فهرست مطالب
شما هم جزو آنهایی هستید که تقریباً در همه مناسبات زندگی ارتباط با افراد دشوار دارند؟ اگر بخواهم خودم را مثال بزنم، باوجود معاشرت محدودی که با دیگران دارم، باز هم افراد سرسخت، خاص و تقریباً نفوذناپذیری هستند که در محیط کار و دیگر موقعیتهای زندگی باید با آنها تعامل داشته باشم.
حالا این فرد دشوار میتواند سرپرست بخش باشد، وقتهای دیگر همکار و بعضیاوقات هم آدمهای دیگری خارج از محیط کار. البته خانواده را اصلاً نمیشود نادیده گرفت. احتمالاً، باوجود خبرهای حیرتانگیزی که اخیراً در مورد خانوادهها و دردسرهایی که والدین برای فرزندان و برعکس میسازند، دیگر آماده پذیرش این واقعیت هستید که ارتباط با افراد خاص خانواده هم بهتازگی ازجمله چالشهای زندگی اجتماعی بهحساب میآید.
چرا ارتباط با افراد دشوار پیچیده است؟
شاید نتوانیم در مسیر زندگی جواب سرراست و قانعکنندهای برای این سؤال ساده پیدا کنیم؛ اما میتوان به بیشمار تفاوتی که بین آدمها وجود دارد اشاره کرد تا کمی از سردرگمی ناشی از این پیچیدگی کم شود. حتی ممکن است شما که خواننده این مقاله هستید جزو همان افراد دشوار باشید و بهراحتی تأیید کنید که «حیرتآور است که میتوانیم تا این اندازه تفاوتهای شخصیتی داشته باشیم ولی در کنار هم زندگی کنیم و ارتباط مؤثر با دیگران داشته باشیم.»
۷ راهکار ارتباط با افراد دشوار را تمرین کنیم
اما چرا خودمان را اذیت کنیم؟! به جای اینکه با خودمان و دیگران کلنجار برویم که چرا ارتباط با افراد خاص، پیچیده است شاید بهتر باشد که روی روشهای کنترل روابطمان با دیگران تمرکز کنیم. در ادامه قصد دارم هفت راهکار ارتباطی برای تعامل با این دسته از افراد را به شما معرفی کنم.
قلب مهربان خود را هدیه کن
ارتباط با این افراد و انتظار واکنش درست در همان لحظه چندان هم ساده نیست. بله، من این موضوع را میفهمم. درست مثل لحظهای که کسی به شما حمله میکند و اولین واکنش شما، دفاع است. من بارها در چنین موقعیتی بودم و هنوز هم تا زمانی که نتوانم آرامشم را حفظ کنم و آن دکمه لعنتی pause را فشار بدهم، خودم را گرفتار میکنم.
اما اجازه بدهید از تجربه خودم برایتان بنویسم. بااینکه آدم جدی و سختگیری در موقعیتهای ارتباطی هستم، اما دانستم که مهربانی زیاد با افراد دشوار خیلی بیشتر از سرسختی میتواند معجزه کند.
مهربانی زیاد با این افراد وضعیت را تعدیل میکند تا جاییکه شما به خواستهتان میرسید. پس عجیب نیست که اولین تکنیک ارتباط با افراد دشوار، مهربانی کردن است!
همدلی از همزبانی بهتر است
حتماً شنیدهاید یا تجربه همدلی با دیگران را داشتهاید وقتی خودتان در حال سروکله زدن با مشکلات شخصی بودید؛ من این اخلاق را تحسین میکنم. اخلاق کنار گذاشتن موقت مشکلات و توجه به غم دیگران.
نکتهای که باید همیشه به خاطر بسپاریم این است؛ ما نمیدانیم مردم دقیقاً چه غمی دارند یا با چه مشکلاتی دستوپنجه نرم میکنند. وقتی ارتباط با فردی پیچیدهای را شروع میکنیم، فقط کافی است کمی به این فکر کنیم که شاید او این روزها درگیر مشکل خاصی است یا دردسری را دارد از سر میگذراند که قطعاً اگر متوجه آن شویم دوست نداریم بخشی از دردسر باشیم.
تجربه به من و قطعاً بسیاری از شما ثابت کرده است همدلی با کسی که دچار سختی شده باعث میشود واکنش مثبتی از او دریافت کنیم. نقطه مقابل هستند افرادی که هیچ توجهی به رنج و سختی دیگران ندارند و بهقولمعروف سرشان را مثل کبک زیر برف کردهاند. شاید بد نباشد این تکنیک را فراموش نکنیم.
بیا نقاط مشترکمان را پیدا کنیم
وقتی برای اولین بار با کسی (کسانی) معاشرت میکنید، اگر نقطه مشترکی بین خودتان پیدا کنید بدون شک آن ارتباط شکل بهتر و صمیمانهتری به خودش میگیرد. شاید این اتفاق کمی سخت پیش بیاید ولی وقتی آن را تجربه میکنیم شیفته احساس تعلقی میشویم که به آن فرد یا گروه داریم.
چگونه سؤال بهتری بپرسیم تا شخصیتی جذاب و ارتباطی لذتبخش داشته باشیم؟
متأسفانه خیلی از ما بهاندازه کافی سؤال نمیپرسیم و همچنین پرسشهای خود را درست مطرح نمیکنیم.
احساس نزدیکی یا خویشاوندی با دیگران، در این روزهای جداکننده آدمها از هم، حس زیبایی است که در ارتباط با افراد دشوار بیشتر خودش را نشان میدهد. فراموش نکنید که پیدا کردن نقاط اشتراک کمک میکند تا ارتباط با چنین افرادی روند متعادل و طولانیتری داشته باشد.
خونسرد باش
بعضی روزهای کاری هستند که خیلی از ما را تا حد برافروختگی صورت، عصبی میکنند چون همکاری داریم که بهخوبی میداند چطور آستانه تحمل ما را به صفر برساند. تصور کنید چنین موقعیتی در ارتباط با یکی از همکاران پیچیده شما پیش بیاید. شما بهصورت نامحسوس متوجه میشوید که او مثلاً با ارسال یک ایمیل قصد پیچیدهتر کردن اوضاع را دارد.
تجربه به من میگوید، از امتیاز ارتباط ایمیلی استفاده و کمی در پاسخ دادن به همکار دشوار تأخیر ایجاد کنم. بدینصورت اوضاع بدتر از چیزی که فعلاً در آن گیر افتادهام نمیشود!
کنترل بهموقع
هرچه تجربه زیستن بیشتر و گاهی عمیقتری داشته باشیم، کنترل کردن و نکردن بسیاری از مسائل برایمان ممکن میشود. خردمندانه این است که روی چیزی که میتوانیم کنترل کنیم تمرکز بدهیم.
قدرت کنترل در ارتباط با افراد دشوار بیشتر خودش را نشان میدهد. شاید اگر به جای چنین فردی، آدم آسانتری روبهروی ما قرار میگرفت مجبور نمیشدیم چیزی را کنترل کنیم.
اجازه بدهید از تجربه کاری خودم بیشتر برایتان بنویسم. چند سال پیش با تیمی کار میکردم که یکی از اعضای آن آدم جالبی نبود. نمیتوانستیم ارتباط کاری خوبی باهم داشته باشیم و هرزمان که میتوانست در مورد کار موردنظر پاسخگو باشد یا خیلی دیر اقدام میکرد یا اصلاً توجهی نمیکرد. بعد از مدتی، انتخاب کردم تا کارهای موردنظر را با کمک افراد دیگری پیش ببرم. من فقط موقعیت دشوار را دور زدم!
بخش بزرگی از روابط من با افراد دشوار شکل میگیرد. آنچه را که میتوانیم، بهموقع و بهاندازه کنترل کنیم!
نگاهی به خودت بینداز!
این احتمال برای همه ما وجود دارد که کمترین اهمیت را به بازنگری فردی (درون) اختصاص بدهیم. چراکه بیشترین توجه و تمرکز ما به بیرون است. تابهحال موقعیتی برایتان پیشآمده که به خاطر انجام آن، ارتباط شما با دیگران سختتر از حد لازم شده باشد؟
برای نمونه؛ یکی از روزهاست و من خوشاخلاق هستم. ارتباطی که با دیگران دارم مثل هرروز و کلی است. با همه خوب و عادیام. اما گاهی اوقات پیش میآید که ذهن بسیاری درگیری دارم و برای حل مسئله راهکار پیدا میکنم. این حالت حتی در ارتباط و گفتوگو با دیگران هم حفظ میشود.
به من یاد دادهاند که وقتی بیشترین وقت را درون خودم باشم، میتوانم مهربانتر و کمحرفتر به نظر برسم ضمن اینکه با دیگران هم ارتباطم را حفظ کنم. در این مثال، واکنشهای کوتاه و لبخندهای گذرای من باعث میشود تا فرد دشواری به نظر برسم که حتی بیشتر از آن آدمی غمگین هستم.
کتاب ایگو دشمن من است
بعید است ما کسی را نشناسیم که به خاطر خودخواهی و مرکزیت بخشی بیش از اندازه به خود، دچار شکست شده است.
شاید بهتر باشد پیش از ارتباط با افراد دشوار، نگاهی به خودمان بیندازیم و موقعیتهای مشابه را ارزیابی کنیم.
کنترل ترس از مشکل
این آخرین تکنیک، ازجمله بهترین راهکارهای ارتباط با افراد دشوار است . بسیاری از ما از مشکل فراری هستیم و همین هراس و خودداری کاری میکند تا افراد پیچیده دور و اطراف ما بیشتر شوند یا حتی خودمان فرد سختی به نظر بیاییم.
البته که ارتباط با چنین افرادی یک چالش حساب میشود ولی اگر در قدم اول به نفع خودتان ایستادگی نکنید و مرزکشی نداشته باشید، این ارتباط حتی بدتر هم میشود. بهتر است پیش از آنکه فرد پیچیدهای به شما بیاحترامی کند، خودتان هوای خود را داشته باشید.
البته نباید دچار سوءتفاهم شویم. منظور من شروع درگیری نیست. قصد من این است که وقتی فرد مشکلداری با ما رفتار نامناسبی دارد، از مشکل نترسیم. بسیاری از ما گاهی خودمان را در موقعیتی قرار میدهیم که دیگران با ما رفتار درستی نداشته باشند. چرا؟ چون بهموقع برای خودمان ایستادگی نمیکنیم.
** نکته: مشکل بهخودیخود بد نیست. در بسیاری از موارد اتفاقاً خوب است چون کمک میکند هدف به نتیجه درستی برسد. به عبارتی بیاموزیم که چگونه مشکلات را تبدیل به فرصت کنیم.
۴ دستهبندی در ارتباط با افراد دشوار
گاهی اوقات در موقعیت ویژهای قرار میگیریم که کاملاً احساس میکنیم طرف مقابل ما نه به اندازه ما آرام و خونسرد است و نه اهل تعامل دوستانه و طولانیمدت. چنین ارتباطی قطعاً چالشبرانگیز است مخصوصاً اگر ناچار باشیم آن را ادامه بدهیم. در ادامه قصد دارم با تکیهبر شخصیت شناسی افراد، چهار دستهبندی رایج از افراد سخت را معرفی کنیم. شاید شما هم تجربهای در این مورد داشته باشید!
او همیشه حق را به خودش میدهد
بهتر است پیش از ارتباط با چنین فردی فاکتورهای تعیینکننده «محق بودن» را بدانیم تا وقتی در این موقعیت قرار گرفتیم محق بودن یا نبودن او را تشخیص بدهیم.
- مدارک و استدلال (اطلاعاتی که درستی حرف و رفتار او را تأیید میکند)
- واقعیت (حرف او واقعیت دارد یا صرفاً یک نظر شخصی است؟)
- تعصبات شخصی احتمالی (چه مواردی ممکن است روی قضاوت من/ او تأثیر بگذارد؟)
- آیا تمایلی به بحث و گفتوگو با شما دارد؟ درصورتیکه جواب منفی است از خودتان بپرسید میارزد که وقت و انرژی خود را صرف همراهی با چنین فردی کنید؟
◄ همچنین، بدانید که چه زمانی کنار بکشید:
- او فرصتی برای بیان دیدگاه شخصی به شما نمیدهد و بیشتر از شما حرف میزند.
- مدرکی برای درستی حرفهایش ندارد و احساس میکند درست میگوید «چون همینطور است.»
- رویکرد خود را با خشونت بیان میکند و همین باعث میشود شما تحتفشار قرار بگیرید.
مهم: ارتباط با افراد دشوار نوعی ارتباط مخرب است. در چنین موقعیتی سلامت روانی خودتان را در اولویت قرار دهید.
او از مکالمات تنش پذیر و سخت بیزار است
دلایل بیزاری او را بشناسید:
- عامل بیرونی. موضوعی نبوده است که در دوران رشد با آن آشنا شده باشد.
- کمبود تمرین. همه ما برای ماهرشدن در هر رفتار آگاهانه قطعاً نیاز به تمرین داریم.
- از اینکه فرد آسیبپذیری باشند احساس امنیت نمیکنند و همین موضوع آنها را میترساند.
- برای او توضیح بدهید که چرا میخواهید آن جنبه آسیبپذیرش را ببینید. چه ارزشی برای شما دارد؟ آیا میخواهید ارتباط معنادار عمیقتری با او داشته باشید یا قصد حمایت از او را در موقعیتهای سخت دارید؟
- فضای امنی برایش فراهم کنید. حتی میتوانید بپرسید کجا دوست دارد باشد؛ یک محیط آشنا، جایی که غریبهای دیده نشود، همراه با یک نوشیدنی دلچسب.
- با کنجکاوی خوشایندی ارتباط برقرار کنید؛ یک شنونده فعال باشید، همدلی خودتان را نشان بدهید و بدین ترتیب او هم بیشتر برای پذیرش ارتباط با شما تمایل نشان میدهد. درحالیکه اگر مسلسلوار سؤال بپرسید فوری جلوی شما گارد میگیرد.
شما هم نشان بدهید که آدم آسیبپذیری هستید. بهتر است به خاطر بسپاریم آسیبپذیر بودن برای خیلی از ما یک ویژگی شخصیتی ناراحتکننده است. درحالیکه وقتی با یک چنین ویژگی در طرف مقابل روبهرو شوند حس امنیت، اعتماد و پذیرش میکنند.
او خیلی شکننده و مضطرب است
زمان مناسبی را که هردو حالتان خوب باشد برای گفتوگو تعیین کنید. مراقب باشید وقت دیدار خودتان را با این فرد با گفتن «باید باهم حرف بزنیم» یا «بعداً میخوام صحبت کنم» تنظیم نکنید! این جملات بار اضطراب آفرین بالایی دارند. در عوض برای دیدار به یک توافق دوطرفه در فضایی دوستانه برسید.
اگر قرار است موضوع مهمی را با او در میان بگذارید بهتر است اول حس دوستداشتنی بودن و امنیت را در او ایجاد کنید. به او یادآوری کنید که برایتان اهمیت دارد. به کشمکشهایی که درگیرش هستند احترام بگذارید و برای رشد و بهترشدن هدایتشان کنید.
به کلماتی که استفاده میکنید دقت کنید و با ادبیات خشن یا متهم کننده برخورد نداشته باشید. پیشنهاد میکنم کلمات احساسی مثل «طردشده» یا «ضربه خورده» را به زبان نیاورید. این لغات اثر بیرونی مستقیمی روی فرد میگذارند. بهترین انتخاب در ارتباط با افراد دشوار با این ویژگی به کار بردن واژههای ملایمتری مثل «غمگین»، «هراسان» یا «عصبانی» است تجربه احساسیتان را بهطور کامل و واقعی نشان میدهد.
بد نیست اگر قالب مثبتی برای حرفها و منظورتان انتخاب کنید. برای نمونه؛ موضوع گفتوگوی شما در مورد کارهای خانه است و اینکه هیچ کمکی به شما نمیکند. انتخاب شما کدام جمله است؟
- اصلاً در کارهای خانه به من کمک نمیکنی و من واقعاً دست تنها هستم.
- تازگی خیلی احساس دست تنها بودن در انجام کارهای خانه میکنم. اگر بتونیم کارهای خونه رو تقسیم کنیم واقعاً عالی میشه. تا اونجایی که یادمه توی جاروکشیدن خیلی دقت به خرج میدی.
** بسیار مهم: فقط به این دلیل که طرف مقابل شما آدم شکننده و پراسترسی است به معنی این نیست که او را وارد هیچ بحث و چالشی نکنید. کافی است فراموش نکنید «شما هم حدومرزهایی دارید.»
او بهسرعت عصبانی میشود و خشونت نشان میدهد
برای ارتباط با چنین فردی باید هردو خونسرد و در حالت خوبی باشید. پس جایی را انتخاب کنید که در مدت مکالمه حواستان پرت نشود یا شخص سومی میان حرفتان نپرد. اینکه کسی عصبانی میشود انتخاب اوست نه رفتار شما.
به جای اینکه واکنش نشان بدهید و برای کنترل خشم او تلاش کنید بهترین کار « پاسخ دادن» است. این یعنی رفتاری که دوست دارید دیگران با شما داشته باشند. خیلی مراقب موقعیتها و مکالماتی باشید که به جای پاسخ، واکنش نشان دادهاید. و البته واکنش هوشمندانه، آرام و درست هم در جای خود کمک میکند تا جلوی تشدید وضعیت مقابل فرد عصبانی را بگیرید.
حرف دل او را بشنوید. پیشنهاد میکنم با دوباره گفتن آنچه بیان کردند همراهی خودتان را نشان بدهید. برای نمونه؛ «به حرفهات گوش دادم. من متوجه شدم که میخوای بگی…درسته؟»
فضا برای عصبانی شدن او بدهید. اگر عصبانی شدن طرف مقابل اجتنابناپذیر است و او باید آن را بروز بدهد مقاومت نکنید. کمی عقبنشینی کنید و اجازه بدهید این اتفاق بیفتد. شاید عاقلانه این است که در فرصت دیگری باهم حرف بزنید.
واقعیت هایی خواندنی از تکنیک صندلی خالی برای کنترل خشم
تمام چیزی که نیاز دارید، یک اتاق با صندلی خالی و یک صندلی برای شماست.
اجازه بیاحترامی به او ندهید. اگر شاهد رفتار توهینآمیز یا تحقیر کردن هستید خیلی روراست و شفاف مرزکشی کنید تا بداند چنین رفتاری اصلاً برازنده نیست. حتی اگر احساس ناامنی کردید، محیط را ترک کنید.
◄ اگر رفتار خشونتآمیز طرف مقابل باعث آسیب جسمی میشود و تهدیدآمیز است بدون فوت وقت با شماره اورژانس اجتماعی ۱۲۳ تماس بگیرید.
آیا من در فهرست افراد دشوار برای ارتباط هستم؟
اگر احساس میکنید هر بخش از توضیحات بالا در مورد شما درست است و در حال مرور تجربیات خودتان هستید اجازه بدهید اول به شما یک تبریک جانانه بگویم که در قدم اول با خودتان صادقانه روبهرو شدید. اما اگر در این مورد هنوز تردید دارید و نمیدانید چقدر جزو افراد دشوار هستید شاید بهتر باشد نشانههای زیر را به خاطر بسپارید.
- من بهسختی به حرف دیگران گوش میدهم. آدم غیر منعطف با نظرات سرسخت هستم.
- خیلی سریع انتقاد میکنم.
- جنبههای تاریک و منفی نظرات بیشتر در نظرم میآید.
- دیگران بهسادگی من را تحریک میکنند.
- صبر و تحمل کمی دارم.
- همیشه و همهجا اهل رقابت جدی هستم.
- شیفته نظرات و باورهای خودم هستم.
چگونه از این فهرست بیرون بیایم؟
اگر تصمیم جدی برای خروج از این فهرست عجیب و ناراحتکننده دارید پیشنهاد میکنم برای تغییر، چند تمرین زیر را به خاطر بسپارید:
شروع تغییر: بشناس و کنترل کن!
برای عملی شدن خواستهای که دارید، اولین قدم شناسایی تعیین این واقعیت است که «من بخشی از مشکل هستم». در قدم بعدی باید بخواهید که تغییر کنید.
اما موارد زیر نشان میدهد که دوست دارید چه تغییری در شما اتفاق بیفتد:
- دوست دارم روابط محکم و عمیقتری داشته باشم.
- دوست دارم مورد تأیید باشم/ مورداحترام باشم/ تحسین شوم.
- دوست دارم قدرت کنترل بیشتری روی احساساتم داشته باشم.
قدم اول: تمرکز روی رابطه نه نظرات
پژوهشی که دانشگاه هاروارد با مشارکت ۷۲۴ نفر طی ۷۵ سال انجام داد نشان میدهد که کلید عملکرد مفید بلندمدت، رابطه است. بهعبارتدیگر کیفیت زندگی ما، عاطفی، جسمی و ذهنی، مستقیماً تحت تأثیر کیفیت روابط ما قرار دارد.
چه تجربهای گرانبهاتر از اینکه ارتباط بیشتری با دیگران داشته باشیم صرفاً برای اینکه با جهان آنها و ایدئولوژی که دارند آشنایی بهتری پیدا کنیم. پوشیدن لباس شنونده فعال و تقویت حس همدلی با تحکیم همین روابط اتفاق میافتد بیآنکه بخواهیم حساسیت بیشتری روی نظرات آنها داشته باشیم و در مورد درستی یا نادرستی حرفهایشان نظر بدهیم.
مهم: حفظ ارتباط با احترام به باورها و نظرات دیگران قدم دوم برای تغییر از یک فرد دشوار به فردی عادی است.
همکیشان خودت را پیدا کن
اگر موقعیتی که در حال حاضر در آن هستید برایتان آزاردهنده نیست و فقط دوست دارید شکل بهتری به دایره روابط خود بدهید، پیدا کردن هم فرکانسهایی که تفاوت چندانی با افکار و دنیای شما نداشته باشند، اگرچه سخت است، جواب میدهد.
کافی است ویژگیهای شخصیتی بارز خودتان را پیدا کنید و ببینید در دایره روابط فعلی شما چه افرادی به شما نزدیکتر هستند. ارتباط با افراد دشوار شاید سخت و کلافه کننده باشد ولی وقتی یک گروه باشید، آرامش بیشتری دارید و دیگر لازم نیست خودتان را برای دیگران توضیح بدهید یا نگران قضاوت آنها باشید.
اگر مثل من یک عشق سفر درونگرای سختگیر جدی احساساتی اهل فیلم و سریال و سکوت هستید حتماً زیر این مقاله کامنت بگذارید! حتی میتوانید با دانلود رایگان اپلیکیشن ذهن برای من بنویسید از کدام کتاب صوتی مجموعه، برای بهبود روابط خود بیشتر خوشتان آمده است.
سخن پایانی
اگر روزهایی را میگذرانید که ارتباط با افراد دشوار بیشتر از قبل شده است بد نیست اول از همه از خودتان بپرسید «من خودم آدم سختی هستم؟». سخت بودن یعنی متفاوت و گاهی پیچیده بودن و این یعنی تفاوت و تضاد.
تفاوتها و تضادها بیدلیل اتفاق نمیافتند و هرکسی سفر قهرمانی خودش را طی کرده یا آماده انجام آن میشود؛ پس ارتباط با چنین افرادی یک فرصت عالی برای محک زدن خودمان و درک دنیای آنهاست. برای ارتباط با پیچیدگیها و عجایب نیازمندیم تا:
کمی بیشتر صبور باشیم.
کمی بیشتر همدلی کنیم.
کمی بیشتر خیالباف باشیم.
کمی بیشتر زندگی کنیم.
کمی بیشتر در جستوجوی معنا باشیم.
سر من از ناله من دور نیست
لیک عقل و هوش را آن نور نیست
منبع:
https://www.theindigoproject.com.au/communicating-with-difficult-people-a-how-to-guide/
https://www.lifehack.org/articles/communication/how-deal-with-difficult-people.html
من مینویسم. در کنار سفر، مهربانی، آشپزی و سکوت، از این هنر، برای معنا دادن به زندگی ام بهره میبرم.