فهرست مطالب

تصمیم گیری چند معیاره


آشنایی با تصمیم گیری چند معیاره و تکنیک های آن

تصمیم گیری، یک حوزه وسیع مورد مطالعه در بسیاری از رشته‌ها است.  می‌توان آن را به سادگی به عنوان فرآیند انتخاب یک گزینه از مجموعه گزینه‌های ممکن بیان کرد.

درست است که برخی تصمیمات بسیار ساده هستند. اما در دنیای واقعی چنین تصمیماتی بسیار کم می‌باشند. به همین دلیل نیازمند روشی هستیم که بتواند هر گزینه را بر اساس معیارهای مختلف اندازه گیری کند. همچنین باید اهمیت نسبی همه معیارها را نیز در نظر بگیرد.  یک روش معمول، که در چنین موقعیت‌هایی به کار گرفته  می‌شود تصمیم گیری چند معیاره یا MCDM می باشد.

فهرست

فصل ۱

تصمیم گیری چند معیاره چیست؟


تصمیم گیری چند معیاره چیست؟

به طور کلی تصمیم گیری، یک حوزه وسیع مورد مطالعه در بسیاری از رشته‌ها است.  می‌توان آن را به سادگی به عنوان فرآیند انتخاب یک گزینه از مجموعه گزینه‌های ممکن بیان کرد.

برخی تصمیمات بسیار ساده هستند.  به عنوان مثال:  می‌خواهید یک فنجان چای بنوشید، یا قهوه؟ اینها تصمیماتی هستند که هیچ تاثیری در طولانی مدت ندارند و فقط در تصمیم گیرنده تأثیر  می‌گذارند.

اما در زندگی واقعی، تصمیمات ساده بسیار کم هستند. حتی تصمیم گیری در مورد چای یا قهوه نیز  می‌تواند پیامدهایی داشته باشد! مخصوصاً اگر شما شخصی نباشید که نوشیدنی را درست  می‌کند.

در دنیای کسب و کار، تعداد بسیار کمی‌ از تصمیمات واقعاً ساده هستند. اگر یک تصمیم مهم باشد، احتمالاً پیامدهایی فراتر از اثر فوری اش خواهد داشت و مطمئناً بر افراد بیشتری از یک فرد تاثیر خواهد داشت.

اکثر تصمیمات تجاری بر ذینفعان مختلفی تأثیر  می‌گذارد – از مشتریان گرفته تا تأمین کنندگان، کارمندان و سرمایه گذاران. و هر یک از آنها مجموعه معیارهای خاص خود را برای انتخاب از بین گزینه‌ها دارند.

گزینه ترجیحی برای سرمایه گذاران ممکن است بسیار متفاوت از کارکنان باشد. و تأمین کنندگان احتمالاً به دنبال گزینه دیگری خواهند بود. چگونه  می‌توان با در نظر گرفتن نیازها و خواسته‌های همه گروه‌ها، گزینه صحیح را انتخاب کرد؟ و به کدام گروه باید بیشترین اهمیت را داد؟

حتی اگر همه موارد دیگر را نادیده بگیریم و فقط براساس معیارهای خود انتخاب کنیم، احتمال اینکه با خودمان درگیری داشته باشیم نیز وجود دارد . آیا گردش مالی مهمتر از سود است؟ آیا نوآوری از سهم بازار مهمتر است؟ آیا رنگ محصول حتی از کیفیت آن نیز مهمتر است؟ چگونه انتخاب کنیم که به بهترین وجه با همه معیارهای متفاوت مطابقت داشته باشد؟

آنچه مورد نیاز است، روشی است که بتواند هر گزینه را بر اساس معیارهای مختلف اندازه گیری کند و معیاری را ارائه دهد تا هر گزینه به سادگی قابل مقایسه و رتبه بندی باشد. همچنین باید اهمیت نسبی همه معیارها را نیز در نظر بگیرد.  یک روش معمول، که در چنین موقعیت‌هایی به کار گرفته  می‌شود تصمیم گیری چند معیاره یا MCDM است.

تعریف تصمیم گیری چند معیاره

تصمیم گیری چند معیاره یا Multi-Criteria Decision Making که به اختصار  MCDM نامیده می شود، یک زمینه پیشرفته از تحقیقات در عملیات  می‌باشد که به توسعه و اجرای ابزارها و روش‌های پشتیبانی تصمیم گیری اختصاص دارد. و با مشکلات پیچیده تصمیم گیری مثل چندین معیار، هدف یا مقاصدی با ماهیت متناقض سر و کار دارد.

ابزارها و روش‌های ارائه شده توسط MCDM مدل‌های ریاضی هستند که معیارها، دیدگاه‌ها یا ویژگی‌ها را تجمیع  می‌کنند و همچنین پشتیبانی کننده تصمیم  می‌باشند.

یک مسئله تصمیم گیری به طور یکسان توسط همه تصمیم گیرندگان حل نمی‌شود. هر تصمیم گیرنده ترجیحات، تجربیات و سیاست تصمیم گیری خاص خود را دارد.

بنابراین انتظار  می‌رود که قضاوت یک شخص با قضاوت دیگری متفاوت باشد. این مسئله قابل توجهی است که باید در طول توسعه مدل‌های تصمیم گیری در نظر گرفته شود.  چنین موضوعاتی کانون توجه تصمیم گیری چند معیاره  هستند.

به طور کلی، MCDM به کار برده می شود تا از بروز و تأثیر سوگیری تصمیم گیرندگان با کاسته شود.  و همچنین عدم موفقیت در تصمیم گیری گروهی، که به طور حتم تصمیم گیری را تحت تاثیر قرار  می‌دهد، کاهش یابد.

مسائل تصمیم گیری چند معیاره را  می‌توان به دو زیرشاخه طبقه بندی کرد: تصمیم گیری چند شاخصه (MADM) و تصمیم گیری چند هدفه (MODM) .

MADM به رتبه بندی، انتخاب یا ارزیابی گزینه‌های از پیش تعیین شده  می‌پردازد، و MODM به دنبال شناسایی نتیجه بهینه از طریق جستجوی یک مرز کارآمدی در فضای راه حل با توجه به محدودیت‌های تعیین شده است.

فصل ۲

بررسی تاریخچه تصمیم گیری چند معیاره


بررسی تاریخی تصمیم گیری چند معیاره

از ابتدای تاریخ،  بشر همیشه در هنگام تصمیم گیری با معیارهای متعددی رو به رو بوده است که به طور ضمنی یا آشکار تصمیماتش را تحت تاثیر قرار می‌دادند.

اگرچه هیچ چارچوب ریاضی خاصی برای تصمیم گیری وجود نداشته است. پارتو اولین کسی بود که به روشی واضح و روشن، برای جمع نمودن معیارهای متناقض جهت ارزیابی یک شاخص واحد را مورد مطالعه قرار داد.

چندین دهه بعد، کوپمنس کار پارتو را با معرفی مفهوم بردار کارآیی یا مجموعه گزینه‌های غیر مسلط گسترش دادند.

در همان دوره (دهه ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰)، ون نویمان و مورگنسترن با ارائه نظریه مطلوبیت مورد انتظار مبنایی برای رویکرد تصمیم گیری چند معیاره بنا نهادند.

در دهه ۱۹۶۰ مفاهیم و رویه‌های اولیه تصمیم گیری چند معیاره در کارهای چارنز و کوپر و فیش برن گسترش یافت. و با پایان دهه ۱۹۶۰ تحقیقات قابل توجهی در این زمینه توسط جامعه تحقیق در عملیات اروپا آغاز شد.

از دهه ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰، تصمیم گیری چند معیاره به سرعت متحول شد.  انجمن‌های علمی‌ تصمیم گیری چند معیاره تشکیل شدند. و پیشرفت‌های بی شماری هم در جنبه‌های نظری و هم در اجرای عملی MCDM  صورت گرفت و به صورت مقالات در مجلات علمی‌ بین المللی منتشر شدند.

این رشته از به کارگیری گسترده رایانه‌های شخصی و امکان توسعه بسته‌های نرم افزاری به طور قابل توجهی بهره مند شده است.

بسته‌های نرم افزاری، معروف به سیستم‌های پشتیبانی تصمیم گیری چند معیاره، ابزاری را برای پیاده سازی پیشرفت‌های تئوری MCDM در سیستم‌های کاربر پسند فراهم  می‌کنند. این نرم افزار‌ها  تصمیم گیری در زمان واقعی با به کارگیری روش‌های تعاملی و تکرار شونده امکان پذیر  می‌سازند.

تصمیم گیری چند معیاره هم چنان به پیشرفت خود ادامه  می‌دهد. محققان در حال استفاده از این ابزار در زمینه‌های دیگر، از جمله هوش مصنوعی (شبکه‌های عصبی، سیستم‌های خبره، الگوریتم‌های ژنتیک) و مجموعه‌های فازی هستند.

ادغام این علوم جدید با ماهیت‌ متنوع تصمیم گیری چند معیاره، امکان توسعه ابزارهای پیشرفته پشتیبانی تصمیم گیری برای مقابله با پیچیدگی تصمیمات در دنیای واقعی را افزایش  می‌دهد.

فصل ۳

اجزاء و فرآیند تصمیم گیری چند معیاره


اجزاء و فرآیند تصمیم گیری چند معیاره

اجزای تصمیم گیری چند معیاره

به طور خلاصه، هر مسئله تصمیم گیری چند معیاره چهار مولفه اصلی زیر را دارد:

  • گزینه‌های جایگزین (یا افراد) که باید رتبه بندی شوند یا از بین آن‌ها انتخاب صورت گیرد
  • معیارهایی که توسط آن‌ها گزینه‌ها ارزیابی و مقایسه می‌شوند
  • وزن‌هایی که اهمیت نسبی معیارها را نشان می‌دهند
  • تصمیم گیرندگان (و به طور بالقوه سایر ذینفعان) که ترجیحات آنها باید در نظر گرفته شود.

روند تصمیم گیری چند معیاره  

اکثر روش‌های MCDM، حداقل به طور ضمنی، از فرآیند ارائه شده در نمودار زیر پیروی  می‌کنند.

مراحل تصمیم گیری چند معیاره

در نمودار تکرار پذیری فرآیند تصمیم گیری چند معیاره، به وسیله چندین بازخورد و چرخه نشان داده شده است، تا  تأکید کند که MCDM به عنوان ابزاری برای کمک به افراد است. تا به صورت فردی یا گروهی بتوانند تصمیم گیری نمایند.

علاوه بر تصمیم گیری شفاف و پایدار، تصمیم گیری چند معیاره می‌تواند برای تسهیل مشارکت ذینفعان و فراهم کردن ابزاری سیستماتیک که  می‌تواند ترجیحات آنها را در نظر بگیرد، مورد استفاده قرار گیرد.

نتایج تصمیم گیری چند معیاره همچنین  می‌تواند برای برقراری ارتباط و توجیه کردن تصمیم نهایی برای ذینفعان استفاده شود.

مراحل MCDM

با توجه به طیف گسترده ای از کاربردها و روش‌های تصمیم گیری چند معیاره، مراحلی که در اینجا ارائه  می‌شوند، عمو می‌ هستند.  اگرچه مراحل در اینجا به ترتیب ارائه  می‌شوند، اما نیازی نیست به ترتیب  انجام شوند.

مثلا به طور خاص، مرحله ۴ (امتیازدهی به معیارها) و مرحله ۵ (وزن دهی به معیارها) با یکدیگر مرتبط هستند. و بسته به روش‌های به کار رفته  می‌توانند به طور متوالی، همزمان یا به صورت تکرارشونده اجرا شوند. این دو مرحله با هم توضیح داده می‌شوند.

همچنین، مراحل اولیه، مانند مرحله ۱ (ساختار دهی مسئله تصمیم گیری) و مرحله ۲ (مشخص کردن معیارها)،  می‌توانند در طول فرآیند، با ایجاد دیدگاه‌های جدید در مورد کاربردی خاص و تجدید نظر و اصلاحات، دوباره بررسی شوند.

اگرچه مراحل را  می‌توان “به صورت دستی” انجام داد، اما  بسیاری از آنها، و اغلب کل فرایند، توسط نرم افزار‌های  MCDM پشتیبانی  می‌شوند. به ویژه برای کاربردهایی که  شامل تعداد زیادی گزینه‌ها و معیارها هستند، و هنگامی‌ که روش‌های امتیازدهی (مرحله ۴) و وزن دهی (مرحله ۵) از نظر فنی پیچیده  می‌باشند.

مرحله ۱: ساختار مسئله تصمیم گیری

اولین قدم شامل ساختاردهی و چارچوب بندی مسئله مورد نظر برای تصمیم گیری است. روشن کردن اهداف نهایی در تصمیم گیری بسیار مهم است.

این مرحله از این رو مهم است که باید موارد مرتبط با تصمیم، تغییرات احتمالی، شناسایی گزینه‎‌های مورد بررسی روشن شوند. به عنوان مثال باید مشخص باشد که فرآیند تصمیم گیری صرفا یک بار تکرار  می‌شود یا فرآیندی تکرار شونده است. باید تعیین شود خروجی مورد نیاز از تصمیم گیری چند معیاره چیست، به عنوان مثال آیا به دنبال رتبه‌بندی هستید یا انتخاب گزینه‌ها.

توجه داشته باشید این عناصر باید توسط ذینفعان مسئله تأیید شوند.

مرحله ۲: تعیین معیارها

مرحله دوم شامل تعیین معیارهای مناسب برای تصمیم گیری است. معیارها باید معتبر، قابل اعتماد و مرتبط با تصمیم گیرندگان و سایر ذینفعان باشند. معیارها باید به گونه ای تعیین شوند که همپوشانی زیادی نداشته یا بیش از حد زیاد نباشند.

تا آنجا که ممکن است، معیارها باید “از نظر ساختاری مستقل” باشند، یعنی دامنه یک معیار باید مستقل از سایر معیارها باشد.

بسته به کاربرد، معیارها را  می‌توان از طریق بررسی ادبیات موضوع و تصمیمات مشابه، و به وسیله بحث در گروه، نظرات متخصصان، گروه‌های متمرکز و نظرسنجی‌ها شناسایی کرد. همانند مرحله قبل، ذینفعان باید در شناسایی و اعتبار سنجی معیارها مشارکت داشته باشند.

انتخاب معیار در تصمیم گیری چند معیاره

مرحله ۳: اندازه گیری عملکرد گزینه‌ها

عملکرد گزینه‌ها از نظر هر یک از معیارها  می‌توانند به روش‌های مختلفی اندازه گیری شوند. این روش‌ها شامل بررسی نظرات متخصصان تا بررسی سریع ادبیات، تا بررسی‌های سیستماتیک کامل و به کارگیری مدل سازی می‌شوند. پیچیدگی جمع آوری اطلاعات، به عواملی چون:

  • در دسترس بودن شواهد مربوطه
  • مشکلات عمده تصمیم‌گیری
  • همچنین سایر عوامل عملی مانند منابع موجود برای هر کسب و کار بستگی دارد.

تصمیم گیری چند معیاره قادر به ترکیب داده‌های کمی‌ و کیفی، و همچنین قضاوت‌ها با شواهد علمی‌ برای به کارگیری به صورت مشابه است.

مراحل ۴ و ۵: امتیاز دهی به گزینه‌ها بر حسب معیارها و وزن دهی به معیارها

مراحل ۴ و ۵ با هم توضیح داده  می‌شوند. زیرا ذاتاً با هم پیوند دارند. بسته به نوع کاربرد،  می‌توان آنها را به ترتیب، همزمان یا به صورت تکرار شونده انجام داد.

امتیاز دهی گزینه‌ها بر اساس معیارها شامل تبدیل عملکرد هر گزینه در هر معیار به یک امتیاز عددی است. امتیاز‌ها معمولاً نرمال سازی  می‌شوند بنابراین بدترین عملکرد در یک معیار نمره صفر و بالاترین عملکرد ۱۰۰  می‌گیرد.

امتیاز را  می‌توان با استفاده از مقیاس پیوسته (۰-۱۰۰) پیاده سازی کرد، یا  می‌توان از مقیاسی چند سطحی کیفی (به عنوان مثال پایین، متوسط ​​، زیاد) استفاده کرد. و برای هر سطح مقداری عددی تعیین نمود (به عنوان مثال متوسط ​​= ۶۰).

وزن دهی معیارها به معنی تعیین وزن نسبی آنهاست. وزن معیارها نیز نرمال سازی می‌شوند تا مجموع وزن همه معیارها برابر با عدد یک باشند. وزن معیارها، نشان دهنده اهمیت نسبی هر معیار برای تصمیم گیرندگان است.

اهمیت مراحل امتیازدهی و وزن دهی با تشخیص این نکته برجسته  می‌شود که حتی اگر معیارهای صحیح و معتبری مشخص شده باشد (مرحله ۲) . و عملکرد گزینه‌ها به طور دقیق اندازه گیری شده باشد (مرحله ۳) . اما امتیاز یا وزن آنها بر روی معیارها “اشتباه” (نادرست) تعیین شده باشد. از نظر منطقی منجر به گرفتن تصمیم “اشتباه”  می‌شود.

بنابراین مهم است که امتیاز گزینه‌ها و وزن معیارها تا حد ممکن معتبر و قابل اعتماد باشند.

روش‌های امتیازدهی  و وزن دهی 

روش‌های امتیازدهی و وزن دهی مختلفی در دسترس هستند که غالباً توسط نرم افزار‌های  تصمیم گیری چند معیاره پشتیبانی  می‌شوند .

بسیاری از این روش‌ها شامل مقایسه دو به دو گزینه‌ها یا معیارها  با یکدیگر هستند و  می‌توان آنها را به ترتیب به روش‌های مستقیم و غیر مستقیم طبقه بندی کرد.

روش‌های مستقیم برای امتیاز دهی گزینه‌ها،  تصمیم گیرندگان را مستقیماً در گیر می‌کنند تا احساس شان را در مورد عملکرد نسبی هر گزینه در یک معیار نسبت به گزینه‌های دیگر بیان کنند.

در روش مستقیم بیان ترجیحات یک تصمیم گیرنده معمولاً یا با استفاده از مقیاس بازه ای نشان داده  می‌شوند (به عنوان مثال گزینه‌ها در معیار ۰-۱۰۰ درجه بندی می‌شوند). یا به وسیله یک مقیاس نسبی اندازه گیری می‌شوند(به عنوان مثال “معیار A سه برابر از معیار  B مهم تر است).

به طور مشابه، روش‌های مستقیم وزن دهی معیارها نیز مانند روش‌های مستقیم امتیاز دهی هستند.

برخلاف روش‌های مستقیم، روش‌های غیرمستقیم، تصمیم گیرندگان را وادار می‌کنند تا ترجیحات خود را با رتبه بندی یا انتخاب بین دو یا چند گزینه – واقعی یا فرضی – که در بعضی یا همه معیارها تعریف شده اند، بیان کنند .

با در نظر گرفتن رتبه بندی‌ها یا انتخاب‌ها، امتیاز‌ها و وزن‌ها (به طور غیر مستقیم) با استفاده از تکنیک‌های مبتنی بر رگرسیون یا روش‌های کمی‌ دیگر بدست  می‌آیند.

مزیت روش‌های غیرمستقیم نسبت به روش‌های مستقیم، این است که تصمیم گیرندگان را ملزم  می‌کنند انتخاب خود را با موازنه بین معیار‌ها بیان کنند. بنابراین روش‌های غیرمستقیم اغلب به عنوان روش‌های مبتنی بر انتخاب شناخته  می‌شوند.

از آنجا که انتخاب بین چند چیز یک نوع فعالیت تصمیم گیری طبیعی است که همه افراد در زندگی روزمره خود تجربه می‌کنند، روشهای مبتنی بر انتخاب (غیرمستقیم) معتبرتر و قابل اعتمادتر هستند و همچنین برای تصمیم گیرندگان آسان تر از روش‌های مستقیم  می‌باشند.

طیف وسیعی از روش‌های امتیازدهی و وزن دهی برای انتخاب در دسترس کاربران است. همه روش‌ها دارای نقاط قوت و ضعف نسبی هستند – به گونه ای که انتخاب بهترین روش MCDM خود، یک مسئله تصمیم گیری چند معیاره است!

مواردی که باید در هنگام انتخاب روش، مورد توجه قرار گیرند، عبارتند از:

  • روش انتخابی در ایجاد موازنه بین معیار‌ها تا چه اندازه خوب است؟
  • زمان و منابع مورد نیاز برای اجرای روش‌های جایگزین چه مقدار است؟
  • بار شناختی تحمیل شده بر شرکت کنندگان چقدر است؟
  • آیا وجود تسهیل گران ماهر مورد نیاز است؟
  • نیاز به پردازش اطلاعات اضافی و تجزیه و تحلیل آماری وجود دارد؟
  • فرضیات اساسی با توجه به ترجیحات تصمیم گیرندگان اعتبار دارند؟
  • آیا خروجی تولید شده اهداف تصمیم گیرندگان را برآورده می‌کند؟

 

وزن دهی معیار ها در تصمیم گیری چند معیاره

مرحله ششم: اعمال امتیازات و وزن‌ها برای رتبه بندی گزینه‌ها

با بدست آوردن  امتیاز گزینه‌ها بر اساس معیارها و وزن دهی معیارها، به راحتی  می‌توان کل امتیاز هر گزینه را محاسبه کرد (که معمولاً به طور خودکار توسط نرم افزار‌های تصمیم گیری چند معیاره محاسبه  می‌شود). برای این کار، دو روش به جهت محاسبه رتبه هر گزینه به کار گرفته می‌شود.

  • روش‌های مستقیم

در واقع، روش PAPRIKA، نمرات هر گزینه در معیارها و در وزنش ضرب می‌شود. سپس امتیاز وزنی در کل معیارها جمع می‌شود تا نمره کل هر گزینه بدست آید.

  • روش تجزیه مشترک

با استفاده از رگرسیون مقدار هر گزینه (یا “مطلوبیت”) یا احتمال ترجیح آن توسط تصمیم‌گیرندگان را تخمین می‌زند..

مرحله ۷: حمایت از تصمیم گیری

نتایج تصمیم گیری چند معیاره را  می‌توان در جداول یا نمودارها ارائه داد تا تصمیم گیرندگان راحت تر بتوانند بررسی کنند.

برای هر تجزیه و تحلیل مبتنی بر ورود داده‌های نامشخص، مهم است که استواری نتایج بررسی شوند. به همین جهت با استفاده از تجزیه و تحلیل حساسیت، تغییرات قابل قبول در عملکرد گزینه‌ها (مرحله ۳)، امتیاز آنها در معیارها (مرحله ۴) و وزن معیارها (مرحله ۵) را بررسی کنید.

در آخر به یاد داشته باشید که روش‌های  تصمیم گیری چند معیاره صرفا ابزاری برای کمک به افراد، به صورت جداگانه یا گروهی، جهت رسیدن به موقعیت بهتری برای تصمیم گیری هستند نه ابزار تصمیم گیری. تصمیم نهایی باید توسط انسان‌ها گرفته شود.

تصمیم گیرندگان باید نتایج تصمیم گیری چند معیاره، از جمله هر گونه محدودیت در تجزیه و تحلیل را درک کنند.  و از نتایج تصمیم گیری چند معیاره، به میزان کم و زیاد، برای حمایت ازتصمیمات خود استفاده کنند.

فصل ۴

تصمیم گیری چند شاخصه و تکنیک‌های آن


تصمیم گیری چند شاخصه و تکنیک‌های آن

تصمیم گیری چند شاخصه ( Multiple Attribute Decision Making ) مدل‌هایی برای انتخاب بهترین گزینه براساس تعدادی معیار می‌باشند. به این روش به اختصار MADM نیز گفته می‌شود و شاخه ای از تصمیم گیری چند معیاره  است.

در مسائل تصمیم گیری چند شاخصه، تعدای متناهی گزینه، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و  اولویت بندی می‌شوند تا بهترین گزینه انتخاب شود. گاهی به جای عبارت گزینه، از مترادف‌های آن مانند استراتژی، راهکار، و … استفاده میشود.
علاوه بر وجود چندین گزینه، همانطور که در نامش اشاره می‌شود، چندین شاخص نیز وجود دارد که تصمیم گیرنده، باید آنها را به دقت، برای مسئله مورد نظر مشخص کند. سپس این شاخص‌ها در ارتباط با هر یک از گزینه‌ها، مورد بررسی قرار می گیرند.

برای مثال، فردی را در نظر بگیرید که قصد خرید کتاب دارد. راهکار یا گزینه‌های مختلف که در پیش رو دارد، انتخاب از بین کتاب‌های مختلف است.

اما شاخص‌ها، معیارهایی برای ارزیابی و انتخاب گزینه‌ها هستند. برای مثال، فرد باید کتاب را از لحاظ قیمت، نویسنده، موضوع، علایق خود و … ارزیابی کند.

شاخص‌ها در مدل‌های تصمیم گیری چند شاخصه می توانند کمی و کیفی باشند و یا مقیاس‌های مختلف داشته باشند. حتی ممکن است بعضی از شاخص‌ها با هم در تعارض باشند.

به همین دلیل ممکن است  گزینه ای که از نظر همه شاخص‌ها مطلوب باشد، وجود نداشته باشد. اما با استفاده از مدل‌های تصمیم گیری چند شاخصه انتخاب مناسب ترین گزینه به طور نسبی، امکانپذیر خواهد بود.

مدل‌های مختلفی برای تصمیم‌گیری چندشاخصه وجود دارد که معروف‌ترین آنها عبارتند از:

فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP

فرایند تحلیل سلسله مراتبی که مترادف عبارت  analytic hierarchy process به اختصار AHP  است، روشی برای سازماندهی و تحلیل تصمیمات پیچیده، با استفاده از ریاضیات و روانشناسی است. این روش در دهه ۱۹۷۰ توسط توماس ساعتی ساخته شده است و از آن زمان تصحیح شده است.

فرایند تحلیل سلسله مراتبی شامل سه بخش است: هدف نهایی یا مشکلی که می‌خواهید حل کنید، همه راه حل‌های ممکن، به نام گزینه‌ها، و معیارهایی که گزینه‌ها را توسط آن‌ها ارزیابی می‌کنید.

AHP با کمی سازی معیارها و گزینه‌های جایگزین و ایجاد ارتباط بین آن‌ها با هدف کلی، یک چارچوب منطقی برای تصمیم گیری فراهم می‌کند.

تصمیم گیرندگان از طریق مقایسه زوجی اهمیت هر دو معیار نسبت به یکدیگر را  مقایسه می‌کنند. به عنوان مثال، آیا مزایای شغلی برای شما اهمیت بیشتری دارد یا مسافرت‌های کوتاه مدت و چقدر بیشتر؟

AHP این ارزیابی‌ها را به اعدادی تبدیل می‌کند، که می‌توان با استفاده از آن‌ها تمام معیارهای ممکن با هر مقیاسی را مقایسه نمود. این قابلیت کمی سازی، AHP را از سایر تکنیک‌های تصمیم گیری متمایز می‌کند.

در مرحله آخر فرآیند، اولویت‌های عددی برای هر یک از گزینه‌های جایگزین محاسبه می‌شود. این اعداد بر اساس ارزیابی همه کاربران، مطلوب ترین راه حل‌ها را نشان می‌دهند.

روش AHP دارای کنترل و تعادل داخلی به نام نرخ ناسازگاری  است. با به کار گیری نرخ ناسازگاری، اطمینان حاصل می‌شود که وقتی اهمیت نسبی معیارها را در فرآیند اختصاص وزن به آنها مقایسه می‌کنید، به راه حل‌های منطقی دست پیدا خواهید کرد.

به همین دلیل است که امروزه AHP یکی از پرطرفدارترین تکنیک‌های علوم مدیریت است. و مدیران شرکت‌های بزرگ مانند جنرال الکتریک، فورد موتورز، موتورولا و غیره، از آن استفاده می‌کنند.

برای گردآوری داده از پرسشنامه AHP (مقایسه زوجی) استفاده می‌شود.. اگر از دیدگاه تعداد متعددی از خبرگان استفاده شود باید از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی گروهی GAHP استفاده نمود. محاسبات این روش در نرم‌افزار اکسل، اکسپرت چویس و سوپردسیژن قابل انجام است.

فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP در تصمیم گیری چند معیاره

فرایند تحلیل شبکه ای  ANP

فرایند تحلیل شبکه ای Analytical Network Process, ANP یک روش تصمیم گیری چندمعیاره است که برای تعیین وزن معیارها و انتخاب گزینه بهینه استفاده می‌شود. در واقع فرایند شبکه تحلیلی شکل کلی تری از فرایند سلسله مراتبی تحلیلی (AHP) است که در تحلیل تصمیمات چند معیاره استفاده می‌شود.

فرایند تحلیل شبکه ای نیز از یک سیستم مقایسه زوجی برای اندازه گیری وزن اجزای ساختار و در نهایت رتبه بندی گزینه‌ها در تصمیم گیری استفاده می‌کنند. برای انجام محاسبات این روش می‌توانید از نرم افزار سوپردسیژن (Super Decision) استفاده کنید.

روش سلسله مراتبی در مقابل تحلیل شبکه‌ای  

در AHP، هر عنصر در سلسله مراتب مستقل از سایر عناصر در نظر گرفته شده است. یعنی معیارهای تصمیم گیری مستقل از یکدیگر و گزینه‌های جایگزین مستقل از معیارهای تصمیم گیری و از یکدیگر در نظر گرفته شده اند.

اما در بسیاری از موارد در دنیای واقعی، وابستگی متقابل بین معیارها و گزینه‌ها وجود دارد. ANP نیازی به استقلال در بین عناصر ندارد، بنابراین می‌تواند به عنوان ابزاری موثر در این موارد استفاده شود.

برای نشان دادن این موضوع، یک تصمیم ساده در مورد خرید خودرو در نظر بگیرید. تصمیم گیرنده ممکن است بخواهد در بین چندین خودور متوسط با قیمت متوسط انتخاب کند. او ممکن است تصمیم خود را فقط بر اساس سه عامل انتخاب کند: قیمت خرید، ایمنی و راحتی. AHP و ANP چارچوب‌های مفیدی برای استفاده در تصمیم گیری برای این موضوع هستند.

AHP فرض می‌کند که قیمت خرید، ایمنی و راحتی از یکدیگر مستقل هستند. و هر یک از خودروها‌ را با توجه به این معیارها به طور مستقل ارزیابی می‌کند.

ANP امکان در نظر گرفتن وابستگی متقابل قیمت، ایمنی و راحتی را فراهم می‌کند. اگر کسی بتواند با پرداخت هزینه بیشتر برای اتومبیل ایمنی یا راحتی بیشتری کسب کند ANP می‌تواند آن را در نظر بگیرد.

به همین ترتیب، ANP می‌تواند اجازه دهد که معیارهای تصمیم گیری تحت تأثیر صفات اتومبیل‌های مورد بررسی قرار گیرند. اگر به عنوان مثال، همه اتومبیل‌ها بسیار ایمن هستند، می‌توان از اهمیت ایمنی به عنوان یک معیار تصمیم گیری کاست.

روش SAW

تکنیک ساو یا Simple additive weighting که به اختصار SAW نامیده می‌شود،  یکی از ساده ترین و معمولی ترین روش‌های مربوط به تصمیم گیری چند شاخصه می‌باشد.

این روش برای اولین بار در سال ۱۹۷۳ توسط مک کریمون ابداع شده است. در روش SAW تصمیم گیرنده به هر از معیارها یک وزن تخصیص می‌دهد که نشان دهنده اهمیت آن معیار می‌باشد. برای استفاده از این روش، مراحل زیر باید طی شوند:

  1. کمی کردن ماتریس تصمیم‌گیری
  2. بی‌مقیاس‌سازی خطی مقادیر ماتریس تصمیم‌گیری
  3. ضرب ماتریس بی‌مقیاس شده در اوزان شاخص‌ها
  4. انتخاب بهترین گزینه

روش تاپسیس (TOPSIS)

تکنیک تاپسیس (TOPSIS) یا اولویت بندی بر اساس شباهت به راه حل ایده آل ( Technique for Order of Preference by Similarity to Ideal Solution) از روش‌های تصمیم گیری چند معیاره است، که نخستین بار بوسیله ونگ و یون در سال ۱۹۸۱ معرفی شد.

از این تکنیک می‌توان برای رتبه بندی و مقایسه گزینه‌های مختلف و انتخاب بهترین گزینه و تعیین فواصل بین گزینه‌ها و گروه بندی آنها استفاده نمود.

می توانید این روش را هر زمان که نیاز به تصمیم گیری تحلیلی بر اساس داده‌های جمع آوری شده دارید، مورد استفاده قرار دهید.

از جمله مزیت‌های این روش آن است که معیارها یا شاخص‌ها می‌توانند دارای واحدهای سنجش متفاوتی باشند و ماهیتی منفی و مثبت داشته باشند. به عبارات دیگر می‌توان از شاخص‌های منفی و مثبت به شکل ترکیبی در این تکنیک استفاده نمود.

فرضیه اساسی TOPSIS این است که گزینه جایگزین انتخابی باید کمترین فاصله هندسی تا راه حل ایده آل مثبت (PIS) و بیشترین فاصله هندسی تا راه حل ایده آل منفی (NIS) را داشته باشد.

متدولوژی تاپسیس اجازه می‌دهد تا توازن بین معیارها هنگامی که عملکرد ضعیف در یک معیار می‌تواند با عملکرد خوب در معیاری دیگر از بین برود را پیدا کنید.

این تکنیک شامل ۶ گام است:

گام ۱) تشکیل ماتریس تصمیم

گام ۲) نرمال نمودن ماتریس تصمیم گیری است.

گام ۳) تعیین راه حل ایده آل مثبت و راه حل ایده آل منفی

گام ۴) بدست آوردن میزان فاصله هر گزینه تا ایده آل‌های مثبت و منفی

گام ۵) تعیین ضریب نزدیکی برای هر یک از گزینه‌ها

گام ۶) رتبه بندی گزینه‌ها بر اساس ضریب نزدیکی

در روش تاپسیس مجموعه ای از گزینه‌ها به وسیله شناسایی وزن برای هر معیار، نرمال سازی امتیازها برای هر معیار و محاسبه فاصله هندسی بین هر گزینه و گزینه ایده آل، که بهترین امتیاز در هر معیار را دارا می‌باشد، مورد مقایسه قرار می‌گیرند.

روش تاپسیس در تصمیم گیری چند معیاره

روش الکتره (ELECTERE)

روش الکتره (ELECTRE)) خانواده ای از روش‌های تصمیم گیری چند معیاره است.اسم این روش از حروف اول جمله Elimination et Choice Translating Reality به معنی روش حذف و انتخاب سازگار با واقعیت گرفته شده است.

این روش اولین بار توسط برنارد روی و همکارانش در شرکت مشاوره SEMA ارائه شده است. این  تیم در حال کار بر روی مشکلات عینی و چند معیاره در دنیای واقعی بودند که چگونه شرکت‌ها می‌توانند در مورد فعالیت‌های جدید تصمیم بگیرند و با استفاده از روش تجمیع وزنی با مشکلات روبرو شوند. که منجر به ابداع روش الکتره شد.

روش الکتره اولین بار در سال ۱۹۶۵ به کار گرفته شد. این روش ابتدا برای انتخاب بهترین اقدام (ها) از مجموعه اقدامات به کار گرفته می‌شد. اما خیلی زود در مورد سه مسئله اصلی: انتخاب، رتبه بندی و مرتب سازی نیز به کار گرفته شد.

این روش زمانی که به صورت مقاله در یک مجله تحقیقات در عملیات فرانسوی منتشر شد، بیشتر شناخته شد و تکامل پیدا کرد.

کاربرد الکتره دو قسمت اصلی دارد: اول، ساخت یک یا چند رابطه غیر رتبه ای، که هدف آن مقایسه جامع بین هر دو اقدام (مقایسه زوجی) است. دوم، ارائه روشی برای بهره برداری که پیشنهادات به دست آمده در مرحله اول را شرح می‌دهد. ماهیت پیشنهادات به مسئله ای که مورد بررسی قرار گرفته است بستگی دارد: انتخاب، رتبه بندی یا مرتب سازی.

معمولاً از روش الکتره برای دور انداختن برخی از گزینه‌های غیر قابل قبول مسئله استفاده می‌شود. پس از انجام این کار می‌توانید از  یک روش تصمیم گیری چند شاخصه دیگر برای انتخاب بهترین گزینه استفاده کنید.

مزیت استفاده از روش الکتره ‏ قبل از سایر روش‌ها  این است که می‌توانیم روش تصمیم گیری چند شاخصه دیگری را با مجموعه محدودی از گزینه‌ها به کار ببریم و در زمان صرفه جویی کنیم.

معیارها در روش‌های الکتره دارای دو مجموعه پارامتر متمایز هستند: ضرایب اهمیت و آستانه وتو.

روش دیمتل (DEMATEL)

تکنیک‎ دیمتل ‎مخفف عبارت‎ Decision Making Trial And Evaluation ‎است. یکی از انواع روش‌های تصمیم گیری گروهی بر اساس مقایسه‌های زوجی و قضاوت کارشناسان است، که برای مطالعه و حل مسائل پیچیده و در هم تنیده جهان ارائه شده است.

هدف تکنیک دیمتل شناسایی الگوی روابط علی میان یک دسته معیار است.  این تکنیک شدت ‏ارتباطات را به‌ صورت امتیازدهی مورد بررسی قرار داده، بازخوردهای بااهمیت آن‌ها را تجسس ‏نموده و روابط انتقال ناپذیر را می‌پذیرد‎.‎

روش دیمتل روشی است که می‌تواند برای تحقیق و حل گروه‌های مسئله پیچیده و بهم پیوسته مورد استفاده قرار گیرد. محصول نهایی فرآیند دیمتل یک نمایش بصری،  نقشه روابط تأثیر، است.

کاربرد روش دیمتل بسیار گسترده است، از تجزیه و تحلیل تصمیمات مسئله دار در سطح جهانی گرفته تا برنامه ریزی صنعتی.

مهمترین ویژگی روش دیمتل که باعث شده در مسائل تصمیم گیری چند معیاره (MCDM) استفاده می‌شود، ایجاد روابط متقابل بین معیارها است.

روش دیمتل در تصمیم گیری چند معیاره

مزایای ‏دیمتل

‏۱‏‎- ‎در نظر گرفتن ارتباطات متقابل؛ مزیت این روش نسبت به تکنیک تحلیل شبکه‌ای، روشنی و ‏شفافیت آن در انعکاس ارتباطات متقابل میان مجموعه‌ی وسیعی از اجزاء می‌باشد. به‌طوری‌که ‏متخصصان قادرند با تسلط بیشتری به بیان نظرات خود در رابطه با اثرات (جهت و شدت اثرات) ‏میان عوامل بپردازند. ‏

‏۲‏‎- ‎ساختاردهی به عوامل پیچیده در قالب گروه‌های علت و معلولی. این مورد یکی از مهم‌ترین ‏کارکردها و یکی از مهم‌ترین دلایل کاربرد فراوان آن در فرایندهای حل مسئله است. بدین‌صورت ‏که با تقسیم‌بندی مجموعه‌ی وسیعی از عوامل پیچیده در قالب گروه‌های علت معلولی، ‏تصمیم‌گیرنده را در شرایط مناسب‌تری از درک روابط قرار می‌دهد. این موضوع سبب شناخت ‏بیشتری از جایگاه عوامل و نقشی که در جریان تأثیرگذاری متقابل دارند، می‌شود.

نکته: غیر از روش های تشریح شده در این مقاله تصمیم گیری چند شاخصه روش های دیگری نیز دارد، که از آن جمله می توان به روش های زیر اشاره کرد.

  1. روش ویکور (VIKOR)
  2. روش پرامتی (PROMETHE)
  3. روش آراس (ARAS)
  4. روش کوپراس (COPRAS)
  5. روش واسپاس (WASPAS)
  6. روش مورا (MOORA)
  7. روش مولتی مورا (MULTIMOORA)
  8. روش شاخص انتخاب ارجحیت (PSI)
  9. روش پرامتی (PROMETHEE)

فصل ۵

تصمیم گیری چند هدفه و تکنیک‌های آن


تصمیم گیری چند هدفه و تکنیک‌های آن

تصمیم گیری چند هدفه (Multi Object Decision Making) یا به اختصار MODM نوعی  فرایند تصمیم گیری سیستماتیک است. این روش به تصمیم گیرنده اجازه می‌دهد تا تصمیم و سیستم ارزش مخصوص به خودش را تعریف کند، زمینه را چارچوب بندی کند و تصمیم را به روشی سیستماتیک ارزیابی کند.

با تعریف گزینه‌های تصمیم گیری (چه گزینه‌هایی وجود دارد) و معیارهای تصمیم گیری (آنچه برای تصمیم گیرنده مهم است)، تحلیلگر می‌تواند یک تصمیم پیچیده را به مجموعه ای از قطعات کوچکتر و ساده تقسیم کند.

هدف تصمیم گیری چند هدفه، حل مسائل بهینه سازی تحت محدودیت‌های مشخص شده است. در این مسائل، باید چندین هدف (متناقض) به طور همزمان به دست آیند. ممکن است مقیاس سنجش هر هدف با دیگر اهداف متفاوت باشد، مثلاً یک هدف حداکثر کردن سود است و دیگری کاهش تعداد نیروی کار باشد. بنابراین مقیاس اهداف در این روش تضادی با هم ندارند.

تصمیم گیری چند هدفه برای طراحی یا برنامه ریزی مناسب تر است، زیرا تخصیص منابع محدود را بهینه می‌کند. از آنجا که محیط‌های دنیای واقعی اغلب مملو از محدودیت‌های رقیب و حتی متناقض هستند، ممکن است تصمیم گیرنده برای دستیابی همزمان به چندین هدف به روش‌های MODM اعتماد کنند. معمولا روش های برنامه ریزی ریاضی برای حل این مسائل بهینه سازی به کار گرفته می‌شوند.

هنگام مواجهه با یک مسئله تصمیم گیری چند هدفه، تصمیم گیرنده ها معمولاً می‌دانند که بهینه سازی تمام اهداف در یک سیستم معین غیرممکن است.

در مسائل تصمیم گیری چند هدفه باید به دو مسئله اصلی توجه کنید: (۱) ایجاد توازن در میان اهداف و (۲) مقیاس مشکلات.

اول، مشکل ایجاد توازن  ناشی از تضاد بین اهداف است. یشتر مشکلات درمسائل تصمیم گیری چند هدفه در حوزه ایجاد توازن بین اهداف است. نمی توان سطح رضایتمندی را برای یک هدف افزایش داد بدون آنکه سطح رضایت مندی اهداف دیگری را کاهش داد.برای حل این مسئله، می‌توان توازن بین اهداف در نظر گرفته شده را شناسایی و چندین هدف را برای ساده سازی مسئله اصلی به یک هدف وزن دهی شده واحد تبدیل کرد.ب

دوم، مشکل مقیاس زمانی بوجود می‌آید که افزایش تعداد ابعاد یا معیارهای مربوطه باعث افزایش فوق العاده هزینه محاسبات می‌شود.

تکنیک‌های تصمیم گیری چند هدفه کدامند؟

روش‌های مختلفی برای تصمیم گیری چند هدفه وجود دارند که در ادامه به چند مورد از آن‌ها اشاره کرده ایم:

برنامه ریزی آرمانی(Goal Programing)

برنامه ریزی آرمانی  روشی است که برای حل یک مسئله بهینه سازی چند هدفه استفاده می‌شود و یک توازن در اهداف متناقض ایجاد می‌کند. این روش رویکردی جهت دستیابی به بهترین سطح ممکن “رضایت بخشی” برای دستیابی به هدف است.

مدل برنامه ریزی آرمانی، چند هدف اغلب متناقض غیرقابل مقایسه (بعد اهداف و واحدهای اندازه گیری آن‌ها ممکن است یکسان نباشد مثلا کم کردن مسافت و بیشتر کردن سود) را با یک اولویت بندی خاص (سلسله مراتب) در خود جای می‌دهد. یک ترتیب اولویت بندی خاص با رتبه بندی یا وزن دهی اهداف مختلف متناسب با اهمیت شان ایجاد می‌شود.

ساختار اولویت بندی کمک می‌کند تا با تمام اهدافی که نمی توان به طور کامل و یا همزمان به آنها دست یافت، مقابله کرد.  به گونه ای که در ابتدا اهداف مهمتر با هزینه کردن اهداف کم اهمیت تر حاصل شوند.

برنامه ریزی آرمانی برای انجام سه نوع تحلیل استفاده می‌شود:

  • تعیین منابع مورد نیاز را برای دستیابی به مجموعه ای از اهداف مطلوب.
  • تعیین میزان دستیابی به اهداف با منابع موجود.
  • ارائه بهترین راه حل راضی کننده تحت مقادیر متفاوتی از منابع و اولویت بندی اهداف.

 

روش لکسیکوگرافی (Lexicographic)

روش تصمیم گیری لکسیکوگرافی یکی از ساده ترین روش‌های انتخاب از میان گزینه‌های تصمیم گیری است. این روش بر اساس اولویت بندی ساده ویژگی‌های موجود است.

مطابق قوانین لکسیکوگرافی، یک گزینه جایگزین بهتر از گزینه دیگری است اگر و فقط  اگر در مهمترین ویژگی که دو گزینه در آن متفاوت هستند، از گزینه دیگر بهتر باشد.

به عبارت دیگر، قانون تصمیم گیری لکسیکوگرافی اجازه ایجاد توازن در میان ویژگی‌های مختلف را نمی دهد. به عنوان مثال، اگر کیفیت مهمتر از هزینه در نظر گرفته شود، هیچ تفاوتی در قیمت نمی تواند اختلاف کیفیت را جبران کند. در نتیجه قانون تصمیم گیری لکسیکوگرافی، بدون توجه به هزینه، موردی را با بهترین کیفیت انتخاب می‌کند.

سایر روش‌های تصمیم گیری چند هدفه عبارتند از  روش LP-metric، برنامه ریزی چند هدفه احتمالی، رویکرد تبدیل تابع هدف به محدودیت.

فصل ۶

تصمیم گیری‎ ‎چند معیاره فازی


تصمیم گیری چند معیاره فازی

منطق فازی چیست؟

منطق فازی یک مبحث ریاضی است که توسط زاده در سال ۱۹۶۵معرفی شده است.  منطق فازی تصور سنتی که در زمینه بررسی عمومی برخی از ایده‌ها در نظر گرفته می‌شوند یا به آنها توجه نمی شود را رد می‌کند.

نزدیک به پنجاه سال از معرفی منطق فازی می‌گذرد و در این دوره، مقالات زیادی در این زمینه منتشر شده است. این رشته رشد عظیمی را تجربه کرده است و بسیاری از مفاهیم اساسی معرفی شده توسط زاده در جهات مختلف تکامل یافته اند.

منطق فازی، منطقی است که سعی می‌کند تا حد ممکن به تفکر و ادراک انسانی نزدیک باشدبر این فرض استوار است که انسان‌ها معمولا به صورت صفر و یکی فکر نمی کنند (بله / خیر)، بلکه طیف وسیعی از مقادیر “مبهم” را از هم متمایز می‌کنند (تقریبا درست، خیلی درست، بله، شاید نه، بله و خیر).

این بدان معنی است که منطق فازی با مفاهیم ابری و مرزهای مبهم کار می‌کند. مشکلات را با درجه ای از صحت و اشتباه ارائه می کند. به عنوان مثال، بیانیه، امروز هوا آفتابی است، می‌تواند ۱۰۰٪ درست باشد اگر در طی روز  هیچ ابر در آسمان وجود نداشته باشد، ۸۰٪ اگر کمی ابر  وجود داشته باشد،  اگر ابری باشد ۵۰٪ درست است و اگر باران ببارد ۰٪ درست است.

کاربرد منطق فازی در تصمیم گیری چند معیاره

استفاده از مقادیر دقیق در فرآیند تصمیم گیری  یکی از نکات مشکل ساز است. از آنجا که اندازه گیری برخی معیارها با مقادیر واضح دشوار است، معمولاً در هنگام ارزیابی نادیده گرفته می‌شوند.

مشکل دیگر این است که مدل‌های ریاضی بر اساس مقادیر دقیق ساخته شده اند. این روش‌ها نمی توانند با ابهامات، عدم قطعیت و ابهام تصمیم گیرندگان برخورد کنند که با مقادیر واضح قابل بیان کردن نیستند.

استفاده از تئوری مجموعه‌های فازی به ما امکان می‌دهد اطلاعات غیرقابل سنجش، اطلاعات ناقص، اطلاعات غیرقابل دستیابی و حقایق تا حدودی ناآگاهانه را در مدل تصمیم گیری بگنجانیم.

توجه داشته باشید وقتی داده‌های مورد نیاز برای تصمیم گیری به صورت دقیق شناخته شده باشند، نباید به سراغ  تئوری فازی برویم.

کاربردهای مجموعه‌های فازی در زمینه تصمیم گیری، در بیشتر موارد، شامل “فازی سازی”‌ نظریه‌های کلاسیک تصمیم گیری بوده است.

تصمیماتی که باید در زمینه‌های پیچیده گرفته شوند، و معمولا با وجود جنبه‌های ارزیابی متعدد مشخص می‌شوند. به طور معمول تحت تأثیر عدم اطمینان قرار می‌گیرند، که از ماهیت ناکافی و  یا نادرست داده‌های ورودی و همچنین ترجیحات ذهنی و ارزشیابی تصمیم گیرنده نشات می‌گیرد.

مجموعه‌های فازی دارای ویژگی‌های قدرتمندی هستند که باید در بسیاری از تکنیک‌های بهینه سازی گنجانده شوند. تصمیم گیری چند معیاره یکی از این موارد است.

منطق فازی روش مفیدی برای کم کردن خطای در مسئله تصمیم گیری چند معیاره  ارائه می‌کند. زیرا در مسائل تصمیم گیری چند معیاره، اغلب داده‌ها نادرست و مبهم هستند. در شرایط تصمیم گیری در دنیای واقعی، استفاده از روش های کلاسیک تصمیم گیری چند معیاره ممکن است در عمل با محدودیت‌های جدی  روبرو شود. زیرا معیارها به طور ذاتی دارای عدم دقت یا مبهم بودن در اطلاعاتشان هستند.

برای این موارد، روش‌های تصمیم گیری چند شاخصه  فازی(MADM) و تصمیم گیری چند هدفه فازی (MODM) ایجاد شده است. تقریبا تمام تکنیک‌های معرفی شده در این مقاله را می‌توان با استفاده از منطق و اعداد فازی پیاده سازی کرد. اساس روش‌ها تغییر نمی کند، فقط نحوه محاسبات آن‌ها دچار تغییر می‌شود.

فصل ۷

کاربردهای تصمیم گیری چند معیاره


کاربردهای تصمیم گیری چند معیاره

هزاران کاربرد برای تصمیم گیری چند معیاره وجود دارد.  اکثر تصمیماتی که توسط افراد، گروه‌ها و سازمان‌ها گرفته  می‌شود، قابل تصمیم گیری با MCDM نیز  هستند.

هر مسئله ای که شامل گزینه‌هایی (از جمله افراد) برای رتبه بندی، اولویت بندی یا انتخاب بر اساس چندین معیار که بایدبا هم در نظر گرفته شوند، باشد را  می‌توان توسط تصمیم گیری چند معیاره حل نمود.

در مقالات پژوهشی علوم مدیریت و تحقیق در عملیات، از تصمیم گیری چند معیاره در دنیای واقعی برای کاربردهای زیادی استفاده شده است. لیست زیر برخی از مهمترین زمینه‌هایی است که این ابزار در آنها به کار گرفته  می‌شود:

مالی و اقتصادی

  • پیش بینی شکست تجاری
  • ارزیابی ریسک اعتبار
  • انتخاب و مدیریت پرتفیو
  • ادغام شرکت‌ها و خرید یک شرکت توسط شرکت دیگر
  • برنامه ریزی مالی
  • مدیریت زنجیره تأمین
  • ارزیابی ریسک کشور
  • مشخصات سیاست اقتصادی منطقه ای

مدیریت محیط زیست و برنامه ریزی انرژی

  • مدیریت جنگل
  • مدیریت پسماند
  • جایگاه یابی نیروگاه برق
  • برنامه ریزی منابع آب
  • مدیریت انرژی هسته ای
  • ارزیابی شدت انرژی

بازار یابی

  • رضایت مشتری
  • طراحی استراتژی‌های نفوذ در بازار
  • ارزیابی خرده فروشی

حمل و نقل

  • برنامه ریزی بزرگراه
  • طراحی مترو

مدیریت منابع انسانی

  • ارزیابی شغلی
  • انتخاب پرسنل

فصل ۸

معرفی کتاب


معرفی کتاب های تصمیم گیری چند معیاره

با توجه به گستردگی حوزه تصمیم گیری چند معیاره، کتاب‌های زیادی در این زمینه نوشته شده اند که در زیر به چند نمونه اشاره می‌شود.

کتاب‌های انگلیسی

  1. تجزیه و تحلیل تصمیم گیری چند معیاره: هنر بررسی وضعیت، نوشته خوزه روی فیگوئرا، ماتیاس ارگوت، نام انگلیسی

Multiple Criteria Decision Analysis: State of the Art Surveys

  1. تصمیم گیری چند معیاره: از اول تاریخ تا قرن ۲۱، نوشته استنلی زیونتس، جیرکی والنیوس، مورات کوکسالان، نام انگلیسی

Multiple Criteria Decision Making: From Early History to the 21 Century

  1. تصمیم گیری چند معیاره فازی: تئوری و کاربردها همراه با پیشرفت‌های اخیر، نوشته چنگیز قهرمان، نام انگلیسی

Fuzzy Multi-Criteria Decision Making: Theory and Applications with Recent Developments

کتاب‌های فارسی

  1. تصمیم گیری چند معیاره فازی، نوشته محمد محمد عطائی، ناشر: دانشگاه صنعتی شاهرود
  2. تصمیم گیری‌های چند معیاره، نوشته محمدجواد اصغرپور، ناشر: دانشگاه تهران
  3. فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، نوشته حسن قدسی پور، ناشر: دانشگاه صنعتی امیر کبیر
  4. تکنیک‌های نوین در تصمیم گیری‌های چندشاخصه (MADM) ، نوشته احمد ماکوئی، علیرضا علی نژاد، ناشر: دانشگاه صنعتی امیر کبیر

برای پیشرفت در کسب و کارتان و گرفتن تصمیمات بهتر به خانواده ذهن بپیوندید.

دانلود اپلیکیشن