فهرست مطالب
بیوگرافی و روایت انگیزشی امروز ذهن مربوط به کارآفرین آمریکایی، پیشگام دنیای تجارت الکترونیکی و همچنین خالق فروشگاه اینترنتی آمازون است . او کسی نیست جز، جف بزوس.
جف بزوس علاوه بر کارآفرینی در دنیای تجارت، دست به کارآفرینی و ایده پردازی در زمینه سفرهای فضایی نیز زده است. از جمله ویژگیهای جف بزوس که او را تقریباً از دیگر کارآفرینان بزرگ دنیا متمایز میکند، توجه بسیار زیاد او به مشتریان خود است. به طوری که هدف اصلی او از شروع پروژه فضایی با عنوان بلو اورجین (Blue Origin) صرف نظر از جنبه رقابتی آن با بزرگان دیگر این عرصه، تسریع دست رسی عموم مردم به سفر فضایی مقرون به صرفه است.
هوش سرشار، حس انسان دوستی و شخصیت متمایز باعث شده است که شناخت جف بزوس و پیش بینی رفتارهای او سخت و ناممکن شود. این مرد باهوش و خیرخواه میتواند در کسری از ثانیه شخصیت خودش را از یک انسان دلسوز به یک انسان جاهطلب و ریسکپذیر تغییر دهد. جف بزوس تا به امروز با استفاده از همین روحیه شکستناپذیر جاهطلبانه خود، قدمهای بزرگی در مسیر پیشرفت تکنولوژی برداشته است.
[su_note note_color=”#fadef7″]”وقتی مجبور باشید از کمترین چیزها بیشترین استفاده را ببرید، اینجاست که نوآوری و ابتکار خودش را نشان میدهد. برای رهایی از یک جعبهی تنگ و تاریک، تنها راهی که وجود دارد این است که ابتکار عمل نشان دهی و راهی به سوی بیرون پیدا کنی.”[/su_note]
جف بزوس نوجوان
جفری پرستون بِیْزوس یا کسی که امروز با عنوان جف بزوس میشناسیم، در ۱۲ ژانویه سال ۱۹۶۴ در شهر آلبوکرکی ایالت نیومکزیکو متولد شد. پدر او تد جورگنسن مالک یکی از قدیمیترین دوچرخه فروشیهای شهر آلبوکرکی بود. جف بزوس اوج شهرت پدر خود را زمانی که در کودکی او را به عنوان یک نمایشگاه دار معتبر دوچرخه میشناختند تجربه نکرد. مادر جف، ژاکلین بزوس که در دوران نوجوانی با تد جورگنسن ازدواج کرده بود مدتی بعد از به دنیا آمدن جف از پدر او جدا شد. در این زمان جف نوزادی بیش نبود.
جف بزوس در سال ۱۹۹۹ طی مصاحبهای در این مورد میگوید:
واقعیت این است که من در گذشته نگران این بودم که پدر واقعی من شخص دیگری است. این روزها فقط زمانی که بخواهم قسمت «نام پدر» را در برگهای پر کنم، فکرم درگیر میشود.
پدر خوانده جف بزوس؛ مایک بزوس است. او کوبایی اصلی بود که به صورت غیرقانونی در سن ۱۵ سالگی به امریکا مهاجرت کرده و در شهر آلبوکرکی مشغول به کار در دانشگاه آلبوکرکی شده بود. زمانی که او با مادر جف ازدواج کرد، به همراه خانوادهاش به شهر تگزاس مهاجرت کرد و در شرکتی با عنوان اکسون (Exxon) به عنوان مهندس وارد کار شد. اکسون شرکت نفتی و گازی بود که از اواسط ۱۹۴۰ تا ۱۹۷۰ رشد زیادی کرده بود.
خاطراتی که جف بزوس با باز کردن پیچهای تختخوابش، درست کردن زنگ هشدار الکترونیکی برای درو کردن خواهر و برادرانش از اتاق مخفی خود و همچنین درخواست پدر و مادرش برای جابجایی همه اختراعاتِ کودکانه او به انباری و گاراژ رقم زده است همگی نشان از استعداد نهفته جفری دارد. استعداد جف در زمینه مکانیک از همان دوران به چشم میخورد. این استعداد به همراه هوش سرشار و دانشی که داشت به زودی در دوران تحصیلش او را کمک کرد تا بتواند به موفقیتهای بزرگی دست پیدا کند.
اجداد مادری جف بزوس متعلق به منطقه تگزاس بودند که کار اجدادی آنها کار در مزرعهای بود که نسل به نسل منتقل شده بود. پدربزرگ مادری جف، گرستون گایز، مدیر منطقهای کمیسیون انرژی اتمی ایالات متحده در آلبوکرکی بود و قبل از بازنشستگی و فعالیت در مزرعه خانوادگی به عنوان سرپرست دو مرکز آزمایشگاه هستهای بود. جف بزوس پدربزرگ خودش را به عنوان یکی از الهام بخش ترین افراد زندگی خود معرفی کرده است و در مصاحبهای با یاد کردن از او میگوید:
[su_quote]مهربان بودن، از باهوش بودن سختتر است.[/su_quote]
جف بزوس در دوران تحصیل
جف بزوس، در دبستان ریور اوکس (River Oaks) هوستون تحصیل کرده است و بیشتر اوقات تفریح و تابستان خود را در مزرعه اجدادی به تعمیر وسایل از کار افتاده، نظارت به شیردوشی، جوشکاری و همه فعالیتهای فنی در کنار پدربزرگ خودش میگذراند. پدربزرگ جف همانطور که مطالعه کردید، نقش به سزایی در شکلگیری انگیزه او برای رسیدن به اهدافش داشت.
بزوس از دوران کودکی فعالیتهای تجاری و کارآفرینی خودش را به شکل کاملاً ابتدایی راهاندازی کرد. نام این نمونه کودکانه از کارآفرینی «موسسه رؤیا» (The Dream Institute) بود. موسسه رؤیا، یک اردوگاه آموزشی برای دانش آموزان دبستانی بود. اردوگاهی که در آن برخی از کتابهایی که جف بزوس از آنها یاد کرده به کودکان داده یا برای آنها خوانده میشد. از جمله این کتابها، ارباب حلقهها نوشته تالکین، غریبهای در سرزمین غربت نوشته رابرت آنسون هاین لاین، پادشاهی یکبار و برای آینده نوشته تی.اچ. وایت، زیبایی سیاه نوشته آنا سوئل، دیوید کاپرفیلد از چارلز دیکنز و جزیره گنج به نوشته رابرت لوئیس بود. علاوه بر این کتابها نمایشنامههای زیادی هم توسط جف بزوس نوجوان در این کمپ آموزشی به کودکان نشان داده میشد.
این ایده دیری به طول نیانجامید و در نهایت خانواده جف به فلوریدا نقل مکان کردند. در این زمان جف پا به عرصه جوانی گذاشته بود و در همین دوران متوجه علاقه شدید خود به کامپیوتر و تکنولوژی آن شد. پیگیریهای جف جوان باعث شد که از به عنوان یکی از شرکتکنندگان در برنامههای آموزشی دانشگاه فلوریدا دعوت به عمل آید، جایی که جف توانست نشان نقرهای این دوره را به دست آورد و به عنوان یکی از محققان برتر ملی شناخته شود. دوران تحصیل دبیرستان بزوس با افتخارات زیادی که به همراه داشت به پایان رسید و وقت آن شده بود که جف وارد دانشگاه شود.
جف بزوس در رشته فیزیک و دانشگاه پرینستون مشغول به تحصیل شد اما دیری نپایید که تصمیم به ترک رشته فیزیک و وارد شدن به رشته کامپیوتر و پیگیری علاقه دوران جوانی خود گرفت. او توانست در دو رشته مستقل مهندسی برق و مهندسی کامپیوتر با مدرک علمی لیسانس به همراه کسب رتبه ممتازی فارغالتحصیل شود. جف بزوس بعدها در مصاحبهای که با روزنامه گاردین داشت نظر خود راجع به فیزیک و فیزیکدانان را اینگونه بیان کرد:فیزیکدانان هیچ انگیزهای برای پیشرفت ندارند. عموماً آنها زمان خود صرف بررسی پیشرفتهای دیگران میکنند.
[su_note note_color=”#fbeffa”]”اگر تمام توجه خود را به رقبای خود معطوف کنید، در این صورت باید بنشینید و منتظر بمانید تا اینکه رقبای شما یک حرکتی بکنند؛ اما توجه به نیازهای مشتریان و مشتریمداری باعث میشود که همواره پیشرو باشید.”[/su_note]
جف بزوس تازهکار
پس از پایان تحصیلات جف بزوس قدمهای مصمم خود را به سمت والاستریت جایی که نیاز شدید به دانش کامپیوتر و همچنین تکنولوژی داشت، برداشت. اولین فرصت شغلی که جف بزوس توانست در والاستریت به دست آورد مربوط به شرکت Fitel بود. فیتل استارت اپی بود که تلاش میکرد شبکهای اینترنتی تجاری بینالمللی استوار سازد. جف بزوس در این جایگاه باید هفتهای یکبار بین لندن و نیویورک پرواز میکرد. همکاری بعدی جف بزوس با شرکت بانکرز تراست (Bankers Trust) بود. شرکتی که بعدها جفری توانست در آن تا رده معاونی رشد کند. سکوی پرتاب جف بزوس شرکت SHAW بود. این شرکت هدف بزرگی به مانند استفاده از علوم کامپیوتری در بازار بورس داشت. بزوس نیز به واسطه استعدادی که داشت در این شرکت مشغول به کار شد. اولین رابطه جدی بزوس نیز در این شرکت با همسر سابقش مک کینزی شکل گرفت. او نیز فارغالتحصیل دانشگاه پرینستون بود. او در سال ۱۹۹۳ با مک کنزی بزوس ازدواج کرد. بزوس به سرعت توانست پلههای ترقی و رشد را طی کند و به عنوان جوانترین مدیرعامل شرکت در طول تاریخش انتخاب شود.
در شرکت SHAW بود که اعداد و ارقام توانستند زندگی بزوس را دچار تغییر کنند و جف بزوس امروز را شکل دهند. او در حال گشت و گذار در اینترنت برای پیدا کردن سرمایهگذاری جدید برای بود که با عدد ۲۳۰۰ درصد مواجه شد. این عدد رشد استفاده مردم از اینترنت در سال ۱۹۹۴ طی یک ماه را نشان میداد. به سرعت جرقههایی در ذهن بزوس زده شد. بزوس متوجه شده بود که با یک بازار بالقوه مواجه است. دیوید شاو، بنیانگذار شرکت SHAW تلاش زیادی برای متقاعد کردن جف بزوس و ماندن او بر سر کار کنونی و موقعیتش در شرکت داشت اما این جف بود که تصمیم گرفته بود ایده خود را حتی اگر با شکست مواجه شد، عملی کند.
[su_note note_color=”#f0d5ee”]”اگر نمیخواهید مورد انتقاد قرار بگیرید محض رضای خدا، دست به هیچ کار جدیدی نزنید و همچنان به روال گذشته، کارهای خود را انجام دهید.”[/su_note]
جف بزوس و تولید آمازون
جف بزوس در سال ۱۹۹۴ از شرکت SHAW خارج شد تا بتواند از بازار بالقوه آنلاین استفاده کند. او شروع به تحقیق در مورد شرکتها و همچنین کالاهایی کرد که میتوانست از طریق اینترنت آنها را بفروشد. جف فهرستی از سی دی، نرمافزار، سختافزار و همچنین کتابهای زیادی را تهیه کرد. در نهایت با بررسیهایی که انجام داد متوجه شد تنها موردی که تاکنون به صورت اینترنتی و دورکاری فروخته نشده، کتاب است. این فکر جف بزوس مصادف با حکم دیوان عالی ایالات متحده مبنی بر عدم پرداخت مالیات برای اجناس فروختهشده به صورت پستی بود. به عبارت بهتر، بزوس دیگر لازم نبود مالیاتی برای ارسال کالاهای خود بپردازد.
سیاتل جایی بود که بزوس برای شروع کسب و کار خود انتخاب کرده بود چرا که این منطقه استعداد زیادی در زمینه پذیرش تکنولوژی روز دنیا داشت. همسرش مک کنزی وظیفه انتقال زندگی به سیاتل را بر عهده گرفت و جف بزوس در طول این مدت، زمینه لازم برای شروع فروشگاه اینترنتی و همچنین گرفتن سرمایهگذاران را انجام میداد. او توانست سرمایه یک میلیون دلاری از میان خانواده و دوستان خود جمع کند. این سرمایه کافی برای به راه اندازه کسب و کار نوینش در گاراژ خانه بود.
در سال ۲۰۰۴ بود که جف بزوس، برای شرکت خود عنوان کادابرا (Cadabra) که برگرفته از نام الگوریتمی کامپیوتری است، انتخاب کرد. با این وجود نام شرکت بعد از مشاوره با وکیل وی، به کاداور (cadaver) تغیر کرد. عنوان دیگری که میتوانست نامی مناسب برای فروشگاه او باشد Makeitso.com بود. این عنوان یکی از الفاظ پرکاربرد قهرمان مورد علاقه جف در مجموعه فیلمهای پیشتازان فضا (Star Trek) بود. همچنین اسامی با استراتژی بهبود رتبه سایت در میان دیگر فروشگاهها همانند aard.com نیز به ذهن جف بزوس خطور کرده بود.
جف و همسرش چندین دامنه با اسامی مختلف همانند Awake.com, Browse.com, Bookmall.com و Relentless.com ثبت کردند. آخرین عنوان ذکر شده هم اکنون با عنوان آمازون شناخته میشود. او اسم آمازون را از میان لغات موجود در فرهنگ لغات با حروف ابتدایی A انتخاب کرد. نامی که در ذهن او دریاچه، درختان و رودخانههای طولانی تداعی میکرد.
[su_note note_color=”#f0d5ee”]”ما سه ایدهی بزرگ در آمازون داشتهایم که بعد از گذشت دو دهه همچنان به آن ایدهها وفادار ماندهایم. این ایدههای بزرگ دلیل موفقیت ما بودهاند؛ مشتری مداری، نوآوری و شکیبایی.”[/su_note]
آمازون، بزرگترین جنگل سرسبز اینترنتی در خانه جف بزوس و همسرش رشد میکرد. همه چیز باسیمهای متعدد به گاراژ خانه آنها میرسید. جلسات با سرمایهگذاران به صورت ناشیانهای در کتابفروشیها و همچنین بازارچهها برگزار میشد. زمانی که همه چیز آماده شد، جف و همسرش از ۳۰۰ نفر به صورت آزمایشی درخواست کردند تا سیستم یکپارچه کامپیوتری که آنها طراحی کرده بودند را به عنوان آمازون کنونی تست کنند. این کاربران بر اساس قراردادی نانوشته به هنگام خرید میبایست زنگهایی را به صورت مجازی به صدا درمیاوردند تا بزوس متوجه فروش کتاب در مرکز اصلی امازون شود. این زنگها تا مدتی ساکت بودند اما به یکباره با شروع فروش کتابها در ۵۰ ایالت و ۴۵ کشور دنیا غوغا به پا کردند. فروش آمازون در روزهای اول راهاندازی رسمی در سال ۱۹۹۵ به ۲۰ هزار دلار میرسید.
جف بزوس نیاز داشت تا آمازون را رشد دهد. این کار فقط با استخدام نیروهای متخصص امکانپذیر بود. افراد متخصص زیادی از جمله چند نفر از مهندسان مایکروسافت به همراه چندین برنامهنویس دیگر با جف بزوس در پروژه آمازون وارد همکاری شدند. جف بزوس نام J-Team را روی گروه کارمندان خود گذاشت و با عزم تمام در مورد رسیدن به سرمایه یک میلیارد دلاری تا آغاز سال ۲۰۰۰ سخن میگفت.
بزوس معتقد بود که عمومیسازی و استفاده از نیروهای متخصص از مجموعههای دیگر علاوه بر اینکه میتواند اعتماد مردم به کتاب فروشی اینترنتی را افزایش دهد موجب خواهد شد تا سطح آگاهی مردم و مخصوصاً کتابفروشیها برای راهاندازی و استفاده از بازار آنلاین افزایش پیدا کند.
[su_note note_color=”#f0d5ee”]”اگر سرسخت و سمج نباشید کارها را خیلی زود و در مرحلهی آزمایش و تجربهاندوزی رها خواهید کرد و اگر فرد انعطافپذیری نباشید در مواجهه با مشکلات، سر خود را به دیوار خواهید کوبید و نخواهید دید که چه راه حلهای متفاوتی برای حل مشکلتان وجود دارد.”[/su_note]
بزرگترین رقیب آمازون در آن سالها شرکت Barnes & Noble بود. شرکتی که لقب سوپرمارکت کتاب را به خود داده بود. این کتابفروشی فیزیکی در سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۷ انقلابی بزرگ در زمینه فروش کتاب بود. سرمایه این شرکت در سال ۱۹۹۶ تقریباً دو میلیارد دلار برآورد شده بود. سرمایه آمازون در همین سال چیزی معادل ۱۶ میلیون دلار بود.
برادران ریجیو (Riggio) مالک برند Barnes & Noble بودند. آنها تصمیم گرفته بودند که ناهار مشترکی با عوامل آمازون از جمله جف بزوس و همچنین تام البرگ به عنوان مدیرعامل و همچنین اصلیترین سرمایهگذار آمازون داشته باشند. برادران ریجیو که دارای خصوصیت اخلاقی بسیار متفاوتتر از جف بزوس بودند آمازون را تهدید به فروپاشی به واسطه تصمیم آنها برای راهاندازی وبسایت آنلاین فروش کتاب اختصاصی خود کرده بودند. آنها پیشنهاد همکاری به آمازون را دادند البته این همکاری به ظاهر دوستانه، سوء استفاده زیرکانه از گواهی کسب و کار آمازون به عنوان فروشگاه اینترنتی بود. مدیرعامل و سرمایهگذار آمازون، برای تصمیمگیری نیاز به زمان داشتند. در ابتدا این کار واقع لازم و ضروری بود اما در نهایت آنها تصمیم گرفتند.
در حالی که برادران ریجیو با خشم شروع به راهاندازی وبسایت خود در خانه کرده بودند، جف بزوس به همراه اولین مدیرعامل شرکت جوی کووی راهی شهرهای مختلف امریکا و همچنین اروپا شدند تا بتوانند سرمایهگذارهای بهتری برای شرکت و رشد آن پیدا کنند. آنها پس زمینهای قوی و همچنین متفاوت داشتند. توانسته بودند در طول سه سال گذشته میلیونها کتاب به فروش برسانند و توانسته بودند انباری متمرکز برای دسترسی آسان به کتاب و ارسال آن ایجاد کنند برخلاف دیگر شرکتها که عموماً انبازهایی پراکنده در شهرهای مختلف داشتند. دیگر ویژگی بارز و تفاوت بزرگ آمازون با دیگر مجموعههای فروش کتاب، نحوه پرداخت به صورت ماهیانه به جای پرداخت سریع و آنی بود.
[su_note note_color=”#f0d5ee”]”در گذشته ۳۰ درصد از زمان خود را صرف این میکردید که کالا و خدماتی درجه یک و بی نظیر را به مشتری ارائه کنید و ۷۰ درصد از زمانتان را صرف تبلیغات آن میکردید؛ اما در دنیای امروز، باید دقیقا برعکس عمل کنید.”[/su_note]
بزوس در جریان پیدا کردن سرمایهگذاران، سؤالات زیادی را میبایست پاسخ دهد که مهمترین آنها، تصمیم بعدی آمازون برای فروش بود. آیا آمازون فقط یک کتاب فروشی ساده خواهد بود؟ سؤالی که بزوس به آن با حالت کاملاً محتاطانه پاسخ، مثبت میداد. اغلب سرمایهگذاران معتقد بودند که آمازون به زودی توسط برداران ریجیو بلعیده خواهد شد.
در روز ۱۲ ماه می ۱۹۹۷، سه روز مانده به عرضه رسمی سهام آمازون در بورس، شرکت Barnes & Noble دعوی در مورد لقب «گستردهترین فروشگاه کتاب روی زمین» توسط آمازون در دادگاه فدرال به جریان انداختند. این اتفاق مصادف با زمان سکوتی هفت هفتهای که توسط سازمان اوراق بهادار و بورس امریکا تنظیم شده است، بود. دادگاه علیه آمازون رأی داد. جف بزوس بدون هیچ مقاومتی با هوش و ذکاوت به جای عنوان گستردهترین کتاب فروشی روی زمین عنوان موزیک، کتاب و غیره را انتخاب کرد. سهام آمازون در اولین عرضه خود ۱۲ تا ۱۴ دلار ارزش داشت.
این ارزش تا ۱۸ دلار هم افزایش پیدا کرد. رشد آمازون باعث شد که در سال ۱۹۹۹ تصویری از جف بزوس به روی مجله تایمز تحت عنوان چهره برتر سال چاپ شود. مهندسان آمازون سیستم تک کلیکی را برای خرید کردن از آمازون در اواخر دهه نود میلادی راهاندازی کردند. در این سیستم تمام مشخصات فردی و بانکی از مشتری گرفته میشد و فقط با یک کلیک ساده تمام فرایند خرید انجام میشد.
[su_note note_color=”#f0d5ee”]“ما در رویایی که داریم سرسخت هستیم. و در زمینهی جزییات انعطافپذیر هستیم. ”[/su_note]
این روش در سال ۱۹۹۹ به عنوان یک نوآوری در فروش از طریق شبکههای اینترنتی به نام آمازون ثبت شد. هرچند مشکلات زیادی در پس هر تغییر وجود دارد و این نوآوری نیز همراه با مخالفتها و انتقادهای تند بود. جف بزوس در واقع هیچ تفکر سوء استفاده جویانه در پس نوآوری خود نداشت و فقط میخواست به رتبه اول فروشندگان همتراز خود برسد.
زمان آن رسیده بود که شرکت آمازون ضربه خود را به برادران ریجیو و شرکت رقیب خود بزند. ۱۲ روز پس از تصویب و ثبت سند مالکیت نوآوری آمازون، شرکت Barnes & Noble مجبور شد روش فروش خود را تغییر دهد و یک مرحله اضافیتر به خرید اضافه کند.
جف بزوس پیشگام جدید فضایی
تبدیل شدن به یک غول تجارت الکترونیک و فروش اینترنتی تنها یکی از اهداف بزرگ جف بود. او آرزوها و همچنین اهداف بزرگتری در سر دارد که برخی از آنها غیرقابلی دسترسی هستند اما بزوس تلاش کردن برای آن را بیهوده نمیداند.
موفقیت آمازون دروازهای شد تا جف بتواند خودش را وارد دنیای جدید از جسارتها و همچنین جاهطلبیهای خود بکند. مادر جف بزوس قطعهای از صحبتهای فرزندش در دوران نوجوانی و مدرسه را هنوز دارد که در آن جف بزوس نوجوان از هدف والای خود برای ایجاد یک ایستگاه فضایی قابل سکونت بیرون از زمین و تبدیل آن به عنوان یک منبع طبیعی پرده برمیدارد. این جاهطلبی هیچوقت او را رها نکرد.
جف بزوس در سال ۲۰۰۴ شرکت بلو اورجین را بنا نهاد. این شرکت پیشتاز در صنعت هوا و فضا به منظور توسعه فناوریهای جدید و تمرکز بر روی زندگی انسان بیرون از جو زمین ایجاد شد. این شرکت دارای ۲۶ مرکز تحقیقاتی بیرون از سیاتل و یک مرکز پرتاب موشک در تگزاس است. در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۵، بلواورجین موفق شد که اولین پرتاب و فرود موفقیتآمیز خود را با استفاده از موشک اختصاصی خود انجام دهد. این در حالی بود که همزمان مقدمات لازم برای توسعه هرچه بیشتر این موشک روی زمین آماده میشد.
[su_note note_color=”#f0d5ee”]ببینید که مشتریانتان چه نیازی دارند و گام به گام برای برطرف کردن نیاز آنها پیش بروید.[/su_note]
موشک توسعه یافته جدید میتوانست بدون هیچ اتلاف هزینهای مربوط به ساخت و راهاندازی، مسافران را به مدارهای نزدیک به زمین انتقال دهد و به شکل کاملاً سالم فرود موفقیتآمیز داشته باشد. اولین فرود این موشک لحظهای تاریخی محسوب میشود چرا که قبل از ان هیچ موشکی نتوانسته بود به این شکل بعد از انجام مأموریت روی سکو فرود آید. رویای سفرهای فضایی با کاهش هزینههای این سفرها اکنون کاملاً دست یافتنی به نظر میرسد. رؤیایی که اکنون نوابغ دیگر را هم به فکر دستیابی به آن برآورده است از جمله ایلان ماسک. توییت های پی در پی ایلان ماسک و جف بزوس در جواب یکدیگر کمکم تبدیل به یکی از پربینندهترین توییت ها شده بود.
جالب است بدانید که بلواورجین و اسپیس ایکس که پروژه متعلق به گروهی با مدیریت کارآفرین برتر قرن ایلان ماسک است، شباهتهای زیادی با هم دارند اما تفاوت اندکی در مسیر طی شده تا مدارهای گوناگون هم در این میان وجود دارد.
[su_note note_color=”#f0d5ee”]در نهایت زندگی ما نتیجه ی انتخاب هایمان می شود پس یک داستان عالی بسازید.[/su_note]
جف بزوس و خرید واشنگتنپست
در سال ۲۰۱۳ جف بزوس تصمیم گرفت تا مجله و گروه واشنگتنپست را خریداری کند. دونالد یورگ گراهام رئیس و مدیر اجرایی مجموعه واشنگتنپست در این مورد میگوید:
مجله میتوانست با استفاده از مالکان از بحران پیش آمده جان سالم به در ببرد اما هدف ما بیش از یک زنده ماندن بود. من نمیتوانم هم اکنون موفقیت را با این تصمیم تضمین کنم اما میتوانم تضمین کنم که شانس بیشتری برای موفقیتهای عالیتر داریم.
بزوس در مورد خرید واشنگتنپست اعلام کرد که قصد تغییر رویه مجموعه را ندارد و فقط هدف او مخاطبان و تأمین نیازهای آنها بوده است. او میگوید:
نقطه اتکای ما مخاطبان و خوانندگان است، کسانی که به جزئیات دقت میکنند، در مورد دولت و مقامات صحبت میکنند همچنین دوست دارند در همه چیز به مانند تجارت، سیاست و ورزش دخالت کنند.
همچنین جف بزوس با احترام به مدیریت قبلی و حفظ سرمایه اجدادی گراهام ها، تغییری در مدیریت و حضور پررنگ گراهام ها در این مجموعه نداد.
شخصیت و ویژگیهای رهبری بزوس
جف بزوس به شخصیت دوگانهای که دارد مشهور است. او در عین حال که میتواند صمیمانه با کارمندان و عموم مردم رفتار کند، میتواند انسانی خشن و جدی در کار و همچنین برخورد با کارکنان خود برای رسیدن به اهداف خود از جمله احترام متقابل و بازده بیشتر باشد.
او شخصیتی کاملاً هوشمند و متکی به خود داشته و دوست دارد اطرافیان و کارمندانش نیز شباهت زیادی به او داشته باشند. کارمندان آمازون در مواردی از بروز صحبتهایی همانند «چرا وقت من را تلف میکنی؟» یا «تو تنبل هستی یا بیعرضه؟» میان خود و جف بزوس گلهمند هستند.
او با وجود اینکه همه پیامهای مشتریان را یک به یک خود میخواند هنوز مشکلی در اداره شرکتهایش نداشته است. جف ویلک، معاون ارشد آمازون، درباره نظرات مشتریان و بازخوردهای آنها میگوید:
ما همه نظرات را جدی تلقی میکنیم چرا که آنها راه را به ما نشان میدهند. این ممیزی است که توسط مشتریان ما انجام میشود.
در صورت بروز مشکل، عواقب این مشکل میتواند همه مجموعه یا بخشی از کارکنان را در آمازون درگیر کند. به طور مثال در صورت بروز مشکلی با کد Sev-5 فقط مهندسان و افراد ارشد باید به دنبال حل مشکل باشند؛ اما اگر اخطاری با عنوان Sev-1 به وجود آمده باشد، هر کسی که میتواند در آن دخالت کند تا مشکل در زمان معین حل شود. مشکل دیگری با عنوان Sev-B وجود دارد که از آن به کابوس شبانه یاد میشود. این ایمیل مستقیماً از جف بزوس به یکی از کارمندان زده میشود و او در معرض یک انفجار زماندار قرار میگیرد. جف بزوس زمانی برای گرفتن راه حل تعیین میکند تا فرد مسئول تا آن زمان مشکل را حل و راه حل را به او تحویل دهد. د راین شرایط تقریباً همه شرکت دست به کار میشوند تا از انفجار نارنجکی کوچک روی میز همکارشان جلوگیری کنند. این روشی است که بزوس از آن برای انعکاس صدای مشتری به داخل مجموعه استفاده میکند.
[su_note note_color=”#f0d5ee”]چیزهای بزرگ همیشه از یک چیز کوچک شروع می شوند، بزرگترین بلوط ها هم از یک بلوط کوچک ایجاد شده اند، شما باید یک نهال کوچک را مواظبت کنید تا رشد کند و به یک درخت بزرگ تبدیل شود، هر زمان این موضوع را درک کنید می توانید به تنهایی کسب و کار بزرگ خود را راه اندازی کنید.[/su_note]
کارکنان آمازون به سختی کار میکنند و برای آنها یک نوآوری ساده به اندازه نوآوری بزرگ مهم است. آمازون تصویری از یک فروشگاه گسترده نیست بلکه یک شرکت گسترده و منظم است. آینده برای آمازون فرصتهای زیادی در آستین دارد. آمازون قصد دارد سرویس تحویل کالای خود را به صورت روزانه و روز بعدی ترویج دهد. همچنین در برنامههای آتی آمازون فروش محصولات متنوعی همانند محصولات خوراکی هم دیده میشود. همچنین آمازون در نظر دارد این امکان را به مشتریان خود بدهد که با استفاده از چاپگرهای سهبعدی نیازهای خود را چاپ و خریداری کنند. بزوس بارها اعلام کرده است که با گذشت دو دهه از رشد آمازون، ایدههای بزرگ دلیل موفقیت این مجموعه بوده است ایدههایی که بر محور مشتری مداری، نوآوری و همچنین شکیبایی استوارند.
نمیتوان به طور مشخص ایدههای جف بزوس را از علاقه شدیدش به داستانهای تخیلی و شخصیت خاص او تمایز داد.
او همیشه فراتر از مرز فکر میکند، مرز را تغییر میدهد و در نهایت ممکن است مرزها را پاک کند.
بزوس قوانین و قاعدههای زیادی همانند خرید اینترنتی کتاب، سفرهای فضایی آسانتر و همچنین رساندن بستهها با استفاده از پهپاد ها را تغییر داده است. به نظر او مدیران واقعی باید قواعد را بشکنند و از نو بسازند. این تنها روشی است که یک مدیر میتواند موفق شود. ایدهها و دستاوردهای جف بزوس روز به روز بزرگتر و گستردهتر میشود و کسی نمیتواند جلودار او و فکرش باشد.
جف بزوس معتقد است که شرکت نباید عادت کند همیشه در اوج باشد چرا که درخشش میتواند موضعی و تمام شدنی باشد.
همچنین بزوس در مدیریت خود رقیبان را از راه برمیدارد و منتظر نمیماند کسی پیشرفت کند تا انگیزه پیشرفت و رقابت با او شرکتش را هدایت کند. ارزش هر شرکتی به گفتههای جف بزوس میتواند تجربیاتی باشد که در مسیر رسیدن به هدف نهایی برداشته است.
همچنین او در انتخاب دوستان خود خردمند بودن را ملاک قرار میدهد و نظر بر این دارد که زندگی کوتاهتر از آن است که صرف افراد بیخرد و بیدرایت شود. بزوس نگرانیهای اجتماعی بزرگی از جمله تبلیغات دروغین برای مصرف گرایی را در سر میپروراند و معتقد است که این روش کاملاً شیطانی است.
[su_quote]ما نمی توانیم در همه ی شرایط زنده بمانیم پس باید رشد کنیم.[/su_quote]
یکی از اشخاصی که با کارش تحول بزرگی ایجاد کرد و خیلیای دیگه مثله دیجی کالا دارن سعی میکنن به اونجا برسن