خلاصه کتاب اعتراف های یک تبلیغاتچی

شناسنامه خلاصه کتاب اعتراف های یک تبلیغاتچی

عنوان کتاب: اعترافات یک تبلیغاتچی عنوان کتاب به زبان اصلی: Confessions of an Advertising Man نویسنده: دیوید اگلیوی نوع کتاب: خلاصه کتاب صوتی امتیاز کتاب: ۴.۶ از ۵ (Amazon)، ۴ از ۵ (Good reads)، ۳.۶ از ۵ (Audible)

اهداف خلاصه کتاب اعتراف های یک تبلیغاتچی

دیوید اگلیوی یکی از سرشناس‌ترین چهره‌های تبلیغات در دنیای کسب‌وکار در کتاب خود به شما هر آنچه باید از تبلیغات و اصول آن بدانید می‌آموزد. شما در این کتاب خواهید آموخت که: چطور برای کسب‌وکارتان مشتری پیدا کنید، چه معیارهایی را برای انتخاب مخاطب هدفتان مدنظر قرار دهید، چطور مشتریانی که جذب کرده‌اید را در کسب‌وکارتان نگه دارید و آن‌ها را به مشتری وفادار تبدیل کنید، چطور درست تبلیغ کنید و تبلیغاتتان خوب از آب دربیاید، چطور یک آگهی تبلیغاتی خوب و اثرگذار بنویسید، اصول نوشتن آگهی چیست و از چه بخشهایی تشکیل می‌شود، چطور تیزر تلویزیونی مناسب بسازید؟ انواع تیزر و ساخت آن‌ها.

درباره نویسنده خلاصه کتاب اعتراف های یک تبلیغاتچی

دیوید اگلیوی در ۱۹۱۱ در انگلستان متولد شد. او پس از مدتی به ایالات متحده مهاجرت کرد و در آن کشور در تبلیغات مشغول به کار شد. طولی نکشید که اگلیوی در دنیای تبلیغات شهرتی مثال زدنی پیدا کرد و پس از مدتی به او لقب جادوگر دنیای تبلیغات و پدر این علم داده شد. تاسیس اولین آژانس تبلیغاتی دنیا از مهم‌ترین فعالیت‌های حیات حرفه‌ای اگلیوی محسوب می‌شود و این شخصیت برجسته دنیای رسانه توانسته است در سال ۱۹۹۰ جایزه هنر فرانسه را دریافت کند. اگلیوی در ۲۱ جولای ۱۹۹۹ در شتو دو توفو در بونس فرانسه درگذشت.

نقد خلاصه کتاب اعتراف های یک تبلیغاتچی

دیوید اگلیوی یکی از برجسته‌ترین و موثرترین شخصیت‌های دنیای تبلیغات محسوب می‌شود. او نبوغی ذاتی داشت و توانست با استفاده از همین نبوغ مرزهای خلاقیت در تبلیغات را جابه‌جا کند. کتاب او، اعترافات یک تبلیغاتچی، به‌نوعی انقلابی در صنعت تبلیغات محسوب می‌شود و توانست چهره این صنعت را به‌کل دگرگون کند. آموزه‌های اگلیوی در این کتاب به‌اندازه‌ای جذاب و خوش خوان است که هنوز هم بعد از گذشت بیش از پنجاه سال از چاپ اول آن، خواندنی و قابل تامل به‌نظر می‌رسد. این کتاب برای همه کسانی که می‌خواهند در حوزه تبلیغات کار کنند، به‌نوعی مرجع محسوب می‌شود. نثر اگلیوی در این کتاب روان و خوشخوان است و درعین سادگی مطالب بسیار مهمی را مطرح می‌کند که هر فعال رسانه‌ای در حوزه بازاریابی باید آن را بداند. اگلیوی در ۱۱ فصل این کتاب به‌صورت مفصل از زیروبم تبلیغات و تاثیر آن در پیشرفت کسب‌وکار صحبت می‌کند و به خواننده می‌آموزد که چطور با به‌کارگیری عنصر خلاقیت بهترین اثر ممکن را خلق و توجه مخاطب را به‌خود جلب کند. همین مسئله کتاب اعترافات یک تبلیغاتچی را به کتابی بدون تاریخ انقضا تبدیل کرده و هر کسی که آن را بخواند این واقعیت را تایید می‌کند که اگلیوی تا چه اندازه از زمان خود جلوتر بوده است.

جوایز و دستاورد های خلاصه کتاب اعتراف های یک تبلیغاتچی

این کتاب به بیشتر زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده و طی پنجاه سال همچنان به عنوان یکی از مهم‌ترین و پرفروش‌ترین آثار حوزه تبلیغات شناخته می‌شود.

این کتاب مناسب چه کسانی است؟

همه فعالان رسانه‌ای و مارکترها باید این کتاب را بخوانند تا با جزییات یک تبلیغات موثر آشنا شوند. مدیران کسب‌وکار و همه کسانی که می‌خواهند محصولات و خدماتشان را به خوبی به فروش برسانند می‌توانند از مخاطبین این کتاب باشند.

صاحب نظران راجع به کتاب چه می گویند؟

اگلیوی نیروی خلاق تبلیغات مدرن است. (نیویورک تایمز) نوشته اگلیوی پرتجرک، پرجنب‌وجوش و امروزی است. این کتاب پر از داستان‌هایی عالی از دنیای تبلیغات دهه ۶۰ است. (ایندیپندنت میل) این کتاب، اثری خوب است که مفاهیم، تاکتیک‌ها و تکنیک‌ها را بیان می‌کند و برای هرکسی که در تجارت، به‌ویژه در بازاریابی و روابط عمومی فعالیت دارد، واجب است که این کتاب را بخواند. (ران توروسیان) این کتاب توصیه‌هایی خوب، محکم، هوشمندانه، عالی و الهام‌بخش برای هر کسی که در تجارت فعال است دارد. خوب است که این توصیه‌ها را بخوانید. (ایجنسی ریویو) در طول این کتاب، شما بینشی عمیق در مورد مدیریت، صراحت و فرهنگ شرکتی پیدا خواهید کرد. (هافینگتون پست) کتاب اعترافات یک تبلیغاتچی برای هرکسی که در حرفه بازاریابی کار می‌کند متنی اساسی محسوب می‌شود. (فایننشال تایمز) من می‌خواهم که خواندن این کتاب را توسط فعالین تبلیغات به یک اجبار تبدیل کنم. (جرج پارکر) من این کتاب را برای کارآفرینان در هر مرحله رشد توصیه می‌کنم. این کتاب دیدگاه من را درباره برند و پیام آن تغییر داد. (جان فورنو)

بخش هایی از متن کتاب

یک بنگاه تبلیغاتی فرق چندانی با واحدهای سازماندهی‌شده‌ی دیگر ندارد و اداره کردن آن شبیه به اداره کردن یک کتابخانه‌ی تحقیقاتی، دفتر مجله، آتلیه‌ی یک مهندس معمار یا آشپزخانه‌یک رستوران بزرگ است. سی سال پیش در هتل «مجستیک» پاریس آشپز بودم. خیلی‌ها معتقدند که آشپزخانه‌ی این هتل بهترین آشپزخانه‌ی دنیاست. ۳۷ آشپز مانند درویشان دست از دنیا شسته، هفته‌ای ۶۳ ساعت در این چهاردیواری جان می‌کندند. از صبح تا شب عرق می‌ریختیم، فریاد می‌زدیم. فحش می‌دادیم و می‌شنیدیم و آشپزی می‌کردیم. همه‌ی ما فقط یک هدف را در سر می‌پروراندیم: غذایی بپزیم که در خوشمزگی بی‌همتا باشد. همیشه به خودم می‌گویم اگر می‌فهمیدم چه چیزی الهام‌بخش سرآشپزمان موسیو «پیتارد» ‌بود، می‌توانستم همان شیوه‌ی رهبری را برای مدیریت بنگاه تبلیغاتی‌ام به کار بگیرم. اول از همه این‌که به اذعان همگان، او بهترین آشپز گروه بود. بیشتر وقتش را پشت میز می‌گذراند و سرگرم تدارک منوی غذا، زیرورو کردن صورتحساب‌ها و سفارش مواد اولیه بود؛ ولی هفته‌ای یک‌بار مقر خود یعنی دفتر کار شیشه‌ای‌اش در وسط آشپزخانه را ترک می‌کرد و دست‌به‌کار آشپزی می‌شد. همه‌ی ما دورش حلقه می‌زدیم تا ببینیم چه می‌کند. از دیدن سلیقه و زبردستی او انگشت‌به‌دهان می‌ماندیم و در دل او را تحسین می‌کردیم. درنهایت هم به این نتیجه می‌رسیدیم که کار کردن برای چنین هنرمندی چقدر جذاب است. به خاطر این تجربه است که من هم هرازگاهی یک شعار تبلیغاتی می‌نویسم تا به زیردستانم نشان دهم سحرم هنوز باطل نشده. همه‌ی ما از موسیو پیتارد حساب می‌بردیم. با این‌که در قفس شیشه‌ای خود محبوس بود، هر وقت خطایی از من سر می‌زد، چشمانم بی‌اختیار به سمت او می‌چرخید تا ببینم از نگاه تیزبینش در امان بوده‌ام یا نه. روی آشپزها هم مثل کسانی که کار تبلیغاتی می‌کنند، فشار روانی زیادی است و همین باعث می‌شود تندخو باشند. اگر سرآشپزمان جذبه نداشت، باروحیه‌ی رقابتی‌ای که بین ما حاکم بود، آشپزخانه به یک میدان جنگ تمام‌عیار تبدیل می‌شد. برای همین معروف است که وقتی آشپزی جهل ساله شد، یا به جمع دیوانگان می‌پیوندد یا مردگان. من زمانی به این جمله ایمان آوردم که یک‌شب یکی از همکارانم ۴۷ تخم‌مرغ خام را از طرف دیگر آشپزخانه به سمت من پرتاب کرد، چون صبرش تمام ‌شده بود.