فهرست مطالب
از قانون مورفی و کارکرد آن در واقعیت چه میدانید؟
بعید است کسی پشت هم بدبیاری بیاورد و یاد قانون مورفی نیفتد! قانون مورفی قانون شماره یک همه بدبیاریهای دنیا است. اما آیا واقعا قانونی به نام مورفی وجود خارجی دارد؟ برای پیدا کردن جواب این سوال، در این نوشته با من همراه شوید تا با تمام زوایای این مفهوم عجیب اما جالب آشنا شویم.
فهرست
فصل ۱
قانون مورفی؛ امان از بدبیاری
قانون مورفی را همه میشناسند. روز بدی را در محل کارتان داشتهاید. بالاخره ساعت کاریتان تمام میشود و خسته و کلافه از محل کارتان بیرون میزنید تا هرچه سریعتر به خانه برسید. امان از ترافیک! همه صفهای ماشینها در ترافیک سریعتر از صف شما حرکت میکنند. لاینتان را تغییر میدهید تا شاید کمی سریعتر حرکت کنید.
اما صف جدید از حرکت میایستد. کلافه به اطراف نگاهی میاندازید. بله! خط قبلی که در آن بودید به حرکت افتاده است و اتفاقا سرعت خوبی هم دارد. به دنیای قوانین مورفی خوش آمدید!
همه ما لحظاتی را تجربه کردهایم که اوضاع ابدا به خوبی پیش نمیروند. اما دقیقا زمانی که زنجیرهای از بدبیاری اطرافمان را حصار میکند از خودمان میپرسیم: چرا؟
جستجو برای پیدا کردن دلیل احتمالا شما را به قوانین مورفی میکشاند. چرا همیشه من؟ این احتمالا از آن سوالاتی است که در چنین ماقعی از خودتان میپرسید. وین قانون روشی طنزآلود و بدبین به برای جواب دادن به سوالات شما است.
فصل ۲
قانون مورفی چیست؟
اشتباه دستیار ادوارد مورفی و خطای فاحش او، قانون مورفی را وارد ادبیات مهندسی کرد. همکاران مورفی در این پروژه این قانون را به صورت لفظی آنقدر تکرار کردند که کمکم همه از این قوانین که به ظاهر طنز تلخ داشت استقبال کردند.
مرگ عجیب ادوارد مورفی هم سوژه جالبی است. مورفی در شب، درحالی که لباس روشن به تن داشت و کاملا در خیابان دیده میشد، تصادف کرد و مرد!
حالا بیایید از مفهوم دقیقتر قوانین مورفی با هم صحبت کنیم. این قانون به پیشامدهایی دلالت دارد که به صورت روزمره برای همه پیش آمدهاند و بدشانسی تنها چیزی است که میتواند توجیه کننده وقوعشان باشد.
وقتی همکاران مورفی به شوخی از این قوانین صحبت میکردند، تجربههای مشترک دیگران و تایید اینکه چنین چیزهایی را تجربه کردهاند، باعث شد تا این قانون بر بدشانسی و بدبیاری و پیشامدهای عجیب حاکم شود.
این پیشامدها علاوه بر منفی بودن یک وجه ویژه دارند. آنها آنقدر تکرار شدهاند که در حافظه جمعی تعداد زیادی از افراد ریشه کردهاند و با شنیدن آنها تایید میکنند که تجربه مشابه داشتهاند. مثلا به یکی از معروفترین مثالهای قوانین مورفی توحه کنید: زمانی که در صف طولانی هستید، همه صفها از صف شما تندتر حرکت میکنند! احتمالا همه ما چنین تجربهای رادر زندگی داشتهایم!
فصل ۳
قانون مورفی از کجا شروع شد؟
قانون مورفی که به اسم ادوارد مورفی گره خورده است، از یکی از پایگاههای نیروی هوایی آمریکا در سال ۱۹۴۹ متولد شد. مهندس ادوارد مورفی، یکی از مهندسین هوافضای نیروی هوایی آمریکا بود. او در پروژهای برای بررسی تحمل گرانشی انسان هنگام کم یا زیاد کردن ناگهانی سرعت با نیروی هوایی همکاری میکرد.
مورفی در این پروژه پیشنهاد کرده بود که آزمایش تحمل سرعت را با تکنیکهای خاصی وارد فاز انسانی کند. قرار بود ابتدا آزمایش روی یک موش انجام شود و سپس یکی از افراد گروه شخصا روند آزمایش را برعهده بگیرد.
او از دستیار خود خواست که سنسورهای الکترونیکی را به کیس آزمایش نصب کند تا نمایشگرها را چک کنند. هر سنسور دو حالت برای نصب شدن داشت که یک حالت آن غلط و حالت دیگر درست بود. در کمال تعجب، دستیار مورفی تمام سنسورها را روی حالت غلط نصب کرد! به این دلیل نمایشگرها همگی عدد صفر را نشان دادند.
مورفی از این اشتباه عجیب دستیارش عصبانی شد و با عصبانیت به او گفت: اگر تنها یک راه برای خطا کردن وجود داشته باشد، تو حتما خطا را پیدا خواهی کرد! بله! میتوان گفت که این جملات به صورت رسمی اولین دسته از قوانین مورفی هستند که در همان لحظه متولد شدند.
هرچند گروه با رفع نقص آزمایش از مورفی خواست دوباره مسئولیت آزمایشها را به عهده بگیرد، اما مورفی قبول نکرد و حاضر نشد آزمایش را تکرار کند. او وارد فاز بدبینی شده بود!
فصل ۴
اصول قانون مورفی
معروفترین اصل درقوانین مورفی این است: اگر چیزی برای خراب شدن وجود داشته باشد، پس حتما خراب خواهد شد. البته به مرور قوانین متعددی به این مجموعه اضافه شدهاند. اگر دوست دارید بیشتر از این قوانین بدانید، میتوانید مثالهای زیر را بخوانید:
فلسفه مورفی
لبخند بزن… فردا روز بدتریه…
قانون صف
اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.
قانون تلفن
اگر شما شمارهای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.
قانون بینی
بعد از این که دستتان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.
قانون کارگاه
اگر چیزی از دستتان افتاد، قطعاً به پرتترین گوشه ممکن خواهد خزید.
قانون دروغگویی
اگر بهانه دروغیتان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشینتان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشینتان، دیرتان خواهد شد.
قانون روبرو شدن
احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش مییابد.
قانون اثبات
وقتی میخواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمیکند، کار خواهد کرد.
قانون بیومکانیک
نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.
قانون قهوه
قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیستان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.
قانون ترافیک
وقتی در ترافیک گیر کردهای لاینی که تو در آن هستی دیرتر راه میافتد.
قانون وسایل نقلیه
وسایل نقلیه اعم از اتوبوس، قطار، هواپیما و… همیشه دیرتر از موعد حرکت میکنند مگر آن که شما دیر برسید. در این صورت درست سر وقت رفته اند.
قانون اتوبوس
مدت زیادی منتظر اتوبوس میمانی و خبری نیست پس سیگاری روشن میکنی. به محض روشن شدن سیگار، اتوبوس میرسد. (به عبارت ساده اگر سیگار را روشن کنی اتوبوس میرسد، اگر برای زودتر رسیدن اتوبوس سیگار را روشن کنی اتوبوس دیرتر میآید).
قانون کار
اگر به نظر میرسد همه چیزها خوب پیش میروند حتما چیزی را از قلم انداختهای.
قانون نتیجه
احتمال بد پیش رفتن کارها نسبت مستقیم با اهمیت آنها دارد.
قانون یادگیری
شما چیزی را یاد نمیگیرید، مگر بعد از اینکه امتحان آنرا دادید.
قانون جستجو
هر وقت دنبال چیزی میگردید، همیشه در آخرین مکانی که جستجو میکنید آنرا پیدا میکنید.
قانون خرید
اهمیتی ندارد که چقدر دنبال جنسی بگردید، به محض اینکه آنرا خریدید آنرا در مغازهی دیگری ارزانتر خواهید یافت.
قانون چیزهای خوب
هر چیز خوب در زندگی یا غیر قانونی است یا غیر اخلاقی یا چاق کننده.
قانون ضایع شدن
احتمال آنکه کاری را که انجام میدهید دیگران ببینند نسبت مستقیم دارد با میزان احمقانه بودن آن کار.
قانون پمپ بنزین
هنگام ورود به پمپ بنزین جایگاهی را که انتخاب میکنید کندتر و طولانیتر از جایگاههای دیگر خواهد بود.
قانون لکه
زمانیکه میخواهید لکه روی شیشه پنجره را پاک کنید، لکه در سمت دیگر شیشه خواهد بود.
قانون بقای کثیفی
برای تمیز کردن هر چیزی، چیز دیگری باید کثیف شود.
قانون دسترسی
هرگاه چیزی را دور بیاندازید، به محض آنکه دیگر به آن دسترسی نداشته باشید، به آن نیاز پیدا خواهید کرد.
قانون صبحانه
همیشه نان از طرفی که به آن کره مالیده اید روی زمین میافتد.
قانون تعمیر
زمانی که دستگاه معیوب خود را نزد تعمیرکار میبرید، کاملا درست و بی عیب کار خواهد کرد.
قانون اجتناب
اگر به هر دلیل در جایی قانون مورفی عمل نکنه، قراره اتفاق خیلی بدتر و بزرگتری بیفته.
قانون خانم مورفی
اگر چیزی خراب یا اشتباه بشه، حتما تقصیر آقای مورفیه!
فصل ۵
آیا قانون مورفی در واقعیت کار میکند؟
خب! حالا که دقیقتر با قوانین مورفی آشنا شدید، بیایید روی ابعاد دیگر این قانون متمرکز شویم. شاید برایتان سوال پیش بیاید که اصلا تا چه اندازه میتوان این دسته از قوانین را توجیه کرد؟ آیا این قانون در واقعیت وجود دارد؟
مسئله مهمی که درباره قوانین مورفی وجد دارد، منطق پشت آن است. منطق قوانین مورفی براساس احتمال و تصادف چیده شده است. قوانین مورفی مجموعهای از احتمالات پیچیده هستند، اما مجموعه آنها، همان گزاره مورفی به صورت منفی تایید میکنند.
ابدا چیز عجیبی نیست. اگر کمی به تکتک قوانین مورفی فکر کنید، خواهید فهمید که منطق توجیه کننده پشت این قوانین چیست. قوانین مورفی دائما به ما یادآوری میکنند که هیچ چیزی دوام مادامالعمر ندارد و بالاخره روزی از کار خواهد افتاد. یا هیچ نظم و سیستمی همیشه به آنصورت که ما میخواهیم کار نخواهد کرد.
یا از آنجایی که دقایق کسلکنندهای را در ترافیک میگذرانید و وقت زیادی از شما میگیرد، مدام با خودتان فکر میکنید که همه در حرکت و جنبش هستند به جز شما.
شانس، بدشانسی و بدبیاری همگی از منطقی به نام تصادف کمک میگیرند. تصادف مسئلهای کاملا تعریف شده در قوانین فیزیکی است. و متاسفانه میبینید که بیشتر برای کسانی پیش میآید که دستوپا چلفتی هستند! آیا این ناعادلانه است؟ مشخص نیست!
یک بار دیگر برگردیم و پیشامدی که برای مورفی و دستیارش اتفاق افتاد را بررسی کنیم. آیا اگر دستیار مورفی حواسپرت نبود، چنین اشتباه مسخرهای را انجام میداد و کل پروژه را خراب میکرد؟ بعید است.
فصل ۶
قوانین فیزیکی و قانون مورفی
قانون مورفی چیزی را بیان میکند که قبلتر قانون دوم ترمودینامیک تعریف کرده است.
اگر از قوانین پیچیده و سخت ترمودینامیک سردر نمیآورید یا حوصله خواندنشان را ندارید، باید بدانید که این قانون به صورت ساده در حال بیان این گزاره است که اگر سیستمها را به حال خودشان واگذار کنیم، به مرور و رفتهرفته سیستم بینظم و بینظمتر خواهد شد و تنها انرژی تلف میکند.
همچنین قانون سوم ترمودینامیک در حال اثبات این مسئله است که نظم در عمل غیرممکن است. انحراف از کمال یکی از توابع مفهومی قانون دوم ترمودینامیک است. یعنی هر سیستم میل دارد که از حالت ایدهآل خود فاصله بگیرد و دچار بینظمی شود.
از طرف دیگر هراقدامی که ممکن است انجام دهید یک نتیجه ایدهآل خواهد داشت، اما روشهایی که به نتیجه کمتر ایدهآل ختم شوند بسیار زید هستند و بدتر از آن روشهایی هم وجود دارند که نتایج انجامشان فاجعهبار خواهد بود. این قوانین شما را یاد قانون خاصی نمیاندازد؟
مسئله دیگری که در قوانین مورفی وجود دارد این است که قوانین مورفی نه قابل اثباتند و نه میتوان آنها را انکار کرد. هرچند بسیاری از دانشمندان اعتقاد دارند که قوانین مورفی چیز عجیبی نیستند و از همان قانون احتمال تبیعت میکنند.
فصل ۷
آزمایش قانون مورفی
رابرات اوپنهایمر، فیزیکدان معروفی است که علاوه بر ارائه خدمات ارزنده در فیزیک، به آزمایش اصول قوانین مورفی شهرت پیدا کرده است. او سعی کرد تا یکی از قوانین معروف مورفی را به صورت علمی آزمایش کند تا متوجه شود که آیا میتوان به لحاظ علمی این قوانین را درست دانست یا نه.
او برای این آزمایش دست به ابتکار جالبی زد. حتما میدانید که یکی از قوانین مورفی، درمورد سقوط نان کرهمالی شده به زمین است.
براساس قوانین مورفی، اگر نان کره مالی شده به زمین بیفتد، حتما روی قسمتی خواهد افتاد که کره دارد. اوپنهایمر هم این قانون را آزمایش کرد تا متوجه شود که این گزاره تا چه اندازه صحت دارد.
براساس آزمایشهای او، روی کره زده شده نان، با احتمال ۴۲درصد بیشتر به زمین برخورد خواهد کرد. یا او آزمایش کرد و فهمید که اساسا نانهای کرهای به محض باز شدن، بیشتر در معرض سقوط و به زمین افتادن هستند!
اوپنهایمر هم به قانون مورفی مبتلا شد!
البته نکته غمانگیز ماجرا این است که بعد از انجام این آزمایشها، مودبانه عذر اوپنهایمر خواسته شد و او از آزمایشگاهی که در آن کار میکرد اخراج شد. البته اگر فکر میکنید این بیکاری باعث شد تا او دست از آزمایش درباره قانون مورفی بردارد، در اشتباهید!
اوپنهایمر همچنان بعد از اخراج از آزمایشگاه فیزیک به آزمایش درباره قوانین مورفی ادامه داد و به کشفهای جدیدی رسید. مجموعه مطالعات اوپنهایمر درباره قوانین مورفی برای او و همه کسانی که درگیر این قانون بودند، یک نتیجه داشت. او به این ادراک رسید که قانون مورفی به صورت بهینه شدهای بدبینانه، به صورت وابستهای نجات دهنده و به شدت ناعادلانه هستند.
ماهیت نجات دهندگی قوانین مورفی یکی از نکاتی است که مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفت. اوپنهایمر عقیده داشت که قوانین مورفی میتواند هوشمندانه عمل کند و افراد هم میتوانند به صورت هوشمندانه از این قانون استفاده کنند تا درگیر بدبیاری نشوند.
فصل ۸
قانون مورفی در ریاضی
دانشمندی به نام جوئل پل با انجام آزمایشاتی اثبات کرده است که قانون مورفی میتواند پیشبینی شود. بله! درست متوجه شدید. پیشبینی قانون مورفی به لحاظ تئوریک امکان پذیر است.
درواقع او فرمولی بر براساس تجربیات و آزمایشهای خود ابداع کرد که با جاگذاری متغیرها در آن میتوانید وقوع قانون مورفی را در هر وضعیت پیش بینی کنید. او معتقد بود که قانون مورفی براساس قوانین احتمال عمل میکنند و میشود درصد موفقیت و شکست را در آزمایشات به سادگی مشاهده و پیشبینی کرد.
فصل ۹
دلیل شهرت قانون مورفی چیست؟
دقت کردهاید قوانین مورفی با آنکه خیلی ساده و پیشافتاده است، به شدت شهرت پیدا کرده است؟ چرا قانون ترمودینامیک که پشتیبانی کننده قانون مورفی است به این انازه شهرت پیدا نکرده است؟ یا قوانینی که از قبل وجود داشتند و بر بدشانسی و بدبیاری دلالت میکردند تا این اندازه مشهور نشدهاند؟
یکی از مهمترین دلایلی که به شهرت قانون مورفی کمک کرده است، اعتقاد افراد به جبرگرایی است. درصد زیادی از انسانها شکستها و ناکامیهای خود را به پای جبرگرایی مینویسند. درحالیکه ما آزاد آفریده شدهایم و ابتکار عمل در دست خودمان است.
دلیل اینهمه جبرگرایی چیست؟ آیا غیر از این است که ما دوست داریم برای شکستها و ناکامیهایمان مقصری غیر از خودمان پیدا کنیم؟
تا زمانی که امکان داشته باشد و بتوانیم دیگران را مقصر شکستهایمان میدانیم و زمانی که راه دیگری نباشد به قوانین طبیعت و بدبیاری و بدشانسی چنگ خواهیم زد. آیا غیر از این است؟
یک بار دیگر به نان کرهمالی شده فکر کنید. آیا واقعا قانون مورفی، بدشانسی یا جبر باعث میشود که نان همیشه با سمت کرهمالی شدهاش روی زمین سقوط کند یا علت آن این است که سمت کرهای نان سنگینتر از آن روی دیگرش است و گرانش اجسام سنگینتر را سمت خود میکشد؟ درواقع مسئله گرانش است و احتمالا حواسپرتی ما! نه قوانین مورفی.
از طرف دیگر، قانون مورفی از طنز تلخی برای ادبیات و اصول خود استفاده میکند. ما همیشه با خواندن اصول قوانین مورفی لبخند میزنیم و در ذهنمان به دنبال خاطرات مشترک میگردیم. درواقع قوانین مورفی با دورهم جمع کردن مجموعهای تجربیات اشتراکی با لحن طنز توانسته است خود را در دل جماعت بدشانس جا کند.
به این ترتیب سه عامل اصلی میل به جبرگرایی، که توجیه کننده خرابکاریهای ماست، طنز تلخ که موردپسند عامه مردم است و البته استفاده از تجربیات مشترک که باعث تقویت حس روحیه گروهی و جامعه افراد بدشانس دور هم شده است، به قانون مورفی قدرت بخشیده است.
نه روش تغییر نگرش برای رسیدن به زندگی ایده آل
چطور با تغییر نگرش زندگیمان را تغییر دهیم؟
فصل ۱۰
قانون مورفی در روانشناسی
قانون مورفی در روانشناسی هم مورد بررسی و بحث قرار گرفته است. روانشناسان درباره اینکه چرا زنجیرهای از بدبیاریها بارها و بارها تکرار شدهاند و اکثر افراد قوانین مورفی را به عنوان تجربه زیستهشان قبول دارند، تحقیق کردهاند.
روانشناسان معتقدند که قوانین جذب میتوانند توجیه کننده عامل روانی کارکرد قانون مورفی باشند. از منظر علم روانشناسی به هر مسئله منفی که فکر کنید، برایتان اتفاق منفی پیش خواهد آمد. درواقع علم روانشناسی به ما اثبات میکند که کارکرد قانون مورفی چیزی به جز سوگیری شناختی نیست.
از طرف دیگر، استرس یکی از عوامل مهم مختل کننده کارکرد افراد است. وقتی اتفاق بدی پیش میآید، تاثیر مخرب روانی آن در شکل استرس، و تنش ناشی از آن باعث میشود تا افراد کارکرد مطلوب خودشان را از دست بدهند و نتوانند درست عمل کنند.
توصیه روانشناسان این است که در چنین شرایطی درست فکر کنید و به خودتان تلقین مثبت بدهید. در این صورت ذهنتان خلاقانهتر کار خواهد کرد و مسائل برایتان روشنتر خواهد شد.
فصل ۱۱
قانون مورفی چه درس هایی به ما میدهد؟
حالا که بیشتر با قانون مورفی آشنا شدید، به نظرتان این قانون فایدهای هم برای ما دارد؟ ایا این دسته از قوانین جز سرگرمی و خنده و تبدیل شدن به بهانهای برای توجیه اشتباهات اتفاقات ناگوار، کار دیگری هم انجام میدهند؟
جواب شما مثبت است. تعجب کردید؟ باید بدانید که قوانین مورفی در تغییر نگرش ما نسبت به بسیاری از مسائل تاثیر عمیقی دارد. قوانین مورفی به بهانهای تبدیل شده است که محققان بیشتر از همیشه به حوادث منفی فکر کنند. آیا تعمیق در پیشامدهای منفی، نتیجهای هم داشته است؟ بله! کافیست ادامه را بخوانید.
تلقین مثبت
استراتژیهای شناختی یکی از راههای مقابله با این قوانین هستند. نگاه به گذشته به عنوان نوعی انگیزه برای پیشروی در امور، پیشنهادی است که روانشناسان برای مقابله با قانون مورفی و عوارض آن دارند.
روانشناسان معتقدند که با بررسی سوابق و پیشینه خودتان و البته تمرکز بر نقاط مثبت و تواناییهایتان میتوانید به این ادراک برسید که تواناییهایتان بسیار فراتر از یک بدبینی کوچک و البته طنز است.
یادتان باشد که خاطرات زنده نمیشوند؛ بلکه بازسازی خواهند شد. درواقع افکار و باورهای شخصی ما نسبت به آنچه گذشته است، میتواند به خاطرات ما در جهت مثبت و منفی شکل بدهد. یعنی این افکار ما هستند که تعیین میکنند خاطرهای مثبت یا منفی باشد. شما باید با تغییر نگرشتان به رویدادهای گذشته، به افکارتان جهت بدهید و خاطرات را به عاملی سازنده تبدیل کنید.
یعنی شما باید از توانایی باورها و افکارمان در خاطرات به صورت مثبت استفاده کنید. کافیست نگرشتان را نسبت به وقایع و خاطرات اصلاح کنید تا احساس منفیتان را نسبت به خودتان از بین ببرد.
خودتان را همیشه هوشمند و مبتکر بدانید. روی آن دسته از خاطرات تمرکز کنید که به شما کردهاند بر چالشی غلبه کنید. یا اگر تجربه منفی داشتهاید، با مقایسه پیشرفتهایتان نسبت به گذشته و یادآوری اینکه شما در حال حاضر قدرتمندتر از قبل هستید، شخصیتتان را بپذیرید و به خودتان امیدوار شوید.
مقابله با استرس و بدبینی
همانطور که بالاتر هم اشاره کردم، استرس یکی از مهمترین دلایل پیشامد زنجیرهای از حوادث تلخ و بدبیاری است. استرس میتواند بر توانایی شناختی شما و حتی شخصیتتان تاثیر بگذارد. روانشناسی به نام شیلدز، روی تاثیر استرس بر بدبیاری و بدشانسی تحقیقات زیادی انجام داده است.
شیلدز با گروهی از همکارانش آزمایشی انجام دادند. آنها با تحقیق روی گروهی از شرکت کنندگان در آزمونی نشان دادند که تجربه استرس شدید با تغییرات شخصیتی در طول زمان ارتباط معناداری دارد.
استرس میتواند منابع پشتیبانی روانی را از بین ببرد باعث ایجاد بدبینی شدید شود. همچنین استرس میتواند در نواحی مختلف مغزی تاثیر بگذارد و حافظه اجتماعی را تحت تاثیر قرار دهد. این مسئله روی دیدگاه شما نسبت به زندگی شدید خواهد داد.
سازگاری
حل مشکلات مربوط به بینظمی سیستم صرفا به داشنمندان فیزیک یا ریاضی مربوط نمیشود. درهرگوشه از زندگی، ما در حال جدال با این واقعیت فیزیکی هستیم و با آن زندگی میکنیم.
گاهی بستنی قیفی از دستمان میافتد و گاهی نان کرهای. ما هرروز یادمان میرود سیستم طبیعت دچار هرجومرج است اما با نشانههای آن دست و پنجه نرم میکنیم. مسئله اساسی این است که باید یاد بگیریم چگونه در این قوانین حرکت کنیم.
سازگاری با این قوانین اهمیت زیادی دارد. این مسئله به ما میآموزد با بینظمی منعطف باشیم و حل مشکلات را برایمان آسانتر خواهد کرد.
ممکن است گاهی احساس کنیم زندگی به شدت ناعادلانه است و به افراد خاصی روی خوب خود را نشان میدهد. خوششانس و بدشانس، توجیه ما از این تصورمان است.
قانون مورفی این تصور را بهم زده است و به ما یاد میدهد که پیشامدهای منفی ممکن است برای هرکسی و درهرکجای کره زمین با هر موقعیت به وقوع بپیوندد.
فصل ۱۲
مقابله با قانون مورفی
شاید حالا که با دلایل علمی پشت این قانون آشنا شدید، برایتان سوال پیش بیاید که آیا اصلا روشی برای مقابله با پیشامدهای مربوط به قوانین مورفی وجود دارد؟
روانشناسان بیشتر از هر دسته دیگری از محققان روی مقابله با پیشامدهای مربوط به قوانین مورفی کار کردهاند. آنها دستهای از تکنیکها و توصیهها را برای مقابله با پیشامدهای زنجیرهای ناگوار پیشنهاد میدهند.
پیشامدهای غیر منتظره را قبول کنید
بسیاری از اتفاقات که به زعم ما فاجعه قلمداد میشوند، متداول هستند و ممکن است برای هر کسی پیش بیایند. نگاهی به آمار بیندازید تا متوجه شوید که چند درصد از بدبیاریهایی که شما فکر میکنید فقط برای خودتان پیش آمدهاند متداول هستند و میلیونها نفر در سرتاسر کره زمین آنها را تجربه کردهاند.
با قبول این پیشامدها و کنار آمدن با آنها میتوانید موقعیت را راحتتر هضم کنید و اتفاقا با استفاده از قانون مورفی میتوانید پیشامدها را از قبل پیشبینی و از وقوع آنها جلوگیری کنید.
در محیط کار تحقیق و توسعه را فراموش نکنید
قبل از پیادهسازی هر سیستم درباره کارکردهای آن، عوامل خطر و تهدیدات به خوبی تحقیق و مطالعه کنید. آزمایش را فراموش نکنید. تحقیقی مناسب است که به صورت دقیق و با مشورت متخصصان انجام شده باشد و نتایج قابل اتکا به شما ارائه کنید.
اگر تصمیم دارید آزمایش کنید باید به هر مسئله فنی که در نظر شما است پاسخ روشنی بدهد. قبل از پیادهسازی سیستمهای سازمانی یا تولید محصول، باید الگوهای متغیر را درنظر بگیرید و مدلسازی دقیقی انجام بدهید.
بهجای نتیجه روی فرآیند متمرکز شوید
به جای اینکه در تحقیقات در مورد نتیجه اعمال تغییرات متمرکز شوید، روی فرآیندهایی که باعث شدهاند نتیجه مثبت حاصل شود فکر کنید. داشتن دانش فنی در مورد یک سیستم، فناوری خاص یا رویههای اعمال یک سیستم، بسیار بهتر از داشتن دانش سازمانی درباره نتایج آنها است.
سعی کنید در درجه اول به زیروبم کارکرد هر متغیر مسلط شوید تا بتوانید مراحل دیگر را هم آزمایش کنید. کار روی تجربه دیگران بسیار خوب و موثر است، اما مطالعه روی فرآیندهایی که دیگران طی کردهاند، به مراتب پراهمیتتر است.
یاد بگیرید، یاد بگیرید، یاد بگیرید
یک ضربالمثل جالب انگلیسی وجود دارد که میگوید یک اونس پیشگیری بهتر از یک پوند درمان است. دقیقا مشابه همان ضربالمثل خودمان که میگوید: سر چشمه شاید گرفتن به بیل، چو پر شد نشاید گذشتش به پیل.
همیشه راههای پیشگیری از وقوع یک پیشامد منفی بسیار کارآمدتر، کمهزینهتر و موثرتر از درمان اتفاقات ناگوار هستند.
بهترین راه برای مقابله با پیشامدهای مربوط به قوانین مورفی، جلوگیری از وقوع آنها است. این کار جز با یادگیری دقیق فرآیندها امکانپذیر نخواهد شد. شما برای یادگیری راههای زیادی پیشرویتان دارید. میتوانید موارد مشابه را پیدا نید و از تجربه افراد درگیر آن مورد یاد بگیرید.
میتوانید از شبیهسازی مدل پیشنهادیتان استفاده کنید و نتیجه فعالیتها روی سیستم جدید را با مدلسازی پیشبینی کنید. کار دیگری که پیش رویتان است، ساخت نمونه اولیه یا پروتوتایپ است که به شما کمک میکند در مقیاس محدود و به صورت آزمایشی کارتان را اجرایی کنید تا نتایج مثبت و منفی احتمالی را بهتر بسنجید.
همچنین میتوانید حین کار با سیستم و اصطلاحا به صورت آنلاین دائما اطلاعاتتان را نسبت به سیستم بهروز کنید.
جملات مثبت را دائما به زبان بیاورید
از آنجایی که همیشه افکار مثبت و منفی در ذهن ما در حال جدال با هم هستند و بازهم از آنجایی که ما این توانایی را نداریم که در آن واحد دو نوع نگرش غالب به مسائل داشته باشیم، بهترین انتخاب و احتمالا منطقیترین کار این است که به صورت هوشمندانه افکار مثبت را انتخاب کنیم.
ساده است. هرچقدر که مثبت فکر کنید و تلقی مثبت از وقایع داشته باشید، اتفاقات مثبتتری برایتان پیش خواهند آمد. حتما با افراد خوشبینی که دائما خوششانسی میآورند برخورد داشتهاید.
آنها تقریبا مطمئن هستند که هربار خوششانسی خواهند آورد و دقیقا چنین اتفاقی برایشان میافتد. اگر آنها میتوانند، چرا ما نتوانیم؟ اگر بدبینی میتواند باعث وقوع اتفاقات بد باشد، چرا خوشبینی نتواند برایمان اتفاق خوب رقم بزند؟
چهارده شیوه تفکر متفاوت انسان های دارای تفکر قوی
افراد دارای تفکر قوی چطور فکر میکنند؟
فصل ۱۳
معرفی کتاب
اگر چیزهای که راجع به قانون مورفی خواندید برایتان کافی نبود و دوست داشتید بیشتر از این مفهوم، تاریخ آن، کسانی که درگیرش بودهاند و البته مهمتر از همه، اصول قانون مورفی بدانید، میتوانید کتاب قوانین مورفی اثر ابراهیم صالح رامسری را مطالعه کنید.
این کتاب بیش از هرچیزی روی تاریخچه قانون مورفی و پیشینه آن، قوانین مورفی که تا به امروز معروف شدهاند و همچنین نحوه عملکرد قانون مورفی در زندگی واقعی صحبت میکند. اگر دوست دارید اطلاعات کاملتری از این قوانین داشته باشید، خرید این کتاب برایتان مفید خواهد بود.
شما میتوانید با نصب اپلیکیشن ذهن از لینک زیر به دنیایی بزرگ از محتوای مربوط به روانشناسی، موفقیت و سبک زندگی دسترسی پیدا کنید. کافیست ذهن را نصب کنید و پس از ثبت نام عضوی از خانواده بزرگ ما باشید.
یعنی میخواین بگین که قانون مورفی واقعیت نداره؟
یه سری از آزمایشان علمی در پی اثبات این واقعیت هستن.