فهرست مطالب
«چه بیشعور باشید و چه درگیر با بیشعورها، با انتخاب این کتاب دستکم راهنمای خوبی انتخاب کردهاید و راه را عوضی نرفتهاید.» این جملهها، برای شروع یک کتاب، بسیار جذاب بهنظر میرسند. بعید است از کتابخوانها باشید و اسم بیشعوری را نشنیده باشید.
بیشعوری، اثری جاودان از خاویر کرمنت، یکی از محبوبترین کتابهای دهههای اخیر است. این کتاب که در پنج فصل تدوین شدهاست، به بررسی یکی از عجیبترین موضوعاتی که میتوان در مورد آن کتاب نوشت؛ پرداختهاست.
با ما در ادامه همراه باشید تا باهم خلاصه کتاب بیشعوری را مرور کنیم.
بیشعوری، یک عادت رفتاری یا یک بیماری؟
حتما برای شما هم پیش آمده که درگیر آدمهایی بشوید که رفتارهای اذیتکننده دارند. کسانی که رفتارشان به هیچ وجه برای شما قابل درک نیستند. یا خودمانیتر بگویم؛ شاید برایتان پیش آمده باشد که رفتاری از خودتان نشان بدهید که بعدا به خاطر آن پشیمان شده باشید.
از آن کارهایی که بعدا به خودتان به خودتان بگویید: «عجب اشتباهی کردم!.» چگونه میشود رفتارهای نسنجیده و نادرست را از رفتارهای نرمال و طبیعی تشخیص داد؟
[su_box title=”همچنین بخوانید: ” style=”bubbles” box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
[su_animate type=”shake” duration=”0.5″]چگونه می توانیم با تمام داشته ها و توانایی های فردی یک من عالی از خودمان بسازیم؟ [/su_animate]
[/su_box]
خاویر کرمنت، نویسنده کتاب «بیشعوری» قبلا یک پزشک بودهاست. او ادعا میکند که حدود بیست سال درگیر بیماری بیشعوری بود و ناگهان یک روز متوجه میشود این بیماری مانند سمی مهلک و کشنده، سرتاسر وجود او را فراگرفتهاست.
البته خوشبختانه او موفق میشود که خودش را درمان کند. اما درمان، انتهای کار کرمنت نیست. او تصمیم میگیرد مانند پزشکی متعهد، به شناخت علمی بیماری بیشعوری، روشهای شناسایی و درمان آن بپردازد.
نتیجه این تحقیقات و تفکرات، نوشتن کتاب بیشعوری است. اثری که توانسته جای خود را در بازار کتاب باز کند و در این میان به جایگاه ویژهای برسد. بیشعوری به سرعت به زبانهای مختلف ترجمه شد و به آمار فروش خیرهکنندهای دست پیدا کرد. این کتاب حتی در ایران، که معمولا بازار جذابی برای فروش کتاب ندارد، به یکی از کتابهای محبوب کتابخوانها تبدیل شدهاست.
خلاصه کتاب بیشعوری
کتاب بیشعوری پنج فصل دارد. کرمنت در هرفصل، درباره یکی از ابعاد این پدیده و خصوصیات آنها صحبت میکند.ما در خلاصه کتاب بیشعوری به آنها اشاره می کنیم.
او در فصل اول، تحت عنوان[su_highlight background=”#d991e3″ color=”#000000″ class=””]«چه کسی بیشعور است و چرا یک نفر باید بخواهد که بیشعور باشد»؛[/su_highlight] مختصات جامعی از بیشعوری و خصوصیات انسانهای بیشعور ارائه میدهد. او بررسی میکند که بیشعوری، ریشه در چه عواملی دارد و چه کسانی در زمره انسانهای بیشعور قرار دارند.
در فصل دوم؛ تحت عنوان انواع بیشعورها، تعریف جامع و کاملی از انواع انسانهای بیشعور و مختصات منحصربهفرد هرکدام ارائه میکند. اما در فصل سوم، بحث کتاب از سمت و سوی روابط انسانی فراتر رفته و به مسائل اجتماعی تسری پیدا میکند. او به انواع بیشعوری که به جامعه و زندگی و روابط اجتماعی رسوخ کرده است، میپردازد.
فصل چهارم، مختص روابط خانوادگی است. البته موضوع تلخی است. اما ممکن است کسی در تمام زندگیاش مجبور باشد با کسانی زندگی کند که دچار این بیماری هستند! کرمنت سعی کردهاست با درنظر گرفتن این واقعیت تلخ، به بررسی مساله بیشعوری در خانواده بپردازد.
فصل انتهایی کتاب، به صورت تمام و کمال به درمان بیشعوری، راهکارهای درمان و وسایل درمانی اختصاص دارد. کرمنت در این فصل، سعی کرده است تا بتواند[su_highlight background=”#d991e3″ color=”#000000″ class=””]به راهکاری جامع، راهگشا و مفید درباره خلاصی از شر بیشعوری و بیشعورها بپردازد.[/su_highlight]
آیا باید بیشعوری را خواند؟
«آیا با شنیدن حرفهای سیاستمداران دچار رعشه و ناسزاگویی میشوید؟ هیچ دلتان خواسته یک صندلی را بر فرق پزشکی بکوبید که بدون آنکه اجازه بدهد در مورد بیماریتان توضیحی بدهید شروع به نوشتن نسخه کرده است؟ آیا از دیدن مجریهای تلویزیون عصبی میشوید؟ آیا وسوسه خفهکردن فامیلهایی که دائما مشغول فضولی و نصیحت و بزرگتریاند، زیاد به سراغتان میآید؟
با همکاران از زیرِ کار دررو و زیرآبزن زیاد دست به یقه میشوید؟ آیا هر هفته دوستانی به سراغتان میآیند که بخواهند شما را به فعالیت تجاری یا آیین جدیدی دعوت یا دستکم چاگرایتان را باز کنند؟» این نقل قولها از کتاب بیشعوری، هر مخاطبی را تحریک میکند که دستکم یکبار این کتاب را بخواند. اما چرا انقدر بیشعوری پرطرفدار است؟
بیشعوری، زبانی طنز دارد. این کتاب در هرفصل به یکی از انواع بیشعوری و روشهای تشخیص آن میپردازد. در انتهای کتاب هم تمریناتی برای رهایی از شر آنها در نظر گرفته شده است. معمولا عبارتها و جملاتی که کرمنت برای توصیف موقعیتها و شخصیتها به کار میبرد، خندهدار هستند و مخاطب را تا ساعتها میخندانند.
کرمنت، آنقدر در تشخیص رفتارهای و نشانههای رفتاری عادات نابهنجار آدمها دقیق و موجز عمل میکند که خواننده را شگفتزده میکند. او به خوبی به آنچه که مینویسد مسلط است و آنقدر رفتارهای منزجر کننده را بررسی کردهاست که انگار بیشعوری یک بیماری واقعی با نشانههای مشخص و او یک پزشک فوق تخصص درمان آن است.اما در متن طنز کتاب، حقیقت تلخی گم شده است.
انسانها در عرصه حیات اجتماعی و روابط فردیشان، دچار اشتباهات یا برخوردهایی میشوند که میتواند باعث ایجاد رفتارهای ناهنجار و اذیت کننده باشد. درواقع کرمنت قصد دارد تا با بیان طنز،
[su_highlight background=”#d991e3″ color=”#000000″ class=””]یکی از جدیترین موانع همزیستی مسالمتآمیز را مورد بررسی و موشکافی قرار دهد.[/su_highlight] پیشنهاد من این است که برای داشتن رفتاری بهتر و دستیابی به توسعه فردی که در نهایت به حیات اجتماعی بلوغیافتهتر منجر میشود،، به خواندن خلاصه کتاب بیشعوری اکتفا نکنید و حتما متن کامل آن را بخوانید.
قسمتهایی از کتاب بیشعوری
اگر هفتهای دستکم یک بار در اعتراضی مدنی شرکت نکنم، حُناق میگیرم. علت اعتراض مهم نیست، مهم خود اعتراض کردن است که به خاطر آن زندگی میکنم.
بی شعورها عاشق شراکتند و به همین دلیل بسیاری از چیزهایشان را با دیگران قسمت می کنند. مثلا همیشه آماده اند که دیگران را در این جور چیزها شریک کنند: بدبختی هایشان، تقصیرها، تعهدات، نگاه کسالت بارشان به زندگی، اضطراب، نظراتشان، تبخالشان.
رامترین نوع بیشعورها، بیشعورهای آبزیرکاهند. البته منظور این نیست که این نوع بیشعورها کمخطرتر از بقیه بیشعورهایند. بلکه منظور این است که زیاد به چشم نمیآیند. بیشعورهای آبزیرکاه با مشاهده واکنش جامعه نسبت به بیشعورهای تمامعیار ترجیح میدهند که پشت نقابی از مهربانی و خونسردی پنهان شوند.
اما در عین حال همواره میدانند که چگونه این خنجر غلافشده را بهموقع بیرون بکشند و بدون اینکه هیچکس تصورش را بکند، کار خودشان را بکنند. بیشعور تحت درمان نباید هرگز از یاد ببرد که زمانی بیشعور بوده است و اگر مراقبت نکند، ممکن است دوباره بیشعور شود. هدف درمان این است:
[su_note note_color=”#a631a8″ radius=”10″ class=””]
در آدم شدن و شعور داشتن، لزومی به تقدس و تعالی نیست. به قول یکی از بیشعور های تحت درمان: «همین که آدم سرش با تهش بازی نکند به یک دنیا می ارزد.»
[/su_note]