خلاصه کتاب این کافی نیست؛ چگونه موفق ترها، موفق تر می شوند

شناسنامه خلاصه کتاب این کافی نیست؛ چگونه موفق ترها، موفق تر می شوند

عنوان کتاب: این کافی نیست؛ چگونه موفق‌ترها موفق‌تر می‌شوند عنوان کتاب به زبان اصلی: What Got You Here Won't Get You There: How Successful People Become Even More Successful نویسنده: مارشال اسمیت نوع کتاب: خلاصه کتاب صوتی امتیاز کتاب: ۴.۶ از ۵ (Amazon)، ۴.۱ از ۵ (Good reads)، ۴.۴ از ۵ (Audible)

اهداف خلاصه کتاب این کافی نیست؛ چگونه موفق ترها، موفق تر می شوند

مارشال اسمیت در کتاب این کافی نیست به شما نشان می‌دهد که چگونه می‌توانید موفقیت را با قدم‌های محکم طی کنید و به نوک قله برسید. شما با خواندن این کتاب خواهید آموخت که تفاوت میان مدیران قدرتمند و معمولی چیست و چطور می‌توان موفق شد و بر دیگران تاثیر گذاشت. در کتاب این کافی نیست با تغییر رفتار درراستای بهبود مستمر برای رسیدن به اهداف و آرزوهایتان آشنا خواهید شد.

درباره نویسنده خلاصه کتاب این کافی نیست؛ چگونه موفق ترها، موفق تر می شوند

مارشال گلداسمیت، مربی مدیریت اجرایی و نویسنده آمریکایی، در ۲۰ مارس ۱۹۴۹ در کنتاکی متولد شد. او تحصیلات کارشناسی خود را در رشته ریاضی اقتصاد پیگیری کرد و برای مقاطع تحصیلات تکمیلی رشته مدیریت را انتخاب کرد تا درنهایت دکتری مدیریت خود را از دانشگاه یوسی‌ال‌ای دریافت کند. او پس از اتمام تحصیلات، تدریس در رشته مدیریت را آغاز و بعدتر گروه گلداسمیت را تاسیس کرد. این موسسه بر تربیت مدیران و رهبران سازمانی متمرکز است و تاکنون با بیش از ۲۰۰ شرکت در سرتاسر دنیا همکاری کرده است. نام گلداسمیت در میان ۵۰ متفکر برتر تالا مشاهیر قرار دارد و تنها کسی است که دوبار در این فهرست راه پیدا کرده است. گلداسمیت هشت سال متوالی به‌عنوان برترین مربی اجرایی و جزو ده متفکر کسب‌وکار شناخته شد و از طرف انستیتوی مربی‌گری هاروارد، جایزه Lifetime را به‌پاس زحمات چندین ساله در تربیت مدیران و رهبران دریافت کرد. گلداسمیت حدود ۴۱ کتاب نوشته است که بیش از ۲.۵ نسخه از آن‌ها به‌فروش رفته و به ۳۲ زبان زنده دنیا ترجمه شده‌‌اند

نقد خلاصه کتاب این کافی نیست؛ چگونه موفق ترها، موفق تر می شوند

از آنجایی که گلداسمیت در کتاب این کافی نیست از دانش، هوش یا شخصیت صحبت نمی‌کند و بر مسئله تعامل و رفتار با دیگران متمرکز است، آموزه‌های سختی را با خواننده به اشتراک می‌گذارد، مسائلی که تغییر آن‌ها سخت است. او این واقعیت را مطرح می‌کند که عاداتی که قبلا موجب موفقیت ما شده‌اند، این باور را در ما تقویت می‌کنند که چون موفق بوده‌ایم، پس الزاما موفق هستیم و موفق خواهیم شد. این باور باعث می‌شود در چرخه نقص گیر کنیم و هرگز تلاشی برای تغییر خود انجام ندهیم. اما رهبران موفق به‌خوبی می‌دانند که آنچه آن‌ها را به جایگاه فعلی‌شان رسانده‌ است، الزاما آن‌ها را به مراحل بعدی نخواهند رساند. این همان لبه مرز باریکی است افراد موفق را از سایرین جدا می‌کند. همان نکته مهم و ظریفی که گلداسمیت تلاش می‌کند تا در کتاب این کافی نیست به خوانندگان خود بیاموزد. گلداسمیت با ارائه مثال و شواهدی از رفتارهای تضعیف کننده سازمانی، به‌صورت عملی به خوانندگان می‌آموزد که باید چه کاری انجام داد تا در بازی، مهره برنده را در دست داشت.

جوایز و دستاورد های خلاصه کتاب این کافی نیست؛ چگونه موفق ترها، موفق تر می شوند

کتاب این کافی نیست در لیست صد کتاب برتر تاریخ در زمینه مدیریت و تربیت رهبری شناخته شده است. این کتاب به زبان‌های بسیاری ترجمه شد و هزاران نسخه از آن درسرتاسر جهان به فروش رسیده است. این کتاب در رده موضوعی مهارت‌های مدیریت و راهنمای حرفه، پنجمین اثر آمازون محسوب می‌شود و درمیان آثاری که با موضوع دانشنامه کسب‌وکار رده‌بندی می‌شوند، هشتمین کتاب پرفروش همین وبسایت بوده است.

این کتاب مناسب چه کسانی است؟

مدیران و رهبران سازمان‌ها و شرکت‌ها کسانی که می‌خواهند بیشتر از جایگاهی که در آن قرار دارند را به‌دست بیاورند افرادی که به‌دنبال موفقیت هستند و هرگز جایگاه فعلی‌شان برایشان کافی نیست دانشجویان رشته مدیریت، بازاریابی، فروش و کسب‌وکار

صاحب نظران راجع به کتاب چه می گویند؟

گلداسمیت هیچ علاقه‌ای برای توجیه اینکه چرا مردم رفتار خاصی دارند، ندارد. او سعی نمی‌کند شخصیت کسی را تغییر دهد و موفقیت را با میزان تغییر ادراک دیگران نسبت به افراد تحت تعلیمش برای بهتر شدن می‌سنجد. او به مخاطبین خود می‌آموزد که تغییر ادراک افراد از رفتارشان بسیار سخت‌تر از تغییر رفتار است. (باربارا رز) اگر تصمیم دارید امسال کتابی جدید بخرید، من توصیه می‌کنم که این کافی نیست را انتخاب کنید. (وبسایت weLEAD) کتاب تقریبا همانطوری نوشته شده است که مارشال حرف می‌زند؛ ساده، بی‌رحمانه، صادق و طنزآمیز. او سعی نمی‌کند فانتزی داشته باشد و از دریچه اقتصادی به مسائل نگاه کرده است. او این کتاب را به‌صورتی نوشته است که مفید باشد و این اثر برای کسانی جذاب خواهد بود که زمانی برای هدر دادن ندارند. این کتاب درست مانند مارشال دقیق و عمل‌گرا است و کتابی است که برای آینده به آن نیاز پیدا خواهید کرد. (دیوید تسوایگ، ویراستار ارشد آکادمی تجارت جهانی) این کتاب اثری عالی، کاربردی و با ادراکی غنی از رفتار انسان و چگونگی ایجاد تغییر است. گلداسمیت نمونه‌های بی پایانی از کار و شکست‌های خود دارد و درنتیجه به‌اشتراک‌گذاری آن‌ها با خوانندگان، فرصتی برای آن‌ها است تا شرکت‌ها آن‌ها را استخدام نمی‌کنند. (هاروی شاختر) چه مدیر عامل باشید و چه تازه شروع به‌کار کرده باشید، با خواندن این کتاب، نتایج را خواهید دید. (بوک پیج)

بخش هایی از متن کتاب

این چهار باور موفقیت‌زا – که بر اساس آنها می‌توانیم با کسب مهارت، اعتمادبه‌نفس، انگیزه و آزادی انتخاب به موفقیت برسیم – ما را خرافی می‌کنند. شما می‌گویید: «چه کسی، من؟ نه، اصلاً. من اعتقادی به تغییر رفتارم ندارم. من موفق هستم، چون موفقیت را به دست آورده‌ام.» این حقیقت دارد که بعضی از افراد به خرافات بچگانه‌ای معتقدند و برای مثال رد شدن از زیر نردبان، شکستن آینه یا روبه‌رو شدن با گربه سیاه را بدشگون می‌دانند. اکثر ما این خرافات را باورهای منسوخ و احمقانه می‌پنداریم و مسخره‌شان می‌کنیم و در درونمان به خود اطمینان می‌دهیم که از این باورهای احمقانه مصون هستیم. همهٔ ما، نه کاملاً اما تا حدودی خرافی هستیم. در بسیاری از موارد، در کارمان هرچه از نردبان ترقی بالاتر می‌رویم، خرافی‌تر می‌شویم. از نظر روان‌شناسان، رفتارهای خرافی از باورهای نادرستی نشأت می‌گیرند که بعد از انجام کار خاصی در ذهن ما شکل می‌گیرند. اگر نتیجه کار خوب باشد، آن را خوش‌یمن می‌پنداریم و سعی می‌کنیم بار دیگر آن کار را تکرار کنیم. بی‌اف اسکینر روان‌شناس نخستین کسی بود که پوچی این باورها را با آزمایش کوچکی نشان داد؛ او نشان داد که چگونه جوجه‌های گرسنه برای یافتن دانه‌ای گندم، بال بال می‌زنند. بعد از آنکه بارها بال می‌زنند و ناگهان غذایی پیدا می‌کنند، تصور می‌کنند که اگر به بال زدن ادامه دهند، باز هم غذا خواهند یافت. آنان به اشتباه تصور می‌کنند با بال زدن می‌توانند غذا پیدا کنند و این کار را بارها و بارها تکرار می‌کنند.