خلاصه کتاب شدن

شناسنامه خلاصه کتاب شدن

عنوان کتاب: شدن عنوان کتاب به زبان اصلی: Becoming نویسنده: میشل اوباما نوع کتاب: خلاصه کتاب صوتی امتیاز کتاب: ۴.۶ از ۵ (Amazon)، ۳.۹ از ۵ (Good reads)، ۴.۶ از ۵ (Audible)

اهداف خلاصه کتاب شدن

اگر به‌دنبال دستیابی به آرزوهایتان هستید اما پای اراده‌تان سست شده است و انگیزه خود را از دست داده‌اید، نیاز دارید که این کتاب را بخوانید. شما در کتاب شدن اثر میشل اوباما خواهید آموخت که تابعی از شرایط زندگیتان نباشید. این کتاب به شما می‌آموزد که هرگز دست از رویاهایتان برندارید و تحت هر شرایطی تلاش کنید و ناامید نشوید. ار قرار بودن اسم دیگری برای ایمن کتاب انتخاب شود، به نظر کتاب کوچک امید، بهترین عنوان برای آن باشد. سختی‌های زندگی به‌عنوان یک سیاهپوست در آمریکا، شرایط زندگی میشل اوباما در دوران کودکی و سال‌های ابتدایی زندگی او با باراک اوباما از دیگر مسائلی است که میشل اوباما در کتاب خود از آن‌ها صحبت می‌کند.

درباره نویسنده خلاصه کتاب شدن

میشل لاوون رابینسون اوباما در ۱۷ ژانویه ۱۹۶۴ در ایلینوی به دنیا آمد. او وکیل، نویسنده و همسر باراک اوباما رییس جمهور اسبق ایالات متحده است. میشل اوباما مدرک حقوق خود را از دانشگاه پرینستون آمریکا دریافت کرد و یکی از فعالان سرسخت و جدی محیط زیست محسوب می‌شود. او توانسته است در سال ۲۰۱۸ مقام اول را در نظرسنجی سالانه زنان تحسین شده قرار بگیرد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید این مقام برای ۱۶ سال پیاپی در اختیار هیلاری کلینتون یکی از قدرتمندترین زنان ایالات متحده قرار داشت.

نقد خلاصه کتاب شدن

مهم‌ترین نکته در کتاب شدن میشل اوباما لحن صمیمی و روایی او در بیان خاطرات است. به‌صورتی که شما به‌عنوان خواننده هرگز به این فکر نخواهید کرد که بای یک بیوگرافی طرف هستید. بلکه این کتاب بیشتر به یک داستان جالب و پرکشش به‌نظر می‌رسد. اما مسئله فقط به روایت داستان زندگی ختم نمی‌شود. بلکه میشل اوباما سعی کرده است در قالب زندگینامه، از دغدغه‌های و مسائلی که در ذهن او جریان داشتند حرف بزند و پیام خود را به خوانندگانش برساند. او سعی کرده است به خوانندگان اینطور القا کند که ما انسان‌ها هرگز مجبور به پذیرش شرایطی که در آن متولد شدیم نیستم. بلکهاین تلاش ماست که ما را به شخصیت و جایگاه دلخواهمان خواهد رساند.

جوایز و دستاورد های خلاصه کتاب شدن

کتاب شدن در همان روز اول رکورد فروش را شکست و ۷۰۰ هزار نسخه از آن به فروش رفت. اهالی دنیای کتاب و ادبیات، صف‌های طویل جلوی کتابفروشی‌ها را برای خرید کتاب میشل اوباما از یاد نخواهند برد. این کتاب به ۲۴ زبان زنده ترجمه شده و میلیون‌ها نسخه از آن به فروش رفته است. کتاب شدن توانست برنده جایزه NAACP و جایزه کتاب ملی انگلستان در سال ۲۰۱۹ شود. این کتاب پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۸ بوده است و نامزدی جوایز کتاب سال لس‌آنجلس تایمز در ۲۰۱۸، جایزه بهترین کتاب در Good reads در بخش یادداشت روزانه و جایزه Audie در بخش زندگینامه و خاطرات را در کارنامه خود دارد.

این کتاب مناسب چه کسانی است؟

اگر دوست دارید اثری متفاوت از زندگی کسانی که توانسته‌اند با غلبه بر شرایط به موفقیت و کامیابی برسند بخوانید، حتما کتاب شدن نوشته میشل اوباما گزینه خوبی برای شما محسوب خواهد شد. این کتاب را مخصوصا به همه زنان و دخترانی که دوست دارند نقشی موثرتر و مهم‌تر از آنچه جامعه به‌صورت متعارف برایشان تعریف کرده است داشته باشند، پیشنهاد می‌کنم. این کتاب به شما کمک می‌کند تا دید مناسبی از زندگی زنان موفق و قدرتمند پیدا کنید و نگاه‌تان را نسبت به دنیا و محیط زنگیتان عوض کند.

صاحب نظران راجع به کتاب چه می گویند؟

کاری جدی، قابل تامل و صادقانه که توسط شخصیتی منحصر به‌فرد در آمریکا نوشته شده است. این کتاب با نگارشی دلنشین نوشته شده است و گاهی شما را با صدای بلند می‌خنداند. (ایزابل ویلکرسون، در یادداشتی تحت عنوان مروری بر کتاب شدن در نیویورک تایمز) شدن بدون آنکه تلاش کند الهام‌بخش است. از اولین کلمات، گرمایی که نویسنده با آن به قلب خواننده رخنه می‌کند بیرون می‌آید. شدن مانند یک داستان روی سن، داستانی عاشقانه و حماسه‌ای خانوادگی است و همه این‌ها در یک کتاب خلاصه شده‌اند. از همه مهم‌تر نوشتن این کتاب یادآوری این نکته است که آمریکا هنوز در حال پیشرفت و اگر اجازه دهیم امید می‌تواند کلمه‌ای عملی باشد. شدن مرهمی است که آمریکا به آن احتیاج دارد؛ از طرف زنی که آمریکا هنوز شایسته آن نیست. (انجی توماس، تایمز) یک زندی پیچیده و تمام شده با اطمینان و صراحت بازگو می‌شود. هرصفحه مستقیم و برازنده می‌درخشد. ( داگلاس برینکلی، بوستن گلوب)

بخش هایی از متن کتاب

اکثرِ عُمرم را به ندایِ تلاش کردن گوش سپرده‌ام. این ندا به شکل یک موسیقیِ ناکوک یا لااقل یک موسیقی ناشیانه به گوشم می‌رسید، از کفِ اتاق خوابم برمیخاست صدای دنگ، دنگ، دنگِ هنرآموزانی که جلوی پیانوی عمه رابی در طبقه پایین می‌نشستند و آرام و ناشیانه گام‌های موسیقی را فرامی گرفتند. خانواده‌ام در محله ساوث شُرِ شیکاگو در یک خانه ویلاییِ آجری و تمیز که به رابی و شوهرش تِری تعلق داشت، زندگی می‌کردند. پدرومادرم آپارتمانی را در طبقه دوم اجاره کرده بودند؛ درحالی که‌تری و رابی در طبقه اول زندگی می‌کردند. رابی عمه مادرم بود و سال‌ها نسبت به او سخاوت زیادی نشان داده بود، اما برای من تجسمِ وحشت بود. زنی بود جدی و مبادی آداب که در کلیسای محل گروه سرود را رهبری می‌کرد. علاوه بر این، معلم پیانوی محله ما نیز بود. کفش‌هایی با پاشنه بلند می‌پوشید و یک عینک مطالعه را با زنجیری دور گردنش می‌انداخت. لبخند موذیانه‌ای داشت، اما مثل مادرم از گوشه وکنایه خوشش نمی‌آمد. گاهی می‌شنیدم که هنرآموزانش را به خاطر اینکه به اندازه کافی تمرین نکرده بودند، به باد سرزنش می‌گرفت یا اینکه پدرومادرشان را به خاطر اینکه آن‌ها را برای درس دیر آورده بودند، ملامت می‌کرد. وسط روز فریاد می‌کشید: «شب خوش!» شاید اگر کس دیگری بود و به همان اندازه به خشم می‌آمد می‌گفت: «اوه، تو رو خدا بس کن دیگه!» به نظر می‌رسید عده کمی تحمل این رفتار رابی را داشتند. اما صدای کسانی که تلاش می‌کردند، به نوای موسیقی زندگی ما تبدیل شد. صدای دنگ بعدازظهرها شنیده می‌شد و شب‌ها نیز همین طور. خانم‌های کلیسا گاهی می‌آمدند و سرود کلیسایی تمرین می‌کردند و صدای ایمان و پارسایی آن‌ها در دیوارها طنین افکن می‌شد. بر اساس قوانین رابی، بچه‌هایی که درس پیانو می‌دیدند، اجازه داشتند فقط روی یک آواز کار کنند. از اتاقم به تلاش آن‌ها گوش می‌دادم که نت‌های خود را پشت سر هم تمرین می‌کردند و تأیید او را به دست می‌آوردند، «ترانه‌های عید پاک» و «لالایی برامْس» را تمرین می‌کردند و پس از تلاش‌های زیاد بالاخره موفق می‌شدند.