فهرست مطالب
مباحث متعددی در مدیریت وجود دارند که هرکدامشان میتوانند به نحوی در بهبود وضعیت سیستم اثربخش و تأثیرگذار باشند. در این میان بحث تفاوت میان تفکر تحلیلی و ترکیبی یکی از داغترین مباحث این روزهای مدیریت سیستمها است. با ما در ذهن همراه باشید تا بهطور مفصل این تفکر را باهم بررسی کنیم.
تفکر تحلیلی در برابر تفکر ترکیبی
تفکر، مهمترین توانایی ما انسانها است. با این قابلیت، توانایی درک بهتر مسائل را پیدا خواهیم کرد و میتوانیم بهصورت مطلوبی مسائل را حل کنیم و برای هر مشکل راهحلی جدید پیدا کنیم.
حتماً میدانید که انواع مختلفی از تفکر وجود دارد. تفکر تحلیلی و تفکر ترکیبی، دو نوع مختلف از معروفترین انواع تفکر هستند که در مدیریت کاربرد دارد. زیاد پیش میآید که تفکر تحلیلی و تفکر ترکیبی را بهصورت یکسان فرض شود؛ اما باید بدانید که این دو نوع از تفکر، کاملاً باهم تفاوت دارند. چه تفاوتهایی؟ در ادامه با ما همراه باشید.
یک؛ تعریف
تفکر تحلیلی
بیایید قبل از اینکه تفاوتهای تفکر تحلیلی و تفکر ترکیبی را بررسی کنیم، آنها را درست تعریف کنیم. تعریف را از تفکر تحلیلی شروع میکنم. تفکر تحلیلی یعنی بررسی یک سیستم با تبدیل کردن اجزای آن به جزییات ریزتر. درواقع وقتی شما اجزا یک سیستم را میشکنید و جزییات آن را بهصورت جداگانه بررسی میکنید تا بهکل برسید، از روش تحلیلی استفاده کردهاید.
مراحلی که برای پیادهسازی تفکر تحلیلی باید طی شود بهقرار زیر است:
تعریف کامل مسئله و زوایای آن
تقسیم کردن مسئله به تکههای کوچکتر
بررسی دقیق هر بخش مسئله
ارائه فرضیه و آزمایش آن
تفکر ترکیبی
اما در تفکر ترکیبی اجزا سیستم در تعامل و ارتباط با یکدیگر بررسی میشوند. درواقع وقتی از روش ترکیبی برای حل مسائل استفاده میکنید، نگرش کل محور به مسئله موردنظرتان دارید. افراد با تفکر ترکیبی تمایل دارند برای هر مسئله بیش از یک دلیل پیدا کنند و از تفکر خطی گریزان هستند. هرچند تفکر تحلیلی هم مانند تفکر ترکیبی نوعی از تفکر سیستمی بهحساب میآید اما تفکر ترکیبی به تفکر سیستمی تمایل بیشتری دارد.
برای پیادهسازی تفکر ترکیبی باید مراحل زیر را دنبال کنید:
در تفکر ترکیبی باید مسئلهای که مورد بررسی قرارگرفته است را در سیستم بزرگتری در نظر بگیریم و آن را در یک کل بزرگتر موردبررسی قرار دهیم. (مثلاً در بررسی رفتار رانندگان باید آنها را بهعنوان یک عضو از جامعه شهری فرض کنیم.)
رفتار و خصوصیات کلی سیستم را بررسی کنیم.
رفتار و ویژگیهای مسئله موردنظرمان را به توجه با نقش و کارکردهای درون سیستم موردنظر توضیح دهیم.
دو؛ کاربرد
تفکر تحلیلی
تفکر تحلیلی در مواقعی به کار میآید که با مسائلی پیچیده روبهرو میشویم. با تفکر تحلیلی میتوانیم مسئله بزرگ و پیچیده را به قطعات کوچکتری تقسیم کنیم و آن را با دقت بیشتری بررسی کنیم. تفکر تحلیلی به ما توانایی درک اجزا سیستم بهصورت جداگانه را میبخشد. با استفاده از این تفکر میتوانیم از تمام ظرفیت گروهمان استفاده کنیم و اجازه بدهیم هرکس بنا بر تخصص و توانایی خود گوشهای از مسئله را مدیریت کند.
تفکر تحلیلی میتواند در جمعآوری اطلاعات، شناسایی موضوعات جدید و مسائل مختلف، ارائه راهحلهای جدید، آزمایش راهحلهای جدید و ارائه یافتههای جدید بر اساس آنالیز موضوعات به ما کمک کند.
از این تفکر در کشف موضوعات علمی و مطالعات علوم پایه استفاده میشود. روش استقرایی از تفکر تحلیلی نشات میگیرد.
تفکر ترکیبی
تفکر ترکیبی به ما کمک میکند که در جزییات سیستم دقیقتر شویم. این تفکر نگاهی همهجانبه از درون خود سیستم بهکل سیستم میبخشد. با استفاده از تفکر ترکیبی میتوانیم رابطه بین پدیدهها و اجزای سیستم را بهتر درک کنیم. کشف روابط متقابل میان اجزاء سیستم و تأثیر برهمکنش آنها بر نتیجه کار سیستم از محصولات تفکر ترکیبی است.
تفکر ترکیبی در بررسی پدیدهها به دنبال کشف یک علت خاص نیست. این تفکر به ما کمک میکند که دلایل را در زنجیرهای از علت و معلول جستجو کنیم. تفکر ترکیبی در کشف روابط انسانی و مطالعه پدیدههای جامعهشناختی بسیار سودمند خواهد بود. علت این امر آن است که مغز ما انسانها بسیار پیچیده است و رفتار یکسانی را از خود بروز نمیدهد. ایراد استفاده صرف از تفکر تحلیلی در بررسی پدیدههای اجتماعی این است که تمایل دارد رفتار انسانی را هم مانند رفتار اشیا و اجسام قابل پیشبینی و یکسان فرض کند.
درصورتیکه واقعاً چنین چیزی امکانپذیر نیست. یا لااقل چنین نتایجی چندان قابلاتکا نیستند. انسانها تحت تأثیر عوامل مختلف حتی در شرایط یکسان هم میتوانند رفتارهای متفاوتی از خود بروز دهند. مسئلهای که با استفاده از تفکر تحلیلی قادر به درک آن نخواهیم نبود.
تفاوتهای اساسی تفکر تحلیلی و تفکر ترکیبی
- تفکر تحلیلی به ما این قدرت را میبخشد که رفتار جزئیات سیستم را بهدرستی کنیم. در مقابل، تفکر ترکیبی به ما این توانایی را میدهد که تأثیر رفتار اجزا سیستم را بر یکدیگر بهتر درک کنیم. درواقع تفکر تحلیلی بر خصوصیات اجزا سیستم بهتنهایی سروکار دارد، اما تفکر ترکیبی به دنبال کشف روابط میان اجزا است.
- تفکر تحلیلی اجزاء سیستم را به جزئیات کوچکتر تقلیل میدهد. بهاینترتیب ما قادر خواهیم بود که مؤلفههای تشکیلدهنده سیستم را بازشناسی کنیم؛ اما تفکر ترکیبی به ما این توانایی را میبخشد که الگوی رفتاری سیستم و ارتباط میان اجزا سیستم را بهدرستی درک کنیم.
- تحلیل بر پایه یافتن تفاوتها میان جزئیات است. با استفاده از تحلیل میتوانیم اجزا مختلف درون سیستم را با پرداختن به تفاوتهایشان درک کنیم؛ اما ترکیب عبارت است از درک شباهتهای رفتار میان اجزا مختلف سیستم.
- روش تحلیلی روش آسانی است. ما از بدو تولد بهصورت غریزی یاد گرفتهایم که تحلیلی فکر کنیم؛ اما تفکر ترکیبی سختتر است. چراکه ما بهندرت با ارده خودمان به ترکیبی فکر کردن اقدام میکنیم. هرچند گاهی بهصورت ناخودآگاه در رویارویی با مسائل با تفکر ترکیبی جلو رفتهایم. ازآنجاییکه مسائلی که ما روزانه با آنها سروکار داریم عموماً بهصورت سیستمی درک میشوند، فکر ما را به تفکر تحلیلی سوق میدهند.
- تفکر ترکیبی بسیار سختتر از تفکر تحلیلی است. احتمالاً حدس میزنید که چرا؟ درک روابط میان پدیدهها، روابطی که پویا و سیال هستند و نمیتوان آنها را بهدرستی پیشبینی کرد بسیار سختتر از کشف قوانین ایستا و قابل تکرار است.
- بااینکه میتوان گفت درنهایت هدف هردو تفکر تحلیلی و تفکر ترکیبی، کشف الگوهای تکرارشونده و درونمایه اصلی سیستمها است؛ اما تفکر ترکیبی مستقیماً سراغ این هدف میرود و هدف اصلی خود را کشف این روابط بیان میکند. درصورتیکه تفکر تحلیلی بهصورت غیرمستقیم به چنین نتیجهای میرسد.
تفکر تحلیلی و تفکر ترکیبی؛ کدامیک؟
اینهمه روضه خواندیم تا به این نتیجه برسیم. به نظر شما کدامیک بهتر هستند؟
اگر نظر من را بپرسید، باید به شما بگویم که هیچکدام از تفکر تحلیلی و تفکر ترکیبی بر هم برتری ندارند. درواقع وقتی قرار است به مسئلهای نگاه کنیم و آن را موردبررسی همهجانبه قرار دهیم؛ اگر دوست داریم از نتیجه کارمان یک راهحل تروتمیز و بدون نقص بیرون بیاید، باید تفکر تحلیلی و تفکر ترکیبی را بهصورت مکمل به کار ببریم.
درواقع تفکر تحلیلی و تفکر ترکیبی مکمل هم هستند. تفکر ترکیبی بعد از تفکر تحلیلی مطرح شد و نقش آن پر کردن جای خالی ادراکی بود که از تفکر تحلیلی صرف بهدقت میآمد.
برای درک نقصهای تفکر تحلیلی مثال مشهوری وجود دارد. وقتی کسی بخواهد از دریچه تفکر تحلیلی ماشین را تعریف کند، میگیرد وسیلهای است که چهارچرخ دارد و حرکت میکند. حالا اگر ماشین موردنظر سهچرخ داشته باشد چه؟ آنوقت تعریف تفکر تحلیلی ناقص میماند.
درواقع ترکیب نگاهی از درون سیستم بهکلی است که آن را دربر گرفته است و در عوض تحلیل نگاهی از بیرون به داخل سیستم و جزئیات آن است. به همین دلیل معمولاً توصیه میشود که قبل از بهکارگیری تفکر تحلیلی، از تفکر ترکیبی برای بررسی مسائل استفاده کنیم.
از ترکیب تفکر تحلیلی و تفکر ترکیبی تفکر طراحی به وجود میآید. تفکری که در طراحی و تولید محصولات و مدیریت بسیار پرکاربرد و موفق عمل میکند. اگر با تفکر طراحی آشنا نیستید، ما در این مقاله بهصورت مفصل از تفکر طراحی و مراحل آن با شما حرف زدهایم.