه میخوانند، پرندگان بسیار عجیب و غریبی میشوند، از منظر شریرانه نمیگویم. حتی آنهایی که بهترین هستند هم به خاطر جامعه تنزل مییابند تا بی فایدگی خود را به عنوان عضوی از جامعه تکمیل کنند.”
- ” به نظر میرسد آزادی بیش از حد، چه در دولت باشد و چه در افراد، فقط به بردگی بیش از حد منجر میشود.”
- “آموزش موسیقی ابزاری قوی تر از هر ابزار دیگری است، زیرا ریتم و هماهنگی به مکانهای درونی روح راه مییابد.”
- “کسانی که نمیدانند، باید از کسانی که میدانند، یاد بگیرند.”
- “فیلسوفی که با نظم الهی کنار میآید، خود ویژگیهای نظم و الوهیت را به دست میآورد.””
- “نظر دادن واسطه بین علم و جهل است”
- “کسی که دارای طبیعت آرام و شاد است، به سختی فشار سن را احساس میکند. اما برای کسی که گرایش متضادی دارد، جوانی و سن به یک اندازه بار مسئولیت ایجاد میکنند. “
معرفی نویسنده کتاب جمهور افلاطون
افلاطون فیلسوف یونانی و از متفکران تأثیرگذار و خلاق در فلسفه غرب بود. افلاطون در مدتی در سال ۴۲۸ قبل از میلاد در آتن یونان در خانواده ای اشرافی به دنیا آمد. گفته میشود که پدرش، آریستون، از شاهان اولیه آتن بوده است.هنگامیکه افلاطون کودکی بود، پدرش درگذشت.
افلاطون در جوانی جاه طلبیهای سیاسی داشت، اما هنگامیکه از رهبری آتن ناراضی شد، آنجا را به سرعت ترک کرد. در نهایت، شاگرد سقراط شد و فلسفه و شیوه تدریس او را پذیرفت. افلاطون بعد از دیدن مرگ سقراط به دست دموکراسی آتن از ترس جانش، آتن را موقتاً ترک کرد و به ایتالیا رفت.
در ۳۸۷ قبل از میلاد افلاطون آکادمی را در آتن تأسیس کرد. اغلب گفته میشود که این آکادمی اولین دانشگاه اروپایی بوده است. مجموعه وسیعی از کلاسها شامل موضوعاتی مانند نجوم، زیست شناسی، ریاضیات، نظریه سیاسی و فلسفه در این آکادمی ارائه می شد. ارسطو مشهورترین شاگرد این آکادمی بود.
افلاطون در سال ۳۶۷ پیش از میلاد به سیسیل رفت تا فرمانروای جدید سیراکوز را در مورد نحوه حکومت فلسفی آموزش دهد. اما این آزمایش شکست خورد. سپس افلاطون در ۳۶۱ قبل از میلاد به سیراکوز بازگشت اما دوباره گرفتاری او در امور سیسیل شکست خورد. آخرین سالهای زندگی او صرف نوشتن و سخنرانی در آکادمی شد. وی در ۸۰ سالگی در آتن در ۳۴۸ یا ۳۴۷ قبل از میلاد درگذشت.
آثار افلاطون در قالب گفتگو می باشد که در آن ها ایدههای فلسفی در چارچوب گفتگو یا مناظره ای که شامل دو یا چند نفر میشود مطرح شده، مورد بحث و گفت و گو قرار می گیرد.
تأثیر افلاطون در طول تاریخ فلسفه آنقدر زیاد است که اندازه گیری آن دشوار میباشد. نفوذ افلاطون تا قرن ۲۱ گسترش ادامه دارد.
اگر به کتابهای فلسفی علاقه دارید، می توانید با دانلود اپلیکیشن ذهن مجموعه ای از برترین کتابهای جهان دراین زمینه را در کمترن زمان مطالعه نمایید.
خیلی ممنونم بابت این مطلب خوب و کامل. خسته نباشید.
با سلام
خیلی خوشحالم که این مقاله برای شما مفید بوده و ممنونم از اینکه نظرتون را با ما به اشتراک گذاشتید.
بسیار سپاسگزارم از جمع بندی مفید شما.
سپاس از وجود پر مهر تان
کسی میتونه یه تصویر از دوک حقیقت که گلاوکن از زبان “ار” در پایان کتاب توصیف میکنه بکشه در مورد چرخ هایی در درون یکدیگه رنگ ها و پهناشون و چیزهای دیگه ش