خلاصه کتاب مربی تریلیون دلاری

شناسنامه خلاصه کتاب مربی تریلیون دلاری

عنوان کتاب: مربی تریلیون دلاری عنوان کتاب به زبان اصلی: Trillion Dollar Coach: The Leadership Playbook of Silicon Valley's Bill Campbell نویسنده: اریک اشمیت، جاناتان روزنبرگ و آلن ایگل نوع کتاب: خلاصه کتاب صوتی امتیاز کتاب: ۴.۶ از ۵ (Amazon)، ۴ از ۵ (Good reads)، ۴.۵ از ۵ (Audible)

اهداف خلاصه کتاب مربی تریلیون دلاری

تمرکز اصلی کتاب مربی تریلیون دلاری، اصول مدیریتی بیل کمپل، یکی از بزرگترین مدیران سیلیکون ولی ست که در رشد شرکت‌های بزرگی مانند گوگل و اپل نقش داشته است. در این کتاب از زبان نزدیکان و همکاران کمپل، با استراتژی مدیریتی او و کارهایی که برای رشد و توسعه کسب‌وکارها انجام می‌داده است آشنا می‌شوید. این کتاب درس‌های مهمی درمورد مدیریت و اصول مدیریت قدرتمند به خوانندگان ارائه خواهد داد.

درباره نویسنده خلاصه کتاب مربی تریلیون دلاری

اریک اشمیت، مهندس نرم‌افزار و مدیرعامل اسبق گوگل در ۲۷ آوریل ۱۹۵۵ در ویرجینیا متولد شد. او در دانشگاه پرینستون در رشته معماری تحصیل می‌کرد و پس از تغییر رشته وارد رشته مهندسی الکترونیک و با کارشناسی مهندسی الکترونیک از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شد. اشمیت در ۱۹۷۹ توانست در مقطع ارشد در دانشگاه کالیفرنیا پذیرش بگیرد. رشته او طراحی و پیاده سازی شبکه بود. او در همین دانشگاه با رساله‌ای درمورد مشکلات مدیریت توسعه نرم‌افزار آشنا شد و به این گرایش علاقه پیدا کرد. سرانجام مدرک دکتری خود در در همین رشته دریافت کرد. اشمیت از ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ مدیرعامل گوگل بود. او از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ به‌عنوان رئیس هیات مدیره شرکت Alphabet فعالیت داشت و پس از آن به‌عنوان مشاور فنی شرکت Alphabet منصوب شد. نشریه میلیاردرهای بلومبرگ از اشمیت به‌عنوان هفتادمین فرد ثروتمند دنیا یاد کرده است. ثروت اشمیت حدود ۲۴.۳ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود.

نقد خلاصه کتاب مربی تریلیون دلاری

مدیریت و رهبری، بیش از تکنیک،هنر محسوب می‌شود. این هنر، مجموعه‌ای از تکنیک‌ها، عوامل روانشناختی و ابزارهای علمی را شامل می‌شود که مدیران با استفاده از آن‌ها می‌توانند به رهبری اثرگذار و قدرتمند تبدیل شوند. کتاب مربی تریلیون دلاری، یکی از منابع الهام قدرتمند و آموزنده برای مدیران است. این کتاب به همه مدیران کمک می‌کند تا مهارت‌های رهبری خود را ارتقا دهند و آن را بهبود ببخشند. آموزه‌های این کتاب می‌تواند منبعی ارزشمند برای یادگیری و توسعه باشد و به هر رهبری در هر سطح کمک کند که با شناسایی عوامل تاثیرگذار بر مدیریت و قدرت رهبری، تیم یا کسب‌وکار خود را به سمت پیشرفت هدایت کنند. این کتاب توانسته است توفیقات زیادی را در فروش و جلب توجه مخاطب به‌دست بیاورد و نقدهای مثبتی را از منتقدین دریافت کند. کاربردی بودن آموزه‌های این کتاب در کنار خوشخوان بودن متن آن یکی از عوامل تاثیرگذار در موفقیت کتاب مربی تریلیون دلاری است. این کتاب به خوانندگان کمک می‌کند که فلسفه مدیریت را بهتر درک کنند و با شناخت بهتر آن، از عوامل تاثیرگذار در موفقیت خود استفاده کنند.

جوایز و دستاورد های خلاصه کتاب مربی تریلیون دلاری

شماره یک پرفروش‌ترین کتاب وال استریت ژورنال، یکی از دستاوردهای کتاب مربی تریلیون دلاری بوده است. این کتاب همچنین توانسته است یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز باشد و عنوان پرفروش‌ترین کتاب یو‌اس‌ای تودی را هم در کارنامه دارد.

این کتاب مناسب چه کسانی است؟

کارآفرینان یکی از کسانی هستند که می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند و آموزه‌های آن را در کار و زندگی خود به‌کار بگیرند. کتاب مربی تریلیون دلاری برای رهبران و مدیران گروهی که دوست دارند به بهترین شکل ممکن جریان تیم‌سازی خود را پیش ببرند هم مناسب خواهد بود. اگر هیچ‌کدام از این موارد نیستید و صرفا به خواندن داستان‌های الهام‌بخش از افراد بزرگ دنیا علاقه دارید، این کتاب مخصوص شماست.

صاحب نظران راجع به کتاب چه می گویند؟

ما از اصول بیان شده در کتاب مربی تریلیون دلاری را در آموزش مهارت‌های رهبری گوگل استفاده کردیم و حالا همه رهبران گوگل، می‌توانند همچنان از بیل بیاموزند. (ساندر پیچای) او هدیه‌ای برای کمک به مردم داشت و آن چیزی جز ارائه نظمی برای درست کار کردن در کنار هم نبود. این کتاب دریافت درستی از آنچه بیل را متمایز کرده است به مخاطب ارائه می‌کند. (سوزان وجکیکی) بیل خرد خود را با سخاوت هرچه‌تمام‌تر با مخاطب به اشتراک گذاشت. وقتی از من درخواست می‌شود تا نصیحتی کنم، به بیل فکر می‌کنم و سعی می‌کنم که مثال‌هایی که او زده است را تکرار کنم. (شریل سندبرگ) مربی میلیون‌دلاری روح خستگی‌ناپذیر بیل را برای تولیدات آینده ضبط کرده است تا دیگران بتوانند از یکی از بزرگترین رهبران صنعت، بیشتر بیاموزند. (تیم کوک)

بخش هایی از متن کتاب

شاید مهم‌ترین سرمایه‌ی یک رابطه – رابطه‌ی دوستانه، عاشقانه، خانوادگی یا کاری – اعتماد است. این امر قطعاً درباره‌ی بیل کمپل صدق می‌کرد. اگر بیل به شما اعتماد نداشت، نمی‌توانستید با او رابطه داشته باشید. اما اگر به شما اعتماد داشت و شما هم قبولش داشتید، همین ایمان به یکدیگر مبنایی برای سایر جنبه‌های رابطه‌ی دو طرفه می‌شد. البته اعتماد از ملزومات هر رابطه است. اما در بسیاری از روابط کاری، آن را در کنار یک سری از عوامل دیگر جای می‌دهند: چارچوب وظایف شخصی، تبادل ارزش به صورت دو طرفه. برای بیل، اعتماد همیشه بالاترین ارزش را داشت؛ و به نوعی نقش قدرت ویژه‌ی این مرد را داشت. او در برقراری چنین اعتمادی مهارت داشت و به آن احترام می‌گذاشت. در یکی از آخرین دفعاتی که بیل و آلن یوستس دیدار کردند، بیل به او گفت: «می‌دانی که هر کاری را برای تو انجام می‌دهم.» او از ته دلش این حرف را می‌زد، چون این دو به یکدیگر اعتماد داشتند. اعتماد یک مفهوم چند وجهی است، بنابراین منظورمان از به کار بردن این واژه چیست؟ یک مقاله‌ی دانشگاهی، اعتماد را به عنوان «تمایل به پذیرش آسیب‌پذیری که بر انتظارات مثبتی که از رفتار سایر افراد وجود دارد، بنا نهاده شده است» تعریف می‌کند. شاید این تعریف خیلی دهان پرکن و دانشگاهی باشد، اما عنصر اساسی اعتماد را شامل می‌شود که همان حس امنیت لازم برای ریسک‌پذیری است. وقتی صحبت از بیل و اعتماد می‌شود، چند معنا به ذهن متبادر می‌شود. اعتماد یعنی اینکه روی حرف خود بایستید. اگر به بیل گفتید که فلان کار را انجام می‌دهید، آن را انجام دهید. و همین اصل درباره‌ی خودش هم صدق می‌کرد؛ او همیشه روی حرفش می‌ایستاد.