فهرست مطالب
در کتاب ضمیر پنهان، یکی از بزرگترین روانپزشکان جهان یعنی کارل یونگ به شما نشان میدهد که چگونه میتوانید انسانیت خودتان را در آغوش بگیرید و در برابر فشارهای جهانی که همیشه در حال تغییر است، مقاومت کنید.
در این کار چالش برانگیز، دکتر کارل یونگ، استدلال میکند که آینده تمدن به توانایی ما به عنوان افراد برای مقاومت در برابر نیروهای جمعی جامعه بستگی دارد.
فقط با به دست آوردن آگاهی و درک ضمیر ناخودآگاه و شناخت ماهیت حقیقی و دورنی یعنی- “ضمیر پنهان” – ما به عنوان افراد منحصر به فرد میتوانیم شناختی از خود بدست آوریم که ضد تعصبات ایدئولوژیک باشد. برای مطالعه خلاصه کتاب ضمیر پنهان با ما همراه باشید.
شناسنامه کتاب ضمیر پنهان
- عنوان اصلی : The Undiscovered Self
- نویسنده: کارل گوستاو یونگ
- کشور: سوئیس
- سال انتشار: ۱۹۶۱
- ژانر: روانشناسی، فلسفی
- مناسب برای: همه افراد
- امتیاز کتاب:۴.۱۵ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
معرفی کتاب ضمیر پنهان
در “ضمیر پنهان” یونگ عصاره آموزشهای خود را برای خوانندگانی که با ایدههای او آشنا نیستند، توضیح میدهد. وی اهمیت مسئولیت و آزادی فردی را در متن جامعه تودهای امروز برجسته میکند و استدلال میکند که اگر افراد بخواهند در برابر پیوستن به آن مقاومت کنند باید خود را به همان اندازهی تودهی سازمان یافته، سازماندهی کنند.
برای کمک به آنها در رسیدن به این هدف، او برنامه تأثیرگذار خود برای دستیابی به خودشناسی و خودشکوفایی را تعیین میکند. ضمیر پنهان کتابی است که افراد زیادی را بیدار میکند.
کتاب ضمیر پنهان، سه سال قبل از مرگ یونگ نوشته شده است. او در این کتاب دقت و مهارت را به شکلی استادانه تلفیق نموده است.
این کتاب مجموعه مقالاتی است که توسط یونگ نوشته شده است که در آن او نارضایتی و نگرانیهای خود را از جنبشهای تودهای، دیکتاتوریها و ناچیز انگاشتن فردیت ابراز میکند. یونگ در طول کتاب مثالهای کاملی آورده و مقایسههایی را برای تأکید بر اهمیت زندگی فردی، خودشناسی و توضیح عواقب جنبشهای تودهای در ذهن افراد انجام میدهد.
درست است که این کتاب در ۱۹۶۱ نوشته شده است اما چشم اندازهای یونگ هنوز هم به اندازه آن زمان قاب تأمل هستند، و به ما یادآوری میکند که چرا نباید مانند اعضای منفعل یک گله رفتار کنیم.
خلاصه کتاب ضمیر پنهان
ضمیر پنهان، خواننده را به سفری میبرد که فکر نکردن در مورد روان را غیرممکن است. این کتاب، یک اثر هنری زیبا است که در آن آسیبهایی که حرکات تودهای به گونهی انسانی وارد میکنند، مورد بررسی قرار می گیرد.
مردم هر روزه تلاش میکنند تا شباهتهای بین انسانها در سراسر جهان پیدا کنند و سعی میکنند به گونه ای آنها را به هم پیوند دهند. این کار به یک مد تبدیل شده است.
اما نباید فراموش کنیم که هر شخص یک فرد منحصر به فرد است. چیزی به نام دو انسان یکسان وجود ندارد.
کارل یونگ برخساراتی که دیکتاتوریها و کمونیسم به فرد وارد میکند تأکید میکند و اینکه چگونه ما به عنوان یک انسان باید سعی کنیم شعور و مبانی آن را درک کنیم. در ادامه خلاصهای از بخشهای مهم این کتاب مورد بررسی قرار میگیرد.
نگرش فردی در جامعه مدرن
“این امور همگانی و معمول نیست که فرد را توصیف کند، بلکه منحصر به فرد بودن او است.”
یونگ با این توضیح که عقلانیت، خرد و تفکرانتقادی غیرعادی نیستند، اما بیشتر اوقات غیر قطعی و متناقض هستند، شروع میکند.
بیشتر اوقات مردم در گروههای بزرگی که تعصب وجود دارد و کسی هست که فکر میکند و همه پاسخها را میداند، احساس راحتی بیشتری میکنند.در این گروهها افراد به اعدادی در آمار تبدیل میشوند.
یونگ از پزشکی و درمان مثالی میزند. پزشکان برای کشفهای جدید به آمار اعتماد میکنند. آنها برای بدست آوردن پاسخ و نتیجه گیری شباهتهای افراد را جستجو میکنند. آنها فرضیات نظری را شکل میدهند که پیش فرض هایی عمومی دارند.
یونگ در مورد این بحث میکند که واقعیت پر از بی نظمی است. هر استثنا در این قانون چیزی است که واقعیت مطلق را میسازد. وی توضیح میدهد که برای شناخت کامل یک انسان، باید از همه آمارها و فرضیات نظری رها شد.
دین به عنوان عامل توازن در برابر تفکر جمعی
در جامعه دو قدرت عمده تشکیلات تودهای وجود دارد: کلیسا و دولت. در فصل دوم، یونگ مقایسههای مختلفی را بین این دو انجام میدهد تا به شباهتهایی که هر دو، در مورد کنترل تودهها اشاره کند.
هر دوی این سازمان ها، هم ترس را القا میکنند و هم مردمی را که خواستار عدم اطاعت هستند ترور میکنند.
او مثال روشنی میزند که میگوید دیکتاتوریهای سوسیالیست میتوانند جای خدا را بگیرند و به دین تبدیل شوند و بنابراین برده داری دولتی به نوعی پرستش تبدیل میشود.
تفکر جمعی باعث نوعی کوری و ناتوانی در تعاملات شخصی میشود که در آنها میتوان ایدههای مختلف را رد و بدل کرد و به دانش شخصی دست یافت.
وی سپس به ابراز نگرانی عمیق خود از تعصب مذهبی پرداخت. وی معتقد است که از بین بردن این عفونت روانی تقریباً غیرممکن است.
وی اظهار میکند که باور هیچ گاه جایگزینی برای تجربه درونی نیست و متعصبان این را نمیبینند و نمیفهمند. به دلیل این عفونت، او معتقد است بیشتر افرادی که میترسند، برده میشوند و در معرض خطر هستند.
درک فرد از خودش
“انسان برای خودش یک معما است.”
در این فصل، یونگ شروع به توضیح این میکند که چگونه بشر ممکن است از محیط پیرامون خود آگاهی داشته باشند، اما ذهنش برای خودش یک معما باشد.
او “انسان” را پدیده ای بی نظیر توصیف میکند که با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست. از نظر آناتومیک، انسان ها پا و دست دارند و میتوان آنها را با حیوانات دیگر مقایسه کرد، اما روان آنها در هر فردی متفاوت است. و نظیری ندارد.
در روان، آگاهی و در آگاهی واقعیت نهفته است. یونگ توضیح میدهد که ایدهها در ذهن متولد میشوند و تغییر نمیکنند مگر اینکه عامل خارجی تغییر کند. اگر ایده ای در دنیای خارج ثابت بماند، دیگر نیازی به تغییر آن نیست.
یونگ از دین به عنوان مثالی برای توضیح ذهن آگاه استفاده میکند. از آنجا که تجارب و روابط مذهبی با خدا از نوع متافیزیکی است، یعنی در واقع فقط در ذهن وجود دارند. آنها را نمیتوان با حواس پنج گانه درک کرد.
بنابراین، یقینی در مورد آنچه به آن اعتقاد دارید، وجود ندارد. همه اینها از ناخودآگاه ناشی میشود، که یونگ معتقد است تنها مسیر تجربه دینی است. با این کار او به موضوع ناخودآگاه و قدرت آن ورود میکند.
خود شناسی
برای دستیابی به خودشناسی، فرد باید به ارزش شناختن خود پی ببرد. علاقه و تعهد برای یادگیری در مورد ضمیر ناخودآگاه، که یونگ به عنوان پایههای آگاهی توصیف میکند، مهم است.
یونگ توضیح میدهد که ناخودآگاه در تجارب مذهبی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، اما بیشتر افراد بدبین هستند. او معتقد است که با دست کم گرفتن روانشناسی، مردم در تلاش برای درک انسان، اشتباه میکنند.
وی اعتقاد دارد که خودشناسی آغازی برای شروع پاسخ به سوالات است. خواننده را تشویق میکند تا دریابد که انسانها خود را خوب میدانند زیرا آنها فقط آگاهی خود را میشناسند. اما در ناخودآگاه پایههای هر آنچه برای انسان شناخته شده است، نهفته است.
اگر می خواهید در مورد ضمیر ناخود آگاه و نحوه تغییر آن چیزهای بیشتری بدانید، مقاله زیر را مطالعه کنید.
تقویت ضمیر ناخودآگاه
کاربرد و اهمیت ضمیرناخودآگاه چیست؟ چطور میتوان ضمیر ناخودآگاه را پرورش داد و آن را تقویت کرد؟
معنای خودشناسی
در طول فصل آخر، یونگ اهمیت شناخت خود را توضیح میدهد. اگر انسانها خودشان را میشناختند، تصمیمات بهتری می گرفتند است زیرا میدانستند که واقعاً به چه چیزی احتیاج دارند.
نگرانی خود نسبت به فرد و اینکه چگونه عدم شناخت از خود و بی توجهی به ناخودآگاه انسان را به راهی نادرست سوق میدهد، ابراز می کند. وی معتقد است افرادی که خودشناسی را می شناسند باید بدون تبلیغ و تحمیل عقاید خود، بر دیگران تاثیر بگذارند.
جنبشهای توده ای در حال حاضر سعی دارند مردم را در ایدئولوژیهای جدید و “مهیج” غرق کنند، اما برای فردیت مهم است که دیگران را با عطش شناخت خودشان تحت تاثیر قرار دهند تا تصمیمات بهتری بگیرند. یونگ به شدت نگران فردیت است زیرا در نهایت، جهان به هر فرد و تصمیماتی که میگیرد همراه بادرک روشنی که از خودش و روانش دارد، بستگی دارد.
بخشهایی از متن کتاب ضمیر پنهان
- “هرچه جمعیت بزرگتر شود، فرد قابل اغماض تر میشود.”
- “روش آماری واقعیتها را با توجه به میانگین ایده آل نشان میدهد، اما تصویری از واقعیت تجربی را به ما نمیدهد. ضمن انعکاس جنبه ای غیر قابل انکار از واقعیت، میتواند واقعیت واقعی را به گمراه کننده ترین روش ممکن جعل کند. این امر به ویژه در مورد نظریههای مبتنی بر آمار صادق است. نکته متمایز در مورد واقعیتهای واقعی، فردیت آنهاست. برای اینکه نکته ای خیلی خوب به آن نپردازم، میتوان گفت که تصویر واقعی شامل چیزی غیر از موارد استثنا در قانون نیست، و در نتیجه، واقعیت مطلق عمدتاً دارای ویژگی بی نظمیاست. “
- “خوشبختی و رضایت، برابری ذهنی و معناداری زندگی، اینها را فقط به صورت شخصی میتوان تجربه کرد و نه به صورت یک کشور، که از یک سو چیزی نیست جز کنوانسیونی که افراد مستقل برروی آن توافق میکنند و از سوی دیگر، به طور مداوم فرد را به فلج کردن و سرکوب تهدید میکند. “
- “در نهایت همه چیز به کیفیت فرد بستگی دارد، اما در عصر ما کوته بینانه فقط به تعداد زیاد و انبوه سازمانها فکر میکنند …”
- “دولت توده ای قصد ارتقا درک متقابل و رابطه انسان با انسان را ندارد. بلکه بیشتر برای اتمیزه کردن، برای انزوای روانی فرد تلاش میکند. “
- “اکثر مردم” خودشناسی “را با شناخت شخصیت خودآگاه خود اشتباه میگیرند. “
- “آموزش علمیاساساً مبتنی بر حقایق آماری و دانش انتزاعی است و بنابراین تصویری منطقی و غیرواقعی از جهان ارائه میدهد، که در آن فرد به عنوان یک پدیده صرفاً حاشیه ای، نقشی ندارد. با این حال، فرد به عنوان یک داده غیر منطقی، حامل واقعیت حقیقی و معتبر است، انسان واقعی در مقابل انسان ایده آل غیر واقعی یا “نرمال” که گفتههای علمیبه او اشاره میکنند. “
- “کلماتی مانند” جامعه “و” دولت “چنان انضمام یافته اند که تقریباً شخصی سازی میشوند. از نظر مرد خیابان، “دولت”، بیش از هر پادشاهی در تاریخ، بخشنده تمام خیر و صلاح است. “دولت” فراخوانده میشود، مسئولیت پذیر میشود، گله میکند، و غیره و غیره. جامعه به درجه یک اصل عالی اخلاقی ارتقا مییابد. در واقع، این حتی دارای ظرفیتهای مثبت خلاقانه است. “
- “مردی که فقط به بیرون نگاه میکند و قبل از گردانهای بزرگ از میدان فرار میکند، هیچ منبعی برای مبارزه با شواهد حواس و دلیل خود ندارد.”
- “در مقابل ذهنیت گراییِ ذهن آگاه، ناخودآگاه عینی است و خود را عمدتاً به شکل احساسات، خیالات، عواطف، انگیزهها و رویاهای مخالف نشان میدهد، که هیچ کس خودش آنها را نمیسازد اما به طور عینی بر او وارد میشوند. “
- “ایمان جایگزین مناسبی برای تجربه درونی نیست، و اگر این وجود نداشته باشد، حتی یک ایمان قوی که به طور معجزه آسایی به عنوان یک هدیه به وجود آمده باشد، میتواند به همان اندازه به طور معجزه آسا از بین برود. “
- “این همگانی و عادی نیست که فرد را توصیف میکنند، بلکه منحصر به فرد هستند. نباید فرد را به عنوان یک واحد تکرار شوند درک کرد، بلکه باید آن را به عنوان چیزی منحصر به فرد و منفرد شناخت.که بر اساس آخرین تحلیل نه میتوان آن را شناخت و نه میتوان با هیچ چیز دیگری مقایسه کرد. “
- “اگر استقلال فردی اشتیاق پنهانی بسیاری از مردم نبود، به سختی میتوانست از سرکوب جمعی به لحاظ اخلاقی یا معنوی جان سالم به در ببرد.”
- “از نظر تاریخی، عمدتا در زمان پریشانی جسمی، سیاسی، اقتصادی و معنوی است که چشم مردان با امیدی اضطراب آور به سمت آینده میچرخد ، و آن زمانی هست که انتظارات، آرمانشهرها و دیدگاههای آخرالزمانی تکثیر میشود.”
- “برای جبران بی شکلی بی نظم خود، تودهها همیشه” رهبر “تولید میکند، که تقریباً و بدون خطا قربانی خودآگاهی مغرورانه خود میشود، همانطور که نمونههای متعدد در تاریخ نشان میدهد.”
- “این در طبیعت ارگانهای سیاسی است که همیشه شرارت را در گروه مخالف میبینند، همانطور که فرد تمایل از بین نرفتنی دارد که از شر همه چیزهایی که نمیداند و نمیخواهد در مورد خودش بداند خلاص شود.. “
- “در آنجا که افراد زیادی وجود دارند، امنیت وجود دارد؛ چیزی که بسیاری به آن باور دارند البته باید درست باشد ؛ چیزی که بسیاری میخواهند باید ارزش تلاش را داشته باشد، و ضروری، و در نتیجه خوب باشد. “
معرفی نویسنده ضمیر پنهان
کارل گوستاو یونگ (۱۸۷۵-۱۹۶۱) روانپزشک سوئیسی، متفکر با نفوذ و بنیانگذار روانشناسی تحلیلی که همچنین به عنوان روانشناسی یونگی شناخته میشود، می باشد. یونگ مفاهیم برونگرایی و درونگرایی کهن الگوها، و ناخودآگاه جمعی را ارائه و توسعه داد.
کارهای وی در روانپزشکی و مطالعه دین، فلسفه، باستان شناسی، مردم شناسی، ادبیات و زمینههای مرتبط بسیار تأثیرگذار بوده است. او نویسنده ای پرکار بود که بسیاری از آثارش تا پس از مرگش منتشر نشد.
اگرچه وی یک پزشک بود و خود را دانشمند میدانست، اما بیشتر زندگی او صرف کاوش در زمینههای مماسی مانند فلسفه شرق و غرب، کیمیاگری، طالع بینی و جامعه شناسی و همچنین ادبیات و هنر شد.
علاقه یونگ به فلسفه و امور غیبی باعث شد که بسیاری او را به عنوان فردی عارفی بشناسند، گرچه آرزویش این بود که به عنوان یک مرد علم دیده شود. تأثیر وی بر روانشناسی عامه پسند، “روانشناسی دین”، معنویت و جنبش عصر جدید بسیار زیاد بوده است.
رویکرد بنیادی یونگ به روانشناسی در زمینه روانشناسی عمقی و در جنبشهای ضد فرهنگی در سراسر جهان تأثیرگذار بوده است. یونگ به عنوان اولین روانشناس مدرن در نظر گرفته میشود که اظهار میدارد روان انسان “ذاتاً مذهبی است” و آن را به طور عمیق کاوش میکند.
بسیاری از کارهای مهم وی شامل “روانشناسی تحلیلی: نظریه و عملکرد آن”، “انسان و نمادهای او”، “خاطرات، رویاها، تأملات”، “ضمیر پنهان”، “آثار جمع آوری شده کارل جی یونگ” و “کتاب قرمز” است.
اگر به کتاب هایی در زمینه روانشناسی علاقه دارید، می توانید با دانلود اپلیکیشن ذهن، مجموعه ای از برترین کتاب های جهان در این زمینه را در کمترین زمان مطالعه کنید.