فهرست مطالب
همه از فرآیندهای مختلفی استفاده میکنند تا به آنها در حل مشکلات، تصمیمگیری و راهحلهای مختلف کمک کند. دو روش معمول برای حل مسئله تفکر خطی و غیرخطی است.
متفکران خطی پیشرفت قدم به قدم را دنبال میکنند که آنها را به سمت راهحل سوق میدهد. متفکران غیرخطی خارج از خطوط فکر میکنند و بعضی اوقات برای حل مشکلات از روشهای غیرمستقیم استفاده میکنند.
فرآیند تفکر خطی دارای مزایا و معایب است که با رویکردهای غیرخطی در تضاد است. ما در این مقاله به طور کامل درباره تفکر خطی و غیرخطی بحث میکنیم؛ با ذهن همراه باشید.
تفکر خطی و غیرخطی چیست؟
تفکر خطی: «روشی است که در آن تفکرات در اولویت موضوع قرار میگیرند و به صورت جداگانه در مورد شایستگیها و ناهنجاریهای آنها بحث میشود. این امر فرد را قادر میسازد تا تصمیم درستی بگیرد.»
[su_note note_color=”#a631a8″ radius=”10″ class=””]
به عبارتی دیگر: «به فرآیندی از تفکر که به دنبال پیشرفت مرحله به مرحله است و در آن باید پاسخی به یک مرحله، قبل از اینکه قدم دیگری برداشته شود داده شود، تفکر خطی گفته میشود. در این تفکر کارها در یک خط مستقیم و به صورت خطی انجام میپذیرند.»
[/su_note]
تفکر غیرخطی میتواند مواردی را که دارای چندین نقطه شروع و مراحل مختلف است را در بر گیرد. این نوع تفکر یک مسیر مستقیم را دنبال نمیکند و کاملاً به صورت غیرخطی است. تفکر خطی و غیرخطی برای تکمیل موفقیتآمیز کارها و اهداف، چه شخصی و چه تجاری کاربردی هستند.
[su_box title=”همچنین بخوانید: ” style=”bubbles” box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
[su_animate type=”shake” duration=”0.5″]تفاوت ذهن، فکر و مغز[/su_animate]
[/su_box]
فرض ضمنی در مراجعه به شخصی با عنوان تفکر خطی، این است که فرآیند این نوع تفکر به راحتی قابل درک است و نتیجهگیری منطقی به نظر میرسد. در مقابل، یک متفکر غیرخطی تمایل به ایجاد هزاران افکار غیرمرتبط دارد که به نوعی با یکدیگر در ارتباط هستند.
خصوصیات کلیشهای اغلب دانشمندان، حسابداران و انواع تحلیلگران اقتصادی را به عنوان متفکران خطی برچسب میزنند، در حالی که هنرمندان، طراحان و افراد خلاق دارای تفکرخلاق، متفکران غیر خطی هستند. پرسش اساسی در این است: «آیا تفکر خطی و غیرخطی با یکدیگر همزیستی دارند، مهمتر از همه، آیا آنها میتوانند به طور مؤثر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند؟»
هر دوی این دیدگاهها، تواناییها و مهارتهای متفاوتی دارند که میتوانند هدف مشخصی را تعیین کنند. هر دو این مهارتهای تفکری در تجارت، مدیریت، رهبری و زندگی شخصی بسیار مهم و مورد نیاز هستند.
حتی برخی از افراد ممکن است به طور طبیعی به یک یا دیگری یا به هیچ یک از آنها تمایل نداشته باشند، این اشخاص را میتوان از طریق هر دوی این تفکرات آموزش داد.
فواید و معایب تفکر خطی و غیرخطی
در زیر یک به یک درباره جوانب مثبت و منفی تفکرات خطی و غیرخطی اشاره میکنیم:
مزایای تفکر خطی
متفکران خطی اغلب بسیار منطقی هستند. کسانی که تفکر خطی و جهان خطی را ترجیح میدهند اطلاعاتی را که در گذشته برای حل مشکلات فعلی دارند مفید ذکر میکنند. متفکران خطی عملگرا هستند و اغلب در زمینههای ریاضیات، حسابداری و سایر زمینههای فنی برتری دارند.
یک متفکر خطی آدمی قابل پیش بینی است و این باعث میشود او در مشاغلی که شامل فرآیندهایی هستند که به طور مرتب تکرار میشوند، برتری داشته باشند. شما قادر خواهید بود روی یک متفکر خطی حساب کنید تا کار خود را هنگامی که قرار است به ثمر برسد انجام دهید. مهارت در فرآیند تفکر خطی نیز در انجام تحقیقات علمی که در آن عینیت ضروری است مهم میباشد.
معایب تفکر خطی
یک نقطه ضعف عمده تفکر خطی این است که فرآیند این تفکر همیشه متغیرهای جدید را در یک موقعیت حساب نمیکند. تفکر خطی میتواند یک ضرر در دنیای تجارت خصوصاً در هنگام استخدام باشد.
به عنوان مثال، یک مدیر استخدام ممکن است راحتر کسی را استخدام کند که سالها در این صنعت بوده و بیش از کسی باشد که در صنعت دیگری تجربه داشته باشد. متفکر خطی فرض میکند که کاندید باتجربه بهترین انتخاب خواهد بود، بدون اینکه متوقف شود، فکر نمیکند کاندیدای دوم با تجربه کمتر، قادر به ارائه ایدههای نو و ابتکاری است.
تفکر خطی همچنین در مورد گروههای بزرگ میتواند مشکل ساز باشد، زیرا افراد در گروهها رأی میدهند تا آنچه را که درباره ایدههای جدید میدانند را به اشتراک بگذارند.
مزایای تفکر غیرخطی
متفکران غیرخطی، افراد خلاق و بینایی هستند که دوست دارند حدود آنچه که در جهان خطی شناخته شده را آزمایش کنند. آنها به روشهای مختلفی برای انجام کارها فکر میکنند و ایدههای جدید و خلاقانهای به دست میآورند.
متفکران غیرخطی میتوانند از اشتیاق خود برای اصالت برای تولید محصولات یا خدمات تحولگرا استفاده کنند. اگر مشاغلی را اداره میکنید که به دنبال ایدههای تازه است که الگوهای ایجاد شده را شکسته و رقبا را به چالش میکشد، شما یک متفکر غیرخطی هستید.
معایب تفکر غیرخطی
متفکر بودن غیر خطی دارای نکاتی است. برخی از متفکران غیرخطی چالشهای یادگیری مانند اختلال کمبود توجه، اختلال نقص توجه، بیش فعالی یا سندرم آسپرگر را دارند. افرادی که با این اختلالات تشخیص داده میشوند به صورت غیرخطی رابطه برقرار میکنند، به گونه ای که پیگیری آنها دشوار است، به راحتی پریشان میشوند و ممکن است به مراقبتهای ویژه احتیاج داشته باشند.
در یک کلاس درس یا محل کار، اگر به طور صحیح تحت نظارت قرار نگیرند یا به اندازه کافی مورد چالش قرار نگیرند، ممکن است تمرکز آنها مختل شود. متفکران غیرخطی ممکن است راهحلی آسان برای یک مشکل را از دست بدهند، زیرا آنها خیلی دورتر از محیط پیرامون خود را جستجو میکنند.
چگونه تفکر خطی و غیرخطی را بشناسیم؟
آیا بعضی اوقات ما فرآیند تفکر را با فرآیند ارتباط اشتباه میگیریم؟ آیا اگر افراد نتوانند عقاید خود را به وضوح بیان کنند، به آنها متفکر غیرخطی میگوییم؟ فقط به این دلیل که ارتباطات آنها در همه جا واقع شده است، به این معنی نیست که آنها از تفکر در همه جا بهرهمند شدهاند.
آنها فقط ممکن است متفکر باشند. به همین ترتیب، آیا اندیشمندان سازمان یافته را با متفکران خطی اشتباه میگیریم؟ حتی اگر جستجوی اندیشه به تفکر غیرخطی نیاز داشته باشد، فرد باید به روشنی آن را بیان کند. ما اظهار میداریم که عدم وضوح در برقراری ارتباط با یک فکر، غالباً منعکسکننده عدم وضوح درکِ اندیشه است.
آنچه دوست دارید یک متفکر غیر خطی و سازمان یافته داشته باشد، این است که این افراد میتوانند بین افکار به ظاهر نامربوط ارتباط برقرار کنند و سپس آن را به روشی ساده و روشن به شما ارائه دهند. اگر بتوانید چنین افرادی را وارد تیم خود کنید، خلاقیت خود را تقویت کردهاید.
همه ما با مفهوم «طوفان مغزی» یا طوفان فکری آشنا هستیم، به موجب آن گروهی از افراد ایدههایی را بیرون میآورند که همه آنها ثبت شده هستند، هیچکدام از آنها داوری یا ارزیابی نمیشوند و وقتی ایدهها تمام شدند، ما به کل لیست میپردازیم. هر ایده را روی یک برگه یادداشت بنویسید، تمام یادداشتهای خود را روی یک دیوار بچسبانید و بگذارید با دیگران به اشتراک گذاشته شوند.
کلام آخر
تفکر خطی و غیرخطی ابزاری برای برخورد با رویدادهای مختلف فکری هستند. مفهوم ابزارهای فکری برای تبدیل شدن به یک رهبر بزرگ بسیار مهم هستند. همانطور که بیشتر شما میدانید، این چیزی است که همه ما در مورد آن مشترک هستیم:
[su_note note_color=”#a631a8″ radius=”10″ class=””]
اندیشیدن! حال برخی از ما از تفکر خطی و برخی دیگر از تفکر غیرخطی بهره می بریم، اما فکر کردن باعث میشود بدانیم کیستیم و چه چیزی میخواهیم.
[/su_note]