خلاصه کتاب تهوع

خلاصه کتاب تهوع

فهرست مطالب

تا به حال به معنای زندگی و هدف از خلقت فکر کرده اید؟

در رمان تهوع نوشته ژان پل سارتر، می‌توانید تجربه تخیلی مردی که در تلاش است تا معنایی برای زندگی خود بیابد را بخوانید. این رمان حول محور مفهوم اگزیستانسیالیسم می‌چرخد.

این کتاب یک مرور اجمالی در زندگی قهرمانی است که در پی یافتن واقعیت هست و درنهایت به این موضوع پی می‌برد که وی یک بازیکن آزاد در دنیایی است که فاقد معنا است. در این جهان‌،‌ او ملزم به یافتن هدف خود است و باید مسئولیت اقدامات خود را برعهده بگیرد.

کتاب تهوع رنج و عذاب ناشی از تلاش برای زندگی در این جهان مبتنی بر فلسفه اگزیستانسیالیسم را نشان می‌دهد.

برای مطالعه خلاصه کتاب تهوع با ما همراه باشید.

شناسنامه کتاب تهوع

  • عنوان اصلی :  Nausea
  • نویسنده: ژان پل سارتر
  • کشور: فرانسه
  • سال انتشار: ۱۹۳۸ (ترجمه انگلیسی ۱۹۶۹)
  • ژانر: فلسفه، اثر کلاسیک
  • مناسب برایهمه افراد 
  • امتیاز کتاب: ۳.۹۲  از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com‏)

فلسفه اگزیستانسیالیسم در خلاصه کتاب تهوع

معرفی کتاب تهوع

“تهوع” (فرانسوی “La Nausée”) یک رمان فلسفی و مشهورترین اثر فیلسوف فرانسوی ژان پل سارتر است. این کتاب در سال ۱۹۳۸ منتشر شد و به اصلی ترین اثر فلسفه اگزیستانسیالیسم تبدیل شد.

اگزیستانسیالیسم یا هستی‌گرایی اصطلاحی است که برای کارهای فیلسوفان مشخصی از اواخر سدهٔ نوزدهم و اوایل سدهٔ بیستم به کار برده می‌شود که با وجود تفاوت‌های مکتبی عمیق در این باور مشترک هستند که اندیشیدن فلسفی با موضوع انسان آغاز می‌شود نه صرفاً اندیشیدن موضوعی.

رمان تهوع چند هفته از زندگی خالی آنتوان روکتینگ را توصیف می‌کند که به خاطر احساس تهوع و ترس از وجود داشتن آشفته شده است.  اضطراب آنتوان افزایش می‌یابد تا جایی که متوجه می‌شود وجود انسان کاملاً تصادفی است و هدف عمیق تری ندارد. یک انسان این آزادی را دارد که هر کاری که می‌خواهد در زندگی خود انجام دهد.

کتاب “تهوع” به گونه ای نوشته شده است که انگار خاطرات آنتوان است.نکته هوشیارانه آن این است جنبه اصلی این رمان پر از پاراگراف‌ها‌ی فلسفی و مقاله وار است و بیشتر بر اساس توصیفات‌،‌ گفتگوها و مشاهدات می‌باشد.

این رمان تقریباً طرحی کلی ندارد و حول مسئله وجود‌،‌ معنای زندگی‌،‌ آزادی‌،‌ اراده انسان و بی‌تفاوتی جهان نسبت به یک فرد می‌چرخد.

این رمان برای بسیاری از نویسندگان دیگر الهام بخش بوده است.

معرفی شخصیت‌های کتاب 

آنتوان روکنتین

قهرمان رمان‌ و همچنین راوی است و مشاهدات خود را در قالب دفتر خاطرات یادداشت می‌کند. پس از سفر به بیشتر مناطق آفریقا و شرق دور‌،‌ او به بوویل بازگشته تا تحقیقات تاریخی خود را در مورد مارکیز دو رولبون تکمیل کند. با این حال‌،‌ او نه تنها علاقه خود را نسبت به تحقیقات خود از دست داده است‌،‌ بلکه چیزی در مورد نحوه نگرش اش نسیت به خود و دنیای خارج باعث نگرانی اش می شود.

چه سنگ در دست داشته باشد و چه در یک لیوان آبجو نگاه کند‌،‌ احساس می‌کند با وجود عریان اشیا مواجه شده است. نتیجه همان چیزی است که او آن را حالت تهوع می‌نامد. خیلی زود متوجه می‌شود که حالت تهوع  او ناشی از این واقعیت است که “وجود بر ذات مقدم است”.

او فکر می‌کند ویژگی‌ها‌ی فیزیکی اشیاء و افراد فقط نمای آرام بخشی برای پوشاندن “نیستی” وجودشان هستند.

معنای وجود در خلاصه کتاب تهوع

مارکیز دو رولبون

اگرچه فی نفسه شخصیتی در رمان نیست‌،‌ اما او موضوع تحقیقات روکنتین است. او یک اشراف زاده مرموز فرانسوی بوده که در جریان انقلاب فرانسه و پس از آن در سیاست دخالت می‌کرده است. در ابتدا روکنتین فکر می‌کند که می‌تواند همه چیز را در مورد او بیاموزد‌،‌ امامتوجه می‌شود که او نه تنها نمی‌تواند حدس بزند که مارکیز واقعاً چه کسی بوده است‌،‌ بلکه از او برای توجیه وجود خود نیز استفاده می‌کند.

آنی

نامزد سابق روکنتین است و در پاریس زندگی می‌کند. اگرچه به  روکنتین التماس می‌کند که به دیدن او بیاید‌،‌ اما به مردی که  او قبلاً بوده، علاقه مند است. اعتراف می‌کند که در گذشته زندگی می‌کند‌،‌ همان کتابهای تاریخ را می‌خواند و “لحظات عالی” زندگی خود را به یاد می‌آورد. از ادامه رابطه خود با روکنتین امتناع می‌کند.

مرد خودآموخته

مردی تنها که روکنتین او را در کتابخانه بوویل ملاقات می‌کند. روکنتین او را به تمسخر می‌گیرد زیرا فکر می‌کند با خواندن همه کتاب‌های کتابخانه به ترتیب حروف الفبا، می‌تواند همه چیز را بیاموزد. او مدافع اومانیسم است و معتقد است که همه مردان و زنان با پیوند مشترک عشق متحد شده اند.

اگر به خواندن رمان های فلسفی علاقه دارید، می توانید با کلیک بر روی لینک زیر با یکی دیگر از این آثار آشنا شوید.

خلاصه کتاب بیگانه

کامو از کتاب بیگانه به عنوان سکویی برای کشف پوچی استفاده کرد، مفهومی که در نوشته‌های او و در اصل درمان سؤالاتی درباره معنای زندگی نشأت می‌گیرد.

‎اکنون بخوانید‎

 

خلاصه کتاب تهوع

آنتوان روکتین یک دفتر خاطرات دارد و به آسیا‌،‌ آفریقا و اروپا سفر کرده است. او همچنین در بسیاری از سفرهای باستان شناسی در هند شرکت کرده است. سپس با آنی آشنا شده و با او نامزد شده است،‌ اما چند سالی می‌شودکه او را ندیده است.

چون دیگر اراده یا میلی به سفر ندارد،‌ تصمیم می‌گیرد در شهری به نام بوویل اقامت کند. آنتوان می‌خواهد مطالعه تاریخی خود را در مورد مارکیز دو رولبون‌،‌ مردی که در قرن ۱۸ زندگی می‌کرده و سفرهای زیادی را انجام می‌داد‌ه را به پایان برساند.

در سال ۱۹۳۲ در زمستان احساس عجیب و مبهم‌،‌ پوچی و بی معنی او را فرا می‌گیرد که او مخلوط این احساسات را تهوع می‌نامد. در ابتدا‌،‌ این احساس فقط می‌آمد و می‌رفت و آنتوان را دیوانه می‌کرد. او این احساس را با برخی اجسام مرتبط می‌دانست‌،‌ بنابراین گاهی اوقات بلند کردن یک تکه کاغذ یا یک سنگ برای او سخت بود.

او می‌توانست با گوش دادن به موسیقی جاز حالت تهوع را از بین ببرد زیرا سادگی این موسیقی او را به دنیای خارج بازمی‌گرداند. سپس شروع به تجزیه و تحلیل وضعیتی کرد که هر از گاهی بر او مسلط می‌شد. دنیایی که او تجربه کرده بود تمام دلایل وجودش را از دست داده بود.

آنتوان فهمید که همه چیز به نیروی الهی متصل نیست و همه چیز می‌تواند خارج از قانون و نظم وجود داشته باشد. همچنین‌،‌ هر چیزی می‌تواند تبدیل به چیز دیگری شود.

آنتوان یک زندگی منزوی داشت و افرادی که با او در ارتباط بودند دیدگاه کاملاً متفاوتی از جهان نسبت به او داشتند. او نمی‌توانست با کسی ارتباط برقرار کند و همیشه با هرکسی که اصول خود را بر اساس وظیفه و محبت بنا کرده بود، احساس بیگانگی می‌کرد.

با مشاهده مجسمه‌ها‌ و تصاویر مقامات مهم از طبقه بالای آن شهر کوچک انتقاد کرد و وجود آنها را تحقیر می‌کرد. آنتوان معتقد بود شخصیتی وجود دارد که او را هم مسخره می‌کند و نام آن مرد خودآموز است.

مرد خودآموز یک مقام رسمی‌ است که روزهایش را صرف خواند کتاب‌ها‌ به ترتیب حروف الفبا می‌کرد. او معتقد بود که با این کار دانش مطلق را پیدا خواهد کرد. اما پس از ۷ سال فقط موفق شده بود  به حرف L برسد و در این بین از زندگی خود غافل شده بود. او از نقل قول‌ها‌ و اندیشه‌ها‌ی دیگران استفاده می‌کرد و نمی‌توانست به تنهایی چیزی بسازد.

موسیقی جاز در خلاصه کتاب تهوع

تنها فردی که می‌توانست خوش بینی را وارد زندگی آنتوان کند‌،‌ آنی‌،‌ نامزد سابقش بود. فکر می‌کرد که اگر به او بازگردد حالت تهوع برطرف می‌شود و در حالی که درباره او فکر می‌کرد نامه ای از آنی به دستش می‌رسد که باید چند روز دیگر در پاریس با هم ملاقات کنند.

آنتوان به این ملاقات بله می‌گوید. آنی‌ همیشه احساسات خود را به صورت نمایشی بیان می‌کرد. او معتقد بود که همه چیز در زندگی با نشانه‌ها‌ی کوچکی اتفاق می‌افتد که موقعیت بزرگتری را ایجاد می‌کند و این به عهده مردم است که لحظات ایده آلی را از آن موقعیت رقم بزنند. اما هرگز کاملاً نگفته بود که آن لحظات چیست و آنتوان  هم هرگز نپرسیده بود.

حالا آنی اکنون یک زن میانسال بود و دیگر به آن لحظات اعتقاد نداشت. تغییرات او شبیه حالت تهوع به نظر می‌رسید اما نه آنی و نه آنتوان تغییرات را در یکدیگر مشاهده نکردند بلکه فقط تغییرات خودشان را می‌دیدند.

ملاقات آنها آنطور که برنامه ریزی شده بود پیش نرفت و اتفاقی که آنتوان انتظار داشت رخ نداد. آنی با مردی برگشته بود که هیچ اهمیتی برای او نداشت. در زندگی بی معنی اش‌،‌ امید را در موسیقی جاز پیدا کرده بود.

آنتوان تصمیم گرفت تحقیقات خود را رها کرده و بوویل را ترک کند. او آخرین بار به کافه رفت. او همچنین می‌خواست با خودآموز خداحافظی کند.

در پایان‌،‌ آنتوان‌،‌ مردی که زندگی خود را طبق قوانین هدایت می‌کرد‌،‌ تصمیم می‌گیرد آن را تغییر دهد. در حالی که منتظر قطار به پاریس بود‌،‌ آخرین بار آهنگ مورد علاقه خود را گوش داد. او موسیقی را به عنوان تصفیه تجربه کرد و از خود پرسید آیا هنر می‌تواند نجات دهنده او باشد.

بخش هایی از متن کتاب 

” دوست داشتن کسی، کاری  بسیار متعهدانه است. باید انرژی‌،‌ سخاوت‌،‌ گذشت داشته باشید. حتی در همان ابتدا  لحظه درستی وجود دارد که باید از پرتگاهی عبور کنید: که اگر به آن درست فکر کنید این کار را انجام نمی‌دهید. ”

“من در میان این صداهای شاد و منطقی تنها هستم. همه این موجودات وقت خود را صرف توضیح می‌کنند و با خوشحالی متوجه می‌شوند که با یکدیگر موافق هستند. به خاطر خدا، چرا اینقدر مهم است که همه مثل هم فکر کنیم. ”

“ساعت سه همیشه برای هر کاری که می‌خواهید انجام دهید خیلی دیر یا زود است.”

فکر من، خود من است: به همین دلیل است که نمی‌توانم متوقف شوم. من وجود دارم زیرا فکر می‌کنم … و نمی‌توانم خودم را از فکر کردن بازدارم. در این لحظه – وحشتناک است – اگر وجود دارم، به این دلیل است که از وجود داشتن وحشت دارم. من کسی هستم که خود را از نیستی که آرزوی آن را دارم بیرون می‌کشم. ”

” می‌خواهم بروم‌،‌ به جایی بروم که واقعاً در جایگاه خودم قرار بگیریم‌،‌ جایی که برای آن مناسب هستم. ..  اما من در هیچ کجا، جایی ندارم ؛ من ناخواسته هستم. ”

“می‌خواهم بیشتر زندگی کنم. بخور‌،‌ بخواب‌،‌ بخواب‌،‌ بخور. به آرامی‌، به نرمی‌، مانند این درختان‌،‌ مانند یک گودال آب‌،‌ مانند نیمکت قرمز در تراموا به وجود داشتن ادامه دهم. ”

“من هستم. هستم‌،‌ وجود دارم‌،‌ فکر می‌کنم‌،‌ بنابراین هستم؛  چرا فکر می‌کنم؟ نمی‌خواهم بیشتر از این فکر کنم‌،‌ چون فکر می‌کنم که نمی‌خواهم وجود داشته باشم‌،‌ زیرا …! ”

بودن در خلاصه کتاب تهوع” فکر می‌کنم به خاطر تنبلی است که جهان هر روز یکسان به نظر می‌رسد. به نظر می‌رسید که امروز می‌خواهد تغییر کند. و سپس هر چیزی‌،‌ هر اتفاقی ممکن است بیفتد. ”

“این همان چیزی است که به آن فکر می‌کردم: برای اینکه عادی ترین مسائل به ماجراجویی تبدیل شود‌،‌ باید (و این کافی است) شروع به بازگو کردن آن کنید. این چیزی است که مردم را فریب می‌دهد: یک مرد همیشه قصه گو است‌،‌ هر اتفاقی برایش رخ می‌دهد از طرق آن‌ها‌ می‌بیند. و سعی می‌کند طوری زندگی کند که انگار دارد داستان می‌گوید.

اما باید انتخاب کنید: زندگی کنید یا آن را بازگو کنید. ”

” خودم را در چنان تنهایی وحشتناک احساس کردم که به فکر خودکشی افتادم. چیزی که مرا متوقف کرد این ایده بود که هیچ کس‌،‌ هیچ کس‌،‌ با مرگ من تحت تأثیر قرار نمی‌گیرد‌،‌ و من حتی در مرگ بیشتر از زندگی تنها خواهم بود. ”

“من از دریاها عبور کرده ام‌،‌ شهرهایی را پشت سر گذاشته ام‌،‌ و من منبع رودخانه‌ها‌ را به سمت سرچشمه شان دنبال کرده ام یا در جنگل‌ها‌ فرو رفته ام و همیشه برای شهرهای دیگر پیش می‌روم. من زن داشته ام‌،‌ با مردان جنگیده ام. و من هرگز نمی‌توانم به عقب برگردم بیش از آنکه یک رکورد بتواند برعکس بچرخد. و همه آن‌ها‌ من را به کجا هدایت کرده است؟ تا همین لحظه … ”

“به دلیل عدم وابستگی به کلمات‌،‌ بیشتر اوقات افکارم مبهم باقی می‌ماند. آنها اشکال مبهم و دلپذیر را ترسیم می‌کنند و سپس بلعیده می‌شوند. تقریباً بلافاصله آنها را فراموش می‌کنم. ”

“افرادی که در جامعه زندگی می‌کنند یاد گرفته اند که چگونه خود را در آینه‌،‌ همانطور که دربرابر دوستان خود ظاهر می‌شوند‌،‌ ببینند. من هیچ دوستی ندارم: آیا به همین دلیل است که بدنم  برهنه به نظر می‌رسد؟ ”

“اما سرانجام باید متوجه شوم که من در معرض این تغییرات ناگهانی هستم. مسئله این است که من به ندرت فکر می‌کنم ؛ انبوهی از دگردیسی‌ها‌ی کوچک بدون توجه در من جمع می‌شوند و سپس‌،‌ یک روز خوب‌،‌ یک انقلاب واقعی رخ می‌دهد. ”

“وجود داشتن چیزی نیست که اجازه دهد از دور به آن فکر شود. ناگهان به شما حمله می‌کند‌،‌ تسلط پیدا می‌کند،‌ مانند یک جانور بی حرکت بزرگ بر قلب شما سنگینی کند – وگرنه هیچ چیز وجود ندارد. ”

“او همیشه در حال تبدیل شدن است و اگر مرگ وجود نداشت‌،‌ هرگز پایان نمی‌یافت. ”

“اجسام نباید لمس شوند زیرا آنها زنده نیستند. شما از آنها استفاده می‌کنید‌،‌ آنها را سر جای خود قرار می‌دهید‌،‌ در میان آنها زندگی می‌کنید: آنها مفید هستند‌،‌ نه بیشتر. اما آنها به من دست می‌زنند‌،‌ غیر قابل تحمل است. می‌ترسم با آنها در تماس باشم انگار حیوانات زنده ای هستند. ”

صاحب نظران راجع به کتاب «کتاب تهوع» چه می‌گویند؟

ژان پل سارتر بر زندگی فکری فرانسه قرن بیستم به میزان فوق العاده ای تسلط داشت … و  به عنوان “پاپ” اگزیستانسیالیسم معرفی شده است‌،‌ به عنوان یک فوق ستاره بین المللی شناخته می‌شود-نیویورک تایمز

کتاب تهوع، لذت بخش ترین کتابی است که سارتر تاکنون نوشته است. – نیویورکر

کتاب تهوع، بهترین نوشته و جالب ترین رمان‌ها‌ی سارتر است. – ماهنامه آتلانتیک

با تهوع، سارتر به طرز شگفت انگیزی و به طرز وحشتناکی موفق شده است قلمرو رمان را به دورترین نقاط خودآزمایی بسط دهد. – نیویورک پست

معرفی نویسنده 

نویسنده خلاصه کتاب تهوعژان پل سارتر فیلسوف‌،‌ نمایشنامه نویس‌،‌ رمان نویس‌،‌ فیلمنامه نویس‌،‌ فعال سیاسی‌،‌ زندگینامه نویس و منتقد ادبی فرانسوی بود. او به عنوان یکی از چهره‌ها‌ی کلیدی در فلسفه اگزیستانسیالیسم و پدیدارشناسی شناخته می‌شود.

ژان پل سارتر در ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ در پاریس متولد شد. اما تنها ۱۵ ماه داشت که پدرش فوت کرد‌،‌ بنابراین پدر بزرگش‌،‌ چارلز شوایزر‌،‌ او را بزرگ کرد. او را در سنین جوانی با ادبیات کلاسیک آشنا کرد. سارتر در مرکز همه روشنفکران فرانسوی آن عصر‌،‌ در اکول نرمال سوپریور در پاریس تحصیل می‌کرد. او به فلسفه و اندیشه‌ها‌ی کانت‌،‌ هگل و غیره علاقه مند بود.

در سال ۱۹۲۹ او با سیمون دو بووار روشنفکر ملاقات کرد و با او دوستی و رابطه ای آشکار برقرار کرد. سارتر در مورد رویارویی بی پایان بین سازگاری روح ویرانگر و زندگی اصیل نوشت.

در سال ۱۹۳۸ او مشهورترین رمان خود را با عنوان “تهوع” نوشت که مظهر فلسفه اگزیستانسیالیستی بود. او معتقد بود که ایده‌ها‌ی ما نتیجه تجربیات زندگی واقعی است و رمان و نمایشنامه‌ها‌یی که چنین تجربیاتی را توصیف می‌کنند به اندازه مقالات فلسفی مورد استفاده برای بسط ایده‌ها‌ی فلسفی ارزش دارد. وی در ۱۵ آوریل ۱۹۸۰ در پاریس درگذشت.

سارتر در سال ۱۹۶۴ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد که آن را رد کرد. او قاطعانه معتقد بود که “نویسنده نباید به خود اجازه دهد به عضوی از  یک موسسه تبدیل شود.”

مشهورترین آثار وی عبارتند از:” تهوع”، “بودن و نیستی”‌،‌ “یهودستیز و یهودی”‌،‌ “موقعیتهای اول”‌،‌ “موقعیتهای دوم”‌،‌ “موقعیتهای سوم”‌،‌ “موقعیتهای چهارم، پنجم و ششم”‌،‌ “عصر عقل”‌،‌ “دستهای کثیف”‌،‌ “شیطان و پروردگار خوب”‌،‌ “روسپی محترم”‌. علاوه بر نویسندگی سارتر همچنین به عنوان یکی از چهره‌ها‌ی برجسته فلسفه و مارکسیسم فرانسه قرن بیستم می‌باشد.

اگر به خواندن آثار کلاسیک و کتاب های فاخر علاقه دارید، می‌توانید با دانلود اپلیکیشن ذهن مجموعه‌ای از برترین کتاب‌های جهان را در کمترین زمان مطالعه کنید.

دانلود اپلیکیشن

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید