- فروشگاه
- جستجو
- کتابخانه
- تنظیمات
- دانلود
- ویدئوهای انگیزشی
نمیدونی چه کتابی بخونی؟
ما در اینستاگرام ذهن بهترین کتابهای توسعه فردی و کسب و کار رو بهتون معرفی می کنیم
خلاصه کتاب ۱۲ قانون زندگی
/
6,900 تومان
/
خلاصه کتاب ۱۲ قانون زندگی
ماجرای کتاب ۱۲ قانون زندگی از عضویت جردن پیترسون در وبسایت کورا شروع شد. احتمالا بدانید که این وبسایت، یکی از بزرگترین سایتهای سوال و جواب دنیا است. او در این سایت تلاش کرد تا به سوالات کاربران درباره مسائل اساسی زندگی جواب دهد. سوالاتی که کاربران میپرسیدند، پیترسون را به این فکر انداخت که در ویدئوهای آموزشی بااستفاده از دستاوردهای علوم مختلف، مانند روانشناسی، فلسفه و تاریخ با کاربران صحبت کند و به سوالاتشان جواب بدهد. طولی نکشید که ویدئوهای پیترسون در یوتیوب با استقبال عجیبی از طرف کاربران مو
شناسنامه خلاصه کتاب 12 قانون زندگی
عنوان کتاب: دوازده قانون زندگی عنوان کتاب به زبان اصلی: ۱۲ Rules for Life: An Antidote to Chaos نویسنده: جردن بی. پیترسون نوع کتاب: خلاصه کتاب صوتی امتیاز کتاب: ۴.۷ از ۵ (Amazon)، ۳.۹ از ۵ (Good reads)، ۴.۶ از ۵ (Audible)
اهداف خلاصه کتاب 12 قانون زندگی
جردن پیترسون در کتاب ۱۲ قانون زندگی تلاش کرده است تا با بهرهگیری از علوم مختلف به تمام سوالات اساسی که در زندگی مطرح میشود جواب بدهد. او در این کتاب، تمام سوالاتی که ممکن است برایتان پیش آمده باشد را در قالب قوانین زندگی مطرح میکند. در این کتاب خواهید آموخت که چطور با تغییر نگرشتان نسبت به مسائل اساسی زندگی، در مسیرتان بهتر حرکت کنید و به بهترین نسخه خودتان تبدیل شوید.
درباره نویسنده خلاصه کتاب 12 قانون زندگی
جردن پیترسون استاد دانشگاه روانشناسی بالینی، نویسنده و یوتیوبر معروف کانادایی در ۱۲ ژوئن ۱۹۶۲ متولد شد. او کارشناسی خود را در رشته علوم سیاسی و روانشناسی از دانشگاه آلبرتا دریافت و برای مدرک دکتری، روانشناسی بالینی را انتخاب کرد. او در دانشگاه تورنتو مشغول به تدریس است و همزمان در کانال یوتیوب خود از مسائل مربوط به انسانها و روانشناسی حرف میزند. از آثار این نویسنده میتوان به نقشه معانی اشاره کرد که از موضوعاتی مانند روانشناسی، دین، ادبیات، فلسفه و علوم اعصاب حرف میزند.
نقد خلاصه کتاب 12 قانون زندگی
ایده اصلی کتاب ۱۲ قانون زندگی این است که اساسا رنج بخشی جداییناپذیر از ساختار هستی است. همه ما میدانیم که رنج کشیدن غیرقابل تحمل است. علاوهبر آن همه ما حق داریم که کنار بکشیم و راهی را انتخاب کنیم که شبیه به خودکشی باشد، درواقع میتوانیم پس از مواجهه با رنج از آن فرار کنیم. ما در دنیایی میان هرجومرج مطلق و نظم زندگی میکنیم و در وجودمان تاریکیهایی داریم که بالقوه این توانایی را دارد که ما را به هیولا تبدیل کند. تنها باید فرصتی برای آنکه انگیزههای تاریکمان ارضا شوند، بهوجود بیاید. او از معانی عمیق و چندلایهای صحبت میکند که میتواند آگاهی ما را به تحولی عمیق دچار کند. پیترسون با استفاده از پشتیبانی آزمایشات علمی نشان میدهد که ادراک انسان براساس اهداف او تنظیم شده است. او توصیه میکند که بهتر است برای آنکه احساس خوبی داشته باشیم، بیش از آنکه بهدنبال شادی باشیم (که اساسا سخت بهدست میآید)، در جستجوی معنا باشیم. توصیههای خردمندانه پیترسون در این کتاب برای افرادی که اهل معنا هستند و به فلسفه زندگی علاقهمندند، بسیار خوشایند خواهند بود.
جوایز و دستاورد های خلاصه کتاب 12 قانون زندگی
کتاب دوازده قانون زندگی یکی از موفقترین آثار در میان همردههای خود محسوب میشود. این اثر توانسته است به پرفروشترین کتاب ملی کانادا تبدیل شود و همچنین عنوان پرفروشترین کتاب بینالمللی را هم از آن خود کند. این کتاب بیش از پنج میلیون نسخه درسرتاسر جهان فروخته است و همواره در میان ده کتاب برتر و پرفروش وبسایت آمازون قرار بگیرد. رتبه سوم فروش درمیان کتابهای فلسفه اجتماعی، رتبه چهارم فروش درمیان کتابهای فلسفه عامهپسند و رتبه پنجم فروش میان کتابهای فلسفه دین و اخلاق آمازون هم از دیگر رکوردهای این کتاب محسوب میشود.
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
افرادی که سوالاتی اساسی از نظام خلقت و هستی در سر دارند و دوست دارند که به جواب برسند، افرادی که به فلسفه علاقهمند هستند و دوست دارند که در زمینه تمدن مطالعه داشته باشند، علاقهمندان به انسانشناسی.
صاحب نظران راجع به کتاب چه می گویند؟
جردن پیترسون، یکی از شناخته شدهترین کاناداییهای همنسل خود است. او در میان روشنفکران به راحتی بزرگترین پدیده از زمان مارشال مک لوهان محسوب می شود. پیترسون با ترکیب دانش و خوشیبنی کامل و نگرش سخاوتمندانه نسبت به خوانندگان و شنوندگان خود، سطح قابل توجهی از قدرت فکری را ایجاد میکند. (روبرت فولفرت) پیترسون این قدرت را دارد که سختترین ایدههای فکری را به سرگرمکنندهترین انواع خود تبدیل کند. شاید به همین دلیل باشد که ویدئوهای او در یوتوب ۳۵ میلیون بازدیدکننده داشتهاند. او بهسرعت به ستاره شدن نزدیک میشود. (نشریه آبزرور) لازم نیست با سیاست پیترسون موافق باشید تا به این کتاب علاقهمند شوید؛ وقتی برچسب خودیاری را از روی این کتاب بردارید، آنوقت برایتان جذاب خواهد شد. پیترسون دربسیاری از موضوعات درخشان عمل کرده است. آنچه در این کتاب شاهد هستیم، اثری که تلاش دارد تا ما را به شخصیتی زیبا، واقعی و خوب برساند. (برایان اپلیارد)
بخش هایی از متن کتاب
اگر تولید مردان تحصیل کرده در دانشگاه با کمبود مواجه شود، خانمهای خواهان ازدواج هم مشکل بیشتری خواهند داشت. اولا خانمها تمایل شدیدی دارند تا با افرادی که وضعشان خوب است و در ردههای بالای سلسله مراتب قرار دارند ازدواج کنند. آنها همسری را ترجیح میدهند که وضعیتی مساوی یا برتر با خودشان داشته باشد. این در فرهنگهای مختلف صدق میکند. اما این امر برای مردان صدق نمیکند و کاملا تمایل دارند با رده پایینتر از خود ازدواج کنند (همانطور که دادههای پیو نشان میدهد)، اگر چه ترجیح میدهند همسرشان به نوعی جوانتر باشد. گرایش اخیر به سمت خالی کردن میان ردهها نیز افزایش یافته است، زیرا خانمهای ثروتمند تمایل فزایندهای به ازدواج با مردان ثروتمند دارند. به همین دلیل و به خاطر کاهش شغلهای تولیدی پردرآمد برای مردان (از هر ۶ مرد آمریکایی که در سن کار قرار دارد، یک نفر بیکار است)، هماکنون انگار ازدواج برای اغنیا رزرو شده است. نمیتوانم این موضوع کنایه آمیز و سیاه را جالب قلمداد کنم. ازدواج هم هم اکنون به یک کالای لوکس تبدیل شده است. چرا یک ثروتمند باید به خودش ظلم کند؟ چرا خانمها یک همسر همکار و ترجیحا رده بالاتر میخواهند؟ قطعا میتوان گفت که زیرا خانمها پس از بچهدار شدن آسیبپذیرتر میشوند. آنها در زمان لزوم، به یک فرد شایسته برای پشتیبانی از مادر و فرزند نیاز دارند. این یک رویکرد جبران کننده و منطقی است، اگرچه میتواند مبنای بیولوژیک هم داشته باشد. چرا یک خانم که تصمیم گرفته مسئولیت یک یا چند نوزاد را بپذیرد، به یک بزرگسال برای مراقبت نیاز دارد؟ خب، یک مرد بیکار یک نمونهی نامطلوب است و مادر تنهایی که قیم بچه میشود، یک جایگزین نامطلوب است. کودکان در خانههایی که پدر ندارند، چهار برابر فقیرتر هستند. بدین ترتیب مادرانشان هم فقیر هستند. کودکان بدون پدر در خطر بیشتری برای مصرف مواد و الکل قرار دارند. کودکانی که با والدین مزدوج از نظر بیولوژیک زندگی میکنند، نسبت به کودکانی که یک یا هر دو والدینشان غیربیولوژیک هستند، کمتر افسرده و مضطرب و بزهکار هستند. کودکان در خانوادههایی که صرفا مادر یا پدر دارند، دو برابر بیشتر دست به خودکشی میزنند. گرایش شدید به سمت نزاکت سیاسی در دانشگاهها این مشکل را تشدید کرده است. صداهایی که علیه ظلم به پا خاستهاند، بلندتر به نظر میرسند، دقیقا به همان نسبتی که دانشگاهها همسانتر یا حتی با گرایش بیشتر به سمت خانمها شدند. اصولی کلی در دانشگاهها شکل گرفتهاند که به طور مستقیم علیه مردان هستند. اینها حوزههای مطالعاتی هستند که توسط ادعاهای پستمدرن نئومارکسیستی اشغال شدهاند. این ادعاها میگویند که فرهنگ غرب به صورت ویژه یک ساختار بیدادگر بوده که توسط مردان سفید پوست و برای تسلط بر خانمها (و سایر گروههای منتخب) و مأموریت آنها ساخته شده است؛ تنها به خاطر همین تسلط و محرومیت موفق میشوند.
- 15
- 15
- 1.0x
- 0.75x
- 1.0x
- 1.25x
- 1.5x
- 1.75x
- 2.0x